شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصحاب اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
اصحاب اعراف تعبیری است که در آیه 48 [[سوره اعراف]] آمده است و این آیه و چند آیه پیشتر آن به توصیف آنها می پردازد من جمله اینکه آنها بهشتیان و دوزخیان را از سیمایشان می شناسند.
+
'''«اصحاب اَعراف»''' تعبیری است [[قرآن|قرآنی]] در [[آیه 48 سوره اعراف|آیه ۴۸ سوره اعراف]]، و آنها کسانی‌ معرفی شده‌اند که بهشتیان و دوزخیان را از سیمایشان می‌شناسند. در مورد معنای «اعراف» و مصداق «اصحاب اعراف»، روایات متفاوت و اقوال مختلفی در [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] وجود دارد، اما از بین آنها، روایاتی که عده‌ای از مقربان درگاه الهی از جمله انبیا و [[ائمه]] علیهم‌السلام را مصداق اصحاب اعراف می دانند، با جایگاه رفیعی که در [[آیه]] برای آنان مطرح شده است، مناسبت بیشتری دارد.
  
در مورد معنای اعراف و اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد و روایات در این مورد نیز متفاوت است اما از بین آنها روایاتی  که [[ائمه علیهم السلام]] را مصداق اصحاب اعراف می دانند با جایگاه رفیعی که در آیه مطرح شده است مناسبت دارد و در پذیرش سایر روایات دشواریهایی وجود دارد.
+
==واژ‌ه‌شناسی==
 +
«اصحاب» جمع صاحب، در لغت به معنی همراه و ملازم است؛<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‌، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ق چاپ اول، ص۴۷۵</ref> و «اعراف» جمع عُرف است و به مکانهای مرتفع گفته می شود. این لغت از «عرف الفرس» به معنای یال اسب گرفته شده است و هر مرتفعی بر زمین «عرف» است به خاطر اینکه به جهت آشکار بودنش به راحتى قابل رؤیت و اعرف (شناخته شده تر) از مکانهای پست تر از خود است.<ref>مجمع البیان، امین الاسلام طبرسی، ج‌۴، ص‌۶۵۱</ref>
  
==تعبیر اصحاب اعراف در قرآن==
+
در [[قرآن کریم]] در آیه ۴۶ [[سوره اعراف]] تعبیر "مردان بر اعراف" (و علی الاعراف رجال) و در آیه ۴۸ تعبیر "اصحاب اعراف" به کار رفته است که عمدتا این دو را به یک معنی گرفته اند، گرچه برخی نیز بین دو تعبیر تفکیک قائل شده اند.  
در [[قرآن کریم]] در آیه 46 سوره اعراف تعبیر " مردان بر اعراف" (و علی الاعراف رجال) و در آیه 48 تعبیر "اصحاب اعراف" به کار رفته است که عمدتا این دو را به یک معنی گرفته اند گر چه برخی نیز بین دو تعبیر تفکیک قائل شده اند. در آیات مورد بحث ویژگی های اصحاب اعراف و سخنان آنها با بهشتیان و جهنمیان آمده است:
 
  
:{{متن قرآن|{{آیه|7|46}} (46){{آیه|7|47}}(47){{آیه|7|48}}(48){{آیه|7|49}}(49)}}
+
در مورد معنای "اعراف" در این آیات عموما گفته اند دیواری است میان [[بهشت]] و [[جهنم]]؛<ref>مفردات، ص۵۶۲؛ غریب القرآن، ابن قتیبیه، ص۱۴۵؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۴، ص ۶۵۲ </ref> به نظر [[علامه طباطبائی]] منظور از اعراف بلندیهاى حائل و حجابى است که بین بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است، به دلیل ذکر حجاب قبل از اعراف در آیه و اینکه پس از آن از اشراف اهل اعراف بر همگان و ندا دادن آنان به هر دو گروه بهشتیان و دوزخیان خبر داده است.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۲۱</ref>
  
:و ميان آن دو [گروه بهشتيان و دوزخيان‏] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى هستند كه هر كدام از دو گروه را به چهره هایشان مى‏ شناسند، و بهشتيان را كه وارد بهشت نشده‏ اند، ولى ورود به آن را اميد دارند، آواز مى‏ دهند كه: درود بر شما.(46)
+
==اصحاب اعراف در قرآن==
 +
چنانکه گفته شد در آیات ۴۹-۴۶ [[سوره اعراف]]، ویژگی های اصحاب اعراف و سخنان آنها با بهشتیان و جهنمیان آمده است:
  
:و چون بهشتيان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخيان گردانده شود، گويند: پروردگارا! ما را با گروه ستمكاران قرار مده.(47)
+
:{{متن قرآن|{{آیه|۷|۴۶}} * {{آیه|۷|۴۷}} * {{آیه|۷|۴۸}} * {{آیه|۷|۴۹}}}}؛ و میان آن دو [گروه بهشتیان و دوزخیان‏] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى هستند که هر کدام از دو گروه را به چهره هایشان مى‏ شناسند، و بهشتیان را که وارد بهشت نشده‏ اند، ولى ورود به آن را امید دارند، آواز مى‏ دهند که: درود بر شما. و چون بهشتیان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخیان گردانده شود، گویند: پروردگارا! ما را با گروه ستمکاران قرار مده. و اهل اعراف مردانى را که از سیمایشان مى ‏شناسند، آواز مى دهند و مى‏ گویند:  جمعیت  شما و تکبّرى که مى‏ ورزیدید، عذابى را از شما دفع نکرد. [سپس با توجه دادن دوزخیان به سوى اهل ایمان مى‏ گویند:] آیا اینان کسانى نبودند که در دنیا سوگند یاد مى ‏کردید که خدا آنان را به رحمتى نمى‏ رساند؟ [پس به مؤمنان مى‏ گویند:] به بهشت درآیید که نه بیمى برشماست و نه اندوهگین مى ‏شوید.<ref>قرآن، ترجمه انصاریان، با اندک تصرف</ref>
  
:و اهل اعراف مردانى را كه از سیمایشان مى ‏شناسند، آواز مى دهند و مى‏ گويند: جمعيت  شما و تكبّرى كه مى‏ ورزيديد، عذابى را از شما دفع نكرد.(48)
+
در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند، دیدگاه های متفاوتی و متعددی وجود دارد. این دیدگاه ها که برخی از آنها از روایات یا سخنان [[صحابی|صحابه]] و [[تابعین]] برداشت شده اند، بعضا مشابه هم بوده، به گونه ای که در نهایت همه آنها را می توان به سه دیدگاه عمده بازگرداند:
  
:[سپس با توجه دادن دوزخيان به سوى اهل ايمان مى‏ گويند:] آيا اينان كسانى نبودند كه در دنيا سوگند ياد مى ‏كرديد كه خدا آنان را به رحمتى نمى‏ رساند؟ [پس به مؤمنان مى‏ گويند:] به بهشت در آييد كه نه بيمى برشماست و نه اندوهگين مى‏شويد.(49)<ref>قرآن، ترجمه انصاریان، با اندک تصرف</ref>
+
*آنها افراد متوسط الحالی هستند که اعمال یا ایمانشان نه به گونه ای بوده است که [[بهشت|بهشتی]] گردند و نه آنچنان بوده اند که سزوار [[جهنم]] باشند.
 +
*آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی هستند که بر همگان اشراف دارند که مصادیقی همچون انبیا، [[ائمه]] و شاهدان اعمال را برای آنها گفته اند.
 +
*آنها [[فرشتگان|فرشتگانی]] هستند که مأمور تشخیص مؤمن از کافرند.
  
==لغت==
+
===دیدگاه اول: افراد متوسط الحال===
اصحاب جمع صاحب، در لغت به معنی رفیق و ملازم است؛<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‌، بیروت، دارالعلم، 1412ق چاپ اول، ص475.</ref> و اعراف جمع عُرف است و به مکانهای مرتفع گفته می شود این لغت از عرف الفرس به معنای یال اسب گرفته شده است و هر مرتفعی بر زمین " عرف" است به خاطر اینکه به جهت آشکار بودنش به راحتى قابل رؤيت و اعرف (شناخته شده تر) از مکانهای پست تر از خود است <ref>مجمع البيان، امین الاسلام طبرسی، ج‌4، ص‌651</ref>
+
گروهى‌ بر آنند که‌ اعرافیان‌ در جایگاهى‌ برتر از دوزخیان‌ و فروتر از بهشتیان‌ قرار دارند. براساس‌ نظریه‌ای‌ مشهور که‌ از صحابه اى‌ چون‌ [[عبدالله بن عباس|ابن‌ عباس‌]]، [[حذیفة بن یمان|حذیفه‌]]، [[عبدالله بن مسعود|ابن‌ مسعود]] و جمعى‌ از تابعین‌ مانند شعبى‌، ضحاک‌، [[سعید بن جبیر|سعید بن‌ جبیر]] و نیز در برخى‌ روایات‌ از [[ائمه اطهار|امامان‌ شیعه‌]] چون‌ [[امام باقر علیه السلام|امام‌ باقر]] و [[امام صادق علیه السلام|امام‌ صادق‌]](ع‌) نقل‌ شده‌ است‌، اهل‌ اعراف‌ طایفه‌ای‌ از اهل‌ [[ایمان]] هستند که‌ گناهان‌، ایشان‌ را از بهشت‌ دور کرده‌ و حسنات‌، آنان‌ را از آتش‌ دوزخ‌ نگاه‌ داشته‌ است‌ و گاه‌ در تبیین‌ مطلب‌ چنین‌ گفته‌ شده‌ که‌ گناهان‌ آنان‌ با حسناتشان‌ برابر گشته‌ است‌. برپایه این‌ نظریه‌، اینان‌ سرانجام‌، به‌ لطف‌ خداوند آمرزیده‌ شده‌، به‌ بهشت‌ وارد خواهند شد.
  
==معنای اعراف در قرآن==
+
قائلین به این دیدگاه و کسانی که آن را پذیرفته اند، عبارت "{{متن قرآن|لَمْ یدْخُلُوهَا وَهُمْ یطْمَعُونَ}}" در آیه ۴۶ را حال اصحاب اعراف می دانند و با این فرض آنها را پایین تر از درجه بهشتیان و منتظر در اعراف (جایگاه میان بهشت و دوزخ) برای کسب تکلیف می دانند.
در مورد معنای "اعراف" در این آیات عموما گفته اند دیواری است میان بهشت و جهنم<ref>مفردات، ص562. - غريب القرآن، ابن قتیبیه، ص145 - مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‏4، ص 652 </ref> اما نظر علامه طباطبائی ره این است که منظور از اعراف بلنديهاى حائل و حجابى است كه بين بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است به دلیل ذکر حجاب قبل از اعراف در آیه و اینکه پس از آن از اشراف اهل اعراف بر همگان و ندا دادن آنان به هر دو گروه بهشتيان و دوزخيان است.<ref>الميزان فى تفسير القرآن، ج‏8، ص 121</ref>
 
  
==اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟==
+
در مقابل این عده، طرفداران دیدگاه دوم این عبارت را توصیف حال بهشتیان (اصحاب الجنه) قبل از ورود به بهشت می دانند. [[علامه طباطبائی]] روایت نقل شده با این مضمون را ناشی از سوء فهم ناقلان می داند و می گوید: ظاهر است که این روایات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممکن است [[رسول خدا]] (ص) یا بعضى از امامان فرموده باشند که جماعتى از مستضعفین هستند که خداوند آنان را یا به [[شفاعت]] شفعاء و یا به [[مشیت الهی|مشیت]] خود داخل بهشت مى ‏سازد، آن گاه راوى فرمایش آنان را در اثر نقل به معنى به این صورت که مى‏ بینى درآورده باشد.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۴۴</ref>
در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند دیدگاه های متفاوتی و متعددی وجود دارد. تا جایی که به هنگام شمارش و فهرست نمودن دیدگاه ها تا 12 دیدگاه را نام برده اند. این دیدگاه ها که برخی از آنها از روایات یا سخنان [[اصحاب|صحابیان]] و [[تابعین]] برداشت شده اند بعضا مشابه هم بوده و به گونه ای هستند که در نهایت همه آنها را می توان به سه دیدگاه عمده بازگرداند:
 
#آنها افراد متوسط الحالی هستند که اعمال یا ایمانشان نه به گونه ای بوده است که بهشتی گردند و نه آنچنان بوده اند که سزوار جهنم باشند.
 
#آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی هستند که بر همگان اشراف دارند که مصادیقی همچون [[انبیا]]، [[ائمه]] و [[شاهدان اعمال]] را برای آنها گفته اند
 
#آنها فرشتگانی هستند كه مأمور تشخيص مؤمن از كافرند
 
  
===دیدگاه نخست:افراد متوسط الحال===
+
===دیدگاه دوم: مقربان درگاه الهی===
گروهى‌ بر آنند كه‌ اعرافيان‌ در جايگاهى‌ برتر از دوزخيان‌ و فروتر از بهشتيان‌ قرار دارند. براساس‌ نظريه‌اي‌ مشهور كه‌ از صحابيانى‌ چون‌ ابن‌ عباس‌، حذيفه‌، ابن‌ مسعود و جمعى‌ از تابعين‌ مانند شعبى‌، ضحاك‌، سعيد بن‌ جبير و نيز در برخى‌ روايات‌ از امامان‌ شيعه‌ چون‌ امام‌ باقر و امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ است‌، اهل‌ اعراف‌ طايفه‌اي‌ از اهل‌ ايمان‌ هستند كه‌ گناهان‌، ايشان‌ را از بهشت‌ دور كرده‌ و حسنات‌، آنان‌ را از آتش‌ دوزخ‌ نگاه‌ داشته‌ است‌ و گاه‌ در تبيين‌ مطلب‌ چنين‌ گفته‌ شده‌ كه‌ گناهان‌ آنان‌ با حسناتشان‌ برابر گشته‌ است‌. برپاية اين‌ نظريه‌، اينان‌ سرانجام‌، به‌ لطف‌ خداوند آمرزيده‌ شده‌، به‌ بهشت‌ وارد خواهند شد<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9967]</ref>
+
روایات‌ بسیاری‌ به‌ نقل‌ از [[امام علی علیه السلام|امام‌ على‌]]، [[امام باقر علیه السلام|امام‌ باقر]] و [[امام صادق علیه السلام|امام‌ صادق‌]](ع‌)، غالباً در متون‌ [[شیعه]]، حکایت‌ از آن‌ دارند که‌ اصحاب‌ اعراف‌ همانا [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم‌]] (ص‌) و [[اهل البیت|اهل‌ بیت‌]] اویند که‌ مؤمنان‌ را به‌ چهره‌ از منکران‌ باز مى‌شناسند و پیروان‌ حق‌ را یاری‌ رسانده‌، به‌ بهشت‌ روانه‌ مى‌سازند.
  
قائلین به این دیدگاه و کسانی که آن را پذیرفته اند، عبارت "{{متن قرآن|لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}" در آیه 46 را حال اصحاب اعراف می دانند و با این فرض آنها را پایین تر از درجه بهشتیان و معطل و منتظر در اعراف (جایگاه میان بهشت و دوزخ) برای کسب تکلیف می دانند.
+
در برخى‌ [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] دیگر، اصحاب‌ اعراف‌ به‌ گروهى‌ از پیامبران‌، گواهانى‌ عادل‌ از هر امت‌ که‌ در محکمه [[آخرت|آخرت‌]] بر اعمال‌ مردم‌ شهادت‌ دهند، مؤمنان‌ با فضیلت‌، مردمان‌ با [[تواضع|تواضع‌]]، یا جمعى‌ از دانشمندان‌ صالح‌ تفسیر شده‌ است‌.  
 
 
در مقابل این عده طرفداران دیدگاه دوم این عبارت را توصیف حال بهشتیان (اصحاب الجنه) قبل از به بهشت می دانند. علامه طباطبائی ره روایت نقل شده با این مضمون را ناشی از سوء فهم ناقلان می داند:
 
 
 
: ظاهر است که این روايات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممكن است رسول خدا (ص) يا بعضى از امامان فرموده باشند كه جماعتى از مستضعفين هستند كه خداوند آنان را يا به شفاعت شفعاء و يا به مشيت خود داخل بهشت مى ‏سازد، آن گاه راوى فرمايش آنان را در اثر نقل به معنى به اين صورت كه مى‏ بينى درآورده باشد<ref>الميزان فى تفسير القرآن، ج‏8، ص 144</ref>
 
 
 
===دیدگاه دوم:مقربان درگاه الهی===
 
روايات‌ بسياري‌ به‌ نقل‌ از امام‌ على‌، امام‌ باقر و امام‌ صادق‌(ع‌)، غالباً در متون‌ امامى‌، حكايت‌ از آن‌ دارند كه‌ اصحاب‌ اعراف‌ همانا پيامبر اكرم‌ (ص‌) و اهل‌ بيت‌ اويند كه‌ مؤمنان‌ را به‌ چهره‌ از منكران‌ باز مى‌شناسند و پيروان‌ حق‌ را ياري‌ رسانده‌، به‌ بهشت‌ روانه‌ مى‌سازند.
 
 
 
در برخى‌ تفاسير ديگر، اصحاب‌ اعراف‌ به‌ گروهى‌ از پيامبران‌، گواهانى‌ عادل‌ از هرامت‌ كه‌ در محكمة آخرت‌ بر اعمال‌ مردم‌ شهادت‌ دهند، مؤمنان‌ با فضيلت‌، مردمان‌ با تواضع‌، يا جمعى‌ از دانشمندان‌ صالح‌ تفسير شده‌ است‌.  
 
 
   
 
   
در روايتى‌ از امام‌ صادق‌(ع‌)، گونه‌اي‌ از جمع‌ ميان‌ اين‌ دو دسته‌ تفاسير، يعنى‌ جمع‌ ميان‌ مؤمنان‌ برگزيده‌ و گناهكاران‌ در اعراف‌ ديده‌ مى‌شود. برپاية اين‌ روايت‌، خداوند پس‌ از روانه‌ ساختن‌ نيكوكاران‌ به‌ بهشت‌، از هر امتى‌ پيامبران‌ و خليفگان‌ پيامبران‌ را در كنار گناهكاران‌ آن‌ امت‌ بر فراز اعراف‌ جاي‌ مى‌دهد و پس‌ از گذران‌ مراحل‌ تنبّه‌ گناهكاران‌، به‌ شفاعت‌ پيامبران‌ و خليفگان‌ از گناهان‌ِ ايشان‌ درگذشته‌، آنان‌ را به‌ بهشت‌ وارد مى‌سازد<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9967]</ref>
+
در روایتى‌ از امام‌ صادق‌(ع‌)، گونه‌ای‌ از جمع‌ میان‌ این‌ دو دسته‌ تفاسیر، یعنى‌ جمع‌ میان‌ مؤمنان‌ برگزیده‌ و گناهکاران‌ در اعراف‌ دیده‌ مى‌شود. برپایه این‌ روایت‌، خداوند پس‌ از روانه‌ ساختن‌ نیکوکاران‌ به‌ بهشت‌، از هر امتى‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ پیامبران‌ را در کنار گناهکاران‌ آن‌ امت‌ بر فراز اعراف‌ جای‌ مى‌دهد و پس‌ از گذران‌ مراحل‌ تنبّه‌ گناهکاران‌، به‌ شفاعت‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ از گناهان‌ِ ایشان‌ درگذشته‌، آنان‌ را به‌ بهشت‌ وارد مى‌سازد.  
  
این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او تفسیر قرآن به قرآن است دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند:
+
این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد؛ علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او [[تفسیر قرآن به قرآن]] است، دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند:
#تعبير به" رجال" آنهم بطور نكره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى كه مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا كلمه" رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان كه در امثال آيات:"{{متن قرآن|رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ"  و" فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}}"  و"{{متن قرآن|وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ}}" و حتى در مثل آيه"{{متن قرآن|ما لَنا لا نَرى‏ رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ}}" و آيه"{{متن قرآن|وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ}}" اين معنا بخوبى مشاهده مى ‏شود  پس منظور از" رجال" افرادى هستند كه در انسانيت خود در سر حد كمال مى‏ باشند
 
# اين رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند كه از سيماى اشخاص كفر و ايمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درك مى ‏كنند و بلكه از قيافه ‏ها به خصوصيات احوال و اعمال آنان پى مى ‏برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه 48 مشخص است: «{{متن قرآن|وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ}}»
 
#رجال اعراف هم با دوزخيان محاوره دارند و هم با بهشتيان، محاوره آنان با اهل دوزخ به اين است كه آنان را كه همان پيشوايان كفر و ضلالت و طغيانند به احوال و اقوال‏شان بى‏ پروا شماتت و سرزنش مى ‏كنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به اين است كه آنان را با تحيت‏هاى بهشتى درود مى‏گويند، با اين حال و با اينكه به مقتضاى آيه"{{متن قرآن|لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً}}" مى‏ دانيم كه در روز قيامت هر كسى مجاز به حرف زدن نيست، و تنها بندگان حق‏گوى خدا حق تكلم را دارند، چگونه مى‏ توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟!
 
# از سياق آيه بعد استفاده مى‏ شود كه اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است كه سلام‏شان به اهل بهشت باعث ايمنى آنان مى‏شود، و به فرمان آنها وارد بهشت مى‏شوند.
 
#در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه 28 سوره صافات می آورد:«{{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حكم كلى احضار و هر گرفتارى و هول ديگرى استثنا مى‏كند و از اينكه در جمله"{{متن قرآن|وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}" دعايشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مى‏شود كه رجال اعراف در هر حرفى كه بخواهند بزنند مجاز هستند و دعايشان هم مستجاب است، چون اگر اينطور نبود قطعا دعايشان را رد مى ‏كرد (هم چنان كه هر جا دعاى اهل جمع و خواسته‏ هاى اهل دوزخ را حكايت مى‏ كند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى ‏نمايد.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند<ref>الميزان، ج‌8، ص‌123‌ـ‌125.</ref>
 
  
===دیدگاه سوم:فرشتگان===
+
*تعبیر به "رجال" آن هم بطور نکره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى که مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا کلمه "رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان که در امثال آیات:"{{متن قرآن|رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ"  و" فِیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ}}"  و"{{متن قرآن|وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیهِمْ}}" این معنا بخوبى مشاهده مى ‏شود. پس منظور از "رجال" افرادى هستند که در انسانیت خود در سر حد کمال مى‏ باشند.
دیدگاه دیگری که قائلین اندکی دارد آن است که اصحاب اعراف مردانى‌ از ملائكه‌ هستند كه‌ اهل‌ بهشت‌ را از دوزخيان‌ باز مى‌شناسند<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9967]</ref>؛ اشکالی که بر این نظر وارد شده است آن است که لفظ «رجال» بر فرشتگان اطلاق نمى‌شود، چون فرشتگان به مذكّر يا مؤنّث بودن متّصف نمى‌گردند.<ref>دائره المعارف قرآن کریم، جلد3، مدخل "اصحاب اعراف" از سيد مصطفى اسدى</ref>
+
*این رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند که از سیماى اشخاص، کفر و ایمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درک مى ‏کنند و بلکه از قیافه ‏ها به خصوصیات احوال و اعمال آنان پى مى ‏برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه ۴۸ مشخص است: «{{متن قرآن|وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْکمْ جَمْعُکمْ وَ ما کنْتُمْ تَسْتَکبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا ینالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ}}».
 +
*رجال اعراف هم با دوزخیان محاوره دارند و هم با بهشتیان، محاوره آنان با اهل دوزخ به این است که آنان را که همان پیشوایان کفر و ضلالت و طغیانند به احوال و اقوال‏شان بى‏ پروا شماتت و سرزنش مى ‏کنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به این است که آنان را با تحیت‏هاى بهشتى درود مى‏ گویند، با این حال و با اینکه به مقتضاى آیه "{{متن قرآن|لا یتَکلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً}}" مى‏ دانیم که در روز [[قیامت]] هر کسى مجاز به حرف زدن نیست، و تنها بندگان حق ‏گوى خدا حق تکلم را دارند، چگونه مى‏ توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟!
 +
*از [[سیاق آیات|سیاق]] آیه بعد استفاده مى‏ شود که اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است که سلام‏شان به اهل بهشت باعث ایمنى آنان مى ‏شود، و به فرمان آنها وارد بهشت مى ‏شوند.
 +
*در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه ۲۸ [[سوره صافات]] می آورد: «{{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ}}»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حکم کلى احضار و هر گرفتارى و هول دیگرى استثنا مى ‏کند و از اینکه در جمله "{{متن قرآن|وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ}}" دعایشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مى‏ شود که رجال اعراف در هر حرفى که بخواهند بزنند مجاز هستند و دعایشان هم مستجاب است، چون اگر اینطور نبود قطعا دعایشان را رد مى ‏کرد (همچنان که هر جا دعاى اهل جمع و خواسته‏ هاى اهل دوزخ را حکایت مى‏ کند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى ‏نماید.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد، بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند.<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.</ref>
  
 +
===دیدگاه سوم: فرشتگان===
 +
دیدگاه دیگری که قائلین اندکی دارد، آن است که اصحاب اعراف مردانى‌ از [[فرشتگان|ملائکه‌]] هستند که‌ اهل‌ بهشت‌ را از دوزخیان‌ باز مى‌شناسند؛ اشکالی که بر این نظر وارد شده است آن است که لفظ «رجال» بر فرشتگان اطلاق نمى‌شود، چون فرشتگان به مذکر یا مؤنّث بودن متّصف نمى‌گردند.
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
+
== منابع ==
 +
* دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد۳، مدخل "اصحاب اعراف" از سید مصطفى اسدى.
 +
* دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل "اعراف" از احمد پاکتچی.
 +
* المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‏۸.
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 
[[رده: معارف قرآن]]
 
[[رده: معارف قرآن]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۵

«اصحاب اَعراف» تعبیری است قرآنی در آیه ۴۸ سوره اعراف، و آنها کسانی‌ معرفی شده‌اند که بهشتیان و دوزخیان را از سیمایشان می‌شناسند. در مورد معنای «اعراف» و مصداق «اصحاب اعراف»، روایات متفاوت و اقوال مختلفی در تفاسیر وجود دارد، اما از بین آنها، روایاتی که عده‌ای از مقربان درگاه الهی از جمله انبیا و ائمه علیهم‌السلام را مصداق اصحاب اعراف می دانند، با جایگاه رفیعی که در آیه برای آنان مطرح شده است، مناسبت بیشتری دارد.

واژ‌ه‌شناسی

«اصحاب» جمع صاحب، در لغت به معنی همراه و ملازم است؛[۱] و «اعراف» جمع عُرف است و به مکانهای مرتفع گفته می شود. این لغت از «عرف الفرس» به معنای یال اسب گرفته شده است و هر مرتفعی بر زمین «عرف» است به خاطر اینکه به جهت آشکار بودنش به راحتى قابل رؤیت و اعرف (شناخته شده تر) از مکانهای پست تر از خود است.[۲]

در قرآن کریم در آیه ۴۶ سوره اعراف تعبیر "مردان بر اعراف" (و علی الاعراف رجال) و در آیه ۴۸ تعبیر "اصحاب اعراف" به کار رفته است که عمدتا این دو را به یک معنی گرفته اند، گرچه برخی نیز بین دو تعبیر تفکیک قائل شده اند.

در مورد معنای "اعراف" در این آیات عموما گفته اند دیواری است میان بهشت و جهنم؛[۳] به نظر علامه طباطبائی منظور از اعراف بلندیهاى حائل و حجابى است که بین بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است، به دلیل ذکر حجاب قبل از اعراف در آیه و اینکه پس از آن از اشراف اهل اعراف بر همگان و ندا دادن آنان به هر دو گروه بهشتیان و دوزخیان خبر داده است.[۴]

اصحاب اعراف در قرآن

چنانکه گفته شد در آیات ۴۹-۴۶ سوره اعراف، ویژگی های اصحاب اعراف و سخنان آنها با بهشتیان و جهنمیان آمده است:

وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ ۚ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۚ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ * وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ * وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَىٰ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ * أَهَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ۚ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ؛ و میان آن دو [گروه بهشتیان و دوزخیان‏] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى هستند که هر کدام از دو گروه را به چهره هایشان مى‏ شناسند، و بهشتیان را که وارد بهشت نشده‏ اند، ولى ورود به آن را امید دارند، آواز مى‏ دهند که: درود بر شما. و چون بهشتیان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخیان گردانده شود، گویند: پروردگارا! ما را با گروه ستمکاران قرار مده. و اهل اعراف مردانى را که از سیمایشان مى ‏شناسند، آواز مى دهند و مى‏ گویند: جمعیت شما و تکبّرى که مى‏ ورزیدید، عذابى را از شما دفع نکرد. [سپس با توجه دادن دوزخیان به سوى اهل ایمان مى‏ گویند:] آیا اینان کسانى نبودند که در دنیا سوگند یاد مى ‏کردید که خدا آنان را به رحمتى نمى‏ رساند؟ [پس به مؤمنان مى‏ گویند:] به بهشت درآیید که نه بیمى برشماست و نه اندوهگین مى ‏شوید.[۵]

در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند، دیدگاه های متفاوتی و متعددی وجود دارد. این دیدگاه ها که برخی از آنها از روایات یا سخنان صحابه و تابعین برداشت شده اند، بعضا مشابه هم بوده، به گونه ای که در نهایت همه آنها را می توان به سه دیدگاه عمده بازگرداند:

  • آنها افراد متوسط الحالی هستند که اعمال یا ایمانشان نه به گونه ای بوده است که بهشتی گردند و نه آنچنان بوده اند که سزوار جهنم باشند.
  • آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی هستند که بر همگان اشراف دارند که مصادیقی همچون انبیا، ائمه و شاهدان اعمال را برای آنها گفته اند.
  • آنها فرشتگانی هستند که مأمور تشخیص مؤمن از کافرند.

دیدگاه اول: افراد متوسط الحال

گروهى‌ بر آنند که‌ اعرافیان‌ در جایگاهى‌ برتر از دوزخیان‌ و فروتر از بهشتیان‌ قرار دارند. براساس‌ نظریه‌ای‌ مشهور که‌ از صحابه اى‌ چون‌ ابن‌ عباس‌، حذیفه‌، ابن‌ مسعود و جمعى‌ از تابعین‌ مانند شعبى‌، ضحاک‌، سعید بن‌ جبیر و نیز در برخى‌ روایات‌ از امامان‌ شیعه‌ چون‌ امام‌ باقر و امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ است‌، اهل‌ اعراف‌ طایفه‌ای‌ از اهل‌ ایمان هستند که‌ گناهان‌، ایشان‌ را از بهشت‌ دور کرده‌ و حسنات‌، آنان‌ را از آتش‌ دوزخ‌ نگاه‌ داشته‌ است‌ و گاه‌ در تبیین‌ مطلب‌ چنین‌ گفته‌ شده‌ که‌ گناهان‌ آنان‌ با حسناتشان‌ برابر گشته‌ است‌. برپایه این‌ نظریه‌، اینان‌ سرانجام‌، به‌ لطف‌ خداوند آمرزیده‌ شده‌، به‌ بهشت‌ وارد خواهند شد.

قائلین به این دیدگاه و کسانی که آن را پذیرفته اند، عبارت "لَمْ یدْخُلُوهَا وَهُمْ یطْمَعُونَ" در آیه ۴۶ را حال اصحاب اعراف می دانند و با این فرض آنها را پایین تر از درجه بهشتیان و منتظر در اعراف (جایگاه میان بهشت و دوزخ) برای کسب تکلیف می دانند.

در مقابل این عده، طرفداران دیدگاه دوم این عبارت را توصیف حال بهشتیان (اصحاب الجنه) قبل از ورود به بهشت می دانند. علامه طباطبائی روایت نقل شده با این مضمون را ناشی از سوء فهم ناقلان می داند و می گوید: ظاهر است که این روایات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممکن است رسول خدا (ص) یا بعضى از امامان فرموده باشند که جماعتى از مستضعفین هستند که خداوند آنان را یا به شفاعت شفعاء و یا به مشیت خود داخل بهشت مى ‏سازد، آن گاه راوى فرمایش آنان را در اثر نقل به معنى به این صورت که مى‏ بینى درآورده باشد.[۶]

دیدگاه دوم: مقربان درگاه الهی

روایات‌ بسیاری‌ به‌ نقل‌ از امام‌ على‌، امام‌ باقر و امام‌ صادق‌(ع‌)، غالباً در متون‌ شیعه، حکایت‌ از آن‌ دارند که‌ اصحاب‌ اعراف‌ همانا پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهل‌ بیت‌ اویند که‌ مؤمنان‌ را به‌ چهره‌ از منکران‌ باز مى‌شناسند و پیروان‌ حق‌ را یاری‌ رسانده‌، به‌ بهشت‌ روانه‌ مى‌سازند.

در برخى‌ تفاسیر دیگر، اصحاب‌ اعراف‌ به‌ گروهى‌ از پیامبران‌، گواهانى‌ عادل‌ از هر امت‌ که‌ در محکمه آخرت‌ بر اعمال‌ مردم‌ شهادت‌ دهند، مؤمنان‌ با فضیلت‌، مردمان‌ با تواضع‌، یا جمعى‌ از دانشمندان‌ صالح‌ تفسیر شده‌ است‌.

در روایتى‌ از امام‌ صادق‌(ع‌)، گونه‌ای‌ از جمع‌ میان‌ این‌ دو دسته‌ تفاسیر، یعنى‌ جمع‌ میان‌ مؤمنان‌ برگزیده‌ و گناهکاران‌ در اعراف‌ دیده‌ مى‌شود. برپایه این‌ روایت‌، خداوند پس‌ از روانه‌ ساختن‌ نیکوکاران‌ به‌ بهشت‌، از هر امتى‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ پیامبران‌ را در کنار گناهکاران‌ آن‌ امت‌ بر فراز اعراف‌ جای‌ مى‌دهد و پس‌ از گذران‌ مراحل‌ تنبّه‌ گناهکاران‌، به‌ شفاعت‌ پیامبران‌ و خلیفگان‌ از گناهان‌ِ ایشان‌ درگذشته‌، آنان‌ را به‌ بهشت‌ وارد مى‌سازد.

این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد؛ علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او تفسیر قرآن به قرآن است، دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند:

  • تعبیر به "رجال" آن هم بطور نکره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى که مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا کلمه "رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان که در امثال آیات:"رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ" و" فِیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ" و"وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیهِمْ" این معنا بخوبى مشاهده مى ‏شود. پس منظور از "رجال" افرادى هستند که در انسانیت خود در سر حد کمال مى‏ باشند.
  • این رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند که از سیماى اشخاص، کفر و ایمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درک مى ‏کنند و بلکه از قیافه ‏ها به خصوصیات احوال و اعمال آنان پى مى ‏برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه ۴۸ مشخص است: «وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْکمْ جَمْعُکمْ وَ ما کنْتُمْ تَسْتَکبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا ینالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ».
  • رجال اعراف هم با دوزخیان محاوره دارند و هم با بهشتیان، محاوره آنان با اهل دوزخ به این است که آنان را که همان پیشوایان کفر و ضلالت و طغیانند به احوال و اقوال‏شان بى‏ پروا شماتت و سرزنش مى ‏کنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به این است که آنان را با تحیت‏هاى بهشتى درود مى‏ گویند، با این حال و با اینکه به مقتضاى آیه "لا یتَکلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً" مى‏ دانیم که در روز قیامت هر کسى مجاز به حرف زدن نیست، و تنها بندگان حق ‏گوى خدا حق تکلم را دارند، چگونه مى‏ توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟!
  • از سیاق آیه بعد استفاده مى‏ شود که اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است که سلام‏شان به اهل بهشت باعث ایمنى آنان مى ‏شود، و به فرمان آنها وارد بهشت مى ‏شوند.
  • در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه ۲۸ سوره صافات می آورد: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حکم کلى احضار و هر گرفتارى و هول دیگرى استثنا مى ‏کند و از اینکه در جمله "وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ" دعایشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مى‏ شود که رجال اعراف در هر حرفى که بخواهند بزنند مجاز هستند و دعایشان هم مستجاب است، چون اگر اینطور نبود قطعا دعایشان را رد مى ‏کرد (همچنان که هر جا دعاى اهل جمع و خواسته‏ هاى اهل دوزخ را حکایت مى‏ کند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى ‏نماید.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد، بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند.[۷]

دیدگاه سوم: فرشتگان

دیدگاه دیگری که قائلین اندکی دارد، آن است که اصحاب اعراف مردانى‌ از ملائکه‌ هستند که‌ اهل‌ بهشت‌ را از دوزخیان‌ باز مى‌شناسند؛ اشکالی که بر این نظر وارد شده است آن است که لفظ «رجال» بر فرشتگان اطلاق نمى‌شود، چون فرشتگان به مذکر یا مؤنّث بودن متّصف نمى‌گردند.

پانویس

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‌، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ق چاپ اول، ص۴۷۵
  2. مجمع البیان، امین الاسلام طبرسی، ج‌۴، ص‌۶۵۱
  3. مفردات، ص۵۶۲؛ غریب القرآن، ابن قتیبیه، ص۱۴۵؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۴، ص ۶۵۲
  4. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۲۱
  5. قرآن، ترجمه انصاریان، با اندک تصرف
  6. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۱۴۴
  7. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.

منابع

  • دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد۳، مدخل "اصحاب اعراف" از سید مصطفى اسدى.
  • دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل "اعراف" از احمد پاکتچی.
  • المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‏۸.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن