حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۳ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها) (خلاصه کردن بخش سوره انسان)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، دختر گرامی رسول خدا صلي الله عليه و آله و ام المؤمنین حضرت خديجه كبری عليهاالسلام و همسر امام علی علیه السلام و مادر بزرگوار امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام می باشند.

حضرت-فاطمه.jpg
مقام ام الائمه
نام فاطمه
القاب زهرا،بتول،صدیقه،طاهره و ...
کنیه ام ابیها ،ام الائمه،ام الحسن،ام الحسین،ام المحسن
پدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله
مادر ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
زادروز بیستم ماه جمادی الاخر پنج سال پس از بعثت
زادگاه مکه مکرمه
مدت امامت ـــ
مدت عمر 18 سال
تاریخ شهادت ۳ جمادی الثانی سال ۱۱ق.
علت شهادت وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان
قاتل توسط مهاجمان به خانه ایشان
مدفن مدینه منوره


محتویات

اسم، القاب و کنیه های حضرت زهرا سلام الله علیها

معنی فاطمه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) آمده است:

"إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِي فاطِمَة وَوُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِكَ سُمّيَتْ فاطِمَة

خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."[۱].

در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.[۲]

القاب و کنیه های حضرت زهرا (سلام الله علیها)

نویسندگان سیره و محدثان اسلامی برای حضرت فاطمه علیها السلام لقب هائی چند نوشته اند: زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول و لقب های دیگر. از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت ترکیب عربی (فاطمه الزهرا). زهرا مونث أَزْهَراست به معانی: روشن، آنكه چهره درخشان دارد، آنكه رنگ پاك و سفيد دارد، ماه درخشان‏. [۳]

از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.[۴]

برخی از کنیه های آن حضرت عبارتند از ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه[۵]، ام ابیها، اُمّ‌الخیرة، اُمّ‌المؤمنین، اُمّ‌الأخیار، اُمّ‌الفضایل، اُمّ‌الأزهار، اُمّ‌العلوم، اُمّ‌الأسماء[۶]

برای تفصیل رجوع شود به القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها

ویژگی های ظاهری حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حاکم در مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب هم از او نقل کرده اند که گفت: «درباره ی چهره ی فاطمه از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا (ص).»[۷]

ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تاریخ ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

روایات پیرامون سال ولادت حضرت متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از بعثت، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. شیخ طوسی در ضمن بیان مناسبتهای ماه جمادی الثانی آورده است:

«روز 20 ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث ولادت فاطمه(ع) در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و عامه (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت حضرت(س) 5 سال پیش از مبعث بوده است.»[۸]

همچنان که شیخ طوسی گفته مشهور در میان مورخین اهل سنت، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء کعبه یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.[۹]

از علمای شیعه شیخ مفید ولادت آن حضرت را سال دوم دانسته است و کفعمی نیز این قول را ترجیح داده است.[۱۰] این قول مطابق است با روایتی که حاکم از علمای اهل سنت در کتاب مستدرک با استناد به امام جعفر صادق(علیه السلام) پذیرفته است: «فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) ۴۱ سال داشت به دنیا آمد»[۱۱]

قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء شیعه است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قایل به آن شده اند)[۱۲] و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند. [۱۳][۱۴]

از میان این اقوال قول پنج سال پیش ار بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:

  1. مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند[۱۵]
  2. نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.[۱۶] اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت، بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.[۱۷]

چگونگی بارداری حضرت خدیجه (س) به فاطمه علیها السلام

مطابق با برخی روایات رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها از سوی خدا مأمور شد كه چهل شبانه روز از حضرت خديجه (س) فاصله بگيرد و خانه را ترک نموده در مکانی معتکف گردد. آن حضرت این ایام را به روزه و عبادت سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى كه طعامى با خود به همراه آورده بود، به پيامبر گفت: به فرمان خداوند با اين طعامى كه به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار كن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خديجه روان شد و همان شب نطفه پاك فاطمه منعقد گرديد.[۱۸]

در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خديجه! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است، و گفته كه او منشأ نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدّر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرّر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمین باشند.[۱۹]

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان پیامبر اکرم (ص)

در مکه


زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند. [۲۰] و چون ابوطالب از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.[۲۱] قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.[۲۲] مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.[۲۳]

در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، از دنیا رفتند. در روایتی آمده است پیش از خاک سپاری پیامبر (صلی الله علیه اله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست. در کاخی از مروارید که غرفه هایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.[۲۴]

پس از وفات حضرت خدیجه (س) سالهای مابقی سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به خانه می آمد، فاطمه(علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».[۲۵]

گاه دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند می خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را می شنید و به اطلاع پدر می رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند[۲۶]

در صحیح بخاری آمده است: ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل واطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(علیها السلام) رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.[۲۷]

هجرت به مدینه

پس از رحلت حضرت ابوطالب (ع) و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت.پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به هجرت به مدینه گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی که به لیلة المبیت معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام) راهی مدینه شدند.

در آن شب پيامبر (ص) على (ع) را فرمود كه صبح و شام بر دامنه كوه فرياد زند: هر كه نزد محمّد امانتى دارد بيايد تا امانتش را به او پس دهيم. سپس به او فرمود: على؛ از اين پس ناپسندى از قريش نخواهى ديد تا به من بپيوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشكارا ادا كن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ كند.

پس از ورود رسول الله (ص) به قباء آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که ابوبکر پیشنهاد رفتن به مدینه را دادند آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر مادر و برادرم (یعنی علی (ع) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال انها ایمن فرزند ام ایمن (غلام رسول خدا) و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی (ع) برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.[۲۸]

در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که:

در شان آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید:

«الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا ...» «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».(آل عمران191) تا انجا که می فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» که ذکر علی علیه السلام و انثی فاطمه سلام الله علیهاست که «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است. [۲۹]

ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) با امیرالمؤمنین (علیه السلام)

علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته ‌اند.[۳۰]اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، 9 یا 10 یا حداکثر 11 سال بوده است.[۳۱]

آن حضرت به ازدواج امام علی علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان 21 سال داشتند.[۳۲] پيش از حضرت علي عليه السلام افرادي مانند ابوبکر و عمر آمادگي خود را براي ازدواج با دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پيامبر يک پاسخ شنيده بودند و آن اين که درباره ازدواج زهرا منتظر وحي الهي است.[۳۳]

مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود : «على بن ابى طالب ، كسى است كه خويشاوندى و فضيلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام كه تو را به ازدواج بهترينِ آفريدگانش و محبوب ترينِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى كرده است . چه نظرى دارى؟».

فاطمه عليها السلام ساكت ماند و صورتش را برنگردانْد و پيامبر خدا ، كراهتى در چهره اش نديد . پس برخاست ، در حالى كه مى گفت: «اللّه اكبر! سكوت او [نشانه]رضايت اوست».

پس جبرئيل عليه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور كه خداوند ، اين دو را براى هم پسنديده است .[۳۴]

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاك یا على لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض[۳۵]: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».

علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته اند: نكاح بر كفائت است- كه بايد مرد و زن كفو هم باشند- و مرد غير معصوم را بر زنى كه صاحب عصمت است راهى نيست. [۳۶]

برای تفصیل رجوع شود به: ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)

زندگی حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع)

حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام زوجی هستند که هر دو معصوم و از خطا و اشتباه مبرا هستند. لذا زندگی ایشان زندگی کامل، سرتاسر طهارت و از هر نقص و اشتباهی بدور است. از روایات اندکی که در این مورد به دست رسیده است بر می آید که رفتار آنها با یکدیگر و با فرزندانشان به بهترین وجه و سرشار از عشق و علاقه بوده است. و آن دو همه امور خویش را بر اساس دستورات پیامبر اکرم (ص) تنظیم می نمودند.

رضایمتندی از یکدیگر

امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف زندگی شان با حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمانید: به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هرگاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می شد.[۳۷]

تقسیم کارها

حضرت على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدند و تقاضا كردند كه خدمات خانه و زندگى را براى هر يك مقرر فرمايد. حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فاطمه (سلام الله عليها) را به خدمات درون خانه گماشت و بيرون خانه را به على (عليه السلام) واگذاشت.

حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: فقط خدا مى داند كه من چه قدر مسرورم از اين كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا ماءمور به امورى نساخت كه فقط از عهده مردان برمى آيد (كنايه از اين كه زنان توانايى حمل بار گران زندگى را ندارند.[۳۸]

البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می کنند.[۳۹]

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت امير عليه السّلام هيزم مياورد، آب مياورد، جاروب ميكرد و فاطمه زهراء عليها السّلام آسيا ميكرد، خمير ميكرد، نان ميپخت. [۴۰]

تحمل سختی های زندگی

از روایات و گزارشهای تاریخی مشخص می گردد که زندگی این زوح با سختی و البته صبر ایشان در برابر این سختیها همراه بوده است. به عنوان نمونه روايت شده است که على عليه السّلام دچار تهى دستى شديدى شد. حضرت فاطمه عليها السّلام براى اين موضوع به حضور رسول اكرم مشرّف شد. هنگامى كه دقّ الباب نمود، رسول خدا فرمود:

من احساس مى‏كنم كه حبيبه‏ ام پشت در باشد، اى امّ ايمن برخيز ببين كيست؟

وقتى امّ ايمن در را باز كرد و فاطمه زهرا داخل شد، پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به وى فرمود:

زمانى نزد ما آمدى كه هيچ وقت نمى‏آمدى؟! گفت: يا رسول اللَّه! غذاى ملائكه نزد خداى ما چيست؟ فرمود: گفتن الحمد للَّه. گفت: غذاى ما چيست؟ فرمود: سوگند به حقّ آن خدايى كه جان من در دست قدرت اوست مدت يك ماه است كه آتش در خانه ما روشن نشده (يعنى غذاى پختنى نخورده‏ ايم) ولى من آن پنج كلمه‏ اى را به تو ياد مى ‏دهم كه جبرئيل به‏ من تعليم داده است.

گفت: كدام پنج كلمه يا رسول اللَّه؟

فرمود: بگو: يا رب الاولين و الآخرين، يا ذو القوة المتين، و يا راحم المساكين، و يا ارحم الراحمين.

فاطمه پس از شنيدن اين كلمات مراجعت نمود، وقتى چشم حضرت امير به وى افتاد، گفت: پدر و مادرم به فدايت چه خبر آوردى؟

گفت: من به منظور كار دنيا رفتم، ولى با توشه‏ اى اخروى بازگشتم.

على عليه السّلام دو مرتبه فرمود: برايت خير باشد.[۴۱]

فرزندان

بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:

  1. امام حسن(ع) دومین امام شعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
  2. امام حسین(ع) سومین امام شعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
  3. حضرت زینب (س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
  4. حضرت ام کلثوم (س)
  5. حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که بر دلیل ضربه که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.

فعالیت های اجتماعی حضرت زهرا (س) در زمان حیات پیامبر (ص)

مرجعیت علمی اصحاب

از حضرت زهرا علیها السلام حدیث نقل کرده اند که علاوه بر امیرمؤمنان، امام حسن، امام حسین، حضرت زینب و ام کلثوم عده نسبتا زیادی حدیث نقل نموده اند که نشان مرجعیت علمی آن حضرت برای اصحاب دارد. افراد زیر جزء ناقلین حدیث از آن حضرت هستند:

1 - سلمان فارسی 2 - ابوذر غفاری 3 - جابر بن عبدالله انصاری 4 - عبدالله بن مسعود 5 - عمار بن یاسر 6 - حکم بن ابی نعیم 7 - عمرو بن الشرید 8 - حذیفة بن الیمان 9 - ربعی بن حراش 10 - انس بن مالک 11 - ابوسعید خدری 12 - ابن ابی ملیکه 13 - ابو ایوب انصاری 14 - ابوهریره 15 - بشیر بن زید 16 - سهل بن سعد انصاری 17 - شبیب بن ابی رافع 18 - عباس بن عبدالمطلب 19 - عبدالله بن عباس 20 - عوانة بن الحکم 21 - قاسم بن ابی سعید خدری 22 - هشام بن محمد 23 - یحیی بن جعده 24- زینب دختر ابو رافع 25 - عایشه 26 - ام سلمه 27 - اسماء بنت عمیس 28 - سلمی ام رافع

به روایات این عده می توان در دلائل الامامة، بشارة المصطفی، امالی شیخ طوسی، کفایة الاثر، مسند فاطمه و ده ها کتاب دیگر دست یافت.[۴۲]

برخی از این افراد همچون سلمان[۴۳]، عمار[۴۴] و جابر بن عبدالله انصارى[۴۵] از آن حضرت اطلاعات و رازهاى غیبى شنیده یا اذکار و دعاهاى مخصوص آموخته اند.

بیان احکام شرعی برای بانوان

علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:

«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»[۴۶]

دو روایت زیر از که از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده است نمونه هایی از مراجعه بانوان به منزل آن حضرت است[۴۷] :

  • زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس.[۴۸]
  • دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: « خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»[۴۹]

مددکاری و پرستاری از مجروحان جنگ ها

یکی از میدان حضور حضرت زهرا (س)،غزوه احد است.جایی که در آن بیش از هفتاد نفر از مسلمانان راستین از جمله حضرت حمزه سيد الشهداء علیه السلام به خاک خون کشیده شدند.همچنین در این نبرد پیشانی مقدس رسول خدا (ص) شکافته شد و دندان مبارک ایشان شکست. پیکر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که تنها مدافع رسول خدا (ص) در این نبرد بود،نیز سراسر پر زخم و خون بود.زمانی که آتش جنگ فروکش کرد حضرت زهرا (س) به همراه سایر زنان بنی هاشم و مسلمان به کمک مجروحان آمدند.در روایات تاریخی آمده است که:

هنگامی که حضرت زهرا (س) چهره پر از خون پدر را مشاهده کردند، خون ها را از رخسار نورافشان پدر، پاک نمودند در حالی که امیر مومنان(ع) با سپر خویش آب می ریختند و فاطمه(س) را یاری می کردند. آن حضرت چون دید جریان آب و شستشو، خونریزی را بیشتر می کند به همین جهت در پی چاره اندیشی خویش تکه حصیری آورد و آن را با شرایط خاصی سوزانید و خاکسترش را بر روی زخمها نهاد تا خون باز ایستد و چنین شد که خون بند آمد.[۵۰]

همچنین در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه علیها السلام در غزوه احزاب برای امیرالمؤمنین(ع) و رسول خدا (ص) نان و غذا می برده اند [۵۱] و در فتح مکه نیز حضور داشته و به پدر و همسرشان کمک مى ‌کردند. در جریان بیعت زنان مشرک با پیامبر نیز حاضر بودند.[۵۲]

آیات و سوره های نازل شده در خصوص حضرت زهرا (س)

آیه مباهله

واقعه مباهله واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت حضرت عیسی علیه‌السلام نپذیرفتندآیه نازل شد که

«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ».[۵۳]
پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.

پيامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و دامادش حضرت علی علیه‌السلام را آورد. [۵۴]

علامه طباطبائی ره در مورد آیه مباهله می گوید:

رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهم‌السلام را نیاورد، معلوم می‌شود. برای کلمه اول به جز علی و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهم‌السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهل بیت رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.[۵۵]

این مطلب را نقلی از روایت مباهله که زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر کشاف از عایشه نقل می کند تایید می نماید:

حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّـهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَ کمْ تَطْهِیراً(سوره احزاب۳۳/آیه۳۳) (ترجمه: جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)[۵۶]

برای تفصیل رجوع شود به مقاله مباهله

سوره کوثر

مطابق با نقل ابن عباس شأن نزول سوره کوثر آنست كه عاص بن وائل پیامبر را نزد درب مسجد الحرام ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان قريش در مسجد الحرام نشسته بودند هنگام كه عاص بن وائل وارد بر افراد قريش شد در مسجد از او سؤال نمودند كه با چه شخصى گفتگو و صحبت مى ‏نمودى عاص پاسخ داد: با ابتر سخن ميگفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ايام فرزند پیامبر از خديجه بنام عبد اللّه وفات نموده بود و كسي كه پسر نداشت را ابتر و مبتور مى‏ ناميدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی ماند).[۵۷]

این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ (1) إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (2) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (3) إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (4)
اى پيامبر، ما به تو خير و بركت فراوان (فاطمه) عطا كرديم،
اكنون در برابر اين نعمت بزرگ، براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن،
مسلّما دشمن تو كه مى ‏گويد صاحب فرزندى نخواهى شد و بلا عقب خواهى ماند، خود او ابتر و بلا عقب است.

مفسران گویند ظاهر آنست كه بمناسبت شأن نزول سوره مراد از كوثر كثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا، سلام اللّه عليها است كه چهار فرزند مانند حسن و حسين عليهما السّلام و دو دختر داشت و از آنان نيز فرزندانى بسيار بوجود آمدند. [۵۸]

سوره انسان

در شأن ‌نزول مشهور این سوره از ابن‌عباس آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى به عیادت آنان آمدند و به على علیه‌السلام پیشنهاد كردند تا براى شفاى فرزندان خود نذرى بكند.

على علیه‌السلام و فاطمه علیهاالسلام و كنیزشان (فضه) نذر كردند كه اگر آن‌ها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند. (و آنان روزه گرفتند در حالى كه) چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‌السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت.

فاطمه علیهاالسلام یك صاع آن را آرد كرد و 5 قرص نان پخت. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بى‌توانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا كند. آنان مسكین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند.

صبح هنگام امام على علیه‌السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را مشاهده كرد كه از شدت گرسنگى مى‌لرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید كه در محراب ایستاده در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبیده و چشم‌هایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‌گوید، آنگاه سوره هل اتى را بر او خواند.[۵۹]

برای تفصیل رجوع شود به شأن نزول سوره انسان


آیه تطهیر

آیه مودت

وفات پیامبر اکرم (ص)

پس از آنکه رسول خدا (ص) از سفر حجة الوداع بازشگتند، دچار بیماری سختی شدند که خبر از وفات قریب الوقوع ایشان می داد. مطابق با روایات موقعی که وفات پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که محاسن مبارکش تَر شد. گفته شد: یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟ فرمود: برای ذریّه و فرزندانم و آن ستم هایی که از ستمکاران امّتم بعد از من به ایشان می رسد، می گریم. گویا می بینم دخترم فاطمه ی زهراء بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می زند: یا اَبَتاه! احدی از امّت من به فریاد او نمی رسد. وقتی فاطمه ی اطهر سلام الله علیها این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وی فرمود: ای دختر عزیزم! گریان مباش! حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: پدر جان! من برای ظلم هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه به علّت مفارقت تو اشک می ریزم. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: ای دختر محمّد! مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین کسی هستی که زودتر از همه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهی شد.[۶۰]

امام جعفر صادق علیه السّلام میفرماید: فاطمه زهراء بقدرى براى پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله گریه كرد كه اهل مدینه متأذى شدند و به وى گفتند: تو ما را بعلت كثرت گریه ناراحت كردى، یا شب گریه كن یا روز! لذا فاطمه از مدینه خارج میشد و روى قبر شهداء گریه میكرد.[۶۱]

حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از پیامبر

جریان غصب خلافت

گر چه پیامبر اکرم (ص) قبل از وفات خویش در جایگاه های مختلفی و من جمله غدیر خم حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خویش تعیین نموده بودند. اما پس از انتشار خبر رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله)، در حالى كه على (علیه السلام) و برخى اصحاب در تدارك غسل و تدفین پیامبر بودند، جمعى از انصار در سقیفه بنى ساعده، جمع شده و بر آن بودند تا سعد بن عباده، شیخى از بزرگان خزرج را به جانشینى رسول خدا نصب كنند. ابوبكر، عمر و ابوعبیده جراح با شنیدن این خبر، بى درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند. و پس از رد و بدل شدن سخنانی بین افراد حاضر از قبیله های اوس و خزرج که در این جریان مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و عده اندک مهاجرین حاضر در جلسه که مدعی بودند طبق سخن پیامبر ائمه باید از قریش باشند . در نهایت ابوبکر عمر و ابوعبیده توانستند به کمک فضای مخالفت پیش آمده بین اوس و خزرج توانستند برای ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین -علی رغم تعیین علی علیه السلام توسط پیامبر- از جمع حاضر در سقیفه بیعت بگیرند.

این امر با اعتراضات اهل بیت و اصحاب ایشان مواجه شد در روایات آمده است که امام علی علیه السلام به همراه حضرت زهرا(ع) و حسنین در هنگام شب برای اتمام حجت با اصحاب به درب خانه های آنان می رفت و واقعه غدیر و سخنان پیامبر در حق خود آنان را به دفاع از حق خویش فرا می خواند.[۶۲]

همچنین آمده است که عده ای از اصحاب ضمن سر باز زدن از بیعت در خانه حضرت زهرا (س) به نشانه اعتراض تحصن کردند.

یعقوبی گزارش این تحصن را چنین می آورد: خلیفه اول و دوم خبر یافتند که گروهى از مهاجرین و انصار با على بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا جمع شده‎اند، پس با گروهى آمدند و به خانه هجوم آوردند. على (علیه‎السلام) بیرون آمد (ظاهراً باید زبیر باشد چرا که عبارت ابن ابى الحدید از جوهرى و همچنین تاریخ طبری[۶۳] آن را در مورد زبیر دانسته است) و شمشیرى حمایل داشت. خلیفه دوم با او درگیر شد و شمشیرش را شکست. و جمعیت به خانه ریختند. پس فاطمه (علیهاالسلام) بیرون آمد و گفت به خدا قسم باید بیرون روید و گر نه نزد خدا ناله و زارى (نفرین) مى‎کنم. پس بیرون رفتند.[۶۴]

حضرت زهرا (علیها السلام) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان (علیه السلام)، دستور خروج افراد را از خانه صادر فرمودند و از آن جا که می دانستند پایان دادن به تحصن و ترک خانه ی ایشان برای تحصن کنندگان تلخ و دشوار است، از این رو با بکار بردن عبارتِ: فانصرفوا راشدین[۶۵]، رضایت خود را از مقاومت و فریاد اعتراض سیاسی تحصن کنندگان، اعلام داشتند. (عبارت مذکور، مدح و دعایی است به شکل حال در حق مخاطب به این معنا که: آنچه باید انجام می دادید، به خوبی انجام دادید، همین مقدار بس است. از زحمات شما متشکریم چیزی در حق ما فروگذار نکردید.)

و به این صورت تحصن پایان پذیرفت و از تحصن کنندگان به زور بیعت گرفتند. البته امیر مومنان (علیه السلام) بیعت نکردند.[۶۶]

غصب فدک

پس از ماجرای سقیفه و غصب خلافت، از نخستین اقدام های خلیفه این بود که فدک را از تصرف زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمینین (علیه السلام) خارج کند. از این رو ابوبکر دستور داد تا عوامل و کارگران آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‌المال ملحق نمودند.[۶۷] وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچ یک از صحابه و روات آن را نقل نکرده‌اند. در صحیح بخاری آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها)، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة؛ ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است.[۶۸]»

پس از غصب فدک حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت زهرا(سلام الله علیها) با گروهى از زنان نزد ابو بكر آمد و فرمود: آيا مى‏خواهى زمينى را كه پدرم پيغمبر خدا به من عطا فرموده بگيرى؟! ابو بكر دوات خواست تا بنويسد كه فدك مال فاطمه باشد.عمر وارد شد و به او گفت: اى خليفه پيامبر خدا! مبادا سند فدك را براى زهرا بنويسى مگر اينكه براى ادّعاى خود شاهد بياورد.

حضرت فاطمه عليها السّلام فرمود: على و امّ ايمن براى مدّعاى من شهادت مى‏ دهند. عمر گفت: شهادت زن عجمى كه فصاحت ندارد قبول نيست. على هم روى خمير خود آتش مى ‏كشد.حضرت فاطمه با حالتى خشمناك مراجعت كرد.[۶۹]

پس از آنکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) موفق نشدند تا فدک را با سند و شاهد از خلیفه پس بگیرند، ایشان سرپوش بر سر افكند و خود را در چادرى پيچيده با گروهى از زنان به جانب مسجد به راه افتاد. حضرت خود را سخت مستور داشته بود و همچون پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بدون هيچ كاستى قدم برمى‏داشت، تا اينكه بر ابو بكر وارد شد. ابو بكر در مسجد نشسته بود و گروهى از مهاجرين و انصار بر گردش جمع شده بودند. براى دور ماندن حضرت از نگاه نامحرمان پرده‏اى در مسجد آويخته شد و فاطمه عليها السّلام در پس آن قرار گرفتند. خطبه فدکیه را در مسجد رسول خدا ایراد کردند.

هجوم به خانه حضرت زهرا (س)

مطابق با آنچه به تفصیل در منابع شیعه نقل شده، دستگاه خلافت پس از بیعت گرفتن از مردم به انحاء گوناگون، متوجه امام علی علیه السلام شد تا به هر نحوی از آن حضرت بیعت بگیرند. عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد برای بیعت به مسجد ببرند. آنها به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شده و آن حضرت را مضروب را به شدت مضروب نموده، علی علیه السلام را با خشونت به سمت مسجد برای بیعت کشیدند.

فیض کاشانی در نوادر الاخبار کیفیت این واقعه را به نقل از منابع "التهاب نيران الأحزان‏" چنین می آورد: عمر گروهی را جمع کرد و با آنان به منزل امیر المومنین علیه السلام آمد. آنها به پشت در آمدند و در بسته بود پس فریاد زدند ای علی خارج شو! خلیفه رسول خدا تو را می خواند، چون درب خانه به روی آنها باز نشد هیزم آوردند و آن را پشت در خانه ریختند و آتش آوردند تا آن را روشن کنند. در این هنگام عمر فریاد زد: به خدا قسم اگر در را باز نکنید آن را آتش می زنم . حضرت زهرا علیها السلام چون فهمید آنها منزلش را آتش می زنند برخواست و در را باز کرد. پس آن در را کنار زدند قبل از آنکه آن حضرت خود را از آنان بپوشاند. پس فاطمه پشت درب پنهان شد، سپس عمر در را به شدت كنار زد تا به حدي كه او را بين درب و ديوار فشرد.

سپس آنها به سمت امیر المومنین علیه السلام هجوم آوردند در حالی که او بر فراش خود نشسته بود و بر علیه او با هم یکدست شدند تا اینکه او را از خانه اش بیرون کشیدند در حالی که لباسش را به سرش کشیده بودند او را به مسجد کشیدند. پس فاطمه بین آنها و شوهرش حائل شد و گفت به خدا قسم نمی گذارم پسر عمویم را ظالمانه بکشید و ببرید وای بر شما چه زود بر خدا و رسولش در مورد ما اهل بیت خیانت کردید در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را به پیروی از ما و دوستی ما و و تمسک به ما فراخوانده بود. و خداوند تعالی فرمود : «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى؛ بگو من مزدی از شما طلب نمی کنم مگر دوستی نزدیکانم‏»

راوی گوید: پس اکثر آن گروه علی علیه السلام را به خاطر فاطمه سلام الله علیها رها کردند پس عمر به قنفذ بن عمر امر نمود که او را به تازیانه بزند پس قنفذ با تازیانه بر پشت او و بر پهلوهایش زد تا اینکه او را بی رمق نمود و آثار آن تازیانه ها بر جسم شریفش بر جای ماند و آن زدن، قویترین سبب در سقط جنین بود جنینی که پیامبر اکرم (ص) او را محسن نامگذاری نموده بود. ...[۷۰]

منابع اهل سنت برخی از نقل این واقعه سرباز زده یا آن را انکار نموده اند. اما تعداد زیادی از آنها مواردی را گزارش داده اند که نشان از هتک حرمت خانه حضرت زهرا یا فراهم نمودن مقدمات آتش زدن خانه دارد. گر چه به تفصیل واقعه نپرداخته اند. موارد زیر نمونه هایی از این دست است:

احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای 270) نویسنده معروف و صاحب تاریخ بزرگ، این رویداد تاریخی را در کتاب «انساب الاشراف» به نحو زیر نقل می کند:

ابوبکر به دنبال علی(علیه السلام) فرستاد تا بیعت کند، ولی علی(علیه السلام) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!![۷۱]

ابن قتیبه دینوری (212-276) در کتاب «الإمامة و السیاسة» چنین می نویسد:

ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سربرتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی(علیه السلام)آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش می زنم. مردی به عمر گفت: ای اباحفص (کنیه عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!![۷۲]

برخی دیگر از منابعی که به این موضوع اشاره دارند:

  • تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، چاپ بیروت، ج2، ص443
  • مصنف ابن ابی شیبه، ج8، ص572
  • عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج4، ص93
  • فرائد السمطين، ابراهیم بن محمد جوینی، طبع بيروت، ج 2، ص 34، 35.

تعدادی از منابع اهل سنت نیز به نقل مطالبی پرداخته اند که نشان از وقوع این واقعه دارد. یا به بخشهایی از آن تصریح می نماید. به عنوان نمونه این روایت از ابوبکر در منابعی چند یافت می شود:

ابوبکر درحال احتضار چنین گفت: سه چیز انجام دادم و تمنا می کردم که ای کاش انجام نمی دادم یکی از آن سه چیز: آرزو می کردم که ای کاش هتک حرمت خانه زهرا را نمی کردم.[۷۳]

ابراهیم بن سیار نظام معتزلی (160-231) در کتاب «الوافی بالوفیات» می گوید:

عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد.[۷۴]

ذهبی در کتاب «میزان الاعتدال» در شرح حال ابن أبی دارم می نویسد:

«احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابی دارم»، محدث کوفی (متوفای سال 357)، کسی که محمّد بن أحمد بن حماد کوفی درباره او می گوید: «کان مستقیم الأمر، عامة دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود.

او با توجه به این موقعیت، نقل می کند که در محضر او این خبر خوانده شد: عمر لگدی بر فاطمه زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد[۷۵]

عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا

مطابق با آنچه در روایات آمده است ابوبکر به همراه عمر بن خطاب پس از واقعه هجوم و در حالی که حضرت زهرا در بستر بیماری بودند به عیادت آن حضرت آمدند و به ایشان سلام كردند، ولى آن حضرت روى خود را برگردانيد و پاسخ آن‌ها را نداد. ابوبكر گفت: اى دختر پيامبر! ما آمده‌ايم تا رضايت شما را بدست آوريم از شما خواهش می‌‌كنيم كه ما را ببخشيد و از آن چه بر شما رسيده از ما درگذريد! زهرا سلام الله علیها فرمود: «شما اول جواب مرا بدهيد، آيا از پيامبر شنيديد كه درباره من فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از او هستم. هر كه او را بيازارد مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد خدا را آزرده است. هر كه پس از مرگم فاطمه را بيازارد، مانند آن است كه در زمان حياتم مرا آزرده است».

آن دو گفتند: آرى شنيديم، آنگاه فاطمه فرمود: «پروردگارا! شاهد باش اين دو نفر مرا آزردند! با شما سخن نمی‌‌گويم تا پروردگارم را ملاقات كنم و از شما شكايت نمايم».[۷۶]

برای تفصیل رجوع شود به عیادت خلفا از حضرت زهرا(س)

شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

حضرت فاطمه سلام الله علیها بر اثر ضربه وارده به آن حضرت در هجوم به خانه شان، پس از چند روز از این واقعه، به شهادت رسیدند. درباره روز شهادت حضرت زهرا(س) در میان کتاب های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخین این زمان را چهل روز و کسانی این مدت را شش ماه بعد از وفات پیامبر (ص) ذکر کرده اند. همچنین در روایاتی که از ائمه (ع) به ما رسیده است دو تاریخ ذکر شده است که بسیاری از علماء شیعه تاریخ 95 روز بعد از رحلت پیامبر را معتبر تر می دانند. مطابق با این نقل شهادت آن حضرت در 3 جمادی الاخر سال 12 هجری رخ داد.[۷۷]

فضایل و مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها[۷۸]

  1. اشتراك حضرت فاطمه عليهاالسلام با پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
  2. اشتراك حضرت صديقه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در جميع حالاتشان.
  3. مادر ائمه اطهار علیهم السلام است.
  4. هنگام ولادت فاطمه عليهاالسلام نور او تمام خانه هاى مكه را فراگرفت.
  5. نام گذارى زهرا عليهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
  6. نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است.
  7. جنگ و يا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پيامبر و على و حسنين است.
  8. سيده ى زنان عالم است.
  9. دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پيامبر است.
  10. آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند.
  11. شيعيان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
  12. مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
  13. در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
  14. شفیعه کبرای روز قیامت است.
  15. حب فاطمه عليهاالسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياء است)، بر همگان واجب است.
  16. با پدر و همسر و فرزندانش در قبه الوسيله يا درجةالوسيله ى بهشت جای دارند.
  17. با پدر و همسر و فرزندانش عليهم السلام در قبه اى از نور كه زير عرش برپا مى شود و جز پنج تن عليهم السلام كسى را به آن رتبه ى والا راه نيست جای دارد.
  18. حضرت فاطمه عليهاالسلام يكى از افرادى است كه آيه ى مباهله در شان آن‌ها نازل شده است و آن وجود مقدس، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنى بين: محمد و انفسنا (على) و ابنائنا (حسن و حسين) عليهم السلام.
  19. در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو على عليه السلام است.
  20. بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام بوده است.
  21. سوره انسان در فضیلت او و همسر و دو فرزندش نازل گردیده.
  22. هنگام ورود فاطمه عليهالسلام به صحنه ى محشر از جانب حضرت حق تبارك و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافكنيد تا فاطمه عبور نمايد».

پانویس

  1. كنز العمال ج6 ص219 ؛ الصواعق المحرقة 96
  2. ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص 25
  3. فرهنگ ابجدی عربی فارسی (ترجمه المنجد)، فواد افرام البستانی؛ ترجمه رضا مهیار، ج1، ص 48
  4. بحارالأنوار (ط بیروت)، ج 43، ص 12، ح 6.
  5. زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) ترجمه جلد 43 بحارالنوار،علامه محمد باقر مجلسی(ره)،ص 100
  6. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱
  7. سید محسن امین ، فاطمه دخت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،ص 3
  8. المصباح، شیخ طوسی، طبع هند، ص554
  9. تاریخ الخمیس، ج1، ص277؛ ذخائرالعقبی، ص49؛ مقاتل الطالبیین، ص48.
  10. رجوع شود به تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان 1377، شماره80
  11. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۷۸، ح ۴۷۶۵. نقل از ولادت فاطمه زهرا(س)، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
  12. نک: تاریخ الخمیس، ج1، ص278، و ذخائرالعقبی، ص52.
  13. نک: بحارالانوار، ج43، صص6 ـ 10.
  14. تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان 1377، شماره80
  15. مناقب آل ابی طالب؛ ج 3، ص 393؛ تذکره الخواص، ص 306- 307؛ ضیاءالعالمین، ج 2، ص 46.
  16. ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، ص ۲۲۸؛ مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.
  17. علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ، ص 29
  18. علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج 16 ص 78 و 79
  19. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:33
  20. الدر فی اختصار المغازی و السیر،ص27
  21. ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج 2 ص 65-66
  22. سیره ابن هشام، ج 1، ص 375، ابن سعد، طبقات، ج 1، ص 208 و طبرسی، اعلام الوری، ص 50 ـ 49، بیهقی، دلایل النبوة، ج 2، ص 311 و 312
  23. انساب الاشراف ، ج1، ص234
  24. فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 159
  25. سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 416
  26. مناقب ابن شهر آشوب، جلد 1، صفحه 71
  27. صحیح بخاری، جلد 5، صفحه 8
  28. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏19، ص64-66
  29. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏19، ص66
  30. امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج 1، ص 313، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق
  31. انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌4،ص21، دلیل ما، قم، 1428ق
  32. ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج 4، ص 1893، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، 1412/1992.
  33. ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است:پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی ».
  34. الأمالي للطوسي : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
  35. بحارالانوار ج 43/ 107
  36. حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية، ص178
  37. بحارالانوار، ج 43
  38. ناسخ التواريخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، ص ‍ 417
  39. فضائل الزهراء، ص 77
  40. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، ص169
  41. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص: 565و 566
  42. محمدجواد طبسی، فاطمه (ع) و نقل حدیث از پیامبر (ص)، مبلغان، شهریور 1380، شماره 20 ( در دسترس در پورتال تحقیقاتی اهل البیت علیهم السلام، بازیابی: 13 اسفند 1396
  43. مجلسی ، بحارالانوار ج 43 ، ص 66
  44. عیون المعجزات، ص 54 و بحار، ج 43، ص 8.
  45. جابر حدیث معروف لوح را از آن حضرت نقل نموده است. رک ابن بابويه، على بن حسين‏، الإمامة و التبصرة من الحيرة، مدرسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف، قم‏، 1404 ق‏، ص 103
  46. فاطمه و رسالتهای اجتماعی، مجله مبلغان، مرداد1383، شماره 56، به نقل از جعفر مرتضی العاملی، ماساة الزهراء، ص 53
  47. فاطمه و رسالتهای اجتماعی، مجله مبلغان، مرداد1383، شماره 56
  48. بحارالانوار، ج2، ص3.
  49. بحارالانوار، ج2، ص 8؛ الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص18، ح 15.
  50. فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 168
  51. ذخائر العقبی، ص 47.
  52. واقدی،المغازی، ج2، نشر دانش اسلامی ،ص83
  53. سوره آل عمران، آيه 61.
  54. شیخ مفید،الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص166 تا 169 برای مشاهده اسناد روایت در منابع شیعه و سنی رک : تفسیر آیه«مباهله» از دیدگاه اهل بیت(ع) و اهل سنت، ایلقار اسماعیل زاده، طلوع، شماره 10 و 11 در دسترس در سایت حوزه، بازیابی: 15 اسفند 1396
  55. الميزان فى تفسير القرآن، ج‌3، ص237
  56. زمخشری، تفسیر الکشاف، ج۱، صص ۳۶۹-۳۷۰
  57. انوار درخشان در تفسير قرآن، محمد حسينى همدانى، ج‏18، ص308
  58. انوار درخشان در تفسير قرآن، محمد حسينى همدانى، ج‏18، ص309- اطيب البيان فى تفسير القرآن، ج‏14، ص 244 - الميزان في تفسير القرآن، ج‏20، ص 370 - مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏10، ص: 836
  59. الكشاف، ج 4، ص 670؛ مجمع البیان، ج 10، ص 611 ـ 614؛ روح المعانى، مج 16، ج 29، ص 269 ـ 270.
  60. سبل الهدى و الرشاد، ج 12، ص 251
  61. بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۳۵
  62. رجوع شود به صفحه اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب
  63. محمد بن جریر طبری. «سخن از روز وفات پیمبر و سن وی به هنگام وفات» تاریخ طبری، ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده. ۱۳۲۸
  64. یعقوبی، «سقیفهٔ بنی‌ساعده»تاریخ یعقوبی ج۱ ۵۲۷.
  65. إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 7، ص 432، ح37045
  66. درسنامه های فاطمیه ، ج 2 ، ص 432
  67. کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰
  68. صحیح بخاری، جلد 5، ص 198
  69. بحارالانوار، ج 29، ص 645-646
  70. فيض كاشاني، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، تهران‏، چاپ اول، 1371 ش‏، ص 183
  71. انساب الأشراف، دار معارف، قاهره، ج1، ص586
  72. الامامه و السياسه، ج 1، ص12
  73. معجم کبیر طبرانی، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، ج1، ص62، شماره حدیث 34: «أمّا الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهنّ، فوددت انّی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته»

    عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج4، ص93: «وودت انّی لم أکشف بیت فاطمة عن شی و إن کانوا اغلقوه علی الحرب.»

    شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، چاپ مصر، ج2، ص46 و 47: «وددت انّی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق علی الحرب.»

    مروج الذهب، مسعودی، چاپ دار اندلس، بیروت، ج2، ص301: « فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً! »

  74. الوافی بالوفیات:، ج6، ص17، شماره 2444; ملل و نحل شهرستانی، ص57
  75. میزان الاعتدال، ج3، ص459:«انّ عمر رفس فاطمة حتی أسقطت بمحسن.»
  76. اعلام النساء، ج 3، ص 1214-1215.
  77. تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا (ع) کدام است؟، سایت اسلام کوئست
  78. منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد.

پیوندها

اسناد هجوم به خانه ی صدیقه ی طاهره علیها السلام، سایت غدیر

چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی