محمدعلی حقی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
در هشتم [[ذى الحجه]] 1348 قمرى شیخ محمد حقی ديده به جهان گشود و در «سراب» شهرى(آذربایجان) كه به عالم پرورى شهرت دارد زندگى خود را آغاز كرد.
+
'''آیت الله محمدعلی حقی سرابی''' (۱۳۴۸ - ۱۴۱۹ ق)، از روحانیون مجاهد و فعال معاصر [[شیعه]] و از نمایندگان مردم آذربایجان شرقى در مجلس خبرگان و مجلس شوراى اسلامى بود. وی از اساتید [[فقه]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] در [[حوزه علمیه]] به شمار می رفت و بر [[سوره|سوره‌های]] متعددى از [[قرآن کریم]] تفسیر مبسوطى نوشته بود.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = محمدعلی حقی سرابی
 +
||تصویر= [[پرونده:Haghi.jpg|۲2۰px]]
 +
||زادروز = ۱۳۴۸ قمری
 +
|زادگاه = آذربایجان
 +
|وفات =  ۱۴۱۹ قمری
 +
|مدفن = [[قم]]
 +
|اساتید =  [[سید محسن حکیم]]، [[آیت الله بروجردی]]، [[سید محمد محقق داماد|محقق داماد]]، [[امام خمینى]]، ...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = تفسیر ۴ جزء از [[قرآن کریم]]، فقه استدلالى، شرح [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید]]، ...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
==پدر شیخ محمد حقی==
+
محمدعلی حقی در هشتم [[ذى الحجه]] سال ۱۳۴۸ قمرى در شهر «سراب» آذربایجان دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام آقا میرزا عبدالله حقى، عالم با [[تقوا]] و خطیب زبردست منطقه بود، مردى که با زندگى زاهدانه و ارادت شدید به آستان مقدس [[اهل بیت]] علیهم السلام تأثیر فراوانى بر روح و جان اهالى گذاشت و در مبارزات ضد مارکسیستى دوران هجوم ارتش سرخ به آذربایجان روح مقاومت و مبارزه با الحاد را در مردم تقویت و خود نیز تا پاى جان به دفاع از آرمان هاى [[اسلام]] و [[تشیع]] پرداخت و همزمان با آن تعلیم و تربیت فرزندش را که در دوران نوجوانى بود به عهده گرفت.
  
پدر بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقا ميرزا عبدالله حقى، عالم باتقوا و خطيب زبردست منطقه بود، مردى كه با زندگى زاهدانه و ارادت شديد به آستان مقدس [[اهل بيت]] علیهم السلام تأثير فراوانى بر روح و جان اهالى گذاشت و در مبارزات ضد ماركسيستى دوران هجوم ارتش سرخ به آذربايجان روح مقاومت و مبارزه با الحاد را در مردم تقويت و خود نيز تا پاى جان به دفاع از آرمان هاى [[اسلام]] و تشيع پرداخت و همزمان با آن تعليم و تربيت فرزندش را كه در دوران نوجوانى بود به عهده گرفت.
+
==تحصیلات و استادان==
  
==سفرهای محمد حقی برای تحصیل==
+
محمد حقی پس از آموزش دروس مقدماتى در سن ۱۴ سالگى به مدرسه طالبیه [[تبریز|تبریز]] و در سن ۱۶ سالگى جهت کسب معارف عالى [[اسلام]] به شهر مقدس [[قم]] هجرت کرد و به تکمیل دروس سطح و همزمان به تدریس دروس مذکور پرداخت. اما شوق دستیابى به علوم عمیق حوزه و کسب فیض از انوار درخشان مولاى متقیان و مراجع پرآوازه [[نجف]] وى را در سن ۲۰ سالگى به این حوزه مقدس کشانید و از محضر بزرگانى چون حضرات آیات عظام [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]]، [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خوئى]]، [[آیت الله سید محمود شاهرودی|سید محمود شاهرودى]]، میرزا باقر زنجانى و شیخ محمدعلى سرابى در رشته هاى [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[تفسیر]] و معارف [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام استفاده هاى فراوان برد.
  
آيت  الله حقى پس از آموزش دروس مقدماتى در سن 14 سالگى به مدرسه طالبيه تبريز و در سن 16 سالگى جهت كسب معارف عالى اسلام به شهر مقدس [[قم]] هجرت كرد و به تكميل دروس سطح و همزمان به تدريس دروس مذكور پرداخت. اما شوق دستيابى به علوم عميق حوزه و كسب فيض از انوار درخشان مولاى متقيان و مراجع پرآوازه [[نجف]] وى را در سن 20 سالگى به اين حوزه مقدس كشانيد و از محضر بزرگانى چون حضرات آيات عظام سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خوئى، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى و شيخ محمدعلى سرابى در رشته هاى [[فقه]]، [[اصول]]، [[تفسير]] و معارف اهل بيت علیهم السلام استفاده هاى فراوان برد و پس از مدتى مجدداً به قم مراجعه كرد و در درس هاى حضرات آيات عظام بروجردى، داماد، حجت، اراكى و [[امام خمينى]] و ساير بزرگان علم و تقوى حوزه قم شركت و تدريس كتاب هاى مختلف سطوح عالى حوزه را پيگيرى نمود.  
+
او پس از مدتى مجدداً به قم مراجعه کرد و در درس هاى حضرات آیات عظام [[آیت الله بروجردی|بروجردى]]، [[سید محمد محقق داماد|محقق داماد]]، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت کوه کمری]]، [[آیت الله محمد علی اراکی|اراکى]] و [[امام خمینى]] و سایر بزرگان علم و تقواى [[حوزه علمیه قم]] شرکت کرد و تدریس کتاب هاى مختلف سطوح عالى حوزه را پیگیرى نمود.  
  
در طول مدت 30 سال اقامت در حوزه علميه قم علاوه بر تحصيل و تبليغ، به تدريس دروس مختلف حوزه از جمله رسائل، مكاسب، كفايه، تفسير و كلام پرداخت به طورى كه در دوران جوانى و ميانسالى از مدرسان موفق و معروف حوزه بشمار رفت. وى يكى از افراد جلسه تفسيرى ارزشمندى بود كه سابقه آن به نزديك به چهل سال ميرسد و با حضور جمعى از علماى برجسته به طور سيار و هفتگى برگزار مى شد كه هم اكنون نيز اين جلسه ادامه دارد.
+
شیخ حقی در طول مدت ۳۰ سال اقامت در حوزه [[قم]] علاوه بر تحصیل و تبلیغ، به تدریس دروس مختلف حوزه از جمله [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]، [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]، [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]، [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[علم کلام|کلام]] پرداخت، به طورى که در دوران جوانى و میانسالى از مدرسان موفق و معروف حوزه بشمار رفت. وى یکى از افراد جلسه تفسیرى ارزشمندى بود که سابقه آن به نزدیک به چهل سال می رسد و با حضور جمعى از علماى برجسته به طور سیار و هفتگى برگزار مى شد که هم اکنون نیز این جلسه ادامه دارد.
  
==اقامت شیخ محمد در تهران==
+
شیخ محمد حقی در طول حیات پرتلاش علمى و فرهنگى خود علاوه بر دریافت اجازه [[اجتهاد]]، بارها از طرف مراجع عالیقدر [[قم]] و [[نجف]] مورد تأیید و تقدیر قرار گرفت و على رغم دستیابى به مقام بلند اجتهاد و فقاهت با آن که صاحب نظر بود هرگز مردم را به رأى خود [[فتوا]] نداد و همواره آنان را به آراء مراجع عالیقدر تقلید و تقویت استوانه هاى علمى شیعه راهنمایى مى کرد.
  
سرانجام در سال 1355 شمسى پس از طى مدارج عالى علمى و كسب مراتب [[اجتهاد]] فقهى از طرف حوزه علميه قم عازم تهران شد و مسئوليت امامت جماعت يكى از معروفترين مساجد تهران (مسجد [[امام حسين]] علیه السلام واقع در ميدان امام حسين علیه السلام) را به عهده گرفت. و به دفاع از حريم [[اسلام]] و ترويج علوم اهل بيت و تربيت طلاب و فضلاء در شهر [[تهران]] همت گماشت. با آغاز حركت هاى توفنده انقلاب اسلامى هسته مركزى جامعه روحانيت مبارز تهران را همراه با بزرگانى همچون حضرات آيات بهشتى، مهدوى كنى، موسوى اردبيلى مى گذاشت. و مسجد امام حسين علیه السلام تهران را به يكى از پايگاه هاى مهم انقلاب تبديل كرد و گام هاى بلندى در حمايت و دفاع از انقلاب اسلامى و مبانى دينى و رهبرى آن برداشت و در اين راه رنج ها و زحمات فراوانى را بر خود هموار ساخت.
+
==فعالیت‎های اجتماعى و سیاسى==
  
==محمد حقی پس از پيروزى انقلاب==
+
شیخ محمد حقی در سال ۱۳۵۵ شمسى پس از طى مدارج عالى علمى و کسب مراتب [[اجتهاد]] فقهى از طرف [[حوزه علمیه قم]] عازم [[تهران]] شد و مسئولیت [[امام جماعت‌|امامت جماعت]] یکى از معروفترین [[مسجد|مساجد]] تهران (مسجد [[امام حسین]] علیه السلام واقع در میدان امام حسین علیه السلام) را به عهده گرفت و به دفاع از حریم [[اسلام]] و ترویج علوم [[اهل البیت|اهل بیت]] و تربیت طلاب و فضلاء در شهر تهران همت گماشت.
  
پس از پيروزى انقلاب اسلامى به همكارى با قوه قضائيه دعوت شد و ابتدا مسئوليت بازبينى و تطبيق قوانين جزائى كشور با قوانين شرع را به عهده گرفت و سپس در سمت رياست يكى از شعبه هاى ديوان عالى كشور به مدت 2 سال به خدمت پرداخت. در سال 1366 از طرف مردم سراب به عنوان نماينده مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد و پس از آن به عنوان نماينده مردم آذربايجان شرقى در مجلس خبرگان رهبرى برگزيده شد.  
+
با آغاز حرکت هاى توفنده انقلاب اسلامى، هسته مرکزى جامعه روحانیت مبارز تهران را همراه با بزرگانى همچون حضرات آیات [[شهید بهشتی|بهشتى]]، مهدوى کنى، موسوى اردبیلى مى گذاشت. وی مسجد امام حسین علیه السلام تهران را به یکى از پایگاه هاى مهم انقلاب تبدیل کرد و گام هاى بلندى در حمایت و دفاع از انقلاب اسلامى و مبانى دینى و رهبرى آن برداشت و در این راه رنج ها و زحمات فراوانى را بر خود هموار ساخت.
  
در طى دوره هاى فعاليت اجتماعى و سياسى خود كه بر اساس احساس وظيفه و تكليف آن را مى پذيرفت به طور مستمر به كار تبليغ و تدريس و تحقيق پرداخت و مسئوليت هاى مذكور هرگز او را از فضاى علمى و معنوى جدا نساخت به طورى كه در طول مدت اقامت خود در تهران به پايه گذارى جلسات علمى با روحانيت مبارز و تأسيس [[حوزه علميه]] امام حسين علیه السلام و مؤسسات فرهنگى ديگر اقدام نمود و بسيارى از تأليفات علمى خود را در اين مدت به رشته تحرير درآورد. در طول حيات پرتلاش علمى و فرهنگى خود علاوه بر دريافت اجازه [[اجتهاد]] بارها از طرف مراجع عاليقدر [[قم]] و [[نجف]] مورد تأييد و تقدير قرار گرفت و على رغم دستيابى به مقام بلند اجتهاد و فقاهت با آن كه صاحب نظر بود هرگز مردم را به رأى خود فتوا نداد و همواره آنان را به آراء مراجع عاليقدر تقليد و تقويت استوانه هاى علمى شيعه راهنمايى مى كرد.
+
او پس از پیروزى انقلاب اسلامى به همکارى با قوه قضائیه دعوت شد و ابتدا مسئولیت بازبینى و تطبیق قوانین جزائى کشور با قوانین [[شرع]] را به عهده گرفت و سپس در سمت ریاست یکى از شعبه هاى دیوان عالى کشور به مدت ۲ سال به خدمت پرداخت. در سال ۱۳۶۶ از طرف مردم سراب به عنوان نماینده مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد و پس از آن به عنوان نماینده مردم آذربایجان شرقى در مجلس خبرگان رهبرى برگزیده شد.  
  
==ویژگی های شیخ محمد حقی==
+
شیخ محمد حقی در طى دوره هاى فعالیت اجتماعى و سیاسى خود که بر اساس احساس وظیفه و تکلیف آن را مى پذیرفت به طور مستمر به کار تبلیغ و تدریس و تحقیق پرداخت و مسئولیت هاى مذکور هرگز او را از فضاى علمى و معنوى جدا نساخت، به طورى که در طول مدت اقامت خود در تهران به پایه گذارى جلسات علمى با روحانیت مبارز و تأسیس [[حوزه علمیه]] امام حسین علیه السلام و مؤسسات فرهنگى دیگر اقدام نمود و بسیارى از تألیفات علمى خود را در این مدت به رشته تحریر درآورد.
  
آيت  الله حقى از آن عالمان راستين و پروا پيشه بود كه هواى نفس را در خويش كشته بود. ساده مى زيست و شهرت و رياست هرگز او را از آن چه بود، جدا نمى ساخت. پيوسته از مرزهاى عقيده و باورهاى اصيل مذهب اهل بيت دفاع مى كرد و در راه آن چه [[حق]] مى دانست، بى مجامله و مداهنه تلاش مى كرد. دانشورى بود كه علم را با [[زهد]] و ساده زيستى آراسته بود و در [[اخلاق]] حسنه و حسن رفتار با همگان نمونه بود. آن گونه كه ماهى به آب زنده و شاداب است نشاط روحى و شادابى جانش در سايه مطالعه و تحقيق و بحث هاى علمى بود و از آن لذت مى برد و خستگى نمى شناخت. در سال هاى آخر عمرش، هر چند كسالت داشت، اما به محض اين كه بحث علمى يا نكات قرآنى و حديثى مطرح مى شد، سرزنده و بانشاط مى گشت و اشتغال به علم و بحث و فحص، كسالت را از يادش مى برد.
+
==آثار و تألیفات==
  
اهل ذوق و ادب بود. محفوظات شعرى و لطايف ادبى اش بسيار بود. بالاتر از همه «اخلاق كريمه» او بود كه همه را به ويژه اهل علم و فضل را مجذوب خود ساخته بود. فروتنى، ايثار، گذشت، كرامت نفس، مناعت طبع، ذره پرورى و تشويق، [[صله رحم]] و سركشى به دوردست ترين اقوام، خيرات و مبرات و دستِ باز و قلب رئوف و وارستگى از هر گونه تعلق به اين دنياى فانى و آمادگى دائم براى كوچ به عالم بقاء... از جمله خصلت هاى ناب و دوست  داشتنى او بود. اهل ذكر و تهجد و توسل و تعبد و [[دعا]] و تلاوت و مجالس ذكر [[اهل بيت]] پيامبر بود. بسيارى از ادعيه اسلامى و دعاهاى [[صحيفه سجاديه]] و [[زيارت ]]ها را از حفظ داشت. دودمان خود را هم با انس و علاقه به دعا و ذكر و زيارت تربيت مى كرد.
+
از آیت الله حقى آثار علمى متعددى باقیمانده که آن مرد بزرگ در زمان حیات خویش از آن همه اثر و نوشته گران سنگ خویش هرگز سخن نمى گفت. برخى از این آثار عبارتند از:
  
==ويژگي‌هاى علمى شیخ==
+
*۱- تفسیر ۴ جزء از [[قرآن کریم]]؛
  
'''<I>الف: فقه:</I>'''
+
*۲- تفسیر مستقل سوره ها: [[سوره اخلاص]]، [[سوره حمد]]، [[سوره ناس]]، [[سوره قدر]]، [[سوره کوثر]]، [[سوره فلق]]، [[سوره محمد]]، شامل ۷ جلد مستقل؛
  
در فهم معنى آيات و روايات از هوش و دقت نظر خاصى بهره مند بود و جمع بين ادله را با مهارت و تسلط بسيار انجام مى داد و در اين رابطه صاحب مبناى معينى بود و اعتقاد داشت كه وجود بسيارى از روايت هاى به ظاهر متعارض، عمداً از طرف [[ائمه اطهار]] مطرح شده و يكى از علل آن اين بوده كه معارف [[اهل بيت]] علیهم السلام به دست نااهلان و غيرمتخصصان در علوم الهى نيفتد و آنان نتوانند معارف اهل بيت را به سرقت برده و به نام خود مكتب و مذهب مستقلى به راه بيندازند. آثار فقهى برجاى مانده از ايشان نيز نشانه دقت نظر وى در اين باب است.
+
*۳- فقه استدلالى شامل مباحث طهارت، صلاة، خمس، زکوة، قضا، حدود و دیات که در تهران تدریس کرده اند.
  
'''<I>ب: تفسير:</I>'''
+
*۴- شرحى بر کتاب [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید]] [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه طوسی]]؛
  
ايشان استاد تفسير در [[حوزه علميه]] بود و بر سوره هاى متعددى از [[قرآن]] تفسير مبسوطى به رشته تحرير درآورد. از نكات قابل توجهى كه در روش تفسير ايشان مى توان بدان اشاره كرد، تأكيد نظرى و عملى در مراجعه و دقت در [[احاديث]]، به منظور فهم بهتر آيات و ارزش گذارى بر جايگاه احاديث در كار تفسير بود. چرا كه اهل بيت به محتواى علوم قرآنى آگاهتر از ديگرانند و همان ها هستند كه به تصريح [[حديث]] شريف ثقلين، هم وزن و معادل قرآن و مفسران حقيقى اين كتاب آسمانى بلكه قرآن مجسمند.
+
*۵- مجموعه اى از رساله هاى مختلف علمى در موضوعات: [[اعجاز قرآن]]، الاسماء والتسمیه، علم [[اخلاق]]، [[اجتهاد]] و [[تقلید]]، وجود و ماهیت و نقد نظریه اصالة الوجود و وحدة الوجود، [[جبر]] و [[بداء|بدا]]، تباین صفات خالق و مخلوق، شرح ادعیه [[دعای افتتاح|افتتاح]] و [[دعای مکارم الاخلاق|مکارم الاخلاق]]، [[عدالت]] و [[رشوه خواری|رشوه]] (چاپ شده).
  
پس براى فهم آيات [[قرآن كريم]] توجه به [[كلام]] و تفسير اهل بيت اجتناب ناپذير بلكه ضرورى است. از همين رو ايشان قبل از تفسير هر آيه اى به روايات مربوطه مراجعه مى كرد و در همين ارتباط به تفاسير روائى از جمله تفسير صافى و نورالثقلين توجه خاصى داشت.
+
==ویژگی‌هاى علمى==
  
در فهم معنى كلمات و لغت قرآن نيز همواره اصرار مى كرد كه قبل از مراجعه به كتاب هاى لغويين و اهل لغت، به كلام [[پيامبر اسلام]] و [[اهل بيت]] علیهم السلام مراجعه كند چرا كه اهل بيت علیهم السلام فصيح ترين افراد عرب بودند و به جهت عصمت، از هر گونه خطا در فهم الفاظ عرب و كاربرد آن مصونيت داشتند. از همين رو، كاربرد يك لغت در [[احاديث]] مختلف، حقيقت معنى آن را نمايان مى سازد. با اين ديدگاه، در ميان كتاب هاى لغت، كتاب «مجمع البحرين» را بسيار گرامى مى داشت چرا كه صاحب كتاب براى اثبات معنى يك لغت به آيات و احاديث اهل بيت اشاره مى كند و معنى اصيل و مورد استفاده ائمه را از لغت به دست انسان مى دهد.
+
'''<I>الف: فقه:</I>'''
  
از طرف ديگر از اعتماد به كتب لغتى كه توسط علماى مذاهب ديگر يا علماى مسيحيت به رشته تحرير درآمده انتقاد مى نمود و استفاده از آن ها را شامل رواياتى مى دانست كه [[ائمه اطهار]] به عنوان اخذ علوم از غير آل محمد صلی الله علیه و آله مورد نكوهش قرار داده اند. تكيه بر اين ديدگاه ها، پايه هايى را در فهم لغت عرب و تفسير اصيل ارائه مى داد كه به شدت به آن معتقد بود و از آن طرفدارى مى كرد و آثار تفسيرى خود را نيز بر همين مبنا به رشته تحرير درآورده است.
+
در فهم معنى [[آیه|آیات]] و روایات از هوش و دقت نظر خاصى بهره مند بود و جمع بین ادله را با مهارت و تسلط بسیار انجام مى داد و در این رابطه صاحب مبناى معینى بود و اعتقاد داشت که وجود بسیارى از روایت هاى به ظاهر متعارض، عمداً از طرف [[ائمه اطهار]] مطرح شده و یکى از علل آن این بوده که معارف [[اهل بیت]] علیهم السلام به دست نااهلان و غیرمتخصصان در علوم الهى نیفتد و آنان نتوانند معارف اهل بیت را به سرقت برده و به نام خود مکتب و مذهب مستقلى به راه بیندازند. آثار [[فقه|فقهى]] برجاى مانده از ایشان نیز نشانه دقت نظر وى در این باب است.
  
'''<I>ج: كلام، فلسفه، عرفان :</I>'''
+
'''<I>ب: تفسیر:</I>'''
  
آيت  الله حقى اعتقاد راسخ داشت كه كتاب و سنت، توان پاسخگوئى كامل به تمام نيازهاى علمى، فكرى و عقيدتى را داراست و در اين ارتباط به هيچ وجه، نيازى به استفاده از علوم عقلى و فلسفى فلاسفه يونانى و... نيست. حتى براى پاسخگوئى به پيروان مذهب ها و مكتب هاى مخالف اسلام، مبانى علمى لازم در [[قرآن]] و [[حديث]] موجود است و مى توان با تعمق در رهنمودهاى ائمه در روايات، حتى به بحث هاى اعتقادى و كلامى با مخالفان و به رد [[شبهات]] پرداخت.
+
ایشان استاد [[تفسیر قرآن|تفسیر]] در [[حوزه علمیه]] بود و بر [[سوره]] هاى متعددى از [[قرآن]] تفسیر مبسوطى به رشته تحریر درآورد. از نکات قابل توجهى که در [[روشهای تفسیری قرآن|روش تفسیر]] ایشان مى توان بدان اشاره کرد، تأکید نظرى و عملى در مراجعه و دقت در [[احادیث]]، به منظور فهم بهتر آیات و ارزش گذارى بر جایگاه احادیث در کار تفسیر بود. چرا که [[اهل البیت|اهل بیت]] به محتواى علوم قرآنى آگاهتر از دیگرانند و همان ها هستند که به تصریح [[حدیث ثقلین|حدیث ثقلین]]، هم وزن و معادل قرآن و مفسران حقیقى این کتاب آسمانى بلکه قرآن مجسمند. پس براى فهم آیات [[قرآن کریم]] توجه به کلام و تفسیر اهل بیت اجتناب ناپذیر بلکه ضرورى است. از همین رو ایشان قبل از تفسیر هر آیه اى به روایات مربوطه مراجعه مى کرد و در همین ارتباط به تفاسیر روائى از جمله [[تفسیر صافی (کتاب)|تفسیر صافی]] و [[نور الثقلین (کتاب)|نورالثقلین]] توجه خاصى داشت.
  
آن عالم بزرگوار، در اين ديدگاه خود، ابتدا تحت تأثير پدر بزرگوار خويش قرار داشت كه از اولين روزهاى طلبگى او را به تمسك به راه اهل بيت و قرآن توصيه كرده بود. و سپس زمانى كه وارد حوزه مقدس [[نجف]] شد، در پى همان علائم و نشانه هاى اوليه اى كه از پدر گرفته بود، به محضر آيت  الله ميرزا محمدعلى سرابى رسيد كه از شاگردان مرحوم آيت  الله العظمى ميرزا مهدى اصفهانى بود كه در قرن اخير از مناديان مكتب تفكيك ميان معارف اهل بيت و علوم فلسفى يونانى بشمار مى رود و شاگردان و انديشمندان بزرگى را در اين رابطه تربيت كرده است.
+
در فهم معنى کلمات و [[علم لغت|لغت]] قرآن نیز همواره اصرار مى کرد که قبل از مراجعه به کتاب هاى لغویین و اهل لغت، به کلام [[پیامبر اسلام]] و [[اهل بیت]] علیهم السلام مراجعه کند، چرا که اهل بیت علیهم السلام فصیح ترین افراد عرب بودند و به جهت [[عصمت]]، از هر گونه خطا در فهم الفاظ عرب و کاربرد آن مصونیت داشتند. از همین رو، کاربرد یک لغت در [[احادیث]] مختلف، حقیقت معنى آن را نمایان مى سازد. با این دیدگاه، در میان کتاب هاى لغت، کتاب «[[مجمع البحرین (کتاب)|مجمع البحرین]]» را بسیار گرامى مى داشت چرا که صاحب کتاب براى اثبات معنى یک لغت به آیات و احادیث اهل بیت اشاره مى کند و معنى اصیل و مورد استفاده [[ائمه اطهار|ائمه]] را از لغت به دست انسان مى دهد.
  
آيت  الله حقى در مدت اقامت در نجف اشرف توسط استادش ميرزا محمدعلى سرابى به سرچشمه هاى زلال معارف اصيل [[اهل بيت]] دست يافت و تا پايان عمر خويش اين خط فكرى را پيگيرى و تقويت نمود. بر اساس همين تفكر وى معتقد بود كه اگر ما [[احاديث]] پيامبر و اهل بيت را آن چنان كه شايسته است بياموزيم خواهيم ديد كه نيازى به انديشه هاى وارداتى فلاسفه يونانى و تكيه بر قواعد احتمالى و ظنى و حدسى عقلى نداريم. ايشان در درس ها و نوشته هاى تحقيقى متعدد خود، تفكر فلاسفه، حتى فلاسفه مسلمان را در فهم و تفسير اسلام به صورت علمى نقد مى كرد و معتقد بود فلاسفه در طول تاريخ تحت تأثير فرهنگ علمى يونانيان قرار گرفته و تلاش مى كنند تا اعتقادات آنان را بر آيات و احاديث اهل بيت علیهم السلام تحميل كنند.
+
از طرف دیگر از اعتماد به کتب لغتى که توسط علماى مذاهب دیگر یا علماى [[مسیحیت]] به رشته تحریر درآمده انتقاد مى نمود و استفاده از آن ها را شامل روایاتى مى دانست که [[ائمه اطهار]] به عنوان اخذ علوم از غیر آل [[پیامبر اسلام|محمد]] صلی الله علیه و آله مورد نکوهش قرار داده اند. تکیه بر این دیدگاه ها، پایه هایى را در فهم لغت عرب و تفسیر اصیل ارائه مى داد که به شدت به آن معتقد بود و از آن طرفدارى مى کرد و آثار تفسیرى خود را نیز بر همین مبنا به رشته تحریر درآورده است.
  
او معتقد بود كه اگر كسى تصور كند كه با [[قرآن]] و [[حديث]] نمى توان پاسخگوى نظرات و شبهات مكاتب و مذاهب ديگر شد در حقيقت قرآن و حديث را انكار كرده است چرا كه به نص صريح پيامبر عظيم الشأن در [[حديث ثقلين]] آن چه براى هدايت بشر تا [[روز قيامت]] كافى است و همه را از گمراهى در امان مى دارد كتاب و سنت است. و اگر كتاب و سنت را كافى ندانيم و دست تكدى به در خانه بيگانگان دراز كنيم، حديث شريف پيامبر را تكذيب كرده ايم. ايشان براى اثبات اين ادعا كه قرآن و حديث در همه زمينه هاى فكرى و علمى و عقيدتى براى ما كافى است مقالات متعددى به زبان هاى فارسى و عربى در اثبات توحيد كه اصلى ترين مسأله مورد بحث همه مذاهب و مكاتب است به رشته تحرير درآورده كه در همه آن ها اثبات توحيد از راه هايى صورت گرفته كه كتاب و سنت به ما نشان داده و قابل قبول براى همه افكار و انديشه هاى اسلامى و غيراسلامى است، روشى كه [[ائمه اطهار]] نيز در برخورد با ملحدان و منحرفان از آن استفاده مى كردند و منكران [[دين]] را به راه راست رهنمون مى گشتند. ايشان در مباحث عرفانى، به آموزش هاى [[اهل بيت]] و معارف مطرح شده در روايات و ادعيه توجهى خاص داشت.
+
'''<I>ج: کلام، فلسفه، عرفان:</I>'''
  
و تنها راه صحيح در رسيدن به عمق و روح معارف عالى اسلام را در قرآن و حديث مى دانست. از همين رو، به «[[صحيفه سجاديه]]» به عنوان يك منبع مهم علمى و عرفانى در رسيدن به معارف بلند و اصيل اسلام اهميت فراوان قائل بود.
+
آیت الله حقى اعتقاد راسخ داشت که [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]]، توان پاسخگوئى کامل به تمام نیازهاى علمى، فکرى و عقیدتى را داراست و در این ارتباط به هیچ وجه، نیازى به استفاده از علوم عقلى و [[فلسفه|فلسفى]] فلاسفه یونانى و... نیست. حتى براى پاسخگوئى به پیروان مذهب ها و مکتب هاى مخالف [[اسلام]]، مبانى علمى لازم در [[قرآن]] و [[حدیث]] موجود است و مى توان با تعمق در رهنمودهاى ائمه در روایات، حتى به بحث هاى اعتقادى و [[علم کلام|کلامى]] با مخالفان و به رد شبهات پرداخت.
  
'''<I>د: حوزه :</I>'''
+
آن عالم بزرگوار، در این دیدگاه خود، ابتدا تحت تأثیر پدر بزرگوار خویش قرار داشت که از اولین روزهاى طلبگى او را به تمسک به راه اهل بیت و قرآن توصیه کرده بود. و سپس زمانى که وارد حوزه مقدس [[نجف]] شد، در پى همان علائم و نشانه هاى اولیه اى که از پدر گرفته بود، به محضر آیت  الله میرزا محمدعلى سرابى رسید که از شاگردان مرحوم آیت  الله العظمى [[میرزا مهدی اصفهانی|میرزا مهدى اصفهانى]] بود که در قرن اخیر از منادیان مکتب تفکیک میان معارف اهل بیت و علوم فلسفى یونانى بشمار مى رود و شاگردان و اندیشمندان بزرگى را در این رابطه تربیت کرده است.
  
روش تحصيل فعلى در حوزه علميه را خالى از اشكال نمى دانست و مصرانه مى خواست تا با تجديد نظر در علوم حوزه به وسيله بزرگان، قرآن و حديث، محور و پايه همه علوم حوزوى باشد و از اين كه حوزه ها از اين دو منبع نورانى و معارف اصيل الهى كمتر بهره مى گيرند بسيار تأسف مى خورد و سيره علماء قرون اوليه را كه به عصر ائمه نزديك بودند در تحصيل و كسب معارف و استنباط [[احكام]] توصيه مى كرد. بر استقلال حوزه هاى علميه تأكيد فراوان داشت و آن را شرط بقا و موفقيت حوزه مى دانست و تربيت طلاب و اداره حوزه ها را خدمتى بالاتر ازهمه خدمات به حساب مى آورد.
+
آیت الله حقى در مدت اقامت در نجف اشرف توسط استادش میرزا محمدعلى سرابى به سرچشمه هاى زلال معارف اصیل [[اهل بیت]] دست یافت و تا پایان عمر خویش این خط فکرى را پیگیرى و تقویت نمود. بر اساس همین تفکر وى معتقد بود که اگر ما احادیث [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و اهل بیت را آن چنان که شایسته است بیاموزیم خواهیم دید که نیازى به اندیشه هاى وارداتى فلاسفه یونانى و تکیه بر قواعد احتمالى و ظنى و حدسى عقلى نداریم. ایشان در درس ها و نوشته هاى تحقیقى متعدد خود، تفکر فلاسفه، حتى فلاسفه مسلمان را در فهم و تفسیر اسلام به صورت علمى نقد مى کرد و معتقد بود فلاسفه در طول تاریخ تحت تأثیر فرهنگ علمى یونانیان قرار گرفته و تلاش مى کنند تا اعتقادات آنان را بر آیات و احادیث اهل بیت علیهم السلام تحمیل کنند.
  
در مصاحبه با مجله كوثر (شماره 11، بهمن 1376) مى گويد: «همه را به حفظ و نگهدارى ارزش هاى والايى كه براى حوزه ها به ويژه حوزه علميه قم وجود دارد سفارش مى كنم. حوزه اى كه مركز فقه و فقاهت و نور علوم دينى است و ستارگان علم و تقوا در آن جمعند كه يكى از بارزترين فرزندان و شاگردان تربيت شده اش مرحوم [[امام خمينى]] است. اين حوزه ها مايه افتخار اسلام و تشيع اند».
+
او معتقد بود که اگر کسى تصور کند که با [[قرآن]] و [[حدیث]] نمى توان پاسخگوى نظرات و شبهات مکاتب و مذاهب دیگر شد، در حقیقت قرآن و حدیث را انکار کرده است چرا که به نص صریح پیامبر عظیم الشأن در [[حدیث ثقلین]] آن چه براى هدایت بشر تا [[روز قیامت]] کافى است و همه را از گمراهى در امان مى دارد کتاب و سنت است. و اگر کتاب و سنت را کافى ندانیم و دست تکدى به در خانه بیگانگان دراز کنیم، حدیث شریف پیامبر را تکذیب کرده ایم. ایشان براى اثبات این ادعا که قرآن و حدیث در همه زمینه هاى فکرى و علمى و عقیدتى براى ما کافى است مقالات متعددى به زبان هاى فارسى و عربى در اثبات [[توحید|توحید]] که اصلى ترین مسأله مورد بحث همه مذاهب و مکاتب است به رشته تحریر درآورده که در همه آن ها اثبات توحید از راه هایى صورت گرفته که کتاب و سنت به ما نشان داده و قابل قبول براى همه افکار و اندیشه هاى اسلامى و غیراسلامى است، روشى که [[ائمه اطهار]] نیز در برخورد با ملحدان و منحرفان از آن استفاده مى کردند و منکران [[دین]] را به راه راست رهنمون مى گشتند.  
  
==آثار علمى شیخ محمد==
+
ایشان در مباحث [[عرفان|عرفانى]] نیز، به آموزش هاى [[اهل بیت]] و معارف مطرح شده در روایات و ادعیه توجهى خاص داشت و تنها راه صحیح در رسیدن به عمق و روح معارف عالى اسلام را در قرآن و حدیث مى دانست. از همین رو، به «[[صحیفه سجادیه]]» به عنوان یک منبع مهم علمى و عرفانى در رسیدن به معارف بلند و اصیل اسلام اهمیت فراوان قائل بود.
  
از آيت  الله حقى آثار علمى متعددى باقيمانده كه آن مرد بزرگ در زمان حيات خويش از آن همه اثر و نوشته گران سنگ خويش هرگز سخن نمى گفت. برخى از اين آثار عبارتند از:
+
'''<I>د: حوزه علمیه:</I>'''
  
* 1- تفسير 4 جزء از [[قرآن كريم ]]؛
+
او روش تحصیل فعلى در [[حوزه علمیه]] را خالى از اشکال نمى دانست و مصرانه مى خواست تا با تجدید نظر در علوم حوزه به وسیله بزرگان، قرآن و حدیث، محور و پایه همه علوم حوزوى باشد و از این که حوزه ها از این دو منبع نورانى و معارف اصیل الهى کمتر بهره مى گیرند، بسیار تأسف مى خورد و سیره علماء قرون اولیه را که به عصر ائمه نزدیک بودند در تحصیل و کسب معارف و استنباط [[احکام]] توصیه مى کرد. بر استقلال حوزه هاى علمیه تأکید فراوان داشت و آن را شرط بقا و موفقیت حوزه مى دانست و تربیت طلاب و اداره حوزه ها را خدمتى بالاتر ازهمه خدمات به حساب مى آورد. وی در مصاحبه با مجله کوثر (شماره ۱۱، بهمن ۱۳۷۶) مى گوید: «همه را به حفظ و نگهدارى ارزش هاى والایى که براى حوزه ها به ویژه [[حوزه علمیه قم]] وجود دارد سفارش مى کنم. حوزه اى که مرکز [[فقه]] و فقاهت و نور علوم دینى است و ستارگان علم و [[تقوا]] در آن جمعند که یکى از بارزترین فرزندان و شاگردان تربیت شده اش مرحوم [[امام خمینى]] است. این حوزه ها مایه افتخار اسلام و تشیع اند».
  
* 2- تفسير مستقل سوره ها: [[سوره اخلاص]]، [[سوره حمد]]، [[سوره ناس]]، [[سوره قدر]]، [[سوره كوثر]]، [[سوره فلق]]، [[سوره محمد]] که شامل 7 جلد مستقل؛
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
* 3- فقه استدلالى شامل مباحث طهارت، صلاة-خمس، زكوة-قضا، حدود و ديات كه در تهران تدريس كرده اند.
+
آیت الله حقى از آن عالمان راستین و [[تقوا]] پیشه بود که [[هوای نفس]] را در خویش کشته بود. ساده مى زیست و شهرت و ریاست هرگز او را از آن چه بود، جدا نمى ساخت. پیوسته از مرزهاى عقیده و باورهاى اصیل مذهب [[اهل البیت|اهل بیت]] دفاع مى کرد و در راه آن چه [[حق]] مى دانست، بى مجامله و مداهنه تلاش مى کرد. دانشورى بود که [[علم]] را با [[زهد]] و ساده زیستى آراسته بود و در حسن رفتار با همگان نمونه بود.  
  
* 4- شرحى بر كتاب تجريد علامه ؛
+
آن گونه که ماهى به آب زنده و شاداب است نشاط روحى و شادابى جانش در سایه مطالعه و تحقیق و بحث هاى علمى بود و از آن لذت مى برد و خستگى نمى شناخت. در سال هاى آخر عمرش، هر چند کسالت داشت، اما به محض این که بحث علمى یا نکات [[قرآن|قرآنى]] و [[حدیث|حدیثى]] مطرح مى شد، سرزنده و بانشاط مى گشت و اشتغال به علم و بحث و فحص، کسالت را از یادش مى برد. اهل ذوق و ادب بود. محفوظات [[شعر|شعرى]] و لطایف ادبى اش بسیار بود.
  
* 5- مجموعه اى از رساله هاى مختلف علمى در موضوعات: [[اعجاز قرآن]] - الاسماء والتسميه - علم اخلاق - [[اجتهاد]] و [[تقليد]] - وجود و ماهيت و نقد نظريه اصالة الوجود و وحدة الوجود، جبر و بدا - تباين صفات خالق و مخلوق - شرح ادعيه افتتاح و مكارم الاخلاق - عدالت و رشوه (چاپ شده).
+
بالاتر از همه «[[اخلاق]] کریمه» او بود که همه را به ویژه اهل علم و فضل را مجذوب خود ساخته بود. فروتنى، [[ایثار|ایثار]]، گذشت، کرامت نفس، مناعت طبع، ذره پرورى و تشویق، [[صله رحم]] و سرکشى به دوردست ترین اقوام، خیرات و مبرات و دستِ باز و قلب رئوف و وارستگى از هر گونه تعلق به این دنیاى فانى و آمادگى دائم براى کوچ به عالم بقاء... از جمله خصلت هاى ناب و دوست داشتنى او بود. اهل [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|ذکر]] و [[تهجد]] و [[توسّل‌‌‌‌‌|توسل]] و تعبد و [[دعا]] و [[تلاوت قرآن|تلاوت]] و مجالس ذکر [[اهل بیت]] پیامبر بود. بسیارى از ادعیه اسلامى و دعاهاى [[صحیفه سجادیه]] و [[زیارت ]]ها را از حفظ داشت. دودمان خود را هم با انس و علاقه به دعا و ذکر و زیارت تربیت مى کرد.
  
==وفات شیخ محمد حقی==
+
==وفات==
  
سرانجام پس از 70 سال تلاش شبانه روزى علمى و دينى و معنوى، آن عالم عابد بار ديگر در سال آخر عمر خويش به آشيانه آل محمد به جوار بارگاه ملكوتى [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها پناهنده شد و يكبار ديگر ارادت و اطاعت عملى خود را از [[اهل بيت]] پيامبر صلی الله علیه و آله به نمايش گذاشت و اين ارادت ناب و خالصانه را با كارى لطيف و زيبا به كمال رساند. او يك هفته قبل از ارتحال، وصيت نمود كه روى سنگ قبرش اين عبارت نوشته شود: «شيخ محمد حقى (سرابى) غلام ترك سياه<ref>اشاره به غلام ترك سياه  پوستى ست كه يكى از ياران با وفاى [[امام حسين]] علیه السلام در [[روز عاشورا]] بود و جان خويش را فداى آن حضرت كرد.</ref> با پرونده مملو از [[گناه]]، پناهنده به اين بارگاه (حضرت معصومه سلام الله علیها.
+
آن [[فقیه|فقیه]] وارسته سرانجام پس از ۷۰ سال تلاش شبانه روزى علمى و دینى و معنوى، در شب ۲۶ ماه مبارک [[رمضان]] ۱۴۱۹ (۱۳۷۶ ش) بدرود حیات گفت و در گلزار شیخان [[قم]] در جوار کریمه اهل بیت [[حضرت فاطمه معصومه علیها السلام|فاطمه معصومه]] سلام الله علیها و در کنار مزار راویان و عالمان بزرگ به خاک سپرده شد.
  
آن فقيه وارسته در شب 26 ماه مبارك [[رمضان]] 1419 (1376 ش) به درياى ابديت پيوست و در گلزار شيخان قم در جوار كريمه اهل بيت فاطمه معصومه سلام الله علیها و در كنار مزار راويان و عالمان بزرگ به خاك سپرده شد. طوبى له و حسن مآب.
+
==منابع==
  
==پانویس==
+
*مهدى حقى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۹.
<references/>
 
 
  
==منابع==
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:اردبیلی (1).jpg|alt=موسوی اردبیلی، مشکینی و میانجی در دوران طلبگی|ردیف بالا از راست: سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی، محمدعلی حقی سرابی و علی احمدی میانجی - ردیف پایین از راست: محمد امین رضوی، علی اکبر فیض آلنی (علی مشکینی) و [[سید عبدالکریم موسوی اردبیلی|میرکریم موسوی کریمی]] (عبدالکریم موسوى اردبيلى)
 +
پرونده:حقی (1).jpg|از راست: محمدعلی حقی سرابی، [[علی احمدی میانجی]]، سید اسماعیل موسوی زنجانی و محمدامین رضوی
 +
پرونده:شبیری (3).jpg|alt=آیت الله فاضلی، آیت الله موسوی زنجانی، آیت الله طباطبایی زرندی، آیت الله روحانی، آیت الله شبیری زنجانی،آیت الله میرمحمدی زرندی - آیت الله آذری قمی، آیت الله رضوی بستان آبادی، آیت الله حقی سرابی، آیت الله احمدی میانجی، آیت الله مجتهدی تبریزی و آیت الله پایانی در جوانی (جلسه تفسیر در منزل سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی در خرداد 48 - قم)|از راست نشسته: سید علی فاضلی، سید اسماعیل موسوی زنجانی، سید رضا طباطبایی زرندی، [[سید مهدی روحانی|سید مهدی حسینی روحانی]]، [[سید موسی شبیری زنجانی|سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی]]، سید زنجانی و سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی - از راست ایستاده: سید مهدی میرمحمدی زرندی، بستان آبادی، احمد بیگدلی آذری قمی، محمدامین رضوی بستان آبادی، محمدعلی حقی سرابی، علی احمدی میانجی، مهدی احمدی میانجی، عبدالرحیم مجتهدی تبریزی و احمد پایانی
 +
پرونده:شبیری (4).jpg|نشسته: 1. سید مهدی میرمحمدی زرندی، 2. احمد بیگدلی آذری قمی، 3. سید علی فاضلی، 4. احمد، 5. مهدی احمدی میانجی - ایستاده: 1. سید مهدی حسینی روحانی، 2. عبدالرحیم مجتهدی تبریزی، 3. بستان آبادی، 4. محمدامین رضوی بستان آبادی، 5. سید رضا طباطبایی زرندی، 6. سید اسماعیل موسوی زنجانی، 7. سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی، 8. احمد پایانی، 9. محمدعلی حقی سرابی، 10. سید زنجانی، 11. سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی و  12. علی احمدی میانجی (جلسه تفسیر در منزل سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی در خرداد 48 - قم)
 +
پرونده:حقی (3).jpg|alt=شیخ محمد حقی و امام خمینی|[[امام خمينى|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]] و محمدعلی حقی سرابی
 +
پرونده:حقی.jpg|از راست: [[یوسف صانعی]]، محمدصادق صادقی گیوی (خلخالی)، [[حسین‌علی منتظری]] و محمدعلی حقی سرابی
 +
پرونده:سید محمدرضا گلپایگانی (021).jpg|از راست: ناشناس، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی]]، نصرالله شاه آبادی و محمدعلی حقی سرابی
 +
پرونده:مفتح (11).jpg|alt=امام خمینی و شهید مفتح|از راست: [[مرتضی حائری یزدی]]، [[شهید مفتح|شهید محمد مفتح]]، [[محمدرضا مهدوی کنی]]، [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]، سید هادی خسروشاهی، [[شهید فضل الله محلاتی|شهید فضل‌ الله مهدی‌ زادهٔ محلاتی]] و محمدآقا امامی (امامی کاشانی)، سید علی هاشمی گلپایگانی، ناشناس، عباسعلی سرافرازی و محمدعلی حقی سرابی
 +
پرونده:حقی (2).jpg|محمدعلی حقی سرابی
 +
پرونده:حقی (4).jpg|محمدعلی حقی سرابی
 +
</gallery>
  
مهدى حقى , ستارگان حرم، جلد 9
+
[[رده:علمای معاصر|حقی،محمد]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در قبرستان شیخان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۰

آیت الله محمدعلی حقی سرابی (۱۳۴۸ - ۱۴۱۹ ق)، از روحانیون مجاهد و فعال معاصر شیعه و از نمایندگان مردم آذربایجان شرقى در مجلس خبرگان و مجلس شوراى اسلامى بود. وی از اساتید فقه و تفسیر در حوزه علمیه به شمار می رفت و بر سوره‌های متعددى از قرآن کریم تفسیر مبسوطى نوشته بود.

۲2۰px
نام کامل محمدعلی حقی سرابی
زادروز ۱۳۴۸ قمری
زادگاه آذربایجان
وفات ۱۴۱۹ قمری
مدفن قم

Line.png

اساتید

سید محسن حکیم، آیت الله بروجردی، محقق داماد، امام خمینى، ...


آثار

تفسیر ۴ جزء از قرآن کریم، فقه استدلالى، شرح تجرید، ...

ولادت و خاندان

محمدعلی حقی در هشتم ذى الحجه سال ۱۳۴۸ قمرى در شهر «سراب» آذربایجان دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام آقا میرزا عبدالله حقى، عالم با تقوا و خطیب زبردست منطقه بود، مردى که با زندگى زاهدانه و ارادت شدید به آستان مقدس اهل بیت علیهم السلام تأثیر فراوانى بر روح و جان اهالى گذاشت و در مبارزات ضد مارکسیستى دوران هجوم ارتش سرخ به آذربایجان روح مقاومت و مبارزه با الحاد را در مردم تقویت و خود نیز تا پاى جان به دفاع از آرمان هاى اسلام و تشیع پرداخت و همزمان با آن تعلیم و تربیت فرزندش را که در دوران نوجوانى بود به عهده گرفت.

تحصیلات و استادان

محمد حقی پس از آموزش دروس مقدماتى در سن ۱۴ سالگى به مدرسه طالبیه تبریز و در سن ۱۶ سالگى جهت کسب معارف عالى اسلام به شهر مقدس قم هجرت کرد و به تکمیل دروس سطح و همزمان به تدریس دروس مذکور پرداخت. اما شوق دستیابى به علوم عمیق حوزه و کسب فیض از انوار درخشان مولاى متقیان و مراجع پرآوازه نجف وى را در سن ۲۰ سالگى به این حوزه مقدس کشانید و از محضر بزرگانى چون حضرات آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئى، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى و شیخ محمدعلى سرابى در رشته هاى فقه، اصول، تفسیر و معارف اهل بیت علیهم السلام استفاده هاى فراوان برد.

او پس از مدتى مجدداً به قم مراجعه کرد و در درس هاى حضرات آیات عظام بروجردى، محقق داماد، حجت کوه کمری، اراکى و امام خمینى و سایر بزرگان علم و تقواى حوزه علمیه قم شرکت کرد و تدریس کتاب هاى مختلف سطوح عالى حوزه را پیگیرى نمود.

شیخ حقی در طول مدت ۳۰ سال اقامت در حوزه قم علاوه بر تحصیل و تبلیغ، به تدریس دروس مختلف حوزه از جمله رسائل، مکاسب، کفایه، تفسیر و کلام پرداخت، به طورى که در دوران جوانى و میانسالى از مدرسان موفق و معروف حوزه بشمار رفت. وى یکى از افراد جلسه تفسیرى ارزشمندى بود که سابقه آن به نزدیک به چهل سال می رسد و با حضور جمعى از علماى برجسته به طور سیار و هفتگى برگزار مى شد که هم اکنون نیز این جلسه ادامه دارد.

شیخ محمد حقی در طول حیات پرتلاش علمى و فرهنگى خود علاوه بر دریافت اجازه اجتهاد، بارها از طرف مراجع عالیقدر قم و نجف مورد تأیید و تقدیر قرار گرفت و على رغم دستیابى به مقام بلند اجتهاد و فقاهت با آن که صاحب نظر بود هرگز مردم را به رأى خود فتوا نداد و همواره آنان را به آراء مراجع عالیقدر تقلید و تقویت استوانه هاى علمى شیعه راهنمایى مى کرد.

فعالیت‎های اجتماعى و سیاسى

شیخ محمد حقی در سال ۱۳۵۵ شمسى پس از طى مدارج عالى علمى و کسب مراتب اجتهاد فقهى از طرف حوزه علمیه قم عازم تهران شد و مسئولیت امامت جماعت یکى از معروفترین مساجد تهران (مسجد امام حسین علیه السلام واقع در میدان امام حسین علیه السلام) را به عهده گرفت و به دفاع از حریم اسلام و ترویج علوم اهل بیت و تربیت طلاب و فضلاء در شهر تهران همت گماشت.

با آغاز حرکت هاى توفنده انقلاب اسلامى، هسته مرکزى جامعه روحانیت مبارز تهران را همراه با بزرگانى همچون حضرات آیات بهشتى، مهدوى کنى، موسوى اردبیلى مى گذاشت. وی مسجد امام حسین علیه السلام تهران را به یکى از پایگاه هاى مهم انقلاب تبدیل کرد و گام هاى بلندى در حمایت و دفاع از انقلاب اسلامى و مبانى دینى و رهبرى آن برداشت و در این راه رنج ها و زحمات فراوانى را بر خود هموار ساخت.

او پس از پیروزى انقلاب اسلامى به همکارى با قوه قضائیه دعوت شد و ابتدا مسئولیت بازبینى و تطبیق قوانین جزائى کشور با قوانین شرع را به عهده گرفت و سپس در سمت ریاست یکى از شعبه هاى دیوان عالى کشور به مدت ۲ سال به خدمت پرداخت. در سال ۱۳۶۶ از طرف مردم سراب به عنوان نماینده مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد و پس از آن به عنوان نماینده مردم آذربایجان شرقى در مجلس خبرگان رهبرى برگزیده شد.

شیخ محمد حقی در طى دوره هاى فعالیت اجتماعى و سیاسى خود که بر اساس احساس وظیفه و تکلیف آن را مى پذیرفت به طور مستمر به کار تبلیغ و تدریس و تحقیق پرداخت و مسئولیت هاى مذکور هرگز او را از فضاى علمى و معنوى جدا نساخت، به طورى که در طول مدت اقامت خود در تهران به پایه گذارى جلسات علمى با روحانیت مبارز و تأسیس حوزه علمیه امام حسین علیه السلام و مؤسسات فرهنگى دیگر اقدام نمود و بسیارى از تألیفات علمى خود را در این مدت به رشته تحریر درآورد.

آثار و تألیفات

از آیت الله حقى آثار علمى متعددى باقیمانده که آن مرد بزرگ در زمان حیات خویش از آن همه اثر و نوشته گران سنگ خویش هرگز سخن نمى گفت. برخى از این آثار عبارتند از:

  • ۳- فقه استدلالى شامل مباحث طهارت، صلاة، خمس، زکوة، قضا، حدود و دیات که در تهران تدریس کرده اند.

ویژگی‌هاى علمى

الف: فقه:

در فهم معنى آیات و روایات از هوش و دقت نظر خاصى بهره مند بود و جمع بین ادله را با مهارت و تسلط بسیار انجام مى داد و در این رابطه صاحب مبناى معینى بود و اعتقاد داشت که وجود بسیارى از روایت هاى به ظاهر متعارض، عمداً از طرف ائمه اطهار مطرح شده و یکى از علل آن این بوده که معارف اهل بیت علیهم السلام به دست نااهلان و غیرمتخصصان در علوم الهى نیفتد و آنان نتوانند معارف اهل بیت را به سرقت برده و به نام خود مکتب و مذهب مستقلى به راه بیندازند. آثار فقهى برجاى مانده از ایشان نیز نشانه دقت نظر وى در این باب است.

ب: تفسیر:

ایشان استاد تفسیر در حوزه علمیه بود و بر سوره هاى متعددى از قرآن تفسیر مبسوطى به رشته تحریر درآورد. از نکات قابل توجهى که در روش تفسیر ایشان مى توان بدان اشاره کرد، تأکید نظرى و عملى در مراجعه و دقت در احادیث، به منظور فهم بهتر آیات و ارزش گذارى بر جایگاه احادیث در کار تفسیر بود. چرا که اهل بیت به محتواى علوم قرآنى آگاهتر از دیگرانند و همان ها هستند که به تصریح حدیث ثقلین، هم وزن و معادل قرآن و مفسران حقیقى این کتاب آسمانى بلکه قرآن مجسمند. پس براى فهم آیات قرآن کریم توجه به کلام و تفسیر اهل بیت اجتناب ناپذیر بلکه ضرورى است. از همین رو ایشان قبل از تفسیر هر آیه اى به روایات مربوطه مراجعه مى کرد و در همین ارتباط به تفاسیر روائى از جمله تفسیر صافی و نورالثقلین توجه خاصى داشت.

در فهم معنى کلمات و لغت قرآن نیز همواره اصرار مى کرد که قبل از مراجعه به کتاب هاى لغویین و اهل لغت، به کلام پیامبر اسلام و اهل بیت علیهم السلام مراجعه کند، چرا که اهل بیت علیهم السلام فصیح ترین افراد عرب بودند و به جهت عصمت، از هر گونه خطا در فهم الفاظ عرب و کاربرد آن مصونیت داشتند. از همین رو، کاربرد یک لغت در احادیث مختلف، حقیقت معنى آن را نمایان مى سازد. با این دیدگاه، در میان کتاب هاى لغت، کتاب «مجمع البحرین» را بسیار گرامى مى داشت چرا که صاحب کتاب براى اثبات معنى یک لغت به آیات و احادیث اهل بیت اشاره مى کند و معنى اصیل و مورد استفاده ائمه را از لغت به دست انسان مى دهد.

از طرف دیگر از اعتماد به کتب لغتى که توسط علماى مذاهب دیگر یا علماى مسیحیت به رشته تحریر درآمده انتقاد مى نمود و استفاده از آن ها را شامل روایاتى مى دانست که ائمه اطهار به عنوان اخذ علوم از غیر آل محمد صلی الله علیه و آله مورد نکوهش قرار داده اند. تکیه بر این دیدگاه ها، پایه هایى را در فهم لغت عرب و تفسیر اصیل ارائه مى داد که به شدت به آن معتقد بود و از آن طرفدارى مى کرد و آثار تفسیرى خود را نیز بر همین مبنا به رشته تحریر درآورده است.

ج: کلام، فلسفه، عرفان:

آیت الله حقى اعتقاد راسخ داشت که کتاب و سنت، توان پاسخگوئى کامل به تمام نیازهاى علمى، فکرى و عقیدتى را داراست و در این ارتباط به هیچ وجه، نیازى به استفاده از علوم عقلى و فلسفى فلاسفه یونانى و... نیست. حتى براى پاسخگوئى به پیروان مذهب ها و مکتب هاى مخالف اسلام، مبانى علمى لازم در قرآن و حدیث موجود است و مى توان با تعمق در رهنمودهاى ائمه در روایات، حتى به بحث هاى اعتقادى و کلامى با مخالفان و به رد شبهات پرداخت.

آن عالم بزرگوار، در این دیدگاه خود، ابتدا تحت تأثیر پدر بزرگوار خویش قرار داشت که از اولین روزهاى طلبگى او را به تمسک به راه اهل بیت و قرآن توصیه کرده بود. و سپس زمانى که وارد حوزه مقدس نجف شد، در پى همان علائم و نشانه هاى اولیه اى که از پدر گرفته بود، به محضر آیت الله میرزا محمدعلى سرابى رسید که از شاگردان مرحوم آیت الله العظمى میرزا مهدى اصفهانى بود که در قرن اخیر از منادیان مکتب تفکیک میان معارف اهل بیت و علوم فلسفى یونانى بشمار مى رود و شاگردان و اندیشمندان بزرگى را در این رابطه تربیت کرده است.

آیت الله حقى در مدت اقامت در نجف اشرف توسط استادش میرزا محمدعلى سرابى به سرچشمه هاى زلال معارف اصیل اهل بیت دست یافت و تا پایان عمر خویش این خط فکرى را پیگیرى و تقویت نمود. بر اساس همین تفکر وى معتقد بود که اگر ما احادیث پیامبر و اهل بیت را آن چنان که شایسته است بیاموزیم خواهیم دید که نیازى به اندیشه هاى وارداتى فلاسفه یونانى و تکیه بر قواعد احتمالى و ظنى و حدسى عقلى نداریم. ایشان در درس ها و نوشته هاى تحقیقى متعدد خود، تفکر فلاسفه، حتى فلاسفه مسلمان را در فهم و تفسیر اسلام به صورت علمى نقد مى کرد و معتقد بود فلاسفه در طول تاریخ تحت تأثیر فرهنگ علمى یونانیان قرار گرفته و تلاش مى کنند تا اعتقادات آنان را بر آیات و احادیث اهل بیت علیهم السلام تحمیل کنند.

او معتقد بود که اگر کسى تصور کند که با قرآن و حدیث نمى توان پاسخگوى نظرات و شبهات مکاتب و مذاهب دیگر شد، در حقیقت قرآن و حدیث را انکار کرده است چرا که به نص صریح پیامبر عظیم الشأن در حدیث ثقلین آن چه براى هدایت بشر تا روز قیامت کافى است و همه را از گمراهى در امان مى دارد کتاب و سنت است. و اگر کتاب و سنت را کافى ندانیم و دست تکدى به در خانه بیگانگان دراز کنیم، حدیث شریف پیامبر را تکذیب کرده ایم. ایشان براى اثبات این ادعا که قرآن و حدیث در همه زمینه هاى فکرى و علمى و عقیدتى براى ما کافى است مقالات متعددى به زبان هاى فارسى و عربى در اثبات توحید که اصلى ترین مسأله مورد بحث همه مذاهب و مکاتب است به رشته تحریر درآورده که در همه آن ها اثبات توحید از راه هایى صورت گرفته که کتاب و سنت به ما نشان داده و قابل قبول براى همه افکار و اندیشه هاى اسلامى و غیراسلامى است، روشى که ائمه اطهار نیز در برخورد با ملحدان و منحرفان از آن استفاده مى کردند و منکران دین را به راه راست رهنمون مى گشتند.

ایشان در مباحث عرفانى نیز، به آموزش هاى اهل بیت و معارف مطرح شده در روایات و ادعیه توجهى خاص داشت و تنها راه صحیح در رسیدن به عمق و روح معارف عالى اسلام را در قرآن و حدیث مى دانست. از همین رو، به «صحیفه سجادیه» به عنوان یک منبع مهم علمى و عرفانى در رسیدن به معارف بلند و اصیل اسلام اهمیت فراوان قائل بود.

د: حوزه علمیه:

او روش تحصیل فعلى در حوزه علمیه را خالى از اشکال نمى دانست و مصرانه مى خواست تا با تجدید نظر در علوم حوزه به وسیله بزرگان، قرآن و حدیث، محور و پایه همه علوم حوزوى باشد و از این که حوزه ها از این دو منبع نورانى و معارف اصیل الهى کمتر بهره مى گیرند، بسیار تأسف مى خورد و سیره علماء قرون اولیه را که به عصر ائمه نزدیک بودند در تحصیل و کسب معارف و استنباط احکام توصیه مى کرد. بر استقلال حوزه هاى علمیه تأکید فراوان داشت و آن را شرط بقا و موفقیت حوزه مى دانست و تربیت طلاب و اداره حوزه ها را خدمتى بالاتر ازهمه خدمات به حساب مى آورد. وی در مصاحبه با مجله کوثر (شماره ۱۱، بهمن ۱۳۷۶) مى گوید: «همه را به حفظ و نگهدارى ارزش هاى والایى که براى حوزه ها به ویژه حوزه علمیه قم وجود دارد سفارش مى کنم. حوزه اى که مرکز فقه و فقاهت و نور علوم دینى است و ستارگان علم و تقوا در آن جمعند که یکى از بارزترین فرزندان و شاگردان تربیت شده اش مرحوم امام خمینى است. این حوزه ها مایه افتخار اسلام و تشیع اند».

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله حقى از آن عالمان راستین و تقوا پیشه بود که هوای نفس را در خویش کشته بود. ساده مى زیست و شهرت و ریاست هرگز او را از آن چه بود، جدا نمى ساخت. پیوسته از مرزهاى عقیده و باورهاى اصیل مذهب اهل بیت دفاع مى کرد و در راه آن چه حق مى دانست، بى مجامله و مداهنه تلاش مى کرد. دانشورى بود که علم را با زهد و ساده زیستى آراسته بود و در حسن رفتار با همگان نمونه بود.

آن گونه که ماهى به آب زنده و شاداب است نشاط روحى و شادابى جانش در سایه مطالعه و تحقیق و بحث هاى علمى بود و از آن لذت مى برد و خستگى نمى شناخت. در سال هاى آخر عمرش، هر چند کسالت داشت، اما به محض این که بحث علمى یا نکات قرآنى و حدیثى مطرح مى شد، سرزنده و بانشاط مى گشت و اشتغال به علم و بحث و فحص، کسالت را از یادش مى برد. اهل ذوق و ادب بود. محفوظات شعرى و لطایف ادبى اش بسیار بود.

بالاتر از همه «اخلاق کریمه» او بود که همه را به ویژه اهل علم و فضل را مجذوب خود ساخته بود. فروتنى، ایثار، گذشت، کرامت نفس، مناعت طبع، ذره پرورى و تشویق، صله رحم و سرکشى به دوردست ترین اقوام، خیرات و مبرات و دستِ باز و قلب رئوف و وارستگى از هر گونه تعلق به این دنیاى فانى و آمادگى دائم براى کوچ به عالم بقاء... از جمله خصلت هاى ناب و دوست داشتنى او بود. اهل ذکر و تهجد و توسل و تعبد و دعا و تلاوت و مجالس ذکر اهل بیت پیامبر بود. بسیارى از ادعیه اسلامى و دعاهاى صحیفه سجادیه و زیارت ها را از حفظ داشت. دودمان خود را هم با انس و علاقه به دعا و ذکر و زیارت تربیت مى کرد.

وفات

آن فقیه وارسته سرانجام پس از ۷۰ سال تلاش شبانه روزى علمى و دینى و معنوى، در شب ۲۶ ماه مبارک رمضان ۱۴۱۹ (۱۳۷۶ ش) بدرود حیات گفت و در گلزار شیخان قم در جوار کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها و در کنار مزار راویان و عالمان بزرگ به خاک سپرده شد.

منابع

آرشیو عکس و تصویر