لَيسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوا وَ أَحسَنُوا وَ اللّهُ يُحِبُّ المُحسِنِينَ (93)
نيست بر كساني که ايمان آوردند و عمل صالح نمودند باكي در آنچه ميل ميكنند از مأكول و مشروب در صورتي که متقي و مؤمن و اعمال صالحه داشته باشند پس از آن تقوي پيدا كنند و ايمان آورند پس از آن تقوي داشته باشند و احسان كنند و خدا دوست دارد احسان كنندگان را.
در اينکه آيه شريفه چند اشكال بنظر ميآيد: 1- وجه تكرار إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا چيست. 2- اشكاليست که سيد مرتضي رضي اللّه عنه فرموده که ارتباط
جلد 6 - صفحه 465
شرط و جزاء چيست، 3- اينكه بنظر حقير ميآيد وجه تقديم تقوي بر ايمان چيست
(اما اشكال اول)
مفسرين دو جواب گفتند: يكي آنكه جمله لَيسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا راجع بشرب خمر است و عمل ميسر قبل از نزول آيه تحريم مشروط است بر اينكه بعد از نزول تحريم بپرهيزند که مفاد إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا است وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اتيان باعمال حسنه پس تقواي از محرمات و ايمان بخدا و اتيان باعمال حسنه رفع محذور ارتكاب قبل از نزول تحريم را ميكند و جمله ثُمَّ اتَّقَوا وَ آمَنُوا يعني دوام تقوي و ايمان که بر اينکه دو باقي باشند و جمله ثُمَّ اتَّقَوا وَ أَحسَنُوا راجع بتقوي از مظالم عباد است بقرينه احسنوا و اينکه جواب علاوه بر اينكه تفسير برأي است و مدركي ندارد بسيار واهي است زيرا اولا تحريم خمر و ميسر در تمام شرايع بوده بلكه حكم عقل هم بر حرمتش قائم است چنانچه گذشت، و ثانيا بر اينکه فرض قبل از تحريم حرمتي نداشته تا مورد مؤاخذه باشد، و ثالثا اجتناب از ساير محرمات يا از اينکه دو حرام بعد از تحريم چه مدخليتي دارد براي رفع محذور قبل از تحريم.
جواب دوم- گفتند طعموا راجع بمباحات است اينکه جواب هم تمام نيست زيرا اباحه مباحات مشروط بايمان و اجتناب از محرمات و اتيان باعمال صالحه نيست مضافا به اينكه رفع محذور تكرار را نميكند.
(و اما اشكال دوم)
سيد مرتضي رضي اللّه عنه دو جواب فرموده: 1- اينكه منضم كنيم بجمله فيما طعموا غيره را يعني مطعومات و غير مطعومات و معني اينکه باشد که اگر كسي ايمان آورد و از محرمات متقي شد و اعمال صالحه بجا آورد در باقي امور از مطعوم و غير مطعوم ارتكابش مانعي ندارد.
جلد 6 - صفحه 466
2- اينكه جمله إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا شرط حقيقي نيست از باب توسع در بلاغت که بايد از محرمات پرهيز كرد و ايمان آورد و اعمال صالحه را بجا آورد ديگر مجاز هستند در ساير امور.
و اينکه دو جواب هم بنظر نميآيد اولا انضمام غيره و تقدير خلاف ظاهر است و ثانيا بر فرض انضمام شرطيت ثابت نميشود و محذور بجاي خود باقيست و اما نفي شرطيت آنهم اگر خلاف نص آيه شريفه نباشد مسلما خلاف ظاهر است سيما با اينکه تكرارات.
(و اما اشكال سوم)
ما بايد آنچه بنظر ميرسد در مفاد آيه شريفه و از بعض اخبار وارده از ائمه اطهار عليهم السلام هم ميتوان استفاده كرد و منافات با ظاهر آيه هم نداشته باشد بيان كنيم تا رفع جميع اشكالات بشود و اللّه العالم و اينکه بعد از بيان دو مقدمه است مقدمه اول اينكه بنده در جميع حركات و سكنات و رفتار و كردارش بايد در تحت اطاعة مولي باشد عَبداً مَملُوكاً لا يَقدِرُ عَلي شَيءٍ نحل آيه 75، و دين مقدس اسلام هم براي هر جزئي و كلي امور حكم قرار داده از احكام تكليفيه و احكام وضعيه جعليه.
مقدمه دوم اينكه گذشت که بعضي از مؤمنين بكلي دست كشيدند از لذائذ دنيوي و فقط بعبادت که جنبه رهبانيت است پرداختند و خداوند آنها را منع فرمود بعد از اينکه دو مقدمه ميگوييم مفاد آيه شريفه اينست که خطاب بمؤمنين که توقعي که از شما هست و وظيفهاي که داريد فقط سه چيز است: ايمان و تقواي از محرمات و اتيان باعمال صالحه ديگر در باقي امور مرخصيد باكي بر شما نيست از منافع دنيوي بهره برداري كنيد.
فعلا در مقام بيان جملات آيه شريفه لَيسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ
جلد 6 - صفحه 467
جُناحٌ فِيما طَعِمُوا باكي نيست نميخواهد بر خود حرام كنيد مثل بعض صوفيه از خوردن حيواني و غير آن از لذائذ نفساني، بخوريد، بپوشيد، استمتاع كنيد، لذت بريد بر شما چيزي نيست فقط تكليفي که بر شما است إِذا مَا اتَّقَوا پرهيز از محرمات وَ آمَنُوا ايمان بعقائد حقه وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اتيان باعمال صالحه که اينکه سه جمله نتيجه صبر است، صبر بر ايمان که نبادي از ايمان خارج شويد و صبر بر ترك محرمات مرتكب معاصي الهيه نشويد و لو هر چه نفس تمايل داشته باشد، و بر اتيان واجبات و مندوبات و لو هر چه زحمت داشته باشد.
و اينکه سه مرتبه صبر متفاوت است، درجه اول صبر بر طاعت است زيرا يك عملي بيش نيست و چندان زحمت ندارد، درجه دوم صبر بر ايمان است که امر قلبي است بمجرد اقامه دليل اگر عصبيت و عنادي نباشد عقيده ميآيد و ايمان محقق ميشود، درجه سوم که از همه مشكلتر است صبر بر معصيت است که نفس اماره كمال ميل را دارد و شيطان هم بكمال قوي در مقام است و دنيا هم جلواتي دارد لذا اول تقوي را بيان فرمود سپس ايمان و اخيرا عمل صالح بعدا در مقام تأكيد اينکه موضوع بر آمد نسبت بدو درجه اول که اهميتش بيشتر است فرمود ثُمَّ اتَّقَوا وَ آمَنُوا که تمام همت شما در حفظ اينکه دو موضوع باشد نميخواهد ترك لذائذ كنيد سپس باز تأكيد در قسمت اول که از همه مشكلتر است فرمود ثُمَّ اتَّقَوا بعد در مقام دفع دخلي است که كانه كسي بگويد درست است ايمان و تقوي و عمل صالح وظيفه هر بنده است لكن ما ترك لذائذ دنيوي ميكنيم براي نائل شدن بدرجات عاليه و مراتب ساميه و فيوضات كامله چون گفتند حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة جواب اگر ميخواهيد بدرجات عاليه نائل شويد وَ أَحسَنُوا هر چه بيشتر بيكديگر احسان كنيد مقامات و درجات شما بالاتر ميرود زيرا خداوند دوست ميدارد احسان كنندهگان را وَ اللّهُ يُحِبُّ المُحسِنِينَ
جلد 6 - صفحه 468
و كسي را که خدا دوست دارد هيچ موهبتي را از او دريغ نخواهد فرمود، پس بحمد اللّه تمام اشكالات بر طرف شد.
و براي تأكيد مطلب که قبلا عرض شد که از بعض اخبار هم استفاده ميشود يكي خبري است که شيخ طوسي مسندا از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده در موضوع حد زدن امير المؤمنين قتاده را که شرب خمر كرده بود و متعذر باين آيه شده بود که گفت انا من اهل هذه الاية، حضرت فرمود
لست من اهلها ان طعام اهلها لهم حلال ليس يأكلون و لا يشربون الا ما احل اللّه لهم
و بر طبق اينکه حديث عياشي هم روايت كرده که حضرت فرمود
(و ليس يأكلون و لا يشربون الا ما يحل لهم)
و در خبر ديگر فرموده بقتاده
(ما انت منهم ان اولئك كانوا لا يشربون حراما)
خوب بمفاد احاديث توجه كنيد.
ان قلت وجه اختصاص اينکه حكم باهل ايمان چيست كفار هم در ارتكاب غير محرمات مسئوليتي ندارند.
قلت اولا كفار هم اگر تقواي از محرمات كنند و ايمان هم پيدا كنند و اعمال صالحه را بجا آورند جزو مؤمنين ميشوند و مشمول آيه هستند و از عنوان كفر خارج ميشوند. و ثانيا اخبار بسياري داريم که فرمودند
الارض كلها للامام
و فقط براي مؤمنين که شيعيان باشند و معتقد بجميع عقائد حقه مباح فرموده و غير مؤمن چه كافر باشد چه معاند چه مخالف غصب است كليه تصرفات آنها در روي زمين و حضرت بقية اللّه پس از ظهور از آنها ميگيرد و اجرت اينکه مدت را هم مطالبه ميفرمايد پس بر آنها جناح هست.
ان قلت مفاد اينکه آيه منافي است با ظواهر آياتي که در مذمت دنيا وارد شده و اخباري که فرمودند
(في حلالها حساب و في حرامها عقاب و في شبهاتها عتاب)
قلت هيچگونه تنافي ندارد زيرا دنياي مذموم و حساب در حلال آن
جلد 6 - صفحه 469
در صورتيست که اشتغال بدنيا باعث كوتاهي در تحصيل عقائد يا علوم واجبه يا مانع از اتيان وظائف ديني يا كوتاهي در اداء حقوق يا ترك شكر واجب شود و اينها منافي با تقوي و ايمان و عمل صالح است، و اما دنياي بلاغ که هيچ لطمه بتكاليف نزند بلكه وسيله تحصيل آخرت باشد بسيار ممدوح است و هيچگونه حسابي و عتابي و عقابي ندارد لكن خيلي مشكل است.