بلال
«بِلال بن رباح» بردهای حبشی و مؤذن رسول خدا صلى الله علیه وآله بود. او از نخستین کسانی بود که اسلام را پذیرفت و در این راه شکنجههای فراوانی از کفار مکه متحمل شد، ولی از دین خود دست برنداشت. بلال پس از رحلت پیامبر اکرم، به دلیل عدم بیعت با ابوبکر به دمشق هجرت نمود و در همانجا در سال ۱۸ یا ۲۰ قمری وفات یافت. بلال نزد امامان شیعه از جایگاهی بلند برخوردار است.
پایداری بلال در راه اسلام
گویند بلال یک از هفت نفر اولی بود که اسلام خود را ظاهر کردند.[۱] امیة بن خَلَف، مولای بلال حبشی که از دشمنان سرسخت پیامبر خدا بود، روزها بلال را بر ریگهای داغ مکه میخواباند و با گذاشتن سنگ بزرگی بر سینهی او به او دستور میداد از آیین محمد صلی الله علیه و آله دست بردارد و بت لات و عزّی را بپرستد. بلال از دستور او سرپیچی مینمود و از آیین اسلام دست نمیکشید.
پایداری بلال به گونهای بود که ورقه بن نوفل مسیحی، زبان به تحسین وی گشود و گفت: «به خدا سوگند، اگر این غلام در این راه کشته شود، من نخستین کسی هستم که برای تبرک، قبر او را زیارت کنم!».
بلال پس از ماه ها تحمل رنج و مشقت، به توصیه رسول خدا صلی الله علیه و آله خریداری و آزاد شد. وی پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و در هجرت مسلمانان به مدینه با مهاجران همراه شد. در پیمان برادری که میان مهاجران و انصار بسته شد، بلال با ابوریحه انصاری صیغهی برادری خواند. او در تمامی غزوات پیامبر چون بدر، احد و خندق شرکت کرد و دوشادوش مسلمانان با قریش جنگید. در جنگ بدر، امیة بن خلف را که روزگاری شکنجهاش میکرد دید و به اشاره او، مسلمانان امیه را با شمشیر از پای درآوردند.
موقعیت و شهرت بلال میان مسلمانان نیز از روزگاری آغاز شد که وی به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله به مقام مؤذنی مفتخر شد. بلال در روز فتح مکه بر بالای بام کعبه رفت و اذان گفت. نقل شده که بلال حرف «ش» را «س» مىگفت و در روایت نبوی است که «سین» بلال نزد حق تعالى «شین» است.[۲]
بلال پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، دیگر اذان نگفت، جز در مواردی که یکبار به درخواست حضرت فاطمه سلام الله علیها بود، ولی چون آن حضرت به یاد مصائب پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد به ناچار بلال اذان را ناتمام رها کرد.[۳] دیگر بار زمانی بود که او برای زیارت قبر پیامبر در مدینه بود، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از او درخواست کردند که اذان بگوید، او نیز پذیرفت و این حادثه به شدت مدینه را تحت تاثیر قرار داد.[۴] و آخرین مرتبه وقتی بود که خلیفه دوم از مدینه به شام رفت و در منطقه «جابیه» به درخواست مسلمانان، از بلال خواست تا اذان گفت و همه به یاد دوران رسول خدا سخت گریستند.[۵]
در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل است که میفرماید: بلال عبد صالحی بود، او گفت: بعد از رسول الله(ص) برای کسی اذان نمیگویم و در همین هنگام بود که «حیّ علی خیر العمل» از اذان حذف شد.[۶]
بلال و روایت حدیث
بلال حبشی احادیث زیادی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده و جماعتی از صحابه و تابعان در مدینه و شام و کوفه از او حدیث نقل کرده اند. از مهمترین کسانی که از او روایت کرده اند، جابر بن عبدالله انصاری، ابوبکر، عمر، براء بن عازب، عبدالرحمان بن ابی لیلی و عبدالله بن رواحه هستند.
در منابع شیعی نیز احادیث فراوانی از او آمده و کسانی چون هشام بن حکم با اسناد از "عبدالله بن علی" از بلال روایت کرده است. جمع احادیثی که از او نقل شده ۴۴ حدیث که در هر شش کتاب اهل سنت (صحاح سته) ذکر شده است. اشعاری نیز از بلال نقل کرده اند.
بلال در مورد فضیلت امام علی(ع) جملاتی را بیان نموده که نشان از علاقه و محبت وی نسبت به امام(ع) است: «ابوبکر و علی(ع) برابر نیستند چرا که علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است که بهترین خلق خدا است. علی(ع) بهترین مردم در نزد خدا بعد از پیامبر(ص) است، او محبوبترین افراد نزد خدا است و وقتی پیامبر(ص) از خدا خواست تا بهترین فرد نزد خودش را در خوردن «طیر مشوی» با رسولش همنشین نماید، بر پیامبر(ص) وارد شد و به همراه پیامبر(ص) از آن غذا میل نمود. او شبیهترین افراد به رسول خدا(ص) است، او علی(ع) را برادر خود در دین خدا قرار داد. بلال گاهی نیز به دلیل همین علاقه مورد نکوهش مردم قرار میگرفت.[۷]
جایگاه بلال حبشی
بلال نزد اهل بیت علیهم السلام و اصحاب آنها از جایگاهی بلند برخوردار است. به نقل مفسران در شأن بلال و امثال او، چندین آیه نازل شده است، از جمله: آیه ۶۹ سوره نساء، آیه ۵۲ سوره انعام، آیه ۱۰۷ سوره نحل و آیه ۲۸ سوره کهف.
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: سه تن از سیاهان از سادات بهشت هستند. لقمان حکیم، نجاشی (پادشاه حبشه)، بلال. همچنین فرمود: او از جمله برگزیدگان اصحاب من است.
- امام علی علیه السلام، بلال را از سابقان در اسلام دانسته و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.
- امام علی علیه السلام فرمود: «پیشگامان پنج نفرند؛ من پیشگام عرب هستم، سلمان پیشگام پارسیان، صهیب پیشگام رومیان، بلال پیشگام حبشیان و خباب پیشگام نبطیان».[۸]
- امام صادق علیه السلام نیز فرمود: خدا بلال را مورد رحمت خود قرار دهد. او ما اهلبیت را دوست میداشت.[۹]
وفات
بلال مدتی پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، مدینه را ترک نمود و به شام رفت و در همانجا در سال ۱۸ یا ۲۰ قمری در سن ۶۰ یا ۷۰ سالگی وفات یافت و در قبرستان «باب الصغیر» دمشق مدفون شد.[۱۰]
پانویس
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۷۹.
- ↑ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، به نقل از نفس الرحمان، محدث نورى، ص۳۷۸.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۹۷ – ۲۹۸.
- ↑ اسد الغابة، ج ۱، ص ۲۴۴ – ۲۴۵.
- ↑ اسد الغابة، ج ۱، ص ۲۴۴.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۸۳.
- ↑ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری (ع)، ص ۶۲۱ – ۶۲۲.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۱۲.
- ↑ شیخ مفید، الاختصاص، ص ۷۳.
- ↑ الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۷۹.
منابع
- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت اول، باب اول، در تاریخ حضرت خاتم الانبیاء.
- دایرةالمعارف طهور، بازیابی: ۱۶ بهمن ۱۳۹۲.
- "زندگینامه بلال حبشی"، پایگاه اسلام کوئست.
- "بلال"، ویکی شیعه.