شرطة الخمیس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
«شرطة الخمیس» فدائیان جان بر کف [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام بودند که با حضرت عهد بستند تا پای مرگ در رکابش باشند.
  
== معنای لغوی شرطة ==
+
==معنای شرطة الخمیس==
 
شرطة در لغت به معنى گروه، گروهان، شرط و پيمان آمده است.
 
  
== معنای اصطلاحی شرطة ==
+
شرطة در لغت به معنى گروه، گروهان، شرط و پیمان آمده است. و در اصطلاح به اولین گروه از لشگر گفته مى‌شود که در جنگ حاضر شده و آماده مرگ باشند.
  
در اصطلاح به اولين گروه از لشگر گفته مى‌شود كه در جنگ حاضر شده و آماده مرگ باشند.
+
[[مجدالدین ابن اثیر|ابن اثیر]] مى‌گوید: در حدیث [[ابن مسعود]] آمده است که با شُرطة شرط مى‌شود که از جنگ بازنگردد، مگر اینکه پیروز باشد.
 
ابن اثير مى‌گويد: در حديث ابن مسعود آمده است كه با شُرطة شرط مى‌شود كه از جنگ باز نگردد، مگر اينكه پيروز باشد.
 
  
== معنای لغوی خمیس ==
+
کلمه «خمیس» نیز به معنای «لشکر» است. چون در قدیم لشکرها را به پنج بخش تقسیم می کردند: (مقدمه، ساقه، میمنه، میسره و قلب). گاه به خود لشکر نیز «خمیس» گفته می شد.
  
«خمیس » به معنای «لشکر» است . چون در قدیم لشکرها را به پنج بخش تقسیم می کردند (مقدمه، ساقه، میمنه، میسره و قلب) گاه به خود لشکر نیز «خمیس » گفته می شد .
+
==شرطة الخمیس در زمان امیرالمؤمنین==
  
== شرطة الخمیس در زمان امام علی(ع) ==
+
«شرطة الخمیس» چند هزار نفر از افراد تحت فرمان [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام بودند که با حضرت عهد بستند تا پای مرگ در رکابش باشند.
  
«شرطة الخمیس » چند هزار نفر از افراد تحت فرمان حضرت علی (ع) بودند که با حضرت عهد بستند تا پای مرگ در رکابش باشند .
+
درباره تعداد «شرطة الخمیس» که در حقیقت فداییان حضرت بودند، آمارهای مختلفی ارائه شده است. برخی تعداد آنان را پنج هزار نفر و برخی از کتابهای تاریخی چهل هزار تن دانسته اند.<ref>بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۵۲.</ref>
  
درباره تعداد «شرطة الخمیس » که در حقیقت فداییان حضرت بودند، آمارهای مختلفی ارائه شده است. برخی تعداد آنان را پنج هزار نفر و برخی از کتاب های تاریخی چهل هزار تن دانسته اند .<ref> بحارالانوار، ج 42، ص 152 . </ref>
+
از [[اصبغ بن نباته|اصبغ ابن نباته]] که فرمانده شرطةالخمیس حضرت على علیه السلام بود سؤال شد، چرا شما را شرطةالخمیس مى‌گفتند؟ او گفت: «انَّا ضَمَّنا لَهُ الذِّبْحَ وَ ضَمَّنَ لَنَا الْفَتْحَ»، چون براى امیرمؤمنان خون‌دادن و از جان گذشتن را به عهده گرفتیم و او براى ما فتح و پیروزى را بر عهده گرفت.
 
از [[اصبع ابن نباته]] كه فرمانده شرطةالخميس حضرت على (ع) بود سؤال شد، چرا شما را شرطةالخميس مى‌گفتند او گفت:
 
«انَّا ضَمَّنا لَهُ الذِّبْحَ وَ ضَمَّنَ لَنَا الْفَتْحَ»، چون براى امير مؤمنان خون‌دادن و از جان گذشتن را به عهده گرفتيم و او براى ما فتح و پيروزى را بر عهده گرفت.
 
  
بنابراین، شرطةالخميس گروهى از رزمندگان جان بر كف بودند كه در هر محلى (اعم از شهر و خارج شهر) كه به وجود آنان نياز مى‌شد، با آمادگى كامل در همان جا حضور مى‌يافتند و اراده استوارشان بر اين بود كه از نبرد باز نگردند، مگراينكه پيروز شده باشند.  
+
بنابراین، شرطةالخمیس گروهى از رزمندگان جان بر کف بودند که در هر محلى (اعم از شهر و خارج شهر) که به وجود آنان نیاز مى‌شد، با آمادگى کامل در همانجا حضور مى‌یافتند و اراده استوارشان بر این بود که از نبرد بازنگردند، مگر این که پیروز شده باشند.  
  
در مقام و منزلت شرطة الخميس همين بس كه حضرت امير (ع) ضمن تشويق اين گروه فرمود: «قبل از شما در ميان گروهى از بنى اسرائيل اين قرارداد (قرارداد شرطة الخميس) بسته شد و كسى از آنان به شهادت نرسيد، مگر اينكه پيامبر قوم خود يا پيامبر آبادى خود و يا پيامبر نفس خويش بود و شما به منزله همانها هستيد، جز اينكه شما جزو انبيا نيستيد.»
+
در مقام و منزلت شرطة الخمیس همین بس که [[امام علی علیه السلام|حضرت امیر]] علیه السلام ضمن تشویق این گروه فرمود: «قبل از شما در میان گروهى از [[بنی اسرائیل|بنى اسرائیل]] این قرارداد (قرارداد شرطة الخمیس) بسته شد و کسى از آنان به شهادت نرسید، مگر این که پیامبر قوم خود یا پیامبر آبادى خود و یا پیامبر نفس خویش بود و شما به منزله همانها هستید، جز این که شما جزو [[انبیاء]] نیستید».
  
== پانویس ==
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*«شرطه الخمیس» چه کسانی بودند؟، پرسمان، پیش شماره۷، اسفند ۱۳۸۰، ص۱۷.
 +
*جمعی از نویسندگان، اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، صص ۷۸-۷۶.
 +
 
 +
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
  
{{پانویس}}
 
== منابع ==
 
*«شرطه الخمیس » چه کسانی بودند؟، پرسمان، پیش شماره 7، اسفند 1380، ص17.
 
*جمعی از نویسندگان، اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، صص 78-76.
 
 
[[رده:امام علی علیه السلام]]
 
[[رده:امام علی علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۳

«شرطة الخمیس» فدائیان جان بر کف امام علی علیه السلام بودند که با حضرت عهد بستند تا پای مرگ در رکابش باشند.

معنای شرطة الخمیس

شرطة در لغت به معنى گروه، گروهان، شرط و پیمان آمده است. و در اصطلاح به اولین گروه از لشگر گفته مى‌شود که در جنگ حاضر شده و آماده مرگ باشند.

ابن اثیر مى‌گوید: در حدیث ابن مسعود آمده است که با شُرطة شرط مى‌شود که از جنگ بازنگردد، مگر اینکه پیروز باشد.

کلمه «خمیس» نیز به معنای «لشکر» است. چون در قدیم لشکرها را به پنج بخش تقسیم می کردند: (مقدمه، ساقه، میمنه، میسره و قلب). گاه به خود لشکر نیز «خمیس» گفته می شد.

شرطة الخمیس در زمان امیرالمؤمنین

«شرطة الخمیس» چند هزار نفر از افراد تحت فرمان حضرت علی علیه السلام بودند که با حضرت عهد بستند تا پای مرگ در رکابش باشند.

درباره تعداد «شرطة الخمیس» که در حقیقت فداییان حضرت بودند، آمارهای مختلفی ارائه شده است. برخی تعداد آنان را پنج هزار نفر و برخی از کتابهای تاریخی چهل هزار تن دانسته اند.[۱]

از اصبغ ابن نباته که فرمانده شرطةالخمیس حضرت على علیه السلام بود سؤال شد، چرا شما را شرطةالخمیس مى‌گفتند؟ او گفت: «انَّا ضَمَّنا لَهُ الذِّبْحَ وَ ضَمَّنَ لَنَا الْفَتْحَ»، چون براى امیرمؤمنان خون‌دادن و از جان گذشتن را به عهده گرفتیم و او براى ما فتح و پیروزى را بر عهده گرفت.

بنابراین، شرطةالخمیس گروهى از رزمندگان جان بر کف بودند که در هر محلى (اعم از شهر و خارج شهر) که به وجود آنان نیاز مى‌شد، با آمادگى کامل در همانجا حضور مى‌یافتند و اراده استوارشان بر این بود که از نبرد بازنگردند، مگر این که پیروز شده باشند.

در مقام و منزلت شرطة الخمیس همین بس که حضرت امیر علیه السلام ضمن تشویق این گروه فرمود: «قبل از شما در میان گروهى از بنى اسرائیل این قرارداد (قرارداد شرطة الخمیس) بسته شد و کسى از آنان به شهادت نرسید، مگر این که پیامبر قوم خود یا پیامبر آبادى خود و یا پیامبر نفس خویش بود و شما به منزله همانها هستید، جز این که شما جزو انبیاء نیستید».

پانویس

  1. بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۵۲.

منابع

  • «شرطه الخمیس» چه کسانی بودند؟، پرسمان، پیش شماره۷، اسفند ۱۳۸۰، ص۱۷.
  • جمعی از نویسندگان، اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، صص ۷۸-۷۶.