آیه 43 سوره غافر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ

مشاهده آیه در سوره


<<42 آیه 43 سوره غافر 44>>
سوره : سوره غافر (40)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بی‌شک آنچه شما مرا به سوی او می‌خوانید (از بتها و فراعنه و معبودان باطل) آن هیچ دعوتی (و اثر سودمندی) در دنیا و آخرت ندارد و محققا (بدانید که در قیامت) بازگشت ما به سوی خداست و البته مسرفان (ستمکاران فاسق در آنجا) همه اهل آتش دوزخند.

ثابت و یقینی است اینکه آنچه مرا به سویش می خوانید برای او در دنیا و آخرت حقّ ادعا [ی الوهیت و ربوبیت] نیست، و اینکه بازگشت ما به سوی خداست، و اینکه اسراف کاران اهل آتش اند.

آنچه مرا به سوى آن دعوت مى‌كنيد، به ناچار نه در دنيا و نه در آخرت [درخور] خواندن نيست، و در حقيقت، برگشت ما به سوى خداست، و افراطگران همدمان آتشند.

بى‌شك آنچه شما مرا به آن دعوت مى‌كنيد ياراى آنش نيست كه در دنيا و آخرت كسى را به سوى خود خواند، حال آنكه بازگشت ما به سوى خداى يكتاست، و گزافكاران در جهنم باشند.

قطعاً آنچه مرا بسوی آن می‌خوانید، نه دعوت (و حاکمیّتی) در دنیا دارد و نه در آخرت؛ و تنها بازگشت ما در قیامت بسوی خداست؛ و مسرفان اهل آتشند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Undoubtedly, that to which you invite me has no invitation in the world nor in the Hereafter, and indeed our return will be to Allah, and indeed it is the transgressors who will be inmates of the Fire.

No doubt that what you call me to has no title to be called to in this world, nor in the hereafter, and that our turning back is to Allah, and that the extravagant are the inmates of the fire;

Assuredly that whereunto ye call me hath no claim in the world or in the Hereafter, and our return will be unto Allah, and the prodigals will be owners of the Fire.

"Without doubt ye do call me to one who is not fit to be called to, whether in this world, or in the Hereafter; our return will be to Allah; and the Transgressors will be Companions of the Fire!

معانی کلمات آیه

  • مرد: مصدر ميمى است به معنى برگرداندن ولى در آيه به معنى برگشتن است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ «43»

قطعاً آن چه مرا به آن دعوت مى‌كنيد، در دنيا و آخرت در خور دعوت نيست، در حالى كه بازگشت ما به سوى خداست و مسرفان همدم آتشند.

نکته ها

«جَرَمَ» به معناى قطع كردن و چيدن ميوه است و «لا جَرَمَ» يعنى: قطع نشدنى و پيوسته، همواره چنين است و جز اين نيست.

اين آيه نيز ادامه سخنان هدايت گرانه مؤمن آل فرعون است.

جمله‌ «لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ» را چند نوع مى‌توان معنا كرد:

الف) بت‌ها و طاغوت‌ها توان اجابت هيچ دعائى را ندارند.

ب) بت‌ها و طاغوت‌ها پيام دعوت براى هدايت يا نجات بشر ندارند.

ج) بت‌ها و طاغوت‌ها ارزش دعوت ما را ندارند.

پیام ها

1- در مسايل عقيدتى، ايمان و قاطعيّت لازم است. «لا جَرَمَ»

2- در امر به معروف و نهى از منكر با دليل سخن بگوييم. (بت‌ها نمى‌توانند مردم را به خود دعوت نمايند). «لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ»

3- اسراف تنها در مال نيست، بلكه هدر دادن استعدادها و نيروهاى انسانى به خاطر پايبندى به بت‌هايى كه جمادى بيش نيستند نيز اسراف است. «أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 260

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (43)

جلد 11 - صفحه 313

لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ‌: «لا براى رد و (جرم) به معنى حق» يعنى نيست آنچه شما مى‌گوئيد، بلكه ثابت است قطعا بى‌شبهه كه آنچه شما مى‌خوانيد مرا بسوى آن، لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ: نيست مر او را خواندن، يعنى اينست كه الهه شما را سزاوار دعوى الوهيت نيست، يا آنكه نيست فرعون را دعوت مستجابه، يعنى دعوت او را استحقاق اجابت نيست، يا آنكه استجابت دعوت معبود باطل، نفع نمى‌دهد، فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ: در دنيا و نه در آخرت به جهت بطلان دعوى آن، وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ‌: و بدرستى كه بازگشت همه ما بسوى خدا باشد و هر كدام از ما در قيامت به جز او به سزاى اعتقاد و اعمال خوب و بد خواهد رسيد. وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ‌: و بدرستى كه اسراف كنندگان و از حد بيرون رفتگان به سبب شرك و معاصى و نافرمانى حق، هُمْ أَصْحابُ النَّارِ: ايشانند ملازمان آتش جهنم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ (41) تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (42) لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (43) فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (44) فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (45)

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (46)

ترجمه‌

و اى قوم من چيست مرا كه ميخوانم شما را بسوى نجات و ميخوانيد مرا بسوى آتش ميخوانيد

مرا كه كافر شوم بخدا و شريك سازم با او آنچه را نيست مرا بآن دانشى و من ميخوانم شما را بسوى خداى غالب آمرزنده‌

ناچار آنكه آنچه ميخوانيد مرا بسوى آن نيست براى آن خواندنى در دنيا و نه در آخرت و همانا بازگشت ما بسوى خدا است و هر آينه تجاوز كنندگان آنانند اهل آتش‌

پس بزودى متذكّر ميشويد آنچه را ميگويم براى شما و واميگذارم كارم را بخدا همانا خدا بينا است باحوال بندگان‌

پس نگهدارى نمود او را خدا از بديهاى آنچه حيله نمودند و احاطه كرد بكسان فرعون بدى عقوبت‌

آتش عرضه ميشوند بر آن بامداد و شبانگاه و روز كه برپا ميشود قيامت گفته شود داخل كنيد كسان فرعون را در سخت‌ترين عذاب.

تفسير

مؤمن آل فرعون براى تأكيد ملاطفت خطاب را تجديد نموده ميفرمايد نميدانم چه موجب شده كه من شما را بتوحيد خدا و تصديق پيغمبرش دعوت ميكنم كه موجب نجات و رستگارى در دنيا و آخرت است و شما مرا دعوت ميكنيد بانكار توحيد خدا و شريك نمودن در پرستش و ستايش با او چيزيرا كه معلوم نيست شركت او با خدا كه اين موجب دخول در آتش جهنّم است چون كسيكه ميگويد فرعون يا بت را بايد ستايش و پرستش نمود بايد بداند شركت آنرا و بتواند دليلى بر آن اقامه نمايد و شما دليلى نداريد بلكه دليل بر بطلان ادّعاء شما قائم است و آن خداوندى كه من شما را باو دعوت مينمايم غالب و قادر است و شما را بر ترك عبادت خود و عبادت غير عذاب ميكند و اگر از اعمال ناشايسته‌

جلد 4 صفحه 530

خود كه تا كنون مينموديد توبه كنيد ميپذيرد و شما را مى‌آمرزد جز اين نيست و اين مسلّما حق است كه آنچه ميخوانيد شما مرا بسوى آن چه فرعون باشد چه بت حقّ و قابليّت دعوت مردم را باطاعت و عبادت خود در دنيا و آخرت ندارد چون اگر فرعون باشد مخلوقى است مانند ما و اگر بت باشد جماد است كه تمكّن از دعوت هم ندارد و بازگشت و مرجع تمام خلق بخدا است و روز قيامت معبودهاى باطل خودشان از عبادت كنندگانشان تبرّى ميجويند و خداوند تجاوز كنندگان از حقوق و حدود بشريّت و بندگى را مخلّد در آتش خواهد فرمود اگر فعلا نصايح مرا قبول نكنيد در آتيه نزديك يا محقّقى متذكّر و متنبّه خواهيد شد كه آنچه من بشما گفتم حق و صدق بوده چون يا در دنيا معذّب ميشويد يا در آخرت و من از حق گوئى باك ندارم امر خود را بخدا واگذار مينمايم و خدا ميداند كه غرضى جز نصيحت و دلالت شما نداشته و ندارم و بعضى گفته‌اند اينكه فرموده نيست براى او دعوتى مراد نداشتن غير خدا قوّه اجابت دعا است از احدى در دنيا و آخرت و پس از اين مواعظ گفته‌اند فرعونيان خواستند مؤمن را بگيرند و سياست نمايند او فرار كرد و بعدا باصحاب حضرت موسى ملحق شد و از دريا عبور نمود و خداوند او را از شرّ آنها حفظ فرمود و اتباع فرعون و خودش كه رأس آنها بود در دريا غرق شدند و اين عذاب بد آنها در دنيا بود و در عالم برزخ تا روز قيامت بر حسب روايات عديده و ظاهر آيه شريفه همه روزه صبح و شام بآتش معذّب ميشوند و عذاب شديدتر دائم آنها در قيامت است و فرموده‌اند چون در آخرت آفتاب و ماه و صبح و شامى نيست و امر خداوند بداخل شدن يا داخل كردن آل فرعون را در عذاب شديدتر كه آتش جهنّم است شامل فرعون بطور يقين و طريق اولى خواهد بود علاوه بر آنكه آل شخص در اين مقامات شامل خود شخص هم ميشود و امثال و نظائر آن گذشته است و ادخلوا بهمزه وصل نيز قرائت شده و بنابر اين حرف ندا قبل از آل حذف شده است و بر هر تقدير قول مقدّر است يعنى خدا بملائكه ميفرمايد داخل كنيد آل فرعون را يا داخل شويد اى آل فرعون در اشدّ العذاب.

جلد 4 صفحه 531

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا جَرَم‌َ أَنَّما تَدعُونَنِي‌ إِلَيه‌ِ لَيس‌َ لَه‌ُ دَعوَةٌ فِي‌ الدُّنيا وَ لا فِي‌ الآخِرَةِ وَ أَن‌َّ مَرَدَّنا إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ أَن‌َّ المُسرِفِين‌َ هُم‌ أَصحاب‌ُ النّارِ (43)

‌لا‌ بد و ناچار جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌شما‌ دعوت‌ ميكنيد بسوي‌ چيزي‌ ‌که‌ نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ دعوتي‌ ‌در‌ دنيا و نه‌ ‌در‌ آخرت‌ و اينكه‌ باز گشت‌ ‌ما ‌است‌ بسوي‌ خداوند متعال‌ و محقّقا مسرفين‌ ‌آنها‌ اصحاب‌ آتش‌ هستند.

لا جَرَم‌َ البته‌ و صد البتّه‌ ‌که‌ نخورد ندارد.

أَنَّما تَدعُونَنِي‌ إِلَيه‌ِ ‌که‌ شرك‌ بياورم‌ و اله‌ ‌شما‌ ‌را‌ بپرستم‌.

لَيس‌َ لَه‌ُ دَعوَةٌ فِي‌ الدُّنيا يك‌ جمادي‌ بيش‌ نيستند ‌ يا ‌ حيواني‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ فرض‌ انسان‌ ‌ يا ‌ جن‌ّ ‌ يا ‌ ملك‌ باشند نه‌ ‌آنها‌ قدرت‌ دارند ‌بر‌ اجابت‌ دعوات‌ ‌شما‌ و نه‌ قضاء حوائج‌ ‌شما‌ و نه‌ ياري‌ و نصرت‌ ‌شما‌ ‌در‌ مقابل‌ پيش‌ آمدها ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌

جلد 15 - صفحه 381

بشما متوجّه‌ شود.

وَ لا فِي‌ الآخِرَةِ بلكه‌ ‌در‌ قيامت‌ انكار ميكنند بعبده ‌خود‌ ميگويند وَ قال‌َ شُرَكاؤُهُم‌ ما كُنتُم‌ إِيّانا تَعبُدُون‌َ‌-‌ يونس‌ 28‌-‌ و ‌در‌ پيشگاه‌ الهي‌ عرض‌ ميكنند ما كانُوا إِيّانا يَعبُدُون‌َ‌-‌ قصص‌ آيه 63‌-‌ وَ أَن‌َّ مَرَدَّنا إِلَي‌ اللّه‌ِ بدانيد بازگشت‌ تمام‌ ماها بسوي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ ‌در‌ قيامت‌ بلكه‌ جن‌ّ و انس‌ و ملك‌ و حيوانات‌ تمام‌ محشور ميشوند.

وَ أَن‌َّ المُسرِفِين‌َ هُم‌ أَصحاب‌ُ النّارِ چه‌ اسراف‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ ‌باشد‌ و چه‌ اسراف‌ ‌در‌ ظلم‌ و معاصي‌ ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 43)- سپس افزود: «قطعا آنچه مرا به سوی آن می‌خوانید نه دعوتی در دنیا دارد و نه در آخرت» (لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیا وَ لا فِی الْآخِرَةِ).

این بتها هرگز رسولانی به سوی مردم نفرستاده‌اند تا آنها را به سوی خود دعوت کنند و نه در آخرت می‌توانند حاکمیت بر چیزی داشته باشند و به همین دلیل، باید بدانید «تنها بازگشت ما در قیامت به سوی خداست» (وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَی اللَّهِ).

اوست که رسولان خود را برای هدایت انسانها فرستاده، و اوست که آنها را در برابر اعمالشان پاداش و کیفر می‌دهد.

و نیز باید بدانید که «اسرافکاران و متجاوزان اهل دوزخند» (وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص367

منابع