منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

رد الشمس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: کرامت، معجزه، وقایع سال هفتم هجری، معجزات پیامبران، ردال...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۱۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''منبع:''' زندگانى حضرت محمد صلی الله علیه و آله، ص 521
+
{{خوب}}
 +
«'''رَدّ الشّمس'''» به معنای بازگرداندن خورشید، مطابق روایات و منابع تاریخی در صدر [[اسلام]] دو مرتبه رخ داده است؛ بار اول به دعای [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله و بار دوم توسط [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام در زمان [[خلافت]] ایشان. بنابراین ردّ الشمس هم از [[معجزه|معجزات]] پیامبر اسلام است و هم از کرامات امام علی علیه السلام. این واقعه علاوه بر کتب [[شیعه]]، در منابع متعددی از [[اهل سنت]] نیز آمده است.
  
'''نویسنده:''' هاشم رسولى محلاتی
+
==ردالشمس در زمان پیامبر اکرم==
  
==ردالشمس==
+
هاشم رسولی محلاتی در کتاب زندگانی محمد صلی الله علیه وآله این داستان را یکی از حوادث سال هفتم هجری دانسته و شرح آن را مطابق با نقل کتاب «[[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]]» از «مشکل الآثار» علامه طحاوی که او به سند خود از [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]] روایت کرده است چنین می آورد:
  
'''<I>قضيه ردالشمس چيست؟</I>''' <I>چند نمونه از معجزات حضرت على عليه السلام را توضيح دهيد؟</I>
+
«روزی هنگام عصر رسول خدا (ص) سرش را در دامان علی (ع) نهاد و حالت [[وحی]] بر آن حضرت عارض شد و طول کشید تا غروب شد و علی نماز عصر نخوانده بود اما به احترام پیغمبر نتوانست از جا برخیزد و چون پیغمبر برخاست به علی (ع) فرمود: آیا نماز عصر خوانده ای؟ عرض کرد: نه. پیغمبر دعا کرده گفت: «اللهم ان علیا کان فی طاعتک و طاعة رسولک فاردُد علیه الشمس» [پروردگارا علی (بنده تو) در راه اطاعت تو و فرمانبرداری رسول تو بوده پس خورشید را برای او بازگردان.] اسماء گوید: در این وقت خورشید را دیدم که بازگشت و دیوارها را دوباره آفتاب گرفت تا علی (ع) وضو گرفت و نمازش را خواند، آن گاه غروب کرد.»
  
[[معجزه]]، كار خارق العاده اى است كه مدعى [[نبوت]] آن را براى اثبات ارتباط خود با خداى جهان، انجام مى دهد و همه مردم را براى مقابله و معارضه دعوت مى نمايد; چرا كه ديگران از انجام آن عاجزند.<ref> ر.ك: الهيات و معارف اسلامى، استاد جعفر سبحانى، ص 195، نشر مؤسسه [[امام صادق]] علیه السلام.</ref>
+
کتاب «احقاق الحق» علاوه بر این نقل، داستان «رد الشمس» را از بیست نفر از بزرگان [[اهل سنت]] با اختلاف مختصرى از ابو رافع، [[ام سلمه]]، [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر انصاری]]، [[ابوسعید خدری|ابوسعید خدرى]] و [[ابوهریره]] نقل نموده است.<ref> [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/58964/%D8%A5%D8%AD%D9%82%D8%A7%D9%82_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%82_%D9%88_%D8%A5%D8%B2%D9%87%D8%A7%D9%82_%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D9%84/&from=search&&query=%D8%A7%D8%AD%D9%82%D8%A7%D9%82%20%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%82&field=&collectionPID=&lang=&count=20&execute=true احقاق الحق، سید نور الله مرعشی با تعلیقات سید شهاب الدین مرعشی، ج۵، ص۵۲۱ تا ۵۴۰] </ref>
  
انجام چنين كارى اگر همراه با ادعاى نبوت نباشد، به آن [[كرامت]] مى گويند;<ref> همان، ص 199.</ref> چنان كه ائمه معصومين عليهم السلام داراى كراماتى بوده اند كه گاهى اين نوع كرامات به معجزه تعبير شده است.<ref> ر.ك: [[كشف المراد]]، (شرح تجريد الاعتقاد خواجه نصيرالدين طوسى)، ترجمه ابوالحسن شعرانى، ص 520 ـ 519 ـ 488، مقصد چهارم و پنجم، ([[نبوت]] و [[امامت]])، (انتشارات كتاب فروشى اسلاميه تهران).</ref>
+
در روایتی دیگر آمده: پیامبر (صلی الله علیه وآله) نماز ظهر را در منطقه صهباء واقع در [[خیبر]] بجا آورد. آنگاه علی (علیه السلام) را در پی کاری فرستاد، چون بازگشت، پیامبر نماز عصر را نیز خوانده بود، پس پیامبر سر خود را بر دامن او گذاشته و خواب رفت، و علی (علیه السلام) در مدّتی که پیامبر خواب بود، اصلاً حرکت نمی کرد که مبادا حضرت بیدار شود، و آنگاه که پیامبر بیدار شد خورشید غروب کرده بود. به همین جهت دعا کرده و فرمود: «اللّهم انّ عبدک علیّاً احتبس نفسه علی نبیّه فرُدَّ علیه شرقها»؛ (خدایا بنده ات علی، خود را برای پیامبرت وقف کرده، پس تو نیز روشنایی خورشید را برای او باز گردان). اسماء می گوید: در این لحظه آفتاب برگشته تا بر سر کوه برآمد و علی (علیه السلام) وضوء گرفت و نماز عصر را خواند.
  
[[قرآن کریم]]، وقوع امر خارق العاده و معجزه را تصديق كرده و بعضى از مصاديق آن را براى پيامبران پيشين اثبات نموده است، مانند داستان اژدها شدن عصاى [[حضرت موسی]] و بلعيدن  سحر [[ساحران]]، داستان [[يدبيضا]]،<ref> [[سوره اعراف]]، آيه 117 ـ 107.</ref> خون شدن آشاميدنى ها و تسلط قورباغه و بيمارى بر قوم [[فرعون]]،<ref> [[سوره نمل]]، آيه 12; سوره اعراف، آيه 33; [[سوره اسراء]]، آيه 101.</ref> سخن گفتن [[حضرت عیسی]] عليه السلام در گهواره و [[شفا]] دادن افراد كور و معالجه بيماران مبتلا به مرض و [[زنده كردن مردگان]].<ref> [[سوره بقره]]، آيه 23; [[سوره مائده]]، آيه 11.</ref>
+
حافظ ابوجعفر احمد بن صالح مصری، (متوفّای ۲۴۸ ق)؛ از [[مشایخ]] بخاری در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح]]، پس از نقل حدیث فوق می گوید: بر اهل علم واجب است که حدیث [[اسماء دختر عمیس|اسماء]] را که از پیامبر برای ما روایت شده، حفظ کنند؛ زیرا از بزرگترین نشانه های [[نبوت]] است.
  
درباره اوليا و [[اوصياى الهى]] كرامات و امور خارق العاده اى در روايات و تاريخ آمده است كه از مجموع آن ها مى توان اثبات كرد ائمه اطهار عليهم السلام مى توانند به هنگام ضرورت امور خارق العاده اى انجام دهند; البته بايد توجه نمود كه معجزات آن ها هرگز با ادعاى [[نبوت]] همراه نبوده، بلكه با انگيزه هاى ديگرى بوده است.
+
==ردالشمس در زمان امیرالمؤمنین==
  
كتاب هايى مانند [[عيون المعجزات]]، [[بحارالانوار]]، [[اثبات الهداة]]، [[اصول كافى]]، [[مدينة المعاجز]]، [[مناقب ابن شهر آشوب]]، [[اثبات الوصيه مسعودى]]، شرح [[نهج البلاغه]] [[ابن ابى الحديد]]، [[دلايل الامامه طبرى]] و... به تفصيل بسيارى از اين كرامات را نقل كرده اند كه براى اطلاع بيشتر مى توان به آن ها رجوع كرد.
+
این واقعه پس از رحلت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله، هنگامى واقع شد که [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام در [[بابل]] حضور داشت و بعد از [[جنگ نهروان]] مى خواست از رود [[فرات]] عبور کند. در این هنگام، وقت [[نماز عصر]] فرا رسید و آن حضرت بلافاصله به همراه گروهى از اصحاب خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولى از آنجا که بسیارى از یاران حضرت مشغول عبور دادن مرکب ها و توشه خود از فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن [[نماز جماعت]] با آن حضرت محروم ماندند. اصحاب در این خصوص با آن حضرت گفتگو کردند. حضرت على علیه السلام که اصحاب خود را آن گونه نگران دید، از خداوند متعال درخواست کرد تا خورشید را به محل پیشین خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند. خداوند متعال دعاى او را اجابت کرد و خورشید را در افق وقت عصر ظاهر گردانید، آن هنگام که مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشید غروب کرد.<ref> ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷، (نشر دارالمفید); مدینة المعاجز، سید هاشم بحرانى، ج ۱، ص ۱۹۴ ـ ۲۰۵، ح ۱۱۵، (نشر مؤسسة المعارف الاسلامیة).</ref>
  
شكى نيست كه از حضرت [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام كرامات و معجزه هاى فراوانى شده است. يكى از كرامات ويژه آن حضرت، «ردالشمس» كه دو مرتبه براى آن حضرت اتفاق افتاده است: يكى در زمان پيغمبر صلى الله عليه و آله و ديگرى پس از آن حضرت.
+
این داستان به گونه ای دیگر نیز در منابع آمده: شخصی به نام جُوَیْرِیَةَ بن مُسْهِر می‌گوید: به همراه امیرالمؤمنین(ع) از جنگ با [[خوارج]] باز می‌گشتیم تا این که به زمین بابِل رسیدیم. ایشان از اسب پیاده شد، دیگران نیز پیاده شدند. سپس فرمود: این زمینِ ملعونی است که سه بار در طول زمان بر آن بلا نازل شده است ... این‌جا اولین سرزمینی است که در آن [[بت پرستی|بت]] پرستیده شد. همانا برای هیچ پیامبری و بر هیچ جانشین پیامبری جایز نیست که در این مکان [[نماز]] بخواند. پس هرکس می‌خواهد در این مکان نماز بخواند. پس مردم به اطراف رفته و نماز گذاردند و امام سوار بر اسب شده و رفت ... من به دنبال ایشان رفتم و قسم خوردم نمازم را با ایشان بخوانم، ... آفتاب غروب کرد... پس امام به سمتی رفت و وضو گرفت و جملاتی را به زبان آورد... به خدا قسم خورشید را دیدم که از بین دو کوه طلوع کرد ... پس نماز عصر را اقامه کرد و من نیز به ایشان اقتدا نمودم. وقتی نماز ما تمام شد دوباره شب شد ...».<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۳ و ۲۰۴.</ref>
  
'''شرح رويداد نخست'''
+
== امکان وقوع ردالشمس ==
 +
قضیه ردّالشمس ممکن است براى برخى قابل هضم نباشد و بگویند چگونه ممکن است این کره عظیم آسمانى از مسیر گردش خود برگردد و...; اما باید توجه داشته باشیم که این مسأله به صورت کرامت و [[معجزه|اعجاز]] انجام گرفته است و روایات فراوانى در کتب اسلامى درباره وقوع چنین اعجازى نقل شده است که در حد شهرت مى باشد.<ref> ر.ک: الغدیر، علامه امینى، ج ۳، ص ۱۴۱ ـ ۱۲۶، ش ۱۱، (دارالکتب العربى، بیروت).</ref>
  
به نقل از [[اسما]]، [[ام سلمه]]، [[جابر بن عبدالله انصارى]]، [[ابوسعيد خدرى]] و عده اى ديگر چنين است: روزى [[امام علی]] عليه السلام در منزل پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله حضور داشتند كه ناگهان [[جبرئيل]] براى ابلاغ [[وحى الهى]] فرود آمد. [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله سر مبارك خود را روى پاى على عليه السلام گذارد و سر برنداشت تا هنگامى كه آفتاب غروب كرد.
+
احتجاج [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] به ماجرای ردّالشمس در جمع [[شورای شش نفره خلافت|شورای شش نفره]] در برابر مردم که فرمود: «اُنشدکم الله أفیکم أحدٌ ردّت علیه الشمس بعد غروبها حتّی صلّی العصر غیری؟ قالوا: لا».<ref>مناقب خوارزمی، ص ۲۱۷؛ فرائد السمطین، حموینی، ج ۱، ص ۳۱۹، ح ۲۵۱؛ الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص ۷۵؛ و شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۶۱.</ref> (شما را به خداسوگند! آیا در میان شما غیر از من کسی یافت می شود که خورشید پس از غروب به خاطر او باز گردانده شده باشد تا او نمازعصرش را بخواند؟ همگی گفتند: نه)؛ خود نشان دهنده کمال شهرت این حادثه غیر مترقّبه در میان یاران باسابقه پیامبر است.
  
على عليه السلام كه نماز عصر را نگذارده بود، بى اندازه پريشان شد; زيرا نمى توانست سر پيامبر را از روى زانوى خود بردارد و نه مى توانست نماز را به طور معمول به جاآورد. حضرت على عليه السلام چاره اى نداشت جز اين كه هم چنان كه نشسته است، نماز بخواند. [[ركوع]] و [[سجود]] را با اشاره به جا آورد.
+
برخی از بزرگان [[اهل سنت]] نیز، اقدام به نگارش کتبی جدا گانه در این باب نموده و کلیه سندها و طریق های این حدیث را در آن گرد آورده اند؛ از جمله: [[حاکم حسکانی|حاکم حسکانی حنفی]]، (متوفّای ۴۹۰ ق)؛ رساله ای به نام «مسأله فی تصحیح ردّ الشمس و ترغیم النواصب الشُمْس<ref>واژه «شُمسْ» جمع شَموس است و آن سر سختی در دشمنی، و شدّت مخالفت با کسی که به دشمنی بر خواسته است، می باشد.</ref>» درباره حدیث نگاشته و [[جلال الدین سیوطی]]، (متوفّای ۹۱۱ ق) نیز رساله ای به نام «کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس» نوشته است.
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله پس از آن كه از آن حالت روحانى خارج شد، به على عليه السلام فرمود: نماز عصرت قضا شد؟ عرض كرد: چاره اى جز اين نداشتم; زيرا حالت وحيى كه براى شما پيش آمده بود، مرا از انجام وظيفه بازداشت.
+
کرامات و معجزات دیگرى نیز از حضرت على علیه السلام نقل شده است; مانند زنده کردن مردگان، شفا دادن بیماران، خبر دادن از غیب، سخن گفتن با حیوانات، و... که در این مقام مجال بیان آنها نیست.<ref> ر.ک: عیون المجزات، حسین بن عبدالوهاب، ص ۴ ـ ۶; مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانى، ج ۱، ص ۴۵ ـ ۵۴۹; بحارالانوار، علامه مجلسى، ج ۴۱، ص ۱۶۶ ـ ۱۹۱، (ابواب معجزات باب ۱۰۹).</ref>
  
پيغمبر دعا كرده گفت: «اللهم ان عليا كان فى طاعتك و طاعة رسولك فاردد عليه الشمس »: پروردگارا على (بنده تو) در راه اطاعت تو و فرمان بردارى رسول تو بوده پس خورشيد را براى او بازگردان.
+
==پانویس==
 
+
<references />
اسماء گويد: در اين وقت  خورشيد را ديدم كه بازگشت و ديوارها را دوباره آفتاب گرفت تا على علیه السلام [[وضو]] گرفت و نمازش را خواند، آن گاه غروب كرد.
+
==منابع==
 
+
*کتاب [http://www.mazaheb.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1230&catid=50:1388-12-01-08-53-29&Itemid=100003 پرسمان علوی، مؤسسه آموزشى ـ پژوهشى مذاهب اسلامى با همکارى ستاد پاسخگویى به مسائل مستحدثه دینى](۲ شهریور ۱۳۹۱).
نگارنده گويد: داستان  «ردالشمس » را بيش از بيست نفر از بزرگان اهل سنت  با اختلاف مختصرى از اسماء بنت عميس، [[ابورافع]]، ام سلمه، جابر، ابوسعيد خدرى، [[ابوهريره]] و ديگر از صحابه نقل كرده اند كه براى اطلاع از متون آن ها مى  توانيد به جلد پنجم [[كتاب احقاق الحق]]، صص 540 - 521 مراجعه كنيد و شايد براى برخى داستان مزبور مستبعد باشد اما بايد دانست كه داستان مزبور جنبه معجزه داشته و خدا بر هر چيز قادر و تواناست و با توجه و دقت در موضوع معجزه و قدرت الهى جاى هيچ گونه استبعادى باقى نخواهد ماند.
+
*هاشم رسولی محلاتی، زندگانی محمد صلی الله علیه و آله.
 
+
*احقاق الحق، سید نور الله مرعشی با تعلیقات سید شهاب الدین مرعشی.
جالب اين جا است كه [[سبط بن جوزى]]، يكى از بزرگان عامه، به دنبال داستان حديث رد شمس داستان جالب ديگرى نقل كرد و مى  گويد: جمعى از مشايخ و بزرگان ما در [[عراق]] نقل كرده اند كه هنگام عصرى بود كه [[ابو منصور مظفر بن اردشير عبادى]] واعظ در محله ناجيه بر فراز منبر نشسته بود و مشغول ذكر فضايل اهل بيت و نقل داستان رد الشمس بود و با بيان شيوا و سحر آميز خود دل ها را به خود جذب كرده بود كه ناگاه ابر سياه و غليظى قسمت مغرب را پوشاند و خورشيد را از نظرها پنهان كرد و چندان طول كشيد و هوا تاريك شد كه مردم گمان كردند خورشيد غروب كرده، در اين وقت ابو منصور واعظ روى منبر ايستاد و با دست  خود به سوى خورشيد اشاره كرد و گفت:
+
*پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
 
 
لاتغربى يا شمس حتى ينتهى × مدحى لآل المصطفى و لنجله
 
 
 
واثنى عنانك ان اردت ثنائهم × انسيت ان كان الوقوف لاجله
 
 
 
ان كان للمولى وقوفك فليكن × هذا الوقوف لخيله و لرجله
 
 
 
اى خورشيد غروب نكن تا مدح من درباره اهل بيت پيغمبر و فرزندان او پايان يابد، و عنان خود باز گردان اگر بيان ثناى آن ها را خواهى؟ آيا فراموش كرده  اى توقف خود را براى پيغمبر؟ اگر براى مولى توقف كردى و ايستادى براى پيروان و نزديكان او نيز بايد بايستى.
 
 
 
راويان مزبور گفته  اند: در اين وقت ناگهان ديدند ابرها به يك سو رفت و خورشيد بيرون آمد. و [[ابن حجر عسقلانى]] - با شدت تعصبى كه دارد - داستان رد الشمس را در [[كتاب الصواعق المحرقه]]، (چاپ قاهره)، ص 126، ذكر كرده و آن را از كرامات على علیه السلام دانسته و به دنبال آن داستان ابو منصور واعظ را نيز از [[تذكرة الخواص]] نقل نموده است.
 
 
 
'''واقعه دوم ردالشمس'''
 
  
پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، هنگامى واقع شد كه حضرت على عليه السلام در [[بابل]] حضور داشت و مى خواست از [[فرات]] عبور كند. در اين هنگام، وقت [[نماز عصر]] فرا رسيد و آن حضرت بلافاصله به همراه گروهى از اصحاب خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولى از آن جا كه بسيارى از ياران حضرت مشغول عبور دادن مركب ها و توشه خود از رود فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن [[نماز جماعت]] با آن حضرت محروم ماندند.
+
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 +
[[رده:امام علی علیه السلام از ولادت تا وفات پیامبر]]
 +
[[رده:سال ۷ هجری قمری]]
 +
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 +
[[رده:معجزات پیامبر]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
  
اصحاب در اين خصوص با آن حضرت گفتگو كردند. حضرت على عليه السلام كه اصحاب خود را آن گونه نگران ديد، از خداوند متعال درخواست كرد تا خورشيد را به محل پيشين خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند خداوند متعال دعاى او را اجابت كرد و خورشيد را در افق وقت عصر ظاهر گردانيد، آن هنگام كه مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشيد غروب كرد.<ref> ارشاد، [[شيخ مفيد]]، ج 1، ص 345 ـ 347، (نشردارالمفيد); مدينة المعاجز، سيد هاشم بحرانى، ج 1، ص 194 ـ 205، ح 115، (نشر مؤسسة المعارف الاسلامية).</ref>
+
{{سنجش کیفی
 
+
|سنجش=شده
قضيه ردالشمس ممكن است براى برخى قابل هضم نباشد و بگويند چگونه ممكن است اين كره عظيم آسمانى از مسير گردش خود برگردد و...; اما بايد توجه داشته باشيم كه اين مسأله به صورت كرامت و اعجاز انجام گرفته است و روايات فراوانى در كتب اسلامى درباره وقوع چنين اعجازى نقل شده است كه در حد شهرت مى باشد.<ref> ر.ك: الغدير، علامه امينى، ج 3، ص 141 ـ 126، ش 11، (دارالكتب العربى، بيروت).</ref>
+
|شناسه= خوب
 
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
معجزات ديگرى نيز از حضرت على عليه السلام نقل شده است; مانند زنده كردن مردگان، شفا دادن بيماران، خبر دادن از غيب، سخن گفتن با حيوانات، و... كه در اين مقام مجال بيان آن ها نيست.<ref> ر.ك: عيون المجزات، حسين بن عبدالوهاب، ص 4 ـ 6، (المطبعة الحيدريه، نجف); مدينة المعاجز، سيدهاشم بحرانى، ج 1، ص 45 ـ 549; [[بحارالانوار]]، علامه مجلسى، ج 41، ص 166 ـ 191، (ابواب معجزات باب 109)، (مؤسسة الوفا، بيروت).</ref>
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 
+
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
==پانویس ==
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
<references />
+
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۰

«رَدّ الشّمس» به معنای بازگرداندن خورشید، مطابق روایات و منابع تاریخی در صدر اسلام دو مرتبه رخ داده است؛ بار اول به دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و بار دوم توسط حضرت علی علیه السلام در زمان خلافت ایشان. بنابراین ردّ الشمس هم از معجزات پیامبر اسلام است و هم از کرامات امام علی علیه السلام. این واقعه علاوه بر کتب شیعه، در منابع متعددی از اهل سنت نیز آمده است.

ردالشمس در زمان پیامبر اکرم

هاشم رسولی محلاتی در کتاب زندگانی محمد صلی الله علیه وآله این داستان را یکی از حوادث سال هفتم هجری دانسته و شرح آن را مطابق با نقل کتاب «احقاق الحق» از «مشکل الآثار» علامه طحاوی که او به سند خود از اسماء بنت عمیس روایت کرده است چنین می آورد:

«روزی هنگام عصر رسول خدا (ص) سرش را در دامان علی (ع) نهاد و حالت وحی بر آن حضرت عارض شد و طول کشید تا غروب شد و علی نماز عصر نخوانده بود اما به احترام پیغمبر نتوانست از جا برخیزد و چون پیغمبر برخاست به علی (ع) فرمود: آیا نماز عصر خوانده ای؟ عرض کرد: نه. پیغمبر دعا کرده گفت: «اللهم ان علیا کان فی طاعتک و طاعة رسولک فاردُد علیه الشمس» [پروردگارا علی (بنده تو) در راه اطاعت تو و فرمانبرداری رسول تو بوده پس خورشید را برای او بازگردان.] اسماء گوید: در این وقت خورشید را دیدم که بازگشت و دیوارها را دوباره آفتاب گرفت تا علی (ع) وضو گرفت و نمازش را خواند، آن گاه غروب کرد.»

کتاب «احقاق الحق» علاوه بر این نقل، داستان «رد الشمس» را از بیست نفر از بزرگان اهل سنت با اختلاف مختصرى از ابو رافع، ام سلمه، جابر انصاری، ابوسعید خدرى و ابوهریره نقل نموده است.[۱]

در روایتی دیگر آمده: پیامبر (صلی الله علیه وآله) نماز ظهر را در منطقه صهباء واقع در خیبر بجا آورد. آنگاه علی (علیه السلام) را در پی کاری فرستاد، چون بازگشت، پیامبر نماز عصر را نیز خوانده بود، پس پیامبر سر خود را بر دامن او گذاشته و خواب رفت، و علی (علیه السلام) در مدّتی که پیامبر خواب بود، اصلاً حرکت نمی کرد که مبادا حضرت بیدار شود، و آنگاه که پیامبر بیدار شد خورشید غروب کرده بود. به همین جهت دعا کرده و فرمود: «اللّهم انّ عبدک علیّاً احتبس نفسه علی نبیّه فرُدَّ علیه شرقها»؛ (خدایا بنده ات علی، خود را برای پیامبرت وقف کرده، پس تو نیز روشنایی خورشید را برای او باز گردان). اسماء می گوید: در این لحظه آفتاب برگشته تا بر سر کوه برآمد و علی (علیه السلام) وضوء گرفت و نماز عصر را خواند.

حافظ ابوجعفر احمد بن صالح مصری، (متوفّای ۲۴۸ ق)؛ از مشایخ بخاری در صحیح، پس از نقل حدیث فوق می گوید: بر اهل علم واجب است که حدیث اسماء را که از پیامبر برای ما روایت شده، حفظ کنند؛ زیرا از بزرگترین نشانه های نبوت است.

ردالشمس در زمان امیرالمؤمنین

این واقعه پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله، هنگامى واقع شد که حضرت على علیه السلام در بابل حضور داشت و بعد از جنگ نهروان مى خواست از رود فرات عبور کند. در این هنگام، وقت نماز عصر فرا رسید و آن حضرت بلافاصله به همراه گروهى از اصحاب خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولى از آنجا که بسیارى از یاران حضرت مشغول عبور دادن مرکب ها و توشه خود از فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند. اصحاب در این خصوص با آن حضرت گفتگو کردند. حضرت على علیه السلام که اصحاب خود را آن گونه نگران دید، از خداوند متعال درخواست کرد تا خورشید را به محل پیشین خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند. خداوند متعال دعاى او را اجابت کرد و خورشید را در افق وقت عصر ظاهر گردانید، آن هنگام که مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشید غروب کرد.[۲]

این داستان به گونه ای دیگر نیز در منابع آمده: شخصی به نام جُوَیْرِیَةَ بن مُسْهِر می‌گوید: به همراه امیرالمؤمنین(ع) از جنگ با خوارج باز می‌گشتیم تا این که به زمین بابِل رسیدیم. ایشان از اسب پیاده شد، دیگران نیز پیاده شدند. سپس فرمود: این زمینِ ملعونی است که سه بار در طول زمان بر آن بلا نازل شده است ... این‌جا اولین سرزمینی است که در آن بت پرستیده شد. همانا برای هیچ پیامبری و بر هیچ جانشین پیامبری جایز نیست که در این مکان نماز بخواند. پس هرکس می‌خواهد در این مکان نماز بخواند. پس مردم به اطراف رفته و نماز گذاردند و امام سوار بر اسب شده و رفت ... من به دنبال ایشان رفتم و قسم خوردم نمازم را با ایشان بخوانم، ... آفتاب غروب کرد... پس امام به سمتی رفت و وضو گرفت و جملاتی را به زبان آورد... به خدا قسم خورشید را دیدم که از بین دو کوه طلوع کرد ... پس نماز عصر را اقامه کرد و من نیز به ایشان اقتدا نمودم. وقتی نماز ما تمام شد دوباره شب شد ...».[۳]

امکان وقوع ردالشمس

قضیه ردّالشمس ممکن است براى برخى قابل هضم نباشد و بگویند چگونه ممکن است این کره عظیم آسمانى از مسیر گردش خود برگردد و...; اما باید توجه داشته باشیم که این مسأله به صورت کرامت و اعجاز انجام گرفته است و روایات فراوانى در کتب اسلامى درباره وقوع چنین اعجازى نقل شده است که در حد شهرت مى باشد.[۴]

احتجاج امیرمؤمنان به ماجرای ردّالشمس در جمع شورای شش نفره در برابر مردم که فرمود: «اُنشدکم الله أفیکم أحدٌ ردّت علیه الشمس بعد غروبها حتّی صلّی العصر غیری؟ قالوا: لا».[۵] (شما را به خداسوگند! آیا در میان شما غیر از من کسی یافت می شود که خورشید پس از غروب به خاطر او باز گردانده شده باشد تا او نمازعصرش را بخواند؟ همگی گفتند: نه)؛ خود نشان دهنده کمال شهرت این حادثه غیر مترقّبه در میان یاران باسابقه پیامبر است.

برخی از بزرگان اهل سنت نیز، اقدام به نگارش کتبی جدا گانه در این باب نموده و کلیه سندها و طریق های این حدیث را در آن گرد آورده اند؛ از جمله: حاکم حسکانی حنفی، (متوفّای ۴۹۰ ق)؛ رساله ای به نام «مسأله فی تصحیح ردّ الشمس و ترغیم النواصب الشُمْس[۶]» درباره حدیث نگاشته و جلال الدین سیوطی، (متوفّای ۹۱۱ ق) نیز رساله ای به نام «کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس» نوشته است.

کرامات و معجزات دیگرى نیز از حضرت على علیه السلام نقل شده است; مانند زنده کردن مردگان، شفا دادن بیماران، خبر دادن از غیب، سخن گفتن با حیوانات، و... که در این مقام مجال بیان آنها نیست.[۷]

پانویس

  1. احقاق الحق، سید نور الله مرعشی با تعلیقات سید شهاب الدین مرعشی، ج۵، ص۵۲۱ تا ۵۴۰
  2. ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷، (نشر دارالمفید); مدینة المعاجز، سید هاشم بحرانى، ج ۱، ص ۱۹۴ ـ ۲۰۵، ح ۱۱۵، (نشر مؤسسة المعارف الاسلامیة).
  3. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۳ و ۲۰۴.
  4. ر.ک: الغدیر، علامه امینى، ج ۳، ص ۱۴۱ ـ ۱۲۶، ش ۱۱، (دارالکتب العربى، بیروت).
  5. مناقب خوارزمی، ص ۲۱۷؛ فرائد السمطین، حموینی، ج ۱، ص ۳۱۹، ح ۲۵۱؛ الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص ۷۵؛ و شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۶۱.
  6. واژه «شُمسْ» جمع شَموس است و آن سر سختی در دشمنی، و شدّت مخالفت با کسی که به دشمنی بر خواسته است، می باشد.
  7. ر.ک: عیون المجزات، حسین بن عبدالوهاب، ص ۴ ـ ۶; مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانى، ج ۱، ص ۴۵ ـ ۵۴۹; بحارالانوار، علامه مجلسى، ج ۴۱، ص ۱۶۶ ـ ۱۹۱، (ابواب معجزات باب ۱۰۹).

منابع