تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر= [[پرونده:تفسير غرائب.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:تفسير غرائب.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= نظام الدين ‌الحسن ‌بن‌ محمد بن‌حسين القمي ‌النيسابوري
+
|نویسنده= نظام الدین حسن نیشابورى
  
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= عربی  
 
|زبان= عربی  
  
|تعداد جلد= 6
+
|تعداد جلد= ۶
  
 
|عنوان افزوده1= تحقیق
 
|عنوان افزوده1= تحقیق
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
  
 
}}
 
}}
« غرائب القرآن و رغائب الفرقان» اثر نظام نيشابورى تفسيرى است اجتهادى( عقلى) با رويكرد ارشادى و توجه به فوائد لفظى و معنوى قرآن. مى توان آن را يكى از بهترين شروح كلام الله ناميد كه توانسته است بين اسرار لفظى و معنوى، ظاهرى و باطنى جمع نمايد.
+
تفسیر '''«غرائب القرآن و رغائب الفرقان»''' اثر نظام الدین حسن نیشابورى (م، ۷۲۸ ق)، [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] است اجتهادى عقلى، با رویکرد ارشادى و توجه به فوائد لفظى و معنوى [[قرآن کریم]]. مى توان آن را از بهترین شروح قرآن نامید که توانسته است بین اسرار لفظى و معنوى، ظاهرى و باطنى جمع نماید. منبع اصلى نیشابورى در تفسیرش، [[التفسیر الکبیر (کتاب)|تفسیر کبیر رازى]] و [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|کشاف زمخشرى]] است، که با حذف و اصلاح و اضافات در آنها تألیف خود را سامان داده است.  
  
نيشابورى اين تفسير را به اختصار از تفسير فخر رازى اقتباس كرده و كشاف زمخشرى از ديگر منابع مهمّ آن بوده است سپس تحقيقات و نكات دقيقى كه حاصل فهم و استنباط وى بوده، بر آن افزوده است. روايات نبوى و مفسران صحابى و تابعى در آن جايگاه ويژه دارد. در اقتباس از منابع مطرح شده، به نقل عبارت رازى و زمخشرى پايبند نبوده و سبك نگارش از او بوده و تصرّفات بسيارى داشته و در صورت مردود دانستن آراى آنها گوشزد كرده و در صورت وجود كاستى آن را كامل نموده و در اختلاف بين نظريات زمخشرى و رازى نظر خود را بر صحت نظر يكى از آنان ابراز داشته است.
+
==انگیزه تألیف==
  
مفسر قبل از آغاز تفسير مقدمات مفصلى( 11 مقدمه) در مسائل علوم قرآنى و قرآنى بيان داشته است كه مهمترين آنها عبارتند از: فضل قرائت، قارى و آداب قرائت قرآن، قرائات هفتگانه و راويان آنها، استعاذه، بحثى در جن و شياطين، احرف سبعه كه قرآن بر آنها نازل شده است، كيفيت جمع‌آورى قرآن، بيان معانى مصحف، كتاب و قرآن، تقسيمات قرآن شامل سبع طوال، مثانى، متين و مفصل، اقسام وقف، اصطلاحات مهم، علاقه بين حقيقت و مجاز، تشبيه، استعاره و خاص و عام، قديم يا حادث بودن كلام خدا و...
+
مفسر در مقدمه ابتداى تفسیر درخواست دوستان براى نگاشتن این تفسیر را ذکر مى‌کند. در انتهاى تفسیر نیز مى‌نویسد: «یکى از انگیزه‌هاى من از نوشتن تفسیر این است که جلیس حیات دنیوى و انیس آخرت من گردد. انگیزه دیگر اینکه بحثهاى مفید تفسیرى که در تبیین وجوه اعجاز قرآن کارآمد است و مشکلات الفاظ آن را حل مى‌نماید و به شکل پراکنده وجود دارد، جمع نموده، ثبت کنم و اساسا بحثهاى ادبى از قبیل لغت، الفاظ، معانى، بیان و وجوه مختلف آن زمانى مفید است که در قرآن کاربردش مشخص شود و مورد استفاده قرار گیرد و من نیز بدین جهت وارد آنگونه بحثها شده‌ام».
  
==انگيزه تأليف==
+
==روش تفسیرى==
  
وى در انتهاى تفسير مى‌نويسد:« يكى از انگيزه‌هاى من از نوشتن تفسير اين است كه جليس حيات دنيوى و انيس آخرت من گردد. انگيزه ديگر اينكه بحثهاى مفيد تفسيرى كه در تبيين وجوه اعجاز قرآن كارآمد است و مشكلات الفاظ آن را حل مى‌نمايد و به شكل پراكنده وجود دارد، جمع نموده، ثبت كنم و اساسا بحثهاى ادبى از قبيل لغت، الفاظ، معانى بيان و وجوه مختلف آن زمانى مفيد است كه در قرآن كاربردش مشخص شود و مورد استفاده قرار گيرد و من نيز بدين جهت وارد آنگونه بحثها شده‌ام».
+
مفسر قبل از آغاز [[تفسیر]]، مقدمات مفصلى (۱۱ مقدمه) در مسائل [[علوم قرآن|علوم قرآنى]] بیان داشته است که مهمترین آنها عبارتند از: فضل قرائت، قارى و آداب قرائت قرآن، قرائات هفتگانه و راویان آنها، استعاذه، بحثى در جن و شیاطین، احرف سبعه که قرآن بر آنها نازل شده است، کیفیت جمع‌آورى قرآن، بیان معانى مصحف، کتاب و قرآن، تقسیمات قرآن شامل سبع طوال، [[مثانی (اسامی و اوصاف قرآن)|مثانى]]، مئین و مفصل، اقسام وقف، اصطلاحات مهم، علاقه بین حقیقت و مجاز، تشبیه، استعاره و خاص و عام، قدیم یا حادث بودن کلام خدا.
  
==روش تفسيرى==
+
نیشابورى در تفسیر نگارى شیوه خاص خود را داراست. در آغاز [[سوره|سوره‌ها]]، ابتدا اطلاعات کلى از قبیل نام سوره، [[سوره های مکی و مدنی|مکى و مدنى]] بودن، عدد [[آیه|آیات]] و اقوال مربوط به آن، عدد کلمات و حروف آن را ارائه مى‌دهد. پس از ذکر آیات قرآنى، قرائت‌هاى گوناگون را با مشخص نمودن صاحب آن، مى‌آورد و در ایراد اختلاف قرائتها تنها به قرائت ده پیشواى مشهور علم قرائت بسنده مى‌کند.
  
در علت انتخاب تفسير فخر رازى مى‌نويسد:« چون مطالب مفيد و بحثهاى كارساز در آن وجود داشت و از طرفى مطالب زائد و بى ثمر آن، بهره‌بردارى مناسب را براى خوانندگان سخت مى‌نمود، تصميم گرفتم با تلخيص آن زوائد را حذف نموده و با اسلوبى مختصر و گويا استفاده آن را براى طالبان، هموار گردانم، به گونه‌اى كه خللى به مطلب وارد نيايد». در مقدمه ابتداى تفسير نيز درخواست دوستان براى نگاشتن تفسير را ذكر مى‌كند.
+
سپس وقف‌ها را با تفصیل و تعلیل هر وقف، به خوبى بیان مى‌دارد زیرا وى کتابى در زمینه وقف نیز تألیف کرده است. سرانجام اقدام به تفسیر آیات نموده مانند فخر رازى به تناسب و ارتباط آیات عنایت نشان مى‌دهد. سپس با باریک‌بینى و شیوه‌اى بدیع معانى آیات را بیان مى‌کند. که این بخش شامل ذکر مقدرات، اظهار مضمرات، [[تأویل|تأویل]] [[متشابهات]]، تصریح کنایات، تحقیق مجاز و استعادات و تفصیل مذاهب فقهى در ذیل [[آیات الاحکام|آیات احکام]] مى‌شود. در طرح مباحث فقهى تعارض و یا عدم تعارض آراى فقهى با نص قرآنى را یادآور شده و نظر خود را بیان مى‌کند. به عنوان نمونه ذیل آیه ۳۸ [[سوره مائده]] «و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما...» درباره سرقت، مسروق و سارق از جهت فقهى به تفصیل سخن مى‌راند.
  
نيشابورى در تفسير نگارى شيوه خاص خود را داراست. در آغاز سوره‌ها، ابتدا اطلاعات كلى از قبيل نام سوره، مكى، مدنى بودن، عدد آيات و اقوال مربوط به آن، عدد كلمات و حروف آن را ارائه مى‌دهد. پس از ذكر آيات قرآنى، قرائت‌هاى گوناگون را با مشخص نمودن صاحب آن، مى‌آورد. و در ايراد اختلاف قرائتها تنها به قرائت ده پيشواى مشهور علم قرائت بسنده مى‌كند.
+
در این تفسیر طرح مباحث [[علم کلام|کلامى]] بر اساس عقاید [[اهل سنت|اهل سنت و جماعت]] آمده و با طرح دیگر آراى اعتقادى به اثبات باور خود و تخطئه نظریات دیگران مى‌پردازد. به عنوان نمونه ذیل آیه ۲۵ [[سوره انعام]] {{متن قرآن|«وَمِنْهُمْ مَنْ یسْتَمِعُ إِلَیک  وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَکنَّةً أَنْ یفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا...»}} در دلالت آیه بر اینکه خداوند بین انسان و قلبش حائل شده او را از ایمان مصروف مى‌دارد، با تشریع و بیان وجوه دیدگاه [[معتزله]] در مقابل این دیدگاه، به رد آن و تقویت دیدگاه خود که مطابق مذهب اهل سنت است، مى‌پردازد.
 +
در طرح مباحث هستى شناسى و [[فلسفه|فلسفى]] بسیار متأثر از [[فخر رازى]] است. به عنوان نمونه ذیل آیه ۴۲ [[سوره زمر]] {{متن قرآن|«اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا...»}} نظر حکما درباره نفس در حال بیدارى و خواب را بیان مى‌دارد. و ذیل آیه ۱ و ۲ [[سوره انفطار]] {{متن قرآن|«إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکوَاکبُ انْتَثَرَتْ»}} بحث فخر رازى را در مورد اجسام و فلکیات مطرح مى‌کند.
  
سپس وقف‌ها را با تفصيل و تعليل هر وقف، به خوبى بيان مى‌دارد زيرا وى كتابى در زمينه وقف تأليف كرده است. سرانجام اقدام به تفسير آيات نموده مانند فخر رازى به تناسب و ارتباط آيات عنايت نشان مى‌دهد. سپس با باريك‌بينى و شيوه‌اى بديع معانى آيات را بيان مى‌كند. كه اين بخش شامل ذكر مقدرات، اظهار مضمرات، تأويل متشابهات، تصريح كنايات، تحقيق مجاز و استعادات و تفصيل مذاهب فقهى در ذيل آيات احكام مى‌شود. در طرح مباحث فقهى تعارض و يا عدم تعارض آراى فقهى با نص قرآنى را يادآور شده و نظر خود را بيان مى‌كند. به عنوان نمونه ذيل آيه 38 سوره مائده«و السارق و السارقة فافطعوا ايديهما...»درباره سرقت، مسروق و سارق از جهت فقهى به تفصيل سخن مى‌راند.
+
از آن روى که نیشابورى از بزرگان [[تصوف|متصوفه]] بوده، گرایشها و روحیات صوفیانه جایگاهى ویژه در تفسیر او دارند، که جزو تأویلات محسوب شده و مرتبه‌اى بعد از تفسیر مطرح مى‌شوند.
  
در اين تفسير طرح مباحث كلامى بر اساس عقايد اهل سنت و جماعت آمده و با طرح ديگر آراى اعتقادى به اثبات باور خود و تخطئه نظريات ديگران مى‌پردازد. به عنوان نمونه ذيل آيه 25 سوره انعام«و منهم من يستمع اليك و جعلنا على قلوبهم اكنه ان يفقهوه و فى آذانهم و قرا...»در دلالت آيه بر اينكه خداوند بين انسان و قلبش حائل شده او را از ايمان مصروف مى‌دارد، با تشريع و بيان وجوه ديدگاه معتزله در مقابل اين ديدگاه، به رد آن و تقويت ديدگاه خود كه مطابق مذهب اهل سنت است، مى‌پردازد.
+
==منابع تفسیر==
در طرح مباحث هستى شناسى و فلسفى بسيار متأثر از فخر رازى است. به عنوان نمونه ذيل آيه 42 سوره زمر«الله يتوفى الانفس حين موتها...»نظر حكما درباره نفس در حال بيدارى و خواب را بيان مى‌دارد. و ذيل آيه 1 و 2 سوره انفطار«اذ السماء انفطرت و اذ الكوالب انتثرت»بحث فخر رازى را در مورد اجسام و فلكيات مطرح مى‌كند.
 
  
از آن روى كه نيشابورى از بزرگان متصوفه بوده گرايشها، باريك بينيها و روحيات صوفيانه جايگاهى ويژه در تفسير او دارند، كه جزو تأويلات محسوب شده و مرتبه‌اى بعد از تفسير مطرح مى‌شوند.
+
نیشابورى این تفسیر را به اختصار از [[التفسیر الکبیر (کتاب)|تفسیر فخر رازى]] اقتباس کرده و [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|کشاف زمخشرى]] از دیگر منابع مهمّ آن بوده است؛ سپس تحقیقات و نکات دقیقى که حاصل فهم و استنباط وى بوده، بر آن افزوده است. در اقتباس از منابع مطرح شده، به نقل عبارت [[فخر رازى]] و [[جارالله زمخشری|زمخشرى]] پایبند نبوده و سبک نگارش از او بوده و تصرّفات بسیارى داشته و در صورت مردود دانستن آراى آنها گوشزد کرده و در صورت وجود کاستى آن را کامل نموده و در اختلاف بین نظریات زمخشرى و رازى نظر خود را بر صحت نظر یکى از آنان ابراز داشته است. وی در علت انتخاب تفسیر فخر رازى مى‌نویسد: «چون مطالب مفید و بحثهاى کارساز در آن وجود داشت و از طرفى مطالب زائد و بى ثمر آن، بهره‌بردارى مناسب را براى خوانندگان سخت مى‌نمود، تصمیم گرفتم با تلخیص آن زوائد را حذف نموده و با اسلوبى مختصر و گویا استفاده آن را براى طالبان، هموار گردانم، به گونه‌اى که خللى به مطلب وارد نیاید».  
  
==ويژگى تفسير==
+
مفسر در انتهاى تفسیر دیگر منابع خود را یادآور مى‌شود. روایات نبوى و مفسران [[صحابی|صحابى]] و [[تابعین|تابعى]] در این تفسیر جایگاه ویژه دارد. منابع [[حدیث|حدیثى]] کتابهاى مشهورى مانند جامع الاصول، مصابیح و غیره مى‌باشند. البته احادیث فضائل سور منقول در کشاف به جهت ضعف [[سند حدیث|سند]]، در اکثر موارد مورد استفاده واقع نشده‌اند. منبع در وقوف، کتاب سجاوندى (با مختصر کردن برخى تعلیلات، و اضافه کردن بعضى موارد) مى باشد.
  
از ويژگيهاى اين تفسير علاوه بر جامعيت، دسته‌بندى مطالب است كه دسترسى به آنها را سهل خواهد نمود، مطالب را چند نوع دسته بندى نموده است، القراءات، الوقوف، التفسير، تقسيم بندى اوليه اوست، در بخش تفسير هم مطالب را به چندين بحث تقسيم مى‌نمايد و هر بحث را به چندين مسئله. در اين بين، جداسازى اقوال از هم و نيز تفكيك مطالب آيه و دسته آيات، در تسهيل وصول به مطالب، نقش به‌سزايى دارد.
+
در [[اسباب نزول|اسباب النزول]] از [[اسباب النزول (واحدی) (کتاب)|اسباب النزول واحدى]] استفاده شده است. در لغت از صحاح جوهرى بهره زیادى برده است. [[علم معانی|معانى]]، [[علم بیان|بیان]] و مسائل ادبى را از مفتاح العلوم و سایر کتب این علم، استفاده نموده است. در [[فقه]] بیشتر از الوجیز رافعى بهره بردارى کرده است.
صاحب روضات الجنات در اهميت و جايگاه اين تفسير مى‌نويسد:« تفسير نيشابورى از بهترين شروح كلام الله مجيد مى‌باشد كه توانسته است فوايد لفظى و معنوى و بهره‌هاى ظاهرى و باطنى را در خود جمع نمايد. نزديكترين تفسير از جهت كميت و كيفيت و ترتيب و شهرت به تفسير مجمع البيان مى باشد، فقط در احكام وقفها، تأويلهاى آخر آيات و اشارات به دقائق نكات عربى، بيش از مجمع است.»
+
در [[تأویل]]، اکثر موارد را از نجم الدین رازى نقل نموده، برخى اندک نیز ذوق و فهم خود او بوده است. بحث ارتباط بین سور و آیات و انواع تکرارها و مشتبهات علاوه بر دو تفسیر مذکور، بیشتر ذوق و سلیقه خود وى بوده است.
  
==منابع تفسير==
+
==ویژگى‌های تفسیر==
  
گذشت كه منبع اصلى نيشابورى در تفسيرش، تفسير فخر رازى و كشاف زمخشرى است، كه با حذف و اصلاح و اضافات در آنها تأليف خود را سامان داده است. وى در انتهاى تفسير منابع خود را يادآور مى‌شود. منابع حديثى كتابهاى مشهورى مانند جامع الاصول، مصابيح و غيره مى‌باشند. البته احاديث فضائل سور منقول در كشاف به جهت ضعف سند، در اكثر موارد مورد استفاده واقع نشده‌اند. منبع در وقوف، كتاب سجاوندى( با مختصر كردن برخى تعليلات، و اضافه كردن بعضى موارد) مى باشد. در اسباب النزول از اسباب النزول واحدى استفاده شده است.
+
از ویژگیهاى این تفسیر علاوه بر جامعیت آن، دسته‌بندى مطالب است که دسترسى به آنها را سهل خواهد نمود، مطالب را چند نوع دسته بندى نموده است: القراءات، الوقوف، التفسیر، تقسیم بندى اولیه اوست. در بخش تفسیر هم مطالب را به چندین بحث تقسیم مى‌نماید و هر بحث را به چندین مسئله. در این بین، جداسازى اقوال از هم و نیز تفکیک مطالب [[آیه|آیه]] و دسته آیات، در تسهیل وصول به مطالب، نقش به‌سزایى دارد.
  
در لغت از صحاح جوهرى بهره زيادى برده است. معانى، بيان و مسائل ادبى را از مفتاح العلوم و ساير كتب اين علم، استفاده نموده است. در فقه بيشتر از الوجيز رافعى بهره بردارى كرده است.
+
صاحب [[روضات الجنات]] در اهمیت و جایگاه این تفسیر مى‌نویسد: «تفسیر نیشابورى از بهترین شروح کلام الله مجید مى‌باشد که توانسته است فواید لفظى و معنوى و بهره‌هاى ظاهرى و باطنى را در خود جمع نماید. نزدیکترین تفسیر از جهت کمیت و کیفیت و ترتیب و شهرت به تفسیر [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] مى باشد، فقط در احکام وقفها، تأویلهاى آخر آیات و اشارات به دقائق نکات عربى، بیش از مجمع است.»
در تأويل، اكثر موارد را از نجم الدين رازى نقل نموده برخى اندك نيز ذوق و فهم خود او بوده است. بحث ارتباط بين سور و آيات و انواع تكرارها و مشتبهات علاوه بر دو تفسير مذكور، بيشتر ذوق و سليقه خود وى بوده است.
 
  
==موقف نيشابورى در تفسير نسبت به شيعه==
+
با تفحص در آثار و آراء نیشابورى مى‌توان فهمید که وى تابع مذهب [[اهل سنت]] بوده و [[شافعی|شافعى]] [[اشاعره|اشعرى]] است. امّا از برخى مقاطع تفسیرش، بوى حبّ [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام به مشام مى‌رسد. مانند تعبیرش در آخر تفسیر که مى‌گوید: «إنى ارجو فضل الله العظیم، و أتوسل الیه بوجهه الکریم، ثم بنبیه القرشى الابطحى، و ولیه المعظّم علىّ».
  
با تفحص در آثار و آراء نيشابورى مى‌توان فهميد كه وى تابع مذهب اهل سنت بوده و همانگونه كه در ابتداى مقاله گذشت، وى شافعى اشعرى است. امّا از برخى مقاطع تفسيرش، بوى حبّ اهل بيت عليهم السلام به مشام مى‌رسد. مانند تعبيرش در آخر تفسير كه مى‌گويد:« إنى ارجو فضل الله العظيم، و أتوسل اليه بوجهه الكريم، ثم بنبيّه القرشى الابطحى، و وليه المعظّم علىّ». و نيز در ترجيح قول به اينكه بسمله جزو سوره فاتحه مى‌باشد، مى گويد:« و به قال على عليه السلام» سپس مى‌نويسد:« و كان على بن ابى طالب يقول: و قد ثبت منه تواترا:« و من اقتدى به سن يضلّ» و قال صلى الله عليه و سلّم:« اللهم أدر الحق معه حيث دار.» و نيز در نقل سبب نزول آيه مباهله و بيان اصحاب كساء.
+
و نیز در ترجیح قول به اینکه [[بسمله]] جزو [[سوره حمد|سوره فاتحه]] است و [[جهر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|جهر]] آن، مى گوید: «شیوه على بن ابى طالب در همه نمازها جهر بسم الله بوده» سپس مى‌نویسد: «... و من اقتدى به لن یضلّ. قال صلى الله علیه و سلّم: اللهم أدر الحق معه حیث دار.» (و هرکس به او (علی بن ابی طالب) اقتدا کند هرگز گمراه نمی گردد چرا که پیامبر فرموده: خداوندا، حق را با او هرجا که بود قرار ده). و نیز در نقل سبب نزول [[آیه مباهله|آیه مباهله]] و بیان [[اصحاب کسا|اصحاب کساء]].
استنباط از اين مقاطع و نظير آنها، اين است كه وى محبّ على عليه السلام و اهل بيت عليه السلام بوده است، گر چه در مذهب تابع اهل سنت بوده باشد و بر استدلال شيعه به آيات 54 و 55 سوره مائده، جهت اثبات ولايت و خلافت على عليه السلام بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله، ايراد وارد كرده باشد.
 
  
==چاپها==
+
استنباط از این مقاطع و نظیر آنها، این است که وى محبّ [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بوده است، گرچه در مذهب تابع اهل سنت بوده و بر استدلال [[شیعه|شیعه]] به آیات ۵۴ و ۵۵ [[سوره مائده]]، جهت اثبات [[ولایت]] و [[خلافت]] على علیه السلام بعد از [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] صلى الله علیه و آله، ایراد وارد کرده است.
  
اين تفسير بارها در تهران، قاهره و بيروت به چاپ رسيده است.
+
==منابع==
در تهران در سه مجلد بزرگ چاپ شده است. كه به همين شكل در دهلى به سال 1280 ق نيز منتشر گرديد. چاپى در حاشيه تفسير جامع البيان طبرى( 30 جزء در 12 مجلد) در سال 1323 ق دارد كه بارها از روى آن افست گرديده است از جمله در سال 1412 ق 1992 م، توسط دار المعرفه بيروت، كه برخى نسخ آن، چاپ اول، چاپخانه بزرگ اميرى در بولاق مصر به سال 1329 قمرى با تصحيح نصر العادلى بوده است. نسخه فوق با نسخه موجود در كتابخانه محموديه مدينه منوره تطبيق داده شده است.
 
چاپى نيز در ده جلد و 30 جزء از طرف چاپخانه مصطفى بابى حلبى انجام گرفته كه مرتبه اول آن به سال 1389 ق، 1962 م در قاهره با تحقيق و تصحيح ابراهيم عطوة عوض، عرضه شده است.
 
 
 
==نسخه حاضر==
 
 
 
امّا نسخه حاضر از طرف دار الكتب العلمية بيروت با تحقيق شيخ زكريا عميرات در 6 جلد به سال 1416 ق 1996 به عنوان چاپ اول، منتشر گرديده است. اين نسخه حاوى مقدمه كوتاهى از مفسر در شيوه تأليف، روش تفسير و منابع و انگيزه وى، و مقدمات 11 گانه تفسيرى نيشابورى، مى باشد، انتهاى هر جلد فهرستى به ترتيب آيات تفسير شده راهنماى محققين مى‌باشد.
 
 
 
==منابع مقاله==
 
 
 
1- مقدمه تفسير نيشابورى ج 1 و ساير مجلدات آن
 
 
 
2- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش بهاء الدين خرمشاهى ج 1 ص 725 و ج 2 ص 2290
 
 
 
3- ريحانة الادب در شرح احوال و آثار علماء... ميرزا محمد على مدرس جلد 6 ص 197
 
 
 
4- المفسرون حياتهم و منهجهم سيد محمد على ايازى صفحه 524
 
 
 
5- التفسير و المفسرون دكتر محمد حسين ذهبى ج 1 ص 321
 
 
 
6- مقاله نصر العادلى مصحح نسخه حاشيه تفسير طبرى، در شرح حال مختصرى از نيشابورى، كه در انتهاى آن نسخه به چاپ رسيده است
 
 
 
==منبع==
 
نرم افزار جامع التفاسیر ، بخش کتابشناسی
 
  
 +
* [[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، بخش کتابشناسی.
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 
[[رده: تفاسیر ]]
 
[[رده: تفاسیر ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۷

تفسير غرائب.jpg
نویسنده نظام الدین حسن نیشابورى
موضوع تفسیر اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۶
تحقیق زكريا عميرات

تفسیر «غرائب القرآن و رغائب الفرقان» اثر نظام الدین حسن نیشابورى (م، ۷۲۸ ق)، تفسیرى است اجتهادى عقلى، با رویکرد ارشادى و توجه به فوائد لفظى و معنوى قرآن کریم. مى توان آن را از بهترین شروح قرآن نامید که توانسته است بین اسرار لفظى و معنوى، ظاهرى و باطنى جمع نماید. منبع اصلى نیشابورى در تفسیرش، تفسیر کبیر رازى و کشاف زمخشرى است، که با حذف و اصلاح و اضافات در آنها تألیف خود را سامان داده است.

انگیزه تألیف

مفسر در مقدمه ابتداى تفسیر درخواست دوستان براى نگاشتن این تفسیر را ذکر مى‌کند. در انتهاى تفسیر نیز مى‌نویسد: «یکى از انگیزه‌هاى من از نوشتن تفسیر این است که جلیس حیات دنیوى و انیس آخرت من گردد. انگیزه دیگر اینکه بحثهاى مفید تفسیرى که در تبیین وجوه اعجاز قرآن کارآمد است و مشکلات الفاظ آن را حل مى‌نماید و به شکل پراکنده وجود دارد، جمع نموده، ثبت کنم و اساسا بحثهاى ادبى از قبیل لغت، الفاظ، معانى، بیان و وجوه مختلف آن زمانى مفید است که در قرآن کاربردش مشخص شود و مورد استفاده قرار گیرد و من نیز بدین جهت وارد آنگونه بحثها شده‌ام».

روش تفسیرى

مفسر قبل از آغاز تفسیر، مقدمات مفصلى (۱۱ مقدمه) در مسائل علوم قرآنى بیان داشته است که مهمترین آنها عبارتند از: فضل قرائت، قارى و آداب قرائت قرآن، قرائات هفتگانه و راویان آنها، استعاذه، بحثى در جن و شیاطین، احرف سبعه که قرآن بر آنها نازل شده است، کیفیت جمع‌آورى قرآن، بیان معانى مصحف، کتاب و قرآن، تقسیمات قرآن شامل سبع طوال، مثانى، مئین و مفصل، اقسام وقف، اصطلاحات مهم، علاقه بین حقیقت و مجاز، تشبیه، استعاره و خاص و عام، قدیم یا حادث بودن کلام خدا.

نیشابورى در تفسیر نگارى شیوه خاص خود را داراست. در آغاز سوره‌ها، ابتدا اطلاعات کلى از قبیل نام سوره، مکى و مدنى بودن، عدد آیات و اقوال مربوط به آن، عدد کلمات و حروف آن را ارائه مى‌دهد. پس از ذکر آیات قرآنى، قرائت‌هاى گوناگون را با مشخص نمودن صاحب آن، مى‌آورد و در ایراد اختلاف قرائتها تنها به قرائت ده پیشواى مشهور علم قرائت بسنده مى‌کند.

سپس وقف‌ها را با تفصیل و تعلیل هر وقف، به خوبى بیان مى‌دارد زیرا وى کتابى در زمینه وقف نیز تألیف کرده است. سرانجام اقدام به تفسیر آیات نموده مانند فخر رازى به تناسب و ارتباط آیات عنایت نشان مى‌دهد. سپس با باریک‌بینى و شیوه‌اى بدیع معانى آیات را بیان مى‌کند. که این بخش شامل ذکر مقدرات، اظهار مضمرات، تأویل متشابهات، تصریح کنایات، تحقیق مجاز و استعادات و تفصیل مذاهب فقهى در ذیل آیات احکام مى‌شود. در طرح مباحث فقهى تعارض و یا عدم تعارض آراى فقهى با نص قرآنى را یادآور شده و نظر خود را بیان مى‌کند. به عنوان نمونه ذیل آیه ۳۸ سوره مائده «و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما...» درباره سرقت، مسروق و سارق از جهت فقهى به تفصیل سخن مى‌راند.

در این تفسیر طرح مباحث کلامى بر اساس عقاید اهل سنت و جماعت آمده و با طرح دیگر آراى اعتقادى به اثبات باور خود و تخطئه نظریات دیگران مى‌پردازد. به عنوان نمونه ذیل آیه ۲۵ سوره انعام «وَمِنْهُمْ مَنْ یسْتَمِعُ إِلَیک وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَکنَّةً أَنْ یفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا...» در دلالت آیه بر اینکه خداوند بین انسان و قلبش حائل شده او را از ایمان مصروف مى‌دارد، با تشریع و بیان وجوه دیدگاه معتزله در مقابل این دیدگاه، به رد آن و تقویت دیدگاه خود که مطابق مذهب اهل سنت است، مى‌پردازد. در طرح مباحث هستى شناسى و فلسفى بسیار متأثر از فخر رازى است. به عنوان نمونه ذیل آیه ۴۲ سوره زمر «اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا...» نظر حکما درباره نفس در حال بیدارى و خواب را بیان مى‌دارد. و ذیل آیه ۱ و ۲ سوره انفطار «إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکوَاکبُ انْتَثَرَتْ» بحث فخر رازى را در مورد اجسام و فلکیات مطرح مى‌کند.

از آن روى که نیشابورى از بزرگان متصوفه بوده، گرایشها و روحیات صوفیانه جایگاهى ویژه در تفسیر او دارند، که جزو تأویلات محسوب شده و مرتبه‌اى بعد از تفسیر مطرح مى‌شوند.

منابع تفسیر

نیشابورى این تفسیر را به اختصار از تفسیر فخر رازى اقتباس کرده و کشاف زمخشرى از دیگر منابع مهمّ آن بوده است؛ سپس تحقیقات و نکات دقیقى که حاصل فهم و استنباط وى بوده، بر آن افزوده است. در اقتباس از منابع مطرح شده، به نقل عبارت فخر رازى و زمخشرى پایبند نبوده و سبک نگارش از او بوده و تصرّفات بسیارى داشته و در صورت مردود دانستن آراى آنها گوشزد کرده و در صورت وجود کاستى آن را کامل نموده و در اختلاف بین نظریات زمخشرى و رازى نظر خود را بر صحت نظر یکى از آنان ابراز داشته است. وی در علت انتخاب تفسیر فخر رازى مى‌نویسد: «چون مطالب مفید و بحثهاى کارساز در آن وجود داشت و از طرفى مطالب زائد و بى ثمر آن، بهره‌بردارى مناسب را براى خوانندگان سخت مى‌نمود، تصمیم گرفتم با تلخیص آن زوائد را حذف نموده و با اسلوبى مختصر و گویا استفاده آن را براى طالبان، هموار گردانم، به گونه‌اى که خللى به مطلب وارد نیاید».

مفسر در انتهاى تفسیر دیگر منابع خود را یادآور مى‌شود. روایات نبوى و مفسران صحابى و تابعى در این تفسیر جایگاه ویژه دارد. منابع حدیثى کتابهاى مشهورى مانند جامع الاصول، مصابیح و غیره مى‌باشند. البته احادیث فضائل سور منقول در کشاف به جهت ضعف سند، در اکثر موارد مورد استفاده واقع نشده‌اند. منبع در وقوف، کتاب سجاوندى (با مختصر کردن برخى تعلیلات، و اضافه کردن بعضى موارد) مى باشد.

در اسباب النزول از اسباب النزول واحدى استفاده شده است. در لغت از صحاح جوهرى بهره زیادى برده است. معانى، بیان و مسائل ادبى را از مفتاح العلوم و سایر کتب این علم، استفاده نموده است. در فقه بیشتر از الوجیز رافعى بهره بردارى کرده است. در تأویل، اکثر موارد را از نجم الدین رازى نقل نموده، برخى اندک نیز ذوق و فهم خود او بوده است. بحث ارتباط بین سور و آیات و انواع تکرارها و مشتبهات علاوه بر دو تفسیر مذکور، بیشتر ذوق و سلیقه خود وى بوده است.

ویژگى‌های تفسیر

از ویژگیهاى این تفسیر علاوه بر جامعیت آن، دسته‌بندى مطالب است که دسترسى به آنها را سهل خواهد نمود، مطالب را چند نوع دسته بندى نموده است: القراءات، الوقوف، التفسیر، تقسیم بندى اولیه اوست. در بخش تفسیر هم مطالب را به چندین بحث تقسیم مى‌نماید و هر بحث را به چندین مسئله. در این بین، جداسازى اقوال از هم و نیز تفکیک مطالب آیه و دسته آیات، در تسهیل وصول به مطالب، نقش به‌سزایى دارد.

صاحب روضات الجنات در اهمیت و جایگاه این تفسیر مى‌نویسد: «تفسیر نیشابورى از بهترین شروح کلام الله مجید مى‌باشد که توانسته است فواید لفظى و معنوى و بهره‌هاى ظاهرى و باطنى را در خود جمع نماید. نزدیکترین تفسیر از جهت کمیت و کیفیت و ترتیب و شهرت به تفسیر مجمع البیان مى باشد، فقط در احکام وقفها، تأویلهاى آخر آیات و اشارات به دقائق نکات عربى، بیش از مجمع است.»

با تفحص در آثار و آراء نیشابورى مى‌توان فهمید که وى تابع مذهب اهل سنت بوده و شافعى اشعرى است. امّا از برخى مقاطع تفسیرش، بوى حبّ اهل بیت علیهم السلام به مشام مى‌رسد. مانند تعبیرش در آخر تفسیر که مى‌گوید: «إنى ارجو فضل الله العظیم، و أتوسل الیه بوجهه الکریم، ثم بنبیه القرشى الابطحى، و ولیه المعظّم علىّ».

و نیز در ترجیح قول به اینکه بسمله جزو سوره فاتحه است و جهر آن، مى گوید: «شیوه على بن ابى طالب در همه نمازها جهر بسم الله بوده» سپس مى‌نویسد: «... و من اقتدى به لن یضلّ. قال صلى الله علیه و سلّم: اللهم أدر الحق معه حیث دار.» (و هرکس به او (علی بن ابی طالب) اقتدا کند هرگز گمراه نمی گردد چرا که پیامبر فرموده: خداوندا، حق را با او هرجا که بود قرار ده). و نیز در نقل سبب نزول آیه مباهله و بیان اصحاب کساء.

استنباط از این مقاطع و نظیر آنها، این است که وى محبّ حضرت على علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بوده است، گرچه در مذهب تابع اهل سنت بوده و بر استدلال شیعه به آیات ۵۴ و ۵۵ سوره مائده، جهت اثبات ولایت و خلافت على علیه السلام بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله، ایراد وارد کرده است.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: