کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

مؤمن آل فرعون: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''کلیدواژه: مؤمن آل فرعون'''
+
{{خوب}}
 +
'''مؤمن آل فرعون''' شخصیتی [[قرآن|قرآنی]] است که در آیات ۲۸ تا ۴۵ [[سوره مؤمن]] (غافر) از او سخن به میان آمده است. مطابق با این [[آیه|آیات]] او مردى بوده است از فرعونیان که به [[حضرت موسی]] علیه السلام [[ایمان]] آورده بود، اما ایمان خود را مخفی می داشت. تا زمانی که [[فرعون]] عزم خود را برای قتل حضرت موسی جزم نمود و او چون جان حضرت موسی را در خطر دید در آن لحظات حساس به یارى حضرت موسى شتافت و با قوم خود به نفع حضرت موسی استدلال نموده ایمان خود را آشکار کرد.
  
'''شخصیت مؤمن آل فرعون'''
+
==مومن آل فرعون کیست؟==
 +
در مورد اینکه این شخص چه کسی بوده است بعضى گفته اند: او پسرعمو یا پسرخاله [[فرعون]] بود و تعبیر به "[[آل فرعون]]" را نیز شاهد بر این معنى دانسته اند زیرا تعبیر به آل معمولا در مورد خویشاوندان بکار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافیان نیز گفته مى شود. بعضى دیگر او را یکى از [[پیامبران]] خدا بنام "حزبیل" یا "حزقیل" مى دانند.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۰، ص ۸۷-۸۸</ref>
  
در [[قرآن کریم]] آمده است كه او مردى بود از فرعونيان كه به [[حضرت موسی]] علیه السلام [[ايمان]] آورده بود اما ايمان خود را کتمان می کرد، در دل به حضرت موسى عشق مى ورزيد و خود را موظف به دفاع از او مى ديد. او مردى بود هوشيار و دقيق و وقت شناس و از نظر [[منطق]] بسيار نيرومند و قوى كه در لحظات حساس به يارى حضرت موسى می شتافت.
+
در حدیثی از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله نیز آمده است: «الصدیقون ثلثه: [[حبیب نجار|حبیب نجار]] (مؤمن آل یس)، و حزبیل (مؤمن آل فرعون)، و [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] (مؤمن آل [[پیامبر اسلام|محمد]] علیهم السلام)»: راستگویان در گفتار و کردار سه نفرند: حبیب نجار، مؤمن آل یس و حزبیل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد علیهم السلام.<ref>تفسیر اثنا عشری، ج۱۱، ص۳۱۵.</ref> در این [[حدیث]] به پیامبر بودن مومن آل فرعون اشاره ای نشده است.
  
اما در روايات اسلامى و سخنان مفسران توصيفات بيشترى درباره او آمده است. از جمله اين كه بعضى گفته اند: او پسرعمو يا پسرخاله فرعون بود و تعبير به "آل فرعون" را نيز شاهد بر اين معنى دانسته اند زيرا تعبير به آل معمولا در مورد خويشاوندان بكار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافيان نيز گفته مى شود.
+
از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام روایت شده است که مومن آل فرعون، خازن (سرپرست خزائن و گنجینه هاى) فرعون بود.<ref>تفسیر البرهان، ج۴، ص ۷۵۴.</ref>
  
بعضى ديگر او را يكى از [[پیامبران]] خدا بنام "حزبيل" يا "حزقيل" مى دانند.
+
==آیات مربوط به مومن آل فرعون==
 +
داستان مؤمن آل فرعون، ۱۸ آیه از [[سوره غافر]] را به خود اختصاص داده و در این [[آیه|آیات]] داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونیان، باشکوه و جلوه خاصى بیان شده است:
  
بعضى روايت كرده اند كه او خازن (سرپرست خزائن و گنجينه هاى) فرعون بوده است. بعضى نيز احتمال داده اند كه او از [[بنى اسرائيل]] بوده كه در ميان فرعونيان مى زيسته و مورد اعتمادشان بوده است، ولى اين احتمال بسيار ضعيف به نظر مى رسد چرا كه با تعبير "آل فرعون"، و همچنين "يا قوم" (اى قوم من) سازگار نيست ولى به هر حال نقش مؤثر او در تاريخ موسى و بنى اسرائيل كاملا روشن است، هر چند تمام خصوصيات زندگى او امروز براى ما روشن نيست.<ref> [[تفسير نمونه]]، ج20، ص87.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۲۸}}}}
  
'''مؤمن آل فرعون در قرآن'''
+
:و مرد مؤمنى از خاندان فرعون که ایمانش را پنهان مى ‏داشت، گفت: آیا مردى را مى‏ کشید که مى‏ گوید: پروردگار من خدا است؟ و بى‏ تردید از سوى پروردگارتان براى شما دلایل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذاب‏هایى که به شما وعده مى‏ دهد به شما خواهد رسید؛ زیرا خدا کسى را که اسراف‏کار و بسیار دروغگوست، هدایت نمى ‏کند. ([[سوره غافر]]، ۲۸)
  
مؤمن آل [[فرعون]] در [[قرآن کریم]] به خاطر تلاش براى حفظ جان [[حضرت موسی]]، پيامبر زمانش، و نيز مخالفت با فرعون قدرتمند و ستمگر مورد ستايش قرار گرفته و داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونيان، باشكوه و جلوه خاصى در آيات [[سوره مومنون]] بيان شده است. که 17 آیه در قرآن کریم به او اختصاص داده شده است:
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۲۹}}}}
  
{{متن قرآن|«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لايَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّاب»}}؛ مرد مؤمنى از فرعونيان كه ايمانش را پنهان مى داشت گفت: «آيا مى خواهيد مردى را بكشيد كه مى گويد: پروردگار من خداى يكتاست و دليل هاى روشنى از جانب پروردگارتان آورده است، اگر [[دروغ]] مى گويد دروغش به گردن خود اوست و اگر راست مى گويد پاره اى از وعده هايى كه داده است به شما خواهد رسيد، به راستى كه خدا اسرافكار دروغگو را هدايت نمى كند. ([[سوره غافر]]، آیه 28)
+
:اى قوم من! امروز فرمانروایى و حکومت براى شماست که در این سرزمین پیروز هستید، ولى اگر عذاب خدا به سوى ما آید، چه کسى ما را یارى خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب‏] مى‏ بینم [و به آن یقین دارم و آن انکار موسى و کشتن او و تقویت حکومت من است‏] به شما ارائه نمى‌‏کنم، و شما را جز به راه راست هدایت نمى‏‌کنم. (۲۹)
  
مؤمن از آل فرعون كه به موسى عليه السلام [[ايمان]] آورده ولى بظاهر ايمان خود را پنهان مي نمود. به [[فرعون]] مي گفت: و او را تهديد مي نمود از اجراى دستور قتل موسى عليه السلام و مي گفت چگونه شخصى و رادمردى را مي خواهى بقتل برسانى كه تو را دعوت به [[خداپرستى]] مي نمايد و مي گويد آفريدگار من در حالى كه دلايل و [[معجزات]] بسيارى براى اثبات دعوى [[رسالت]] خود ارائه داد كه همه معجزه است مانند عصا كه بهيئت اژدها ظهور كرد و دست درخشان و ساير معجزات ديگر.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۰}}}}
  
وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ: از نظر احتجاج به فرعون مي گفت: چنانچه به فرض كه موسى با اين دلايل و معجزات برخلاف حقيقت دعوى رسالت نمايد نسبت ناروا و برخلاف واقع به پروردگار دهد به هلاكت خواهد افتاد و عقوبت او مورد ندارد.
+
:و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! بى‌‏تردید من بر شما از روزى مانند روز [عذاب‏] گروه‏ها [یى که پیامبران را تکذیب کردند] مى‌ترسم. (۳۰)
  
وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ: و چنان چه موسى در دعوى خود به رسالت صادق باشد لامحاله تهديدات او نيز مبنى بر صدق بوده و اگر هر چه تهديد نموده اجراء نشود لااقل شما را به هلاكت خواهد افكند.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۱}}}}
  
إِنَّ اللَّهَ لايَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ: در صورت صدق دعوى موسى هر كه با او مبارزه نمايد به ضلالت بوده آفريدگار جهان را تكذيب نموده و نعمت او را ناسپاسى نموده مورد تهديد و عقوبت قرار خواهد گرفت. پروردگار هر كسى را كه در مقام انكار دعوت رسولان برآيد ناسپاسى نموده او را هدايت نخواهد فرمود.
+
:چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که پس از آنان بودند؛ و خدا ستمى بر بندگان نمى‏‌خواهد [این بندگان‏اند که بر خود ستم روا مى‌‏دارند.] (۳۱)
  
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: ([[سوره غافر]]، آیه 29) مؤمن آل فرعون در مقام رد [[فرعون]] به قوم خود مي گفت و آنان را تقويت نموده كه نفوذ و فرمانروائى در اين سرزمين از آن شما است و دشمنان شما [[بنى اسرائيل]] در اقليت بوده و محكوم هستند و هرگز قوم خود و مردم قبط را مورد خطر عقوبت قرار ندهند و چون فرعون پند و نصيحت مؤمن آل فرعون را نپذيرفت با قوم خود سخنانى مي گفت كه آنان را هم عقيده خود نمايد.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۲}}}}
  
نظر به اين كه مؤمن آل فرعون را درباره قتل موسى رد مي نمود و اظهار داشت كه نمي توان دعوت او را تكذيب كرد به اين كه فرعون دعوى الوهيت ننمايد از اين جهت مردم قبط را تهديد به خطر هلاكت مي نمود.
+
:و اى قوم من! بى‏ تردید من از روزى که مردم یکدیگر را [براى نجات خود از عذاب‏] ندا مى‌‏دهند بر شما مى‌‏ترسم؛ (۳۲)
  
و مي گفت كه ملت [[مصر]] بر مردم مخالف خود سلطه دارد و در سرزمين مصر نهايت استيلاء دارد بر اين اساس آسايش و استقلال زندگى خود را معرض خطر قرار ندهيد و متعرض رسولى مانند موسى نشويد و چنانچه عقوبت كه موسى ما را تهديد مي نمايد.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۳}}}}
  
به مردم مصر روآورد هرگز نمي توانند از آن دفاع نموده و يا فرار نمايند و اين گفتار و سخنان مؤمن آل فرعون از نظر آن بود كه خود را ناصح  معرفى نمايد ناگزير در خطر شريك خواهد بود و همانطور كه دفع خطر را براى خود مي خواهد درباره قوم خود همان را پيشنهاد مي نمايد در نتيجه عاقبت و سلامت موسى را از خطر قتل و تهديد فرعون تأمين مي نمود.
+
:روزى که [به علت شدت عذاب‏] پشت‏کنان از این سو به آن سو فرار مى‌‏کنید [ولى از هر سو که مى‏روید، برگردانده مى‏ شوید و] شما را [در برابر عذاب خدا] هیچ نگه دارنده‌‏اى نیست؛ و هر که را خدا [به سبب کبر و عنادش‏] گمراه کند، او را هیچ هدایت‏ کننده‏‌اى نخواهد بود. (۳۳)
  
فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: از جمله سخنان پندآميز مؤمن آل فرعون آنست كه به منظور تهديد قوم خود و فرعون مي گفت كه درباره قتل موسى خطر نزول [[عذاب الهى]] است و از اجراى آن بايد در حذر بود و خود را نيز مورد خطر معرفى نموده و ايمان خود را به [[حضرت موسی]] عليه السلام پنهان نموده.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۴}}}}
  
{{متن قرآن|«قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى  وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ»}}؛ (سوره غافر آیه 29) فرعون درباره قتل موسى اصرار مي ورزيد در پاسخ مؤمن آل فرعون به قوم خود مي گفت: آن چه را پيشنهاد مي نمايم درباره قتل موسى طريق هدايت و نجاح است كه از خطر دعوت موسى چنان چه بخواهيم ايمن باشيم بايد ماده فساد و اختلاف و سبب [[فتنه]] را ريشه كن كرد و فقط طريقه امنيت و آسايش مردم مصر در اجراى تصميمى است كه پيشنهاد نموده ام.
+
:بى‌‏تردید یوسف پیش از این دلایل روشنى براى شما آورد، ولى شما همواره نسبت به آنچه که آورده بود در تردید بودید، تا زمانى که از دنیا رفت، [پس از مرگ او] گفتید: خدا هرگز بعد از او پیامبرى مبعوث نخواهد کرد، این‏گونه خدا هر اسراف‏کار تردید کننده ‏اى را گمراه مى‌‏کند. (۳۴)
  
{{متن قرآن|«وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ»}}؛ (سوره غافر آیه 30) نظر به اين كه فرعون درباره تصميم قتل موسى به قوم خود اظهار نموده به جمله (ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى) استفاده مى شود كه قوم فرعون و اكثريت مردم مصر با تصميم فرعون مخالف بودند و نمي خواستند به موقع اجراء درآيد بدين جهت مؤمن آل فرعون با پنهان نمودن ايمان خود به موسى براى جلب نظر قوم خود كه با تصميم فرعون موافقت ننمايند.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۵}}}}
  
به منظور تأكيد مي گفت: اى قوم و خويشان من بيم دارم از اين كه چنان چه فرعون  تصميم خود را درباره موسى اجراء نمايد همان طور كه موسى ما را تهديد به هلاكت نموده قوم قبط نيز مانند اقوام پيشين مورد خطر و هلاكت قرار گيرند.<ref> انوار درخشان، ج  14، ص: 326.</ref>
+
:کسانى که در آیات خدا بى ‏آنکه دلیلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستیزه مى‏‌کنند [این عمل زشتشان‏] نزد خدا و نزد اهل ایمان مایه دشمنى بزرگ است؛ این‏گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویى، مُهر [تیره‏‌بختى‏] مى‏ نهد. (۳۵)
  
{{متن قرآن|«وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ»}}؛ (سوره غافر آیه 32) از جمله سخنان تهديد آميز مؤمن آل فرعون است كه مردم را بروز قيامت متوجه مي سازد روزى كه مردم ستمگر در صحنه قيامت فرياد و زارى آنان طنين انداز است و كسى به فرياد آنان توجه ننموده گوش فراندهند.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۶}}}}
  
{{متن قرآن|«يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مالَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ»}}؛ (سوره غافر آیه 33) از نظر تأكيد مؤمن آل فرعون خطاب به قوم خود نموده آنان را تهديد مي نمايد به اين كه قيامت هنگامى است كه در [[دوزخ]] از شدت شعله هاى آتشين از اين سو به آن سو فرار خواهند نمود كه بتوانند از دوزخ رهائى يابند هرگز نتوانند از عقوبت پروردگار نجات يابند.
+
فرعون گفت: اى هامان! براى من بنایى بسیار بلند بساز شاید به وسایلى برسم. (۳۶)
  
{{متن قرآن|«وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ هادٍ»}}؛ ([[سوره غافر]] آیه 33) و هر كه را پروردگار از نظر مبارزه با ساحت او به ضلالت افكند و او را به همان  مقصد كه برگزيده او را برساند و وسايل مقصد او را دسترس او گذارد هرگز نيروى ديگرى نمي تواند او را از ضلالت كه خود برگزيده و بدان رهسپار است او را از ادامه آن راه بازدارد و به هدايت او را رهبرى نمايد در صورتى كه از آن روگردان است.<ref> انوار درخشان، ج14، ص328.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۷}}}}
  
'''سرانجام مؤمن آل فرعون'''
+
:وسایل [بالا رفتن به‏] آسمان‏ها تا از خداى موسى آگاه شوم [که کیست و کجاست؟!] هر چند موسى را [در گفته‏ هایش درباره خدا] دروغگو مى ‏پندارم. و این‏گونه براى فرعون زشتى کردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نیرنگ و نقشه فرعون جز در زیانکارى و نابودى نبود. (۳۷)
  
[[امام صادق]] علیه السلام مى فرمايد: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تكه تكه كردند، اما خداوند او را از اين كه ايمانش را از او بگيرند، حفظ فرمود.<ref>[[قصص الأنبياء]] ([[قصص قرآن]])، ص386.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۸}}}}
  
واقعه مؤمن آل فرعون سرمشق بزرگى است. براى مؤمنين اين [[امت]] كه دريابند شرافت و بزرگوارى را به سبب ثبات و استقامتى كه در ديندارى ظاهر گردانيد به مرتبه اى كه منظور نظر خداوند رحمان واقع شد و وصف او را در كلام مجيد [[قرآن]] بيان و نام نيك او در عالم تا [[قيامت]] باقى ماند.
+
:و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! از من پیروى کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم. (۳۸)
  
و حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: الصديقون ثلثه حبيب نجار مؤمن ال يس، و حزبيل مؤمن ال فرعون، و على بن ابى طالب مؤمن ال محمد عليهم السلام: راستگويان در گفتار و كردار سه نفرند: حبيب نجار، مؤمن آل يس و حزبيل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد عليهم السلام.<ref>تفسير اثنا عشري، ج11، ص315.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۳۹}}}}
  
'''ایمان همسر مومن آل فرعون'''
+
:اى قوم من! این زندگى دنیا جز کالایى بى‌‏ارزش و زودگذر نیست، و بى‏‌تردید آخرت سراى همیشگى و پایدار است. (۳۹)
  
[[ابن عباس]] روايت كرده، [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به [[جبرئيل]] فرمود: هر وقت تو در نزد من مى آيى بويى بسيار خوش به مشامم مى رسد، اين بو از چيست؟ جبرئيل گفت: اين بو از آرايشگر مومن آل فرعون و اولاد اوست، روزى او مشغول آرايش دختر فرعون بود، شانه از دستش افتاد، بلافاصله گفت: بسم اللَّه، دختر فرعون گفت: منظورت پدر من است؟ او گفت: خير، بلكه الله پروردگار من و تو پدر توست، دختر فرعون اين خبر را به پدر رساند، فرعون هم او و فرزندانش را فراخواند و گفت: پروردگار شما كيست؟ او گفت: پروردگار من و تو الله است، آن گاه فرعون دستور داد تنورى از مس گداخته را داغ كنند، سپس او و فرزندانش را بياورند، وقتى چنين كردند، آن زن به فرعون گفت: از تو درخواستى دارم و آن اين كه استخوان هاى من و فرزندانم را جمع كرده و آن ها را دفن كنى، فرعون گفت: باشد، به خاطر حقى كه در برابر خدماتت برگردن من داريد، چنين مى كنم، سپس فرمان داد فرزندان او يكى يكى وارد آتش شدند تا نوبت به آخرين فرزند رسيد كه كودكى شيرخوار بود و به خواست خدا به سخن درآمد و گفت: اى مادر صبر كن، تو بر حق هستى، آن گاه مادر و كودك را با هم در تنور انداختند، اين بوى خوش از او و اولاد اوست.<ref> قصص الأنبياء (قصص [[قرآن]])، ص386.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۴۰}}}}
  
'''مؤمن آل فرعون در روايات'''
+
:هر که بدى کند جز به مانند آن کیفر نیابد، و از مردان یا زنان کسانى که کار شایسته انجام دهند در حالى که مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بى‌‏حسابْ روزى یابند. (۴۰)
  
* محمد بن ابى ليلى از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: صديقان (كسانى كه پيامبر زمان را مخلصانه تصديق كردند) سه نفر بودند: على بن ابى طالب و حبيب نجار و مؤمن آل فرعون.<ref> خصال/ترجمه جعفرى، ج 1، ص 269.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۴۱}}}}
  
* يونس بن عمار گويد: به حضرت [[امام صادق]] عليه السلام عرض كردم اين بيمارى كه در چهره ام ظاهر شده مردم خيال مى كنند كه خداوند به هر بنده اى كه نياز ندارد او را به اين درد مبتلا مى كند، امام عليه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معيوب بود ولى با همه آن ها [[تبليغ دين]] مى كرد.
+
:اى قوم من! چرا من شما را به سوى رهایى [از خسران دنیا و آخرت‏] مى‏خوانم، و شما مرا به آتش مى‏‌‍ خوانید؟! (۴۱)
  
بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخيز و [[وضو]] بگير و خود را براى [[نماز]] آماده كن، و هنگامى كه به [[سجده]] آخر در ركعت اولى رسيدى در سجده بگو: يا على يا عظيم، يا رحمان يا رحيم، يا سامع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنيا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى. در خواسته خود از خداوند كوشش كن، يونس گويد: من اين دعا را خواندم و هنوز به [[كوفه]] نرسيده بودم كه بيمارى من برطرف شد.<ref> [[ايمان]] و [[كفر]]/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، ج  1، ص: 112.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۴۲}}}}
  
* از حضرت امام صادق عليه السلام است كه: خداوند هيچ گونه قضائى در [[حق]] [[مؤمن]] ندارد مگر اين كه خير مؤمن در آن است و اگر مالك شرق و غرب زمين گردد خير او است. سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|«فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا»}}. ([[سوره غافر]]، آیه 44)
+
:مرا مى‌‏خوانید که به خداى یگانه کافر شوم و چیزى را که به [خدایى و ربوبیت‏] آن دانشى ندارم، شریک او قرار دهم، و من شما را به تواناى شکست‌‏ناپذیر و بسیار آمرزنده مى‏‌خوانم. (۴۲)
  
خداوند مؤمن آل فرعون را از شر مكر و حيله فرعونيان مصون داشت. فرمود: به خدا [[سوگند]] فرعونيان بر او مسلط شدند و او را كشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ كرد اين بود كه فرعونيان نتوانستند در دين او صدمه وارد كنند.<ref> [[بحارالانوار]]/ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص166.</ref>
+
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۴۳}}}}
  
* [[امام حسن عسکری]] علیه السلام از پدران اطهرش از [[امام صادق]] علیه السلام نقل مى كند: مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى [[توحيد]] الهى و [[نبوت]] [[حضرت موسی]] علیه السلام و برترى [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله بر جميع [[انبياء]] الهى و همه مخلوقات و نيز برترى [[امام علی]] بن ابى طالب و اولاد اطهرش عليه السلام بر ساير اوصياء انبياء فرامى خواند و آن ها را از ربوبيت فرعون منع مى كرد و خود اعلام برائت از وى مى نمود.<ref> قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص: 384.</ref>
+
:ثابت و یقینى است اینکه آنچه مرا به سویش مى‌‏خوانید براى او در دنیا و آخرت حقّ ادعا [ى الوهیت و ربوبیت‏] نیست، و اینکه بازگشت ما به سوى خداست، و اینکه اسراف‏کاران اهل آتش‏‌اند. (۴۳)
 +
 
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۴۴}}}}
 +
 
 +
:پس به زودى [درستىِ‏] آنچه را [که امروز درباره عذاب اسراف‏کاران‏] مى‏‌گویم [و شما باور نمى ‏کنید] متوجّه خواهید شد، و من کارم را به خدا وامى‌‏گذارم؛ زیرا خدا به بندگان بیناست. (۴۴)
 +
 
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|۴۰|۴۵}}}}
 +
 
 +
:پس خدا او را از آسیب‏‌هاى آنچه بر ضد او نیرنگ مى‌‏زدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونیان را احاطه کرد. (۴۵)<ref>ترجمه قرآن شیخ حسین انصاریان. </ref>
 +
 
 +
==مؤمن آل فرعون در روایات==
 +
 
 +
*محمد بن ابى لیلى از [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود: صدیقان (کسانى که پیامبر زمان را مخلصانه تصدیق کردند) سه نفر بودند: [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] و [[حبیب نجار|حبیب نجار]] و مؤمن آل فرعون.<ref> خصال/ترجمه جعفرى، ج ۱، ص ۲۶۹.</ref>
 +
 
 +
*یونس بن عمار گوید: به حضرت [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام عرض کردم این بیمارى که در چهره ام ظاهر شده مردم خیال مى کنند که خداوند به هر بنده اى که نیاز ندارد او را به این درد مبتلا مى کند، امام علیه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معیوب بود ولى با همه آن ها تبلیغ [[دین|دین]] مى کرد. بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخیز و [[وضو]] بگیر و خود را براى [[نماز]] آماده کن، و هنگامى که به [[سجده]] آخر در [[رکعت|رکعت]] اولى رسیدى در سجده بگو: "یا على یا عظیم، یا رحمان یا رحیم، یا سامع الدعوات یا معطى الخیرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خیر الدنیا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنیا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى". در خواسته خود از خداوند کوشش کن، یونس گوید: من این دعا را خواندم و هنوز به [[کوفه]] نرسیده بودم که بیمارى من برطرف شد.<ref> ایمان و کفر/ترجمه الإیمان والکفر بحارالانوار، ج  ۱، ص: ۱۱۲.</ref>
 +
 
 +
*از حضرت امام صادق علیه السلام نقل است که: خداوند هیچ گونه قضائى در حق [[ایمان|مؤمن]] ندارد مگر این که خیر مؤمن در آن است و اگر مالک شرق و غرب زمین گردد خیر او است. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|«فَوَقاهُ اللَّهُ سَیئاتِ ما مَکرُوا»}}. ([[سوره غافر]]، آیه ۴۴) [[خداوند]] مؤمن آل فرعون را از شر [[مکر|مکر]] و حیله فرعونیان مصون داشت. فرمود: به خدا [[سوگند]] فرعونیان بر او مسلط شدند و او را کشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ کرد این بود که فرعونیان نتوانستند در دین او صدمه وارد کنند.<ref> بحارالانوار/ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج۲، ص۱۶۶.</ref>
 +
*در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تکه تکه کردند، اما خداوند او را از این که ایمانش را از او بگیرند، حفظ فرمود.<ref>قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص۳۸۶.</ref>
 +
 
 +
*[[امام حسن عسکری]] علیه السلام از پدران اطهرش از امام صادق علیه السلام نقل مى کند: مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى [[توحید]] الهى و [[نبوت]] [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه السلام و برترى [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله بر جمیع [[انبیاء]] الهى و همه مخلوقات و نیز برترى [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام و اولاد اطهرش بر سایر اوصیاء انبیاء فرامى خواند و آن ها را از ربوبیت [[فرعون]] منع مى کرد و خود اعلام برائت از وى مى نمود.<ref> قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص: ۳۸۴.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
{{پانویس}}
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*[[قرآن]]، ترجمه حسین انصاریان.
 +
*[[تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی|ناصر مکارم شیرازى]]؛ تهران: دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
 +
*[[قصص الانبیاء|قصص الأنبیاء]]؛ فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش.
 +
*[[تفسیر اثنی عشری|تفسیر اثنا عشری]]، حسین حسینى شاه عبدالعظیمى؛ تهران: انتشارات میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش.
 +
*[[الخصال|خصال]]، [[شیخ صدوق]]، یعقوب جعفرى؛ قم، نسیم کوثر، چاپ اول، ۱۳۸۲ ش.
 +
*ایمان و کفر/ترجمه الإیمان والکفر بحارالانوار، عزیزالله عطاردى؛ تهران: انتشارات عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۸ ش.
 +
*[[بحارالأنوار]]، [[علامه مجلسى]]؛ [[تهران]].
 +
*[[البرهان|تفسیر البرهان]]، [[سید هاشم بحرانی|هاشم بن سلیمان‏ بحرانى]]، بنیاد بعثت، قم‏، ۱۴۱۵ ه. ق‏.
  
* [[تفسير نمونه]]، ناصر مكارم شيرازى؛ تهران: دارالكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374 ش.
+
{{قرآن}}
* انوار درخشان، سيد محمد حسين حسينى همدانى؛ تهران، كتابفروشى لطفى، چاپ اول، 1404 ق.
 
* قصص الأنبياء؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
 
* تفسير اثنا عشري، حسينى شاه عبدالعظيمى حسين بن احمد؛ تهران: انتشارات ميقات، چاپ اول، 1363 ش.
 
* خصال/ترجمه جعفرى، يعقوب جعفرى؛ قم، نسيم كوثر، چاپ اول، 1382 ش.
 
* ايمان و كفر/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، عزيزالله عطاردى؛ تهران: انتشارات عطارد، چاپ اول، 1378 ش.
 
* [[بحارالأنوار]]، [[علامه مجلسى]]؛ [[تهران]].
 
  
 
[[رده:شخصیت های ستوده شده در قرآن]]
 
[[رده:شخصیت های ستوده شده در قرآن]]
 +
[[رده:قصه‌های قرآنی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۵۱

مؤمن آل فرعون شخصیتی قرآنی است که در آیات ۲۸ تا ۴۵ سوره مؤمن (غافر) از او سخن به میان آمده است. مطابق با این آیات او مردى بوده است از فرعونیان که به حضرت موسی علیه السلام ایمان آورده بود، اما ایمان خود را مخفی می داشت. تا زمانی که فرعون عزم خود را برای قتل حضرت موسی جزم نمود و او چون جان حضرت موسی را در خطر دید در آن لحظات حساس به یارى حضرت موسى شتافت و با قوم خود به نفع حضرت موسی استدلال نموده ایمان خود را آشکار کرد.

مومن آل فرعون کیست؟

در مورد اینکه این شخص چه کسی بوده است بعضى گفته اند: او پسرعمو یا پسرخاله فرعون بود و تعبیر به "آل فرعون" را نیز شاهد بر این معنى دانسته اند زیرا تعبیر به آل معمولا در مورد خویشاوندان بکار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافیان نیز گفته مى شود. بعضى دیگر او را یکى از پیامبران خدا بنام "حزبیل" یا "حزقیل" مى دانند.[۱]

در حدیثی از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز آمده است: «الصدیقون ثلثه: حبیب نجار (مؤمن آل یس)، و حزبیل (مؤمن آل فرعون)، و على بن ابى طالب (مؤمن آل محمد علیهم السلام)»: راستگویان در گفتار و کردار سه نفرند: حبیب نجار، مؤمن آل یس و حزبیل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد علیهم السلام.[۲] در این حدیث به پیامبر بودن مومن آل فرعون اشاره ای نشده است.

از امام باقر علیه السلام روایت شده است که مومن آل فرعون، خازن (سرپرست خزائن و گنجینه هاى) فرعون بود.[۳]

آیات مربوط به مومن آل فرعون

داستان مؤمن آل فرعون، ۱۸ آیه از سوره غافر را به خود اختصاص داده و در این آیات داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونیان، باشکوه و جلوه خاصى بیان شده است:

  • وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ ۖ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ
و مرد مؤمنى از خاندان فرعون که ایمانش را پنهان مى ‏داشت، گفت: آیا مردى را مى‏ کشید که مى‏ گوید: پروردگار من خدا است؟ و بى‏ تردید از سوى پروردگارتان براى شما دلایل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذاب‏هایى که به شما وعده مى‏ دهد به شما خواهد رسید؛ زیرا خدا کسى را که اسراف‏کار و بسیار دروغگوست، هدایت نمى ‏کند. (سوره غافر، ۲۸)
  • يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا ۚ قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَىٰ وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ
اى قوم من! امروز فرمانروایى و حکومت براى شماست که در این سرزمین پیروز هستید، ولى اگر عذاب خدا به سوى ما آید، چه کسى ما را یارى خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب‏] مى‏ بینم [و به آن یقین دارم و آن انکار موسى و کشتن او و تقویت حکومت من است‏] به شما ارائه نمى‌‏کنم، و شما را جز به راه راست هدایت نمى‏‌کنم. (۲۹)
  • وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ
و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! بى‌‏تردید من بر شما از روزى مانند روز [عذاب‏] گروه‏ها [یى که پیامبران را تکذیب کردند] مى‌ترسم. (۳۰)
  • مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ ۚ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ
چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که پس از آنان بودند؛ و خدا ستمى بر بندگان نمى‏‌خواهد [این بندگان‏اند که بر خود ستم روا مى‌‏دارند.] (۳۱)
  • وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ
و اى قوم من! بى‏ تردید من از روزى که مردم یکدیگر را [براى نجات خود از عذاب‏] ندا مى‌‏دهند بر شما مى‌‏ترسم؛ (۳۲)
  • يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ ۗ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
روزى که [به علت شدت عذاب‏] پشت‏کنان از این سو به آن سو فرار مى‌‏کنید [ولى از هر سو که مى‏روید، برگردانده مى‏ شوید و] شما را [در برابر عذاب خدا] هیچ نگه دارنده‌‏اى نیست؛ و هر که را خدا [به سبب کبر و عنادش‏] گمراه کند، او را هیچ هدایت‏ کننده‏‌اى نخواهد بود. (۳۳)
  • وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا ۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ
بى‌‏تردید یوسف پیش از این دلایل روشنى براى شما آورد، ولى شما همواره نسبت به آنچه که آورده بود در تردید بودید، تا زمانى که از دنیا رفت، [پس از مرگ او] گفتید: خدا هرگز بعد از او پیامبرى مبعوث نخواهد کرد، این‏گونه خدا هر اسراف‏کار تردید کننده ‏اى را گمراه مى‌‏کند. (۳۴)
  • الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ ۖ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا ۚ كَذَٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ
کسانى که در آیات خدا بى ‏آنکه دلیلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستیزه مى‏‌کنند [این عمل زشتشان‏] نزد خدا و نزد اهل ایمان مایه دشمنى بزرگ است؛ این‏گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویى، مُهر [تیره‏‌بختى‏] مى‏ نهد. (۳۵)
  • وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ
و فرعون گفت: اى هامان! براى من بنایى بسیار بلند بساز شاید به وسایلى برسم. (۳۶)
  • أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا ۚ وَكَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ ۚ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ
وسایل [بالا رفتن به‏] آسمان‏ها تا از خداى موسى آگاه شوم [که کیست و کجاست؟!] هر چند موسى را [در گفته‏ هایش درباره خدا] دروغگو مى ‏پندارم. و این‏گونه براى فرعون زشتى کردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نیرنگ و نقشه فرعون جز در زیانکارى و نابودى نبود. (۳۷)
  • وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ
و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! از من پیروى کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم. (۳۸)
  • يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ
اى قوم من! این زندگى دنیا جز کالایى بى‌‏ارزش و زودگذر نیست، و بى‏‌تردید آخرت سراى همیشگى و پایدار است. (۳۹)
  • مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا ۖ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ
هر که بدى کند جز به مانند آن کیفر نیابد، و از مردان یا زنان کسانى که کار شایسته انجام دهند در حالى که مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بى‌‏حسابْ روزى یابند. (۴۰)
  • وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ
اى قوم من! چرا من شما را به سوى رهایى [از خسران دنیا و آخرت‏] مى‏خوانم، و شما مرا به آتش مى‏‌‍ خوانید؟! (۴۱)
  • تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ
مرا مى‌‏خوانید که به خداى یگانه کافر شوم و چیزى را که به [خدایى و ربوبیت‏] آن دانشى ندارم، شریک او قرار دهم، و من شما را به تواناى شکست‌‏ناپذیر و بسیار آمرزنده مى‏‌خوانم. (۴۲)
  • لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ
ثابت و یقینى است اینکه آنچه مرا به سویش مى‌‏خوانید براى او در دنیا و آخرت حقّ ادعا [ى الوهیت و ربوبیت‏] نیست، و اینکه بازگشت ما به سوى خداست، و اینکه اسراف‏کاران اهل آتش‏‌اند. (۴۳)
  • فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ ۚ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ
پس به زودى [درستىِ‏] آنچه را [که امروز درباره عذاب اسراف‏کاران‏] مى‏‌گویم [و شما باور نمى ‏کنید] متوجّه خواهید شد، و من کارم را به خدا وامى‌‏گذارم؛ زیرا خدا به بندگان بیناست. (۴۴)
  • فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ
پس خدا او را از آسیب‏‌هاى آنچه بر ضد او نیرنگ مى‌‏زدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونیان را احاطه کرد. (۴۵)[۴]

مؤمن آل فرعون در روایات

  • یونس بن عمار گوید: به حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم این بیمارى که در چهره ام ظاهر شده مردم خیال مى کنند که خداوند به هر بنده اى که نیاز ندارد او را به این درد مبتلا مى کند، امام علیه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معیوب بود ولى با همه آن ها تبلیغ دین مى کرد. بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخیز و وضو بگیر و خود را براى نماز آماده کن، و هنگامى که به سجده آخر در رکعت اولى رسیدى در سجده بگو: "یا على یا عظیم، یا رحمان یا رحیم، یا سامع الدعوات یا معطى الخیرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خیر الدنیا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنیا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى". در خواسته خود از خداوند کوشش کن، یونس گوید: من این دعا را خواندم و هنوز به کوفه نرسیده بودم که بیمارى من برطرف شد.[۶]
  • از حضرت امام صادق علیه السلام نقل است که: خداوند هیچ گونه قضائى در حق مؤمن ندارد مگر این که خیر مؤمن در آن است و اگر مالک شرق و غرب زمین گردد خیر او است. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیئاتِ ما مَکرُوا». (سوره غافر، آیه ۴۴) خداوند مؤمن آل فرعون را از شر مکر و حیله فرعونیان مصون داشت. فرمود: به خدا سوگند فرعونیان بر او مسلط شدند و او را کشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ کرد این بود که فرعونیان نتوانستند در دین او صدمه وارد کنند.[۷]
  • در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تکه تکه کردند، اما خداوند او را از این که ایمانش را از او بگیرند، حفظ فرمود.[۸]
  • امام حسن عسکری علیه السلام از پدران اطهرش از امام صادق علیه السلام نقل مى کند: مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى توحید الهى و نبوت حضرت موسی علیه السلام و برترى حضرت محمد صلی الله علیه و آله بر جمیع انبیاء الهى و همه مخلوقات و نیز برترى امام علی علیه السلام و اولاد اطهرش بر سایر اوصیاء انبیاء فرامى خواند و آن ها را از ربوبیت فرعون منع مى کرد و خود اعلام برائت از وى مى نمود.[۹]

پانویس

  1. تفسیر نمونه، ج۲۰، ص ۸۷-۸۸
  2. تفسیر اثنا عشری، ج۱۱، ص۳۱۵.
  3. تفسیر البرهان، ج۴، ص ۷۵۴.
  4. ترجمه قرآن شیخ حسین انصاریان.
  5. خصال/ترجمه جعفرى، ج ۱، ص ۲۶۹.
  6. ایمان و کفر/ترجمه الإیمان والکفر بحارالانوار، ج ۱، ص: ۱۱۲.
  7. بحارالانوار/ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج۲، ص۱۶۶.
  8. قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص۳۸۶.
  9. قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص: ۳۸۴.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن