اعجاز البیان فی تفسیر ام القرآن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر=[[پرونده:اعجاز البیان.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر=[[پرونده:اعجاز البیان.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده=صدرالدين‌ قونوي‌
+
|نویسنده= صدرالدین قونوی
  
|موضوع=تفسير سوره حمد
+
|موضوع=تفسیر سوره حمد
  
زبان=عربی
+
|زبان=عربی
  
|تعداد جلد=1
+
|تعداد جلد=۱
  
|عنوان افزوده1=قومه‌ و صححه‌: جلال‌الدين‌ الاشتياني
+
|عنوان افزوده1= تصحیح
  
|افزوده1=
+
|افزوده1= سید جلال‌الدين‌ آشتيانی
  
 
|عنوان افزوده2=
 
|عنوان افزوده2=
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
|افزوده2=
 
|افزوده2=
  
|لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39137/اعجاز-البيان-في-تفسير-ام-القرآن  اعجاز البيان فى تفسير ام القرآن ]
+
|لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39137/ اعجازالبيان فى تفسير ام‌القرآن ]
 
}}
 
}}
اعجاز البيان، اثر صدر الدين قونوى به بيان جوانب اعجازى يكى از سوره‌هاى قرآن كريم يعنى فاتحه يا« ام القرآن» به زبان عربى مى‌پردازد. اين كتاب هم در ذيل كتابهاى اعجاز شناسى قرار مى‌گيرد و هم در ذيل كتابهاى تفسير، تفاوت و تمايزى كه اين تفسير با غالب تفاسير ديگر دارد، در اين نكته است كه اين كتاب بر اساس روش« تأويلى» به نگارش در آمده است و مؤلف آن در زمره مفسرانى است كه قرآن را« ذوبطون» مى‌دانند و معتقدند تنها روش دستيابى به اين بطون و لايه‌هاى تو در تو« تأويل» است. تأويل كه مهمترين ويژگى ديدگاه متصوفه و عرفا نيز هست، با تأويلى كه به معناى تفسير است و همه مفسران آن را پذيرفته‌اند، تفاوت دارد.
+
کتاب '''«اعجاز البیان فى تفسیر ام القرآن»''' اثر [[محمد بن اسحاق صدرالدین قونوی|صدرالدین محمد قونوى]] (م، ۶۷۳ ق)، از [[تفسیر عرفانی|تفاسیر عرفانی]] است که مشتمل بر [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و بیان جوانب [[معجزه|اعجازى]] سوره [[سوره حمد|فاتحة الکتاب]] (ام القرآن) مى‌باشد.  
  
قونوى كمتر به نقل اقاويل و نظرات مفسران و قرآن شناسان پرداخته است و غالب گفته‌هاى او درباره سوره فاتحه از قلب صيقلى او فيضان مى‌كند، چيزى كه آن را« علم لدنى» گفته‌اند و آن را در برابر« علم اكتسابى يا كسبى» قرار داده‌اند.
+
== مؤلف ==
 +
[[محمد بن اسحاق صدرالدین قونوی|صدرالدین محمد بن اسحاق قونوى]] (۶۷۳-۶۰۷ ق) از علماى نامى و عرفاى عالى مقام و مشایخ بزرگ قونیه ملقب به شیخ کبیر است. پدرش در کودکى او وفات کرد و مادرش به ازدواج [[محیی الدین ابن عربی|محیى‌الدین ابن العربى]] درآمد، بدین وسیله صدرالدین نیز در تحت تربیت بزرگان [[عرفان]] درآمد.
  
==مقدمه تفسير==
+
او در کنار سلوک و ریاضت، به کسب علوم ظاهرى هم پرداخت و در اندک زمانى جامع [[فقه]] و [[حدیث]] و علوم ظاهرى و عقلى و نقلى گردید. [[فخر الدین عراقی|فخرالدین عراقی]] و [[قطب الدین شیرازی]] از شاگردان او هستند.
  
قونوى پيش از آغاز به تفسير فاتحه، مقدماتى را قاعده وار عنوان مى‌فرمايد و سپس در تفسير از آنها- به اضافه برخى مطالب واردى و كشفى- استفاده كرده و آنها را در ضمن تفسير استطراد مى‌نمايد. نخست پس از خطبه، چكيده‌اى از بيان حال را عرضه مى‌دارد و سپس اركان كلام غيبى را مطرح كرده و پس از مقدمه‌اى طريق بحث را ضمن قواعدى كلى كه تعلق به اصول حقايق و علوم الهى دارد بيان مى‌كند، دلايل نظرى را از جهت وصول به غايت رد كرده و سپس قانون فكرى را كه نزد صاحبان نظر مطلوب است عنوان مى‌كند، كه اين هم در نزد برخى نتيجه بخش است و در نزد برخى ديگر عقيم، و اينكه آيا نيازى به قانون هست و يا اين كه فطرت سالم در اكتساب علوم كافى بوده و بى‌نياز از قانون است، بحث مى‌كند.
+
علاوه بر [[تفسیر]] «اعجاز البیان»، برخی دیگر از آثار او عبارتند از: النفحات الالهیه، مفتاح الغیب، شرح اسماء الحسنى، شعب الإیمان، الرسالة الهادیة، رساله در بیان مبدأ و معاد.
  
پس از آن روش محققان را به زبان اهل تحقيق ايراد مى‌فرمايد و بعد در پيوندى فرقى بين طالبان معرفت و حقايق علوى را بيان مى‌دارد و سپس مى‌گويد: معرفت حقايق مجرد از حيث بساطت و تجردشان در مرتبه علمى‌محال است، و راز جهل به حقيقت خداى متعال را بيان داشته و پس از آن وسايل تحصيل علم ذوق و كشف را بيان مى‌دارد و سپس در پيوند ديگرى حلول و اتحاد را كه بنده با حق اتحاد پيدا نمى‌كند، رد كرده و گويد: بلكه دست‌نويس و آينه تمام نماى صورت مرتبه پروردگارش مى‌شود، و بعد بيان مى‌دارد كه علم خدا حقيقى و علم بنده مجازى است، سپس راز، بهره‌بردارى از علم لدنى را بيان مى‌دارد.
+
== معرفی کتاب ==
 +
این کتاب هم در ذیل کتابهاى [[معجزه|اعجاز]] شناسى قرار مى‌گیرد و هم در ذیل کتابهاى [[تفسیر]]؛ تفاوت و تمایزى که این تفسیر با غالب تفاسیر دیگر دارد، در این نکته است که این کتاب بر اساس روش «تأویلى» به نگارش در آمده است و مؤلف آن در زمره مفسرانى است که [[قرآن]] را «ذو بطون» مى‌دانند و معتقدند تنها روش دستیابى به این بطون و لایه‌هاى تو در تو «[[تأویل|تأویل]]» است. تأویل که مهمترین ویژگى دیدگاه [[تصوف|متصوفه]] و [[عرفان|عرفا]] نیز هست، با تأویلى که به معناى تفسیر است و همه مفسران آن را پذیرفته‌اند، تفاوت دارد.
  
در پيوندى ديگر قواعدى را درباره الفاظ و اصطلاحاتى كه در اين كتاب مى‌آيد عنوان مى‌كند، از قبيل غيب مطلق و برزخ نخستين و مرتبه اسماء و حدّ فاصل و مقام انسان كامل و مرتبه احديت جمع و وجود، و اولين مراتب تعيّن و آخرين مرتبه غيب و اولين مرتبه شهادت نسبت به غيب مطلق و محل نفوذ اقتدار، و عمائى كه همان نفس رحمانى است كه بعينه اضافى اول است نسبت به معقول بودن هويتى كه غيب مطلق است،- و يا بگو غيب الهى- سپس اسرار علم تحقيق را بيان داشته و اين كه چرا تعريف علم جايز نيست و چرا گاهى‌بتعريف آمده؟ و اين كه در وجود چه مقدار علم است بيان داشته، و پس از آن بر نعوت و توصيف علم از قدم و حدوث و فعل و انفعال و بداهت و اكتساب و تصور و تصديق و ضرر و منفعت و غير اينها از صفات لازم آن پرداخته و بعد مراتب علم را بيان داشته و مى‌گويد: علم با تجلى ذاتى همراه است، سپس احكام و نسبتهاى علم را بيان مى‌دارد.
+
قونوى کمتر به نقل اقاویل و نظرات مفسران و قرآن شناسان پرداخته است و غالب گفته‌هاى او درباره [[سوره حمد|سوره فاتحه]] از قلب او فیضان مى‌کند، چیزى که آن را «علم لدنى» گفته‌اند و آن را در برابر «علم اکتسابى یا کسبى» قرار داده‌اند.
  
در پيوندى ديگر به سرّ علم و متعلقات آن پرداخته و بيان مى‌دارد كه صورت ادراك به واسطه علم تحقق مى‌پذيرد، و سپس ادوات و آلات توصيل معلومات را كه سراست بيان مى‌دارد: نخست حركت معنوى نفسانى، دوم استحضار صور معانى و كلمات در ذهن، و سوم حروف و كلماتى كه به واسطه گفتن و نوشتن ظاهراند سپس در پيوندى نسبت اجتماعى كه تابع حكم مرتبه جمع را- كه اختصاص به حد فاصل دارد- و راز تركيب‌هاى شش گانه را در عربيت، كه اسم با اسم و اسم با فعل و اسم با حرف و غير اينها است، بيان مى‌دارد.
+
ترجمه فارسی «اعجاز البیان»، توسط استاد محمد خواجوى انجام گرفته است.
  
پس از همه اينها در قاعده‌اى كلى راز حروف و كلمات و نقطه و حركات حروف است، و نيز وجود و امكانات و ممكنات، و آن چه از مراتب كه بدانها اختصاص دارد و آن چه كه بر آن مى‌گردد و استناد بدان دارد، و نيز راز كتاب بودن عالم- كتابى نوشته شده در صفحه‌اى گسترده- و غير اينها را كه فراگير اينها است بيان مى‌دارد، سپس در قاعده كلى ديگرى مراتب تميّز كه بين حق تعالى و غير او ثابت است، و آن چه از اصول اسرار را كه اختصاص به اين مرات دارد- به گونه تبعيت و استلزام- بيان مى‌دارد، بعد در قاعده كلى ديگر باز راز اسماء و اسماء اسماء و مراتب و كمالات آنها را، و طلب منسوب- بدانها كه تعلق به تحصيل آن چه از كمالاتشان كه در آن( طلب) است، فايده« تسميه» و« اسماء» و آن چه تفاوت كه بين اين دو است و اسرار ديگرى را بيان مى‌دارد، سپس در بابى، راز آغاز و ايجاد و سرّ وحدت و كثرت و غيب و شهادت و جمع و تفصيل و مقام انسان كامل و راز« حب- عشق» و احكام آن و راز بسم الله الرحمن الرحيم را از برخى وجوه بيان مى‌دارد.
+
==محتوای کتاب==
  
==روش تفسير==
+
[[محمد بن اسحاق صدرالدین قونوی|صدرالدین قونوى]] پیش از آغاز به تفسیر [[سوره فاتحه]]، مقدماتى را قاعده وار عنوان مى‌کند و سپس در تفسیر از آنها - به اضافه برخى مطالب واردى و کشفى - استفاده کرده و آنها را در ضمن تفسیر استطراد مى‌نماید.
  
بعد از مقدمات وارد تفسير سوره حمد، به شكل كلمه به كلمه و آيه به آيه مى‌شود. چون سوره حمد به 3 قسم تقسيم شده( بنا به تقسيم الهى و تعريف نبوى)، قسمت اول تا« يوم الدين»، قسمت دوم« اياك نعبد و اياك نستعين» و قسمت سوم« اهدنا الصراط المستقيم» تا آخر سوره، تفسير آن را نيز بر سه قسم تقسيم نموده است، و بر حسب حديث مشهور« لكل آيه ظهر و بطن و حد و مطلع» هر كلمه و آيه را ابتدا با زبان ظاهر سپس باطن و بعد از آن به ماوراء باطن كه همان لسان حد و مطلع است، تفسير مى‌نمايد.
+
مفسر بعد از مقدمات وارد [[تفسیر]] سوره حمد، به شکل کلمه به کلمه و [[آیه]] به آیه مى‌شود. چون سوره حمد به سه قسم تقسیم شده (بنا به تقسیم الهى و تعریف نبوى)، قسمت اول تا {{متن قرآن|«یوْمِ الدِّینِ»}}، قسمت دوم {{متن قرآن|«إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ»}} و قسمت سوم {{متن قرآن|«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»}} تا آخر سوره، تفسیر آن را نیز بر سه قسم تقسیم نموده است، و بر حسب [[حدیث مشهور]] «لکلّ آیة ظَهرٌ و بَطنٌ و حدّ و مَطلع» هر کلمه و آیه را ابتدا با زبان ظاهر، سپس باطن و بعد از آن به ماوراء باطن که همان لسان حدّ و مطلع است، تفسیر مى‌نماید.
  
==خلاصه‌اى از مباحث==
+
جهت ارائه تصویرى کلى از مطالب این تفسیر، به ذکر خلاصه‌اى از مباحث مطرح شده در آن مى‌پردازیم. پس از بیان اجمالى مقدمات، به تفصیل آن در تفسیر و شرح {{متن قرآن|«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ»}} به زبان مرتبه ذوقى (کشفى) مى‌پردازد که آشکار کننده کنه آیه است. لذا از اسماء آغاز مى‌کند، همزه الف، باء، سین و میم را توضیح داده، در پى آن بابى در بطون قرآن و اسرار حروف مى‌گشاید و از پس آن شروع به تفسیر «الرحمن الرحیم» مى‌فرماید که بنده چگونه باید پروردگارش را یاد کند و در طى آن مراتب حضور را بیان مى‌دارد.
  
جهت ارائه تصويرى كلى از مطالب اين تفسير، به ذكر خلاصه‌اى از مباحث مطرح شده در آن مى‌پردازيم. پس از بيان اجمالى مقدمات، اكنون به تفصيل آن در تفسير و شرح« بسم الله الرحمن الرحيم» به زبان مرتبه ذوقى( كشفى) مى‌پردازد كه آشكار كننده كنه آيه است. لذا از اسماء آغاز مى‌كند، همزه الف، باء، سين و ميم را توضيح داده، در پى آن بابى در بطون قرآن و اسرار حروف مى‌گشايد و از پس آن شروع به تفسير« الرحمن الرحيم» مى‌فرمايد كه بنده چگونه بايد پروردگارش را ياد كند و در طى آن مراتب حضور را بيان مى‌دارد.
+
اینجا بابى باز مى‌کند که متضمن بیان فواتح کلیات مى‌باشد که اختصاص به کتاب کبیر( جهان وجود) و کتاب صغیر( انسان کامل الهى) و کتابهایى که بین این دو کتاب است دارد، این فواتح بسیار مفصل و ارزشمند است و متضمن علوم فراوان. سپس به بیان مفاتیح غیبى مى‌پردازد و از پى آن به تفسیر آیه {{متن قرآن|«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»}} مى‌پردازد و آن را در طى مقدمه‌اى در معنى الوهیت و نیز حمد را با انحاء مختلف و زبانهاى گوناگون آن از جهت قول و ذوق بیان مى‌دارد و سپس به اشتقاق لفظ جلاله «[[الله]]» و تطابق معانى اسم از جهت ظاهر و باطن مى‌پردازد و از آنجا به تفسیر اسم «رب» متوجه مى‌شود و مطالبى گرانقدر را متعرض مى‌گردد.
  
اينجا بابى باز مى‌كند كه متضمن بيان فواتح كليات مى‌باشد كه اختصاص به كتاب كبير( جهان وجود) و كتاب صغير( انسان كامل الهى) و كتابهايى كه بين اين دو كتاب است دارد، اين فواتح بسيار مفصل و ارزشمند است و متضمن علوم فراوان، سپس به بيان مفاتيح غيبى مى‌پردازد و از پى آن به تفسير آيه« الحمد لله رب العالمين» مى‌پردازد و آن را در طى مقدمه‌اى در معنى الوهيت و نيز حمد را با انحاء مختلف و زبانهاى گوناگون آن از جهت قول و ذوق بيان مى‌دارد و سپس به اشتقاق لفظ جلاله« الله» و تطابق معانى اسم از جهت ظاهر و باطن مى‌پردازد و از آنجا به تفسير اسم« رب» متوجه مى‌شود و مطالبى گرانقدر را متعرض مى‌گردد.
+
سپس در تفسیر «عالمین» به زبان ظاهر و زبان باطن- هر دو- مى‌پردازد و در پایان این مبحث عوالم را دسته‌بندى مى‌نماید، عالم مثال مطلق، عالم تهیم، عالم قلم و لوح، عالم طبیعت و سپس [[عرش]] است و همین طور به ترتیب ادامه دارد تا منتهى به انسان در عالم دنیا مى‌شود و پس از آن عالم [[برزخ]]، عالم حشر، عالم [[دوزخ]]، عالم [[بهشت]] و بعدش عالم کثیب (محل مشاهده حق تعالى) و در پایان مرتبه احدیت جمع و وجود است که معدن و منبع و کانون تمام عوالم مى‌باشد.
  
سپس در تفسير« عالمين» به زبان ظاهر و زبان باطن- هر دو- مى‌پردازد و در پايان اين مبحث عوالم را دسته‌بندى مى‌نمايد، عالم مثال مطلق، عالم تهيّم، عالم قلم و لوح، عالم طبيعت و سپس عرش است و همين طور به ترتيب ادامه دارد تا منتهى به انسان در عالم دنيا مى‌شود و پس از آن عالم برزخ، عالم حشر، عالم دوزخ، عالم بهشت و بعدش عالم كثيب( محل مشاهده حق تعالى) و در پايان مرتبه احديت جمع و وجود است كه معدن و منبع و كانون تمام عوالم مى‌باشد.
+
در بابى دیگر متعرض تفسیر {{متن قرآن|«الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ»}} مى‌شود، پس از بررسى اسم «رحمان»، «رحیم» و «الله»، مراتب رحمت را بیان مى‌دارد و رابطه رحمت، وجود و نور را متعرض مى‌گردد.
  
در بابى متعرض تفسير« الرحمن الرحيم» مى‌شود، پس از بررسى اسم« رحمان»،« رحيم» و« الله»، مراتب رحمت را بيان مى‌دارد و رابطه رحمت، وجود و نور را متعرض مى‌گردد.
+
پس آغاز در تفسیر آیه {{متن قرآن|«مَالِک یوْمِ الدِّینِ»}} کرده که حاوى راز فلک و راز «یوم» و راز «دین» است، و مفصلا این که مالک و یا ملک خوانده شود در کدام افضل است بحث نموده است. بعد از آن به تفسیر «دین» مى‌پردازد. پس از آن در پیوندى از اصولى در افعال مکلفان بحث مى‌کند و در دنباله‌اى از راز اوامر و نواهى که عذاب اخروى و بهشت بدانها مقرون است، سخن مى‌گوید و به وجوه و جهات مختلف قلب که همانند مراتب پنج گانه خلقت است، اشاره دارد.
  
پس آغاز در تفسير آيه« مالك يوم الدين» كرده كه حاوى راز فلك و راز« يوم» و راز« دين» است، و مفصلا اين كه مالك و يا ملك خوانده شود در كدام افضل است بحث نموده و در تفسير« يوم» وارد بحث اصل زمان كه اسم« دهر» است مى‌شود. بعد از آن به تفسير« دين» مى‌پردازد. پس از آن در پيوندى از اصولى در افعال مكلفان بحث مى‌كند و در دنباله‌اى از راز اوامر و نواهى كه عذاب اخروى و بهشت بدانها مقرون است، سخن مى‌گويد و به وجوه و جهات مختلف قلب كه همانند مراتب پنج گانه خلقت است، اشاره دارد.
+
در فصلى دیگر آنچه از اسرار و معانى لفظ «دین» باقى مانده بیان مى‌دارد، و نیز راز تکلیف و حکمت و اصل آن را به زبان مطّلع و احدیت جمع بیان مى‌کند. در اینجا حضرت شیخ پس از آن که فاتحه را به سه بخش تقسیم کرده بود، براى هر بخشى در پایانش به زبان جمع و مطّلع بحثى مستوفى و شیرین دارد، به همین جهت در اینجا از {{متن قرآن|«بسم الله الرحمن الرحیم»}} آغاز مى‌کند تا {{متن قرآن|«مالک یوم الدین»}}، که ثلث اول حمد است.
در فصلى ديگر آنچه از اسرار و معانى لفظ« اين» باقى مانده بيان مى‌دارد، و نيز راز تكليف و حكمت و اصل آن را به زبان مطّلع و احديت جمع بيان مى‌كند. در اينجا حضرت شيخ پس از آن كه فاتحه را به سه بخش تقسيم كرده بود، براى هر بخشى در پايانش به زبان جمع و مطّلع بحثى مستوفى و شيرين دارد، به همين جهت در اينجا از بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مى‌كند تا مالك يوم الدين، كه ثلث اول حمد است.
+
در پیوندى دیگر در ظهر و بطن و حدّ و مطلع سخن مى‌راند و مى‌گوید هیچ موجودى عینى و خارجى و هیچ امر غیبى نیست جز آن که حلم این مراتب در آن جارى و سارى است.
در پيوندى ديگر در ظهر و بطن و حد و مطلع سخن مى‌راند و مى‌گويد هيچ موجودى عينى و خارجى و هيچ امر غيبى نيست جز آن كه حلم اين مراتب در آن جارى و سارى است.
 
  
از اينجا بخش دوم تفسير در تفسير آيه:«اياك نعبد و اياك نستعين»آغاز مى‌شود، نخست بحث مفصلى راجع به« وجهه» مى‌فرمايد. سپس در پيوندى عبادت ذاتى و عبادت صفاتى را عنوان مى‌كند. سپس به تفسير اياك نستعين مى‌پردازد. پس از آن در پيوندى از جمع و مطّلع- در بخش دوم فاتحه- اين قسمت را پايان مى‌دهد.
+
از اینجا بخش دوم تفسیر در تفسیر آیه: {{متن قرآن|«إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ»}} آغاز مى‌شود، نخست بحث مفصلى راجع به «وجهه» مى‌فرماید. سپس در پیوندى عبادت ذاتى و عبادت صفاتى را عنوان مى‌کند. سپس به تفسیر {{متن قرآن|«ایاک نستعین»}} مى‌پردازد. پس از آن در پیوندى از جمع و مطّلع- در بخش دوم فاتحه- این قسمت را پایان مى‌دهد.
سپس آغاز به تفسير بخش سوم كه اختصاص به بنده دارد، مى‌كند و به تفسير صراط مستقيم مى‌پردازد، هدايت، ايمان و تقوا را سه مرتبه مى‌كند، و آيه 93 سوره مائده را در اين مقام بس عالى و عرفانى تفسير مى‌نمايد، و در پيوندى ديگر درباره تجلى مطلق سخن مى‌راند و پس از آن در اسماء متقابل و نسبتهاى متقابل بحث مى‌نمايد، سپس آيه 56 سوره هود را از زبان حضرت هود عليه السلام عنوان كرده، به همراه آيه 108 يوسف تفسير مى‌كند.
 
  
پس از آن در پيوندى ديگر، مراتب هدايت را بازگو كرده بيان مى‌دارد كه صراط مستقيم داراى سه مرتبه است.
+
سپس آغاز به تفسیر بخش سوم که اختصاص به بنده دارد، مى‌کند و به تفسیر «صراط مستقیم» مى‌پردازد، هدایت، [[ایمان]] و [[تقوا]] را سه مرتبه مى‌کند، و [[آیه 93 سوره مائده|آیه ۹۳ سوره مائده]] را در این مقام بس عالى و [[عرفان|عرفانى]] تفسیر مى‌نماید، و در پیوندى دیگر درباره تجلى مطلق سخن مى‌راند و پس از آن در اسماء متقابل و نسبتهاى متقابل بحث مى‌نماید، سپس [[آیه 56 سوره هود|آیه ۵۶ سوره هود]] را از زبان [[حضرت هود]] علیه السلام عنوان کرده، به همراه [[آیه 108 سوره یوسف|آیه ۱۰۸ سوره یوسف]] تفسیر مى‌کند. پس از آن در پیوندى دیگر، مراتب هدایت را بازگو کرده بیان مى‌دارد که صراط مستقیم داراى سه مرتبه است.
  
در پيوندى ديگر به زبان مطّلع و زبان جمع- طبق معمول- سخن مى‌گويد و مراتب هدايت و گمراهى را بيان داشته هر كدام را داراى سه مرتبه مى‌داند و سپس مراتب اعتدال را مطرح مى‌كند. و باز در پيوندى ديگر درباره محكم‌ترين راه خصوصى در مطلق راههاى مشروع بيانى مفصل دارد، و در پيوندى ديگر سخن در مراتب سلوك مى‌راند. سپس در فصلى سخن از راز نبوت و صورت‌هاى ارشاد آن و غايت راهها و نتايج آن مى‌راند.
+
در پیوندى دیگر به زبان مطلع و زبان جمع- طبق معمول- سخن مى‌گوید و مراتب هدایت و گمراهى را بیان داشته هر کدام را داراى سه مرتبه مى‌داند و سپس مراتب [[اعتدال]] را مطرح مى‌کند. و باز در پیوندى دیگر درباره محکم‌ترین راه خصوصى در مطلق راههاى مشروع بیانى مفصل دارد، و در پیوندى دیگر سخن در مراتب سلوک مى‌راند. سپس در فصلى سخن از راز [[نبوت]] و صورت‌هاى ارشاد آن و غایت راهها و نتایج آن مى‌راند.
پس از اين در فصلى مستقل هدايتى را كه پيش از اين وعده‌اش را داده بود بيان مى‌دارد و در« اهدنا» راز دعا و اجابت را بيان داشته و مشخص مى‌كند كه چه حالى كه بهترين و شايسته‌ترين است انسان از جهت سلوك و وقوف و سكون و ظهور و بطون بايد بر آن باشد. سپس در فصلى به عنوان دنباله سخن درباره اين آيه بحثى درباره توجه كامل مى‌فرمايد و سپس به تفسير«صراط الذين انعمت عليهم...»مى‌پردازد. و پس از تشريح نعمت، صورت نعمت و روح و راز آن را بيان مى‌دارد.
 
  
پس از اين در پيوندى ديگر در نعمت و عذاب( بهشت و دوزخ) كه ثمره و نتيجه رضا و غضب است سخن گفته و هر يك را سه مرتبه مى‌كند، و مفصلا بحث مى‌فرمايد. سپس به بيان مراتب نعيم و آلام و دردها و نيز مراتب رضاى انسانى مى‌پردازد.
+
پس از این در فصلى مستقل هدایتى را که پیش از این وعده‌اش را داده بود بیان مى‌دارد و در «اهدنا» راز [[دعا]] و اجابت را بیان داشته و مشخص مى‌کند که چه حالى که بهترین و شایسته‌ترین است انسان از جهت سلوک و وقوف و سکون و ظهور و بطون باید بر آن باشد. سپس در فصلى به عنوان دنباله سخن درباره این [[آیه]] بحثى درباره توجه کامل مى‌فرماید و سپس به تفسیر {{متن قرآن|«صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ...»}} مى‌پردازد. و پس از تشریح نعمت، صورت نعمت و روح و راز آن را بیان مى‌دارد.
  
پس از آن در وصلى به تفسير«و لا الضالين»پرداخته، مراتب ضلال و گمراهى را بيان مى‌دارد و به بيان حسرت مى‌پردازد و در وصلى راز حيرت اخير و درجات و سبب‌هاى آن را مفصلا مطرح مى‌كند و سپس كيفياتى از وجود را با گفتارى شگفت آشكار مى‌سازد. و در پيوندى، بخش پايانى فواتح كلى و جوامع حكمت‌ها و اسرار الهى قرآن و فرقانى را بيان مى‌دارد. و در پيوند ديگرى به زبان جمع الجمع سخن گفته و تمام سوره فاتحه را از ابتدا تا انتها به زبان جمع الجمع تفسيرى فشرده و عميق مى‌فرمايد و رازهاى شگفتى را در اين پيوند آشكار و بيان مى‌سازد و مفصلا در آيه ميراث كه آخرين آيه‌اى بود كه بر رسول خدا( ص) نازل شده، بحث نموده و انحاء مختلف ميراث را بيان مى‌دارد، سپس به خلافت مى‌پردازد.
+
پس از این در پیوندى دیگر در نعمت و [[عذاب]] (بهشت و دوزخ) که ثمره و نتیجه رضا و غضب است سخن گفته و هر یک را سه مرتبه مى‌کند، و مفصلا بحث مى‌فرماید. سپس به بیان مراتب نعیم و آلام و دردها و نیز مراتب رضاى انسانى مى‌پردازد.
در پيوندى ديگر دسته‌اى از اسرار و رازهاى شرعى اصلى و قرآنى را بيان مى‌دارد و آن را هفت قسم قرار مى‌دهد، پس از آن درباره اصول احكام كلى شرعى يعنى حلال، حرام، مباح، مكروه و مندوب با مثالهاى گوناگون داد سخن مى‌دهد. سپس راز ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه را با پيوندى از جوامع كلمات و از پى آن پيوندى ديگر بيان داشته و خداى را بر نوشتن اين كتاب سپاس مى‌گويد.
 
  
==نسخه‌شناسى==
+
پس از آن در وصلى به تفسیر {{متن قرآن|«وَلَا الضَّالِّینَ»}} پرداخته، مراتب ضلال و گمراهى را بیان مى‌دارد و به بیان حسرت مى‌پردازد و در وصلى راز حیرت اخیر و درجات و سبب‌هاى آن را مفصلا مطرح مى‌کند و سپس کیفیاتى از وجود را با گفتارى شگفت آشکار مى‌سازد. و در پیوندى، بخش پایانى فواتح کلى و جوامع حکمت‌ها و اسرار الهى [[قرآن]] و فرقانى را بیان مى‌دارد. و در پیوند دیگرى به زبان جمع الجمع سخن گفته و تمام سوره فاتحه را از ابتدا تا انتها به زبان جمع الجمع تفسیرى فشرده و عمیق مى‌فرماید و رازهاى شگفتى را در این پیوند آشکار و بیان مى‌سازد و مفصلا در آیه میراث که آخرین آیه‌اى بود که بر [[رسول خدا]] (ص) نازل شده، بحث نموده و انحاء مختلف میراث را بیان مى‌دارد، سپس به [[خلافت]] مى‌پردازد.
  
اين كتاب توسط عبد الله بن احمد علوى( مصحح دائرة المعارف عثمانيه) در سال 1369 ق 1949 م در حيدرآباد هند تصحيح شده و در سال 1404 ق از سوى« منشورات مكتبة الاروميه» در قم، ايران به قطع وزيرى در يك جلد تجديد چاپ گرديده است. مقدمه‌اى نيز از طرف مصحح درباره مزاياى كتاب، شرح حال قونوى، عقيده و مصنفات وى و نسخه اصلى كه كتاب بر اساس آن چاپ شده است، ارائه شده است.
+
در پیوندى دیگر دسته‌اى از اسرار و رازهاى شرعى اصلى و قرآنى را بیان مى‌دارد و آن را هفت قسم قرار مى‌دهد، پس از آن درباره اصول [[احکام شرعی]] یعنى [[حلال]]، [[حرام]]، [[مباح]]، [[مکروه]] و [[استحباب|مندوب]] با مثالهاى گوناگون داد سخن مى‌دهد. سپس راز [[ناسخ و منسوخ]] و [[آیات محکم و متشابه|محکم و متشابه]] را با پیوندى از جوامع کلمات و از پى آن پیوندى دیگر بیان داشته و خداى را بر نوشتن این کتاب سپاس مى‌گوید.
نسخه حاضر از طرف مؤسسه بوستان كتاب، وابسته به دفتر تبليغات اسلامى‌حوزه علميه قم با بهره‌گيرى از نسخه تصحيح شده مرحوم استاد سيد جلال الدين آشتيانى( كه با نسخ متعدد تطبيق داده شده بود) با اشراف علمى آقاى احمد عابدى و تلاش محققان ديگر، تهيه گرديده است، اين نسخه شامل عنوان بندى مطالب، پاورقى نسخه بدلها و فهرست آيات به اصطلاحات و موضوعات مى‌باشد كه با مقدمه كوتاهى از طرف ناشر، در سال 1423 ق، 1381 ش چاپ اول خود را در يك جلد به دوستداران قرآن و عرفان ارائه داده است.
 
ترجمه اين اثر توسط استاد محمد خواجوى انجام گرفته است.
 
  
==منابع مقاله==
+
==منابع==
  
1- مقدمه آقاى محمد خواجوى به عنوان مترجم
+
* [[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر]]، بخش کتابشناسی.
 
+
* دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، بهاءالدین خرمشاهى.
2- مقدمه مفسر و تفسير آن
 
 
 
3- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش بهاء الدين خرمشاهى ج 1 ص 667 و ج 2 ص 1779
 
 
 
4- مقدمه چاپ حيدرآباد هند به قلم عبد الله بن احمد علو
 
 
 
==منبع==
 
 
 
نرم افزار جامع التفاسیر ، بخش کتاب شناسی
 
 
 
==متن کتاب اعجاز البيان فى تفسير ام القرآن==
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39137/اعجاز-البيان-في-تفسير-ام-القرآن  اعجاز البيان فى تفسير ام القرآن ]
 
 
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39278/ترجمه‌-اعجاز-البيان‌--يا--تفسير-سوره‌-فاتحه ترجمه اعجاز البیان فی تفسیر ام القرآن]
 
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 
+
[[رده: تفاسیر]][[رده: تفاسیر عرفانی]]
[[رده: تفاسیر]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۸

اعجاز البیان.jpg
نویسنده صدرالدین قونوی
موضوع تفسیر سوره حمد
زبان عربی
تعداد جلد ۱
تصحیح سید جلال‌الدين‌ آشتيانی

اعجازالبيان فى تفسير ام‌القرآن

کتاب «اعجاز البیان فى تفسیر ام القرآن» اثر صدرالدین محمد قونوى (م، ۶۷۳ ق)، از تفاسیر عرفانی است که مشتمل بر تفسیر و بیان جوانب اعجازى سوره فاتحة الکتاب (ام القرآن) مى‌باشد.

مؤلف

صدرالدین محمد بن اسحاق قونوى (۶۷۳-۶۰۷ ق) از علماى نامى و عرفاى عالى مقام و مشایخ بزرگ قونیه ملقب به شیخ کبیر است. پدرش در کودکى او وفات کرد و مادرش به ازدواج محیى‌الدین ابن العربى درآمد، بدین وسیله صدرالدین نیز در تحت تربیت بزرگان عرفان درآمد.

او در کنار سلوک و ریاضت، به کسب علوم ظاهرى هم پرداخت و در اندک زمانى جامع فقه و حدیث و علوم ظاهرى و عقلى و نقلى گردید. فخرالدین عراقی و قطب الدین شیرازی از شاگردان او هستند.

علاوه بر تفسیر «اعجاز البیان»، برخی دیگر از آثار او عبارتند از: النفحات الالهیه، مفتاح الغیب، شرح اسماء الحسنى، شعب الإیمان، الرسالة الهادیة، رساله در بیان مبدأ و معاد.

معرفی کتاب

این کتاب هم در ذیل کتابهاى اعجاز شناسى قرار مى‌گیرد و هم در ذیل کتابهاى تفسیر؛ تفاوت و تمایزى که این تفسیر با غالب تفاسیر دیگر دارد، در این نکته است که این کتاب بر اساس روش «تأویلى» به نگارش در آمده است و مؤلف آن در زمره مفسرانى است که قرآن را «ذو بطون» مى‌دانند و معتقدند تنها روش دستیابى به این بطون و لایه‌هاى تو در تو «تأویل» است. تأویل که مهمترین ویژگى دیدگاه متصوفه و عرفا نیز هست، با تأویلى که به معناى تفسیر است و همه مفسران آن را پذیرفته‌اند، تفاوت دارد.

قونوى کمتر به نقل اقاویل و نظرات مفسران و قرآن شناسان پرداخته است و غالب گفته‌هاى او درباره سوره فاتحه از قلب او فیضان مى‌کند، چیزى که آن را «علم لدنى» گفته‌اند و آن را در برابر «علم اکتسابى یا کسبى» قرار داده‌اند.

ترجمه فارسی «اعجاز البیان»، توسط استاد محمد خواجوى انجام گرفته است.

محتوای کتاب

صدرالدین قونوى پیش از آغاز به تفسیر سوره فاتحه، مقدماتى را قاعده وار عنوان مى‌کند و سپس در تفسیر از آنها - به اضافه برخى مطالب واردى و کشفى - استفاده کرده و آنها را در ضمن تفسیر استطراد مى‌نماید.

مفسر بعد از مقدمات وارد تفسیر سوره حمد، به شکل کلمه به کلمه و آیه به آیه مى‌شود. چون سوره حمد به سه قسم تقسیم شده (بنا به تقسیم الهى و تعریف نبوى)، قسمت اول تا «یوْمِ الدِّینِ»، قسمت دوم «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ» و قسمت سوم «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» تا آخر سوره، تفسیر آن را نیز بر سه قسم تقسیم نموده است، و بر حسب حدیث مشهور «لکلّ آیة ظَهرٌ و بَطنٌ و حدّ و مَطلع» هر کلمه و آیه را ابتدا با زبان ظاهر، سپس باطن و بعد از آن به ماوراء باطن که همان لسان حدّ و مطلع است، تفسیر مى‌نماید.

جهت ارائه تصویرى کلى از مطالب این تفسیر، به ذکر خلاصه‌اى از مباحث مطرح شده در آن مى‌پردازیم. پس از بیان اجمالى مقدمات، به تفصیل آن در تفسیر و شرح «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ» به زبان مرتبه ذوقى (کشفى) مى‌پردازد که آشکار کننده کنه آیه است. لذا از اسماء آغاز مى‌کند، همزه الف، باء، سین و میم را توضیح داده، در پى آن بابى در بطون قرآن و اسرار حروف مى‌گشاید و از پس آن شروع به تفسیر «الرحمن الرحیم» مى‌فرماید که بنده چگونه باید پروردگارش را یاد کند و در طى آن مراتب حضور را بیان مى‌دارد.

اینجا بابى باز مى‌کند که متضمن بیان فواتح کلیات مى‌باشد که اختصاص به کتاب کبیر( جهان وجود) و کتاب صغیر( انسان کامل الهى) و کتابهایى که بین این دو کتاب است دارد، این فواتح بسیار مفصل و ارزشمند است و متضمن علوم فراوان. سپس به بیان مفاتیح غیبى مى‌پردازد و از پى آن به تفسیر آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» مى‌پردازد و آن را در طى مقدمه‌اى در معنى الوهیت و نیز حمد را با انحاء مختلف و زبانهاى گوناگون آن از جهت قول و ذوق بیان مى‌دارد و سپس به اشتقاق لفظ جلاله «الله» و تطابق معانى اسم از جهت ظاهر و باطن مى‌پردازد و از آنجا به تفسیر اسم «رب» متوجه مى‌شود و مطالبى گرانقدر را متعرض مى‌گردد.

سپس در تفسیر «عالمین» به زبان ظاهر و زبان باطن- هر دو- مى‌پردازد و در پایان این مبحث عوالم را دسته‌بندى مى‌نماید، عالم مثال مطلق، عالم تهیم، عالم قلم و لوح، عالم طبیعت و سپس عرش است و همین طور به ترتیب ادامه دارد تا منتهى به انسان در عالم دنیا مى‌شود و پس از آن عالم برزخ، عالم حشر، عالم دوزخ، عالم بهشت و بعدش عالم کثیب (محل مشاهده حق تعالى) و در پایان مرتبه احدیت جمع و وجود است که معدن و منبع و کانون تمام عوالم مى‌باشد.

در بابى دیگر متعرض تفسیر «الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ» مى‌شود، پس از بررسى اسم «رحمان»، «رحیم» و «الله»، مراتب رحمت را بیان مى‌دارد و رابطه رحمت، وجود و نور را متعرض مى‌گردد.

پس آغاز در تفسیر آیه «مَالِک یوْمِ الدِّینِ» کرده که حاوى راز فلک و راز «یوم» و راز «دین» است، و مفصلا این که مالک و یا ملک خوانده شود در کدام افضل است بحث نموده است. بعد از آن به تفسیر «دین» مى‌پردازد. پس از آن در پیوندى از اصولى در افعال مکلفان بحث مى‌کند و در دنباله‌اى از راز اوامر و نواهى که عذاب اخروى و بهشت بدانها مقرون است، سخن مى‌گوید و به وجوه و جهات مختلف قلب که همانند مراتب پنج گانه خلقت است، اشاره دارد.

در فصلى دیگر آنچه از اسرار و معانى لفظ «دین» باقى مانده بیان مى‌دارد، و نیز راز تکلیف و حکمت و اصل آن را به زبان مطّلع و احدیت جمع بیان مى‌کند. در اینجا حضرت شیخ پس از آن که فاتحه را به سه بخش تقسیم کرده بود، براى هر بخشى در پایانش به زبان جمع و مطّلع بحثى مستوفى و شیرین دارد، به همین جهت در اینجا از «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز مى‌کند تا «مالک یوم الدین»، که ثلث اول حمد است. در پیوندى دیگر در ظهر و بطن و حدّ و مطلع سخن مى‌راند و مى‌گوید هیچ موجودى عینى و خارجى و هیچ امر غیبى نیست جز آن که حلم این مراتب در آن جارى و سارى است.

از اینجا بخش دوم تفسیر در تفسیر آیه: «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ» آغاز مى‌شود، نخست بحث مفصلى راجع به «وجهه» مى‌فرماید. سپس در پیوندى عبادت ذاتى و عبادت صفاتى را عنوان مى‌کند. سپس به تفسیر «ایاک نستعین» مى‌پردازد. پس از آن در پیوندى از جمع و مطّلع- در بخش دوم فاتحه- این قسمت را پایان مى‌دهد.

سپس آغاز به تفسیر بخش سوم که اختصاص به بنده دارد، مى‌کند و به تفسیر «صراط مستقیم» مى‌پردازد، هدایت، ایمان و تقوا را سه مرتبه مى‌کند، و آیه ۹۳ سوره مائده را در این مقام بس عالى و عرفانى تفسیر مى‌نماید، و در پیوندى دیگر درباره تجلى مطلق سخن مى‌راند و پس از آن در اسماء متقابل و نسبتهاى متقابل بحث مى‌نماید، سپس آیه ۵۶ سوره هود را از زبان حضرت هود علیه السلام عنوان کرده، به همراه آیه ۱۰۸ سوره یوسف تفسیر مى‌کند. پس از آن در پیوندى دیگر، مراتب هدایت را بازگو کرده بیان مى‌دارد که صراط مستقیم داراى سه مرتبه است.

در پیوندى دیگر به زبان مطلع و زبان جمع- طبق معمول- سخن مى‌گوید و مراتب هدایت و گمراهى را بیان داشته هر کدام را داراى سه مرتبه مى‌داند و سپس مراتب اعتدال را مطرح مى‌کند. و باز در پیوندى دیگر درباره محکم‌ترین راه خصوصى در مطلق راههاى مشروع بیانى مفصل دارد، و در پیوندى دیگر سخن در مراتب سلوک مى‌راند. سپس در فصلى سخن از راز نبوت و صورت‌هاى ارشاد آن و غایت راهها و نتایج آن مى‌راند.

پس از این در فصلى مستقل هدایتى را که پیش از این وعده‌اش را داده بود بیان مى‌دارد و در «اهدنا» راز دعا و اجابت را بیان داشته و مشخص مى‌کند که چه حالى که بهترین و شایسته‌ترین است انسان از جهت سلوک و وقوف و سکون و ظهور و بطون باید بر آن باشد. سپس در فصلى به عنوان دنباله سخن درباره این آیه بحثى درباره توجه کامل مى‌فرماید و سپس به تفسیر «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ...» مى‌پردازد. و پس از تشریح نعمت، صورت نعمت و روح و راز آن را بیان مى‌دارد.

پس از این در پیوندى دیگر در نعمت و عذاب (بهشت و دوزخ) که ثمره و نتیجه رضا و غضب است سخن گفته و هر یک را سه مرتبه مى‌کند، و مفصلا بحث مى‌فرماید. سپس به بیان مراتب نعیم و آلام و دردها و نیز مراتب رضاى انسانى مى‌پردازد.

پس از آن در وصلى به تفسیر «وَلَا الضَّالِّینَ» پرداخته، مراتب ضلال و گمراهى را بیان مى‌دارد و به بیان حسرت مى‌پردازد و در وصلى راز حیرت اخیر و درجات و سبب‌هاى آن را مفصلا مطرح مى‌کند و سپس کیفیاتى از وجود را با گفتارى شگفت آشکار مى‌سازد. و در پیوندى، بخش پایانى فواتح کلى و جوامع حکمت‌ها و اسرار الهى قرآن و فرقانى را بیان مى‌دارد. و در پیوند دیگرى به زبان جمع الجمع سخن گفته و تمام سوره فاتحه را از ابتدا تا انتها به زبان جمع الجمع تفسیرى فشرده و عمیق مى‌فرماید و رازهاى شگفتى را در این پیوند آشکار و بیان مى‌سازد و مفصلا در آیه میراث که آخرین آیه‌اى بود که بر رسول خدا (ص) نازل شده، بحث نموده و انحاء مختلف میراث را بیان مى‌دارد، سپس به خلافت مى‌پردازد.

در پیوندى دیگر دسته‌اى از اسرار و رازهاى شرعى اصلى و قرآنى را بیان مى‌دارد و آن را هفت قسم قرار مى‌دهد، پس از آن درباره اصول احکام شرعی یعنى حلال، حرام، مباح، مکروه و مندوب با مثالهاى گوناگون داد سخن مى‌دهد. سپس راز ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه را با پیوندى از جوامع کلمات و از پى آن پیوندى دیگر بیان داشته و خداى را بر نوشتن این کتاب سپاس مى‌گوید.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: