برکت: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (اضافه نمودن محتوا) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
− | + | «برکت» از مفاهیم رایج دینی و به معنای ثبوت و پایدارى، فرخندگی و خجستگی، خیر کثیر و سود بسیار آمده است. برکت امرى غیرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى است و بین آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى وجود ندارد.<ref>المیزان، ج۷، ص۲۸۰-۲۸۲.</ref> | |
− | + | ==معنای برکت== | |
− | + | [[راغب اصفهانی|راغب]] در [[المفردات فی غریب القرآن (کتاب)|مفردات]] مىگوید: اصل کلمه "برکت"، "برک" - به فتحه باء - و به معناى سینه شتر است... و "برک البعیر" به معناى این است که شتر سینه خود را به زمین زد و چون این معنا مستلزم یک نحو قرار گرفتن و ثابت شدن است، لذا کلمه مزبور را در ثبوت که لازمه معناى اصلى است نیز استعمال کرده اند... و آب انبار را نیز به همین جهت "برکه" مىنامند، براى این که آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است. "برکت" ثبوت خیر خداوندى در چیزى است و اگر فرموده: {{متن قرآن|«لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ»}} ([[سوره اعراف]]، ۹۶) براى این بوده که خیرات در زمین و آسمان قرار گرفته، همچنان که آب در برکه جاى مىگیرد و "مبارک" چیزى است که این خیر در آن باشد و به همین معنا است: {{متن قرآن|«هذا ذِکرٌ مُبارَک أَنْزَلْناهُ»}} ([[سوره انبیاء]]، ۵۰). | |
− | راغب در مفردات | ||
− | سپس | + | سپس مىگوید: از آنجایى که خیرات الهى از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر مىشود و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نیست، لذا به هر چیزى که داراى زیاده غیرمحسوسى است مىگویند: این چیز مبارک و داراى برکت است... و مراد از "تَبارَک اللَّهُ" اختصاص خداوند است به خیرات.<ref>مفردات راغب، ص۴۴.</ref> |
− | + | بنابراین، برکت به معناى خیرى است که در چیزى مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند برکت در نسل که به معناى فراوانى اعقاب یا بقاى نام و دودمان است و برکت در غذا که به معناى سیرکردن مردم بیشترى است و برکت در وقت که به معناى گنجایش داشتن براى انجام کارى است که آن مقدار وقت معمولاً گنجایش انجام چنان کارى را ندارد. | |
+ | چیزى که هست از آنجا که غرض از [[دین|دین]] تنها سعادت معنوى و یا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از برکت در لسان دین آن چیزى است که در آن خیر معنوى و یا مادى منتهى به معنوى باشد، مانند آن دعایى که [[ملائکه]] در حق [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام کرده و گفتند: {{متن قرآن|«رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ»}} ([[سوره هود]]، ۷۳) که مراد از آن، برکت معنوى مانند دین و قرب خدا و سایر خیرات گوناگون معنوى و نیز برکت حسى مانند مال و کثرت و بقاى نسل و دودمان و سایر خیرات مادى است که برگشت آن به معنویات مىباشد. | ||
− | + | بنابر آنچه گفته شد، معناى برکت مانند امور نسبى به اختلاف اغراض مختلف مىشود، چون خیریت هر چیزى به حسب آن غرضى است که متعلق به آن مىشود، مثلاً طعامى که انسان مىخورد بعضى غرضشان از خوردن آن سیر شدن است و بعضى غرضشان از خوردن آن تنها حفظ سلامت است، چون غذاى مورد نظرشان را در میان همه غذاها نسبت به مزاج خود سالمتر تشخیص داده، بعضى دیگر غذایى را که مىخورند منظورشان استشفاء به آن و بهبودى کسالتى است که دارند، بعضى دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتى است در باطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خداى را [[عبادت]] کنند، پس وقتى عمل واحدى چند جور غرض متعلق به آن مىشود برکت در آن نیز معنایش مختلف مىگردد ولى جامع همه آن معانى این است که خداوند خیر منظور را با تسبیب اسباب و رفع موانع در آن غذا قرار داده و در نتیجه غرض از آن حاصل گردد. | |
− | پس | + | پس نباید پنداشت که نزول برکت الهى بر چیزى منافات با عمل سایر عوامل دارد، زیرا همان طورى که در ابحاث قبلى گذراندیم معناى این که خداوند اراده کرده که فلان چیز داراى برکت و خیر کثیر باشد، این نیست که اثر اسباب و علل مقتضى را ابطال کند، براى این که اراده خداوند سببى است در طول سایر علل و اسباب نه در عرض آن، مثلا اگر مىگوییم: خداوند فلان طعام را برکت داده، معنایش این نیست که علل و اسبابى را که در آن طعام و در مزاج خورنده آن است همه را ابطال کرده و اثر شفا و یا نورانیت را از پیش خود در آن قرار داده، بلکه معنایش این است که اسباب مختلفى را که در این میان است طورى ردیف کرده و ترتیب داده که همان اسباب نتیجه مطلوب را از خوردن آن غذا بدست مىدهند و یا باعث مىشود که فلان مال ضایع نمىگردد و یا دزد آن را به سرقت نمىبرد. |
− | + | لفظ برکت از الفاظى است که در لسان دین بسیار استعمال شده است، از آن جمله در آیات [[قرآن|قرآنى]] و همچنین در موارد بسیارى در اخبار و [[احادیث]] و نیز در [[تورات]] و [[انجیل]] در مواردى که عطیههاى الهى را به انبیاء و همچنین عطیه کهنه را به دیگران نقل مىکند این لغت بسیار بکار رفته، بلکه در تورات برکت را مانند سنتى جارى گرفته است. | |
− | از آنچه گذشت بطلان رأى | + | از آنچه گذشت بطلان رأى منکرین برکت به خوبى روشن گردید، ادعاى آنان این بود که اثرى که اسباب طبیعى در اشیاء باقى مىگذارد، جایى براى اثر کردن هیچ سبب دیگر نمىگذارد و خلاصه چیزى به نام برکت و یا به هر اسم دیگرى نیست که اثر اسباب طبیعى را در اشیا باطل کرده و خود در آن اثر کند. غافل از این که سببیت خداى تعالى و برکت او در طول سایر اسباب است، نه در عرض آن، تا کار تاثیر آن به مزاحمت با سایر اسباب و ابطال آثار آنها بکشد.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۹۰ و ۳۹۱.</ref> |
− | + | ==برکت در قرآن== | |
− | + | واژه «برکت» به صورت مفرد در [[قرآن کریم]] به کار نرفته و تنها به صورت جمع «برکات» در ۳ آیه ([[سوره اعراف]]، ۹۶؛ [[سوره هود]]، ۴۸ و ۷۳) دیده میشود. واژههای هم خانواده برکت مانند «مبارک» ۳۲ بار در قرآن آمده است. واژه «تبارَک» نیز همواره برای ذات مقدس [[الله|خداوند]] به کار رفته است. | |
− | + | برخی از مصادیق امور با برکت در قرآن عبارت است از: | |
− | + | *در [[سوره اعراف]] درباره [[بنی اسرائیل]] می فرماید: {{متن قرآن|«وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُواْ یسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا»}}؛ ([[سوره اعراف]]، ۱۳۷) ما این قوم مستضعف را وارث مشرق و مغرب زمین مبارک کردیم یعنی هم مشرق اردن و هم مغرب آن از زمین شام. | |
− | + | *خداوند همه روی زمین را برای مردم مبارک گردانید که از آن بهره بسیار و سود برند: {{متن قرآن|«جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی مِن فَوْقِهَا وَبَارَک فِیهَا»}}؛ ([[سوره فصلت]]، ۱۰) یعنی در زمین کوهها قرار دادیم بالای آن و برکت داد در آن. | |
− | + | *خصوصاً زمین [[بیت المقدس]] و نواحی آن را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکنَا حَوْلَهُ»}}؛ ([[سوره اسراء]]، ۱) [[مسجد الاقصی]] که پیرامون آن را مبارک گردانیدیم. | |
− | + | *خداوند [[قرآن]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک»}}؛ ([[سوره ص]]، ۲۹) کتابی سوی تو فرستادیم فرخنده کتاب است و اصل هر خیر. | |
− | + | *خانه [[کعبه]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا»}} ([[سوره آل عمران]]، ۹۶) نخستین خانه عبادت که برای مردم نهاده شد آن است که در [[مکه]] است فرخنده و بابرکت. | |
− | |||
− | + | *آب باران را مبارک خواند: {{متن قرآن|«نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَکا»}}. ([[سوره ق]]، ۹) | |
− | {{ | + | |
+ | *درخت زیتون را مبارک گفت: {{متن قرآن|«شَجَرَةٍ مُّبَارَکةٍ زَیتُونِةٍ»}}. ([[سوره نور]]، ۳۵) | ||
+ | |||
+ | *بقعه ای که [[حضرت موسی]] علیه السلام در آنجا آتش دید در جانب راست وادی یعنی جانب مغرب آن مبارک خواند: {{متن قرآن|«شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ»}}. ([[سوره قصص]]، ۳۰) | ||
+ | |||
+ | *تحیت و سلام را مبارک خواند: {{متن قرآن|«فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکةً طَیبَةً»}}؛ پس سلام کنید بر خودهاتان سلام کردنى از نزد خدا بابرکت پاکیزه. ([[سوره نور]]، ۶۱) | ||
− | + | *[[شب قدر]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُّبَارَکةٍ»}}. ([[سوره دخان]]، ۳) | |
− | |||
− | + | *در میان پیغمبران سلف، [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت مسیح]] را مبارک خواند: {{متن قرآن|«وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنتُ»}}. ([[سوره مریم]]، ۳۱) | |
− | + | که همه منبع خیر بسیار و سود و بهره دنیا و [[آخرت]] هستند و با آن که هر چه خدا آفریده مبارک است و همه کتب و پیغمبران دارای خیر کثیر، بعض آنها در این میانه ممتازند. اصل همه خیر و نیکی خداوند تعالی است و در [[قرآن کریم]] نسبت تبارک بخود داد: {{متن قرآن|«فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین»}} ([[سوره مؤمنون]]، ۱۴) {{متن قرآن|«تَبَارَک الَّذِی بِیدِهِ الْمُلْک»}} ([[سوره ملک]]، ۱) و... .<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص ۷۴.</ref> | |
+ | ==عوامل برکت و بیبرکتی== | ||
+ | برکات الهی، هدیه هایی است که خداوند از روی فضل، برای بندگان خود در نظر گرفته است، امّا این برکات بر اساس نوع و میزان عملکرد بندگان و آمادگی آنها، به ایشان می رسد. در [[قرآن]] و [[احادیث]] عواملی برای افزایش یا کاهش برکت بیان شده است از جمله: | ||
− | + | [[ایمان]] و [[تقوا]]: {{متن قرآن|«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»}} ([[سوره اعراف]]، ۹۶) و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم. | |
+ | [[استغفار]]: برای دریافت برکات الهی باید موانع را از سر راه برداشت، یکی از وسایل این کار استغفار است: {{متن قرآن|«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکمْ أَنْهارا»}}. ([[سوره نوح]]، ۱۳-۱۰) به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا بارانهاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد. | ||
+ | [[امام علی]] (علیهالسلام) در این باره فرمودند: «وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق...»<ref>مشهدی، کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۱۳، ص۴۵۴.</ref> خداوند استغفار را وسیله دائمی فروریختن روزی و موجب رحمت به خلق قرار داد... . | ||
+ | همچنین برخی عوامل برکتزا که در [[حدیث|روایات]] ذکر شده عبارتند از: سحرخیزی، بیع با مهلت دادن به خریدار برای پرداخت بها، مضاربه، خوردن سحری، [[مدارا]] و نرمخویی، [[سلام|سلام کردن]] بر خانواده، پایین بودن [[مهریه]] زن، [[صدقه|صدقه]] دادن، کردار نیک، [[عدالت|عدالت]] و تجارت. | ||
+ | اما برخی عوامل برکت زدا در روایات عبارتند از: تکذیب پیامبران، [[اسراف|اسراف]]، اعمال بد و ناشایست، [[قسم خوردن|سوگند خوردن]] در خرید و فروش، خوردن غذای داغ، فساد [[نیت]]، مال [[حرام|حرام]]، [[خیانت|خیانت]]، سرقت، [[شراب خواری|شرب خمر]] و زنا. | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه موسوی همدانی. | ||
+ | *نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه. | ||
+ | *دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله "برکت". | ||
+ | *فرهنگ قرآن، جلد۶. | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
− | |||
[[رده:ارزش های اسلامی]] | [[رده:ارزش های اسلامی]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= متوسط | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= متوسط | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= متوسط | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۲
«برکت» از مفاهیم رایج دینی و به معنای ثبوت و پایدارى، فرخندگی و خجستگی، خیر کثیر و سود بسیار آمده است. برکت امرى غیرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى است و بین آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى وجود ندارد.[۱]
معنای برکت
راغب در مفردات مىگوید: اصل کلمه "برکت"، "برک" - به فتحه باء - و به معناى سینه شتر است... و "برک البعیر" به معناى این است که شتر سینه خود را به زمین زد و چون این معنا مستلزم یک نحو قرار گرفتن و ثابت شدن است، لذا کلمه مزبور را در ثبوت که لازمه معناى اصلى است نیز استعمال کرده اند... و آب انبار را نیز به همین جهت "برکه" مىنامند، براى این که آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است. "برکت" ثبوت خیر خداوندى در چیزى است و اگر فرموده: «لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ» (سوره اعراف، ۹۶) براى این بوده که خیرات در زمین و آسمان قرار گرفته، همچنان که آب در برکه جاى مىگیرد و "مبارک" چیزى است که این خیر در آن باشد و به همین معنا است: «هذا ذِکرٌ مُبارَک أَنْزَلْناهُ» (سوره انبیاء، ۵۰).
سپس مىگوید: از آنجایى که خیرات الهى از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر مىشود و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نیست، لذا به هر چیزى که داراى زیاده غیرمحسوسى است مىگویند: این چیز مبارک و داراى برکت است... و مراد از "تَبارَک اللَّهُ" اختصاص خداوند است به خیرات.[۲]
بنابراین، برکت به معناى خیرى است که در چیزى مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند برکت در نسل که به معناى فراوانى اعقاب یا بقاى نام و دودمان است و برکت در غذا که به معناى سیرکردن مردم بیشترى است و برکت در وقت که به معناى گنجایش داشتن براى انجام کارى است که آن مقدار وقت معمولاً گنجایش انجام چنان کارى را ندارد.
چیزى که هست از آنجا که غرض از دین تنها سعادت معنوى و یا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از برکت در لسان دین آن چیزى است که در آن خیر معنوى و یا مادى منتهى به معنوى باشد، مانند آن دعایى که ملائکه در حق حضرت ابراهیم علیه السلام کرده و گفتند: «رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ» (سوره هود، ۷۳) که مراد از آن، برکت معنوى مانند دین و قرب خدا و سایر خیرات گوناگون معنوى و نیز برکت حسى مانند مال و کثرت و بقاى نسل و دودمان و سایر خیرات مادى است که برگشت آن به معنویات مىباشد.
بنابر آنچه گفته شد، معناى برکت مانند امور نسبى به اختلاف اغراض مختلف مىشود، چون خیریت هر چیزى به حسب آن غرضى است که متعلق به آن مىشود، مثلاً طعامى که انسان مىخورد بعضى غرضشان از خوردن آن سیر شدن است و بعضى غرضشان از خوردن آن تنها حفظ سلامت است، چون غذاى مورد نظرشان را در میان همه غذاها نسبت به مزاج خود سالمتر تشخیص داده، بعضى دیگر غذایى را که مىخورند منظورشان استشفاء به آن و بهبودى کسالتى است که دارند، بعضى دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتى است در باطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خداى را عبادت کنند، پس وقتى عمل واحدى چند جور غرض متعلق به آن مىشود برکت در آن نیز معنایش مختلف مىگردد ولى جامع همه آن معانى این است که خداوند خیر منظور را با تسبیب اسباب و رفع موانع در آن غذا قرار داده و در نتیجه غرض از آن حاصل گردد.
پس نباید پنداشت که نزول برکت الهى بر چیزى منافات با عمل سایر عوامل دارد، زیرا همان طورى که در ابحاث قبلى گذراندیم معناى این که خداوند اراده کرده که فلان چیز داراى برکت و خیر کثیر باشد، این نیست که اثر اسباب و علل مقتضى را ابطال کند، براى این که اراده خداوند سببى است در طول سایر علل و اسباب نه در عرض آن، مثلا اگر مىگوییم: خداوند فلان طعام را برکت داده، معنایش این نیست که علل و اسبابى را که در آن طعام و در مزاج خورنده آن است همه را ابطال کرده و اثر شفا و یا نورانیت را از پیش خود در آن قرار داده، بلکه معنایش این است که اسباب مختلفى را که در این میان است طورى ردیف کرده و ترتیب داده که همان اسباب نتیجه مطلوب را از خوردن آن غذا بدست مىدهند و یا باعث مىشود که فلان مال ضایع نمىگردد و یا دزد آن را به سرقت نمىبرد.
لفظ برکت از الفاظى است که در لسان دین بسیار استعمال شده است، از آن جمله در آیات قرآنى و همچنین در موارد بسیارى در اخبار و احادیث و نیز در تورات و انجیل در مواردى که عطیههاى الهى را به انبیاء و همچنین عطیه کهنه را به دیگران نقل مىکند این لغت بسیار بکار رفته، بلکه در تورات برکت را مانند سنتى جارى گرفته است.
از آنچه گذشت بطلان رأى منکرین برکت به خوبى روشن گردید، ادعاى آنان این بود که اثرى که اسباب طبیعى در اشیاء باقى مىگذارد، جایى براى اثر کردن هیچ سبب دیگر نمىگذارد و خلاصه چیزى به نام برکت و یا به هر اسم دیگرى نیست که اثر اسباب طبیعى را در اشیا باطل کرده و خود در آن اثر کند. غافل از این که سببیت خداى تعالى و برکت او در طول سایر اسباب است، نه در عرض آن، تا کار تاثیر آن به مزاحمت با سایر اسباب و ابطال آثار آنها بکشد.[۳]
برکت در قرآن
واژه «برکت» به صورت مفرد در قرآن کریم به کار نرفته و تنها به صورت جمع «برکات» در ۳ آیه (سوره اعراف، ۹۶؛ سوره هود، ۴۸ و ۷۳) دیده میشود. واژههای هم خانواده برکت مانند «مبارک» ۳۲ بار در قرآن آمده است. واژه «تبارَک» نیز همواره برای ذات مقدس خداوند به کار رفته است.
برخی از مصادیق امور با برکت در قرآن عبارت است از:
- در سوره اعراف درباره بنی اسرائیل می فرماید: «وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُواْ یسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا»؛ (سوره اعراف، ۱۳۷) ما این قوم مستضعف را وارث مشرق و مغرب زمین مبارک کردیم یعنی هم مشرق اردن و هم مغرب آن از زمین شام.
- خداوند همه روی زمین را برای مردم مبارک گردانید که از آن بهره بسیار و سود برند: «جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی مِن فَوْقِهَا وَبَارَک فِیهَا»؛ (سوره فصلت، ۱۰) یعنی در زمین کوهها قرار دادیم بالای آن و برکت داد در آن.
- خصوصاً زمین بیت المقدس و نواحی آن را مبارک خواند: «إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکنَا حَوْلَهُ»؛ (سوره اسراء، ۱) مسجد الاقصی که پیرامون آن را مبارک گردانیدیم.
- خداوند قرآن را مبارک خواند: «کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک»؛ (سوره ص، ۲۹) کتابی سوی تو فرستادیم فرخنده کتاب است و اصل هر خیر.
- خانه کعبه را مبارک خواند: «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا» (سوره آل عمران، ۹۶) نخستین خانه عبادت که برای مردم نهاده شد آن است که در مکه است فرخنده و بابرکت.
- آب باران را مبارک خواند: «نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَکا». (سوره ق، ۹)
- درخت زیتون را مبارک گفت: «شَجَرَةٍ مُّبَارَکةٍ زَیتُونِةٍ». (سوره نور، ۳۵)
- بقعه ای که حضرت موسی علیه السلام در آنجا آتش دید در جانب راست وادی یعنی جانب مغرب آن مبارک خواند: «شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ». (سوره قصص، ۳۰)
- تحیت و سلام را مبارک خواند: «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکةً طَیبَةً»؛ پس سلام کنید بر خودهاتان سلام کردنى از نزد خدا بابرکت پاکیزه. (سوره نور، ۶۱)
- در میان پیغمبران سلف، حضرت مسیح را مبارک خواند: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنتُ». (سوره مریم، ۳۱)
که همه منبع خیر بسیار و سود و بهره دنیا و آخرت هستند و با آن که هر چه خدا آفریده مبارک است و همه کتب و پیغمبران دارای خیر کثیر، بعض آنها در این میانه ممتازند. اصل همه خیر و نیکی خداوند تعالی است و در قرآن کریم نسبت تبارک بخود داد: «فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین» (سوره مؤمنون، ۱۴) «تَبَارَک الَّذِی بِیدِهِ الْمُلْک» (سوره ملک، ۱) و... .[۴]
عوامل برکت و بیبرکتی
برکات الهی، هدیه هایی است که خداوند از روی فضل، برای بندگان خود در نظر گرفته است، امّا این برکات بر اساس نوع و میزان عملکرد بندگان و آمادگی آنها، به ایشان می رسد. در قرآن و احادیث عواملی برای افزایش یا کاهش برکت بیان شده است از جمله:
ایمان و تقوا: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض» (سوره اعراف، ۹۶) و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم. استغفار: برای دریافت برکات الهی باید موانع را از سر راه برداشت، یکی از وسایل این کار استغفار است: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکمْ أَنْهارا». (سوره نوح، ۱۳-۱۰) به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا بارانهاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد.
امام علی (علیهالسلام) در این باره فرمودند: «وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق...»[۵] خداوند استغفار را وسیله دائمی فروریختن روزی و موجب رحمت به خلق قرار داد... . همچنین برخی عوامل برکتزا که در روایات ذکر شده عبارتند از: سحرخیزی، بیع با مهلت دادن به خریدار برای پرداخت بها، مضاربه، خوردن سحری، مدارا و نرمخویی، سلام کردن بر خانواده، پایین بودن مهریه زن، صدقه دادن، کردار نیک، عدالت و تجارت.
اما برخی عوامل برکت زدا در روایات عبارتند از: تکذیب پیامبران، اسراف، اعمال بد و ناشایست، سوگند خوردن در خرید و فروش، خوردن غذای داغ، فساد نیت، مال حرام، خیانت، سرقت، شرب خمر و زنا.
پانویس
منابع
- تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه موسوی همدانی.
- نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه.
- دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله "برکت".
- فرهنگ قرآن، جلد۶.