شیخ علی قمی
آیت الله علی قمی (۱۲۸۳ - ۱۳۷۱ ق)، عالم ربانی و زاهد وارسته شیعه است. او شاگرد عالمان بزرگی چون آخوند خراسانی و ملا حسینقلی همدانی بود. تاریخنویسان، مقامات علمی و حالات معنوی این دانشور با تقوا را در آثار خویش به روشنی یاد کردهاند. شیخ قمی در پرهیز از بکار بردن کالاهای خارجی و استفاده از محصولات سرزمینهای اسلامی مقید بود و اعتقاد داشت که باید انسان مسلمان مستقل از بیگانگان زندگی کند.
نام کامل | علی قمی |
زادروز | ۱۲۸۳ قمری |
زادگاه | تهران |
وفات | ۱۳۷۱ قمری |
مدفن | نجف |
اساتید |
آخوند خراسانی، میرزا حبیبالله رشتی، ملا حسینقلی همدانی، ... |
شاگردان |
سید شهاب الدین مرعشی نجفی، محمدحسین اعلمی، محمدعلی غروی اردوبادی، ... |
آثار |
شرح اسانید الکافی، سراج المبتدی، صلوة المسافر، ... |
محتویات
ولادت و خاندان
شیخ علی فرزند شیخ محمدابراهیم قمی در هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۲۸۳ ق. در تهران به دنیا آمد. او دوران کودکی را در دامان مادری پاک و اهل فضیلت سپری کرد، پدر پارسا و فاضلش در تربیت وی بسیار کوشید تا فرزندش در مسیر صدق، اخلاص و تقوا گام بردارد و برای فراگرفتن علوم اسلامی، از همان ایام خود را مهیا کند.
پدرش محمدابراهیم قمی در کربلا از محضر سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط) و نیز در نجف اشرف از حوزه درسی شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) و شیخ مرتضی انصاری بهره برد. همچنین وی این توفیق را بدست آورد که در درس آیت الله شیخ مشکور حولاوی حضور یابد و با این استاد انس و الفت ویژهای برقرار نماید، این ارتباط علمی و عاطفی موجب شد تا محمدابراهیم با دختر این استادش ازدواج نماید و بدین گونه علاقه به وی را با خویشاوندی سببی استوار سازد. شیخ محمدابراهیم با کولهباری از معرفت، معنویت و کسب رتبههای بلند فقهی به عنوان نماینده شیخ انصاری به ایران بازگشت و تهران را مرکز تدریس، ارشاد و تبلیغ خود قرار داد.[۱]
تحصیلات و استادان
شیخ علی قمی مقدمات علوم دینی، ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش فراگرفت. او دوره سطح را در محضر جماعتی از اهل علم در تهران آموخت.[۲]
در هجده سالگی پدرش به سرای باقی شتافت، ولی از کسب دانش و تحصیل معارف و مکارم دست برنداشت. او پس از رحلت پدر، ایران را به قصد عتبات ترک نمود و دو سال در آنجا اقامت گزید. وی به شهر مقدس نجف رفت و تصمیم گرفت برای تکمیل تحصیلات به محضر استادان حوزه نجف راه یابد.[۳] شیخ علی در تمامی مراحل تدریس چه در تهران و چه در نجف، جدیت فوقالعادهای برای درک مباحث علمی داشت و در واقع بهترین ایام عمر را در راه فراگرفتن معارف قرآنی، روایی و علوم اسلامی سپری ساخت و در این راه همت و تلاش را با ذوق و شوق توأم نمود.[۴]
در مسائل علمی فراوان مذاکره میکرد و به قول شیخ آقا بزرگ تهرانی در علوم دینی به مرتبهای والا نایل آمد و قبل از چهل سالگی در زمره مجتهدان و بزرگان فقه قلمداد گردید و نزد استادان خویش و نیز مشاهیر علمی نجف منزلتی ویژه همراه با تکریم و احترام بدست آورد.[۵] استادان وی عبارتند از:
۱. میرزا حبیبالله رشتی (۱۳۱۲-۱۲۳۴):
شیخ علی قمی در نخستین روزهای اقامت در نجف آوازه موشکافی علمی، زهد و عبادت میرزا حبیبالله رشتی را شنیده بود. از این رو با اشتیاقی وصفناپذیر به مجلس درس وی شتافت. شیوه بیان مرحوم رشتی در قواعد اصولی و مباحث فقهی برای او بسیار جالب بود. وی با جدیت کوشید تقریرات درس این استاد را به رشته تحریر درآورد. شیخ علی قمی در محفل علمی شکوهمند میرزا حبیبالله رشتی، با عالمانی چون شیخ فضلالله نوری، سید علیاکبر فال اسیری، حاج آقا نورالله اصفهانی، آیت الله خالصی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم یزدی و میرزا حسین نایینی آشنا شد و این در حالی بود که او به لحاظ سن بسیار کوچکتر از آنان بود.[۶]
۲. شیخ عبدالله مازندرانی (۱۳۳۱-۱۲۵۹ ق):
شیخ علی قمی در اوایل ورود به جلسات درسی میرزا حبیبالله رشتی به مراتب فضل و کمال این استاد پی برد و مشتاقانه به محضرش شتافت. وی در فقه و اصول از تابش اندیشه وی استفاده نمود و مجموعه مباحث او را به نگارش درآورد.[۷]
۳. آخوند خراسانی (۱۳۲۹-۱۲۵۵ ق):
شیخ علی به عنوان طلبهای جوان در بسیاری از جلسات درسی آخوند خراسانی حضور یافت و از بیان رسا، گستره اطلاعات و جامعیت دانش وی در اصول فقه استفاه کرد. او در این محفل علمی و پربار صدها شاگرد را مشاهده میکرد که بعدها به عنوان مجتهدانی پرآوازه معروف گردیدند و بسیاری از آنان در زمره مراجع تقلید به شیعیان فروغ بخشیدند. برای شیخ علی قمی این مسائل خاطرهانگیز بود؛ اما نیمه دیگر زندگی آخوند خراسانی برایش طراوتی دیگر داشت؛ آن موقع که برای شاگردان درس اخلاق میگفت و پندهای پرمایه مطرح میکرد، خود در عمل آن گونه بود که در این درس به آن تکیه داشت.[۸]
۴. میرزا حسین خلیلی (۱۲۳۰-۱۳۲۶ هـ.ق):
شیخ علی قمی از مهارت فوقالعاده این استاد در فقه و اصول و سبک تدریسش در فقه؛ به ویژه تفکیک این دو علم از یکدیگر و نیز آرا و افکار وی استفاده شایان توجهی نمود. حسن خلق، سیرت نیکو، محضری پرجاذبه و تلاش و تکاپوی وی برای گشایش گرههای علمی و برطرف نمودن گرفتاریهای اجتماعی-سیاسی نیز برای این شاگرد فاضلش ارزش فوقالعادهای داشت. قمی بیشتر از حالات عبادی این شخصیت الهام میگرفت و به روش وی در انس با مراکز عبادی و زیارتی و اعتکاف در مسجد کوفه و سهله تأسی نمود.[۹] شیخ علی با دقت و نکتهسنجی خاصی تقریرات درس میرزا حسین خلیلی را به رشته تحریر درآورد.
فراگیری علم حدیث
شیخ قمی به تواناییهایش در فقه و اصول و آموختههای خود قانع نگردید. وی در محضر میرزا حسین نوری به فراگیری دانش حدیث و معارف این رشته از علوم حوزوی روی آورد.[۱۰] وی در این محفل پر نور علاوه بر دانشاندوزی نزد محدث نوری با رجالشناس و فهرست نگار معروف آقا بزرگ تهرانی نیز آشنا گردید. هنوز مدتی از آشنایی با این دو دانشمند فرهیخته نگذشته بود که محدث قمی نیز به جمع آن دو پیوست.
شیخ آقا بزرگ تهرانی در این مورد میگوید: «من او را در شهر مقدس نجف اشرف و به سال ۱۳۱۴ ق. شناختم و این هنگامی بود که من و شیخ علی قمی نزد میرزا حسین نوری به تلمذ مشغول بودیم. با گذشت چند سال، حاج شیخ عباس قمی از طریق وی به مقام علمی محدث نوری پی برد و به حلقه درس وی پیوست. ما سه نفر از دیگران با استادمان ارتباط داشتیم و زیادتر از دیگر شاگردان از محضرش استفاده مینمودیم و همراهی و همدلی ما با وی عمیقتر و شدیدتر بود تا زمانی که او بسرای جاوید شتافت. روابط عاطفی ما سه نفر با گذشت زمان افزایش مییافت و ریشهدارتر میشد...».[۱۱]
شیخ علی قمی در محضر محدث نوری کتاب «مستدرک الوسایل» را از بدو تا ختم خواند و بدین گونه در خصوص احادیث و سندهای آن مهارتی ویژه و ژرف بینی خاصی بدست آورد.[۱۲] وی از میرزا حسین نوری و شاگردش شیخ عباس قمی اجازه روایت دریافت کرده است. شیخ علی قمی، بر پشت جلد دوم کتاب شرح مقبره اجازه مفصلی را که از شیخ عباس قمی دریافت نموده، آورده است که تاریخ آن ۱۳۲۳ ق. است.[۱۳]
حضور در محفل عارفان
شیخ علی قمی همچنین به آموختههای فقهی و روایی اکتفا نکرد و برای تقویت بنیانهای معنوی و موفقیت در تزکیه نفس و پالایش درون، عزم خویش را جزم نمود تا به محفل اهل معنا راه یابد و از خرمن این وارستگان خوشهها برچیند. یکی از شخصیتهایی که او توانست از پرتو پرفروغش استفاده کند، ملا حسینقلی همدانی است. مجلس درس وی آکنده از عطر روحانی و رایحهای ملکوتی بود.
آخوند همدانی شاگردان خویش را از تعلقات دینوی جدا کرده و آنان را با علم و عمل آمیخته بود به طوری که اثرات این تربیت نیکو را به صورتی واضح در چهره افرادی چون شیخ علی قمی میتوان ملاحظه کرد. قمی همراه با عارفانی چون شیخ محمد بهاری همدانی، سید احمد کربلایی تهرانی، جواد آقا ملکی تبریزی، سید محمدسعید حبوبی و دهها نفر از دانشوران از محضر عرفانی آخوند همدانی بهره برد و در تصفیه باطن و زهد و تقوا به مقامات بالایی رسید.[۱۴]
قمی سپس به محضر حاج آقا رضا همدانی شتافت و ضمن استفاده از دانش وی در فقه، زهد، تقوا و مقامات معنوی این استاد حوزه نجف را اسوه خویش قرار داد؛ زیرا حاج آقا رضا همدانی با رفتار و کردار خویش به روح و جان شاگردان اثر میگذاشت و آنان را از درون متحول مینمود و بدین گونه دلهای آنان را صفا میداد. سادهزیستی، پرهیز از شهرت اجتماعی و اجتناب از دنیاگرایی از ویژگیهای بارز این استاد بود، خصلتهایی که شیخ علی قمی بدان آراسته و مشهور گردید.[۱۵]
سید مرتضی کشمیری (۱۳۲۳-۱۳۶۸ ق) استاد دیگر شیخ علی قمی است که مصداق حقیقی عالم ربانی بود و در دانش دینی جامعیت داشت، این شخصیت اسوهای شایسته در پارسایی، زهد و گریز از دنیای فانی بود که شیخ علی به سیره علمی وی تأسی نمود.[۱۶]
شاگردان
آیت الله شیخ علی قمی به دلیل زهد و تقوای فوقالعاده و پرهیز از شهرت اجتماعی، به خود اجازه نداد به طور رسمی، حوزه درسی تشکیل دهد؛ اما عدهای از مشتاقان موفق گردیدند به طور خصوصی محضرش را دریابند و از مراتب فضل و کمالش بهره گیرند که عبارتند از:
۱. سید شهابالدین مرعشی نجفی:
سید شهابالدین مرعشی نجفی نزد آیت الله شیخ علی زاهد قمی به فراگیری علوم حدیث پرداخت و موفق گردید از او اجازه روایی دریافت کند که متن آن در مجموعه اجازات آن مرجع عالیقدر موجود است.[۱۷]
۲. شیخ محمدعلی غروی اردوبادی (۱۳۸۰-۱۳۱۲ ق):
شیخ محمدعلی ضمن این که موفق گردید از پرتو دانش و اندیشه شیخ علی استفاده کند، این توفیق را بدست آورد تا از شیخ قمی اجازه روایت دریافت کند. شیخ محمدعلی میگوید: اسوه دانش و تقوا حاج شیخ علی قمی در تاریخ دوم شوال سال ۱۳۵۳ ق. در حرم حضرت امام حسین علیهالسلام در کربلا پس از نماز صبح در مورد کتاب مستدرک الوسایل به من اجازه روایت داد که بسیار باارزش است. در این اجازهنامه تمام فوائد اجازه، مندرج است و چنین کرامتی فقط به آن شیخ با قداست اختصاص دارد. اردوبادی از شاگردان شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا علی آقا شیرازی (فرزند میرزای شیرازی)، میرزا محمدحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی و... نیز هست. وی پس از گذراندن مراحل مقدماتی، سطح و خارج به مقام اجتهاد رسید. امتیاز این فقیه فرزانه به بلاغت و فصاحت است. نیز ذوق ادبی و تواناییهای شعری وی از نظر اهل فن پوشیده نیست. کتابهایی چون الامام علی ولید الکعبة (که مکررد به طبع رسیده است)، رسالة فی الرد علی الوهابیة، انوار الساطعة تسمیة حجةالله القاطعة، تفسیرالقرآن (که تنها جزء اول آن را نوشته است) و... از آثار ارزشمند اوست.[۱۸]
۳. سید حسن موسوی خرسان (۱۴۰۵-۱۳۲۲ ق):
وی صاحب تألیفاتی چون: شرح مشیخه تهذیب و استبصار و نیز کتاب حیاة الشیخ الطوسی است.[۱۹]
۴. سید حسین الحسینی الهمدانی النجفی (۱۳۹۳-۱۲۹۶ ق):
وی پیوند بسیار نزدیکی با استاد خود داشت و از اصحاب خاص وی به شمار میرفت و بسیاری از علوم اسلامی را نزد وی آموخت. این آثار اوست: هدیةالملوک فی السیر والسلوک، من آداب المصلّی، تنبیه العصاة ممن ترک الصلوة.[۲۰]
۵. شیخ محمدحسین اعلمی حایری (۱۳۹۳-۱۳۲۰ ق):
شیخ محمدحسین اعلمی صاحب «مقتبس الاثر فیما دُثر من الخبر» در سی مجلد است. وی علاوه بر استفاده از درس خصوصی استاد در فقه، اصول و حدیث، موفق به دریافت اجازه روایی از او گردید.
علاوه بر شاگردانی که نام برده شد عدهای از مشاهیر نجف اگرچه توفیق درک محضر وی را نداشتند، توانستند از این فقیه زاهد اجازه روایی دریافت کنند. از این عده میتوان از شیخ محمدرضا طبسی نجفی (۱۴۰۵-۱۳۲۲ ق)، سید محمدمهدی موسوی کاظمی (۱۳۹۱-۱۳۱۹ ق) صاحب احسن الودیعة فی تراجم مشاهیر مجتهدی الشیعه را نام برد. نیز آیت الله شیخ محمدرضا جرقویهای اصفهانی (۱۳۷۳-۱۳۰۵ ق) در ۱۲ جمادی الثانی ۱۳۴۴ ق. موفق به دریافت اجازه روایی از شیخ علی قمی گردید.[۲۱]
آثار و تألیفات
شیخ قمی در دوران زندگی بابرکت خود آثاری در فقه، اصول، حدیث و علوم دیگر به رشته تحریر درآورد که عبارتند از:
۱. شرح اسانید الکافی:
وی کتاب مرآت العقول علامه محمدباقر مجلسی را که در شرح اصول و فروع کتاب کافی است مورد بررسی قرار داد و با توجه به شرح اصول کافی ملاصدرای شیرازی و نیز شرح این اثر به قلم ملا صالح مازندرانی به قدرت تتبع و احاطه علمی این دانشور گرانمایه پی برد و تصمیم گرفت به بیان احوال رجال مذکور در سند احادیث کتاب کافی بر اساس کتاب مرآةالعقول بپردازد که متاسفانه موفق به اتمام آن نگردید. شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخهای از این اثر را به خط مؤلف دیده است. این کتاب به تنویرالمرآة نیز نامگذاری شده است.[۲۲]
۲. تدوین حواشی کتاب وسایل الشیعه:
شیخ علی قمی در مدت اقامت در شهر مقدس کاظمین با نسخهای از کتاب وسایل الشیعه به خط مؤلف برخورد نمود که شیخ حر عاملی بر آن مطالبی در حاشیه اضافه کرده بود. وی در سال ۱۳۴۱ ق. این حواشی را تدوین نمود.[۲۳]
۳. شرح الهدایة:
این کتاب شرحی است بر کتاب هدایةالامة الی احکام الائمة علیهمالسلام به قلم شیخ حر عاملی (۱۱۰۴-۱۰۳۳ هـ.ق) که منتخبی از وسایل الشیعه است. البته در این کتاب سندها و مکررات حذف گردیده است، شیخ علی قمی این نوشتار را با توجه به اصل آن که در دوازده فصل است، تنظیم کرده است. اثر مورد اشاره در دو جلد نگارش یافته و شیخ آقا بزرگ تهرانی، نسخهای از آن را به خط مؤلف مشاهده کرده است.[۲۴]
۴. سراج المبتدی:
این اثر شرح بدایةالهدایة شیخ حر عاملی است که در آن احادیث مربوط به واجبات و محرمات و نیز پارهای از روایات درباره مستحبات، مکروهات و مباحات جمعآوری شده است. شارح در سال ۱۳۴۳ ق. از نگارش این اثر فراغت یافته است. نوشتار مذکور تمامی ابواب معاملات؛ از متاجر تا دیات را دربرمیگیرد، ولی ابواب عبادات آن ناتمام مانده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی میگوید بخشی از این کتاب را به خط شیخ علی قمی نزد فرزندش دیدم که شامل آغاز مباحث تجارت تا آخر دیات بود که بعدها مباحثی از عبادات را پی گرفت اما موفق به تکمیل آن نشد.[۲۵]
۵. مصباح الانیس:
شیخ علی قمی مشاهده نمود کتاب انیس التجار به قلم ملا مهدی نراقی به دلیل عدم اعرابگذاری، برای برخی یا قابل استفاده نیست یا به سختی قابل استفاده است. به همین جهت این کتاب را از ابتدا تا پایان اعرابگذاری نمود و آن را مصباح الانیس نامید. در پایان کتاب آمده است: «عرّبه الحاج الشیخ علی بن ابراهیم القمی بامر استاده السید الصدر و فرغ من التعریب فی یوم الجمعة ۷ رمضان ۱۳۲۵ فی بلدة الکاظمیة». از این نسخه نیز شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخهای به خط مؤلف دیده است. فتاوای سید اسماعیل صدر (۱۳۳۸-۱۲۵۸ ق) نیز ضمیمه این کتاب است.
۶. شرح تبصره:
این نوشتار شرحی مبسوط است بر کتاب تبصرة المتعلمین فی احکام الدین از آثار علامه حلی. اصل کتاب یک دوره مختصر؛ اما کامل فقه را دربرمیگیرد و حدود چهار هزار مسئله و حکم فقهی در اثر مزبور مندرج است. شیخ علی قمی این احکام را در ۴ مجلد شرح نموده است:
- جلد اول: از طهارت تا نهی از منکر.
- جلد دوم: از متاجر تا پایان وصایا که در تاریخ ششم ذی القعده سال ۱۳۲۱ ق. از آن فارغ گردیده است.
- جلد سوم: نکاح.
- جلد چهارم: طلاق که مؤلف آن را جلد فراق نامیده است، تاریخ خاتمه این آثار نیز سال ۱۳۲۶ ق. است.[۲۶]
۷. کتاب الصلاة و کتاب الحج:
این دو اثر نسبت به شرح قبلی در موضوع خود گستردهتر هستند، در واقع تألیف این دو اثر نیز شرح دیگری بر تبصرةالمتعلمین با تکیه بر نماز و حج است که از تألیف آن دو، در سال ۱۳۳۲ ق. فراغت یافته است.[۲۷]
۸. صلوة المسافر:
کتابی است مُفصل در موضوع نماز مسافر با روشی استدلالی که وی در جمادی الاول سال ۱۳۱۸ ق. آن را به پایان برده است.[۲۸]
۹. رافع الغواشی عن بعض شبهات الحواشی:
شیخ علی قمی در این کتاب پارهای از حاشیههای استادش میرزا حسین خلیلی تهرانی بر کتاب نجاة العباد را مورد ارزیابی قرار داده و پس از یک بررسی علمی دلایل و مدارک آنها را ذکر کرده است.[۲۹]
۱۰. تقریرات درس آیت الله آقا رضا همدانی در اخلاق؛
۱۱. تقریرات درس فقه و اصول آخوند خراسانی؛
۱۲. تقریرات درس حاج میرزا حسین خلیلی؛
۱۳. تقریرات درس میرزا حبیب الله رشتی؛
۱۴. تقریرات درس اخلاق آخوند ملا حسینقلی همدانی؛
۱۵. کشکول، که در آن نکات متفرقه در زمینه علوم گوناگون آمده است؛
و...[۳۰]
شیخ علی قمی تمامی این آثار را بر کاغذهایی که از بخارا میآمد، مینوشت و در پرهیز از بکار بردن کالاهای خارجی و استفاده از محصولات سرزمینهای اسلامی به سیره سلف صالح خویش اقتدا نمود. او بر این اعتقاد بود که به مصداق کریمه: «ولن یعجل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً»، باید انسانِ مسلمان مستقل از بیگانگان زندگی کند و حس خودباوری و استقلال خواهی را در میان مردم زنده نگه دارد.[۳۱]
در نگاه عالمان
- شیخ آقا بزرگ تهرانی در نقباءالبشر ذیل شرححال وی و نیز در کتاب الذریعه هنگام معرفی آثارش از او به عنوان عالم زاهد و فقیه جلیلالقدر یاد میکند و برجستهترین خصوصیات اخلاقی و سیره عملی وی را برای خوانندگان ترسیم مینماید.[۳۲]
- میرزا محمدعلی حبیبآبادی ذیل تولد حاج شیخ علی قمی، او را در زمره عالمان و فقیهان معاصر برمیشمارد.[۳۳]
- آیت الله مرعشی نجفی شیخ علی قمی را مردی اهل زهد، صلاح و علم معرفی میکند.[۳۴]
- دکتر شیخ محمدهادی امینی او را این گونه معرفی میکند: فقیه بارع از مجتهدین و افاضل فقها، محدث رجالی، محقق متتبع، زاهد معروف که مدام به جهاد به نفس، مراقبت و سلوک عرفانی مشغول بود.[۳۵]
- شیخ محمد حرزالدین در اثر معروف خود مینویسد: شیخ علی قمی اهل فضل و زهد بود و به عبادت اهتمام داشت و از زخارف دنیا اعراض نموده بود.[۳۶]
- سید محسن امین خاطر نشان مینماید شیخ علی قمی پرهیزگارترین فرد بین معاصران بود، در سیرت نیک خود استقامت داشت، مدام به دانشاندوزی مشغول و با هواهای نفسانی و تمایلات فناپذیر در ستیز بود.[۳۷]
ویژگیهای اخلاقی
۱. عابد متقی:
بیشتر اوقات این مرد خدا به نماز، ذکر و دعا میگذشت. قرائت قرآن، شیوه مستمرش بود و لحظهای از یاد خدا غفلت نداشت و سیره پسندیدهاش در امور معنوی و عبادی به حدی بود که خاص و عام و اهل علم و دین؛ اعم از عرب و عجم و نیز سایر طبقات نجف وی را به پرهیزگاری میشناختند. وی با اشتیاق ویژهای به سفر عبادی-سیاسی حج مشرف گشت و در ایام اقامت در حرمین شریفین اوقاتش را به عبادت، بحثهای علمی مفید، رشددهنده و نگارش گذارنید. او بارها به مسجد کوفه میرفت و در آنجا معتکف میگشت.[۳۸]
آیت الله مرعشی نجفی درباره حالات عبادی و بُعد تقوای استادش شیخ علی قمی نوشته است: وی از افرادی بود که خداوند متعال او را به عمل به آداب و مستحبات شرعی حتی مجاورت مکه و مدینه موفق نمود. من از او دعای حرز یمانی معروف به دعای سیفی را با اجازه ویژه روایت میکنم، او نمونهای مجسم از پرهیزگاری به شمار میرفت که در این عرصه به سلف صالح و گذشتگان شایسته اقتدا نموده بود، در تهجد و شب زندهداری اهتمام داشت.[۳۹] بنا به نوشته شیخ آقا بزرگ تهرانی، دائم کشیک نفس میکشید و مراقب بود از مسیر حق بیرون نرود و جز رضای خالق در پی چیزی بناشد. در مسجد هندی نماز جماعت اقامه مینمود و گروهی از اهل زهد و تقوا و علم و معرفت به او اقتدا مینمودند. برای درک نمازش معروفین به فضل و تقوا بر یکدیگر سبقت میگرفتند.[۴۰]
شیخ محمد شریف رازی مینویسد: مدتها ناظر و شاهد بودم که آیات عظام آقا ضیاءالدین عراقی، محمدحسین کمپانی، حاج شیخ موسی خوانساری، حاج شیخ محمدعلی کاظمینی، حاج سید محسن حکیم، سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود شاهرودی، سید ابوالقاسم خویی، کاظم شیرازی و صدها نفر امثال آنان به وی اقتدا نموده و درک جماعت او را فوز و فیض عظیم میدانستند.[۴۱]
آثار سجده بر پیشانی و بین چشمانش نمایان بود و در اواخر عمر درس و تدریس را ترک کرد و به طور کامل به عبادت روی آورد.[۴۲]
۲. زهد در اندیشه و عمل:
شیخ علی قمی از همان دوران نوجوانی پوینده راه زهد و وارستگی بود. وی چیزهایی را که از سرزمینهای غیراسلامی میآوردند مصرف نمیکرد. حتی قلم و کاغذی را که در بلاد غیرمسلمان تولید نموده بودند بکار نمیبرد. او از امور شبههناک به شدت اجتناب مینمود و در بسیاری از مباحات هم زهد را رعایت میکرده و از طعام لذیذ، لباسهای زیبا و فرشهای نرم و راحت دوری مینمود. بیشتر وقتها به غذایی ساده قناعت میکرد، لباس خشن میپوشید و بر بستری که از برگ درخت خرما بافته بود، آرام میگرفت. در اماکن و مساجدی که طهارت آنها برایش مسلم بود از روی فروتنی، خاکساری عبای خویش را میگسترانید و روی آن مینشست و یا به عبادت مشغول میشد.
هیچ وقت اتفاق نیفتاد که به ظاهر و چگونگی جامه از لحاظ رنگ، شکل و نوع دوخت اعتنایی نشان دهد و به همین دلیل در مجالس کوچه و بازار در نظر مردم به صورت فقیری غریب یا فردی بیاباننشین جلوه مینمود. او این امور را برای مخالفت با نفس و تواضع در برابر حق و نیز همراهی و همگامی با محرومترین اقشار جامعه انجام میداد. او به شدت با ظاهرسازی و دوگانگی در شیوه زندگی مخالف بود. البته با وجود لباس سادهای که میپوشید بر نظافت بدن و پاکیزگی جامهاش اهتمام داشت. وی محاسنش را با حنا خضاب میکرد و شارب و ناخنهایش را همواره کوتاه نگاه میداشت و در این امور نیز مستحبات شرعی را به طور کامل مراعات مینمود.
رجالشناس معروف حرزالدین مینویسد: از زهد و اجتناب از تجملات دنیاییاش این بود که برای خوراک و پوشاکش ارزشی قائل نبود. لباس درشتی را که در شهرهای اسلامی و به دست مسلمانان بافته میشد بر تن میکرد؛ به ویژه لباس پشمی و پنبهای که در ایران تهیه میشد، میپوشید.
او در زهد و اعراض از جلوههای دنیایی چنان پیش رفت که اکثر اهل علم و بسیاری از طبقات دیگر او را به غیر زهد نشناسند. این ویژگی، مقام علمی و توانایی فکری او را در عرصههایی چون فقه، اصول، حدیث و عرفان تحتالشعاع قرار داد. شیخ علی اوقات را به کمگویی و سکوت میگذرانید و در شئون آخرت لب به سخن گفتن میگشود. وی فقط احادیث اهل بیت، معارف دینی، موازین شرعی و نکات آموزنده و عبرت آمیز را بیان میکرد. او از غیبت به شدت تنفر داشت و در سراسر عمر بابرکتش کسی ندید او پشت سر کسی حرف بزند.
۳. دفاع از دیانت:
اگرچه شیخ علی قمی به معنای واقعی و در اندیشه و عمل زاهد بود و نه تنها دل به دنیا نبست؛ بلکه از تمتع و لذتگرایی هم امتناع مینمود، هیچگاه عزلت اختیار نکرد و به جامعه و مسایل گوناگون آن پشت ننمود، او زندگی ساده و بدون تکلفی داشت اما برای تحقق ارزشهای الهی و گرایش افراد اجتماع به خیر و صلاح و روی آوردن به فضایل و مکارم به شدت احساس مسئولیت نمود و خود را در مقابل قوانین الهی و جامعه متعهد دید.
در واقع او بر این باور بود که دنیا و آخرت بهم پیوستهاند و اگر مردم میخواهند در صفا و امنیت و آرامش قرار گیرند باید ملاکهای اخروی را در زندگی خویش پیاده کنند؛ از گناه و خلاف احتراز جویند و باایمان و پاکی به جاده تقوا قدم نهند. از این جهت وقتی مشاهده مینمود کسی مرتکب خلافی شده به شدت ناراحت میشد. وی در امر به معروف و نهی از منکر بسیار جدی بود و برای اقامه قوانین آسمانی از هیچ چیز هراس نداشت. او به ملامت افراد وقعی نمینهاد؛ زیرا دفاع از دیانت را وظیفه اصلی و مقصد اساسی خود تلقی میکرد، در امر دین و پایبندی به اعتقادات کوتاهی، سستی و هر گونه سهلانگاری و غفلت را برنمیتابید و هر کس از مسیر حق منحرف میشد با خشم و عصبانیت نفرت خویش را از رفتار او بروز میداد.
هیچگاه اتفاق نیفتاد که برای تأمین اهداف افراد در هر مقامی که باشند خشم خداوند را فراهم سازد و همیشه در پی خشنودی حضرت باری تعالی روزگار میگذرانید و سکوت در برابر گناه را نشانه ضعف و علامت بیتعهدی میدانست. البته او میکوشید با عمل، مردم را به سوی خوبیها فراخواند و چون ایمان در اعماق وجودش ریشه داونیده بود حاضر بود برای دفاع از حق، جان خویش را در مخاطره افکند. رضایت اغیار را به قیمت قهر قهار نمیخرید و هیچ چیز و هیچ کس را بر دین ترجیح نمیداد.[۴۳]
۴. اهتمام علمی:
شیخ علی قمی از دوران نوجوانی لحظهای از یادگرفتن، یاددادن و نگارش و نوشتن بازنماند. او هنگامی که از محضر استادان بهره میگرفت، با دقت و کنجکاوی دروس آن فرزانگان را به رشته تحریر کشید و نشانههای آگاهی و اجتهاد خود را در تالیفاتی گرانبها به اثبات رسانید. موقعی که به سامرا میرفت ضمن حضور در جلسات علمی به وفور اهل بحث و مذاکره بود و در تألیف و مراجعه به آثار دیگران و استنساخ نوشتههای ارزشمند جدیت داشت و از تحقیق و نگارش حتی در سفر غربت خسته نمیشد. وی به همین دلیل برخی از کتابهای خود را در نجف، تعدادی را هنگام اعتکاف در مسجد کوفه و پارهای را در کاظمین و سامرا نوشت و در ایام تشرف به حج نیز از نوشتن باز نماند. وی دانشاندوزی و تحصیل علوم را با زهد و ریاضت در تضاد نمیدید. با وجود گستردگی دامنه اطلاعات و وسعت دانش، وقتی در مجالس و محافل پاسخ سؤالی به وی اعاده میگردید، با درنگ و تأمل و نهایت فروتنی آن را جواب میداد. در این گونه تجمعهای علمی و فرهنگی سخن توأم با موعظه خویش را چنین بیان میکرد: «هر کس از خدا بترسد میزان معرفتش رو به فزونی میرود». وی اگر خلوت میگزید اوقات را به تلاوت قرآن، تألیف و یا اندیشه در آیندهاش سپری میساخت.[۴۴]
۵. صبر و شکیبایی:
شیخ علی قمی صبر بر طاعت الهی را با عبادت خالصانه و مقاومت در برابر معاصی را با تقوا و زهد به اثبات رسانید؛ اما ویژگی وی در هنگام روبرو شدن با گرفتاریها و مصائب فرساینده، شگفتآور و شکوهمند است؛ زیرا در شدائد و سختیها بسیار بردباری نشان میداد اموری که کمتر فردی در برابر آنها صبور است.
یکی از فرزندانش در نجف اشرف به دار باقی شتافت و او اگرچه به لحاظ عواطف پدر و فرزندی، بسیار در درون خویش محزون و متأسف بود به هیچ عنوان جزع و فزع از خود نشان نداد و در قضای الهی صبر پیشه نمود. موقعی که از مراسم تشییع و تدفین این فرزند بازمیگشت به او خبر دادند پسر دیگرش شیخ شریف که در ایران بسر میبرد از دنیا رفته است. وی با شنیدن این خبر خداوند را سپاس گفت و به سجده افتاد و برای دو فرزند از دست رفتهاش مجلس ترحیم و فاتحه برگزار نمود. او از این که خداوند از در حکمت چنین مصائب و بلاهایی را برایش مقدر نموده، نه تنها شکوهای بر زبان جاری نساخت بلکه پروردگار خویش را شاکر بود؛ زیرا اعتقاد داشت این حوادث، میدانی برای آزمایش و وسیلهای برای پاک شدن از گناهان است.
گواه دیگر بر میزان استقامت و شکیبایی وی بیماری فرسایندهای بود که او را در بستر افکند و بر اثر آن اختلال سختی در بدنش پدید آورده بود. اگرچه پزشکان او را جراحی کردند؛ اما این حرکت موفقیتآمیز نبود و ناگزیر شدند برای رفع این مشکل از خاصرهاش مجرایی ببینند. وی چندین بار برای معالجه به ایران آمد و به پزشکان متعددی مراجعه نمود؛ اما درمان آنان کارساز واقع نشد و همچنان بیماری رو به وخامت گذاشت. او ده سال با این مرض در ستیز بود. و این بیماری رنجی جانکاه و اوضاعی ناگوار را متوجه اش ساخت، بسیاری از اهل علم و فضل و نیز دوستان و سایر مردم اهل ایمان به عیادتش میرفتند، اما هیچ کدام از آنان حتی کلمهای از ملال، گلایه و بیتابی از آن مرد تقوا نشنیدند. زبانش خالصانه به حمد و ذکر الهی، که گواه رضایتش به قضای الهی بود، مداومت داشت[۴۵] و پیوسته فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه وآله را به خاطر میآورد که فرمود: نزد پروردگار برای بندهاش درجهای است که با اعمال و رفتارش بدان نخواهد رسید تا آن که بدنش مبتلا به بیماری قرار گیرد و از این رهگذر به آن رتبه و درجه نائل شود.[۴۶]
وفات
شیخ علی قمی به علت ابتلا به بیماری، چندین سال از این ناراحتی رنج میبرد و معالجاتش در بغداد و ایران مؤثر واقع نشد و در تمام این ایام در خانه بسر میبرد و به همین علت کمتر در جماعات و محافل اجتماعی و علمی حاضر میگردید، تا آن که در شب چهارشنبه ۲۲ جمادی الثانی سال ۱۳۷۱ ق. (مطابق ۲۸ اسفند ۱۳۳۰ ش) دیده از جهان فروبست و روح پاکش میهمان عرشیان و قدسیان گردید.
حضرت آیت الله سید محسن حکیم بر پیکر آن فقید وارسته نماز خواند. آنگاه برحسب وصیت شیخ نصرالله حویزی (متوفی ۱۳۴۶ ق) بدن وی در مقبره او - مقابل مرقد صاحب جواهر - در محله عماره نجف به خاک سپرده شد.[۴۷]
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۵؛ الماثره الآثار، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، ج اول، ص ۱۸۸ و ص ۲۴۲؛ المسلسلات فی الاجازات، به کوشش سید محمود مرعشی، ج ۲، ص ۳۶۹، مکارم الاثار، ج ۶، ص ۲۰۳.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۱۵۰؛ معارف الرجال، جزء ثانی، ص ۱۴۳.
- ↑ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۶۹؛ نقباءالبشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۴، ص ۱۳۲۳، قم ۱۸۵۹.
- ↑ المسلسلات فی الاجازات، ج ۲، ص ۳۶۹.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۴.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۳ و نیز نک: حدیث پارسایی، رضا مظفری.
- ↑ ریحانةالادب، مدرس تبریزی، ج ۵، ص ۱۴۶؛ شهاب شریعت، علی رفیعی، ص ۱۵۵.
- ↑ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۶۹؛ معجم رجال الفکر والادب فی النجف، محمدهادی امینی، ج ۳، ص ۱۰۱۳؛ آخوند خراسانی آفتاب نیمه شب، محمدرضا سماک امانی، ص ۴۰، ۴۳ و ۱۰۶.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۴؛ آقا بزرگ تهرانی اقیانوس پژوهش، محمد صحتی، ص ۴۴-۴۳.
- ↑ محدث نوری روایت نور، محمد صحتی سردوردی، ص ۸۴.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۵-۱۳۲۴.
- ↑ مجله علوم الحدیث، سال اول (۴۱۸) ش دوم، ص ۲۳۶.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۸.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۶۷۵؛ اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۱۳۶؛ گلشن ابرار، ج ۳، ص ۱۶۴؛ شرح حالی از نامداران تاریخ، ج ۱، عمران علیزاده، ص ۱۹۶-۱۹۵.
- ↑ مقدمه مصباح الفیه، حاج آقا رضا همدانی؛ نقباءالبشر، ج ۲، ص ۷۷۷؛ گلشن ابرار، ج ۳، ص ۲۱۱؛ علمای شیعه از کلینی تا خمینی، م جرفادقانی، ص ۳۲۷.
- ↑ میرزای شیرازی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ترجمه محمود دزفولی، ص ۱۹۴، آقا بزرگ تهرانی اقیانوس پژوهش، ص ۴۱.
- ↑ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۶۹؛ شهاب شریعت، ص ۱۵۵.
- ↑ السبیل الجدد الی حلقات السند، میرزا محمدعلی اردوبادی، مجله علوم (حدیث، شماره دوم).
- ↑ المنتخب، کاظم عبود فتلاوی، ص ۱۲۵.
- ↑ همان؛ الذریعه، ج ۲۵، ص ۲۱۴.
- ↑ رجال اصفهان در علم و عرفان، ادب و هنر، سید محمدباقر کتابی، ج اول، ص ۴۰۵؛ لسان الارض یا تاریخ تخت فولاد اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۱۴۳.
- ↑ زندگینامه علامه مجلسی، ج ۲، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۲۱۱؛ الذریعه، ج ۱۳، ص ۸۲ و ج ۴، ص ۴۷۱.
- ↑ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۷۱.
- ↑ مقدمه کتاب هدایةالامة والذریعه، ج ۱۴، ص ۱۷۳-۱۷۲.
- ↑ بدایةالهدایة و لب الوسایل، ج ۱، ص ۱؛ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۸، الذریعه، ج ۱۲، ص ۱۶۰.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۸؛ الذریعه، ج ۱۳، ص ۱۳۳ و ۱۳۶.
- ↑ همان.
- ↑ مکارم الاثار، ج ۷، ص ۲۵۳۸، همان، ص ۱۳۲۸، مجله علوم الحدیث، سال اول، شماره دوم، ص ۲۳۶.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۱۵۰؛ الذریعه، ج ۱۰، ص ۶۰؛ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۸.
- ↑ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۷۱؛ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۱۵۰؛ گنجینه دانشمندان، ج ۶، محمدشریف رازی، ص ۲۱۴؛ معجم رجال الفکر والادب فی النجف، ج ۳، ص ۱۰۱۳.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۱، ص ۳۴۹؛ ج ۴، ص ۱۳۲۸؛ فوائدالرضویه، محدث قمی، ص ۵۳.
- ↑ الذریعه، ج ۸۳ ص ۸۲، ج ۱، ص ۱۲۲؛ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۴.
- ↑ مکارم الآثار، ج ۷ ص ۲۵۳۸.
- ↑ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۶۹.
- ↑ معجم رجال الفکر والادب فی النجف خلال الف عام، ج ۳، ص ۱۰۱۳.
- ↑ معارف الرجال، حرزالدین، علقه علیه حفیده الناسر محمدحسین حرزالدین، جزء ثانی، ص ۱۴۳.
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین،حققه و اخرجه و استدرک علیه، حسن امین، ج ۴، ص ۱۵۰.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۷-۱۳۲۶.
- ↑ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۷۱.
- ↑ نقباء البشر، ج ۴، ص ۱۳۲۶.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۶، ص ۲۱۳.
- ↑ معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۴۴.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۵؛ المسلسلات، ج ۲، ص ۳۷۰؛ محدث نوری روایت نور، ص ۹۷.
- ↑ معارف الرجال، جزء ثانی، ص ۱۴۴، نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۵-۱۳۲۴.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۳۲۷-۱۳۲۶.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۸۱، ص ۱۷۴.
- ↑ مکارم الآثار، ج ۷، ص ۱۳۲۷؛ المسلسلات فی الاجازات، ج ۲، ص ۳۷۱.
منابع
- غلامرضا گلیزواره، ستارگان حرم، جلد ۲۰، صفحه ۱۲۹-۱۵۴.