تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان (کتاب)
نویسنده | نظام الدین حسن نیشابورى |
موضوع | تفسیر اهل سنت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۶ |
تحقیق | زكريا عميرات |
|
تفسیر «غرائب القرآن و رغائب الفرقان» اثر نظام الدین حسن نیشابورى (م، ۷۲۸ ق)، تفسیرى است اجتهادى عقلى، با رویکرد ارشادى و توجه به فوائد لفظى و معنوى قرآن کریم. مى توان آن را از بهترین شروح قرآن نامید که توانسته است بین اسرار لفظى و معنوى، ظاهرى و باطنى جمع نماید. منبع اصلى نیشابورى در تفسیرش، تفسیر کبیر رازى و کشاف زمخشرى است، که با حذف و اصلاح و اضافات در آنها تألیف خود را سامان داده است.
انگیزه تألیف
مفسر در مقدمه ابتداى تفسیر درخواست دوستان براى نگاشتن این تفسیر را ذکر مىکند. در انتهاى تفسیر نیز مىنویسد: «یکى از انگیزههاى من از نوشتن تفسیر این است که جلیس حیات دنیوى و انیس آخرت من گردد. انگیزه دیگر اینکه بحثهاى مفید تفسیرى که در تبیین وجوه اعجاز قرآن کارآمد است و مشکلات الفاظ آن را حل مىنماید و به شکل پراکنده وجود دارد، جمع نموده، ثبت کنم و اساسا بحثهاى ادبى از قبیل لغت، الفاظ، معانى، بیان و وجوه مختلف آن زمانى مفید است که در قرآن کاربردش مشخص شود و مورد استفاده قرار گیرد و من نیز بدین جهت وارد آنگونه بحثها شدهام».
روش تفسیرى
مفسر قبل از آغاز تفسیر، مقدمات مفصلى (۱۱ مقدمه) در مسائل علوم قرآنى بیان داشته است که مهمترین آنها عبارتند از: فضل قرائت، قارى و آداب قرائت قرآن، قرائات هفتگانه و راویان آنها، استعاذه، بحثى در جن و شیاطین، احرف سبعه که قرآن بر آنها نازل شده است، کیفیت جمعآورى قرآن، بیان معانى مصحف، کتاب و قرآن، تقسیمات قرآن شامل سبع طوال، مثانى، مئین و مفصل، اقسام وقف، اصطلاحات مهم، علاقه بین حقیقت و مجاز، تشبیه، استعاره و خاص و عام، قدیم یا حادث بودن کلام خدا.
نیشابورى در تفسیر نگارى شیوه خاص خود را داراست. در آغاز سورهها، ابتدا اطلاعات کلى از قبیل نام سوره، مکى و مدنى بودن، عدد آیات و اقوال مربوط به آن، عدد کلمات و حروف آن را ارائه مىدهد. پس از ذکر آیات قرآنى، قرائتهاى گوناگون را با مشخص نمودن صاحب آن، مىآورد و در ایراد اختلاف قرائتها تنها به قرائت ده پیشواى مشهور علم قرائت بسنده مىکند.
سپس وقفها را با تفصیل و تعلیل هر وقف، به خوبى بیان مىدارد زیرا وى کتابى در زمینه وقف نیز تألیف کرده است. سرانجام اقدام به تفسیر آیات نموده مانند فخر رازى به تناسب و ارتباط آیات عنایت نشان مىدهد. سپس با باریکبینى و شیوهاى بدیع معانى آیات را بیان مىکند. که این بخش شامل ذکر مقدرات، اظهار مضمرات، تأویل متشابهات، تصریح کنایات، تحقیق مجاز و استعادات و تفصیل مذاهب فقهى در ذیل آیات احکام مىشود. در طرح مباحث فقهى تعارض و یا عدم تعارض آراى فقهى با نص قرآنى را یادآور شده و نظر خود را بیان مىکند. به عنوان نمونه ذیل آیه ۳۸ سوره مائده «و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما...» درباره سرقت، مسروق و سارق از جهت فقهى به تفصیل سخن مىراند.
در این تفسیر طرح مباحث کلامى بر اساس عقاید اهل سنت و جماعت آمده و با طرح دیگر آراى اعتقادى به اثبات باور خود و تخطئه نظریات دیگران مىپردازد. به عنوان نمونه ذیل آیه ۲۵ سوره انعام «وَمِنْهُمْ مَنْ یسْتَمِعُ إِلَیک وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَکنَّةً أَنْ یفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا...» در دلالت آیه بر اینکه خداوند بین انسان و قلبش حائل شده او را از ایمان مصروف مىدارد، با تشریع و بیان وجوه دیدگاه معتزله در مقابل این دیدگاه، به رد آن و تقویت دیدگاه خود که مطابق مذهب اهل سنت است، مىپردازد. در طرح مباحث هستى شناسى و فلسفى بسیار متأثر از فخر رازى است. به عنوان نمونه ذیل آیه ۴۲ سوره زمر «اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا...» نظر حکما درباره نفس در حال بیدارى و خواب را بیان مىدارد. و ذیل آیه ۱ و ۲ سوره انفطار «إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکوَاکبُ انْتَثَرَتْ» بحث فخر رازى را در مورد اجسام و فلکیات مطرح مىکند.
از آن روى که نیشابورى از بزرگان متصوفه بوده، گرایشها و روحیات صوفیانه جایگاهى ویژه در تفسیر او دارند، که جزو تأویلات محسوب شده و مرتبهاى بعد از تفسیر مطرح مىشوند.
منابع تفسیر
نیشابورى این تفسیر را به اختصار از تفسیر فخر رازى اقتباس کرده و کشاف زمخشرى از دیگر منابع مهمّ آن بوده است؛ سپس تحقیقات و نکات دقیقى که حاصل فهم و استنباط وى بوده، بر آن افزوده است. در اقتباس از منابع مطرح شده، به نقل عبارت فخر رازى و زمخشرى پایبند نبوده و سبک نگارش از او بوده و تصرّفات بسیارى داشته و در صورت مردود دانستن آراى آنها گوشزد کرده و در صورت وجود کاستى آن را کامل نموده و در اختلاف بین نظریات زمخشرى و رازى نظر خود را بر صحت نظر یکى از آنان ابراز داشته است. وی در علت انتخاب تفسیر فخر رازى مىنویسد: «چون مطالب مفید و بحثهاى کارساز در آن وجود داشت و از طرفى مطالب زائد و بى ثمر آن، بهرهبردارى مناسب را براى خوانندگان سخت مىنمود، تصمیم گرفتم با تلخیص آن زوائد را حذف نموده و با اسلوبى مختصر و گویا استفاده آن را براى طالبان، هموار گردانم، به گونهاى که خللى به مطلب وارد نیاید».
مفسر در انتهاى تفسیر دیگر منابع خود را یادآور مىشود. روایات نبوى و مفسران صحابى و تابعى در این تفسیر جایگاه ویژه دارد. منابع حدیثى کتابهاى مشهورى مانند جامع الاصول، مصابیح و غیره مىباشند. البته احادیث فضائل سور منقول در کشاف به جهت ضعف سند، در اکثر موارد مورد استفاده واقع نشدهاند. منبع در وقوف، کتاب سجاوندى (با مختصر کردن برخى تعلیلات، و اضافه کردن بعضى موارد) مى باشد.
در اسباب النزول از اسباب النزول واحدى استفاده شده است. در لغت از صحاح جوهرى بهره زیادى برده است. معانى، بیان و مسائل ادبى را از مفتاح العلوم و سایر کتب این علم، استفاده نموده است. در فقه بیشتر از الوجیز رافعى بهره بردارى کرده است. در تأویل، اکثر موارد را از نجم الدین رازى نقل نموده، برخى اندک نیز ذوق و فهم خود او بوده است. بحث ارتباط بین سور و آیات و انواع تکرارها و مشتبهات علاوه بر دو تفسیر مذکور، بیشتر ذوق و سلیقه خود وى بوده است.
ویژگىهای تفسیر
از ویژگیهاى این تفسیر علاوه بر جامعیت آن، دستهبندى مطالب است که دسترسى به آنها را سهل خواهد نمود، مطالب را چند نوع دسته بندى نموده است: القراءات، الوقوف، التفسیر، تقسیم بندى اولیه اوست. در بخش تفسیر هم مطالب را به چندین بحث تقسیم مىنماید و هر بحث را به چندین مسئله. در این بین، جداسازى اقوال از هم و نیز تفکیک مطالب آیه و دسته آیات، در تسهیل وصول به مطالب، نقش بهسزایى دارد.
صاحب روضات الجنات در اهمیت و جایگاه این تفسیر مىنویسد: «تفسیر نیشابورى از بهترین شروح کلام الله مجید مىباشد که توانسته است فواید لفظى و معنوى و بهرههاى ظاهرى و باطنى را در خود جمع نماید. نزدیکترین تفسیر از جهت کمیت و کیفیت و ترتیب و شهرت به تفسیر مجمع البیان مى باشد، فقط در احکام وقفها، تأویلهاى آخر آیات و اشارات به دقائق نکات عربى، بیش از مجمع است.»
با تفحص در آثار و آراء نیشابورى مىتوان فهمید که وى تابع مذهب اهل سنت بوده و شافعى اشعرى است. امّا از برخى مقاطع تفسیرش، بوى حبّ اهل بیت علیهم السلام به مشام مىرسد. مانند تعبیرش در آخر تفسیر که مىگوید: «إنى ارجو فضل الله العظیم، و أتوسل الیه بوجهه الکریم، ثم بنبیه القرشى الابطحى، و ولیه المعظّم علىّ».
و نیز در ترجیح قول به اینکه بسمله جزو سوره فاتحه است و جهر آن، مى گوید: «شیوه على بن ابى طالب در همه نمازها جهر بسم الله بوده» سپس مىنویسد: «... و من اقتدى به لن یضلّ. قال صلى الله علیه و سلّم: اللهم أدر الحق معه حیث دار.» (و هرکس به او (علی بن ابی طالب) اقتدا کند هرگز گمراه نمی گردد چرا که پیامبر فرموده: خداوندا، حق را با او هرجا که بود قرار ده). و نیز در نقل سبب نزول آیه مباهله و بیان اصحاب کساء.
استنباط از این مقاطع و نظیر آنها، این است که وى محبّ حضرت على علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بوده است، گرچه در مذهب تابع اهل سنت بوده و بر استدلال شیعه به آیات ۵۴ و ۵۵ سوره مائده، جهت اثبات ولایت و خلافت على علیه السلام بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله، ایراد وارد کرده است.
منابع
- نرم افزار جامع التفاسیر نور، بخش کتابشناسی.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|