تفسیر الجلالین (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر= [[پرونده:تفسير-الجلالين.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:تفسير-الجلالين.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی
+
|نویسنده= جلال الدین سیوطی
  
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= عربی
 
|زبان= عربی
  
|تعداد جلد= 1
+
|تعداد جلد= ۱
  
|عنوان افزوده1=
+
|عنوان افزوده1=تفسیر بخش دوم
  
|افزوده1=
+
|افزوده1= جلال‌الدین محلى
  
 
|عنوان افزوده2=
 
|عنوان افزوده2=
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
  
 
}}
 
}}
==تفسیری موجز==
+
'''«تفسیر الجلالین»''' [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] موجز بر [[قرآن|قرآن کریم]] که توسط جلال الدین محلّى (م، ۸۶۴ ق) و [[جلال الدین سیوطی|جلال الدین سیوطى]] (م، ۹۱۱ ق) تألیف شده است. این تفسیر گزیده‌اى از آراى [[تفسیر روایی|تفاسیر روایی]] و لغوى [[اهل سنّت]] به شمار آمده و همواره مورد توجه دانشمندان اسلامى بوده است.
  
تفسيرى موجز بر قرآن كريم تأليف جلال الدين محلّى و جلال الدين سيوطى. جلال الدين محلّى( براى شرح حال وى- ابن عماد، ج 7، ص 303- 304) نخست بخش دوم اين تفسير را، از سوره كهف تا آخر سوره ناس، تأليف كرد، سپس به تفسير بخش نخست پرداخت. به سبب فوت وى در 864، اين كار پس از تفسير سوره حمد ناتمام ماند تا آنكه در 870 جلال الدين سيوطى بخش ناتمام تفسير( از ابتداى سوره بقره تا انتهاى سوره اسراء) را نوشت و تفسير سوره فاتحه، نگاشته محلّى، را در انتهاى همه سوره‌ها قرار داد( محلّى و سيوطى، ج 1، ص 2، 239, جمل، ج 1، ص 7). حاجى خليفه( ج 1، ستون 445) به اشتباه، تدوين هر يك از اين دو بخش تفسير را به مؤلف بخش ديگر نسبت داده( قس ذهبى، ج ص 334- 336) و بروكلمان( د. اسلام، چاپ اول، ذيل« سيوطى») نيز به اشتباه تفسير الجلالين را نام ديگرى براى لباب النقول فى اسباب النزول پنداشته و گفته است كه سيوطى و محلّى مشتركا كتاب لباب را تأليف كرده‌اند.
+
== محتوای کتاب ==
 +
جلال الدین محلّى نخست بخش دوم تفسیر الجلالین را از [[سوره کهف]] تا آخر [[سوره ناس]]، تألیف کرد، سپس به [[تفسیر قرآن|تفسیر]] بخش نخست پرداخت. به سبب فوت وى در سال ۸۶۴ قمری، این کار پس از تفسیر [[سوره حمد]] ناتمام ماند تا آنکه در سال ۸۷۰، [[جلال الدین سیوطی|جلال الدین سیوطى]] بخش ناتمام تفسیر (از ابتداى [[سوره بقره]] تا انتهاى [[سوره اسراء]]) را نوشت و تفسیر سوره فاتحه، نگاشته محلّى، را در انتهاى همه سوره‌ها قرار داد.<ref>تفسیر الجلالین، ج۱، ص۲؛ جمل، ج۱، ص۷.</ref> [[حاجی خلیفه|حاجى خلیفه]] به اشتباه، تدوین هر یک از این دو بخش تفسیر را به مؤلف بخش دیگر نسبت داده است.<ref>ذهبى، ج ۱، ص ۳۳۴- ۳۳۶.</ref>
  
==تفسیر دور از نطویل==
+
مؤلفان این تفسیر، بدون تطویل در بیان وجوه [[صرف]] و [[علم نحو|نحو]] و قرائت و مانند آنها، کوشیده‌اند که با تکیه بر روایات مأثور و سنّت تفسیرى گذشته، ترجمه‌اى مفهومى از آیات [[قرآن]] به شیوه مزجى ارائه دهند. ایجاز و سبک این تفسیر را مى‌توان با تفاسیر موجز متأخرى چون «[[الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین (کتاب)|الجوهر الثمین فى تفسیر القرآن المبین]]» تألیف [[سید عبدالله شبر|سید عبداللّه شبّر]] و تفسیر فرید وجدى مقایسه کرد.
  
مؤلفان اين تفسير، بدون تطويل در بيان وجوه صرف و نحو و قرائت و مانند آنها، بيشتر كوشيده‌اند كه با تكيه بر روايات مأثور و سنّت تفسيرى گذشته، ترجمه‌اى مفهومى از آيات قرآن به شيوه مزجى ارائه دهند. ايجاز و سبك اين تفسير را مى‌توان با تفاسير موجز متأخرى چون الجوهر الثمين فى تفسير القرآن المبين تأليف سيد عبد اللّه شبّر و تفسير فريد وجدى مقايسه كرد.
+
سیوطى و محلّى، بجز نقلهایى اندک از اقوال [[صحابه]] و [[تابعین]] چون [[ابن عباس]] و عکرمه، از هیچیک از کتب تفسیر و مفسران گذشته سخنى نقل نکرده‌اند. همچنین در توضیحات لغوى، نحوى، بلاغى، فقهى و کلامى به هیچ کتاب یا مؤلفى استناد نکرده‌اند. بیشترین ارجاعات ایشان به منابع [[حدیث|حدیثى]] چون [[صحاح سته]]، [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)|مستدرک حاکم نیشابورى]] و معجم طبرانى است. مقایسه‌اى کوتاه میان دو بخش این تفسیر نشان مى‌دهد که نقل روایات و استناد به کتب حدیثى که در بخش دوم - تألیف محلّى - بسیار اندک است، در بخش نخست - تألیف سیوطى - بمراتب فراوانتر است.
  
 
==شیوه تفسیر==
 
==شیوه تفسیر==
  
در تفسير الجلالين پس از ذكر هر كلمه، عبارت، جمله يا آيه‌اى از قرآن، توضيحى كوتاه در معناى لغوى آن، اختلاف قرائت، تركيب نحوى، بيان مبهمات و شأن نزول و معناى كلى آيه آمده است( درباره اهميت نحو و اختلاف قرائات در اين تفسير- بوبتسين،  nizboBص 33- 44). بلندترين و مفصّلترين توضيحات درباره شأن نزول برخى آيات است( براى نمونه- ج ص 28، 100، 151- 152، ج ص 85، 111، 114، 228- 229). اين توضيحات بندرت به مباحث فقهى و گاه كلامى برمى‌گردد كه در اين موارد، هر دو مفسر، رأى فقهى شافعى و ديدگاه كلامى اشاعره را منعكس مى‌كنند( براى نمونه- ج ص 29- 30، ص 97- 98، 143، ج ص 173). در اينگونه موارد، نقل برخى اسرائيليات و قصه‌هاى باور نكردنى متداول است( براى نمونه- توصيف آبادانى و نعمت قوم سبأ در ج 2، ص 116, كيفيت هلاكت اصحاب فيل در ج ص 274, داستانهايى از حضرت داوود و سليمان عليهما السلام در ج 2، ص 138- 139). اما ذكر نكردن برخى شأن نزولهاى معروف جاى شگفتى دارد, مثلا سيوطى در اين تفسير با آنكه دائما به تعيين مبهمات و شأن نزولهاى غير مشهور اشاره كرده، در تفسير آيه« إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا الّذين يقيمون الصّلاة و يوتون الزّكاة و هم راكعون»( مائده: 69)« راكعون» را صرفا به معناى خاشعان يا به جاى آورندگان نماز مستحب دانسته است( محلّى و سيوطى، ج 1، ص 105, قس سيوطى، ص 107، كه با نقل روايات مختلف گفته است كه اين آيه در شأن على عليه السلام نازل شده است, براى بررسى جامعى از روايات سيوطى در تفسير الجلالين- عتر، ص 287- 304).
+
در تفسیر الجلالین پس از ذکر هر کلمه، عبارت، جمله یا آیه‌اى از [[قرآن]]، توضیحى کوتاه در معناى لغوى آن، اختلاف قرائت، ترکیب نحوى، بیان مبهمات و [[شأن نزول]] و معناى کلى [[آیه|آیه]] آمده است. بلندترین و مفصّلترین توضیحات درباره شأن نزول برخى آیات است.<ref>براى نمونه: ج ۱، ص ۲۸ و ج ۲، ص ۸۵.</ref> این توضیحات بندرت به مباحث [[فقه|فقهى]] و گاه [[علم کلام|کلامى]] برمى‌گردد که در این موارد، هر دو مفسر، رأى فقهى [[شافعی|شافعى]] و دیدگاه کلامى [[اشاعره]] را منعکس مى‌کنند.<ref>براى نمونه: ج ۱، ص ۲۹-۳۰ و ج ۲، ص ۱۷۳.</ref> در اینگونه موارد، نقل برخى [[اسرائیلیات|اسرائیلیات]] و قصه‌هاى باور نکردنى متداول است.<ref>براى نمونه: کیفیت هلاکت اصحاب فیل در ج ۲، ص ۲۷۴ و داستانهایى از حضرت داوود و سلیمان علیهما السلام در ج ۲، ص ۱۳۸- ۱۳۹.</ref>
سيوطى در كار تكميل اين تفسير، كه فقط چهل روز به طول انجاميده است، عينا به سبك محلّى به تفسير پرداخته و حتى در تفسير آيات متشابه از گفته‌هاى محلّى بهره برده است, مثلا هر دو مفسر در بيان معناى حروف مقطعه مى‌گويند كه خداوند به مراد خود داناتر است( براى نمونه‌اى ديگر- تفسير سيوطى بر داستان عذاب قوم نوح در آيات 37 و 40 سوره هود و تفسير محلّى بر همان داستان در مؤمنون: 27). با اينهمه، سيوطى نوشته محلّى را برتر از نوشته خود مى‌داند و اذعان مى‌كند كه جز در مواردى معدود( كمتر از ده مورد) با رأى وى مخالفت نكرده است( ج 1، ص 239- 240). يك نمونه آن، تفسير محلّى بر آيه« نفخت فيه من روحى»( ص: 72) است كه وى مى‌گويد روح جسمى لطيف است كه با نفوذ در آدمى سبب حيات مى‌شود( ج 2، ص 141). سيوطى در تفسير همين عبارت در آيه 29 سوره حجر، همه گفته‌هاى محلّى بجز همين جمله را نقل مى‌كند( ج 1، ص 216) و در توجيه عمل خود مى‌گويد كه آيه« قل الرّوح من امر ربّى»( اسراء: 85) بصراحت نشان مى‌دهد كه« شناخت» روح از جمله علوم الاهى است و لذا امساك در تبيين آن اولى است( ج 1، ص 240, براى نمونه‌اى ديگر از تفاوت رأى آنها- تفسير كلمه صابئين در ج 1، ص 10، 106، 240، ج 2، ص 38).
 
سيوطى و محلّى، بجز نقلهايى اندك از اقوال صحابه و تابعين چون ابن عباس و عكرمه، از هيچيك از كتب تفسير و مفسران گذشته سخنى نقل نكرده‌اند. همچنين در توضيحات لغوى، نحوى، بلاغى، فقهى و كلامى به هيچ كتاب يا مؤلفى استناد نكرده‌اند. بيشترين ارجاعات ايشان به منابع حديثى چون صحاح سته، مستدرك حاكم نيشابورى و معجم طبرانى است( براى نمونه- ج 1، ص 22- 23، 48، 54، 149، 183، 191، ج 2، ص 177). مقايسه‌اى كوتاه ميان دو بخش اين تفسير نشان مى‌دهد كه نقل روايات و استناد به كتب حديثى كه در بخش دوم- تأليف محلّى- بسيار اندك است، در بخش نخست- تأليف سيوطى- بمراتب فراوانتر است.
 
  
==توجه دانشمندان به این تفسیر==
+
اما ذکر نکردن برخى شأن نزولهاى معروف جاى شگفتى دارد، مثلا [[جلال الدین سیوطی|سیوطى]] در این تفسیر با آنکه دائما به تعیین مبهمات و شأن نزولهاى غیر مشهور اشاره کرده، در تفسیر آیه{{متن قرآن|«إِنَّمَا وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ»}} ([[سوره مائده|مائده]]: ۵۵) «راکعون» را صرفا به معناى خاشعان یا به جاى آورندگان نماز مستحب دانسته است.
  
تفسير الجلالين با وجود ايجاز و اختصارش، به دليل سبك ويژه آن- كه گزيده‌اى از آراى تفاسير مأثور و لغوى اهل سنّت به شمار مى‌آيد- همواره مورد اعتناى دانشمندان اسلامى بوده و گاه متنى درسى شده است(- صاوى، ج 1، ص 2, ذهبى، ج 1، ص 337). به گفته محمد رشيد رضا( ج 1، ص 15) شيخ محمد عبده با آنكه علاقه‌اى چندان به مراجعه، نقل و حتى مطالعه تفاسير متقدم نداشت، به تفسير الجلالين مراجعه و استناد مى‌كرد.
+
سیوطى در کار تکمیل این تفسیر، که فقط چهل روز به طول انجامیده است، عینا به سبک محلّى به [[تفسیر]] پرداخته و حتى در تفسیر [[آیات محکم و متشابه|آیات متشابه]] از گفته‌هاى محلّى بهره برده است. مثلا هر دو مفسر در بیان معناى [[حروف مقطعه]] مى‌گویند که خداوند به مراد خود داناتر است. با اینهمه، سیوطى نوشته محلّى را برتر از نوشته خود مى‌داند و اذعان مى‌کند که جز در مواردى معدود (کمتر از ده مورد) با رأى وى مخالفت نکرده است. یک نمونه آن، تفسیر محلّى بر آیه{{متن قرآن|«نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»}} است که وى مى‌گوید [[روح]] جسمى لطیف است که با نفوذ در آدمى سبب حیات مى‌شود. سیوطى در تفسیر همین عبارت در [[آیه 29 سوره حجر|آیه ۲۹ سوره حجر]]، همه گفته‌هاى محلّى بجز همین جمله را نقل مى‌کند و در توجیه عمل خود مى‌گوید که آیه{{متن قرآن|«قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی»}} ([[سوره اِسراء|اسراء]]: ۸۵) بصراحت نشان مى‌دهد که «شناخت» روح از جمله علوم الاهى است و لذا امساک در تبیین آن اولى است.
  
==چاپ در دفعات متعدد==
+
==توجه دانشمندان به این تفسیر==
 
 
اين كتاب بارها، به صورتهاى مختلف و حتى در حواشى برخى قرآنها و غالبا همراه با كتاب لباب النقول فى اسباب النزول به چاپ رسيده و از ديرباز مخطوطات فراوانى از آن در كتابخانه‌هاى مختلف بر جاى مانده است. بكائى( ج 5، ص 1982- 1986) فهرستى از 134 نسخه مخطوط آن را ارائه كرده است.
 
 
 
از ميان حواشى و شروح اين تفسير، نوشته دو تن تداول و شهرت بسيار داشته است: حاشيه جمل از سليمان بن عمر عجيلى مشهور به جمل( متوفى 1204) با عنوان الفتوحات الالهية بتوضيح تفسير الجلالين للدقائق الخفية، و حاشيه ديگر از شاگرد وى احمد بن محمد خلوتى مشهور به صاوى( 1175- 1241) كه با عنوان حاشية العلامة الصاوى على تفسير الجلالين چاپ شده است. حاجى خليفه( ج 1، ستون 445) و اسماعيل پاشا بغدادى( ج 1، ستون 304) از شروح و حواشى ديگرى نيز ياد مى‌كنند كه چندان شناخته نيستند
 
  
==منبع==
+
تفسیر الجلالین با وجود ایجاز و اختصارش، به دلیل سبک ویژه آن - که گزیده‌اى از آراى تفاسیر مأثور و لغوى [[اهل سنّت]] به شمار مى‌آید - همواره مورد اعتناى دانشمندان اسلامى بوده و گاه متنى درسى شده است. به گفته [[محمد رشید رضا|محمد رشید رضا]]، [[محمد عبده|شیخ محمد عبده]] با آنکه علاقه‌اى چندان به مراجعه، نقل و حتى مطالعه تفاسیر متقدم نداشت، به تفسیر الجلالین مراجعه و استناد مى‌کرد.
  
نرم افزار جامع التفاسیر ، بخش کتابشناسی
+
این کتاب بارها، به صورتهاى مختلف و حتى در حواشى برخى قرآنها و غالبا همراه با کتاب «لباب النقول فى اسباب النزول» [[سیوطی]] به چاپ رسیده و از دیرباز مخطوطات فراوانى از آن در کتابخانه‌هاى مختلف بر جاى مانده است. بکائى فهرستى از ۱۳۴ نسخه مخطوط آن را ارائه کرده است.
  
 +
از میان حواشى و شروح این تفسیر، نوشته دو تن تداول و شهرت بسیار داشته است: [[حاشیه|حاشیه]] جمل از سلیمان بن عمر عجیلى (متوفى ۱۲۰۴) با عنوان «الفتوحات الالهیة بتوضیح تفسیر الجلالین للدقائق الخفیة»، و حاشیه دیگر از شاگرد وى احمد بن محمد خلوتى مشهور به صاوى (۱۱۷۵-۱۲۴۱) که با عنوان «حاشیة العلامة الصاوى على تفسیر الجلالین» چاپ شده است.
 +
== پانویس ==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
* [[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، بخش کتابشناسی.
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 
[[رده: تفاسیر]]
 
[[رده: تفاسیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۰۲

تفسير-الجلالين.jpg
نویسنده جلال الدین سیوطی
موضوع تفسیر اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۱
تفسیر بخش دوم جلال‌الدین محلى

«تفسیر الجلالین» تفسیرى موجز بر قرآن کریم که توسط جلال الدین محلّى (م، ۸۶۴ ق) و جلال الدین سیوطى (م، ۹۱۱ ق) تألیف شده است. این تفسیر گزیده‌اى از آراى تفاسیر روایی و لغوى اهل سنّت به شمار آمده و همواره مورد توجه دانشمندان اسلامى بوده است.

محتوای کتاب

جلال الدین محلّى نخست بخش دوم تفسیر الجلالین را از سوره کهف تا آخر سوره ناس، تألیف کرد، سپس به تفسیر بخش نخست پرداخت. به سبب فوت وى در سال ۸۶۴ قمری، این کار پس از تفسیر سوره حمد ناتمام ماند تا آنکه در سال ۸۷۰، جلال الدین سیوطى بخش ناتمام تفسیر (از ابتداى سوره بقره تا انتهاى سوره اسراء) را نوشت و تفسیر سوره فاتحه، نگاشته محلّى، را در انتهاى همه سوره‌ها قرار داد.[۱] حاجى خلیفه به اشتباه، تدوین هر یک از این دو بخش تفسیر را به مؤلف بخش دیگر نسبت داده است.[۲]

مؤلفان این تفسیر، بدون تطویل در بیان وجوه صرف و نحو و قرائت و مانند آنها، کوشیده‌اند که با تکیه بر روایات مأثور و سنّت تفسیرى گذشته، ترجمه‌اى مفهومى از آیات قرآن به شیوه مزجى ارائه دهند. ایجاز و سبک این تفسیر را مى‌توان با تفاسیر موجز متأخرى چون «الجوهر الثمین فى تفسیر القرآن المبین» تألیف سید عبداللّه شبّر و تفسیر فرید وجدى مقایسه کرد.

سیوطى و محلّى، بجز نقلهایى اندک از اقوال صحابه و تابعین چون ابن عباس و عکرمه، از هیچیک از کتب تفسیر و مفسران گذشته سخنى نقل نکرده‌اند. همچنین در توضیحات لغوى، نحوى، بلاغى، فقهى و کلامى به هیچ کتاب یا مؤلفى استناد نکرده‌اند. بیشترین ارجاعات ایشان به منابع حدیثى چون صحاح سته، مستدرک حاکم نیشابورى و معجم طبرانى است. مقایسه‌اى کوتاه میان دو بخش این تفسیر نشان مى‌دهد که نقل روایات و استناد به کتب حدیثى که در بخش دوم - تألیف محلّى - بسیار اندک است، در بخش نخست - تألیف سیوطى - بمراتب فراوانتر است.

شیوه تفسیر

در تفسیر الجلالین پس از ذکر هر کلمه، عبارت، جمله یا آیه‌اى از قرآن، توضیحى کوتاه در معناى لغوى آن، اختلاف قرائت، ترکیب نحوى، بیان مبهمات و شأن نزول و معناى کلى آیه آمده است. بلندترین و مفصّلترین توضیحات درباره شأن نزول برخى آیات است.[۳] این توضیحات بندرت به مباحث فقهى و گاه کلامى برمى‌گردد که در این موارد، هر دو مفسر، رأى فقهى شافعى و دیدگاه کلامى اشاعره را منعکس مى‌کنند.[۴] در اینگونه موارد، نقل برخى اسرائیلیات و قصه‌هاى باور نکردنى متداول است.[۵]

اما ذکر نکردن برخى شأن نزولهاى معروف جاى شگفتى دارد، مثلا سیوطى در این تفسیر با آنکه دائما به تعیین مبهمات و شأن نزولهاى غیر مشهور اشاره کرده، در تفسیر آیه«إِنَّمَا وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ» (مائده: ۵۵) «راکعون» را صرفا به معناى خاشعان یا به جاى آورندگان نماز مستحب دانسته است.

سیوطى در کار تکمیل این تفسیر، که فقط چهل روز به طول انجامیده است، عینا به سبک محلّى به تفسیر پرداخته و حتى در تفسیر آیات متشابه از گفته‌هاى محلّى بهره برده است. مثلا هر دو مفسر در بیان معناى حروف مقطعه مى‌گویند که خداوند به مراد خود داناتر است. با اینهمه، سیوطى نوشته محلّى را برتر از نوشته خود مى‌داند و اذعان مى‌کند که جز در مواردى معدود (کمتر از ده مورد) با رأى وى مخالفت نکرده است. یک نمونه آن، تفسیر محلّى بر آیه«نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» است که وى مى‌گوید روح جسمى لطیف است که با نفوذ در آدمى سبب حیات مى‌شود. سیوطى در تفسیر همین عبارت در آیه ۲۹ سوره حجر، همه گفته‌هاى محلّى بجز همین جمله را نقل مى‌کند و در توجیه عمل خود مى‌گوید که آیه«قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی» (اسراء: ۸۵) بصراحت نشان مى‌دهد که «شناخت» روح از جمله علوم الاهى است و لذا امساک در تبیین آن اولى است.

توجه دانشمندان به این تفسیر

تفسیر الجلالین با وجود ایجاز و اختصارش، به دلیل سبک ویژه آن - که گزیده‌اى از آراى تفاسیر مأثور و لغوى اهل سنّت به شمار مى‌آید - همواره مورد اعتناى دانشمندان اسلامى بوده و گاه متنى درسى شده است. به گفته محمد رشید رضا، شیخ محمد عبده با آنکه علاقه‌اى چندان به مراجعه، نقل و حتى مطالعه تفاسیر متقدم نداشت، به تفسیر الجلالین مراجعه و استناد مى‌کرد.

این کتاب بارها، به صورتهاى مختلف و حتى در حواشى برخى قرآنها و غالبا همراه با کتاب «لباب النقول فى اسباب النزول» سیوطی به چاپ رسیده و از دیرباز مخطوطات فراوانى از آن در کتابخانه‌هاى مختلف بر جاى مانده است. بکائى فهرستى از ۱۳۴ نسخه مخطوط آن را ارائه کرده است.

از میان حواشى و شروح این تفسیر، نوشته دو تن تداول و شهرت بسیار داشته است: حاشیه جمل از سلیمان بن عمر عجیلى (متوفى ۱۲۰۴) با عنوان «الفتوحات الالهیة بتوضیح تفسیر الجلالین للدقائق الخفیة»، و حاشیه دیگر از شاگرد وى احمد بن محمد خلوتى مشهور به صاوى (۱۱۷۵-۱۲۴۱) که با عنوان «حاشیة العلامة الصاوى على تفسیر الجلالین» چاپ شده است.

پانویس

  1. تفسیر الجلالین، ج۱، ص۲؛ جمل، ج۱، ص۷.
  2. ذهبى، ج ۱، ص ۳۳۴- ۳۳۶.
  3. براى نمونه: ج ۱، ص ۲۸ و ج ۲، ص ۸۵.
  4. براى نمونه: ج ۱، ص ۲۹-۳۰ و ج ۲، ص ۱۷۳.
  5. براى نمونه: کیفیت هلاکت اصحاب فیل در ج ۲، ص ۲۷۴ و داستانهایى از حضرت داوود و سلیمان علیهما السلام در ج ۲، ص ۱۳۸- ۱۳۹.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: