لیلة المبیت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تبدیل یاء عربی به فارسی)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال 1 هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال 1 هجری قمری}}  
ليلة المبيت شبی است که [[حضرت علی علیه السلام]] به جای [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]] در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد واز مكه به مدينه هجرت بنماید. این واقعه در اول [[ربیع الاول]] سال چهاردهم [[بعثت]] که بعدا سال 1 هجری قرار داد شد به وقوع پیوست
+
لیلة المبیت شبی است که [[حضرت علی علیه السلام]] به جای [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]] در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد واز مكه به مدینه هجرت بنماید. این واقعه در اول [[ربیع الاول]] سال چهاردهم [[بعثت]] که بعدا سال 1 هجری قرار داد شد به وقوع پیوست
  
عمل حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت یکی از فضائل امام علی علیه السلام است و در شان آن آیه 207 [[سوره بقره]] نازل شد: «{{متن قرآن|وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ‌ بِالْعِبَادِ}}؛ و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [اين‌] بندگان مهربان است.»   
+
عمل حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت یکی از فضائل امام علی علیه السلام است و در شان آن آیه 207 [[سوره بقره]] نازل شد: «{{متن قرآن|وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ‌ بِالْعِبَادِ}}؛ و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است.»   
  
== توطئه دارالندوه==
+
==توطئه دارالندوه==
اشراف قريش در دار الندوه گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و ديگر خانواده‌هاى مكّه بودند و اجازه ندادند كه احدى از تهامه وارد شود، زيرا تهامى‌ها هوادار محمّد (صلی الله علیه و اله و سلم) بودند. همچنان كه مواظب بودند <ref> تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15. </ref> تا احدى از خاندان هاشم يا كسانى كه به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از اين جريان باخبر نشود.<ref>  تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15. </ref>
+
اشراف قریش در دار الندوه گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانواده‌هاى مكّه بودند و اجازه ندادند كه احدى از تهامه وارد شود، زیرا تهامى‌ها هوادار محمّد (صلی الله علیه و اله و سلم) بودند. همچنان كه مواظب بودند <ref> تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15. </ref> تا احدى از خاندان هاشم یا كسانى كه به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.<ref>  تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15. </ref>
  
مطابق گزارش‌ها، شيطان نيز در چهره پيرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.<ref>  تاريخ الامم و الملوك، 2/ 68؛ تاريخ الخميس، 1/ 321- 322. </ref>آن‌ها با هم مشورت و رايزنى كردند كه با محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه كنند؟
+
مطابق گزارش‌ها، شیطان نیز در چهره پیرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.<ref>  تاريخ الامم و الملوك، 2/ 68؛ تاريخ الخميس، 1/ 321- 322. </ref>آن‌ها با هم مشورت و رایزنى كردند كه با محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه كنند؟
پيشنهادهايى مطرح شد، از جمله كسى گفت: او را به زنجير آهنى بسته حبس نمايند، امّا احتمال دادند كه با يارانش ارتباط برقرار كند و آنان، او را آزاد كنند.پيشنهاد شد او را به سرزمين ‌هاى ديگر تبعيد كنند؛ چنان ديدند كه اين كار به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) امكان مى ‌دهد تا به نشر و ترويج دين خود همّت گمارد. در نهايت رأى آنان بر پيشنهاد ابو جهل يا شيطان قرار گرفت كه از هر قبيله يك جوان دلير و نسب‌دار و گيرنده انتخاب كنند و آنگاه به هر كدام از جوانان يك شمشير برّنده بدهند و آنان با شمشيرهاى خود بر پيامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بكشند و خون او در ميان همه قبايل پراكنده شود و بنى عبد مناف نتوانند با همه طوايف قريش بجنگند و ناچار به گرفتن ديه تن در دهند و آنان هم ديه مى‌دهند. بدين ترتيب كار پايان مى ‌يابد.
+
پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله كسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند كه با یارانش ارتباط برقرار كند و آنان، او را آزاد كنند.پیشنهاد شد او را به سرزمین ‌هاى دیگر تبعید كنند؛ چنان دیدند كه این كار به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) امكان مى ‌دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد ابو جهل یا شیطان قرار گرفت كه از هر قبیله یك جوان دلیر و نسب‌دار و گیرنده انتخاب كنند و آنگاه به هر كدام از جوانان یك شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بكشند و خون او در میان همه قبایل پراكنده شود و بنى عبد مناف نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه مى‌دهند. بدین ترتیب كار پایان مى ‌یابد.
روشن است كه ويژگى‌ هايى كه براى جوانان در نظر گرفتند، براى اين بود كه هيچ يك از قبايل به تسليم جوان خويش نينديشد، زيرا اگر او را تحويل دهند، بنى هاشم براى وارد كردن ضربه هر چند محدود به قريش قدرت بيشترى خواهد داشت.
+
روشن است كه ویژگى‌ هایى كه براى جوانان در نظر گرفتند، براى این بود كه هیچ یك از قبایل به تسلیم جوان خویش نیندیشد، زیرا اگر او را تحویل دهند، بنى هاشم براى وارد كردن ضربه هر چند محدود به قریش قدرت بیشترى خواهد داشت.
  
همچنان كه چنين ويژگى‌‌هايى، اجراكنندگان اين جنايت پليد را در انجام مأموريت آن‌ها كه ذره‌ اى ترديد، و ضعف و سستى در اجراى آن جايز نبود، مطمئن‌تر و جسورتر مى‌ ساخت.
+
همچنان كه چنین ویژگى‌‌هایى، اجراكنندگان این جنایت پلید را در انجام مأموریت آن‌ها كه ذره‌ اى تردید، و ضعف و سستى در اجراى آن جایز نبود، مطمئن‌تر و جسورتر مى‌ ساخت.
  
== آگاهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از نقشه شوم قریشیان ==
+
==آگاهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از نقشه شوم قریشیان==
به هر حال خداوند متعال از طريق وحى پيامبرش را از اين توطئه آگاه كرد:
+
به هر حال خداوند متعال از طریق وحى پیامبرش را از این توطئه آگاه كرد:
وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ. <ref> انفال (8): 30. </ref>
+
وَ إِذْ یَمْكُرُ بِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا لِیُثْبِتُوكَ أَوْ یَقْتُلُوكَ أَوْ یُخْرِجُوكَ وَ یَمْكُرُونَ وَ یَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماكِرِینَ. <ref> انفال (8): 30. </ref>
مكر الهى در اينجا، تدبير سرّى براى شكست اقدامى است كه ديگران بر انجام آن هم داستان شده بودند.
+
مكر الهى در اینجا، تدبیر سرّى براى شكست اقدامى است كه دیگران بر انجام آن هم داستان شده بودند.
  
[[فرشته وحى]] پيامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ كرد كه بايد هر چه زودتر [[مكه]] را به عزم [[يثرب]] ترك كند.
+
[[فرشته وحى]] پیامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ كرد كه باید هر چه زودتر [[مكه]] را به عزم [[يثرب|یثرب]] ترك كند.
  
اين واقعه در اول ماه ربيع‌الاول سال چهاردهم بعثت رخ داد؛ شب مقرر فرارسيد. مكه و محيط خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در تاريكى شب فرو رفته بود. ماموران مسلح قريش هر يك از سويى به جانب خانه رسول خدا روى آوردند.  
+
این واقعه در اول ماه ربیع‌الاول سال چهاردهم بعثت رخ داد؛ شب مقرر فرارسید. مكه و محیط خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در تاریكى شب فرو رفته بود. ماموران مسلح قریش هر یك از سویى به جانب خانه رسول خدا روى آوردند.  
  
اكنون پيامبر بايد بااستفاده از شيوه غافل گيرى خانه را ترك كرده، در عين حال، چنين وانمود كند كه در خانه است و در بستر خود آرميده است. براى اجراى اين نقشه لازم بود كه فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز پيامبر را به خود بپيچد تا افرادى كه نقشه قتل او را كشيده اند تصور كنند كه او هنوز خانه را ترگ نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه او شود و از راه عبور و مرور افراد در كوچه و بيرون مكه جلوگيرى نكنند.  
+
اكنون پیامبر باید بااستفاده از شیوه غافل گیرى خانه را ترك كرده، در عین حال، چنین وانمود كند كه در خانه است و در بستر خود آرمیده است. براى اجراى این نقشه لازم بود كه فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز پیامبر را به خود بپیچد تا افرادى كه نقشه قتل او را كشیده اند تصور كنند كه او هنوز خانه را ترگ نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه او شود و از راه عبور و مرور افراد در كوچه و بیرون مكه جلوگیرى نكنند.  
  
== على (ع) در بستر پيغمبر (ص)==
+
==على (ع) در بستر پیغمبر (ص)==
رسول اكرم (ص) على (ع) را از توطئه قريش خبر داد و او را فرمود كه در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پيامبر خدا، آيا با خوابيدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پيامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) خنده‌اى تبسّم‌ آميز كرد و به شكرانه اين افتخار، سر به سجده گذاشت. سپس در بستر پيامبر (ص) خوابيد و برد خصوصى حضرت را روى خود كشيد.
+
رسول اكرم (ص) على (ع) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود كه در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) خنده‌اى تبسّم‌ آمیز كرد و به شكرانه این افتخار، سر به سجده گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و برد خصوصى حضرت را روى خود كشید.
  
پيامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد كه قريش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌كشيدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بيرون شدن از خانه، اين‌ آيه را تلاوت مى ‌كرد:وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ.<ref>  يس (36): 9. </ref>و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ايم؛ در نتيجه نمى ‌توانند ببينند.
+
پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد كه قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌كشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این‌ آیه را تلاوت مى ‌كرد:وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.<ref>  يس (36): 9. </ref>و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ایم؛ در نتیجه نمى ‌توانند ببینند.
  
آنگاه مشت خاكى برگرفت و بر سر آنان پاشيد و بى‌آنكه او را ببينند، از ميان ايشان گذشت و راهى غار ثور شد.
+
آنگاه مشت خاكى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بى‌آنكه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى غار ثور شد.
  
برخى نيز مى  گويند هنگامى كه پيامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پيامبر از غفلت آنان استفاده كرد. ولى اين نظر دور از حقيقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى  كند كه چهل آدم كش كه خانه را براى اين محاصره كرده بودند كه پيامبر از خانه بيرون نرود تا در وقت مناسب او را بكشند، ماموريت خود را آن چنان سرسرى بگيرند كه همگى باخيال آسوده بخوابند! ولى بعيد نيست، همان طور كه برخى نوشته اند، پيامبر پيش از گرد آمدن تروريست ها، خانه را ترك گفته بود.<ref>[[سيره حلبى]]، ج 2، ص 32.</ref>
+
برخى نیز مى  گویند هنگامى كه پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده كرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى  كند كه چهل آدم كش كه خانه را براى این محاصره كرده بودند كه پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بكشند، ماموریت خود را آن چنان سرسرى بگیرند كه همگى باخیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور كه برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن تروریست ها، خانه را ترك گفته بود.<ref>[[سيره حلبى]]، ج 2، ص 32.</ref>
  
گويند: مشركان قريش، على را همچون پيامبر (ص) سنگ‌باران كردند و او به خود مى ‌پيچيد، و سرش را زير پارچه كرده بود و تا صبح بيرون نياورد.
+
گویند: مشركان قریش، على را همچون پیامبر (ص) سنگ‌باران كردند و او به خود مى ‌پیچید، و سرش را زیر پارچه كرده بود و تا صبح بیرون نیاورد.
  
یعقوبی می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به جبرئيل و ميكائيل وحى كرد كه من يكى از شما دو نفر را محكوم بمرگ كرده‌ ام، كداميك حاضر است در راه رفيقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزيدند و خداى بان دو وحى كرد كه چرا مانند على بن ابى طالب نبوديد؟
+
یعقوبی می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به جبرئیل و میكائیل وحى كرد كه من یكى از شما دو نفر را محكوم بمرگ كرده‌ ام، كدامیك حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى بان دو وحى كرد كه چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟
  
من ميان او و محمد برادرى انداختم و عمر يكى از آن دو را بيشتر قرار دادم پس على مرگ را برگزيد و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابيد، اكنون بزمين فرود آييد و او را از دشمنش نگهدارى كنيد. پس جبرئيل و ميكائيل فرود آمدند و يكى از آن دو بالاى سر و ديگرى در پايين پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى كنند و سنگها را از او بدور دارند و جبرئيل ميگفت: بخ بخ لك يا بن ابى طالب، من مثلك يباهى الله بك ملائكة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب كيست مانند تو؟ خدا بواسطه تو بر ملائكه هفت آسمان مباهات مى‌نمايد."<ref>تاريخ ‌يعقوبى ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،ج‌1، ص398 </ref>
+
من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یكى از آن دو را بیشتر قرار دادم پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اكنون بزمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى كنید. پس جبرئیل و میكائیل فرود آمدند و یكى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى كنند و سنگها را از او بدور دارند و جبرئیل میگفت: بخ بخ لك یا بن ابى طالب، من مثلك یباهى الله بك ملائكة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب كیست مانند تو؟ خدا بواسطه تو بر ملائكه هفت آسمان مباهات مى‌نماید."<ref>تاريخ ‌يعقوبى ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،ج‌1، ص398 </ref>
  
==يورش به خانه وحى==
+
==یورش به خانه وحى==
  
ماموران قريش، در حالى كه دست هايشان بر قبضه شمشير بود، منتظر لحظه  اى بودند كه همگى به خانه وحى يورش آورند و خون پيامبر را كه در بسترش آرميده است  بريزند. آنان از شكاف در به خواب گاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى  نگريستند و از فرط فرح در پوست نمى  گنجيدند و تصور مى  كردند كه به زودى به آخرين آرزوى خود خواهند رسيد. ولى على عليه السلام، با قلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خواب گاه پيامبر دراز كشيده بود، زيرا مى  دانست كه خداوند پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را نجات داده است.
+
ماموران قریش، در حالى كه دست هایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه  اى بودند كه همگى به خانه وحى یورش آورند و خون پیامبر را كه در بسترش آرمیده است  بریزند. آنان از شكاف در به خواب گاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى  نگریستند و از فرط فرح در پوست نمى  گنجیدند و تصور مى  كردند كه به زودى به آخرین آرزوى خود خواهند رسید. ولى على علیه السلام، با قلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خواب گاه پیامبر دراز كشیده بود، زیرا مى  دانست كه خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را نجات داده است.
  
دشمنان، نخست تصميم گرفته بودند كه نيمه شب به خانه پيامبر هجوم آورند، ولى به عللى از اين تصميم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموريت خود را انجام دهند.قريش صبحگاهان به على (ع) يورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز كند، با شمشيرهاى كشيده به او حمله آوردند. خالد بن وليد از همه جلوتر بود، على پريد و با تردستى و چالاكى، دستش را گرفت و به هم پيچاند. خالد چون بچه شتر به هوا مى‌ رفت و به سان شتر كف كرده بود. على (ع) شمشير را از دست خالد گرفت و با آن به قريش سخت گرفت. مشركان از جلوى او به بيرون‌                          
+
دشمنان، نخست تصمیم گرفته بودند كه نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند.قریش صبحگاهان به على (ع) یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز كند، با شمشیرهاى كشیده به او حمله آوردند. خالد بن ولید از همه جلوتر بود، على پرید و با تردستى و چالاكى، دستش را گرفت و به هم پیچاند. خالد چون بچه شتر به هوا مى‌ رفت و به سان شتر كف كرده بود. على (ع) شمشیر را از دست خالد گرفت و با آن به قریش سخت گرفت. مشركان از جلوى او به بیرون‌                          
خانه گريختند، چنان كه گوسفند مى‌رمد. چون به او نگريستند، دريافتند كه على است. پرسيدند: تو على هستى؟ گفت: من على هستم. گفتند: هدف ما تو نبودى. يارت چه كرد؟ فرمود: از او چيزى نمى ‌دانم.<ref> امالى طوسى، 2/ 82- 83.</ref>
+
خانه گریختند، چنان كه گوسفند مى‌رمد. چون به او نگریستند، دریافتند كه على است. پرسیدند: تو على هستى؟ گفت: من على هستم. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت چه كرد؟ فرمود: از او چیزى نمى ‌دانم.<ref> امالى طوسى، 2/ 82- 83.</ref>
  
در روایات دیگری آمده است در اين موقع، از فرط عصبانيت به سوى حضرت على عليه السلام حمله بردند و او را به سوى [[مسجدالحرام]] كشيدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزير آزادش ساختند و در حالى كه خشم گلوى آنان را مى  فشرد تصميم گرفتند كه از پاى ننشينند تا جايگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را كشف كنند.<ref>[[تاريخ طبرى]]، ج 2، ص 97.</ref>
+
در روایات دیگری آمده است در این موقع، از فرط عصبانیت به سوى حضرت على علیه السلام حمله بردند و او را به سوى [[مسجدالحرام]] كشیدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند و در حالى كه خشم گلوى آنان را مى  فشرد تصمیم گرفتند كه از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را كشف كنند.<ref>[[تاريخ طبرى]]، ج 2، ص 97.</ref>
  
== نزول ایه ای از قرآن در شان عمل حضرت علی علیه السلام ==
+
==نزول ایه ای از قرآن در شان عمل حضرت علی علیه السلام==
خداوند متعال براى تحسين و تقدير از فداکاری اميرمؤمنان علیه‌السلام آيه ‌اى بر پيامبرش نازل كرد و جان نثارى، فداكارى، تعهد و ايمان حضرت علي علیه‌السلام را ستود.
+
خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری امیرمؤمنان علیه‌السلام آیه ‌اى بر پیامبرش نازل كرد و جان نثارى، فداكارى، تعهد و ایمان حضرت علی علیه‌السلام را ستود.
  
خداوند متعال در اين آيه مباركه فرمود: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَاللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد؛<ref> [[سوره بقره]]، آيه 207.</ref> و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [اين‌] بندگان مهربان است.».
+
خداوند متعال در این آیه مباركه فرمود: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَاللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد؛<ref> [[سوره بقره]]، آيه 207.</ref> و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است.».
  
تمامى مفسران [[شيعه]] و اكثر مفسران اهل سنت، معتقدند كه شأن نزول اين آيه فداكارى حضرت علي علیه‌السلام در ليلة المبيت و در بيان فضيلت و مقام آن حضرت است. طبرسی صاحب تفسير "[[مجمع البيان]]" گوید: اين آيه در ميان راه [[مكه]] و [[مدينه]]، به هنگام هجرت پيامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گرديد.<ref> [[مجمع البيان فى تفسير القرآن]]، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 47.</ref>
+
تمامى مفسران [[شيعه|شیعه]] و اكثر مفسران اهل سنت، معتقدند كه شأن نزول این آیه فداكارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. طبرسی صاحب تفسیر "[[مجمع البيان|مجمع البیان]]" گوید: این آیه در میان راه [[مكه]] و [[مدينه|مدینه]]، به هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.<ref> [[مجمع البيان فى تفسير القرآن]]، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 47.</ref>
  
در همین تفسیر آمده است: هنگامى كه حضرت علي علیه‌السلام در بستر پيامبر صلی الله علیه و آله خوابيد تا پيامبر صلی الله علیه و آله از دسيسه مشركان بگريزد، [[جبرئيل]] در بالاى سر حضرت علي علیه‌السلام و [[ميكائيل]] در پايين پاهايش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئيل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرين و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب كه خداوند متعال در ميان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ كند و به تو مى‌ نازد.<ref> مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 46؛ [[تاريخ اليعقوبى]]، ج 1، ص 358.</ref>
+
در همین تفسیر آمده است: هنگامى كه حضرت علی علیه‌السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید تا پیامبر صلی الله علیه و آله از دسیسه مشركان بگریزد، [[جبرئيل|جبرئیل]] در بالاى سر حضرت علی علیه‌السلام و [[ميكائيل|میكائیل]] در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب كه خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ كند و به تو مى‌ نازد.<ref> مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 46؛ [[تاريخ اليعقوبى]]، ج 1، ص 358.</ref>
  
== نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ==
+
==نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ==
  
دو مطلب تاريخي گواه مي دهد که عمل حضرت علي عليه السلام در آن شب جز فداکاري نبوده، آن حضرت به راستي آماده قتل و [[شهادت]] در راه خدا بوده است.
+
دو مطلب تاریخی گواه می دهد که عمل حضرت علی علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، آن حضرت به راستی آماده قتل و [[شهادت]] در راه خدا بوده است.
  
*اشعاري که امام عليه السلام پيرامون اين حادثه تاريخي سروده و [[سيوطي]] همه آن ها را در تفسير خود<ref>[[الدرالمنثور]]، ج 3، ص  180.</ref> نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازي اوست:
+
*اشعاری که امام علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و [[سيوطي|سیوطی]] همه آن ها را در تفسیر خود<ref>[[الدرالمنثور]]، ج 3، ص  180.</ref> نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:
  
 
{{بیت|وقيت بنفسي خير من وطأ الحصي|محمد لما خاف أن يمکروا به}}
 
{{بیت|وقيت بنفسي خير من وطأ الحصي|محمد لما خاف أن يمکروا به}}
سطر ۶۸: سطر ۶۸:
 
{{بیت|فوقاه ربي ذو الجلال من المکر|و قد وطنت نفسي علي القتل و الأسر}}
 
{{بیت|فوقاه ربي ذو الجلال من المکر|و قد وطنت نفسي علي القتل و الأسر}}
  
من جان خود را براي بهترين فرد روي زمين و نيکوترين شخصي که [[خانه خدا]] و [[حجر اسماعيل]] را [[طواف]] کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالي قدر محمد بود. و من هنگامي دست به اين کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشيده بودند ولي خداي من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وي بيتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را براي مرگ و اسارت آماده کرده بودم.
+
من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که [[خانه خدا]] و [[حجر اسماعيل|حجر اسماعیل]] را [[طواف]] کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر محمد بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.
  
*دانشمندان سني و شيعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، [[جبرئيل]] و [[ميکائيل]]، خطاب کرد که: اگر من براي يکي از شما مرگ و براي ديگري حيات مقرر کنم کدام يک از شما حاضر است مرگ را بپذيرد و زندگي را به ديگري واگذار کند؟ در اين لحظه هيچ کدام نتوانست مرگ را بپذيرد و در راه ديگري فداکاري کند.
+
*دانشمندان سنی و شیعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، [[جبرئيل|جبرئیل]] و [[ميکائيل|میکائیل]]، خطاب کرد که: اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگی را به دیگری واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگری فداکاری کند.
  
سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمين فرود آييد و ببينيد که علي چگونه مرگ را خريده، خود را فداي پيامبر کرده است؛ سپس جان علي را از شر دشمن حفظ کنيد.<ref>[[بحارالأنوار]]، ج 19، ص 39، به نقل از [[احياء العلوم غزالي]].</ref>
+
سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید و ببینید که علی چگونه مرگ را خریده، خود را فدای پیامبر کرده است؛ سپس جان علی را از شر دشمن حفظ کنید.<ref>[[بحارالأنوار]]، ج 19، ص 39، به نقل از [[احياء العلوم غزالي]].</ref>
  
اگر از نظر بعضي مرور زمان بر اين فضيلت بزرگ پرده کشيده است، ولي در آغاز اسلام عمل حضرت علي عليه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترين فداکاري به شمار مي رفت. در شوراي شش نفري که به فرمان عمر براي تعيين خليفه تشکيل شد علي عليه السلام با ذکر اين فضيلت بزرگ بر اعضاي شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضاي شوري را به خدا سوگند مي دهم که آيا جز من کسي بود که براي پيامبر در [[غار حرا]] غذا ببرد؟ آيا جز من کسي در جاي او خوابيد و خود را سپر بلاي او کرد؟ همگي گفتند: والله جز تو کسي نبوده است.<ref>[[خصال صدوق]]، ج 2، ص 123؛ [[احتجاج طبرسي]]، ص 74.</ref>
+
اگر از نظر بعضی مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولی در آغاز اسلام عمل حضرت علی علیه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترین فداکاری به شمار می رفت. در شورای شش نفری که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه تشکیل شد علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضای شوری را به خدا سوگند می دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در [[غار حرا]] غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.<ref>[[خصال صدوق]]، ج 2، ص 123؛ [[احتجاج طبرسي]]، ص 74.</ref>
  
مرحوم [[سيد بن طاووس]] درباره فداکاري حضرت علي عليه السلام تحليل جالبي دارد و آن را به فداکاري اسماعيل و تسليم او در برابر پدر قياس کرده، برتري ايثار حضرت علي عليه السلام را اثبات کرده است.<ref>ر.ک: اقبال، ص 593؛ بحارالأنوار، ج 19، ص 98.</ref>
+
مرحوم [[سيد بن طاووس|سید بن طاووس]] درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری اسماعیل و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.<ref>ر.ک: اقبال، ص 593؛ بحارالأنوار، ج 19، ص 98.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*سيرت جاودانه / ترجمه‌ الصحيح من سيرة النبي الأعظم‌، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، [[پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى]]‌، 1384 ش‌
+
 
*جعفر سبحانى، فروغ ولايت، ص 46 تا 49.
+
*سیرت جاودانه / ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، [[پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى|پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى]]‌، 1384 ش‌
* تاريخ يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب ابن واضح يعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهيم آيتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى ،چ ششم ،1371ش.
+
*جعفر سبحانى، فروغ ولایت، ص 46 تا 49.
 +
*تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى ،چ ششم ،1371ش.
 
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=10559 لیله المبیت، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392.
 
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=10559 لیله المبیت، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392.
  

نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۴

تقویم هجری قمری

روز واقعه:1 ربیع الاول
سال 1 هجری قمری

لیلة المبیت شبی است که حضرت علی علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد واز مكه به مدینه هجرت بنماید. این واقعه در اول ربیع الاول سال چهاردهم بعثت که بعدا سال 1 هجری قرار داد شد به وقوع پیوست

عمل حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت یکی از فضائل امام علی علیه السلام است و در شان آن آیه 207 سوره بقره نازل شد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ‌ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است.»

توطئه دارالندوه

اشراف قریش در دار الندوه گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانواده‌هاى مكّه بودند و اجازه ندادند كه احدى از تهامه وارد شود، زیرا تهامى‌ها هوادار محمّد (صلی الله علیه و اله و سلم) بودند. همچنان كه مواظب بودند [۱] تا احدى از خاندان هاشم یا كسانى كه به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.[۲]

مطابق گزارش‌ها، شیطان نیز در چهره پیرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.[۳]آن‌ها با هم مشورت و رایزنى كردند كه با محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه كنند؟ پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله كسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند كه با یارانش ارتباط برقرار كند و آنان، او را آزاد كنند.پیشنهاد شد او را به سرزمین ‌هاى دیگر تبعید كنند؛ چنان دیدند كه این كار به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) امكان مى ‌دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد ابو جهل یا شیطان قرار گرفت كه از هر قبیله یك جوان دلیر و نسب‌دار و گیرنده انتخاب كنند و آنگاه به هر كدام از جوانان یك شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بكشند و خون او در میان همه قبایل پراكنده شود و بنى عبد مناف نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه مى‌دهند. بدین ترتیب كار پایان مى ‌یابد. روشن است كه ویژگى‌ هایى كه براى جوانان در نظر گرفتند، براى این بود كه هیچ یك از قبایل به تسلیم جوان خویش نیندیشد، زیرا اگر او را تحویل دهند، بنى هاشم براى وارد كردن ضربه هر چند محدود به قریش قدرت بیشترى خواهد داشت.

همچنان كه چنین ویژگى‌‌هایى، اجراكنندگان این جنایت پلید را در انجام مأموریت آن‌ها كه ذره‌ اى تردید، و ضعف و سستى در اجراى آن جایز نبود، مطمئن‌تر و جسورتر مى‌ ساخت.

آگاهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از نقشه شوم قریشیان

به هر حال خداوند متعال از طریق وحى پیامبرش را از این توطئه آگاه كرد: وَ إِذْ یَمْكُرُ بِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا لِیُثْبِتُوكَ أَوْ یَقْتُلُوكَ أَوْ یُخْرِجُوكَ وَ یَمْكُرُونَ وَ یَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماكِرِینَ. [۴] مكر الهى در اینجا، تدبیر سرّى براى شكست اقدامى است كه دیگران بر انجام آن هم داستان شده بودند.

فرشته وحى پیامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ كرد كه باید هر چه زودتر مكه را به عزم یثرب ترك كند.

این واقعه در اول ماه ربیع‌الاول سال چهاردهم بعثت رخ داد؛ شب مقرر فرارسید. مكه و محیط خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در تاریكى شب فرو رفته بود. ماموران مسلح قریش هر یك از سویى به جانب خانه رسول خدا روى آوردند.

اكنون پیامبر باید بااستفاده از شیوه غافل گیرى خانه را ترك كرده، در عین حال، چنین وانمود كند كه در خانه است و در بستر خود آرمیده است. براى اجراى این نقشه لازم بود كه فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز پیامبر را به خود بپیچد تا افرادى كه نقشه قتل او را كشیده اند تصور كنند كه او هنوز خانه را ترگ نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه او شود و از راه عبور و مرور افراد در كوچه و بیرون مكه جلوگیرى نكنند.

على (ع) در بستر پیغمبر (ص)

رسول اكرم (ص) على (ع) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود كه در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) خنده‌اى تبسّم‌ آمیز كرد و به شكرانه این افتخار، سر به سجده گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و برد خصوصى حضرت را روى خود كشید.

پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد كه قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌كشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این‌ آیه را تلاوت مى ‌كرد:وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.[۵]و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ایم؛ در نتیجه نمى ‌توانند ببینند.

آنگاه مشت خاكى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بى‌آنكه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى غار ثور شد.

برخى نیز مى گویند هنگامى كه پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده كرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى كند كه چهل آدم كش كه خانه را براى این محاصره كرده بودند كه پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بكشند، ماموریت خود را آن چنان سرسرى بگیرند كه همگى باخیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور كه برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن تروریست ها، خانه را ترك گفته بود.[۶]

گویند: مشركان قریش، على را همچون پیامبر (ص) سنگ‌باران كردند و او به خود مى ‌پیچید، و سرش را زیر پارچه كرده بود و تا صبح بیرون نیاورد.

یعقوبی می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به جبرئیل و میكائیل وحى كرد كه من یكى از شما دو نفر را محكوم بمرگ كرده‌ ام، كدامیك حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى بان دو وحى كرد كه چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟

من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یكى از آن دو را بیشتر قرار دادم پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اكنون بزمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى كنید. پس جبرئیل و میكائیل فرود آمدند و یكى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى كنند و سنگها را از او بدور دارند و جبرئیل میگفت: بخ بخ لك یا بن ابى طالب، من مثلك یباهى الله بك ملائكة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب كیست مانند تو؟ خدا بواسطه تو بر ملائكه هفت آسمان مباهات مى‌نماید."[۷]

یورش به خانه وحى

ماموران قریش، در حالى كه دست هایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند كه همگى به خانه وحى یورش آورند و خون پیامبر را كه در بسترش آرمیده است بریزند. آنان از شكاف در به خواب گاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى نگریستند و از فرط فرح در پوست نمى گنجیدند و تصور مى كردند كه به زودى به آخرین آرزوى خود خواهند رسید. ولى على علیه السلام، با قلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خواب گاه پیامبر دراز كشیده بود، زیرا مى دانست كه خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را نجات داده است.

دشمنان، نخست تصمیم گرفته بودند كه نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند.قریش صبحگاهان به على (ع) یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز كند، با شمشیرهاى كشیده به او حمله آوردند. خالد بن ولید از همه جلوتر بود، على پرید و با تردستى و چالاكى، دستش را گرفت و به هم پیچاند. خالد چون بچه شتر به هوا مى‌ رفت و به سان شتر كف كرده بود. على (ع) شمشیر را از دست خالد گرفت و با آن به قریش سخت گرفت. مشركان از جلوى او به بیرون‌ خانه گریختند، چنان كه گوسفند مى‌رمد. چون به او نگریستند، دریافتند كه على است. پرسیدند: تو على هستى؟ گفت: من على هستم. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت چه كرد؟ فرمود: از او چیزى نمى ‌دانم.[۸]

در روایات دیگری آمده است در این موقع، از فرط عصبانیت به سوى حضرت على علیه السلام حمله بردند و او را به سوى مسجدالحرام كشیدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند و در حالى كه خشم گلوى آنان را مى فشرد تصمیم گرفتند كه از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را كشف كنند.[۹]

نزول ایه ای از قرآن در شان عمل حضرت علی علیه السلام

خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری امیرمؤمنان علیه‌السلام آیه ‌اى بر پیامبرش نازل كرد و جان نثارى، فداكارى، تعهد و ایمان حضرت علی علیه‌السلام را ستود.

خداوند متعال در این آیه مباركه فرمود: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَاللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد؛[۱۰] و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است.».

تمامى مفسران شیعه و اكثر مفسران اهل سنت، معتقدند كه شأن نزول این آیه فداكارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. طبرسی صاحب تفسیر "مجمع البیان" گوید: این آیه در میان راه مكه و مدینه، به هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.[۱۱]

در همین تفسیر آمده است: هنگامى كه حضرت علی علیه‌السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید تا پیامبر صلی الله علیه و آله از دسیسه مشركان بگریزد، جبرئیل در بالاى سر حضرت علی علیه‌السلام و میكائیل در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب كه خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ كند و به تو مى‌ نازد.[۱۲]

نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ

دو مطلب تاریخی گواه می دهد که عمل حضرت علی علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، آن حضرت به راستی آماده قتل و شهادت در راه خدا بوده است.

  • اشعاری که امام علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و سیوطی همه آن ها را در تفسیر خود[۱۳] نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:


وقيت بنفسي خير من وطأ الحصي محمد لما خاف أن يمکروا به

وبت أراعيهم متي ينشرونني و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر

فوقاه ربي ذو الجلال من المکر و قد وطنت نفسي علي القتل و الأسر

من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که خانه خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر محمد بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.

  • دانشمندان سنی و شیعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، جبرئیل و میکائیل، خطاب کرد که: اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگی را به دیگری واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگری فداکاری کند.

سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید و ببینید که علی چگونه مرگ را خریده، خود را فدای پیامبر کرده است؛ سپس جان علی را از شر دشمن حفظ کنید.[۱۴]

اگر از نظر بعضی مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولی در آغاز اسلام عمل حضرت علی علیه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترین فداکاری به شمار می رفت. در شورای شش نفری که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه تشکیل شد علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضای شوری را به خدا سوگند می دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در غار حرا غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.[۱۵]

مرحوم سید بن طاووس درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری اسماعیل و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.[۱۶]

پانویس

  1. تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15.
  2. تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15.
  3. تاريخ الامم و الملوك، 2/ 68؛ تاريخ الخميس، 1/ 321- 322.
  4. انفال (8): 30.
  5. يس (36): 9.
  6. سيره حلبى، ج 2، ص 32.
  7. تاريخ ‌يعقوبى ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،ج‌1، ص398
  8. امالى طوسى، 2/ 82- 83.
  9. تاريخ طبرى، ج 2، ص 97.
  10. سوره بقره، آيه 207.
  11. مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 47.
  12. مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 46؛ تاريخ اليعقوبى، ج 1، ص 358.
  13. الدرالمنثور، ج 3، ص 180.
  14. بحارالأنوار، ج 19، ص 39، به نقل از احياء العلوم غزالي.
  15. خصال صدوق، ج 2، ص 123؛ احتجاج طبرسي، ص 74.
  16. ر.ک: اقبال، ص 593؛ بحارالأنوار، ج 19، ص 98.

منابع

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام