شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصحاب یمین

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از اصحاب يمين)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اصحاب الیَمین» یا «اصحاب المَیمَنة» در اصطلاح قرآنى، به کسانى گفته مى‌شود که در دنیا با ایمان و عمل ‌صالح زندگى کرده‌اند و در روز قیامت پس از حسابرسى آسان، نامه عملشان را با دست راست دریافت کرده و از نعمت‌هاى بهشتى برخوردار می‌شوند.

اصحاب یمین در قرآن

تعبیر «اصحابِ یمین» ۶ بار در قرآن کریم بکار رفته و ترکیبى از اصحاب (جمع صاحب به معناى ملازم و همراه) و یَمین به معانى هم‌پیمان، قوت و شدت، دست راست و سمت راست (از ماده یُمن به معناى برکت) است.[۱]

در تعبیرى دیگر که سه بار در قرآن بکار رفته «اصحاب المَیمَنه» گفته شده است. «میمنه» را برخى مصدر میمى به معناى زیادى و استمرار در خیر و برکت[۲] و برخى دیگر، اسم مکان یعنى جایگاه خیر و برکت دانسته‌اند.[۳]

اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنى به کسانى گفته مى‌شود که در دنیا با ایمان و عمل ‌صالح زندگى کرده‌اند و روز قیامت نامه عملشان را با دست راست دریافت مى‌دارند: «ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُوْلَئِک أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ»؛ (سوره بلد/۹۰، ۱۷ـ‌۱۸) «فَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ» (سوره انشقاق/۸۴، ۷؛ سوره حاقه/۶۹، ۱۹؛ سوره اسراء/۱۷، ۷۱).

قرآن، اصحاب یمین را یکى از سه گروه انسان‌ها در قیامت (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) معرفى کرده است: «وَکنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ... * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ... * وَالسَّابِقُونَ...». (سوره واقعه/۵۶،‌ ۷‌ـ‌۱۰) و در موارد دیگر، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال و اصحاب میمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است (سوره بلد/۹۰، ۱۸‌ـ‌۱۹؛ سوره واقعه/۵۶، ۷‌ـ‌۹، ۲۷، ۴۱).

وجه نامگذارى اصحاب یمین

  • این گروه اهل یُمن و خیر بوده، مسیر حرکت زندگیشان به سمت و سوى آن است[۴]، به ‌طورى که در آخرت نیز غرق در نور و برکت‌اند:[۵] «نُورُهُمْ یسْعَى بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمَانِهِمْ» (سوره تحریم/۶۶، ۸؛ سوره حدید/۵۷،۱۲) شاید به همین جهت، عرب به پرنده یا حیوانات وحشى که هنگام پرواز و رَم‌کردن به سمت راست حرکت کنند به یُمن و خوبى تفأل ‌مى‌زند.[۶] طبق روایت هر دو دست پروردگار، یمین است که کنایه از خیر محض بودن خداست: «کلتا یدیه تبارک و تعالى یمین».[۷]
  • عالم دو سمت دارد: سمت راست آن ملکوت اعلا و جایگاه ارواح نورانى و فرشتگان نویسنده نیکی‌ها و بهشت موعود رستگاران: «إِنَّ کتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیینَ».(سوره مطففین/۸۳، ۱۸) و سمت چپ آن، ملکوت اسفل و جایگاه اصحاب ‌شمال است و چون اصحاب ‌یمین در ملکوت اعلا قرار دارند، آنان را اصحاب ‌یمین نامیده‌اند.[۸]
  • چون اصحاب یمین نامه عمل را با دست ‌راست دریافت مى‌کنند، به این نام شناخته شده‌اند، چنان که قرآن نیز به صراحت این مطلب را بیان کرده است: «فَمَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ».(سوره اسراء/۱۷، ۷۱)[۹]

وجوه دیگرى نیز براى این نامگذارى ذکر شده است؛ مانند قوى‌تر بودن سمت راست بدن از سمت چپ آن یا شرافت و برترى سمت راست بر سمت چپ که بر اساس آن در عرف، بزرگان را در سمت راست جاى مى‌دهند.[۱۰]

شمار اصحاب یمین

خداوند در تقسیم‌بندى انسان‌ها به گروه‌هاى سه‌گانه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال)، شمار اصحاب یمین را جمع فراوانى از امت‌هاى پیش از اسلام و جمع زیادى از امت اسلامى مى‌داند:[۱۱] «ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ * وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِینَ». (سوره واقعه/۵۶، ۳۹‌ـ‌۴۰)

در حالى ‌که شمار سابقون را در امت اسلام، اندک و در امت‌هاى پیشین جمع فراوانى مى‌شمرد:[۱۲] «ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ * وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ». (سوره واقعه/۵۶، ۱۳‌ـ‌۱۴) جهت این امر آن است که انبیاء علیهم‌السلام و اوصیاى آنان که از سابقان هستند، در امت‌هاى پیش از اسلام بودند.[۱۳]

برخى از مفسران گفته‌اند: اولین و آخرین در آیات پیش گفته مربوط به امت اسلام است؛ یعنى سابقان صدر اسلام بیشتر از سابقان در زمان‌هاى بعدى‌اند؛ اما اصحاب یمین در صدر اسلام و پس از آن جمع فراوانى هستند. این گروه از مفسران به روایتى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تمسک جسته‌اند که فرمود: هر ‌دو گروه اولین و آخرین از امت من هستند.[۱۴] صدرالمتألهین در توضیح روایت مى‌گوید: علت این که سابقان صدر اسلام بیشتر از آخرالزمان هستند، نزدیکى آنان به زمان وحى و امامان علیهم‌السلام است.[۱۵]

نشانه‌هاى اصحاب ‌یمین

برخی ویژگی های اصحاب یمین بر اساس آیات قرآن چنین است:

۱. آزادسازى بردگان:

اصحاب یمین کسانى هستند که براى آزادسازى بردگان در دنیا اهتمام مى‌ورزند:[۱۶] «فَک‌ رَقبَة» (سوره بلد/۹۰، ۱۳). در تفسیر دیگرى از آیه، آنان انسان‌ها را از بندگى شیطان و ارتکاب گناهان آزاد ساخته به توبه و بازگشت به سوى خداوند راهنمایى مى‌کنند.[۱۷] برخى گفته‌اند: آنان خویشتن را ‌با ‌عمل به طاعات الهى از عذاب آخرت رها ‌مى‌سازند.[۱۸]

۲. اطعام گرسنگان:

اصحاب یمین به اطعام گرسنگان به ویژه در روزگار سختى عنایت خاص داشته و خویشاوندان یتیم و نیازمندان زمینگیر را در اولویت قرار مى‌دهند:[۱۹] «أَوْ إِطْعَامٌ فِی یوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ * یتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْکینًا ذَا مَتْرَبَةٍ». (سوره بلد/۹۰، ۱۴‌ـ‌۱۶)

ذکر آزادسازى بندگان و اطعام گرسنگان در پى اقتحام در عقبه (عبور از گردنه) از قبیل ذکر خاص بعد از عام به جهت اهمیت آن است، زیرا عقبه استعاره از اعمال نیکى است که براى آدمى دشوار باشد؛ این استعاره بر پایه تشبیه معقول به محسوس است:[۲۰] «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاک مَا الْعَقَبَةُ * فَک رَقَبَةٍ». (سوره بلد/۹۰، ۱۱‌ـ‌۱۳)

۳. ایمان و سفارش به صبر و ترحم:

اصحاب یمین در دنیا از مؤمنانى هستند که بر ایمان پایدارى ورزیده و یکدیگر را به استقامت در انجام ‌دادن تکالیف و ترحم به نیازمندان سفارش مى‌کنند:[۲۱] «ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُوْلَئِک أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ». (سوره بلد/۹۰، ۱۷‌ـ‌۱۸)

در روایتى، اصحاب یمین اهل حِدّت معرفى شده‌اند؛[۲۲] یعنى کسانى که در مسائل دینى، اراده‌اى پولادین دارند و اهل استقامت و پایدارى و در پى کارهاى خیر هستند.[۲۳] برخى معتقدند که آزادسازى بندگان و اطعام نیازمندان از مصادیق سفارش به ترحم است که به سبب اهمیت آن، جداگانه ذکر شده ‌است.[۲۴]

۴. اعتدال و میانه‌روى:

اصحاب یمین در زندگى دنیایى، از افراط و تفریط مى‌پرهیزند و همواره اهل اعتدال و میانه‌روى هستند. بر اساس آیه ۳۲ سوره فاطر/ ۳۵ بندگان دو گروه‌اند: ستم‌پیشگان و میانه‌روان: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ...». از سدى قتاده، مجاهد، ابن‌عباس و عکرمه نقل شده است که گروه میانه‌رو، همان اصحاب یمین هستند.[۲۵]

۵. اطاعت و ولایت خاندان رسول خدا:

امام باقر علیه‌السلام در تفسیر آیات ۳۸‌ـ‌۳۹ سوره مدثر/۷۴: «کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِینِ» فرموده است: به خدا سوگند! اصحاب یمین پیروان ما هستند.[۲۶] در روایات دیگرى نیز که در تفسیر سه گروه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) وارد شده، آمده است که اصحاب یمین به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام معتقدند.[۲۷] در روایتى، امام کاظم علیه‌السلام، امیرمؤمنان علیه‌السلام را امامِ اصحاب یمین معرفى کرده است.[۲۸]

روایات فراوانى در تفسیر «فَسَلَامٌ لَّک مِنْ أَصْحَابِ الْیمِینِ» (سوره واقعه/۵۶، ۹۱) آمده است که اصحاب یمین شیعیان اند و مراد آیه این است که تو (اى ‌پیامبر) از ناحیه اصحاب یمین ایمن هستى و اینان آزارى به فرزندانت نمى‌رسانند،[۲۹] چنان‌که در تفسیر آیه «کتَابٌ مَّرْقُومٌ» (سوره مطففین/۸۳، ۹) گفته شده است: نامه عمل اصحاب یمین از محبت به محمد و آل ‌محمد صلى الله علیه وآله لبریز است[۳۰] و این محبت از محبت آنان به اساس دین ناشى مى‌شود.

سرنوشت اصحاب یمین

۱. اصحاب یمین در هنگام مرگ:

اصحاب یمین سعادتمندانى هستند که هنگام جان دادن، با ‌درود و ‌تحیت‌هاى ربوبى و فرشتگان و مؤمنان مواجه مى‌شوند[۳۱] و خداوند خطاب به آنان مى‌فرماید: درود بر تو از برادران و دوستان با ایمان تو: «وَأَمَّا إِن کانَ مِنَ أَصْحَابِ الْیمِینِ * فَسَلَامٌ لَّک مِنْ أَصْحَابِ الْیمِینِ». (سوره واقعه/۵۶، ۹۰-۹۱) برخى در این آیه قائل به تقدیر محذوف بوده که بر اساس آن معناى آیه چنین مى‌شود: سلام و درود بر تو که به راستى از اصحاب یمین هستى و تو با این سلام، از عذاب الهى در امانى.[۳۲]

ابن ‌عباس در تفسیر آیه ۳۲ سوره نحل/۱۶: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکةُ طَیبِینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ» مى‌گوید: این سلام و بشارت مخصوص اصحاب یمین است؛ فرشتگان در حالى ‌که آنان را از دنیا به آخرت منتقل مى‌کنند بر آنان درود و تحیت مى‌فرستند و به آن‌ها بشارت ورود به بهشت مى‌دهند.[۳۳]

طبرسى مى‌گوید: هنگام جان دادن اصحاب یمین، رفتار فرشتگان مأمورِ استقبال و پذیرایى به ‌گونه‌اى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خوشحال مى‌شود. وى آیه ۹۱ سوره واقعه/۵۶ را خطاب به پیامبر دانسته، چنین معنا مى‌کند: آنچه را از سلامت و امنیت براى اصحاب یمین خواهان بودى به چشم خود مشاهده خواهى کرد.[۳۴]

۲. حسابرسى آسان:

گروهى در قیامت و روز حسابرسى، از دیدن نامه عمل خود ناراحت و پشیمان‌اند؛ اما اصحاب یمین در حالى ‌که نامه عمل را با دست راست دریافت کرده‌اند به آسانى حسابرسى مى‌شوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود بازمى‌گردند: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ * فَسَوْفَ یحَاسَبُ حِسَابًا یسِیرًا * وَینقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا».(سوره انشقاق‌/‌۸۴، ۷‌ـ‌۹)

حساب یسیر یعنى حسابرسى به ‌گونه‌اى که سختگیرى و نکته سنجى در آن نباشد به ‌طورى که از بدی‌ها به راحتى چشم‌پوشى و بر نیکی‌ها پاداش داده شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دعا مى‌کرد: پروردگارا! مرا با حساب یسیر حسابرسى کن: «اللّهمّ حاسبنى حساباً یسیراً». عایشه پرسید: حساب یسیر چگونه است؟ فرمود: به نامه عمل نگاه مى‌کنند و از آن رد مى‌شوند؛ یعنى فقط براى حسابرسى عرضه مى‌شود؛ ولى حسابرسى انجام نمى‌گیرد.[۳۵]

در روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پرسیده شد: چه کارى انجام دهیم تا مانند اصحاب یمین حساب آسان روزیمان شود؟ فرمود: بخشش به کسى که محرومتان ساخته و ایجاد ارتباط با کسى که رشته ارتباط خود را با شما قطع کرده و گذشت از کسى که در حق شما ستم کرده است.[۳۶]

این نحوه حسابرسى به اصحاب یمین اختصاص دارد و دیگران در گرو کردار خویش‌اند: «کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِینِ». (سوره مدثر/ ۷۴، ۳۸‌ـ‌۳۹) امام باقر علیه‌السلام فرمود: کسانى که در گرو عمل خود نیستند، پیروان ما هستند[۳۷] و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: اصحاب یمینى که در گرو اعمال خویش نیستند، فرزندان مؤمنان‌اند زیرا خداوند بر پدرانشان منت گذاشته از آن‌ها چشم‌پوشى مى‌کند: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ». سوره طور/۵۲، ۲۱)[۳۸]

در سوره حاقه حال فردى از اصحاب یمین چنین بیان شده است که پس از حسابرسى آسان از خوشحالى فریاد برمى‌آورد: اى اهل محشر! نامه عمل مرا بخوانید. من در دنیا یقین داشتم که روزى براى حسابرسى خواهم آمد، بدین جهت کارهاى ناروا نکردم و اکنون ببینید که جز ‌خوبى در نامه عملم نیست:[۳۹] « فَیقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا کتَابِیهْ * إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیهْ». (سوره حاقه/۶۹،‌ ۱۹‌ـ‌۲۰) چون او مى‌داند که جز خوبى در نامه عملش نیست از این که کسى به آن بنگرد ناراحت نمى‌شود.[۴۰] البته خداى متعالى فرموده است که چنین گروهى زیانکار نخواهند بود زیرا در آیات‌۱‌ـ‌۳ سوره عصر/۱۰۳ فرمود: همه انسان‌ها در زیان‌اند، جز مؤمنان صالحى که یکدیگر را به حق و پایدارى سفارش کنند و در سوره بلد فرمود: مؤمنان صالحى که یکدیگر را به پایدارى و رحمت سفارش مى‌کنند، اصحاب یمین‌اند: «ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُوْلَئِک أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ». (سوره بلد/۹۰، ۱۷‌ـ‌۱۸)

۳. برخوردارى اصحاب یمین از نعمت‌هاى بهشتى:

پس از آن که اصحاب یمین با سربلندى و خوشحالى حسابرسى شدند، راهى جایگاه ابدى مى‌شوند تا از نعمت‌هاى الهى بهره‌مند گردند. در آیات ۲۱‌ـ‌۲۴ سوره حاقه/۶۹ کلیاتى از بهره‌مندى آنان بیان شده است، به این صورت که زندگى آن‌ها در کمال خرسندى و رضایت، در بهشتى است که ارزش و جایگاهى عالى دارد و میوه‌هاى درختانش در دسترس است، به ‌طورى که حتى در حال استراحت هم مى‌توان از آن تناول کرد. در آنجا به آنان خطاب مى‌شود: بخورید و بیاشامید و به ‌طور کامل بهره ببرید. گوارایتان باد میوه‌هایى‌ که ‌سراسر نفع و بدون زواید است. این پذیرایى پاداش کردار نیک شماست که در دنیا بدان همت گماشته بودید:[۴۱] «فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیةٍ * فِی جَنَّةٍ عَالِیةٍ * قُطُوفُهَا دَانِیةٌ * کلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیامِ الْخَالِیةِ». (سوره حاقه/۶۹، ۲۱‌ـ‌۲۴)

در سوره واقعه ابتدا اصحاب یمین با بهترین بیان وصف شده‌اند: «فَأَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ» (سوره واقعه/۵۶، ۸)، «وَأَصْحَابُ الْیمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیمِینِ» (سوره واقعه/۵۶، ۲۷) تعبیر «مَا أَصْحَابُ الْیمِینِ» و «مَا أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ» بهترین وصفى است که از آنان شده است زیرا این گونه تعابیر در مواردى بکار مى‌رود که اوصاف کسى در بیان نگنجد؛[۴۲] نیز در مقام بزرگداشت امر آنان و به شگفت آوردن شنونده از حال ایشان است.[۴۳] سپس در ادامه همین آیات نعمت‌هاى بهشتى که اصحاب یمین از آن برخوردارند به تفصیل ذکر شده است:

الف. در سایه درختان سدرى هستند که خار ندارد یا خار آن‌ها کنده شده یا از فراوانى میوه، خارى بر آن‌ها نمودار نیست:[۴۴] «فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ» (سوره واقعه/۵۶، ۲۸) برخى این احتمال را بعید ندانسته‌اند که مقصود از سدر، «سدرة‌المنتهى» باشد.[۴۵]

ب. در سایه درخت موز یا درخت داراى سایه خنک یا منظرى زیبا یا داراى شکوفه‌هایى خوشبو قرار دارند:[۴۶] «وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ». (سوره واقعه/‌۵۶، ۲۹)

ج. در سایه‌هاى طولانى بسر مى‌برند و هیچ‌گاه آفتاب را نمى‌بینند:[۴۷] «وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ». (سوره واقعه/۵۶، ۳۰) بر پایه روایتى در تفسیر آیه، بهشت همیشه مانند ساعات آغازین روز تابستان است و گرما و سرما ندارد.[۴۸]

د. از آب و آبشارهایى برخوردارند که شب و روز در مسیر خود جارى است و بخار و مِه از آن برنمى‌خیزد و براى استفاده‌اش هیچ رنجى را متحمل نمى‌شوند:[۴۹] «وَمَاء مَّسْکوبٍ» (سوره واقعه/۵۶، ۳۱).

هـ‌. از میوه‌هاى گوناگون و فراوانى برخوردارند:[۵۰] «وَفَاکهَةٍ کثِیرَةٍ» (سوره واقعه/ ۵۶، ۳۲) که مانند میوه‌هاى دنیا فصلى نیست و براى مصرف، نیازى به پرداخت وجه یا رخصت ‌طلبى ندارند: «لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ». (سوره واقعه/۵۶، ۳۳) برخى اتصاف فاکهه به «کثِیرَة» را از این جهت دانسته‌اند که بهشتِ اصحاب یمین، داراى صورت و مقدار است؛ ولى چون عالم مقربان، عالم وحدت و جمعیت است، فاکهه ایشان به ‌جاى وصف به کثرت وابسته به خواست آنان معرفى شده است:[۵۱] «وَفَاکهَةٍ مِّمَّا یتَخَیرُونَ». (سوره واقعه/‌۵۶،‌ ۲۰)

و. داراى زنانى سرو قامت در نهایت کمال معنوى و جمال ظاهرى‌اند:[۵۲] «وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ»، (سوره واقعه/۵۶، ۳۴) زنان بهشتى هرگز دچار پیرى نشده و زیبایى خود را از دست ندهند:[۵۳] «إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء» (سوره واقعه/۵۶، ۳۵) و همواره باکره‌اند: «فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکارًا» (سوره واقعه/۵۶، ۳۶) این زنان، عاشق همسران خویش‌اند و همه سعى و تلاش خود را در رسیدگى به همسر و انس با وى صرف مى‌کنند و همسال مردان خود هستند:[۵۴] «عُرُبًا أَتْرَابًا» (سوره واقعه/۵۶، ۳۷) برخى «أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء» را به معناى ایجاد بدون ماده و ولادت دانسته‌اند زیرا همه امور آخرت بدون ماده و استعداد و حرکت‌، انشا مى‌شوند.[۵۵]

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج‌ ۶، ص‌ ۱۵۸؛ ترتیب العین، ج‌ ۳، ص‌ ۲۰۰۰؛ المصباح، ص‌ ۶۸۲؛ التحقیق، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۷۰، «یمن».
  2. التحقیق، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۷۰، «یمن».
  3. التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۷، ص‌ ۱۴۳.
  4. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۹۱.
  5. التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۷، ص‌ ۱۴۲.
  6. التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۷، ص‌ ۱۴۲.
  7. الکافى، ج‌ ۲، ص‌ ۱۲۶.
  8. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷‌، ص ۲۲؛ بحارالانوار، ج‌ ۶۴، ص‌ ۱۲۸.
  9. مجمع البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۷، ص‌ ۱۴۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ ۷، ص‌ ۲۱.
  10. التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۷، ص‌ ۱۴۳.
  11. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۱؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۴.
  12. المیزان، ج‌ ۱۹، ص‌ ۱۲۱.
  13. مجمع البیان ج‌ ۹، ص‌ ۳۲۵.
  14. الدرالمنثور، ج‌ ۸، ص‌ ۱۹.
  15. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ ۷، ص‌ ۲۸.
  16. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۷۵۰؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۲۹۳.
  17. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۷۵۰؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۲۹۳.
  18. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۷۵۰؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۲۹۳.
  19. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۷۵۰؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۲۹۳.
  20. التحریر والتنویر، ج‌ ۳، ص‌ ۳۵۷؛ التفسیر الکبیر، ج‌ ۳۱، ص‌ ۱۸۵.
  21. مجمع البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۷۵۱.
  22. بحارالانوار، ج‌ ۵، ص‌ ۲۴۱.
  23. النهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۳۵۲.
  24. المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۲۹۳.
  25. جامع البیان، مج‌ ۱۲، ج‌ ۲۲، ص ۱۶۱‌ـ‌۱۶۳؛ مجمع‌البیان، ج ‌۸، ص‌ ۶۳۹.
  26. بحارالانوار، ج‌ ۲۴، ص‌ ۸.
  27. همان، ص‌ ۴.
  28. وسائل الشیعه، ج‌ ۵، ص‌ ۸۲.
  29. بحارالانوار، ج ‌۲۴، ص‌ ۱.
  30. همان، ص‌ ۳.
  31. جامع البیان، مج‌ ۸، ج‌ ۱۴، ص‌ ۱۳۶؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۴۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ ۷، ص‌ ۱۲۸‌ـ‌۱۲۹.
  32. مجمع البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۴۴.
  33. جامع‌البیان، مج ‌۸، ج‌ ۱۴، ص‌ ۱۳۶.
  34. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۴۴.
  35. جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۱۴۵.
  36. مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۶۹۹.
  37. بحارالانوار، ج‌ ۷، ص‌ ۱۹۲.
  38. همان، ج‌ ۲۴، ص‌ ۳۲۶.
  39. مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۶۹۹.
  40. همان، ص‌ ۵۲۰.
  41. مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۲۰‌ـ‌۵۲۱.
  42. التفسیر الکبیر، ج‌ ۱۰، ص‌ ۳۸۸.
  43. المیزان، ج‌ ۱۹، ص‌ ۱۲۳.
  44. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۲۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۳.
  45. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ ۷، ص‌ ۴۷.
  46. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۲۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۳.
  47. المیزان، ج‌ ۱۹، ص‌ ۱۲۳.
  48. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۳۰.
  49. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۳۰.
  50. مجمع البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۳۰.
  51. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ ۷، ص‌ ۵۰.
  52. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۳۰.
  53. المیزان، ج‌ ۱۹، ص‌ ۱۲۴.
  54. مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۳۱.
  55. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ ۷، ص‌ ۵۴.

منابع