آیه خمس
آیه 41 سوره انفال به «آیه خُمس» مشهور است، چرا که به موضوع «خُمس» پرداخته و موارد مصرف آن را مشخص میکند.
نزول آیه
جرجانی در کتاب آیات الاحکام می گوید: بدان كه بعضى مفسران گفتهاند كه اين آيت نازل شد در غزوه بدر و آن به روايتى از امام صادق عليه السّلام در روز نوزدهم ماه رمضان بود و به قول مشهورين اصحاب، هفدهم ماه رمضان. و بعضى مفسران گفتهاند كه اين آيت نازل شد در غزوه بنى قينقاع و آن در پانزدهم شوال بعد از يك ماه و سه روز از غزوه بدر نوزده ماه از هجرت. و به هر تقدير، مراد از «يَوْمَ الْفُرْقانِ و يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ» در آيت مذكوره، روز بدر است كه در او فرق ميان حق و باطل واقع شد و لشكر مسلمانان و كافران بهم رسيدند.[۱]
اسحاق بن عمار گوید: راجع به انفال از امام صادق علیهالسلام سؤال کردم. امام پس از آن که انفال را تعریف نمود (چنان که در ابتداى این سوره مذکور گردیده) چنین افزوده و فرمود: وقتى که در جنگ بدر کفار روى به فرار نهادند مسلمین سه دسته شدند؛ عده اى از رسول خدا صلى الله علیه وآله اطراف خیمه او از وى حفاظت و حراست مینمودند. عده اى به غارت کردن اموال کفار پرداختند و عده اى هم در تعقیب دشمن پرداخته و اسیر مى گرفتند. وقتى که تمام غنائم و اسیران را جمعآورى نمودند، انصار چشم طمع به اسیران دوخته و طالب آنان گردیدند و روى این اصل آیه 67 این سوره «ما کانَ لِنَبِی أَنْ یکونَ لَهُ أَسْرى...» نازل شد. وقتى که اسیران و غنائم را خداوند از براى آنان مباح گردانید، سعد بن عبادة که از محافظین پیامبر در جنگ بود به سخن درآمد و گفت: یا رسول الله ما قدرت آن را داشتیم که در جبهه جنگ رفته و دشمن را بکشیم و اسیر بگیریم و غنیمت برگیریم، ولى به خاطر حراست از وجود شما در اطراف خیمه شما بودیم و انجام وظیفه مینمودیم.
پیامبر وقتى که خواستاران غنائم را کثیر و زیاد دید و در عین حال غنائم را قلیل یافت به فکر فرورفت، تا این که آیه انفال نازل گردید. بعد از نزول آیه، مردم که طمع به غنائم بسته بودند، پراکنده شدند و چشم فروبستند و بعد این آیه نزول یافت[۲].
منظور از غنیمت در آیه
«غنيمت» به معناى سود و فائده است و در عبارت «ما غنمتُم من شيء» كه «ما»ى موصول به كار رفته، مفيد معناى عموم است و شامل هر چيزى مى شود كه انسان به دست مى آورد؛ خواه غنيمت جنگى باشد و خواه سود يا فايده تجارت و غير آن.[۳]
كتب لغت مانند لسان العرب، تاج العروس و قاموس و مفسّران اهلسنّت از قبيل قرطبى، فخررازى و آلوسى نيز در عموميّت لغت، شك ندارند. در مفردات راغب آمده است: به هر چيزى كه انسان بدست مىآورد، غنيمت گفته شده است. در قرآن نيز لفظ غنيمت، براى غنائم غير جنگى بكار رفته است: «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ» (سوره نساء، 94).
اما علماء اهل سنت گفتهاند با توجه به اينكه آيه در مورد جنگ نازل شده، مراد از غنائمی است که در جنگ از کفار گرفته شده یا به طور غلبه از آنها گرفته شود.
در مقابل، علمای شیعه مراد از غنائم را هرگونه سود و نفع می دانند، چه در صحنه جنگ و يا بطور غلبه از اموال كفار بدست مسلمانان بیفتد و يا از طريق كسب و داد و ستد و يا از معدن استخراج شود، مانند نمك و سنگ قيمتى و نفت و آهن و يا از دريا بطريق غواصى مانند مرواريد و يا مرجان و يا گنجى كشف شود.[۴] مستند نظر علمای شیعه، تفسير اهل بيت عليهم السلام از آیه است که بیان می دارند حکم آیه شامل تمام منافعى مى شود كه انسان در زندگى از كاركرد خود در طول سال مى برد و اگر بيش از مصارف سال خود و افراد تحت تكفّلش باشد، به آن خمس تعلق مى گيرد.[۵]
به عنوان نمونه، امام جواد عليه السّلام مىفرمايد: «پرداخت خمس غنايم و منافع در هر سال بر مسلمانان واجب است؛ خداوند مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى» و غنايم و فوايد هر منفعتى را كه انسان به دست مى آورد و هر فايده اى كه به او مى رسد و هر جايزه اى كه داراى ارزش بالاست و كسى به ديگرى مى بخشد، همچنين ميراثى كه گمان آن را نمى برده را شامل مى شود».[۶] و سماعه از امام كاظم عليه السّلام درباره خمس پرسيد، حضرت فرمود: «خمس به هر فايده اى كه مردم به دست مى آورند، كم يا زياد، تعلق مى گيرد».[۷][۸]
موارد مصرف خمس
مفسرین شیعه در خصوص مصارف خمس مطابق با آیه فوق گفته اند: خمس كه يك پنجم است، مصرف آن موارد ششگانه است؛ سه مورد از آن با لام مِلك آمده است: «للَّه، للرسول، لذى القُربى»؛ بقيه با «واو» به «لِذِي الْقُرْبى» عطف شدهاند. اين حاكى از آن است كه آن سه محل در «ذى القُربى» داخل مىباشند، يعنى يتامى و مساكين و درماندگان بايد از سادات و قرابت رسول خدا صلّى اللَّه عليه وآله باشند، چنانكه روايات اهل بيت عليهم السّلام روشن كرده است، «لِذِي الْقُرْبى» چون مفرد است بايد يك فرد داشته باشد كه آن امام و جانشين پيامبر و از خانواده او است، سه سهم از آن در زمان غيبت، مال امام است كه به اذن فقيه جامع الشرائط مصرف مى شود و سه سهم ديگر به فقراء سادات مىرسد.[۹]
بسيار روشن است كه خداوند نياز به خمس ندارد، بنابراين سهم خدا، براى حاكميّت قانون خدا و ولايت رسول، تبليغات و رساندن نداى اسلام به گوش جهانيان، نجات مستضعفان و جلوگيرى از مفسدان است. بر پايهى روايات، سهم خدا در اختيار رسول و سهم رسول پس از او، در اختيار امام است.[۱۰] و اين سه سهم در زمان غيبت امام، در اختيار نوّاب خاص و يا نوّاب عام او يعنى مجتهد جامع الشرايط و مراجع تقليد قرار داده مىشود.[۱۱]
پانویس
- ↑ حسينى جرجانى سيد امير ابوالفتوح، آيات الأحكام، ج1، ص 316
- ↑ تفسیر قمی؛ تفسیر برهان.
- ↑ تفسير و مفسران، ج1، ص477
- ↑ حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسير قرآن، ج7، ص341
- ↑ ر. ك: وسائل الشيعة، ج 9، ص 501-500.
- ↑ وسائل الشيعة، ج 9، ص501
- ↑ وسائل الشيعة، ج 9، ص 503، شماره 6.
- ↑ نقل از تفسير و مفسران، ج1، ص477
- ↑ قرشى بنابى، علىاكبر، تفسير احسن الحديث، ج4، ص134
- ↑ تفسير صافى.
- ↑ تفسير نمونه.
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، علی خراسانی، ج1، ص381
- آيات الأحكام، ابوالفتوح حسينى جرجانى، انتشارات نويد، تهران، 1404ق
- تفسير احسن الحديث، سید علىاكبر قرشى بنابى، بنياد بعثت،، تهران، 1375 ش
- تفسير و مفسران، محمدهادى معرفت، موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد، قم، 1379ش
- انوار درخشان در تفسير قرآن، سید محمد حسينى همدانى، تهران، 1404ق
- نمونه بينات در شأن نزول آيات، محمدباقر محقق، ص386
- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج3، ص321