اولاد

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

واژه ولد یا فرزند معروف است و به عربى ولد و نسل گویند و جمع آن اولاد (فرزندان) است.

اولاد در قرآن

فرزند در قانون ارث از طبقه اول به شمار مى آید: «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْ» خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش مى کند سهم ارث فرزند پسر دو برابر سهم ارث دختر است[۱].

مادر دو سال کامل فرزند خود را شیر مى دهد: «وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ». [۲]

قرآن کریم، پدر و مادر را از تبعات افراط در محبت فرزند برحذر داشته، مبادا این صفت موجب از میان رفتن دین آدمى گردد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» اى مؤمنان مبادا اموال وفرزندانتان شما را از یاد خدا باز دارند. [۳]

«إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» مال وفرزند مایه آزمایش شمایند ومزد بزرگ به نزد خداوند است. [۴]

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ...» اى مسلمانان برخى از زنان و فرزندانتان دشمن شمایند (که به منظور دست یابى به ارث آرزوى مرگتان را دارند و یا به هدف رسیدن به هوسهاى خویش شما را به گناه مى کشانند) از آنها برحذر بوده خود را مواظب باشید و اگر از خطاهاى آنها درگذرید خداوند بخشاینده اى مهربان است. مال و فرزند مایه آزمایش شما مى باشند مبادا به وسیله آنها به گناه افتید که پاداش بزرگ خدا را از دست بدهید.[۵]

اولاد در روایات

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: فرزند شایسته گلى است از گلهاى بهشت.

و فرمود: فرزندان ما جگرگوشگانمان مى باشند، خردسالانشان فرماندهانمان و بزرگسالانشان دشمنانمانند، اگر زنده بمانند ما را به گناه کشند و اگر بمیرند غمگینمان سازند.

و فرمود: فرزند، آدمى را ترسو و بخیل و غمگین مى سازد.

و فرمود: فرزندانتان را گرامى دارید و نیکو ادبشان کنید تا خداوند شما را مشمول رحمت خویش سازد.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: هرگز از خدایم فرزندانى خوش سیما و خوش اندام نخواستم بلکه از خدایم فرزندانى خداپرست و خداترس خواستم که چون به آنها بنگرم که خدا را اطاعت مى کنند دلشاد گردم.

و فرمود: فرزند بد شرافت (خانواده) را ویران مى سازد و نیاکان را بدنام مى کند.

حضرت رضا (ع) فرمود: چون خدا خیر بنده اى را بخواهد نمیرد تا جانشین خود را ببیند.

امام صادق (ع) فرمود: خداوند عز وجل بسا مردى را بر اثر محبت زیادى که به فرزند خود دارد بیامرزد.

عیسى بن صبیح گوید: امام عسکرى (ع) به من فرمود: فرزند دارى؟ گفتم: خیر. حضرت گفت: خداوندا وى را فرزندى روزى کن که بازوى او باشد که فرزند نیکو بازوئى است. سپس آن جناب به این شعر تمثل جست: من کان ذا عضد یدرک ظلامته * انّ الذلیل الذى لیست له عضد

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: مرگ فرزند جگرسوز است.

امام صادق (ع) در تفسیر آیه (فخشینا ان یرهقهما) که مربوط به داستان موسى و خضر است فرمود: (خضر) بیم آن داشت که چون آن فرزند به سنّ رشد برسد پدر و مادر را به کفر بخواند و آنها از فرط علاقه به فرزند اجابت او کنند.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: انسان مسلمان را سه دوست مى باشد، یک دوستش به وى مى گوید: من در زندگى و پس از مرگ با تو همراهم، و آن عمل او است. دوست دیگرش مى گوید: من تا ترا به قبر سپارند با توام وسپس رهایت مى سازم، و آن فرزند است. دوست سوم به وى مى گوید: من تا مرگ با تو همراهم وچون بمیرى از تو جدا مى گردم، و آن مال او است که چون بمیرد به وارث منتقل مى شود.

از حضرت رسول (ص) روایت است که عیسى بن مریم (ع) از کنار قبرى مى گذشت دریافت که صاحب قبر در عذاب است. سال آینده باز از آنجا عبور نمود وى را از عذاب آسوده یافت. از خداوند سبب پرسید، وحى آمد که وى فرزندى داشت که امسال راهى را ترمیم نمود ویتیمى را پناه داد لذا به خاطر فرزندش وى را آمرزیدیم.

از امیرالمؤمنین (ع) آمده که علماى بنى اسرائیل دو علم را از فرزندانشان پنهان مى داشتند: علم نجوم و علم طب، و آنها را از فراگیرى آن دو مانع مى شدند بدین جهت که سلاطین به آن دو علم نیازمند بودند وآنها بیم آن داشتند که مبادا از این رهگذر فرزندانشان به دربار سلاطین راه یابند ودینشان را از دست بدهند.

از حضرت رسول (ص) آمده که لعن کردن (ونفرین نمودن) به فرزند باعث فقر و پریشانى مى شود.

و از آن حضرت رسیده که از جمله حقوق فرزند بر پدر آنست که وى را به نامى نیکو موسوم سازد و نوشتن به وى بیاموزد وچون به حد بلوغ رسد وسائل ازدواجش فراهم سازد.

و فرمود: بى زنانتان را زن بدهید تا خداوند اخلاقشان را نیکو کند و روزیشان را فراوان سازد و بر شخصیتشان بیفزاید.

در مواعظ لقمان به فرزندش آمده که اى فرزندم مردمان در گذشته جهت فرزندانشان مال و ثروت فراهم مى کردند. ولى نه آن مال اندوخته باقى ماند و نه آن فرزند زنده ماند. تو اى فرزندم بنده اى هستى مزدور، کارى به تو سپرده اند و مزدى برایت مقرر داشته اند، کارت را انجام ده و مزدت را بستان و در این دنیا مانند گوسفندى مباش که آن را به مرغزارى رها کنند، وى به خوردن علف سرگرم است و غافل از این که مرگ او هنگام فربه شدن او مى باشد. دنیا را بسان پلى بدان که از آن گذشته اى وهرگز بدان بازنخواهى گشت، چنین پل را نشاید تعمیر نمود که به تو نگفته اند آن را بساز بلکه گفته اند از آن بگذر.

یکى از اصحاب امام صادق (ع) که نوزاد دخترى برایش متولد شده بود روزى با اندوه فراوان وچهره اى به هم فشرده به نزد حضرت رفت. امام چون سبب اندوه از او پرسید و وى ماجرا بگفت به وى فرمود: اگر خداوند به تو وحى مى کرد که ما اختیار این نوزاد را به خودت محول مى سازیم که پسر باشد یا دختر چه مى گفتى؟ وى گفت: مى گفتم خداوندا تو خود انتخاب کن. فرمود: اکنون خداوند همین را براى تو انتخاب نمود. سپس فرمود: هنگامى که آن عالم (خضر) که با موسى بود و آن کودک را بکشت و گفت: تا خداوند به پدر ومادرش فرزندى به از او عطا فرماید خداوند دخترى به آنها داد که هفتاد پیغمبر از نسل او بوجود آمدند.

امام هادى (ع) فرمود: نافرمانى فرزند به حقیقت فرزند را از دست دادن است.[۶]

از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: هر که بخواهد بر سنّت من زندگى کند بایستى به ازدواج تن دهد، که ازدواج از سنت من است، و فرزند را (از خدا) بخواهید که من فردا (ى قیامت) به کثرت پیروانم بر دیگر امتها مى بالم... [۷]

امام سجاد (ع): از خوشبختى آدمى است که او را فرزندانى باشد که آنها را به یارى خویش بخواند. [۸]

امام صادق (ع): شخصى مى گفت: من به داشتن فرزند علاقه نداشتم، تا این که به مکه شرفیاب گشتم، در عرفات نوجوانى را به کنار خود دیدم که به حال گریه دعا مى کرد ومى گفت: خداوندا! پدرم، پدرم. این دعا و این حال آن نوجوان مرا به داشتن فرزند تشویق نمود. [۹]

پانویس

  1. نساء: ۱۱
  2. بقرة: ۲۳۳
  3. منافقون: ۹
  4. تغابن: ۱۵
  5. تغابن: ۱۴ ـ ۱۵
  6. بحار: ۱۰۴ و ۵۰.
  7. بحار: ۱۰/۹۳
  8. بحار: ۱۰۴/۱۰۲
  9. وافى:۱۲/۱۹۶

منبع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.