حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، دختر گرامی رسول خدا صلي الله عليه و آله و ام المؤمنین حضرت خديجه كبری عليهاالسلام و همسر امام علی علیه السلام و مادر بزرگوار امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام می باشند.

حضرت-فاطمه.jpg
مقام ام الائمه
نام فاطمه
القاب زهرا،بتول،صدیقه،طاهره و ...
کنیه ام ابیها ،ام الائمه،ام الحسن،ام الحسین،ام المحسن
پدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله
مادر ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
زادروز بیستم ماه جمادی الاخر پنج سال پس از بعثت
زادگاه مکه مکرمه
مدت امامت ـــ
مدت عمر 18 سال
تاریخ شهادت ۳ جمادی الثانی سال ۱۱ق.
علت شهادت وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان
قاتل توسط مهاجمان به خانه ایشان
مدفن مدینه منوره


محتویات

اسامی،کنیه و القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها

معنی فاطمه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) آمده است:

"إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِي فاطِمَة وَوُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِكَ سُمّيَتْ فاطِمَة

خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."[۱].

در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.[۲]

در مورد اینکه چرا نام ایشان را فاطمه گذاشتند حضرت می فرمایند:من دخترم را «فاطمه» نامیدم زیرا خدای عز و جل او و کسی را که دوستدار او باشد از آتش جدا و دور کرده است.[۳]

کنیه های حضرت

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را با کنیه ی «ام ابیها» خوانده اند.اما حضرت کنیه های بسیار دیگری نیز دارند. مانند:

  1. ام الحسن
  2. ام الحسین
  3. ام المحسن
  4. ام الائمه[۴]
  5. مّ‌الخیرة
  6. اُمّ‌المؤمنین
  7. اُمّ‌الأخیار
  8. اُمّ‌الفضایل
  9. اُمّ‌الأزهار
  10. اُمّ‌العلوم
  11. اُمّ‌الأسماء[۵]

القاب حضرت زهرا (سلام الله علیها)

نویسندگان سیره و محدثان اسلامی برای دختر پیغمبر لقب هائی چند نوشته اند: زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول و لقب های دیگر. از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت ترکیب عربی (فاطمه الزهرا). از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.

برای تفصیل رجوع شود به القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها

ویژگی های ظاهری حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حاکم در مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب هم از او نقل کرده اند که گفت: «درباره ی چهره ی فاطمه از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا (ص).»[۶]

نقش خاتم آن حضرت این عبارت بود: «امن المتوکلون.»[۷]


ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

روایات پیرامون سال ولادت حضرت متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از بعثت، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. چنانچه شیخ طوسی نیز در ضمن بیان مناسبتهای ماه جمادی الثانی آورده است:

«روز 20 ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث ولادت فاطمه(ع) در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و عامه (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت حضرت(س) 5 سال پیش از مبعث بوده است.»[۸]

همچنان که شیخ طوسی گفته مشهور در میان مورخین اهل سنت، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء کعبه یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.[۹]

از علمای شیعه شیخ مفید ولادت آن حضرت را سال دوم دانسته است و کفعمی نیز این قول را ترجیح داده است.[۱۰] حاکم در مستدرک با استناد به امام جعفر صادق(علیه السلام) پذیرفته است: «فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) ۴۱ سال داشت به دنیا آمد»[۱۱]

قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء شیعه است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قایل به آن شده اند)[۱۲] و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند. [۱۳][۱۴]

از میان این اقوال قول پنج سال پیش ار بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:

  1. مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند[۱۵] و فاطمه، کوچکترین آنها بود.
  2. روایات فراوانی که از شماری از صحابه مثل: عایشه، عمر و سعد بن مالک، ابن عباس و دیگران نقل شده که می گوید: نطفه ی فاطمه علیهاالسلام از میوه ی بهشتی بسته شد که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله در اسراء و معراج تناول فرمود.[۱۶]
  3. نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.[۱۷] اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت، بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.[۱۸]

مطابق با برخی روایات رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها از سوی خدا مأمور شد كه چهل شبانه روز از حضرت خديجه (س) فاصله بگيرد و خانه را ترک نموده در مکانی معتکف گردد. آن حضرت این ایام را به روزه و عبادت سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى كه طعامى با خود به همراه آورده بود، به پيامبر گفت: به فرمان خداوند با اين طعامى كه به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار كن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خديجه روان شد و همان شب نطفه پاك فاطمه منعقد گرديد.[۱۹]

در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) آمده است: هنگامى كه به آسمان عروج كردم، جبرئيل دستم را گرفته وارد بهشت نمود و خرمايى بهشتى به من داد، پس خرما را خوردم و در اثر آن نطفه‌اى در بطن من پديدار شد، هنگامى كه به زمين بازگشتم، با خديجه همبستر شدم و خديجه به فاطمه حامله گرديد، پس فاطمه حوريّه‌اى به شكل انسان است و من هر گاه مشتاق بوى بهشت مى‌شوم، بوى دخترم فاطمه را استشمام مى‌ كنم.[۲۰]

به نظر مى ‌رسد تعارضى میان این دو روایت وجود نداشته باشد. چرا كه امكان جمع ميان آنها وجود دارد به اين نحو كه مى ‌توان گفت: رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) پس از اتمام چهل روز به معراج رفته و در آنجا جبرئيل تحفه آسمانى و بهشتى را به وى عطا نموده، و در بازگشت از معراج نطفه فاطمه منعقد گرديده است.

در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خديجه! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است، و گفته كه او منشأ نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدّر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرّر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمین باشند.[۲۱]

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان پیامبر اکرم (ص)

در مکه

زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند. [۲۲] و چون ابوطالب از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.[۲۳] قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.[۲۴] مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.[۲۵]

در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، از دنیا رفتند. در روایتی آمده است پیش از خاک سپاری پیامبر (صلی الله علیه اله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست. در کاخی از مروارید که غرفه هایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.[۲۶]

پس از وفات حضرت خدیجه (س) سالهای مابقی سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به خانه می آمد، فاطمه(علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».[۲۷]

گاه دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند می خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را می شنید و به اطلاع پدر می رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند[۲۸]

در صحیح بخاری آمده است: ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل واطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(علیها السلام) رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.[۲۹]

هجرت به مدینه

پس از رحلت حضرت ابوطالب (ع) و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت.پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به هجرت به مدینه گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی که به لیلة المبیت معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤنین علی (علیه اسلام) راهی مدینه شدند.

در آن شب پيامبر (ص) على (ع) را فرمود كه صبح و شام بر دامنه كوه فرياد زند: هر كه نزد محمّد امانتى دارد بيايد تا امانتش را به او پس دهيم. سپس به او فرمود: على؛ از اين پس ناپسندى از قريش نخواهى ديد تا به من بپيوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشكارا ادا كن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ كند.

پس از ورود رسول الله (ص) به قباء آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که ابوبکر پیشنهاد رفتن به مدینه را دادند آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر مادر و برادرم (یعنی علی (ع) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال انها ایمن فرزند ام ایمن (غلام رسول خدا) و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی (ع) برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.[۳۰]

در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که:

در شان آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید:

«الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا ...» «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».(آل عمران191) تا انجا که می فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» که ذکر علی علیه السلام و انثی فاطمه سلام الله علیهاست که «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است. [۳۱]

ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) با امیرالمؤمنین (علیه السلام)

علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته ‌اند.[۳۲]اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، 9 یا 10 یا حداکثر 11 سال بوده است.[۳۳]

آن حضرت به ازدواج امام علی علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان 21 سال داشتند.[۳۴] پيش از حضرت علي عليه السلام افرادي مانند ابوبکر و عمر آمادگي خود را براي ازدواج با دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پيامبر يک پاسخ شنيده بودند و آن اين که درباره ازدواج زهرا منتظر وحي الهي است.[۳۵]

مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود : «على بن ابى طالب ، كسى است كه خويشاوندى و فضيلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام كه تو را به ازدواج بهترينِ آفريدگانش و محبوب ترينِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى كرده است . چه نظرى دارى؟».

فاطمه عليها السلام ساكت ماند و صورتش را برنگردانْد و پيامبر خدا ، كراهتى در چهره اش نديد . پس برخاست ، در حالى كه مى گفت: «اللّه اكبر! سكوت او [نشانه]رضايت اوست».

پس جبرئيل عليه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور كه خداوند ، اين دو را براى هم پسنديده است .[۳۶]

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاك یا على لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض[۳۷]: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».

علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته اند: نكاح بر كفائت است- كه بايد مرد و زن كفو هم باشند- و مرد غير معصوم را بر زنى كه صاحب عصمت است راهى نيست. [۳۸]

برای تفصیل رجوع شود به: ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)

زندگی حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع)

حرمت این خانه از نگاه رسول خدا (ص)

حرمت این خانه را می توان از سیره رسول خدا (ص) و احترامی که ایشان به آن و اهالی آن می نهادند فهمید.از جابربن عبدالله انصاری نقل است که: «روزی پیامبر به خانه ی دخت گرانمایه اش می رفت و من نیز افتخار همراهی او را داشتم. هنگامی که به درب سرای فاطمه رسیدیم آن حضرت دست روی آن نهاد و درب را گشود و با صدای رسا فرمود:السلام علیکم! فاطمه علیهاالسلام در پاسخ پیامبر فرمود: سلام بر شما ای پیامبر خدا! پیامبر فرمود اجازه می دهید وارد شوم؟ فاطمه گفت: افتخار دهید ای سفیر خدا! پیامبر فرمود: آیا همراه من نیز وارد شود؟ فاطمه علیهاالسلام گفت اجازه دهید تا سرم را بپوشانم... . پیامبر فرمود: «فاطمه» جان با گوشه ای از آن پارچه روانداز سرت را بپوشان! بانوی بانوان چنین کرد. آنگاه پیامبر فرمود سلام بر شما! «فاطمه» به گرمی پاسخ او را داد که پیامبر بار دیگر اجازه ی ورود گرفت و همینگونه تا سه بار آن حضرت اجازه گرفت... و آنگاه گام به حریم پرمعنویت خانه ی «فاطمه» نهاد.[۳۹]

زندگی خانوادگی این دو بزرگوار

بانوی بانوان که از مقام والا و موقعیت شکوهبار شوی گرانقدرش در بارگاه خدا به خوبی آگاه بود، به همین دلیل بسان یک زن باایمان بلکه بهتر و بیشتر، پیشوای راستین خویش را احترام می کرد و در برابر او سراپا گوش و هوش بود و نسبت به آن حضرت آنگونه که شایسته و بایسته بود، شناخت و معرفت داشت و آنگونه که می بایست از او فرمانبرداری و قدرشناسی می نمود.از سوی دیگر امیر مومنان نیز به بانوی بانوان همینگونه احترام می کرد.احترامی شایسته و بایسته و وصف ناپذیر.

امیرالمؤنین در وصف بانوی خویش می فرمایند:به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هرگاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می شد.[۴۰]

تقسیم کارها

حضرت على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدند و تقاضا كردند كه خدمات خانه و زندگى را براى هر يك مقرر فرمايد. حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فاطمه (سلام الله عليها) را به خدمات درون خانه گماشت و بيرون خانه را به على (عليه السلام) واگذاشت .

حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: فقط خدا مى داند كه من چه قدر مسرورم از اين كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا ماءمور به امورى نساخت كه فقط از عهده مردان برمى آيد (كنايه از اين كه زنان توانايى حمل بار گران زندگى را ندارند.[۴۱]

البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می کنند.[۴۲]

ثمره این زندگی

بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است.امیرامؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:

  1. امام حسن(ع) دومین امام شعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
  2. امام حسین(ع) سومین امام شعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
  3. حضرت زینب (س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
  4. حضرت ام کلثوم (س)
  5. حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که بر دلیل ضربه که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.

تربیت فرزندان

کودک از زمانی که پا به عرصه وجود می گذارد، روح او چون لوحی سفید آمادگی پذیرش هر نقشی را دارد و اولین نقاشی که شخصیت او را جزء به جزء ترسیم می کند، مادر است.حضرت زهرا علیهاالسلام از آغازین لحظات زندگی فرزندانش، آنها را بزرگ و گرامی داشت و درصدد تربیت آنها برآمد.از جمله نکاتی که در سیره تربیتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) دیده می شود،می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تأثیر شخصیت معنوی مادر بر کودک
  • انتخاب نام نیکو و تأثیر آن بر شخصیت فرزندان
  • رفتار و اخلاق عملی مادر و تأثیر آن بر روی فرزندان
  • پرورش شخصیت توحیدی فرزندان
  • پرورش شخصیت عاطفی فرزندان

فعالیت های اجتماعی حضرت زهرا (س) در زمان حیات پیامبر (ص)

هر زمانی خواسته ها، قوانین و مقتضیات و شیوه های فعالیت خود را دارد که از هر مرد و زنی بر پایه ی آن انتظار فعالیت می رود و مطابق همین شرایط محاسبه می شود. همچنان که فعالیت هایش نیز بر همین اساس سنجیده می شود که تا چه اندازه در جامعه اسلامی تأثیر داشته است.

حضرت زهرا علیها السلام هرگز در یک نقطه از ابعاد زندگی توقف نداشت و به یک مرحله و یک بعد از ابعاد آن هرچند مهم، اکتفا نکرد؛ چرا که نه اسلام را محدود به بعد عبادی و فردی اش می دانست و نه رسالت و مسئولیت زن را تنها در خانه داری و تربیت فرزند می دید. از این رو به موازات اهتمام به مسائل خانه و خانواده و نیز مسائل عبادی، مسائل اجتماعی و مبارزاتی و سیاسی جامعه نیز برایش مطرح و با ارزش بود. [۴۳]بنابراین، مهم‌ترین فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی آن حضرت را می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

مرجعیت علمی اصحاب

از منابع تاریخى چنین بر مى‌ آید که حضرت زهرا علیهاالسلام براى ایفاى مسئولیت‌هاى اجتماعى با شخصیت‌هایى از یاران رسول خدا همچون سلمان، مقداد، ابوذر، بلال، عمار و جابر بن عبدالله انصارى در ارتباط بوده و آنان در جلساتی به حضور آن حضرت رسیده و حوزه درسى تشکیل مى‌دادند و ایشان سخنان آموزنده و اطلاعات و رازهاى غیبى و دعاهاى مخصوص به آنان مى‌ آموخت.[۴۴]

بیان احکام شرعی بانوان

زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس.

حل اختلاف در مسائل دینی

امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: « خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»

مددکاری و پرستاری از مجروحان جنگ ها

یکی از میدان حضور حضرت زهرا (س)،غزوه احد است.جایی که در آن بیش از هفتاد نفر از مسلمانان راستین از جمله حضرت حمزه سيد الشهداء علیه السلام به خاک خون کشیده شدند.همچنین در این نبرد پیشانی مقدس رسول خدا (ص) شکافته شد و دندان مبارک ایشان شکست. پیکر امیرالمؤنین علی (علیه السلام) که تنها مدافع رسول خدا (ص) در این نبرد بود،نیز سراسر پر زخم و خون بود.زمانی که آتش جنگ فروکش کرد حضرت زهرا (س) به همراه سایر زنان بنی هاشم و مسلمان به کمک مجروحان آمدند.در روایات تاریخی آمده است که:

هنگامی که حضرت زهرا (س) چهره پر از خون پدر را مشاهده کردند، خون ها را از رخسار نورافشان پدر، پاک نمودند در حالی که امیر مومنان(ع) با سپر خویش آب می ریختند و فاطمه(س) را یاری می کردند. آن حضرت چون دید جریان آب و شستشو، خونریزی را بیشتر می کند به همین جهت در پی چاره اندیشی خویش تکه حصیری آورد و آن را با شرایط خاصی سوزانید و خاکسترش را بر روی زخمها نهاد تا خون باز ایستد و چنین شد که خون بند آمد.[۴۵]

همچنین در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه علیها السلام در غزوه احزاب برای امیرالمؤنین(ع) و رسول خدا (ص) نان و غذا می برده اند [۴۶] و در فتح مکه نیز حضور داشته و به پدر و همسرشان کمک مى ‌کردند. در جریان بیعت زنان مشرک با پیامبر نیز حاضر بودند.[۴۷]

شرکت در مباهله

یکی از فضایل حضرت زهرا(س) شرکت در مباهله به همراه پدر،همسر و دو پسر خویش در سال نهم هجری است .

مرجعیت فکری، فرهنگی

در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:

«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»

در سوگ پدر

پس از آنکه رسول خدا (ص) از سفر حجة الوداع بازشگتند،دچار بیماری سختی شدند که خبر از فوت ایشان می داد.این بیماری برای اهل بیت رسول خدا (ص) بسیار سخت بود.

اولین کسی که از اهل بیت رسول خدا (ص) که به ایشان ملحق می شود

موقعی که شهادت پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که محاسن مبارکش تَر شد. گفته شد: یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟ فرمود: برای ذریّه و فرزندانم و آن ستم هایی که از ستمکاران امّتم بعد از من به ایشان می رسد، می گریم. گویا می بینم دخترم فاطمه ی زهراء بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می زند: یا اَبَتاه! احدی از امّت من به فریاد او نمی رسد. وقتی فاطمه ی اطهر سلام الله علیها این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وی فرمود: ای دختر عزیزم! گریان مباش! حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: پدر جان! من برای ظلم هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه به علّت مفارقت تو اشک می ریزم. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: ای دختر محمّد! مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین کسی هستی که زودتر از همه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهی شد.[۴۸]

توصیه های رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین در مورد حضرت زهرا(س)

حضرت در واپسین لحظات، علی و «فاطمه» و حسن و حسین را فراخواند و به همه ی کسانی که در خانه اش بودند دستور داد از آنجا بیرون روند و بر بانو ام سلمه فرمود بر درب خانه بایست تا کسی وارد نشود. ....آنگاه پیامبر سرش را بسوی آنان بلند کرد و در حالی که دست فاطمه(س) بر دست آن حضرت بود، دست علی(ع) را نیز گرفت و دست فاطمه(س) را بدست علی(ع) سپرد و فرمود:

ای اباالحسن! این امانت خدا و امانت پیامبرش، محمد(ص) است که به تو می سپارم. امانت خدا و پیامبر را خوب حفظ کن. و من می دانم که تو آن را رعایت خواهی نمود. و افزود: علی جان! به خدای سوگند این سالار بانوان بهشت است. به خدای سوگند این مریم پرشکوه من است... آگاه باشید به خدای سوگند من به این منزلت رفیع نرسیده ام مگر اینکه برای فاطمه و شما همه ی مواهب را خواسته ام و خدا همه ی خواسته هایم را ارزانی داشته است. علی جان! آنچه را فاطمه خواست، انجام ده چرا که من او را به کارهایی فرمان داده ام که فرشته ی وحی به من فرمان آورده است، و بدان که من از هر کس دخت فرزانه ام، خشنود باشد، خشنود خواهم شد، و پروردگار من و فرشتگان نیز خشنود خواهند بود. علی جان! وای بر کسی که به فاطمه ستم روا دارد. وای بر کسی که حق وی را غصب کند! وای بر کسی که حرمت و شکوه او را هتک نماید...[۴۹]

گریه حضرت زهرا(س) بر پدرشان

حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام میفرماید: فاطمه زهراء بقدرى براى پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله گریه كرد كه اهل مدینه متأذى شدند و به وى گفتند: تو ما را بعلت كثرت گریه ناراحت كردى، یا شب گریه كن یا روز! لذا فاطمه از مدینه خارج میشد و روى قبر شهداء گریه میكرد.[۵۰]

بی تاب شدن از صدا مؤذن پیامبر (ص)

روایت شده وقتی پیغمبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به شهادت رسید بلال از گفتن اذان خودداری کرد و گفت: من بعد از پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم برای احدی اذان نخواهم گفت. یک روز فاطمه ی زهراء سلام الله علیها فرمود: من دوست دارم صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم، هنگامی که این سخن به گوش بلال رسید مشغول گفتن اذان شد. موقعی که بلال دو مرتبه گفت: «اللهُ اَکْبَرُ»، حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها به یاد روزگار پدرش رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم افتاد و نتوانست از گریه خودداری نماید وقتی بلال گفت: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، فاطمه ی اطهر سلام الله علیها صیحه ای زد و با صورت به روی زمین افتاد و غش کرد! ! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خودداری کن! زیرا فاطمه دختر پیغمبر از دنیا رفت و مردم این طور فکر کردند که حضرت فاطمه سلام الله علیها به شهادت است! بلال پس از این جریان اذان را قطع نمود و آن را تمام نکرد. موقعی که فاطمه ی زهراء سلام الله علیها به هوش آمد به بلال فرمود: اذان را تمام کن، ولی بلال نپذیرفت و به حضرت زهراء سلام الله علیها گفت: ای بزرگترین زنان! من از اینکه تو هر گاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه احساس ناراحتی می کنی می ترسم. لذا حضرت فاطمه سلام الله علیها وی را معاف نمود..[۵۱]

حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از پیامبر

جریان غصب خلافت

هنوز ساعتی از وفات رسول خدا (ص) نگذشت بود که عده ای در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند تا خلافت رسول خدا (ص) را از مسیر اصلی آن منحرف کنند و آن را حق امیرامؤمنین (ع) بود از ایشان غصب کردند. در زمانی که ایشان سرگرم اجرای نقشه های شوم خویش بودند، اهل بیت پیامبر(ص) مشغول مراسم کفن و دفن رسول خدا (ص) بودند.پس از آنکه این غصب خلاقت ، غاصبان آن مردم را مجبور به بیعت با خلیفه اول کردند . این امر با اعتراضات اهل بیت و اصحاب ایشان و واکنش هایی از طرف غاصبان خلافت نسبت به این اعتراضات همراه بود. از جمله این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. تحصن در خانه حضرت زهرا (س) و نشان دادن اعتراض خود به دستگاه حکومت
  2. محروم کردن حضرت زهرا(س) از ارث رسول خدا (ص) با یک حدیث جعلی و مناظره حضرت زهرا(س) با غاصبان
  3. غصب فدک و اعتراض حضرت زهرا (س) به غاصبان آن و خواندن خطبه فدک
  4. اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب به همراه حضرت زهرا(ع) و حسنین در هنگام شب
  5. شکستن تحصن با اولین هجوم به خانه حضرت زهرا(س) (هجوم مقدماتی) و شکستن شمشیر زبیر بن عوام توسط مهاجمان و گرفتن بیعت اجباری از متحصن کنندگان به جز اهل بیت
  6. دومین هجوم به خانه حضرت زهرا(س) (هجوم اصلی) و آتش زدن در خانه حضرت زهرا(س) و ضرب و جرح ایشان که منجر به سقط فرزند ایشان حضرت محسن (ع) شد و بیرون آوردن به اجبار امیرالمؤنین (ع) برای بیعت کردن با ابوبکر
  7. خواندن خطبه توسط حضرت زهرا(س) در عیادتی که زنان انصار از ایشان کردند.
  8. عیادت خلفا از حضرت زهرا(س) (اولی و دومی) و بی محلی حضرت به ایشان در عیادتی که این دو از دختر پیامبر(ص) کردند.
  9. شهادت حضرت زهرا (س) و بیعت امیرالمؤمنین با خلیفه وقت

شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد برای بیعت به مسجد ببرند. هنگامی که عمر و همراهانش برای اینکار به درب خانه آن حضرت آمدند. حضرت فاطمه سلام الله علیها به پشت در آمد و گفتگویی بین او و عمر رد بدل شد. عمر هنگامی که استکاف آن حضرت از باز نمودن درب خانه را دید. دستور داد تا هیزم آورده درب خانه را آتش بزنند و خود با لگد به درب خانه زد که در اثر اصابت آن به حضرت فاطمه سلام الله علیها آن حضرت که حامله بودند سقط جنین نموده، بر اثر ضربه وارده پس از چند روز به شهادت رسیدند. شهادت آن حضرت در 3 جمادی الاخر سال 12 هجری رخ داد. [۵۲]

فضایل و مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها[۵۳]

  1. اشتراك حضرت فاطمه عليهاالسلام با پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
  2. اشتراك حضرت صديقه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در جميع حالاتشان.
  3. مادر ائمه اطهار علیهم السلام است.
  4. هنگام ولادت فاطمه عليهاالسلام نور او تمام خانه هاى مكه را فراگرفت.
  5. نام گذارى زهرا عليهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
  6. نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است.
  7. جنگ و يا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پيامبر و على و حسنين است.
  8. سيده ى زنان عالم است.
  9. دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پيامبر است.
  10. آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند.
  11. شيعيان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
  12. مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
  13. در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
  14. شفیعه کبرای روز قیامت است.
  15. حب فاطمه عليهاالسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياء است)، بر همگان واجب است.
  16. با پدر و همسر و فرزندانش در قبه الوسيله يا درجةالوسيله ى بهشت جای دارند.
  17. با پدر و همسر و فرزندانش عليهم السلام در قبه اى از نور كه زير عرش برپا مى شود و جز پنج تن عليهم السلام كسى را به آن رتبه ى والا راه نيست جای دارد.
  18. حضرت فاطمه عليهاالسلام يكى از افرادى است كه آيه ى مباهله در شان آن‌ها نازل شده است و آن وجود مقدس، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنى بين: محمد و انفسنا (على) و ابنائنا (حسن و حسين) عليهم السلام.
  19. در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو على عليه السلام است.
  20. بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام بوده است.
  21. سوره انسان در فضیلت او و همسر و دو فرزندش نازل گردیده.
  22. هنگام ورود فاطمه عليهالسلام به صحنه ى محشر از جانب حضرت حق تبارك و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافكنيد تا فاطمه عبور نمايد».

پانویس

  1. كنز العمال ج6 ص219 ؛ الصواعق المحرقة 96
  2. ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص 25
  3. بحارالانوار، ج 43، ص 12.2
  4. زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) ترجمه جلد 43 بحارالنوار،علامه محمد باقر مجلسی(ره)،ص 100
  5. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱
  6. سید محسن امین ، فاطمه دخت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،ص 3
  7. همان،ص 3
  8. المصباح، للطوسی، ص554، ط: الهند.
  9. تاریخ الخمیس، ج1، ص277؛ ذخائرالعقبی، ص49؛ مقاتل الطالبیین، ص48.
  10. رجوع شود به تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان 1377، شماره80
  11. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۷۸، ح ۴۷۶۵. نقل از ولادت فاطمه زهرا(س)، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
  12. نک: تاریخ الخمیس، ج1، ص278، و ذخائرالعقبی، ص52.
  13. نک: بحارالانوار، ج43، صص6 ـ 10.
  14. تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان 1377، شماره80
  15. مناقب آل ابی طالب؛ ج 3، ص 393؛ تذکره الخواص، ص 306- 307؛ ضیاءالعالمین، ج 2، ص 46.
  16. بحارالانوار، ج 43، ص 2.: ینابیع المودّه، کنزالعمال، ج 6، ص 219؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، صص 221، 229؛ ضیاءالعالمین، ج 4، صص 6- 9؛ بحارالانوار، ج 43، ص 13، به نقل از علل الشرایع، ج 1 ص 178؛ ر. ک: ذخائرالعقبی، ص 26؛ میزان الاعتدال، ج 2، ص 400؛ ج 3، ص 439؛ لسان المیزان، ج 3، ص 267؛ طوالع الانوار، صص 112- 113؛ معرفه ما یجب لال البیت، ص 51؛ البتول الطاهره، صص 11- 15.
  17. ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، ص ۲۲۸؛ مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.
  18. علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ، ص 29
  19. علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج 16 ص 78 و 79
  20. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه ج 43 بحار الأنوار ،ص:36
  21. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:33
  22. الدر فی اختصار المغازی و السیر،ص27
  23. ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج 2 ص 65-66
  24. سیره ابن هشام، ج 1، ص 375، ابن سعد، طبقات، ج 1، ص 208 و طبرسی، اعلام الوری، ص 50 ـ 49، بیهقی، دلایل النبوة، ج 2، ص 311 و 312
  25. انساب الاشراف ، ج1، ص234
  26. فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 159
  27. سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 416
  28. مناقب ابن شهر آشوب، جلد 1، صفحه 71
  29. صحیح بخاری، جلد 5، صفحه 8
  30. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏19، ص64-66
  31. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏19، ص66
  32. امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج 1، ص 313، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق
  33. انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌4،ص21، دلیل ما، قم، 1428ق
  34. ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج 4، ص 1893، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، 1412/1992.
  35. ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است:پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی ».
  36. الأمالي للطوسي : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
  37. بحارالانوار ج 43/ 107
  38. حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية، ص178
  39. فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 218
  40. بحارالانوار، ج 43
  41. ناسخ التواريخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، ص ‍ 417
  42. فضائل الزهراء، ص 77
  43. علی رفیعی،درآمدی بر سیره فاطمی، قم :زمزم هدایت ،1378،ص148
  44. مجلسی ، بحارالنوار ج 43 ، ص 66
  45. فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 168
  46. ذخائر العقبی، ص 47.
  47. واقدی،المغازی، ج2، نشر دانش اسلامی ،ص83
  48. سبل الهدى و الرشاد ج 12 ص 251 و راجع: ينابيع المودة ج 2 ص 55 و راجع: صحيح البخاري (ط مطبعة الأميرية) ج 4 ص 203 و صحيح مسلم ج 7 ص 142 و مسند الطيالسي ص 196 و الطبقات الكبرى لابن سعد ج 8 ص 26 و حلية الأولياء ج 2 ص 39 و الخصائص للنسائي (ط دار التقدم بمصر) ص 34 و مصابيح السنة (ط دار الخيرية بمصر) ج 2 ص 204 و مسند أحمد ج 6 ص 282 و أنساب الأشراف ج 1 ص 552 و صفة الصفوة (ط حيدر آباد) ج 2 ص 5 و طرح التثريب ج 1 ص 149 و المختار من مناقب الأخيار (ط دمشق) ص 56 و نظم درر السمطين ص 179 و تذكرة الخواص ص 319 و منتخب تاريخ ابن عساكر ج 1 (ط الترقي بدمشق) ص 298 و البداية و النهاية ج 5 ص 226 و جمع الفوائد ج 2 ص 233 و تكملة المنهل العذب المورود ج 3 ص 222 و الثغور الباسمة (ط بمبي) ص 13 و أشعة اللمعات في شرح المشكاة ج 4 ص 693 و وسيلة النجاة للمولوي ص 228 و مرآة المؤمنين ص 190 و أضواء على الصحيحين ص 345 و فضائل الصحابة ص 77 و سنن ابن ماجة ج 1 ص 518 و مسند أبي يعلى ج 12 ص 112 و المعجم الكبير ج 22 ص 419 و عن أسد الغابة ج 5 ص 522 و الأوائل للطبراني ص 84 و عن المصادر التالية: كتاب الأربعين للماحوزي ص 314 و فتح الباري ج 8 ص 103 و مسند أبي يحيى الكوفي ص 79 و مسند ابن راهويه ج 5 ص 7 و السنن الكبرى للنسائي ج 5 ص 96 و 146 و السيرة النبوية لابن كثير ج 4 ص 448 و سير أعلام النبلاء ج 2 ص 120 و كشف الغمة ج 2 ص 80 و ترجمه جلد 43 بحارالنوار ص 483
  49. مولی محمد باقر مجلسی، بحارالانوار (مؤسسه الوفاء، بیروت، الطبعة الثانیه، 1403 ه - 1983م) ج 22، ص 479 به نقل از رضی بن علی بن الطاووس، الطرف، 18 - 21 و 27 و 28 ، محمدکاظم قزوینی ، فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، ص 331
  50. بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۳۵
  51. بحارالانوار، جلد ۴۳،ص 37
  52. شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعيتى انكار ناپذير، سایت ولیعصر
  53. منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد.

پیوندها

اسناد هجوم به خانه ی صدیقه ی طاهره علیها السلام، سایت غدیر

چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی