عبدالرحمن بن حجاج بجلی
عبدالرحمن بن حجاج، استاد صفوان بن یحیى و از اصحاب حضرت صادق و کاظم علیهماالسلام بوده، و رجوع به حق کرده و ملاقات کرده حضرت رضا علیهالسلام را، و وکیل حضرت صادق علیهالسلام بوده و وفات کرده در عصر حضرت رضا علیهالسلام بر ولایت.
و روایت شده که حضرت ابوالحسن علیهالسلام شهادت بهشت براى او داده،[۱] و حضرت صادق علیهالسلام به وى فرموده که تکلم کن با اهل مدینه، همانا من دوست مىدارم که در رجال شیعه مانند تو را ببینم.[۲] و هم از آن جناب مروى است که هر که مرد در مدینه حق تعالى او را مبعوث فرماید در آمنین روز قیامت و از جمله ایشان است یحیى بن حبیب و ابوعبیده حذّاء و عبدالرحمن بن حجاج.[۳]
اما آن خبرى که از ابوالحسن مروى است که ذکر فرمود: عبدالرحمن بن حجاج را و فرمود: «اِنَّهُ لَثَقیلٌ عَلَى الْفُؤادِ»،[۴] شاید مراد از ثقالت او بر دل، دل مخالفین باشد، یا آن که مراد آن است که از براى او موقعى است در نفس، یا آن که ثقالت او به جهت ملاحظه اسم او باشد؛ چه آن که عبدالرحمن اسم ابن ملجم است و حجاج اسم حجاج بن یوسف ثقفى، و مسلم است که اسامى مبغضین امیرالمومنین علیهالسلام نزد اهل بیت علیهمالسلام آن حضرت بلکه نزد شیعیان و دوستانش، ثقیل و مکروه است.
سبط ابن جوزى در (تذکره) در ذکر اولاد عبدالله بن جعفر بن ابىطالب گفته که هیچ کس از بنىهاشم فرزند خود را معاویه نام ننهاد. مگر عبدالله بن جعفر و چون این نام را بر اولاد خود گذاشت، بنىهاشم ترک او نمودند و با او تکلم نکردند تا وفات کرد.[۵]
لکن مخفى نماند: چنانکه گفته شد، نام عبدالرحمن نزد شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسلام ثقیل است و اما دشمنان آن حضرت از این اسم خوششان مىآید. همانا روایت شده از مسروق که گفت: وقتى در نزد حمیرا نشسته بودم و حدیث مىکرد مرا که ناگاه غلامى را ندا کرد که سیاه بود و به او عبدالرحمن مىگفت: چون غلام حاضر شد حمیرا رو کرد به من و گفت: مىدانى براى چه این غلام را عبدالرحمن نام نهادم؟ گفتم: نه، گفت: از این جهت محبت و دوستى من با عبدالرحمن ابن ملجم.[۶]
پانویس
- ↑ (مجالس المؤمنین) ۱/۳۹۶، (تنقیح المقال) ۲/۱۴۱.
- ↑ همان مأخذ.
- ↑ (تنقیح المقال)، ۲/۱۴۱.
- ↑ (تنقیح المقال)، ۱/۱۴۲.
- ↑ (تنقیح المقال)، ۲/۱۴۲.
- ↑ (الجمل)، شیخ مفید، ص ۱۵۹-۱۶۰.
منابع
- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب دهم: در تاریخ حضرت موسى بن جعفر علیهالسلام.