منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آداب تلاوت قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''کلیدواژه: قرآن، آداب تلاوت قرآن، آداب باطنی تلاوت قرآن، قرائت، معانی قرآن، فهم قرآن'''
+
{{خوب}}
 +
برای [[تلاوت قرآن|تلاوت قرآن کریم]] در [[قرآن]] و روایات، آداب ویژه‌ای طرح شده است. آداب تلاوت قرآن را به صورت کلی می‌توان به آداب ظاهری و آداب باطنی تلاوت قرآن تقسیم نمود.
  
در شریعت اسلام معمولا برای هر عملی آدابی بیان شده است تا با رعایت آنها مقصود و هدف از آن عمل بهتر تحقق یابد. تلاوت قرآن یکی از مواردی است که در قرآن و روایات برای آن آداب ویژه ای طرح شده است. آداب تلاوت قرآن را به صورت کلی می توان به آداب ظاهری و آداب باطنی تلاوت قرآن تقسیم نمود.
+
==آداب ظاهری تلاوت قرآن==
  
==آداب ظاهری تلاوت قرآن<ref>این بخش مقاله‌ای است با عنوان [http://www.goonagoon.org/SubjectForPrint.aspx?key=1095 آداب تلاوت قرآن] در سایت گوناگون.</ref>==
+
#'''مسواک زدن؛''' [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله بر آن دستور داده است؛<ref> بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۱۳.</ref>
 +
#'''[[وضو]] و [[طهارت]] داشتن هنگام تلاوت [[قرآن]]'''؛<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۱۰، حدیث ۲.</ref>
 +
#'''[[استعاذه]] و پناه‌بردن به خداوند پیش از قرائت؛''' قرآن کریم می‌فرماید: «وقتی قرآن می‌خوانی، از (شرّ) [[شیطان]] رانده شده به خداوند پناه ببر». ([[سوره نحل]]، ۹۸)
 +
#'''قرائت از روی قرآن؛''' پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «قرائت قرآن از روی مصحف بهترین اعمال امت من است».<ref> بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰۲.</ref>
 +
#''' قرائت قرآن با صدای خوش؛''' پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «هر چیزی زیوری دارد و زیور قرآن، صوت نیکو است».<ref> کافی، ج ۲، ص ۶۱۵.</ref>
 +
#'''تلاوت قرآن همراه با [[ترتیل|ترتیل]]؛''' قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا»}}؛ ([[سوره مزمل]]، ۴) قرآن را با دقت و تأنّی بخوان.
  
* '''الف) مسواك زدن:''' پيامبر صلی الله علیه و آله بر آن دستور داده است؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 89، ص 213.</ref>
+
==آداب باطنی تلاوت قرآن==
* '''ب) وضو و طهارت داشتن هنگام تلاوت قرآن'''؛<ref> ر.ك: بحارالانوار، ج 89، ص 210، حديث 2.</ref>
 
* '''ج) پناه‌بردن به خداوند پيش از قرائت قرآن:''' قرآن كريم مي‌فرمايد: «وقتي قرآن مي‌خواني، از (شر) [[شيطان]] رانده شده به خداوند پناه ببر». ([[سوره نحل]]، 98)
 
* '''د) قرائت از روي قرآن:''' پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «قرائت قرآن از روي مصحف بهترين اعمال امت من است».<ref> بحارالانوار، ج 89، ص 202.</ref>
 
* ه)''' قرائت قرآن با صداي خوش:''' خاتم [[پيامبران]] صلی الله علیه و آله فرمود: «هر چيزي زيوري دارد و زيور قرآن، صوت نيكو است».<ref> كافي، ج 2، ص 615.</ref>
 
* و) تلاوت قرآن همراه با ترتيل؛ قرآن مي‌فرمايد: {{متن قرآن|«ورتل القرءان ترتيلاً»}}؛ ([[سوره مزمل]]، 4) [[قرآن]] را با دقت و تأني بخوان.
 
  
==آداب باطنی تلاوت قرآن'''<ref> منبع این بخش مقاله آداب تلاوت قرآن، سروش وحی، فروردین و اردیبهشت 1385، شماره 22 می‌باشد.</ref>==
+
===یادآوری عظمت کلام الهی===
  
'''<I>1. یادآوری عظمت کلام الهی:</I>'''
+
تذکر عظمت کلام خدا و علوّ مرتبه آن و یادآوردن فضل و لطف الهی بر خلق که چنین کلامی را از [[عرش]] جلال، امر به نزول اجلال فرموده و آن را به فهم بندگان خود نزدیک ساخته و کلام خود را لباس حروف پوشانیده تا مخلوقان را طاقت شنیدن آن‌ها باشد.
  
تذکر عظمت کلام و علو مرتبه آن و یادآوردن فضل و لطف الهی بر خلق که چنین کلامی را از عرش جلال، امر به نزول اجلال فرموده و آن را به فهم بندگان خود نزدیک ساخته و کلام خود را لباس حروف پوشانیده تا مخلوقان را طاقت شنیدن آن‌ها باشد.
+
اگر خداوند حقیقت جمال کمال کلام خود را به لباس حروف نمی‌‌پوشاند، نه عرش را توانایى شنیدن آن بود و نه ما تحت الثری؛ بلکه اجزایشان متلاشی می ‌شد: {{متن قرآن|«لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیةِ اللَّهِ»}}؛ اگر ما این [[قرآن]] را بر کوهی فرومی‌فرستادیم می‌دیدی آن را که ذلیل می‌شد و از هم شکافته می‌گردید. ([[سوره حشر]]، ۲۱)
  
اگر خداوند حقیقت جمال کمال کلام خود را به لباس حروف نمی‌‌پوشاند، نه عرش را توانایى شنیدن آن بود و نه ما تحت الثری؛ بلکه اجزایشان متلاشی می ‌شد: {{متن قرآن|«لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ»}}؛ اگر ما این [[قرآن]] را بر کوهی فرومی‌فرستادیم می‌دیدی آن را که ذلیل می‌شد و از هم شکافته می‌گردید. ([[سوره حشر]]/21)
+
===یادآوری عظمت صاحب کلام===
  
'''<I>2. یادآوری عظمت صاحب کلام:</I>'''
+
در وقت قرآن خواندن، متذکر تعظیم صاحب کلام گردد و یادآورد که آنچه می‌خواند کلام بشر نیست؛ بلکه کلام [[خداوند]] علّام و خالق شمس و قمر است و بداند که در خواندن کلام او نهایت خطر است و همچنان که سزاوار نیست که بی‌ [[طهارت]] دست بر جلد و ورق و کلمات آن مالند، همچنین بر زبان‌های ناپاک که به کلمات ناشایست متکلم می‌گردند، سزاوار نیست که آن را بخوانند و دل‌های آلوده به رذایل [[اخلاق]] را نشاید که به حول معانی آن بگردند.
  
در وقت قرآن خواندن، متذکر تعظیم صاحب کلام گردد و یادآورد که آنچه می‌خواند کلام بشر نیست؛ بلکه کلام خداوند علام و خالق شمس و قمر است و بداند که در خواندن کلام او نهایت خطر است و همچنان که سزاوار نیست که بی‌طهارت دست بر جلد و ورق و کلمات آن مالند، همچنین بر زبان‌های ناپاک که به کلمات ناشایست متکلم می‌گردند، سزاوار نیست که آن را بخوانند و دل‌های آلوده به رذایل [[اخلاق]] را نشاید که به حول معانی آن بگردند.
+
باید در آن وقت، متذکر تعظیم کلام و متکلم باشد و اگر به جهت [[غفلت]] دل، به تعظیم متکلم مستحضر نباشد، ساعتی قبل از [[تلاوت قرآن|تلاوت]]، در صفات و افعال الهی تفکر نماید و مستحضر گردد که این کلام کسی است که از ثَرا تا به ثریا در قبضه قدرت او مسخر و اسیرند. برخی غریق فضل و [[رحمت]] او و بعضی گرفتار [[سخط]] و سطوت اویند و جمیع این‌ها را هیچ قدر نیست در نزد آنچه محسوس نیست از عوالم مجردات. چون در این گونه تفکر کند، قلب او مستغرق عظمت الهی می‌گردد.
  
باید در آن وقت، متذکر تعظیم کلام و متکلم باشد و اگر به جهت [[غفلت دل]] به تعظیم متکلم مستحضر نباشد، ساعتی قبل از تلاوت، در صفات و افعال الهی تفکر نماید و مستحضر گردد که این کلام کسی است که از ثرا تا به ثریا در قبضه قدرت او مسخر و اسیرند. برخی غریق فضل و [[رحمت]] او و بعضی گرفتار سخط و سطوت اویند و جمیع این‌ها را هیچ قدر نیست در نزد آن چه محسوس نیست از عوالم مجردات چون در این گونه تفکر کند، قلب او مستغرق [[عظمت الهی]] می‌گردد.
+
===اندوه در هنگام تلاوت===
  
'''<I>3. اندوه در هنگام تلاوت:</I>'''
+
[[پیامبر خدا]] صلی الله علیه وآله فرمود: «به راستی قرآن همراه با حزن نازل شده است؛ بنابراین هنگامی که قرآن می‌خوانید گریه کنید و اگر گریه نکردید، حالت گریه به خود بگیرید».<ref>جامع الاخبار، ص ۵۷. بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۱۰ و ۲۱۶.</ref>
  
 +
===حضور قلب===
  
پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «به راستي قرآن همراه با حزن نازل شده است؛ بنابراين هنگامي كه قرآن مي‌خوانيد گريه كنيد و اگر گريه نكرديد، حالت گريه به خود بگيريد».<ref>جامع الاخبار، ص 57. بحارالانوار، ج92، ص210 و 216.</ref>
+
یعنی افکار دنیوی و [[وسوسه|وساوس]] باطل را در وقت [[تلاوت قرآن]] ترک کند و اندیشه‌اش متمرکز در کلام الهی باشد.
  
 +
===تدبر در معانی===
  
'''<I>4. حضور قلب:</I>'''
+
[[تدبر در قرآن|تدبّر در معانى قرآن]]، امری غیر از [[حضور قلب]] است. خدای تعالی می‌فرماید: {{متن قرآن|«أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»}}؛ آیا تفکر و تدبر در معانی قرآن نمی‌‌کنند یا بر دل‌های ایشان قفلها زده‌اند؟! ([[سوره محمد]]، ۲۴)
  
یعنی افکار دنیوی و وساوس [[باطل]] را در وقت [[تلاوت قرآن]] ترک کند و اندیشه‌اش متمرکز در کلام الهی باشد.
+
و اگر نتواند تدبر کند، مگر این که [[آیه]] را مکرر کند، سزاوار است تکرار کند. به این سبب بسیار بوده است که اکابر [[دین]]، آیات را تکرار می‌کرده‌اند. بسا بوده که در یک آیه، مدتی توقف می‌کرده‌اند.<ref> جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۲.</ref>
  
'''<I>5. تدبر در معانی:</I>'''
+
===توجه به حقیقت معنا===
 +
قاری [[قرآن]] تنها به تدبر در فهم معنی ظاهر اکتفا نکند؛ بلکه سعی کند تا حقیقت معنی بر او روشن شود. پس چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر [[اسماء الحسنی|اسماء و صفات الهی]] است، مثل: {{متن قرآن|«وَهُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ»}} یعنی: او شنوا و بیناست. ([[سوره شورى]]، ۱۱) یا مثل: {{متن قرآن|«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ»}}؛ اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزه از هر عیب و ناشایست، ایمنی ‌بخش، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر با جبروت و بزرگوار منزه و پاک از هر چه بر او شریک پندارند. ([[سوره حشر]]، ۲۳). در معانی این اسماء و صفات نیکو تأمل کند تا شاید که اسرار آن‌ها بر او منکشف گردد.
  
تدبر در معانى قرآن آن امری غیر از [[حضور قلب]] است. خدای تعالی می‌فرماید: {{متن قرآن|«أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»}}؛ آیا تفکر و تدبر در [[معانی قرآن]] نمی‌‌کنند یا بر دل‌های ایشان قفلها زده‌اند؟! ([[سوره محمد]]/24)
+
و چون به آیاتى رسد که ذکر افعال الهی در آن‌ها شده مانند خلقت آسمان‌ها، زمین‌ها، [[ملائکه]]، ستارگان، کوه‌ها، حیوانات، نباتات، ابر، باد، باران و غیر این‌ها، پس عظمت و جلال الهی را یادآورد و در هر فعلی، فاعل آن را ملاحظه کند.
  
و اگر نتواند تدبر کند، مگر این که آیه را مکرر کند، سزاوار است تکرار کند. به این سبب بسیار بوده است که اکابر [[دین]] آیات را تکرار می‌کرده‌اند. بسا بوده که در یک آیه، مدتی توقف می‌کرده‌اند.<ref> [[جامع السعادات]]، ج 3، ص 372 و 372</ref>
+
و چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر وصف [[بهشت]] یا [[دوزخ]] یا غیر این‌ها از احوال [[آخرت]] است، متذکر این گردد که آنچه در این عالم است از نعمت‌ها و بلاها، در پیش نعمت و بلای [[آخرت]] قدر محسوسی ندارد. پس از آن، به عظمت خدا پی برد و در دل از غیر او منقطع شود تا خداوند او را از عقوبات آن عالم نجات بخشد و به نعیم و لذات آن برساند.
  
'''<I>6. توجه به حقیقت معنا:</I>'''
+
و چون به احوال [[انبیاء]] و آنچه برایشان وارد شده از ایذای [[امت]] و قتل و ضرب ایشان رسد، متذکر بی‌نیازی و استغنای الهی گردد و رهنمون به این نکته گردد که اگر همه ایشان با امت‌هایشان هلاک می‌شدند، به قدر ذره‌ای در ملک او اثری ظاهر نمی‌شد و چون به آیه‌ای رسد که بیان نصرت و یاری اهل [[حق]] در آن است، متذکر قدرت الهی و علو حق او گردد و همچنین در جمیع آیات وعده و وعید و امر و نهی.<ref> جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۲-۳۷۳.</ref>
  
قاری [[قرآن]] تنها به تدبر در فهم معنی ظاهر اکتفا نکند؛ بلکه سعی کند تا حقیقت معنی بر او روشن شود. پس چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر [[صفات الهی]] است، مثل: {{متن قرآن|«وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ»}} یعنی: او شنوا و بیناست. [[سوره شورى]]/11 یا مثل: {{متن قرآن|«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ»}}؛ اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزه از هر عیب و ناشایست، ایمنی ‌بخش، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر با جبروت و بزرگوار منزه و پاک از هر چه بر او شریک پندارند. [[سوره حشر]]/23. در معانی این اسماء و صفات نیکو تأمل کند تا شاید که اسرار آن‌ها بر او منکشف گردد.  
+
===رفع موانع فهم قرآن===
 +
تلاوت ‌کننده [[قرآن]] خود را از آن چه مانع فهم معانی قرآن است، نگاه دارد و آن موانع چند امر است که به چند نمونه اشاره می‌‌شود: یکی جمود بر [[تفسیر]] ظاهر قرآن است. دیگری صرف همت و ذهن و فهم خود در تحقیق حروف و مخارج آن و سایر اموری که متداول میان قاریان است؛ زیرا همه تأمل را مقصور بر این کردن، مانع از فهمیدن معانی آن است. مانع سوم، اصرار بر [[گناهان]] ظاهری و باطنی و پیروی از [[شهوت رانی|شهوات]] است که باعث تاریکی دل و محرومی از کشف اسرار حقایق و تابیدن انوار معارف حقه است.<ref> جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۴.</ref>
  
و چون به آیاتى رسد که ذکر [[افعال الهی]] در آن‌ها شده مانند [[خلقت آسمان‌ها]]، زمین‌ها، [[ملائکه]]، ستارگان، کوه‌ها، حیوانات، نباتات، ابر، باد، باران و غیر این‌ها، پس عظمت و جلال الهی را یادآورد و در هر فعلی، فاعل آن را ملاحظه کند.
+
===توجه به خطاب خداوند===
 +
قاری هر خطابی که در قرآن ملاحظه کند، باید چنان تصور کند که مقصود از آن خطاب اوست و هر قصه از [[قصص قرآن|قصص]] انبیاء را مشاهده نماید، جزم کند که مقصود از آن، [[عبرت]] گرفتن اوست، نه محض قصه ‌خوانی و حکایات؛ زیرا که جمیع قرآن، هدایت و ارشاد و رحمت و شفا و موعظه و نور و راهنمایی عالمیان است.
  
و چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر وصف [[بهشت]] یا [[دوزخ]] یا غیر این‌ها از احوال [[آخرت]] است، متذکر این گردد که آنچه در این عالم است از نعمت‌ها و بلاها در پیش نعمت و بلای [[آخرت]] قدر محسوسی ندارد. پس از آن، به عظمت خدا پی برد و در دل از غیر او منقطع شود تا خداوند او را از عقوبات آن عالم نجات بخشد و به نعیم و لذات آن برساند.
+
===تأثیرپذیری دل===
 +
یکی دیگر از آداب باطنی آن است که دل خواننده قرآن متأثر شود به آثار آیات مختلفه پس در هنگام [[تلاوت قرآن]]، به حسب هر آیه حالات متفاوت برای او حاصل می‌شود؛ خوف، حزن، شادی، بهجت، بیم، امید، دلتنگی و گشادگی.
  
و چون به احوال [[انبیاء]] و آن چه برایشان وارد شده از ایذای امت و قتل و ضرب ایشان رسد، متذکر بی‌نیازی و استغنای الهی گردد و رهنمون به این نکته گردد که اگر همه ایشان با [[امت]]‌هایشان هلاک می‌شدند، به قدر ذره‌ای در ملک او اثری ظاهر نمی‌شد و چون به آیه‌ای رسد که بیان نصرت و یاری اهل [[حق]] در آن است، متذکر قدرت الهی و علو حق او گردد و همچنین در جمیع آیات وعده و وعید و امر و نهی.<ref> [[جامع السعادات]]، ج 3، ص 372 و 373</ref>
+
چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر تهدید و وعید است، دل او مضطرب و از خوف مرتعش شود و صیحه زند که گویا از شدت بیم، قالب تهی می‌کند. یا چون به آیه‌ای رسد که دلالت بر وسعت رحمت و وعده مغفرت کند، شاد و فرحناک گردد و هرگاه به وصف [[بهشت]] رسد، اثر شوق به آن در دل او ظاهر شود و چون به شرح [[دوزخ]] رسد، علامات خوف در او پیدا گردد و چون به ذکر صفات جلال و جمال و [[اسماء الحسنی|اسماء خداوند]] متعال رسد، فروتنی کند و به یاد عظمت و کبریای او افتد و امثال این‌ها.
  
'''<I>7. رفع موانع فهم قرآن:</I>'''
+
مقصود کلی از تلاوت قرآن، حصول همین حالات است که در دل پدید آید و عمل به آن لازم است و الا فقط جنبانیدن زبان، امر سهلی است.<ref> جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۵.</ref>
  
تلاوت ‌کننده [[قرآن]] خود را از آن چه مانع فهم معانی قرآن است، نگاه دارد و آن موانع چند امر است که به چند نمونه اشاره می‌‌شود: یکی جمود بر تفسیر ظاهر قرآن است. دیگری صرف همت و ذهن و فهم خود در تحقیق حروف و مخارج آن و سایر اموری که متداول میان قاریان است؛ زیرا همه تأمل را مقصور بر این کردن، مانع از فهمیدن معانی آن است. مانع سوم، اصرار بر [[گناهان]] ظاهری و باطنی و پیروی از شهوات است که باعث تاریکی دل و محرومی از کشف اسرار حقایق و تابیدن انوار معارف حقه است.<ref> [[جامع السعادات]]، ج 3، ص 374.</ref>
+
===رشد و تعالی روحی===
  
'''<I>8. توجه به خطاب خداوند:</I>'''
+
از آداب تلاوت آن است که در تلاوت [[قرآن]]، حال او در ترقی باشد؛ زیرا درجات تلاوت ‌کنندگان که از غافلین نیستند و از مرتبه [[غفلت]] بیرون آمده‌اند، سه گونه است:  
  
قاری هر خطابی که در قرآن ملاحظه کند، باید چنان تصور کند که مقصود از آن خطاب اوست و هر قصه از قصص انبیاء را مشاهده نماید، جزم کند که مقصود از آن، عبرت گرفتن اوست. نه محض قصه ‌خوانی و حکایات؛ زیرا که جمیع قرآن، هدایت و ارشاد و رحمت و شفا و موعظه و نور و راهنمایی عالمیان است.
+
'''مرتبه اول''': که پست‌تر است، آن است که خود را چنان تصور کند که در حضور پروردگار ایستاده و قرآن می‌خواند و خدای تعالی به او نظر می‌کند و کلام او را می‌شنود و در این وقت، حال او تملق و سؤال و تضرع و ابتهال است.
  
'''<I>9. تأثیرپذیری دل:</I>'''
+
'''مرتبه دوم''': چنان در قلب خود مشاهده نماید که گویا خداوند عظیم به لطف و کرم خود به او خطاب می‌کند و سخن می‌گوید و امر و نهی می‌کند و مقام او در این وقت، مقام هیبت و [[حیا]] و گوش دادن و شنیدن است.
  
یکی دیگر از آداب باطنی آن است که دل خواننده قرآن متأثر شود به آثار آیات مختلفه پس در هنگام تلاوت قرآن، به حسب هر آیه حالات متفاوت برای او حاصل می‌شود؛ خوف، حزن، شادی، بهجت، بیم، امید، دلتنگی و گشادگی.
+
'''مرتبه سوم''': مطلقاً ملتفت خود و تلاوت خود نباشد؛ بلکه همه همت او مقصور بر صاحب کلام باشد و فکر او منحصر در او باشد؛ به نحوی که گویا مستغرق مشاهده جمال او است و او را پروای غیر او نیست. و این درجه «مقربین» و «صدیقین» است. و پیش از این دو درجه، درجه «[[اصحاب یمین]]» است و غیر اینها درجات غافلین است.
  
چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر تهدید و وعید است، دل او مضطرب و از خوف مرتعش شود و صیحه زند که گویا از شدت بیم، قالب تهی می‌کند. یا چون به آیه‌ای رسد که دلالت بر وسعت رحمت و وعده مغفرت کند، شاد و فرحناک گردد و هرگاه به وصف [[بهشت]] رسد، اثر شوق به آن در دل او ظاهر شود و چون به شرح [[دوزخ]] رسد، علامات خوف در او پیدا گردد و چون به ذکر صفات جلال و جمال و اسمای خداوند متعال رسد، فروتنی کند و به یاد عظمت و کبریای او افتد و امثال این‌ها.
+
حضرت [[سیدالشهداء]] علیه ‌السلام و روحی ‌فداه اشاره به مرتبه سیم فرموده است: «الذی تجلّی لعباده فی کتابه بل فی کل شیء و اراهم نفسه فی خطابه بل فی کل نور و فیء؛ برای بندگان خود در کتاب خود تجلی کرد؛ بلکه در هر چیزی، و نمود خود را به ایشان در خطاب خود؛ بلکه در هر نور و سایه.<ref> جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۷.</ref>
  
مقصود کلی از [[تلاوت قرآن]]، حصول همین حالات است که در دل پدید آید و عمل به آن لازم است و الا فقط جنبانیدن زبان، امر سهلی است.<ref> [[جامع السعادات]]، ج ص 375.</ref>
+
مروی است که: به حضرت [[امام صادق]] علیه ‌السلام در [[نماز]] حالتی روی داد که بیهوش بر زمین افتاد، و چون به هوش آمد، از سبب آن پرسیدند. فرمود: آیه را مکرر کردم بر دل خود تا گویا آن را از صاحب کلام شنیدم و چشمم را طاقت معاینه قدرت او نماند».<ref> محجه البیضاء، ج ۲، ص ۲۴۸؛ احیاء العلوم، ج ۱، ص ۲۵۹.</ref>
  
'''<I>10. رشد و تعالی روحی:</I>'''
+
===خود را از گناهکاران بشمارد===
  
از آداب تلاوت آن است که در تلاوت قرآن، حال او در ترقی باشد؛ زیرا درجات تلاوت ‌کنندگان که از غافلین نیستند و از مرتبه غفلت بیرون آمده‌اند، سه گونه است: مرتبه اول که پست‌تر است، آن است که خود را چنان تصور کند که در حضور پروردگار ایستاده و [[قرآن]] می‌خواند و خدای تعالی به او نظر می‌کند و کلام او را می‌شنود و در این وقت، حال او تملق و سؤال و تضرع و ابتهال است.
+
از حول و قوه خود بری شود و به چشم رضا و خوبی خود را نبیند. پس هرگاه به آیه‌ای رسد که مشتمل بر وعد و مدح نیکان باشد، خود را از زمره ایشان نبیند و از اهل آن وعده نشمارد؛ بلکه اهل صدق و یقین را از اهل آن وعده شمارد و شوق نماید که خدا او را به ایشان ملحق سازد. چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر مذمت گناهکاران و مقصرین باشد، خود را به نظر درآورد و چنان تصور نماید که خود مخاطب به این آیه است.
  
دوم: چنان در قلب خود مشاهده نماید که گویا خداوند عظیم به لطف و کرم خود به او خطاب می‌کند و سخن می‌گوید و امر و نهی می‌کند و مقام او در این وقت، مقام هیبت و حیا و گوش دادن و شنیدن است.
+
حضرت [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌‌السلام به این نکته اشاره فرموده است که در وصف متقین می‌فرماید که: «چون به آیه‌ای رسیدند که مشتمل است بر تهدید و تخویف، گوش‌های دل خود را بر آن می‌دارند و چنان پندارند که صدای فریاد غریدن [[جهنم]] به گوش‌های ایشان می‌رسد».<ref> نهج ‌البلاغه، ترجمه فیض ‌الاسلام، خطبه ۱۸۴، ص ۶۱۳.</ref>
  
سوم: مطلقاً ملتفت خود و تلاوت خود نباشد؛ بلکه همه همت او مقصور بر صاحب کلام باشد و فکر او منحصر در او باشد؛ به نحوی که گویا مستغرق مشاهده جمال او است و او را پروای غیر او نیست. و این درجه «[[مقربین]]» و «[[صدیقین]]» است. و پیش از این دو درجه، درجه «[[اصحاب یمین]]» است و غیر اینها درجات غافلین است.
+
===تلاوت با حالت خشوع===
  
حضرت [[سیدالشهداء]] علیه ‌السلام و روحی ‌فداه اشاره به مرتبه سیم فرموده است: الذی تجلی لعباده فی کتابه بل فی کل شئ و اراهم نفسه فی خطابه بل فی کل نور و فیء؛ برای بندگان خود در کتاب خود تجلی کرد؛ بلکه در هر چیزی، و نمود خود را به ایشان در خطاب خود؛ بلکه در هر نور و سایه.<ref> [[جامع السعادات]]، ج 3، ص 377.</ref>
+
قرآن می‌فرماید: «آیا وقت آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده، خاشع گردد؟». ([[سوره حدید]]، ۱۶)
 
 
مروی است که: به حضرت [[امام صادق]] علیه ‌السلام در [[نماز]] حالتی روی داد که بیهوش بر زمین افتاد، و چون به هوش آمد، از سبب آن پرسیدند. فرمود: آیه را مکرر کردم بر دل خود تا گویا آن را از صاحب کلام شنیدم و چشمم را طاقت معاینه قدرت او نماند».<ref> [[محجه البیضاء]]، ج 2، ص 248؛ [[احیاء العلوم]]، ج 1، ص 259.</ref>
 
 
 
'''<I>11. خود را از گناهکاران بشمارد:</I>'''
 
 
 
از حول و قوه خود بری شود و چشم رضا و خوبی خود را نبیند. پس هرگاه به آیه‌ای رسد که مشتمل بر وعد و مدح نیکان باشد، خود را از زمره ایشان نبیند و از اهل آن وعده نشمارد؛ بلکه اهل صدق و یقین را از اهل آن وعده شمارد و شوق نماید که خدا او را به ایشان محلق سازد. چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر مذمت گناهکاران و مقصرین باشد، خود را به نظر درآورد و چنان تصور نماید که خود مخاطب به این آیه است.
 
 
 
حضرت [[امیرالمومنین]] علیه‌‌السلام به این نکته اشاره فرموده است که در وصف متقین می‌فرماید که: «چون به آیه‌ای رسیدند که مشتمل است بر تهدید و تخویف، گوش‌های دل خود را بر آن می‌دارند و چنان پندارند که صدای فریاد غریدن [[جهنم]] به گوش‌های ایشان می‌رسد».<ref> [[نهج ‌البلاغه]] فیض ‌الاسلام، خطبه 184، ص 613.</ref>
 
 
 
'''<I>12. تلاوت با حالت خشوع:</I>'''
 
 
 
قرآن مي‌فرمايد: «آيا وقت آن نرسيده است كه دل‌هاي مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل شده، خاشع گردد؟». ([[سوره حديد]]، 16)
 
 
 
و از حضرت [[امام صادق]] علیه ‌السلام مروی است که: «قاری [[قرآن]]، محتاج به سه چیز است: دلی خاشع، و بدنی فارغ و مکانی خلوت؛ زیرا هرگاه دل او خاشع باشد [[شیطان]] از او می‌گریزد. چون بدن او از مشاغل فارغ باشد، دل او متوجه قرآن خواندن می شود و عارضه‌ای عارضش نمی‌شود که او را از [[نور قرآن]] و فواید آن محروم سازد. چون در مکان خلوتی باشد و از خلق کناره گرفته باشد، باطن او با خدا انس می‌گیرد و حلاوت خطاب‌های الهی را که با بندگان صالح خود کرده، می‌یابد و لطف او را به ایشان می‌داند و چون از این مشرب جامی نوشید. هیچ حالی را بر این اختیار نمی‌کند و هیچ وقتی را از این خوشتر نمی‌دارد؛ زیرا در آن وقت بی‌واسطه در [[مناجات]] با پروردگار است».<ref> [[مصباح الشریعه]]، باب 14، ص 97-100.</ref>
 
  
 +
و از حضرت [[امام صادق]] علیه ‌السلام مروی است که: «قاری [[قرآن]]، محتاج به سه چیز است: دلی [[خشوع|خاشع]]، و بدنی فارغ و مکانی خلوت؛ زیرا هرگاه دل او خاشع باشد [[شیطان]] از او می‌گریزد. چون بدن او از مشاغل فارغ باشد، دل او متوجه قرآن خواندن می شود و عارضه‌ای عارضش نمی‌شود که او را از نور قرآن و فواید آن محروم سازد. چون در مکان خلوتی باشد و از خلق کناره گرفته باشد، باطن او با خدا [[انس به خدا|انس]] می‌گیرد و حلاوت خطاب‌های الهی را که با بندگان صالح خود کرده، می‌یابد و لطف او را به ایشان می‌داند و چون از این مشرب جامی نوشید، هیچ حالی را بر این اختیار نمی‌کند و هیچ وقتی را از این خوشتر نمی‌دارد؛ زیرا در آن وقت بی‌واسطه در [[مناجات]] با پروردگار است».<ref> مصباح الشریعه، باب ۱۴، ص ۹۷-۱۰۰.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
+
==منابع==
 +
*"آداب تلاوت قرآن"، سروش وحی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۵، شماره ۲۲.
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}
 
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
}}
 
[[Category:تلاوت قرآن]]
 
[[Category:تلاوت قرآن]]
 
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:آداب و سنن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۰۷

برای تلاوت قرآن کریم در قرآن و روایات، آداب ویژه‌ای طرح شده است. آداب تلاوت قرآن را به صورت کلی می‌توان به آداب ظاهری و آداب باطنی تلاوت قرآن تقسیم نمود.

آداب ظاهری تلاوت قرآن

  1. مسواک زدن؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بر آن دستور داده است؛[۱]
  2. وضو و طهارت داشتن هنگام تلاوت قرآن؛[۲]
  3. استعاذه و پناه‌بردن به خداوند پیش از قرائت؛ قرآن کریم می‌فرماید: «وقتی قرآن می‌خوانی، از (شرّ) شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر». (سوره نحل، ۹۸)
  4. قرائت از روی قرآن؛ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «قرائت قرآن از روی مصحف بهترین اعمال امت من است».[۳]
  5. قرائت قرآن با صدای خوش؛ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «هر چیزی زیوری دارد و زیور قرآن، صوت نیکو است».[۴]
  6. تلاوت قرآن همراه با ترتیل؛ قرآن می‌فرماید: «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا»؛ (سوره مزمل، ۴) قرآن را با دقت و تأنّی بخوان.

آداب باطنی تلاوت قرآن

یادآوری عظمت کلام الهی

تذکر عظمت کلام خدا و علوّ مرتبه آن و یادآوردن فضل و لطف الهی بر خلق که چنین کلامی را از عرش جلال، امر به نزول اجلال فرموده و آن را به فهم بندگان خود نزدیک ساخته و کلام خود را لباس حروف پوشانیده تا مخلوقان را طاقت شنیدن آن‌ها باشد.

اگر خداوند حقیقت جمال کمال کلام خود را به لباس حروف نمی‌‌پوشاند، نه عرش را توانایى شنیدن آن بود و نه ما تحت الثری؛ بلکه اجزایشان متلاشی می ‌شد: «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیةِ اللَّهِ»؛ اگر ما این قرآن را بر کوهی فرومی‌فرستادیم می‌دیدی آن را که ذلیل می‌شد و از هم شکافته می‌گردید. (سوره حشر، ۲۱)

یادآوری عظمت صاحب کلام

در وقت قرآن خواندن، متذکر تعظیم صاحب کلام گردد و یادآورد که آنچه می‌خواند کلام بشر نیست؛ بلکه کلام خداوند علّام و خالق شمس و قمر است و بداند که در خواندن کلام او نهایت خطر است و همچنان که سزاوار نیست که بی‌ طهارت دست بر جلد و ورق و کلمات آن مالند، همچنین بر زبان‌های ناپاک که به کلمات ناشایست متکلم می‌گردند، سزاوار نیست که آن را بخوانند و دل‌های آلوده به رذایل اخلاق را نشاید که به حول معانی آن بگردند.

باید در آن وقت، متذکر تعظیم کلام و متکلم باشد و اگر به جهت غفلت دل، به تعظیم متکلم مستحضر نباشد، ساعتی قبل از تلاوت، در صفات و افعال الهی تفکر نماید و مستحضر گردد که این کلام کسی است که از ثَرا تا به ثریا در قبضه قدرت او مسخر و اسیرند. برخی غریق فضل و رحمت او و بعضی گرفتار سخط و سطوت اویند و جمیع این‌ها را هیچ قدر نیست در نزد آنچه محسوس نیست از عوالم مجردات. چون در این گونه تفکر کند، قلب او مستغرق عظمت الهی می‌گردد.

اندوه در هنگام تلاوت

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «به راستی قرآن همراه با حزن نازل شده است؛ بنابراین هنگامی که قرآن می‌خوانید گریه کنید و اگر گریه نکردید، حالت گریه به خود بگیرید».[۵]

حضور قلب

یعنی افکار دنیوی و وساوس باطل را در وقت تلاوت قرآن ترک کند و اندیشه‌اش متمرکز در کلام الهی باشد.

تدبر در معانی

تدبّر در معانى قرآن، امری غیر از حضور قلب است. خدای تعالی می‌فرماید: «أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»؛ آیا تفکر و تدبر در معانی قرآن نمی‌‌کنند یا بر دل‌های ایشان قفلها زده‌اند؟! (سوره محمد، ۲۴)

و اگر نتواند تدبر کند، مگر این که آیه را مکرر کند، سزاوار است تکرار کند. به این سبب بسیار بوده است که اکابر دین، آیات را تکرار می‌کرده‌اند. بسا بوده که در یک آیه، مدتی توقف می‌کرده‌اند.[۶]

توجه به حقیقت معنا

قاری قرآن تنها به تدبر در فهم معنی ظاهر اکتفا نکند؛ بلکه سعی کند تا حقیقت معنی بر او روشن شود. پس چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر اسماء و صفات الهی است، مثل: «وَهُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ» یعنی: او شنوا و بیناست. (سوره شورى، ۱۱) یا مثل: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ»؛ اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزه از هر عیب و ناشایست، ایمنی ‌بخش، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر با جبروت و بزرگوار منزه و پاک از هر چه بر او شریک پندارند. (سوره حشر، ۲۳). در معانی این اسماء و صفات نیکو تأمل کند تا شاید که اسرار آن‌ها بر او منکشف گردد.

و چون به آیاتى رسد که ذکر افعال الهی در آن‌ها شده مانند خلقت آسمان‌ها، زمین‌ها، ملائکه، ستارگان، کوه‌ها، حیوانات، نباتات، ابر، باد، باران و غیر این‌ها، پس عظمت و جلال الهی را یادآورد و در هر فعلی، فاعل آن را ملاحظه کند.

و چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر وصف بهشت یا دوزخ یا غیر این‌ها از احوال آخرت است، متذکر این گردد که آنچه در این عالم است از نعمت‌ها و بلاها، در پیش نعمت و بلای آخرت قدر محسوسی ندارد. پس از آن، به عظمت خدا پی برد و در دل از غیر او منقطع شود تا خداوند او را از عقوبات آن عالم نجات بخشد و به نعیم و لذات آن برساند.

و چون به احوال انبیاء و آنچه برایشان وارد شده از ایذای امت و قتل و ضرب ایشان رسد، متذکر بی‌نیازی و استغنای الهی گردد و رهنمون به این نکته گردد که اگر همه ایشان با امت‌هایشان هلاک می‌شدند، به قدر ذره‌ای در ملک او اثری ظاهر نمی‌شد و چون به آیه‌ای رسد که بیان نصرت و یاری اهل حق در آن است، متذکر قدرت الهی و علو حق او گردد و همچنین در جمیع آیات وعده و وعید و امر و نهی.[۷]

رفع موانع فهم قرآن

تلاوت ‌کننده قرآن خود را از آن چه مانع فهم معانی قرآن است، نگاه دارد و آن موانع چند امر است که به چند نمونه اشاره می‌‌شود: یکی جمود بر تفسیر ظاهر قرآن است. دیگری صرف همت و ذهن و فهم خود در تحقیق حروف و مخارج آن و سایر اموری که متداول میان قاریان است؛ زیرا همه تأمل را مقصور بر این کردن، مانع از فهمیدن معانی آن است. مانع سوم، اصرار بر گناهان ظاهری و باطنی و پیروی از شهوات است که باعث تاریکی دل و محرومی از کشف اسرار حقایق و تابیدن انوار معارف حقه است.[۸]

توجه به خطاب خداوند

قاری هر خطابی که در قرآن ملاحظه کند، باید چنان تصور کند که مقصود از آن خطاب اوست و هر قصه از قصص انبیاء را مشاهده نماید، جزم کند که مقصود از آن، عبرت گرفتن اوست، نه محض قصه ‌خوانی و حکایات؛ زیرا که جمیع قرآن، هدایت و ارشاد و رحمت و شفا و موعظه و نور و راهنمایی عالمیان است.

تأثیرپذیری دل

یکی دیگر از آداب باطنی آن است که دل خواننده قرآن متأثر شود به آثار آیات مختلفه پس در هنگام تلاوت قرآن، به حسب هر آیه حالات متفاوت برای او حاصل می‌شود؛ خوف، حزن، شادی، بهجت، بیم، امید، دلتنگی و گشادگی.

چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر تهدید و وعید است، دل او مضطرب و از خوف مرتعش شود و صیحه زند که گویا از شدت بیم، قالب تهی می‌کند. یا چون به آیه‌ای رسد که دلالت بر وسعت رحمت و وعده مغفرت کند، شاد و فرحناک گردد و هرگاه به وصف بهشت رسد، اثر شوق به آن در دل او ظاهر شود و چون به شرح دوزخ رسد، علامات خوف در او پیدا گردد و چون به ذکر صفات جلال و جمال و اسماء خداوند متعال رسد، فروتنی کند و به یاد عظمت و کبریای او افتد و امثال این‌ها.

مقصود کلی از تلاوت قرآن، حصول همین حالات است که در دل پدید آید و عمل به آن لازم است و الا فقط جنبانیدن زبان، امر سهلی است.[۹]

رشد و تعالی روحی

از آداب تلاوت آن است که در تلاوت قرآن، حال او در ترقی باشد؛ زیرا درجات تلاوت ‌کنندگان که از غافلین نیستند و از مرتبه غفلت بیرون آمده‌اند، سه گونه است:

مرتبه اول: که پست‌تر است، آن است که خود را چنان تصور کند که در حضور پروردگار ایستاده و قرآن می‌خواند و خدای تعالی به او نظر می‌کند و کلام او را می‌شنود و در این وقت، حال او تملق و سؤال و تضرع و ابتهال است.

مرتبه دوم: چنان در قلب خود مشاهده نماید که گویا خداوند عظیم به لطف و کرم خود به او خطاب می‌کند و سخن می‌گوید و امر و نهی می‌کند و مقام او در این وقت، مقام هیبت و حیا و گوش دادن و شنیدن است.

مرتبه سوم: مطلقاً ملتفت خود و تلاوت خود نباشد؛ بلکه همه همت او مقصور بر صاحب کلام باشد و فکر او منحصر در او باشد؛ به نحوی که گویا مستغرق مشاهده جمال او است و او را پروای غیر او نیست. و این درجه «مقربین» و «صدیقین» است. و پیش از این دو درجه، درجه «اصحاب یمین» است و غیر اینها درجات غافلین است.

حضرت سیدالشهداء علیه ‌السلام و روحی ‌فداه اشاره به مرتبه سیم فرموده است: «الذی تجلّی لعباده فی کتابه بل فی کل شیء و اراهم نفسه فی خطابه بل فی کل نور و فیء؛ برای بندگان خود در کتاب خود تجلی کرد؛ بلکه در هر چیزی، و نمود خود را به ایشان در خطاب خود؛ بلکه در هر نور و سایه.[۱۰]

مروی است که: به حضرت امام صادق علیه ‌السلام در نماز حالتی روی داد که بیهوش بر زمین افتاد، و چون به هوش آمد، از سبب آن پرسیدند. فرمود: آیه را مکرر کردم بر دل خود تا گویا آن را از صاحب کلام شنیدم و چشمم را طاقت معاینه قدرت او نماند».[۱۱]

خود را از گناهکاران بشمارد

از حول و قوه خود بری شود و به چشم رضا و خوبی خود را نبیند. پس هرگاه به آیه‌ای رسد که مشتمل بر وعد و مدح نیکان باشد، خود را از زمره ایشان نبیند و از اهل آن وعده نشمارد؛ بلکه اهل صدق و یقین را از اهل آن وعده شمارد و شوق نماید که خدا او را به ایشان ملحق سازد. چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر مذمت گناهکاران و مقصرین باشد، خود را به نظر درآورد و چنان تصور نماید که خود مخاطب به این آیه است.

حضرت امیرالمؤمنین علیه‌‌السلام به این نکته اشاره فرموده است که در وصف متقین می‌فرماید که: «چون به آیه‌ای رسیدند که مشتمل است بر تهدید و تخویف، گوش‌های دل خود را بر آن می‌دارند و چنان پندارند که صدای فریاد غریدن جهنم به گوش‌های ایشان می‌رسد».[۱۲]

تلاوت با حالت خشوع

قرآن می‌فرماید: «آیا وقت آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده، خاشع گردد؟». (سوره حدید، ۱۶)

و از حضرت امام صادق علیه ‌السلام مروی است که: «قاری قرآن، محتاج به سه چیز است: دلی خاشع، و بدنی فارغ و مکانی خلوت؛ زیرا هرگاه دل او خاشع باشد شیطان از او می‌گریزد. چون بدن او از مشاغل فارغ باشد، دل او متوجه قرآن خواندن می شود و عارضه‌ای عارضش نمی‌شود که او را از نور قرآن و فواید آن محروم سازد. چون در مکان خلوتی باشد و از خلق کناره گرفته باشد، باطن او با خدا انس می‌گیرد و حلاوت خطاب‌های الهی را که با بندگان صالح خود کرده، می‌یابد و لطف او را به ایشان می‌داند و چون از این مشرب جامی نوشید، هیچ حالی را بر این اختیار نمی‌کند و هیچ وقتی را از این خوشتر نمی‌دارد؛ زیرا در آن وقت بی‌واسطه در مناجات با پروردگار است».[۱۳]

پانویس

  1. بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۱۳.
  2. ر.ک: بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۱۰، حدیث ۲.
  3. بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰۲.
  4. کافی، ج ۲، ص ۶۱۵.
  5. جامع الاخبار، ص ۵۷. بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۱۰ و ۲۱۶.
  6. جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۲.
  7. جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۲-۳۷۳.
  8. جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۴.
  9. جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۵.
  10. جامع السعادات، ج ۳، ص ۳۷۷.
  11. محجه البیضاء، ج ۲، ص ۲۴۸؛ احیاء العلوم، ج ۱، ص ۲۵۹.
  12. نهج ‌البلاغه، ترجمه فیض ‌الاسلام، خطبه ۱۸۴، ص ۶۱۳.
  13. مصباح الشریعه، باب ۱۴، ص ۹۷-۱۰۰.

منابع

  • "آداب تلاوت قرآن"، سروش وحی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۵، شماره ۲۲.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن