التفسیر الکاشف (کتاب): تفاوت بین نسخهها
(←منابع) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{مشخصات کتاب |
+ | |||
+ | |عنوان= | ||
+ | |||
+ | |تصویر= [[پرونده:تفسیر الکاشف.jpg|240px|وسط]] | ||
+ | |||
+ | |نویسنده= محمدجواد مغنیه | ||
+ | |||
+ | |موضوع= تفاسیر شیعه | ||
+ | |||
+ | |زبان= عربی | ||
+ | |||
+ | |تعداد جلد= ۷ | ||
+ | |||
+ | |عنوان افزوده1= | ||
+ | |||
+ | |افزوده1= | ||
+ | |||
+ | |عنوان افزوده2= | ||
+ | |||
+ | |افزوده2= | ||
+ | |||
+ | |لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39179/تفسير-الكاشف التفسير الكاشف] | ||
+ | }} | ||
+ | کتاب '''«التفسیر الکاشف»''' تألیف [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]] (م، ۱۴۰۰ ق) از [[تفسیر اجتماعی|تفاسیر اجتماعى]] قرآن در دوره معاصر است. این تفسیر، سبکى جدید دارد و با نیازهاى جامعه اسلامى در عصر کنونى متناسب است و مفاهیم [[قرآن کریم]] را مطابق با مقتضیات زمان و با دلایلى متین بیان کرده است. «التفسیر الکاشف» توسط موسى دانش به فارسى نیز ترجمه شده است. | ||
==مؤلف== | ==مؤلف== | ||
− | محمدجواد مغنیه.( | + | شیخ [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]] (م، ۱۴۰۰ ق)، از نویسندگان متعهد و متفکر [[شیعه|شیعى]] معاصر و از علمای مبارز [[لبنان]] است که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. وى در لبنان به عنوان قاضى شرع و بعد به عنوان نایب رئیس دادگاه عالى انتخاب گردید. پس از مدتى ریاست آن دادگاه به وى پیشنهاد شد؛ ولى او نپذیرفت و از کار کناره گیرى نمود و به تألیف و تدوین کتاب پرداخت و تألیفات فراوان و ارزشمند و معتبرى به رشته تحریر درآورد. |
+ | |||
+ | علامه مغنیه افزون بر آثار مختلف اجتماعى، سیاسى، کلامى و فقهى، دو [[تفسیر قرآن]] نیز نگاشته است: یکى، تفسیر کوتاه در حاشیه قرآن به نام [[التفسیر المبین (کتاب)|التفسیر المبین]] و دیگرى، '''التفسیر الکاشف'''. برخی دیگر از تألیفات او عبارت است از: [[فی ظلال نهج البلاغه (کتاب)|فى ظلال نهج البلاغه]]، شبهات الملحدین والاجابة عنها، الشیعة فى المیزان، عقلیات اسلامیة، علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید، فقه امام صادق علیهالسلام، الفقه على مذاهب الخمسه، فلسفة الاخلاق فى الاسلام. | ||
+ | |||
+ | ==روش تفسیر== | ||
+ | |||
+ | علامه مغنیه درباره [[تفسیر قرآن]] معتقد است که مفسر کارى بس دشوار را انجام مىدهد، زیرا در صدد کشف اراده الهى از وراى الفاظ قرآنى است، اما تفسیر او در واقع کشف اراده الهى از زاویه فهم و تصور خود اوست، به مانند [[فقیه|فقیه]] که استنباط او از احکام بر اساس اطلاعات و واقعیت موجود الفاظ روایات و قرائن است، ممکن است، به اصل آن نرسد و در آن مخطأ باشد ولى در هر صورت بر عملیات فکرى و عملى خود مأجور خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | مفسر در مقدمه کتاب، محورهاى اساسى [[روشهای تفسیری قرآن|روش تفسیری]] خود را این چنین ترسیم مىنماید: | ||
+ | |||
+ | ۱- [[تفسیر ادبی|روش ادبى]] و اعجاز بیانى و... نخواهم داشت. روش تفسیر من روش اقناعى است، اقناع مخاطب به اینکه [[دین]] با جمیع اصول و فروعش و سایر تعالیمش، خیر انسان و کرامت و سعادت او را هدف قرار داده است. کسیکه از این مسیر منحرف شود، از حقایق دین و راه حیات مستقیم به دور شده است. هدفم رساندن و رسیدن به این راه و شرح روان و بسیط و واضح که مخاطب، آن را به راحتى با هر سطحى بفهمد. و متعرض مطالب دیگر تفسیر نیز شدهام، بحثهایى نظیر [[جبر]] و اختیار، هدایت و ضلالت، [[عصمت]]، لغت و اعراب را مطرح نمودهام، اما [[علم بدیع|علم بدیع]] و بیان را به خاطر [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|کشاف زمخشرى]] و [[البحر المحیط فی التفسیر (کتاب)|البحر المحیط]] ابو حیان، متعرض نشدهام. | ||
+ | |||
+ | ۲- از [[اسرائیلیات|اسرائیلیات]] پرهیز کردهام، [[شأن نزول]] را اکثر متعرض نشدم و خود را مشغول بیان تناسب بین آیات ننمودم زیرا قرآن به تدریج نازل شده است، قرآن کتاب فنى نیست بلکه کتاب وعظ و هدایت خواهد بود. | ||
− | + | ۳- در تفسیر و بیان مراد از [[آیه|آیات]] به [[سنت|سنت پیامبر]] (ص) تکیه کردهام، در صورت نبودن [[حدیث|حدیثى]] از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص)، به ظاهر آیه و [[سیاق آیات|سیاق]] آن تکیه کردهام. | |
− | + | ۴- اگر آیه دومى در معناى آیه اول بیاید و واضحتر از آن باشد، هر دو را با هم تفسیر نمودهام. اگر ظاهر لفظ با حکم بدیهى [[عقل]] معارض شود، لفظ را بر وجهى که با آن حکم هماهنگ شود، تفسیر نمودم. | |
+ | اگر ظاهر لفظ با [[اجماع]] مسلمین در همه عصرها تعارض داشته باشد، ظاهر لفظ را مطابق حکم مجمع علیه تبیین کردم. | ||
− | + | ۵- در اقوال مفسرین حجت قاطع ندیدم، و آنها را به عنوان مرجح آوردهام، اقوال آنها راه را براى تفهیم و تفهم معانى آیه سهل می نماید. | |
− | == | + | ==محتوای تفسیر== |
+ | مفسر سه عنوان مشترک اللغة، [[اعراب قرآن|الاعراب]] و المعنى را در همه آیات، مطرح مىنماید. در شیوه ورود و خروج به مطالب، تفسیر را با [[استعاذه]] آغاز مىکند و آن را تبیین مىنماید. در ابتداى [[سوره|سورهها]] به نزول [[سوره های مکی و مدنی|مکى یا مدنى]] بودن، اسماء آنها اشاره دارد، سپس به مقاطع آیات مىپردازد. وجهه ادبى الفاظ و مقاطع را با استفاده از آیات دیگر بیان مىدارد. هنگام توضیح آیات از روایات کمک مىگیرد و به اختلاف [[قراءات قرآن|قرائت]] اشاره دارد. | ||
− | تفسیر | + | بدلیل هدف اقناعى بودن براى نسل حاضر، سؤال و جوابهاى مطرح شده در عصر جدید را بیان مىکند، مانند رابطه قرآن با علم و مىنویسد: که قرآن کتاب بیان علم نیست، بلکه کتاب هدایت و [[اخلاق]] و [[شریعت]] است و اشارههاى علمى را بدین منظور داشته است و نسبت به [[تفسیر علمی - تجربی|تفسیر علمى]] و تطبیق آیات بر فرضیههاى علمى معترض است. |
− | + | بحث طرق معرفت انسان و دیدگاه طبیعیون در خلقت، نسبیت [[فهم قرآن]]، تصادفى بودن هستى و دیگر بحثهاى اعتقادى را خوب بررسى مىکند، مانند: [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معجزات]]، [[اعجاز قرآن]]، [[عصمت]]. و به مشکلات فکرى مانند [[جبر]] و [[اختیار]]، [[شفاعت]]، رؤیت خدا مىپردازد. | |
− | + | مفسر بحثهاى موضوعى را کوتاه مطرح مىنماید، مانند الهدى و الضلال ذیل آیات ۲۶-۲۷ [[سوره بقره]]. | |
+ | پیامهاى آیات را بعنوان «درس بلیغ» در برخى مقاطع عنوان مىدارد، مانند ذیل آیه ۳۰-۳۲ بقره. بحث قرآن و سیاسة الحرب را در ذیل آیات ۳۲ تا ۳۸ [[سوره محمد]] متعرض مىشود. | ||
− | + | بدلیل محیط جغرافیایى و فکرى مفسر که در ارتباط مستمر با [[اهل کتاب|اهل کتاب]] بوده، در جاى جاى تفسیر به آنها و عقاید و کتابهایشان اشاراتى دارد. از قبیل اشاره به [[انجیل|اناجیل]] اربعه در ذیل آیه {{متن قرآن|«یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیک»}} در سوره بقره. اشارهاى مختصر نیز به بحثهاى تاریخى مانند تاریخ [[یهود]] ذیل آیات ۴۰-۴۶ بقره تحت عنوان «محمد و یهود المدینه» دارد. تحریف [[تورات]] و [[انجیل]] را در ذیل آیات ۱ تا ۶ [[سوره صف]] مطرح مىدارد. | |
− | + | به عقاید مختلف اشاره دارد و به نقل و نقد برخى معتقدات آنها مىپردازد، مانند [[تصوف|صوفیه]] ذیل آیه ۲۸۲- ۲۸۳ بقره. در بحثهاى [[علوم قرآنى]] نیز به تناسب مجال، وارد مىشود مانند بحث [[نسخ]] ذیل آیات ۱۰۶-۱۰۷ بقره. همچنین | |
+ | به اقوال مفسرین اهتمام مىورزد و از تفاسیر مختلف نقل قول مىنماید، از جمله [[محمد عبده|شیخ محمد عبده]] صاحب [[تفسیر المنار (کتاب)|تفسیر المنار]]، که در برخى امور به نقد آنان نیز مىپردازد. از [[مجمع البیان]] و [[التفسیر الکبیر (کتاب)|مفاتیح الغیب]] [[فخر رازى]]، استفاده مىنماید. گاهى به طور کلى به عناوین تفاسیر اشاره دارد. | ||
− | + | روایات منقوله از [[اهل بیت]] (ع) از طریق محدثین [[شیعه]] را مورد توجه قرار مىدهد، اما مصدر آنان را ذکر نمىکند و با تعابیر «نقل عنه»، «و فى الحدیث»، «نقل مجمع البیان» و امثال آن، یادآور روایات مىشود. | |
− | + | [[آیات الاحکام|آیات الاحکام]] را نیز مورد توجه قرار داده و برخى [[احکام شرعی|احکام]] فقهى را متعرض مىشود، مانند احکام [[مسجد|مساجد]] ذیل آیه ۱۱۴ بقره، التجاء الجانى الى الحرم ذیل آیات ۱۲۵-۱۲۶ بقره، که ضمن آن به طور مختصر به اقوال [[اهل سنت]] نیز مىپردازد. بحث [[تقلید]] و [[اجتهاد]] را ذیل آیه ۱۶۵- ۱۷۰ بقره به طور نسبتا مفصل مطرح مىنماید. در مواردى که ذهن مخاطبین را به خود مشغول کرده باشد، تفصیل بیشترى مىدهد، مانند زن و مرد در شریعت [[اسلام]]. | |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | [[رده:تفاسیر]] | + | *کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری. |
+ | *[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، بخش کتابشناسی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. | ||
+ | |||
+ | [[رده:تفاسیر]][[رده:تفسیرهای شیعه]][[رده:تفاسیر اجتهادی]] | ||
{{تفسیر قرآن}} | {{تفسیر قرآن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۳
نویسنده | محمدجواد مغنیه |
موضوع | تفاسیر شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۷ |
|
کتاب «التفسیر الکاشف» تألیف محمدجواد مغنیه (م، ۱۴۰۰ ق) از تفاسیر اجتماعى قرآن در دوره معاصر است. این تفسیر، سبکى جدید دارد و با نیازهاى جامعه اسلامى در عصر کنونى متناسب است و مفاهیم قرآن کریم را مطابق با مقتضیات زمان و با دلایلى متین بیان کرده است. «التفسیر الکاشف» توسط موسى دانش به فارسى نیز ترجمه شده است.
محتویات
مؤلف
شیخ محمدجواد مغنیه (م، ۱۴۰۰ ق)، از نویسندگان متعهد و متفکر شیعى معاصر و از علمای مبارز لبنان است که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. وى در لبنان به عنوان قاضى شرع و بعد به عنوان نایب رئیس دادگاه عالى انتخاب گردید. پس از مدتى ریاست آن دادگاه به وى پیشنهاد شد؛ ولى او نپذیرفت و از کار کناره گیرى نمود و به تألیف و تدوین کتاب پرداخت و تألیفات فراوان و ارزشمند و معتبرى به رشته تحریر درآورد.
علامه مغنیه افزون بر آثار مختلف اجتماعى، سیاسى، کلامى و فقهى، دو تفسیر قرآن نیز نگاشته است: یکى، تفسیر کوتاه در حاشیه قرآن به نام التفسیر المبین و دیگرى، التفسیر الکاشف. برخی دیگر از تألیفات او عبارت است از: فى ظلال نهج البلاغه، شبهات الملحدین والاجابة عنها، الشیعة فى المیزان، عقلیات اسلامیة، علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید، فقه امام صادق علیهالسلام، الفقه على مذاهب الخمسه، فلسفة الاخلاق فى الاسلام.
روش تفسیر
علامه مغنیه درباره تفسیر قرآن معتقد است که مفسر کارى بس دشوار را انجام مىدهد، زیرا در صدد کشف اراده الهى از وراى الفاظ قرآنى است، اما تفسیر او در واقع کشف اراده الهى از زاویه فهم و تصور خود اوست، به مانند فقیه که استنباط او از احکام بر اساس اطلاعات و واقعیت موجود الفاظ روایات و قرائن است، ممکن است، به اصل آن نرسد و در آن مخطأ باشد ولى در هر صورت بر عملیات فکرى و عملى خود مأجور خواهد بود.
مفسر در مقدمه کتاب، محورهاى اساسى روش تفسیری خود را این چنین ترسیم مىنماید:
۱- روش ادبى و اعجاز بیانى و... نخواهم داشت. روش تفسیر من روش اقناعى است، اقناع مخاطب به اینکه دین با جمیع اصول و فروعش و سایر تعالیمش، خیر انسان و کرامت و سعادت او را هدف قرار داده است. کسیکه از این مسیر منحرف شود، از حقایق دین و راه حیات مستقیم به دور شده است. هدفم رساندن و رسیدن به این راه و شرح روان و بسیط و واضح که مخاطب، آن را به راحتى با هر سطحى بفهمد. و متعرض مطالب دیگر تفسیر نیز شدهام، بحثهایى نظیر جبر و اختیار، هدایت و ضلالت، عصمت، لغت و اعراب را مطرح نمودهام، اما علم بدیع و بیان را به خاطر کشاف زمخشرى و البحر المحیط ابو حیان، متعرض نشدهام.
۲- از اسرائیلیات پرهیز کردهام، شأن نزول را اکثر متعرض نشدم و خود را مشغول بیان تناسب بین آیات ننمودم زیرا قرآن به تدریج نازل شده است، قرآن کتاب فنى نیست بلکه کتاب وعظ و هدایت خواهد بود.
۳- در تفسیر و بیان مراد از آیات به سنت پیامبر (ص) تکیه کردهام، در صورت نبودن حدیثى از پیامبر (ص)، به ظاهر آیه و سیاق آن تکیه کردهام.
۴- اگر آیه دومى در معناى آیه اول بیاید و واضحتر از آن باشد، هر دو را با هم تفسیر نمودهام. اگر ظاهر لفظ با حکم بدیهى عقل معارض شود، لفظ را بر وجهى که با آن حکم هماهنگ شود، تفسیر نمودم. اگر ظاهر لفظ با اجماع مسلمین در همه عصرها تعارض داشته باشد، ظاهر لفظ را مطابق حکم مجمع علیه تبیین کردم.
۵- در اقوال مفسرین حجت قاطع ندیدم، و آنها را به عنوان مرجح آوردهام، اقوال آنها راه را براى تفهیم و تفهم معانى آیه سهل می نماید.
محتوای تفسیر
مفسر سه عنوان مشترک اللغة، الاعراب و المعنى را در همه آیات، مطرح مىنماید. در شیوه ورود و خروج به مطالب، تفسیر را با استعاذه آغاز مىکند و آن را تبیین مىنماید. در ابتداى سورهها به نزول مکى یا مدنى بودن، اسماء آنها اشاره دارد، سپس به مقاطع آیات مىپردازد. وجهه ادبى الفاظ و مقاطع را با استفاده از آیات دیگر بیان مىدارد. هنگام توضیح آیات از روایات کمک مىگیرد و به اختلاف قرائت اشاره دارد.
بدلیل هدف اقناعى بودن براى نسل حاضر، سؤال و جوابهاى مطرح شده در عصر جدید را بیان مىکند، مانند رابطه قرآن با علم و مىنویسد: که قرآن کتاب بیان علم نیست، بلکه کتاب هدایت و اخلاق و شریعت است و اشارههاى علمى را بدین منظور داشته است و نسبت به تفسیر علمى و تطبیق آیات بر فرضیههاى علمى معترض است.
بحث طرق معرفت انسان و دیدگاه طبیعیون در خلقت، نسبیت فهم قرآن، تصادفى بودن هستى و دیگر بحثهاى اعتقادى را خوب بررسى مىکند، مانند: توحید، نبوت، معجزات، اعجاز قرآن، عصمت. و به مشکلات فکرى مانند جبر و اختیار، شفاعت، رؤیت خدا مىپردازد.
مفسر بحثهاى موضوعى را کوتاه مطرح مىنماید، مانند الهدى و الضلال ذیل آیات ۲۶-۲۷ سوره بقره. پیامهاى آیات را بعنوان «درس بلیغ» در برخى مقاطع عنوان مىدارد، مانند ذیل آیه ۳۰-۳۲ بقره. بحث قرآن و سیاسة الحرب را در ذیل آیات ۳۲ تا ۳۸ سوره محمد متعرض مىشود.
بدلیل محیط جغرافیایى و فکرى مفسر که در ارتباط مستمر با اهل کتاب بوده، در جاى جاى تفسیر به آنها و عقاید و کتابهایشان اشاراتى دارد. از قبیل اشاره به اناجیل اربعه در ذیل آیه «یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیک» در سوره بقره. اشارهاى مختصر نیز به بحثهاى تاریخى مانند تاریخ یهود ذیل آیات ۴۰-۴۶ بقره تحت عنوان «محمد و یهود المدینه» دارد. تحریف تورات و انجیل را در ذیل آیات ۱ تا ۶ سوره صف مطرح مىدارد.
به عقاید مختلف اشاره دارد و به نقل و نقد برخى معتقدات آنها مىپردازد، مانند صوفیه ذیل آیه ۲۸۲- ۲۸۳ بقره. در بحثهاى علوم قرآنى نیز به تناسب مجال، وارد مىشود مانند بحث نسخ ذیل آیات ۱۰۶-۱۰۷ بقره. همچنین به اقوال مفسرین اهتمام مىورزد و از تفاسیر مختلف نقل قول مىنماید، از جمله شیخ محمد عبده صاحب تفسیر المنار، که در برخى امور به نقد آنان نیز مىپردازد. از مجمع البیان و مفاتیح الغیب فخر رازى، استفاده مىنماید. گاهى به طور کلى به عناوین تفاسیر اشاره دارد.
روایات منقوله از اهل بیت (ع) از طریق محدثین شیعه را مورد توجه قرار مىدهد، اما مصدر آنان را ذکر نمىکند و با تعابیر «نقل عنه»، «و فى الحدیث»، «نقل مجمع البیان» و امثال آن، یادآور روایات مىشود.
آیات الاحکام را نیز مورد توجه قرار داده و برخى احکام فقهى را متعرض مىشود، مانند احکام مساجد ذیل آیه ۱۱۴ بقره، التجاء الجانى الى الحرم ذیل آیات ۱۲۵-۱۲۶ بقره، که ضمن آن به طور مختصر به اقوال اهل سنت نیز مىپردازد. بحث تقلید و اجتهاد را ذیل آیه ۱۶۵- ۱۷۰ بقره به طور نسبتا مفصل مطرح مىنماید. در مواردى که ذهن مخاطبین را به خود مشغول کرده باشد، تفصیل بیشترى مىدهد، مانند زن و مرد در شریعت اسلام.
منابع
- کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری.
- نرم افزار جامع التفاسیر نور، بخش کتابشناسی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|