امامیه
«امامیّه» در گذشته نام عمومى مذاهبى بوده است که به امامت و خلافت بلافصل امام على بن ابىطالب علیهالسلام و امامت فرزندانش معتقد بودهاند؛ اما امروزه بر یک مذهب اطلاق مىشود که آن را مذهب جعفرى یا اثنىعشرى نیز گویند. امامیه، امامت را بر اساس نصّ نبوى براى دوازده جانشین پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) مىدانند که نخستین آنان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و آخرینشان امام مهدى (علیهالسلام) است. مذهب امامیه یا شیعه اثنىعشریه، مذهب رسمى کشور ایران است و در کشورهایى همچون عراق، بحرین، آذربایجان و لبنان نیز پیروان بسیارى دارد.
تاریخچه امامیه
اصطلاح شیعه در کاربرد مطلق آن، به شیعۀ «امامیه» راجع میگردد و در کاربردی وسیعتر، شامل زیدیه و اسماعیلیه نیز میشود.
اصطلاح امامیه در گذر تاریخ دگرگونی میپذیرد و از همین رو، باید در برهههای مختلف تاریخی، اصطلاحی تعریف شده باشد. از اوایل سدۀ ۲ ق، این گروه مذهبی از سوی مخالفان با عنوان نکوهشآمیز «رافضه»، خوانده شده است.[۱]
در طول سدۀ ۱ ق، به روزگاری پیش از دورۀ امامت امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) که هنوز تعالیم امامیه به صورت مبسوط به شیعیان عرضه نگشته بود، به طور طبیعی نباید به جست و جوی گروهی خاص از عالمان شیعه، دست کم با عنوان مشخص «امامیه» پرداخت. آنچه در این سده به عنوان وجه تمایزی مهم میان گروههای شیعی میتوان پیگیری کرد، دیدگاه آنان دربارۀ منصوص بودن و مفترض الطاعه بودن امام بوده است. در حقیقت از سدۀ ۲ ق. به بعد که در محافل شیعی تقابل میان امامیان و گروههای غیر امامی (مانند زیدیه)، وضع و کاربرد اصطلاح امامیه را ضروری ساخته است، گزینش این عنوان برای این جماعت از شیعه و انتساب آنان به «امام»، از آن رو بوده است که برخلاف اکثریت زیدیه، این گروه ثبوت امامت را به «نصّ جلی» و با تعیین فرد فرد امامان به امر الٰهی دانستهاند. در کنار این ویژگی، باید به برخی خصوصیات دیگر از جمله مفترض الطاعه بودن و معصوم بودن امام، و نیز خالی نبودن زمین در هیچ زمانی از امام، به عنوان باورهای اساسی این گروه یاد کرد.[۲]
در دو دهۀ گذار از سدۀ ۱ به سدۀ ۲ ق، امام محمد باقر(ع) به تدقیق و تفصیل تعالیم شیعه اهتمام ورزید و روایات پرشمار منقول از آن حضرت دربارۀ فقه و دیگر تعالیم دینی نشان از آن دارد که آموزشهای دینی شیعه از روزگار آن حضرت روی به تدوین و شکلگیری نهاده است. اگرچه خط اصلی تشیع پس از وفات آن حضرت، فرزند ایشان امام جعفر صادق (ع) را به پیشوایی میشناخت، اما همزمان زید بن علی، برادر امام باقر (ع) نیز برای گروهی از شیعیان به عنوان امام پذیرفته شد و زمینهای برای تشکل مکتبی جدید در میان شیعه با عنوان «زیدیه» گردید. از میانۀ سدۀ ۲ ق، تاریخ افتراق شیعه را باید در دو جریان موازی: امامیه و زیدیه، و نیز جریانی منشعب از امامیه با عنوان «اسماعیلیه» پیگیری کرد. در این میان اسماعیلیه هر زمان که به شریعت پایبند بودهاند و فقهی داشتهاند، مکتب فقهی آنان پیوسته به مکتب امامیه بوده است و در صفوف زیدیه، یکی از فرق آنان با عنوان «جارودیه»، در طول عمر کوتاه خود، همواره از دیگر زیدیان به امامیان نزدیکتر بوده است.
به هنگام وفات امام صادق (ع) در ۱۴۸ ق، پیروان آن حضرت متفرق گشتند. گروهی که در تاریخ، اسماعیلیه نام گرفتهاند، محمد بن اسماعیل نوادۀ آن حضرت را به امامت شناختند که پدر او فرزند مهتر امام بوده، و در زمان حیات امام درگذشته بوده است؛ اما از دیگر پیروان، برخی عبدالله افطح فرزند آن حضرت را از باب مهتری در سن، به عنوان امام شناختند (فطحیه) و برخی دیگر با تمسک به نص امام صادق (ع)، به امامت امام موسی کاظم (ع) باور داشتند.
با شهادت امام کاظم (ع) در حبس، موج جدیدی از اختلاف در صفوف شیعیان پدید آمد و شیعیان موسوی به دو گروه قطعیه و واقفه تقسیم شدند. واقفه با مطرح کردن روایاتی، امام کاظم(ع) را به عنوان مهدی شناختند و امامت را بدو ختم کردند، و خط اصلی که با قاطعیت امام رضا (ع) را جانشین آن امام میشمردند، با عنوان قطعیه شناخته شدند.
با اینکه فرقههای گوناگون امامیه، چون فطحیه، واقفه و قطعیه در مباحث اعتقادی مربوط به امامت، نسبت به یکدیگر مواضعی تند و خصمانه اتخاذ نموده بودند، محافل فقهی آنان از یکدیگر گسسته نبود و شماری از مهمترین و معتبرترین فقیهان امامیه در سدههای نخستین، متعلق به این فرقههای منشعب بودند.
در نگاهی گذرا به گسترش مذهب امامیه و پراکندگی جغرافیایی آن، باید یادآور شد که این مذهب در یک جریان تاریخی پردامنه از اقصى نقاط ماوراءالنهر تا دورترین نقاط مغرب اقصى رواج یافته است. بیشترین شمار عالمان امامی از نواحی عراق ـ به خصوص کوفه ـ و سرزمینهای ایران ـ به ویژه ری و قم ـ برخاستهاند.
در حال حاضر، مذهب امامیه یا شیعۀ اثناعشری، در ایران به عنوان مذهب رسمی شناخته میشود و در کشورهایی چون عراق، بحرین، آذربایجان و لبنان پیروان آن بخش مهمی از جمعیت را تشکیل دادهاند. افزون بر آن، جمعیتی قابل توجه از امامیان در دیگر کشورهای اسلامی از حوزۀ خلیج فارس، شبه قارۀ هند، آسیای مرکزی، قفقاز، ترکیه و سوریه زندگی میکنند.
اعتقادات امامیه
اصول دین در نظر امامیه شامل توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل است؛ گاه بر این نکته تکیه شده است که از این میان، ۳ اصل نخست اصول دین، و دو اصل اخیر اصول مذهب امامیه است. به هر روی، این تمایز نسبی است و اگر دیدگاه امامیه در باب امامت، کاملاً ویژۀ این مذهب است، اما در مبحث عدل، همسانی گستردهای بین امامیه و معتزله به چشم میآید.
در مروری بر باورهای اساسی امامیه در باب توحید، باید یادآور شد که موضع عالمان این مذهب در برخورد با صفات الٰهی، برخوردی تنزیهگرا و نزدیک به مواضع معتزله بوده است؛ بدین ترتیب، این نگرش که صفات خداوند عین ذات اوست، در میان امامیه شهرت یافته است. در نگرش امامیه رؤیت خدا همواره با تأکید تمام مورد انکار بوده است.
اصلیترین ممیزۀ مذهب امامیه، دیدگاه خاص آن در باب امامت است. امامیه به عنوان یکی از گرایشهای شیعه، بر این باورند که حقِ جانشینی رسول اکرم (ص) از آنِ حضرت علی (ع) بوده است. در منابع امامی، به عنوان ادلۀ نقلی بر این امر، به احادیث مشهوری چون حدیث غدیر، حدیث ثقلین و حدیث منزلت استناد شده است که اصل صدور آن مورد تأیید قاطبۀ عالمان اهل سنت قرار داشته، و تنها اختلاف با ایشان، در تفسیر و برداشت از آنها بوده است.
امامیه معتقد است که امام على علیه السلام و یازده تن از نسل او - تا حضرت مهدى علیه السلام - به نصّ پیامبر صلی الله علیه وآله و نصب الهى، امام و پیشواى مسلمانان هستند. این امامان به ترتیب، عبارتاند از: على بن ابى طالب، حسن بن على، حسین بن على، على بن الحسین، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمّد، حسن بن على و سرانجام حجة بن الحسن مهدى علیه السلام.
پیروان مذهب امامیه با شهادت امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ق، دورۀ حضور ائمه را پایان یافته شمرده، و وارد عصر غیبت شدهاند. بر این اساس، امام دوازدهم (ع) که از ۲۶۰ ق، بر جایگاه امامت قرار گرفته است، با برخورداری از عمری طولانی به گونهای نهان از انظار به مهمات امت رسیدگی میکند و با فراهم آمدن شرایط ظهور در آخرالزمان (زمانی نزدیک به قیامت)، ظهور کرده، با شکست دادن قدرتهای جائر، جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.[۳]
امامیه وجود امام را عقلاً واجب مى دانند و بر آناند که مردم براى تحقق نیکى و حفظ شریعت به امام نیازمندند. نیازمندى مردم و دین به امام معصوم، تا قیامت باقى است و وجود جهان بدون او ناممکن است.[۴] در نظر امامیه، امام از کاستى و کژى و عیبهاى ظاهرى و درونى پیراسته و به صفات نیک اخلاقى آراسته است و داراى مناقب و فضایل نفسانى است.[۵]
به نظر شیعه امامیه برخی ویژگىهاى امام عبارتاند از: الف. عصمت: مراد از عصمت آن است که شخص امام باید از انگیزه عمدى یا سهوىِ معصیت و ترک طاعت برى باشد. ب. برخوردارى از نص (گفتار صریح): شخص امام تنها از گذر نصّ خداوند یا پیامبر و یا امام پیشین به امامت مىرسد. ج. افضلیت: امام باید از همه مردمان برتر باشد.[۶]
گفتنی است که به عنوان یک حقیقت تاریخی، امامیه نیز در این امر که حضرت علی (ع) خود با خلفای نخستین دست بیعت داده، و به عنوان چهارمین خلیفه ـ اگرچه با اکراه ـ منصب خلافت را پذیرفته است، تردیدی روا نداشتهاند؛ اما ایشان این عملکرد را بر مبنای اصل تقیه و رعایت مصالح امت اسلامی، تفسیر نمودهاند. این دیدگاهها، در طول تاریخ این مذهب، به عنوان مواضع نهادین امامیه در باب امامت، تکرار و تبیین گشته، و در کتب پرشمار این مذهب در باب امامت به ثبت رسیده است.
امامیه در سدۀ ۲ ق، به ویژه برپایۀ تعالیم امام باقر و امام صادق (ع)، بر اصولی ثابت در نظام اعتقادی خود وفاق یافتند که اهم آنها را میتوان در این چند جمله خلاصه کرد: تا مکلفی بر زمین است، زمین از حجت خداوند خالی نمیتواند بود و این حجت، گاه امامی ظاهر و گاه امامی غایب و پنهان از انظار است که به هر تقدیر، اثر وجودی خود را در جهان خواهد بخشید؛ این حجت قطعاً امامی معصوم است که گناه و خطا در او راهی ندارد؛ امامان را جز خداوند برنمیگزیند و مردمان از طریق نص بر امامت ایشان آگاهی مییابند؛ و طاعت و پیروی از این امامان، بر همگان فرضی الٰهی است و تخلف از آن موجب گمراهی خواهد بود.[۷]
برخى دیگر از اعتقادات ویژه امامیه عبارتاند از: عصمت همه انبیاء و امامان علیهم السلام، بداء و رجعت.
امامیه در احکام عملى نیز ویژگىهایى دارند؛ از جمله آن که در وضو مسح پا را واجب مىشمارند. لزوم ذکر «حىّ على خیرالعمل» در اذان و اقامه و پنج تکبیر در نماز میت از دیگر ویژگىهاى فقهى امامیه است.
امامیه - برخلاف اهل تسنّن - نکاح مُتعه (ازدواج موقّت) را جایز مىدانند و نیز معتقدند که در یک مجلس، سه طلاق تحقّق نمىیابد و فُقّاع (آب جو) حرام است و در استنباط احکام و تعالیم دینى نمىتوان از قیاس و استحسان بهره جست.[۸]
امام باقر و امام صادق علیهما السلام بنیانگذاران و شارحان بزرگ فقه شیعىاند. مجموعه احادیث این دو امام بزرگوار در چهار کتاب الکافى، الاستبصار، التهذیب و من لایحضره الفقیه گرد آمده است که «کتب اربعه» لقب گرفتهاند. مبانى فقهى امامیه عبارتاند از: قرآن، سنّت، اجماع و عقل.
امامیه از نظر کلامى، داراى روشى میانه است و بیشتر به روش کلامى معتزله نزدیک است. نفى جبر و تفویض و اعتقاد به «امر بین الامرین» و مخلوق دانستن قرآن، از جلوههاى روش اعتدالگرایى امامیه است.
در مذهب امامیه زیارات و ادعیه جایگاهى ویژه دارند. دعاهاى پرشورى همانند دعای کمیل و دعای ابوحمزه ثمالى و آنچه در صحیفه سجادیه آمده است، از نمونههاى ادعیه و مناجات امامیهاند.
امامیه اعیادى ویژه نیز دارد؛ از جمله عید غدیر خم که روز اعلان خلافت و ولایت حضرت على بن ابى طالب علیه السلام است.
پانویس
- ↑ مثلاً نک : ابن قتیبه، ۷۱.
- ↑ نک : شیخ مفید، اوائل المقالات، ۴۶؛ شهرستانی، ۱/ ۱۴۴-۱۴۵.
- ↑ فرهنگ فرق اسلامى، ۲۶.
- ↑ فرق الشّیعة، ۱۰۹؛ المقالات والفرق، ۱۰۳؛ دائرة المعارف تشیع، ۲/۳۳۱.
- ↑ همان.
- ↑ فرهنگ فرق اسلامى، ۷۶-۷۳؛المقالات والفرق، ۱۱۸؛ الملل والنّحل، ۲۶۵؛ تاریخ شیعه و فرقههاى اسلام، ۱۴۷.
- ↑ به عنوان نمونه، نک : کلینی، کتاب الحجة؛ شیخ مفید، اوائل، ۴۶.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ۱۰/۱۶۲؛ فرهنگ فرق اسلامى، ۳۳-۳۱.
منابع
- "امامیه"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- فرهنگ شیعه، جمعى از نویسندگان، زمزم هدایت، قم، ۱۳۸۶، ص ۱۳۰-۱۳۲.
- "تفاوت اساسی زیدیه و اسماعیلیه با امامیه"، آیین رحمت، دفتر آیتالله مکارم شیرازی.