امام جواد علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
(←مادر امام جواد علیه السلام) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{عالی}} | {{عالی}} | ||
− | محمد بن على بن موسى عليه | + | '''محمد بن على بن موسى عليه السلام''' (220-195 ق)، ملقب به «جواد»، نهمين پيشواى [[شیعه|شيعيان]] است. مدت [[امامت]] ایشان 17 سال است و با دو خليفه [[عباسیان|عباسى]] یعنی «[[مأمون]]» (218-193) و «[[معتصم]]» (227-218) معاصر بودهاند. |
{{شناسنامه ائمه | {{شناسنامه ائمه | ||
|عنوان امام=امام جواد علیه السلام | |عنوان امام=امام جواد علیه السلام | ||
سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
|محل دفن=[[کاظمین]]}} | |محل دفن=[[کاظمین]]}} | ||
− | == ولادت == | + | ==ولادت== |
− | + | امام جواد (علیه السلام) در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>جلاء العيون، علامه مجلسي ، قم:سرور، 1382، ص959</ref> آن حضرت در سال 195 هجری به دنیا آمد،<ref> جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص471 </ref> اما در مورد روز ولادت ایشان اختلاف است. [[كلينى]]، [[شيخ مفيد]] و [[شيخ طوسى]] تولّد آن حضرت را در [[ماه رمضان]] دانستهاند.<ref> الكافى، ج 1، ص 492؛ الارشاد، ص 297؛ التهذيب، ج 6، ص 90 </ref> ولی در دعایی که [[شیخ طوسی]] در [[مصباح المتهجد (کتاب)|مصباح]] آن را به واسطه ابن عیاش از شيخ ابوالقاسم [[حسین بن روح نوبختی]] سومین نايب خاص [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] عليه السلام؛ از آن حضرت نقل نموده، آمده است: «اللهم انى اسألك بالمولودين في رجب: محمّد بن علي الثاني و ابنه علي بن محمّد المنتخب؛ خدايا! از تو درخواست می كنم به حقّ دو مولود [[ماه رجب]]، محمّد بن على دوّم (امام جواد علیه السلام، و فرزندش على بن محمّد برگزيده ([[امام هادى علیه السلام]]) ».<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص٨٠٤</ref> و ابن عياش خود ميگويد ولادت حضرت جواد (علیه السلام) در دهم [[ماه رجب]] بود.<ref>زندگانى حضرت جواد و عسكريين(ع)، ترجمه بحار الانوار ، ص13 </ref> | |
− | در خانواده [[امام رضا | + | در خانواده [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] عليه السلام و در محافل [[شیعه|شيعه]]، از حضرت جواد عليه السلام، به عنوان مولودى پرخير و [[برکت|بركت]] ياد مىشد. چنانكه ابو يحيى صنعانى مىگويد: روزى در محضر امام رضا عليه السلام، فرزندش ابو جعفر را كه خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «اين مولودى است كه براى شيعيان ما، با بركت تر از او زاده نشده است».<ref> شيخ مفيد، الاًّرشاد، قم مكتبْ بصيرتى، ص 319 - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المكتبْ الاًّسلاميْ، ص347 - فتّال نيشابورى، روضْ الواعظين، الطبعْ الأولى، بيروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، 1406ق، ص 261 - كلينى، اصول كافى، تهران، مكتبْ الصدوق، 1381ق، ج1، ص321</ref> |
− | == مادر امام جواد علیه السلام == | + | ==مادر امام جواد علیه السلام== |
− | مادر آن حضرت سبيكه [سكينه] نوبيّه و به روايت | + | مادر آن حضرت سبيكه [سكينه] نوبيّه و به روايت ديگر، خيزران بوده كه او را از خانواده امّ المؤمنين [[ماريه قبطيه]] دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ريحانه نيز ذكر شده است، به نوشته نوبختى نام اين بانو درّه بوده كه بعدها او را خيزران خوانده اند.<ref>جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص473</ref> |
− | [[امام موسی بن جعفر علیه السلام | + | [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی بن جعفر]] علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر [[امامت]] با پسرم على است. اى يزيد وقتى كه بعد از من او را ملاقات كردى، به او مژده بده كه پسرى امين، ماءمون و مبارك برايش متولد خواهد شد. او به تو خبر ميدهد كه تو مرا ملاقات كردهاى، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] است. اگر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى) برسان<ref> انوارالبهيه، ص 124. </ref> و همين موضوع حكايت از رتبه والاى آن بانو دارد. |
− | == القاب و کنیه== | + | ==القاب و کنیه== |
[[پرونده:Images_(8).jpg|270px|thumb|left|مرقد امام جواد علیه السلام در کاظمین در جوار جدشان امام موسی بن جعفر علیه السلام]] | [[پرونده:Images_(8).jpg|270px|thumb|left|مرقد امام جواد علیه السلام در کاظمین در جوار جدشان امام موسی بن جعفر علیه السلام]] | ||
− | مشهورترين لقب امام، «جواد» است و القاب ديگرى همچون: زكى، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوكل، منتجب نيز براى آن حضرت برشمرده اند. كنيه | + | مشهورترين لقب امام، «جواد» است و القاب ديگرى همچون: زكى، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوكل، منتجب نيز براى آن حضرت برشمرده اند. [[کنیه|كنيه]] آن حضرت نیز ابوجعفر است كه معمولا در روايات تاريخى «ابوجعفر ثانى» ذكر مى شود تا با ابوجعفر اول، يعنى [[امام باقر علیه السلام|حضرت باقر]] عليه السّلام اشتباه نشود.<ref>جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص472 </ref> |
− | == همسران و فرزندان == | + | ==همسران و فرزندان== |
− | همسران آن حضرت: حضرت سمانه خاتون | + | همسران آن حضرت: حضرت [[سمانه خاتون]] علیهاالسلام و ام الفضل دختر [[مأمون]] که جاسوس در خانه حضرت بود و حضرتش را با سم به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسانيد. |
− | + | فرزندان ایشان که همه فرزندان سمانه خاتون نیز هستند، عبارتند از: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | مادر | + | #[[امام هادی علیه السلام|امام علي النقي]] علیه السلام |
+ | #[[موسی مبرقع|ابواحمد موسی مبرقع]]: ايشان جد [[سادات]] رضوى است كه الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زياد هستند و بسيارى از سادات نسبشان به او مي رسد. وى اولين فرد از سادات رضوى است كه در سال 256 ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خويش رقع (نقاب) مى انداخت بنابراين به ايشان موسى مبرقع مى گويند. | ||
+ | #[[حکیمه دختر امام جواد|حكيمه خاتون]] علیهاالسلام: وى زنی نيكوكار، اهل [[عبادت]] و تيزهوش بود كه در موضوع ازدواج [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسكرى]] عليه السلام با [[نرجس خاتون]] علیهاالسلام مادر [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] عليه السلام رواياتى از ايشان نقل شده است. | ||
==امامت امام جواد علیهالسلام== | ==امامت امام جواد علیهالسلام== | ||
− | در سال 203 كه امام رضا عليه | + | در سال 203 كه [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] عليه السلام به شهادت رسيد، [[شیعه|شيعيان]] آن حضرت به علت اين كه تنها فرزند وى (امام جواد عليه السّلام) بيش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عميقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در اين جريان، شيعيان به حيرت افتاده و ميان آنان اختلاف پديد آمد؛ چنانكه شيعيان ديگر شهرها نيز متحيّر شدند.<ref> دلائل الامامه، ص 204 </ref> اين مشكل براى شيعيان، كه مهمترين ركن [[ایمان|ايمان]] را اطاعت از امام [[معصوم]] دانسته و در مسائل و مشكلات [[فقه|فقهى]] و دينى خود به وى رجوع مى كردند، از اهمّيت بسيار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ينحل بماند. البته براى شيعيان مسلّم بود كه امام رضا عليه السّلام فرزند خود امام جواد عليه السّلام را به جانشينى برگزيد، ولى مشكل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمينان خاطر، به كاوش و جستجوى بيشترى در اين باره بپردازند. علّت پيدايش اين اختلاف، به نظر نوبختى، همين بود كه آنها بلوغ را يكى از شرايط [[امامت]] مىدانستند.<ref> فرق الشيعة، ص 88؛ المقالات و الفرق، ص 95 </ref> به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل: |
− | * نبوّت حضرت عيسى عليه السّلام در دوران شيرخوارگى<ref> روضة الواعظين، ص 203 </ref> | + | *نبوّت [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت عيسى]] عليه السّلام در دوران شيرخوارگى.<ref> روضة الواعظين، ص 203 </ref> |
− | * اشاره به جانشينى سليمان از داود عليه السّلام، هنگامى كه هنوز كودكى بيش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشين خود كرد، در حالى كه عبّاد و علماى بنى | + | *اشاره به جانشينى [[حضرت سلیمان علیه السلام|سليمان]] از [[حضرت داوود علیه السلام|داود]] عليه السّلام، هنگامى كه هنوز كودكى بيش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشين خود كرد، در حالى كه عبّاد و علماى [[بنی اسرائیل|بنى اسرائيل]]، اين عمل او را انكار مىكردند.<ref> الكافى، ج 1، ص 383 </ref> |
− | * نبوت يحيى بن زكريّا عليه السّلام در کودکی<ref> فرق الشيعة، ص 90؛ المقالات و الفرق، صص 94- 95 </ref> | + | *نبوت [[حضرت یحیی علیه السلام|يحيى بن زكريّا]] عليه السّلام در کودکی.<ref> فرق الشيعة، ص 90؛ المقالات و الفرق، صص 94- 95 </ref> |
− | شيعيان امامى از يك سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگريستند و به همين دليل كمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقيده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى ديگر آنچه اهميت داشت بروز اين وجهه الهى بود كه مى بايست در علم و دانش امامان عليهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى كليّه سؤالات شيعيان بودند. از اين رو آنان درباره تمامى امامان اين اصل را رعايت كرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى كه احساس مى كردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گويى به اين سؤالات بر مى آيند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شيعيان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند. | + | شيعيان امامى از يك سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگريستند و به همين دليل كمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقيده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى ديگر آنچه اهميت داشت بروز اين وجهه الهى بود كه مى بايست در [[علم]] و دانش [[ائمه اطهار|امامان]] عليهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى كليّه سؤالات شيعيان بودند. از اين رو آنان درباره تمامى امامان اين اصل را رعايت كرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى كه احساس مى كردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گويى به اين سؤالات بر مى آيند (با وجود [[نص و ظاهر|نص]] به امامتشان) از طرف شيعيان به عنوان [[امام]] معصوم شناخته مى شدند. |
− | با توجه به سنّ كم امام جواد عليه | + | با توجه به سنّ كم امام جواد عليه السّلام، اين آزمايش از طرف شيعيان درباره آن حضرت ضرورت بيشترى پيدا مىكرد. بر اين اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اكثريت قريب به اتفاق آنان -جز اندكى- با اطمينان خاطر، امامت او را پذيرفتند.<ref>جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص475 </ref> |
از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد: | از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد: | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | * مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خویش در نزد شیعیان | |
− | + | *مناظره با [[یحیی بن اکثم]] | |
+ | *مناظره با قاضی القضات [[معتصم]] در مورد قطع دست دزد. | ||
− | + | ==خلفای معاصر امام جواد== | |
+ | امام جواد علیه السلام در مجموع دوران [[امامت]] خود، با دو خليفه [[حکومت بنی عباس|عباسى]] يعنى «[[مأمون]]» (193 - 218) و «[[معتصم]]» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از [[مدینه|مدينه]] به [[بغداد]] احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند.<ref> سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی </ref> | ||
− | + | هنگامى كه مأمون بعد از [[شهادت امام رضا علیه السلام|شهادت امام رضا]] عليه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحيه حضرتش اطمينان خاطر پيدا كرده بود؛ ولى اين را مىدانست كه شيعيان پس از امام رضا عليه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذيرفت و در اين صورت، خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند. اينك نوبت امام جواد عليه السّلام فرا رسيده بود تا به نحوى كنترل شود. مأمون براى انجام اين هدف، دختر خود ام الفضل را به عقد وى در آورد و او را داماد خود كرد. از همين رهگذر بود كه مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در كنترل خود داشته باشد و از طرف ديگر، آمد و شد شيعيان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زير نظر بگيرد. بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد -در سال 204- بلافاصله امام جواد عليه السّلام را از مدينه به بغداد فرا خواند.<ref> الحياة السياسية للامام الجواد عليه السّلام، ص 65؛ اين روايتى است كه عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بيشتر نقل شده و بعد تذكر خواهيم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر اين كه امام جواد عليه السّلام در سال 215 به بغداد آمده است </ref> | |
− | == برخورد امام با | + | |
− | امام جواد عليه السّلام در برابر فرقههايى كه در دوران آن حضرت وجود داشتند، شيعيان خود را از اين نظر كه اين فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمايى مىفرمود. | + | مأمون در هفده [[ماه رجب|رجب]] سال 218 ه.ق (120) يا [[ماه شعبان|شعبان]] سال 218 ه.ق (121) مرد و برادرش [[معتصم]] به قدرت رسيد. او كه از نظر شخصيت فردى، هرگز همتاى برادرش مأمون، خليفه دانشمند عباسى نبود، لذا هرگز تاب و ياراى مشاهده حضور فيزيكى امام نهم شيعيان جهان را نداشت تا چه رسد به اينكه بالندگى و نشاط غير قابل انكار [[شیعه|تشيع]] را شاهد باشد. |
− | + | ==برخورد امام با فرقههای منحرف== | |
− | اهل | + | امام جواد عليه السّلام در برابر فرقههايى كه در دوران آن حضرت وجود داشتند، [[شیعه|شيعيان]] خود را از اين نظر كه اين فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمايى مىفرمود. |
− | + | ||
− | + | '''اهل حدیث:''' | |
− | + | ||
− | + | اهل حديث، مجسّمى مذهب بوده و [[الله|خدا]] را جسم مىپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شيعيان مىفرمود كه اجازه ندارند پشت سر هر كسى كه خدا را جسم مىداند [[نماز]] گزارده و به او [[زکات|زكات]] بپردازند.<ref> التوحيد، ص ١٠١؛ التهذيب، ج ٣، ص ٢٨٣ </ref> | |
− | + | ||
− | غلات نيز به سبب آن كه در بدنام كردن شيعه سهم بسزايى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اينها براى شيعيان بسيار جدّى بود؛ زيرا آنها به نام امامان عليهم السّلام رواياتى را جعل كرده و بدين وسيله شيعيان را كه پيرو ائمه عليهم السّلام بودند به انحراف مىكشاندند. | + | '''واقفیه:''' |
− | امام جواد عليه السّلام دربارۀ ابو الخطاب كه از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و كسانى كه دربارۀ لعن بر او توقف كرده و يا ترديد كنند. <ref> رجال الكشى، ص ۴۴۴ </ref> | + | |
− | آنگاه امام به ابو الغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره كرد و پس از تذكر | + | [[واقفیه]]، يكى ديگر از فرقههاى موجود انشعابى از شيعه در زمان امام جواد عليه السّلام بود كه به صورت مشكلى در مقابل شيعيان مطرح شده بود. آنان كسانى بودند كه پس از شهادت [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام كاظم]] عليه السّلام، بر آن حضرت توقّف كرده و امامت فرزندش [[امام رضا علیه السلام|على بن موسى الرضا]] عليه السّلام را نپذيرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شيعيان خود را از اين كار نهى كردند.<ref> ن لا يحضره الفقيه، ج ١، ص ٣٧٩ </ref> |
− | == [[ یاران امام جواد علیه السلام | اصحاب امام جواد(علیه السلام)]] == | + | |
+ | '''زیدیه:''' | ||
+ | |||
+ | دشمنى [[زیدیه|زيديه]] با [[امامیه|اماميه]] و طعن آنها بر [[ائمه اطهار|امامان]] عليهم السّلام سبب موضعگيرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانكه در روايتى از امام جواد عليه السّلام واقفيه و زيديه مصداق آيۀ: «وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة»؛<ref> غاشيه (٨٨) :٢ و ٣ </ref> خوانده شده و در رديف [[ناصبی|ناصبىها]] قرار گرفتند.<ref> جال كشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد عليه السّلام، ص ١۵٠ </ref> | ||
+ | |||
+ | '''غلات:''' | ||
+ | |||
+ | [[غلات]] نيز به سبب آن كه در بدنام كردن شيعه سهم بسزايى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اينها براى شيعيان بسيار جدّى بود؛ زيرا آنها به نام امامان عليهم السّلام رواياتى را [[حدیث جعلی|جعل]] كرده و بدين وسيله شيعيان را كه پيرو ائمه عليهم السّلام بودند به انحراف مىكشاندند. | ||
+ | امام جواد عليه السّلام دربارۀ ابو الخطاب كه از سران غلات بود، فرمودند: [[لعن|لعنت]] خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و كسانى كه دربارۀ لعن بر او توقف كرده و يا ترديد كنند. <ref> رجال الكشى، ص ۴۴۴ </ref> | ||
+ | آنگاه امام به ابو الغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره كرد و پس از تذكر دربارۀ بهرهگيرى آنها از [[ائمه اطهار|ائمه]] عليهم السّلام به منظور بهرهكشى از مردم، آنان را در رديف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روايتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء -كه خود را سخنگويان امامان عليهم السّلام قلمداد مىكردند- به هر طريقى هست بايد كشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از ديد اسحاق مخفى كردند. دليل اين تصميم امام، نقش بسيار حساس آنان در منحرف ساختن شيعيان ذكر شده است.<ref> رجال الكشى، ص ۴۴۴ </ref> | ||
+ | ==[[ یاران امام جواد علیه السلام | اصحاب امام جواد(علیه السلام)]]== | ||
بسيارى از اصحاب امام جواد عليه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد: | بسيارى از اصحاب امام جواد عليه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد: | ||
− | * [[حضرت عبدالعظیم حسنی]] : او در رى سكنا گزيد و به ترويج و اشاعه احاديث اهل بيت عليهم السّلام همت گماشت. در اثر فعاليتهاى او بود كه شيعيان رى رو به افزايش گذاشتند و تشيّع در اين ديار رو به گسترش نهاد. | + | *[[حضرت عبدالعظیم حسنی]] : او در رى سكنا گزيد و به ترويج و اشاعه احاديث اهل بيت عليهم السّلام همت گماشت. در اثر فعاليتهاى او بود كه شيعيان رى رو به افزايش گذاشتند و تشيّع در اين ديار رو به گسترش نهاد. |
− | * ابوهاشم جعفری( داود بن قاسم):يكى ديگر از اصحاب امام جواد عليه السّلام است. او احاديث زيادى از امام جواد عليه السّلام نقل كرده و يكى از برجستهترين ياران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در كتب رجال از وى به نيكى ياد شده است. | + | *ابوهاشم جعفری( داود بن قاسم):يكى ديگر از اصحاب امام جواد عليه السّلام است. او احاديث زيادى از امام جواد عليه السّلام نقل كرده و يكى از برجستهترين ياران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در كتب رجال از وى به نيكى ياد شده است. |
− | *[[ علی بن مهزیار ]]:او از امام رضا و امام جواد عليهما السّلام هر دو روايت نقل كرده و از نزديكان امام جواد عليه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنايت ويژهاى داشتهاند. <ref>رجال النجاشى، ص ١٧٧</ref>روايات او از امام جواد عليه السّلام نسبتا زياد است.<ref> مسند الامام الجواد عليه السّلام، ص ٣١۶ </ref> | + | *[[ علی بن مهزیار ]] :او از امام رضا و امام جواد عليهما السّلام هر دو روايت نقل كرده و از نزديكان امام جواد عليه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنايت ويژهاى داشتهاند. <ref>رجال النجاشى، ص ١٧٧</ref>روايات او از امام جواد عليه السّلام نسبتا زياد است.<ref> مسند الامام الجواد عليه السّلام، ص ٣١۶ </ref> |
*احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى : وى از خواص شيعيان امام رضا و امام جواد عليهما السّلام بود كه همه علماى رجال از او ستايش كردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حيات گفت. ابن نديم از وى و كتابش كه مشتمل بر روايات او از امام رضا عليه السّلام مىباشد ياد كرده و دو كتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است. <ref> الفهرست، ابن نديم، ص ٢٧۶ </ref> | *احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى : وى از خواص شيعيان امام رضا و امام جواد عليهما السّلام بود كه همه علماى رجال از او ستايش كردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حيات گفت. ابن نديم از وى و كتابش كه مشتمل بر روايات او از امام رضا عليه السّلام مىباشد ياد كرده و دو كتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است. <ref> الفهرست، ابن نديم، ص ٢٧۶ </ref> | ||
− | * [[زکریا بن آدم]]:اهل قم و از ياران بسيار نزديك حضرت امام رضا و امام جواد عليهماالسلام بود.در آخر عمر امام جواد عليه السلام به خدمت آن حضرت رسيدم از ايشان شنيدم كه مى فرمود: خداوند به صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و زكريا بن آدم از طرف من جزاى خير عنايت فرمايد آنان ياران با وفاى من هستند.<ref> رجال كشى ص 502 و ص 595 </ref> | + | *[[زکریا بن آدم]]:اهل قم و از ياران بسيار نزديك حضرت امام رضا و امام جواد عليهماالسلام بود.در آخر عمر امام جواد عليه السلام به خدمت آن حضرت رسيدم از ايشان شنيدم كه مى فرمود: خداوند به صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و زكريا بن آدم از طرف من جزاى خير عنايت فرمايد آنان ياران با وفاى من هستند.<ref> رجال كشى ص 502 و ص 595 </ref> |
− | * [[ فضل بن شاذان ]]:اهل نيشابور از فقهاء و متكلمين نامدار شيعه ، شخصيتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تاءليفات عديده كه بعضى آثار وى راتعداد 180 جلد كتاب نوشته اند. وى مفتخر به درك محضر چهار امام (حضرات معصومين امام رضا و جواد و على نقى و حسن العسكرى عليهم السلام) بوده است. | + | *[[ فضل بن شاذان ]] :اهل نيشابور از فقهاء و متكلمين نامدار شيعه ، شخصيتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تاءليفات عديده كه بعضى آثار وى راتعداد 180 جلد كتاب نوشته اند. وى مفتخر به درك محضر چهار امام (حضرات معصومين امام رضا و جواد و على نقى و حسن العسكرى عليهم السلام) بوده است. |
− | == امام و [[ شبکه ارتباطی وکالت ]] == | + | |
+ | ==امام و [[ شبکه ارتباطی وکالت ]]== | ||
امام جواد - عليه السلام - با تمام محدوديتهاى موجود، از طريق نصب وكلا و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مىكرد. در سراسر قلمرو حكومت خليفه عباسى، امام، كارگزارانى (وكلايى) را اعزام مىكرد و با فعاليت گسترده آنان از تجزيه نيروهاى شيعه جلوگيرى مى شد. كارگزاران امام در بسيارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سيستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراكز سنتى شيعه يعنى كوفه و قم پخش شده بودند. | امام جواد - عليه السلام - با تمام محدوديتهاى موجود، از طريق نصب وكلا و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مىكرد. در سراسر قلمرو حكومت خليفه عباسى، امام، كارگزارانى (وكلايى) را اعزام مىكرد و با فعاليت گسترده آنان از تجزيه نيروهاى شيعه جلوگيرى مى شد. كارگزاران امام در بسيارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سيستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراكز سنتى شيعه يعنى كوفه و قم پخش شده بودند. | ||
سطر ۹۵: | سطر ۱۰۴: | ||
مرحوم «كلينى» نقل مىكند كه حضرت جواد، بنا به درخواست يكى از شيعيان بُست و سيستان، طى نامهاى به والى اين منطقه سفارش كرد كه در اخذ ماليات، بر او سخت نگيرد. والى كه از پيروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلكه اعلام كرد تا آن زمان كه بر سركار است او را از پرداخت خراج معاف خواهد كرد. علاوه بر اين دستور داد براى او مستمرّى نيز تعيين كردند!<ref> فروع كافى، ج 5، ص .111 </ref> | مرحوم «كلينى» نقل مىكند كه حضرت جواد، بنا به درخواست يكى از شيعيان بُست و سيستان، طى نامهاى به والى اين منطقه سفارش كرد كه در اخذ ماليات، بر او سخت نگيرد. والى كه از پيروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلكه اعلام كرد تا آن زمان كه بر سركار است او را از پرداخت خراج معاف خواهد كرد. علاوه بر اين دستور داد براى او مستمرّى نيز تعيين كردند!<ref> فروع كافى، ج 5، ص .111 </ref> | ||
− | == شهادت امام جواد (علیه السلام) == | + | ==شهادت امام جواد (علیه السلام)== |
معتصم عباسی كه از رشك بيش از حد و كم علاقه شدن ام فضل دختر ماءمون به امام جواد عليه السلام آگاه بود، با همكارى جعفر پسر ماءمون و برادر ام فضل و از راه حيله و نيرنگ زمينه اى فراهم ساخت كه ام فضل را تحريك و به قتل امام جواد وادار نمايد.معتصم يا جعفر سمى را در انگور رازقى تزريق كردند<ref> سوگنامه آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم ص 132 </ref> و براى ام فضل فرستادند و او نيز آنرا در كاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد عليه السلام نهاد.زمانيكه حضرت جواد عليه السلام از آن انگور ميل فرمودند، طولى نكشيد كه آن عزيز آثار زهر را احساس فرمودند و كم كم درد شديد برايشان عارض گرديد به سختى ايشان را رنجور ساخت در آن حال آن زن نابكار پشيمان شده و گريه مى كرد حضرت جواد عليه السلام فرمودند: اكنون كه مرا كشتى - اين گريه ات ديگر براى چيست ؟به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى كه قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى كه درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى كه پوشيده نماند. | معتصم عباسی كه از رشك بيش از حد و كم علاقه شدن ام فضل دختر ماءمون به امام جواد عليه السلام آگاه بود، با همكارى جعفر پسر ماءمون و برادر ام فضل و از راه حيله و نيرنگ زمينه اى فراهم ساخت كه ام فضل را تحريك و به قتل امام جواد وادار نمايد.معتصم يا جعفر سمى را در انگور رازقى تزريق كردند<ref> سوگنامه آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم ص 132 </ref> و براى ام فضل فرستادند و او نيز آنرا در كاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد عليه السلام نهاد.زمانيكه حضرت جواد عليه السلام از آن انگور ميل فرمودند، طولى نكشيد كه آن عزيز آثار زهر را احساس فرمودند و كم كم درد شديد برايشان عارض گرديد به سختى ايشان را رنجور ساخت در آن حال آن زن نابكار پشيمان شده و گريه مى كرد حضرت جواد عليه السلام فرمودند: اكنون كه مرا كشتى - اين گريه ات ديگر براى چيست ؟به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى كه قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى كه درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى كه پوشيده نماند. | ||
سطر ۱۱۰: | سطر ۱۱۹: | ||
*[[علی بن مهزیار]] میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»<ref>من لایحضره الفقیه، [[شیخ صدوق]]، نشر جامعه مدرّسین، ج 1، ص 262 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 359.</ref> | *[[علی بن مهزیار]] میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»<ref>من لایحضره الفقیه، [[شیخ صدوق]]، نشر جامعه مدرّسین، ج 1، ص 262 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 359.</ref> | ||
− | *«محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر [[مکه]]، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. | + | *«محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر [[مکه]]، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. |
در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.<ref> بحارالانوار، ج 50، ص 44 و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404 ق، ص 243.</ref> | در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.<ref> بحارالانوار، ج 50، ص 44 و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404 ق، ص 243.</ref> | ||
− | == میراث علمی امام جواد (علیه السلام) == | + | ==میراث علمی امام جواد (علیه السلام)== |
كوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمينۀ بسط روابط با شيعيانش كمتر به وجود آيد. در عين حال، علاوه بر مطالبى كه دربارۀ اصحاب و يا كتب آنها از امام جواد عليه السّلام روايت شده، بيش از دويست و بيست حديث پيرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبيعى چنان است كه در شرايط سياسى آن روز، نامههاى زيادى از دست رفته باشد. نيز گفتنى است كه تعداد يكصد و بيست نفر، احاديث صادره از آن حضرت را روايت كردهاند. شيخ طوسى يكصد و سيزده تن از راويان حديث امام جواد عليه السّلام را برشمرده است. | كوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمينۀ بسط روابط با شيعيانش كمتر به وجود آيد. در عين حال، علاوه بر مطالبى كه دربارۀ اصحاب و يا كتب آنها از امام جواد عليه السّلام روايت شده، بيش از دويست و بيست حديث پيرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبيعى چنان است كه در شرايط سياسى آن روز، نامههاى زيادى از دست رفته باشد. نيز گفتنى است كه تعداد يكصد و بيست نفر، احاديث صادره از آن حضرت را روايت كردهاند. شيخ طوسى يكصد و سيزده تن از راويان حديث امام جواد عليه السّلام را برشمرده است. | ||
از اين مقدار حديث كه از آن امام نقل شده، مىتوان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسيرى و عقيدتى و نيز دعا و مناجات پى برد، چنان كه در لابلاى كلمات قصار، زيبايى كه از آن حضرت بر جاى مانده، كمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.<ref> حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص 489 </ref> | از اين مقدار حديث كه از آن امام نقل شده، مىتوان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسيرى و عقيدتى و نيز دعا و مناجات پى برد، چنان كه در لابلاى كلمات قصار، زيبايى كه از آن حضرت بر جاى مانده، كمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.<ref> حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص 489 </ref> | ||
سطر ۱۳۲: | سطر ۱۴۱: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
+ | |||
*حيات فكرى و سياسى ائمه،رسول جعفريان،انتشارات انصاریان،1381 | *حيات فكرى و سياسى ائمه،رسول جعفريان،انتشارات انصاریان،1381 | ||
− | * سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، 1372. | + | *سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، 1372. |
*زندگاني امام جواد عليه السلام [(مظهر تقوي وجود)]،ايماني يامچي، حسين | *زندگاني امام جواد عليه السلام [(مظهر تقوي وجود)]،ايماني يامچي، حسين | ||
*جلاء العيون، علامه مجلسي ، قم:سرور، 1382 | *جلاء العيون، علامه مجلسي ، قم:سرور، 1382 | ||
{{چهارده معصوم علیهم السلام}} | {{چهارده معصوم علیهم السلام}} | ||
==پیوندها== | ==پیوندها== | ||
− | *[http://ahlolbait.com/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA%DB%8C/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 | + | |
+ | *[http://ahlolbait.com/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA%DB%8C/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 ویژه نامه ولادت امام جواد عليه السلام] | ||
نسخهٔ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۳
محمد بن على بن موسى عليه السلام (220-195 ق)، ملقب به «جواد»، نهمين پيشواى شيعيان است. مدت امامت ایشان 17 سال است و با دو خليفه عباسى یعنی «مأمون» (218-193) و «معتصم» (227-218) معاصر بودهاند.
مقام | امام نهم |
نام | محمد |
القاب | تقی، جواد |
کنیه | ابو جعفر |
پدر | امام رضا علیه السلام |
مادر | سبیکه |
زادروز | دهم رجب سال 195هجری قمری |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | 17سال |
مدت عمر | 25 سال |
تاریخ شهادت | پنجم ذی الحجه سال 220 هجری |
علت شهادت | مسمویت توسط زهر |
قاتل | معتصم عباسی لعنه الله |
مدفن | کاظمین |
محتویات
- ۱ ولادت
- ۲ مادر امام جواد علیه السلام
- ۳ القاب و کنیه
- ۴ همسران و فرزندان
- ۵ امامت امام جواد علیهالسلام
- ۶ خلفای معاصر امام جواد
- ۷ برخورد امام با فرقههای منحرف
- ۸ اصحاب امام جواد(علیه السلام)
- ۹ امام و شبکه ارتباطی وکالت
- ۱۰ شهادت امام جواد (علیه السلام)
- ۱۱ اخلاق وفضایل امام جواد علیهالسلام
- ۱۲ میراث علمی امام جواد (علیه السلام)
- ۱۳ چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام)
- ۱۴ پانویس
- ۱۵ منابع
- ۱۶ پیوندها
ولادت
امام جواد (علیه السلام) در مدینه به دنیا آمد.[۱] آن حضرت در سال 195 هجری به دنیا آمد،[۲] اما در مورد روز ولادت ایشان اختلاف است. كلينى، شيخ مفيد و شيخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانستهاند.[۳] ولی در دعایی که شیخ طوسی در مصباح آن را به واسطه ابن عیاش از شيخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی سومین نايب خاص امام زمان عليه السلام؛ از آن حضرت نقل نموده، آمده است: «اللهم انى اسألك بالمولودين في رجب: محمّد بن علي الثاني و ابنه علي بن محمّد المنتخب؛ خدايا! از تو درخواست می كنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمّد بن على دوّم (امام جواد علیه السلام، و فرزندش على بن محمّد برگزيده (امام هادى علیه السلام) ».[۴] و ابن عياش خود ميگويد ولادت حضرت جواد (علیه السلام) در دهم ماه رجب بود.[۵]
در خانواده امام رضا عليه السلام و در محافل شيعه، از حضرت جواد عليه السلام، به عنوان مولودى پرخير و بركت ياد مىشد. چنانكه ابو يحيى صنعانى مىگويد: روزى در محضر امام رضا عليه السلام، فرزندش ابو جعفر را كه خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «اين مولودى است كه براى شيعيان ما، با بركت تر از او زاده نشده است».[۶]
مادر امام جواد علیه السلام
مادر آن حضرت سبيكه [سكينه] نوبيّه و به روايت ديگر، خيزران بوده كه او را از خانواده امّ المؤمنين ماريه قبطيه دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ريحانه نيز ذكر شده است، به نوشته نوبختى نام اين بانو درّه بوده كه بعدها او را خيزران خوانده اند.[۷]
امام موسی بن جعفر علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است. اى يزيد وقتى كه بعد از من او را ملاقات كردى، به او مژده بده كه پسرى امين، ماءمون و مبارك برايش متولد خواهد شد. او به تو خبر ميدهد كه تو مرا ملاقات كردهاى، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز رسول خدا است. اگر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى) برسان[۸] و همين موضوع حكايت از رتبه والاى آن بانو دارد.
القاب و کنیه
مشهورترين لقب امام، «جواد» است و القاب ديگرى همچون: زكى، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوكل، منتجب نيز براى آن حضرت برشمرده اند. كنيه آن حضرت نیز ابوجعفر است كه معمولا در روايات تاريخى «ابوجعفر ثانى» ذكر مى شود تا با ابوجعفر اول، يعنى حضرت باقر عليه السّلام اشتباه نشود.[۹]
همسران و فرزندان
همسران آن حضرت: حضرت سمانه خاتون علیهاالسلام و ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه حضرت بود و حضرتش را با سم به شهادت رسانيد.
فرزندان ایشان که همه فرزندان سمانه خاتون نیز هستند، عبارتند از:
- امام علي النقي علیه السلام
- ابواحمد موسی مبرقع: ايشان جد سادات رضوى است كه الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زياد هستند و بسيارى از سادات نسبشان به او مي رسد. وى اولين فرد از سادات رضوى است كه در سال 256 ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خويش رقع (نقاب) مى انداخت بنابراين به ايشان موسى مبرقع مى گويند.
- حكيمه خاتون علیهاالسلام: وى زنی نيكوكار، اهل عبادت و تيزهوش بود كه در موضوع ازدواج امام حسن عسكرى عليه السلام با نرجس خاتون علیهاالسلام مادر حضرت مهدی عليه السلام رواياتى از ايشان نقل شده است.
امامت امام جواد علیهالسلام
در سال 203 كه امام رضا عليه السلام به شهادت رسيد، شيعيان آن حضرت به علت اين كه تنها فرزند وى (امام جواد عليه السّلام) بيش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عميقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در اين جريان، شيعيان به حيرت افتاده و ميان آنان اختلاف پديد آمد؛ چنانكه شيعيان ديگر شهرها نيز متحيّر شدند.[۱۰] اين مشكل براى شيعيان، كه مهمترين ركن ايمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشكلات فقهى و دينى خود به وى رجوع مى كردند، از اهمّيت بسيار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ينحل بماند. البته براى شيعيان مسلّم بود كه امام رضا عليه السّلام فرزند خود امام جواد عليه السّلام را به جانشينى برگزيد، ولى مشكل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمينان خاطر، به كاوش و جستجوى بيشترى در اين باره بپردازند. علّت پيدايش اين اختلاف، به نظر نوبختى، همين بود كه آنها بلوغ را يكى از شرايط امامت مىدانستند.[۱۱] به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:
- نبوّت حضرت عيسى عليه السّلام در دوران شيرخوارگى.[۱۲]
- اشاره به جانشينى سليمان از داود عليه السّلام، هنگامى كه هنوز كودكى بيش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشين خود كرد، در حالى كه عبّاد و علماى بنى اسرائيل، اين عمل او را انكار مىكردند.[۱۳]
- نبوت يحيى بن زكريّا عليه السّلام در کودکی.[۱۴]
شيعيان امامى از يك سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگريستند و به همين دليل كمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقيده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى ديگر آنچه اهميت داشت بروز اين وجهه الهى بود كه مى بايست در علم و دانش امامان عليهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى كليّه سؤالات شيعيان بودند. از اين رو آنان درباره تمامى امامان اين اصل را رعايت كرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى كه احساس مى كردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گويى به اين سؤالات بر مى آيند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شيعيان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند.
با توجه به سنّ كم امام جواد عليه السّلام، اين آزمايش از طرف شيعيان درباره آن حضرت ضرورت بيشترى پيدا مىكرد. بر اين اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اكثريت قريب به اتفاق آنان -جز اندكى- با اطمينان خاطر، امامت او را پذيرفتند.[۱۵]
از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خویش در نزد شیعیان
- مناظره با یحیی بن اکثم
- مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست دزد.
خلفای معاصر امام جواد
امام جواد علیه السلام در مجموع دوران امامت خود، با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد امام رضا علیه السلام به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند.[۱۶]
هنگامى كه مأمون بعد از شهادت امام رضا عليه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحيه حضرتش اطمينان خاطر پيدا كرده بود؛ ولى اين را مىدانست كه شيعيان پس از امام رضا عليه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذيرفت و در اين صورت، خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند. اينك نوبت امام جواد عليه السّلام فرا رسيده بود تا به نحوى كنترل شود. مأمون براى انجام اين هدف، دختر خود ام الفضل را به عقد وى در آورد و او را داماد خود كرد. از همين رهگذر بود كه مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در كنترل خود داشته باشد و از طرف ديگر، آمد و شد شيعيان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زير نظر بگيرد. بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد -در سال 204- بلافاصله امام جواد عليه السّلام را از مدينه به بغداد فرا خواند.[۱۷]
مأمون در هفده رجب سال 218 ه.ق (120) يا شعبان سال 218 ه.ق (121) مرد و برادرش معتصم به قدرت رسيد. او كه از نظر شخصيت فردى، هرگز همتاى برادرش مأمون، خليفه دانشمند عباسى نبود، لذا هرگز تاب و ياراى مشاهده حضور فيزيكى امام نهم شيعيان جهان را نداشت تا چه رسد به اينكه بالندگى و نشاط غير قابل انكار تشيع را شاهد باشد.
برخورد امام با فرقههای منحرف
امام جواد عليه السّلام در برابر فرقههايى كه در دوران آن حضرت وجود داشتند، شيعيان خود را از اين نظر كه اين فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمايى مىفرمود.
اهل حدیث:
اهل حديث، مجسّمى مذهب بوده و خدا را جسم مىپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شيعيان مىفرمود كه اجازه ندارند پشت سر هر كسى كه خدا را جسم مىداند نماز گزارده و به او زكات بپردازند.[۱۸]
واقفیه:
واقفیه، يكى ديگر از فرقههاى موجود انشعابى از شيعه در زمان امام جواد عليه السّلام بود كه به صورت مشكلى در مقابل شيعيان مطرح شده بود. آنان كسانى بودند كه پس از شهادت امام كاظم عليه السّلام، بر آن حضرت توقّف كرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا عليه السّلام را نپذيرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شيعيان خود را از اين كار نهى كردند.[۱۹]
زیدیه:
دشمنى زيديه با اماميه و طعن آنها بر امامان عليهم السّلام سبب موضعگيرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانكه در روايتى از امام جواد عليه السّلام واقفيه و زيديه مصداق آيۀ: «وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة»؛[۲۰] خوانده شده و در رديف ناصبىها قرار گرفتند.[۲۱]
غلات:
غلات نيز به سبب آن كه در بدنام كردن شيعه سهم بسزايى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اينها براى شيعيان بسيار جدّى بود؛ زيرا آنها به نام امامان عليهم السّلام رواياتى را جعل كرده و بدين وسيله شيعيان را كه پيرو ائمه عليهم السّلام بودند به انحراف مىكشاندند. امام جواد عليه السّلام دربارۀ ابو الخطاب كه از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و كسانى كه دربارۀ لعن بر او توقف كرده و يا ترديد كنند. [۲۲] آنگاه امام به ابو الغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره كرد و پس از تذكر دربارۀ بهرهگيرى آنها از ائمه عليهم السّلام به منظور بهرهكشى از مردم، آنان را در رديف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روايتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء -كه خود را سخنگويان امامان عليهم السّلام قلمداد مىكردند- به هر طريقى هست بايد كشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از ديد اسحاق مخفى كردند. دليل اين تصميم امام، نقش بسيار حساس آنان در منحرف ساختن شيعيان ذكر شده است.[۲۳]
اصحاب امام جواد(علیه السلام)
بسيارى از اصحاب امام جواد عليه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد:
- حضرت عبدالعظیم حسنی : او در رى سكنا گزيد و به ترويج و اشاعه احاديث اهل بيت عليهم السّلام همت گماشت. در اثر فعاليتهاى او بود كه شيعيان رى رو به افزايش گذاشتند و تشيّع در اين ديار رو به گسترش نهاد.
- ابوهاشم جعفری( داود بن قاسم):يكى ديگر از اصحاب امام جواد عليه السّلام است. او احاديث زيادى از امام جواد عليه السّلام نقل كرده و يكى از برجستهترين ياران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در كتب رجال از وى به نيكى ياد شده است.
- علی بن مهزیار :او از امام رضا و امام جواد عليهما السّلام هر دو روايت نقل كرده و از نزديكان امام جواد عليه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنايت ويژهاى داشتهاند. [۲۴]روايات او از امام جواد عليه السّلام نسبتا زياد است.[۲۵]
- احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى : وى از خواص شيعيان امام رضا و امام جواد عليهما السّلام بود كه همه علماى رجال از او ستايش كردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حيات گفت. ابن نديم از وى و كتابش كه مشتمل بر روايات او از امام رضا عليه السّلام مىباشد ياد كرده و دو كتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است. [۲۶]
- زکریا بن آدم:اهل قم و از ياران بسيار نزديك حضرت امام رضا و امام جواد عليهماالسلام بود.در آخر عمر امام جواد عليه السلام به خدمت آن حضرت رسيدم از ايشان شنيدم كه مى فرمود: خداوند به صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و زكريا بن آدم از طرف من جزاى خير عنايت فرمايد آنان ياران با وفاى من هستند.[۲۷]
- فضل بن شاذان :اهل نيشابور از فقهاء و متكلمين نامدار شيعه ، شخصيتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تاءليفات عديده كه بعضى آثار وى راتعداد 180 جلد كتاب نوشته اند. وى مفتخر به درك محضر چهار امام (حضرات معصومين امام رضا و جواد و على نقى و حسن العسكرى عليهم السلام) بوده است.
امام و شبکه ارتباطی وکالت
امام جواد - عليه السلام - با تمام محدوديتهاى موجود، از طريق نصب وكلا و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مىكرد. در سراسر قلمرو حكومت خليفه عباسى، امام، كارگزارانى (وكلايى) را اعزام مىكرد و با فعاليت گسترده آنان از تجزيه نيروهاى شيعه جلوگيرى مى شد. كارگزاران امام در بسيارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سيستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراكز سنتى شيعه يعنى كوفه و قم پخش شده بودند.
امام به هواداران خود اجازه مىداد كه به درون دستگاه حكومت نفوذ كرده مناصب حساس را در دست بگيرند، از اين رو محمد بن اسماعيل بن بزيع و احمد بن حمزه قمى مقامات والايى در دستگاه حكومت داشتند. نوح بن درّاج نيز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى كوفه بود.
خيران الخادم يكى از وكلاى امام جواد عليه السّلام بود كه كشى از او ياد كرده است. [۲۸] ابراهيم بن محمد همدانى يكى دیگر از وكلاى آن حضرت بوده و رواياتى از وى نقل شده است.[۲۹]
مرحوم «كلينى» نقل مىكند كه حضرت جواد، بنا به درخواست يكى از شيعيان بُست و سيستان، طى نامهاى به والى اين منطقه سفارش كرد كه در اخذ ماليات، بر او سخت نگيرد. والى كه از پيروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلكه اعلام كرد تا آن زمان كه بر سركار است او را از پرداخت خراج معاف خواهد كرد. علاوه بر اين دستور داد براى او مستمرّى نيز تعيين كردند![۳۰]
شهادت امام جواد (علیه السلام)
معتصم عباسی كه از رشك بيش از حد و كم علاقه شدن ام فضل دختر ماءمون به امام جواد عليه السلام آگاه بود، با همكارى جعفر پسر ماءمون و برادر ام فضل و از راه حيله و نيرنگ زمينه اى فراهم ساخت كه ام فضل را تحريك و به قتل امام جواد وادار نمايد.معتصم يا جعفر سمى را در انگور رازقى تزريق كردند[۳۱] و براى ام فضل فرستادند و او نيز آنرا در كاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد عليه السلام نهاد.زمانيكه حضرت جواد عليه السلام از آن انگور ميل فرمودند، طولى نكشيد كه آن عزيز آثار زهر را احساس فرمودند و كم كم درد شديد برايشان عارض گرديد به سختى ايشان را رنجور ساخت در آن حال آن زن نابكار پشيمان شده و گريه مى كرد حضرت جواد عليه السلام فرمودند: اكنون كه مرا كشتى - اين گريه ات ديگر براى چيست ؟به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى كه قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى كه درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى كه پوشيده نماند.
امام را پس از شهادتشان در مقبره قريش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلوم باب الحوائجش موسى بن جعفر(علیه السلام) به خاک سپردند.
اخلاق وفضایل امام جواد علیهالسلام
نهمين پيشواى ما را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و كرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد. در بسيارى از احاديث آمده است كه آنحضرت از آنچه دردرون ضماير مردم مىگذشته و يا رويدادهايى كه در آينده براى آنها پيش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است.
اين احاديث رساننده اين مفهوم است كه اين امامان بزرگوار از راه الهام يا به وسيله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از اين طريق، به گونه مستقيم، از منبع علم و معرفت سيراب مىشدند؛ در حالى كه ساير مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نايل مىآيند.
در اینجا مواردی از جود و احسان حضرتش را به نظاره می نشینیم:
- علی بن مهزیار میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۳۲]
- «محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم.
در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.[۳۳]
میراث علمی امام جواد (علیه السلام)
كوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمينۀ بسط روابط با شيعيانش كمتر به وجود آيد. در عين حال، علاوه بر مطالبى كه دربارۀ اصحاب و يا كتب آنها از امام جواد عليه السّلام روايت شده، بيش از دويست و بيست حديث پيرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبيعى چنان است كه در شرايط سياسى آن روز، نامههاى زيادى از دست رفته باشد. نيز گفتنى است كه تعداد يكصد و بيست نفر، احاديث صادره از آن حضرت را روايت كردهاند. شيخ طوسى يكصد و سيزده تن از راويان حديث امام جواد عليه السّلام را برشمرده است. از اين مقدار حديث كه از آن امام نقل شده، مىتوان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسيرى و عقيدتى و نيز دعا و مناجات پى برد، چنان كه در لابلاى كلمات قصار، زيبايى كه از آن حضرت بر جاى مانده، كمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.[۳۴]
چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام)
- «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه»[۳۵]؛ مؤ من در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.
- «إيّاكَ وَ مُصاحَبَةُالشَّريرِ، فَإنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون كه او همانند شمشيرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.[۳۶]
- «عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصيّت مؤ من در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است.[۳۷]
- «موت الانْسانِ بِالذُّنُوبِ اكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاجَلِ وَ حَياتُهُ بِالْبِرِّ اكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسيدن مرگ انسان ها، به جهت معصيت و گناه، بيشتر است تا مرگ طبيعى و عادى، همچنين حيات و زندگى لذّت بخش به وسيله نيكى و احسان به ديگران بيشتر و بهتر است از عمر بى نتيجه.[۳۸]
- «خَفْضُ الْجَناحِ زينَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زينَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُالْحِلْمِ»؛ تواضع و فروتنى زينت بخش علم و دانش است، اءدب داشتن و اخلاق نيك زينت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زينت بخش حلم و بردبارى است.[۳۹]
- «مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ اعْيَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر كس موقعيّت شناس نباشد جريانات، او را مى ربايد و هلاك خواهد شد.[۴۰]
پانویس
- ↑ جلاء العيون، علامه مجلسي ، قم:سرور، 1382، ص959
- ↑ جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص471
- ↑ الكافى، ج 1، ص 492؛ الارشاد، ص 297؛ التهذيب، ج 6، ص 90
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص٨٠٤
- ↑ زندگانى حضرت جواد و عسكريين(ع)، ترجمه بحار الانوار ، ص13
- ↑ شيخ مفيد، الاًّرشاد، قم مكتبْ بصيرتى، ص 319 - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المكتبْ الاًّسلاميْ، ص347 - فتّال نيشابورى، روضْ الواعظين، الطبعْ الأولى، بيروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، 1406ق، ص 261 - كلينى، اصول كافى، تهران، مكتبْ الصدوق، 1381ق، ج1، ص321
- ↑ جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص473
- ↑ انوارالبهيه، ص 124.
- ↑ جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص472
- ↑ دلائل الامامه، ص 204
- ↑ فرق الشيعة، ص 88؛ المقالات و الفرق، ص 95
- ↑ روضة الواعظين، ص 203
- ↑ الكافى، ج 1، ص 383
- ↑ فرق الشيعة، ص 90؛ المقالات و الفرق، صص 94- 95
- ↑ جعفريان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ص475
- ↑ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
- ↑ الحياة السياسية للامام الجواد عليه السّلام، ص 65؛ اين روايتى است كه عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بيشتر نقل شده و بعد تذكر خواهيم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر اين كه امام جواد عليه السّلام در سال 215 به بغداد آمده است
- ↑ التوحيد، ص ١٠١؛ التهذيب، ج ٣، ص ٢٨٣
- ↑ ن لا يحضره الفقيه، ج ١، ص ٣٧٩
- ↑ غاشيه (٨٨) :٢ و ٣
- ↑ جال كشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد عليه السّلام، ص ١۵٠
- ↑ رجال الكشى، ص ۴۴۴
- ↑ رجال الكشى، ص ۴۴۴
- ↑ رجال النجاشى، ص ١٧٧
- ↑ مسند الامام الجواد عليه السّلام، ص ٣١۶
- ↑ الفهرست، ابن نديم، ص ٢٧۶
- ↑ رجال كشى ص 502 و ص 595
- ↑ رجال كشى، ص ۵٠٨
- ↑ مسند الامام الجواد عليه السّلام، ص ٢۵٢ به نقل از جامع الرواة
- ↑ فروع كافى، ج 5، ص .111
- ↑ سوگنامه آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم ص 132
- ↑ من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج 1، ص 262 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 359.
- ↑ بحارالانوار، ج 50، ص 44 و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404 ق، ص 243.
- ↑ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص 489
- ↑ بحارالا نوار، ج 72، ص 65، ح 3.
- ↑ اعلام الدّين، ص 309.
- ↑ بحارالانوار، ج 72، ص 109، ح 12.
- ↑ كشف الغمّه، ج 2، ص 350.
- ↑ همان، ج 2، ص 347.
- ↑ علام الدّين، ص 309.
منابع
- حيات فكرى و سياسى ائمه،رسول جعفريان،انتشارات انصاریان،1381
- سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، 1372.
- زندگاني امام جواد عليه السلام [(مظهر تقوي وجود)]،ايماني يامچي، حسين
- جلاء العيون، علامه مجلسي ، قم:سرور، 1382
چهارده معصوم علیهم السلام |
↓ اسامی ↓ |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله • حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام • امام حسن علیه السلام • امام حسین علیه السلام • امام سجاد علیه السلام • امام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلام • امام رضا علیه السلام • امام جواد علیه السلام • امام هادی علیه السلام • امام حسن عسکری علیه السلام • امام زمان عجل الله تعالی فرجه |
↓ مفاهیم وابسته ↓ |
اهل البیت علیهم السلام • عصمت • پنج تن • عترت • سادات • اهل الذکر • اکمال دین • اولی الأمر |
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓ |
آیه تطهیر • آیه امامت • آیه اکمال • حدیث ثقلین • حدیث سفینه • حدیث یوم الدار • حدیث طیر مشوی |
پیوندها