امام رضا علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
(←امامت) |
(←امامت) |
||
سطر ۶۶: | سطر ۶۶: | ||
پس از شهادت امام كاظم عليه السّلام دو گرايش عمده بنامهاى '''قطعيّه''' و '''واقفيه''' پديد آمد. قطعيّه رحلت امام كاظم عليه السّلام را تأييد كرده و امامت امام رضا عليه السّلام را پذيرفت.<ref> الملل و النّحل، شهرستانى، ج 1، ص 150؛ اصطلاح قطعيّه، بعدها تا زمان امام زمان عليه السّلام به اثناعشريه اطلاق مىشد.</ref>اما گرايش واقفيه به بهانه باور نداشتن به درگذشت امام كاظم عليه السّلام بر اعتقاد به امامت يا مهدويت آن حضرت باقى ماند.<ref> الملل و النحل، ج 1، ص 150</ref>امام رضا عليه السّلام در روايتى سرنوشت آنها را اينگونه بيان فرمودند:« در حيرت زندگى مىكنند و نهايت در حال كفر مى ميرند.» | پس از شهادت امام كاظم عليه السّلام دو گرايش عمده بنامهاى '''قطعيّه''' و '''واقفيه''' پديد آمد. قطعيّه رحلت امام كاظم عليه السّلام را تأييد كرده و امامت امام رضا عليه السّلام را پذيرفت.<ref> الملل و النّحل، شهرستانى، ج 1، ص 150؛ اصطلاح قطعيّه، بعدها تا زمان امام زمان عليه السّلام به اثناعشريه اطلاق مىشد.</ref>اما گرايش واقفيه به بهانه باور نداشتن به درگذشت امام كاظم عليه السّلام بر اعتقاد به امامت يا مهدويت آن حضرت باقى ماند.<ref> الملل و النحل، ج 1، ص 150</ref>امام رضا عليه السّلام در روايتى سرنوشت آنها را اينگونه بيان فرمودند:« در حيرت زندگى مىكنند و نهايت در حال كفر مى ميرند.» | ||
+ | |||
+ | === سفر به بصره و کوفه === | ||
+ | بعد از شهادت امام موسى كاظم عليه السّلام، امام رضا عليه السّلام به منظور معرفى خود و اثبات امامتش و براى از بين بردن اشتباهات مبهم آنهايى كه از حقيقت منحرف شده بودند، به بصره و کوفه سفر كرد. او در بصره در منزل حسن بن محمد علوى سكونت گزيد و در آنجا با گروهى از مسلمانان جلسه اى برگزار كرد كه در ميان آنها عمرو بن هداب نيز كه از اهل بيت عليهم السّلام برگشته بود و نسبت به آنها سرسختى به خرج مى داد، حضور داشت.ایشان همچنين در آن جلسه جاثليق مسيحى و رأس الجالوت را هم شركت دادند و جواب تمام سؤال های آنها را به نحو احسنت دادند.<ref> بحار الانوار، ج 12، صص 21- 23.</ref> از نکات قابل توجه این جلسات آن بود که امام در مناظراتی که با مردم دیگر سرزمین های اسلامی داشتند ، جواب آنها را به زبان خود مردم آن سرزمین می دادند. | ||
== اوضاع سیاسی و ولایت عهدی == | == اوضاع سیاسی و ولایت عهدی == |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۱۴
مقام | امام هشتم |
نام | علی |
القاب | رضا |
کنیه | ابوالحسن |
پدر | امام کاظم علیه السلام |
مادر | نجمه |
زادروز | 11 ذی القعده سال 148 هجری |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | 20سال |
مدت عمر | 55 سال |
تاریخ شهادت | 30 صفر سال 203 هجری |
علت شهادت | مسومیت توسط زهر |
قاتل | مأمون عباسی لعنه الله |
مدفن | مشهد |
امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام در 11 ذی القعده سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. پدر ایشان امام کاظم(علیه اسلام) و مادر بزرگوارشان نجمه خاتون (سلام الله علیها) و کنیه شریفشان ، ابوالحسن می باشد. آن حضرت هشتمین امام شیعیان عثنی عشری بوده و مدت امامتشان ۲۰ سال است که همزمان بود با سالهای پایانی خلافت هارون الرشید، خلافت امین (چهار سال)و 5 سال اول خلافت مأمون عباسی می باشد.[۱] حضرت بیشتر مدت زمان زندگی خویش را در شهر زادگاهشان مدینه حضور داشتند ولی در سال 200 هجری به اصرار مأمون عباسی و بالاجبار راهی شهر مرو محل خلافت این خلیفه عباسی شدند.در مرو مأمون حضرت را مجبور به پذیرش عنوان ولایت عهدی کرد و سرانجام در سال 203 هجری مأمون ایشان را با زهر مسموم کرد و به شهادت رساند.حضرت را در مکانی که هارون الرشید در آن دفن شده بود،دفن کردند که امروزه به مشهدالرضا معروف است .
محتویات
زندگی نامه
ولادت
امام علی بن موسی رضا عليه السّلام بنا به قول بسيارى از مورّخان، در سال 148 [۲] و بنا به قول اندكى دیگر از آنان ، در سال 153 [۳] در 11 ذى القعده يا ذى الحجه و يا ربيع الاول در شهر مدینه چشم به جهان گشود.
مادر
درباره نام مقدّس اين خانم، راويان اختلاف دارند.برخی آن حضرت را خيزران[۴] ناميده اند و گفته اند كه ايشان ام ولد و از اهالى نوبه بوده و اروى نام داشته و لقبش شقراء بوده ست. برخى گفته اند اسم او نجمه[۵] و كنيه اش امّ البنين بوده و برخى نام آن بانو را تكتم[۶] دانسته اند.
شیخ صدوق در مورد ایشان می نویسد:«ایشان از زمره زنان شريف غير عرب و كنيز حميده خاتون مادر امام موسى عليه السّلام، و از زنان شايسته در عقل و دين و شرف بود و بانويش حميده را بسيار محترم مى داشت و از روى احترام به او هرگز در مقابلش نمى نشست. بنابراين حميده به پسرش امام موسى عليه السّلام گفت:«اى فرزند، يقينا تكتم كنيزى است كه من هرگز بهتر از او را نديدهام و شكّى ندارم كه خداوند به او فرزندانى عطا خواهد كرد. من او را به تو بخشيدم و سفارش مىكنم كه با مهربانى با او رفتار كنى.» [۷]
مشخصات ظاهری
بسيارى از مورّخان گفته اند كه امام رضا عليه السّلام خرمايى يا عميقا سرخ رو بودند[۸]، و در برخى اسناد گفته شده است كه ایشان سفيدرو بودند و قدّى ميانه داشتند[۹] و مانند جدّ بزرگوارشان پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله بوده اند[۱۰] و مانند جدّشان در تمام صفات اخلاقى و تربيت عالى بر ساير پيامبران برترى داشته اند.
همچنین بر انگشتر حضرت حك شده بوده است «ولى اللّه» [۱۱] و انگشتر ديگرى داشته اند كه بر آن نوشته شده : «العزّة للّه» [۱۲]. برخی نیز نقش انگشتر ایشان را « ما شاء الله و لا حول و لا قوّة الّا بالله » نوشته اند.[۱۳]
کنیه والقاب
کنیه
امام كاظم عليه السّلام کنیه ابوالحسن را به ایشان عنايت فرمودند.[۱۴] و به على بن يقطين گفتند:اى على، اين پسرم (با اشاره به امام رضا عليه السّلام) آقاى فرزندان من است و من كنيه خیش را به او داده ام.[۱۵] البته امام كاظم نيز كنيه شان ابو الحسن بوده است و اين كنيه ميان پدر و فرزند مشترك امی باشد. بدين جهت امام كاظم عليه السّلام را «ابو الحسن اوّل» و امام رضا عليه السّلام را «ابو الحسن دوم» مى نامند.
البته ابوفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین به نقل از اباصلت کنیه ابوبکر را نیز به ایشان نسبت می دهد که از آن به ندرت استفاده می شده است .[۱۶]
القاب
امام رضا (علیه اسلام) دارای القاب بسیار زیادی می باشند.برخى از القاب آن حضرت عبارتند از:
- رضا
- صابر[۱۷]
- زکی[۱۸]
- وافی[۱۹]
- سراج اللّه[۲۰]
- قرّة عين المؤمنين[۲۱]
- مكيدات الملحدين[۲۲]
- صدیق[۲۳]
- فاضل[۲۴]
همسران و فرزندان
در مورد تعداد همسران آن حضرت بین مورخان اختلاف است.اکثر مورخان تعداد همسران آن حضرت را یک یا دو نفر نوشته اند.عده کمی نیز برای حضرت سه همسر یاد کرده اند.اما مشهور این است که حضرت دارای همسری به نام سبیکه (س) بوده اند که ایشان مادر امام جواد (علیه اسلام) و از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص)، بوده است.[۲۵] همچنین همسر دیگری نیز که برای امام ذکر شده است که او ام حبیبه دختر مأمون است که به پیشنهاد مأمون با امام ازدواج می کند.
در شماره و اسامى فرزندان امام عليه السّلام نيز اختلاف است، گروهى آنها را پنج پسر و يك دختر نوشته اند، به نام هاى محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهيم، حسين و عايشه.امّا شيخ مفيد بر اين باور است، كه امام هشتم عليه السّلام را، فرزندى جز امام محمّد جواد عليه السّلام نبوده است، و ابن شهرآشوب و طبرسى در اعلام الورى، نيز بر همين اعتقاد مى باشند، اما قول معتبر در تعداد فرزندان، اين است كه آن حضرت را دو فرزند بوده، به نامهاى محمّد و موسى، و جز آنها فرزندى از آن حضرت به جاى نمانده است.[۲۶]
امامت
با وجود اینکه وضعيت مسأله امامت در اواخر زندگى موسى بن جعفر عليه السّلام به دلیل زندانی بودن امام ، بسيار پيچيده و سخت بود، اما بيشتر اصحاب امام كاظم عليه السّلام جانشينى امام رضا عليه السّلام را از طرف آن حضرت پذيرفتند. شيخ مفيد نام دوازده تن از اين صحابه را كه رواياتى در موضوع تعيين امام رضا عليه السّلام به جانشينى پدر بزرگوارش نقل كرده اند، ذكر مىكند كه مهمترين آنها: داود بن كثير الرقّى، محمد بن اسحاق بن عمّار، على بن يقطين و محمد بن سنان مى باشند.[۲۷]
با اين حال باز به دليل تقيّه و نيز فرصت طلبى اشخاصى كه اموالى از طرف كاظم عليه السّلام از شيعيان گرفته بودند[۲۸] و همچنين وجود برخى از روايات نادرست كه در آنها علايمى را براى منحرف ساختن اذهان از امام عليه السّلام، شناسانده بودند، مشكلاتى به وجود آمد.این اشخاص با پول هایی از امام که نزد خود داشتند و متعلق به امام بود ، خانه و غلّات خريدند و وقتى خبر رحلت امام عليه السّلام به آنها رسيد، وفات آن حضرت را انكار كرده و در ميان شيعه شايع كردند كه امام كاظم عليه السّلام نمرده است؛ زيرا او قائم آل محمّد است.[۲۹]
پس از شهادت امام كاظم عليه السّلام دو گرايش عمده بنامهاى قطعيّه و واقفيه پديد آمد. قطعيّه رحلت امام كاظم عليه السّلام را تأييد كرده و امامت امام رضا عليه السّلام را پذيرفت.[۳۰]اما گرايش واقفيه به بهانه باور نداشتن به درگذشت امام كاظم عليه السّلام بر اعتقاد به امامت يا مهدويت آن حضرت باقى ماند.[۳۱]امام رضا عليه السّلام در روايتى سرنوشت آنها را اينگونه بيان فرمودند:« در حيرت زندگى مىكنند و نهايت در حال كفر مى ميرند.»
سفر به بصره و کوفه
بعد از شهادت امام موسى كاظم عليه السّلام، امام رضا عليه السّلام به منظور معرفى خود و اثبات امامتش و براى از بين بردن اشتباهات مبهم آنهايى كه از حقيقت منحرف شده بودند، به بصره و کوفه سفر كرد. او در بصره در منزل حسن بن محمد علوى سكونت گزيد و در آنجا با گروهى از مسلمانان جلسه اى برگزار كرد كه در ميان آنها عمرو بن هداب نيز كه از اهل بيت عليهم السّلام برگشته بود و نسبت به آنها سرسختى به خرج مى داد، حضور داشت.ایشان همچنين در آن جلسه جاثليق مسيحى و رأس الجالوت را هم شركت دادند و جواب تمام سؤال های آنها را به نحو احسنت دادند.[۳۲] از نکات قابل توجه این جلسات آن بود که امام در مناظراتی که با مردم دیگر سرزمین های اسلامی داشتند ، جواب آنها را به زبان خود مردم آن سرزمین می دادند.
اوضاع سیاسی و ولایت عهدی
طول مدت امامت حضرت امام رضا علیهالسلام مقارن بود با ادامهی حکومت هارون الرشید، خلع شدن امین از سلطنت و خلافت مامون. مامون نخست پيشنهاد خلافت به امام علیهالسلام كرد ولى امام شديداً از پذيرفتن آن خوددارى نمود. سپس وليعهدى خويشتن را به ایشان پيشنهاد كرد. در اينجا نيز امام مى دانست كه منظور تامين هدفهاى شخصى مامون است، لذا دوباره امتناع ورزيد ولى اصرار و تهديدهاى مامون چندان اوج گرفت كه به تصريح يا كنايه امام را به قتل تهديد كرد ولى امام باز هم زير بار نرفت. تا سرانجام از هر سو زير فشار قرار گرفت؛ آنگاه با نهايت اكراه مقام وليعهدى را پذيرفت.
امام رضا علیهالسلام مقام وليعهدی را پذيرفت مشروط بر اين كه در هيچ يك از امور حكومت دخالتی نكند و مسئوليتی به حضرتش محول نگردد و در شهر اقامت گزيند. امام رضا علیهالسلام وليعهدى مامون را پذيرفت اما به اين حقيقت پى برده بود كه در صورت امتناع، بهايى را كه بايد بپردازد تنها جان خودش نمى باشد، بلكه علويان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع مى شوند.
اگر بر امام جايز بود كه در آن شرايط، جان خويشتن را به خطر بيفكند ولى در مورد دوستداران و شيعيان خود و يا ساير علويان هرگز به خود حق نمى داد كه جان آنان را نيز به مخاطره دراندازد. علاوه بر اين نيل به مقام وليعهدى يك اعتراف ضمنى از سوى عباسیان به شمار مى رفت داير بر اين مطلب كه علويان نيز در حكومت سهم شايسته اى دارند.
اوضاع علمی زمان امام رضا علیهالسلام
در قرن دوم هـ.ق كه امام رضا علیهالسلام میزيستند، مراكز علمی رو به فزونی گذاشت. مدارس مختلف در همه علوم و به همه زبانها و ميان همه گروهها پا گرفت. مدارس از جويندگان دانش در سطوح مختلف علمی و دين پر شد. به خصوص در زمان هارون الرشيد و مأمون و در زمان امامت امام جعفرصادق علیهالسلام و امام موسي كاظم علیهالسلام و امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام.
حضرت امام رضا علیهالسلام در زمان منصور به دنيا آمدند و در زمان خلافت مهدی، هادی، هارون الرشيد و مأمون زندگی كردند و اين زمانی بود كه فرهنگ و فكر اسلامی به خوبی پايه گرفته بود و در آن زمان مؤسسين مذاهب فقهی مختلفی نیز زندگی میكردند. مامون دانشمندان ديگر اديان را جمع مى كرد و آنگاه امام رضا علیهالسلام را نيز احضار مى كرد. آنان از امام پرسش مى كردند و آن حضرت يكى پس از ديگرى آنان را در مباحثات علمی شكست مى داد.
امام علي بن موسي الرضا علیهالسلام پناه اهل فكر و معرفت بودند و با علماي فلسفه به مناظره و بحث میپرداختند و در حالی كه اهل فقه و شرع را هدايت و توجيه میكردند به محور آنها تبديل شده بودند.
اخلاق امام رضا علیهالسلام
از ابراهيم بن عباس نقل شده است كه گفت: «هيچ كس را فاضل تر از ابوالحسن رضا علیهالسلام نديده و نشنيده ام. از او چيزهايى ديده ام كه از هيچ كس نديدم: هرگز نديدم با سخن گفتن به كسى جفا كند؛ نديدم كلام كسى را قطع كند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود؛ هيچگاه حاجتى را كه مى توانست برآورده سازد، رد نمى كرد؛ هرگز پاهايش را پيش روى كسى كه نشسته بود دراز نمى كرد؛ نديدم به يكى از دوستان يا خادمانش دشنام دهد؛ هرگز نديدم در خنده اش قهقهه بزند بلكه خنده او تبسم بود؛ چنان بود كه اگر تنها بود و غذا برايش مى آوردند، غلامان و خدمتگزاران و حتى دربان و نگهبان را بر سفره خويش مى نشانيد و با آنها غذا مى خورد؛ شبها كم مى خوابيد و بسيار روزه مى گرفت؛ سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمى داد و مى فرمود: اين سه روز برابر با روزه يك عمر است؛ بسيار صدقه پنهانى مى داد».
ایشان از عابدترين مردم در زمان خود و بالاترين آنها در پارسايی و تقوی بود، تا جايي كه دشمنان آن حضرت هم بدان معترف بودند و نمیتوانستند آن را انكار كنند.
احادیثی از امام رضا علیهالسلام
- «لایستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛ هیچ بندهاى حقیقت ایمانش را کامل نمىکند مگر این که در او سه خصلت باشد: دینشناسى، تدبر نیکو در زندگى و شکیبایى در مصیبتها و بلاها».[۳۳]
- «وَقِّرُوا كِبارَكُم وَارحَمُوا صِغارَكُم وَصِلُوا اَرحامَكُم؛ به بزرگترهايتان احترام بگذاريد و با كوچكترها مهربان باشيد و صله رحم نماييد».[۳۴]
- «مَنْ کَانَ مِنَّا وَلَمْ یُطِعِ اللهَ فَلَیْسَ مِنَّا؛ هر کس خودش را با ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست».[۳۵]
- «اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَالْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَالْاَخُ الشَّقِیقُ؛ امام مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است».[۳۶]
- «اِیَّاکُمْ وَالْحِرْصَ وَالْحَسَدَ فَاِنَّهُما اَهْلَکَا الْاُمَمَ السَّالِفَةَ؛ از حرص و حسد بپرهیزید زیرا این دو امتهای گذشته را نابود کرده است».[۳۷]
- «یَا اَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوااللهَ فِی نِعَمِ اللهِ عَلَیْکُمْ فَلاتُنْفِرُوهَا عَنْکُمْ بِمَعَاصِیهِ؛ ای مردم تقوا را دربارهی نعمتهای الهی را رعایت کنید و نعمتها را به گناه و معصیت از خود مرانید».[۳۸]
پانویس
- ↑ الطبرسی، ج۲، ۱۴۱۷ه.ق.، صص۴۱-۴۲.
- ↑ . الكافى، ج 1، ص 486؛ الارشاد، ص 341؛ التهذيب، ج 6، ص 83
- ↑ عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 81. نوبختى سال 151 را نقل كرده است. نك: فرق الشيعة، ص 96
- ↑ تذكرة الخواص، ص 361
- ↑ كشف الغمّه، ج 3، ص 102
- ↑ عيون اخبار الرّضا، ج 1، ص 5
- ↑ عيون اخبار الرّضا، ج 1، صص 14 و 15.
- ↑ اخبار الدول، ص 114.
- ↑ ) الصّراط السّوى فى مناقب آل النّبى، ص 199
- ↑ الدّرّ النّظيم، ص 210
- ↑ بحار الانوار، ج 12، ص 4
- ↑ الدّرّ النظيم، ص 210
- ↑ بحار الانوار، ج 49، ص 2، از كافى
- ↑ بحار الانوار، ج 12، ص 4
- ↑ بحار الانوار، ج 12، ص 4
- ↑ ابو الصّلت هروى مىگويد: روزى مأمون از من سؤالى كرد و من هم در رابطه با سؤال، پاسخ دادم كه ابو بكر چنين و چنان گفت. مأمون از من پرسيد: «كدام ابو بكر؟ ابو بكر ما، يا ابو بكر عامّه؟» من پاسخ دادم: ابو بكر ما. عيسى گفت: من از ابو الصلت پرسيدم كه ابو بكر شما كيست؟ او پاسخ داد: على بن موسى. به او اين كنيه داده شده بود.مقاتل الطّالبيين، ص 561.
- ↑ جوهرة الكلام فى مدح السادة الاعلام، ص 43
- ↑ الصراط السوى، ص 199.
- ↑ تذكرة الخواص، ص 361
- ↑ الدرّ النظيم، ص 210.
- ↑ الدرّ النظيم، ص 210.
- ↑ بحار الانوار، ج 12، ص 4.
- ↑ بحار الانوار، ج 12، ص 4.
- ↑ بحار الانوار، ج 12، ص 4.
- ↑ الکلینی، الکافی، مصحح محمد آخوندی، بیتا، ج۱، ص۴۹۲، منتهي الامال، ج2، ص571
- ↑ محمدجواد فضل الله ، تحليلى از زندگانى امام رضا(ع)ص:44-45
- ↑ الارشاد، ص 304
- ↑ إعلام الورى، ص 303
- ↑ رجال كشى، ص 460
- ↑ الملل و النّحل، شهرستانى، ج 1، ص 150؛ اصطلاح قطعيّه، بعدها تا زمان امام زمان عليه السّلام به اثناعشريه اطلاق مىشد.
- ↑ الملل و النحل، ج 1، ص 150
- ↑ بحار الانوار، ج 12، صص 21- 23.
- ↑ بحارالانوار، ج 78، ص 339، ح 1.
- ↑ عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 265.
- ↑ سفینة البحار، ص 98.
- ↑ مسند الامام الرضا علیهالسلام، ج 1، ص 69.
- ↑ بحارالانوار، ج 75، ص 346.
- ↑ عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 169.
منابع
(1). زندگی سیاسی هشتمین امام، جعفر مرتضی حسینی، ترجمه خلیل خلیلیان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373.
(2). سرچشمه دانش، عبدالکریم پاکنیا، مبلغان، ش 25، بهمن 1380.
(3). سیره معصومان، سید محسن امین، ترجمه علی حجتی کرمانی، سروش، تهران، 1374.
(4). گوشهای از زندگانی امام رضا علیهالسلام، علی شریعتی، گلستان قرآن، ش 106، 1380.
چهارده معصوم علیهم السلام |
↓ اسامی ↓ |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله • حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام • امام حسن علیه السلام • امام حسین علیه السلام • امام سجاد علیه السلام • امام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلام • امام رضا علیه السلام • امام جواد علیه السلام • امام هادی علیه السلام • امام حسن عسکری علیه السلام • امام زمان عجل الله تعالی فرجه |
↓ مفاهیم وابسته ↓ |
اهل البیت علیهم السلام • عصمت • پنج تن • عترت • سادات • اهل الذکر • اکمال دین • اولی الأمر |
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓ |
آیه تطهیر • آیه امامت • آیه اکمال • حدیث ثقلین • حدیث سفینه • حدیث یوم الدار • حدیث طیر مشوی |