اصحاب اعراف: تفاوت بین نسخهها
(6پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | «اصحاب اعراف» تعبیری است قرآنی در آیه 48 [[سوره اعراف]] آمده است و این آیه و چند آیه پیشتر آن به توصیف آنها می پردازد من جمله اینکه آنها بهشتیان و دوزخیان را از سیمایشان می شناسند. | |
در مورد معنای اعراف و اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد و روایات در این مورد نیز متفاوت است اما از بین آنها روایاتی که [[ائمه علیهم السلام]] را مصداق اصحاب اعراف می دانند با جایگاه رفیعی که در آیه مطرح شده است مناسبت دارد و در پذیرش سایر روایات دشواریهایی وجود دارد. | در مورد معنای اعراف و اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد و روایات در این مورد نیز متفاوت است اما از بین آنها روایاتی که [[ائمه علیهم السلام]] را مصداق اصحاب اعراف می دانند با جایگاه رفیعی که در آیه مطرح شده است مناسبت دارد و در پذیرش سایر روایات دشواریهایی وجود دارد. | ||
− | == | + | ==واژهشناسی== |
− | در | + | «اصحاب» جمع صاحب، در لغت به معنی همراه و ملازم است؛<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق چاپ اول، ص475.</ref> و «اعراف» جمع عُرف است و به مکانهای مرتفع گفته می شود. این لغت از «عرف الفرس» به معنای یال اسب گرفته شده است و هر مرتفعی بر زمین «عرف» است به خاطر اینکه به جهت آشکار بودنش به راحتى قابل رؤيت و اعرف (شناخته شده تر) از مکانهای پست تر از خود است.<ref>مجمع البيان، امین الاسلام طبرسی، ج4، ص651</ref> |
− | + | در [[قرآن کریم]] در آیه 46 [[سوره اعراف]] تعبیر "مردان بر اعراف" (و علی الاعراف رجال) و در آیه 48 تعبیر "اصحاب اعراف" به کار رفته است که عمدتا این دو را به یک معنی گرفته اند، گرچه برخی نیز بین دو تعبیر تفکیک قائل شده اند. | |
− | + | در مورد معنای "اعراف" در این آیات عموما گفته اند دیواری است میان [[بهشت]] و [[جهنم]]؛<ref>مفردات، ص562؛ غريب القرآن، ابن قتیبیه، ص145؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج4، ص 652. </ref> به نظر [[علامه طباطبائی]] منظور از اعراف بلنديهاى حائل و حجابى است كه بين بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است، به دلیل ذکر حجاب قبل از اعراف در آیه و اینکه پس از آن از اشراف اهل اعراف بر همگان و ندا دادن آنان به هر دو گروه بهشتيان و دوزخيان خبر داده است.<ref>الميزان فى تفسير القرآن، ج8، ص 121</ref> | |
− | + | ==اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟== | |
− | + | چنانکه گفته شد در آیات 49-46 [[سوره اعراف]]، ویژگی های اصحاب اعراف و سخنان آنها با بهشتیان و جهنمیان آمده است: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | اصحاب | ||
− | + | :{{متن قرآن|{{آیه|7|46}} (46){{آیه|7|47}}(47){{آیه|7|48}}(48){{آیه|7|49}}(49)}}؛ و ميان آن دو [گروه بهشتيان و دوزخيان] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى هستند كه هر كدام از دو گروه را به چهره هایشان مى شناسند، و بهشتيان را كه وارد بهشت نشده اند، ولى ورود به آن را اميد دارند، آواز مى دهند كه: درود بر شما.(46) و چون بهشتيان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخيان گردانده شود، گويند: پروردگارا! ما را با گروه ستمكاران قرار مده.(47) و اهل اعراف مردانى را كه از سیمایشان مى شناسند، آواز مى دهند و مى گويند: جمعيت شما و تكبّرى كه مى ورزيديد، عذابى را از شما دفع نكرد.(48) [سپس با توجه دادن دوزخيان به سوى اهل ايمان مى گويند:] آيا اينان كسانى نبودند كه در دنيا سوگند ياد مى كرديد كه خدا آنان را به رحمتى نمى رساند؟ [پس به مؤمنان مى گويند:] به بهشت درآييد كه نه بيمى برشماست و نه اندوهگين مى شويد.(49)<ref>قرآن، ترجمه انصاریان، با اندک تصرف</ref> | |
− | |||
− | + | در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند، دیدگاه های متفاوتی و متعددی وجود دارد. این دیدگاه ها که برخی از آنها از روایات یا سخنان [[صحابی|صحابه]] و [[تابعین]] برداشت شده اند، بعضا مشابه هم بوده، به گونه ای که در نهایت همه آنها را می توان به سه دیدگاه عمده بازگرداند: | |
− | در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | #آنها افراد متوسط الحالی هستند که اعمال یا ایمانشان نه به گونه ای بوده است که [[بهشت|بهشتی]] گردند و نه آنچنان بوده اند که سزوار [[جهنم]] باشند. | |
− | + | #آنها عدهای از مقربان درگاه الهی هستند که بر همگان اشراف دارند که مصادیقی همچون انبیا، [[ائمه]] و شاهدان اعمال را برای آنها گفته اند. | |
+ | #آنها [[فرشتگان|فرشتگانی]] هستند كه مأمور تشخيص مؤمن از كافرند. | ||
− | + | ===دیدگاه نخست: افراد متوسط الحال=== | |
+ | گروهى بر آنند كه اعرافيان در جايگاهى برتر از دوزخيان و فروتر از بهشتيان قرار دارند. براساس نظريهاي مشهور كه از صحابه اى چون [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، [[حذیفة بن یمان|حذيفه]]، [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] و جمعى از تابعين مانند شعبى، ضحاك، [[سعید بن جبیر|سعيد بن جبير]] و نيز در برخى روايات از [[ائمه اطهار|امامان شيعه]] چون [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] و [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]](ع) نقل شده است، اهل اعراف طايفهاي از اهل [[ايمان]] هستند كه گناهان، ايشان را از بهشت دور كرده و حسنات، آنان را از آتش دوزخ نگاه داشته است و گاه در تبيين مطلب چنين گفته شده كه گناهان آنان با حسناتشان برابر گشته است. برپايه اين نظريه، اينان سرانجام، به لطف خداوند آمرزيده شده، به بهشت وارد خواهند شد.<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9967]</ref> | ||
− | + | قائلین به این دیدگاه و کسانی که آن را پذیرفته اند، عبارت "{{متن قرآن|لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}" در آیه 46 را حال اصحاب اعراف می دانند و با این فرض آنها را پایین تر از درجه بهشتیان و منتظر در اعراف (جایگاه میان بهشت و دوزخ) برای کسب تکلیف می دانند. | |
− | : ظاهر است که این روايات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممكن است رسول خدا (ص) يا بعضى از امامان فرموده باشند كه جماعتى از مستضعفين هستند كه خداوند آنان را يا به شفاعت شفعاء و يا به مشيت خود داخل بهشت مى سازد، آن گاه راوى فرمايش آنان را در اثر نقل به معنى به اين صورت كه مى بينى درآورده باشد<ref>الميزان فى تفسير القرآن، ج8، ص 144</ref> | + | در مقابل این عده، طرفداران دیدگاه دوم این عبارت را توصیف حال بهشتیان (اصحاب الجنه) قبل از ورود به بهشت می دانند. [[علامه طباطبائی]] روایت نقل شده با این مضمون را ناشی از سوء فهم ناقلان می داند و می گوید: ظاهر است که این روايات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممكن است [[رسول خدا]] (ص) يا بعضى از امامان فرموده باشند كه جماعتى از مستضعفين هستند كه خداوند آنان را يا به [[شفاعت]] شفعاء و يا به [[مشیت الهی|مشيت]] خود داخل بهشت مى سازد، آن گاه راوى فرمايش آنان را در اثر نقل به معنى به اين صورت كه مى بينى درآورده باشد.<ref>الميزان فى تفسير القرآن، ج8، ص 144</ref> |
− | ===دیدگاه دوم:مقربان درگاه الهی=== | + | ===دیدگاه دوم: مقربان درگاه الهی=== |
− | روايات بسياري به نقل از امام | + | روايات بسياري به نقل از [[امام علی علیه السلام|امام على]]، امام باقر و امام صادق(ع)، غالباً در متون [[شیعه]]، حكايت از آن دارند كه اصحاب اعراف همانا [[پیامبر اسلام|پيامبر اكرم]] (ص) و [[اهل البیت|اهل بيت]] اويند كه مؤمنان را به چهره از منكران باز مىشناسند و پيروان حق را ياري رسانده، به بهشت روانه مىسازند. |
− | در برخى تفاسير ديگر، اصحاب اعراف به گروهى از پيامبران، گواهانى عادل از | + | در برخى [[تفسیر قرآن|تفاسير]] ديگر، اصحاب اعراف به گروهى از پيامبران، گواهانى عادل از هر امت كه در محكمه [[آخرت|آخرت]] بر اعمال مردم شهادت دهند، مؤمنان با فضيلت، مردمان با [[تواضع|تواضع]]، يا جمعى از دانشمندان صالح تفسير شده است. |
در روايتى از امام صادق(ع)، گونهاي از جمع ميان اين دو دسته تفاسير، يعنى جمع ميان مؤمنان برگزيده و گناهكاران در اعراف ديده مىشود. برپاية اين روايت، خداوند پس از روانه ساختن نيكوكاران به بهشت، از هر امتى پيامبران و خليفگان پيامبران را در كنار گناهكاران آن امت بر فراز اعراف جاي مىدهد و پس از گذران مراحل تنبّه گناهكاران، به شفاعت پيامبران و خليفگان از گناهانِ ايشان درگذشته، آنان را به بهشت وارد مىسازد<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9967]</ref> | در روايتى از امام صادق(ع)، گونهاي از جمع ميان اين دو دسته تفاسير، يعنى جمع ميان مؤمنان برگزيده و گناهكاران در اعراف ديده مىشود. برپاية اين روايت، خداوند پس از روانه ساختن نيكوكاران به بهشت، از هر امتى پيامبران و خليفگان پيامبران را در كنار گناهكاران آن امت بر فراز اعراف جاي مىدهد و پس از گذران مراحل تنبّه گناهكاران، به شفاعت پيامبران و خليفگان از گناهانِ ايشان درگذشته، آنان را به بهشت وارد مىسازد<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9967]</ref> | ||
این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او تفسیر قرآن به قرآن است دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند: | این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او تفسیر قرآن به قرآن است دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند: | ||
+ | |||
#تعبير به" رجال" آنهم بطور نكره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى كه مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا كلمه" رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان كه در امثال آيات:"{{متن قرآن|رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ" و" فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}}" و"{{متن قرآن|وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ}}" و حتى در مثل آيه"{{متن قرآن|ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ}}" و آيه"{{متن قرآن|وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ}}" اين معنا بخوبى مشاهده مى شود پس منظور از" رجال" افرادى هستند كه در انسانيت خود در سر حد كمال مى باشند | #تعبير به" رجال" آنهم بطور نكره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى كه مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا كلمه" رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان كه در امثال آيات:"{{متن قرآن|رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ" و" فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}}" و"{{متن قرآن|وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ}}" و حتى در مثل آيه"{{متن قرآن|ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ}}" و آيه"{{متن قرآن|وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ}}" اين معنا بخوبى مشاهده مى شود پس منظور از" رجال" افرادى هستند كه در انسانيت خود در سر حد كمال مى باشند | ||
− | # اين رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند كه از سيماى اشخاص كفر و ايمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درك مى كنند و بلكه از قيافه ها به خصوصيات احوال و اعمال آنان پى مى برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه 48 مشخص است: «{{متن قرآن|وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ}}» | + | #اين رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند كه از سيماى اشخاص كفر و ايمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درك مى كنند و بلكه از قيافه ها به خصوصيات احوال و اعمال آنان پى مى برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه 48 مشخص است: «{{متن قرآن|وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ}}» |
#رجال اعراف هم با دوزخيان محاوره دارند و هم با بهشتيان، محاوره آنان با اهل دوزخ به اين است كه آنان را كه همان پيشوايان كفر و ضلالت و طغيانند به احوال و اقوالشان بى پروا شماتت و سرزنش مى كنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به اين است كه آنان را با تحيتهاى بهشتى درود مىگويند، با اين حال و با اينكه به مقتضاى آيه"{{متن قرآن|لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً}}" مى دانيم كه در روز قيامت هر كسى مجاز به حرف زدن نيست، و تنها بندگان حقگوى خدا حق تكلم را دارند، چگونه مى توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟! | #رجال اعراف هم با دوزخيان محاوره دارند و هم با بهشتيان، محاوره آنان با اهل دوزخ به اين است كه آنان را كه همان پيشوايان كفر و ضلالت و طغيانند به احوال و اقوالشان بى پروا شماتت و سرزنش مى كنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به اين است كه آنان را با تحيتهاى بهشتى درود مىگويند، با اين حال و با اينكه به مقتضاى آيه"{{متن قرآن|لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً}}" مى دانيم كه در روز قيامت هر كسى مجاز به حرف زدن نيست، و تنها بندگان حقگوى خدا حق تكلم را دارند، چگونه مى توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟! | ||
− | # از سياق آيه بعد استفاده مى شود كه اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است كه سلامشان به اهل بهشت باعث ايمنى آنان مىشود، و به فرمان آنها وارد بهشت مىشوند. | + | #از سياق آيه بعد استفاده مى شود كه اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است كه سلامشان به اهل بهشت باعث ايمنى آنان مىشود، و به فرمان آنها وارد بهشت مىشوند. |
#در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه 28 سوره صافات می آورد:«{{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حكم كلى احضار و هر گرفتارى و هول ديگرى استثنا مىكند و از اينكه در جمله"{{متن قرآن|وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}" دعايشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مىشود كه رجال اعراف در هر حرفى كه بخواهند بزنند مجاز هستند و دعايشان هم مستجاب است، چون اگر اينطور نبود قطعا دعايشان را رد مى كرد (هم چنان كه هر جا دعاى اهل جمع و خواسته هاى اهل دوزخ را حكايت مى كند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى نمايد.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند<ref>الميزان، ج8، ص123ـ125.</ref> | #در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه 28 سوره صافات می آورد:«{{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حكم كلى احضار و هر گرفتارى و هول ديگرى استثنا مىكند و از اينكه در جمله"{{متن قرآن|وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}" دعايشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مىشود كه رجال اعراف در هر حرفى كه بخواهند بزنند مجاز هستند و دعايشان هم مستجاب است، چون اگر اينطور نبود قطعا دعايشان را رد مى كرد (هم چنان كه هر جا دعاى اهل جمع و خواسته هاى اهل دوزخ را حكايت مى كند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى نمايد.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند<ref>الميزان، ج8، ص123ـ125.</ref> | ||
سطر ۷۶: | سطر ۶۸: | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده: مقاله های مهم]] | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | <references /> |
نسخهٔ ۲۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۴۳
«اصحاب اعراف» تعبیری است قرآنی در آیه 48 سوره اعراف آمده است و این آیه و چند آیه پیشتر آن به توصیف آنها می پردازد من جمله اینکه آنها بهشتیان و دوزخیان را از سیمایشان می شناسند.
در مورد معنای اعراف و اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد و روایات در این مورد نیز متفاوت است اما از بین آنها روایاتی که ائمه علیهم السلام را مصداق اصحاب اعراف می دانند با جایگاه رفیعی که در آیه مطرح شده است مناسبت دارد و در پذیرش سایر روایات دشواریهایی وجود دارد.
محتویات
واژهشناسی
«اصحاب» جمع صاحب، در لغت به معنی همراه و ملازم است؛[۱] و «اعراف» جمع عُرف است و به مکانهای مرتفع گفته می شود. این لغت از «عرف الفرس» به معنای یال اسب گرفته شده است و هر مرتفعی بر زمین «عرف» است به خاطر اینکه به جهت آشکار بودنش به راحتى قابل رؤيت و اعرف (شناخته شده تر) از مکانهای پست تر از خود است.[۲]
در قرآن کریم در آیه 46 سوره اعراف تعبیر "مردان بر اعراف" (و علی الاعراف رجال) و در آیه 48 تعبیر "اصحاب اعراف" به کار رفته است که عمدتا این دو را به یک معنی گرفته اند، گرچه برخی نیز بین دو تعبیر تفکیک قائل شده اند.
در مورد معنای "اعراف" در این آیات عموما گفته اند دیواری است میان بهشت و جهنم؛[۳] به نظر علامه طباطبائی منظور از اعراف بلنديهاى حائل و حجابى است كه بين بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است، به دلیل ذکر حجاب قبل از اعراف در آیه و اینکه پس از آن از اشراف اهل اعراف بر همگان و ندا دادن آنان به هر دو گروه بهشتيان و دوزخيان خبر داده است.[۴]
اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟
چنانکه گفته شد در آیات 49-46 سوره اعراف، ویژگی های اصحاب اعراف و سخنان آنها با بهشتیان و جهنمیان آمده است:
- وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ ۚ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۚ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ (46)وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ(47)وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَىٰ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ(48)أَهَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ۚ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ(49)؛ و ميان آن دو [گروه بهشتيان و دوزخيان] حائلى است، و بر بلنداى آن مردانى هستند كه هر كدام از دو گروه را به چهره هایشان مى شناسند، و بهشتيان را كه وارد بهشت نشده اند، ولى ورود به آن را اميد دارند، آواز مى دهند كه: درود بر شما.(46) و چون بهشتيان، چشمانشان ناخواسته به سوى دوزخيان گردانده شود، گويند: پروردگارا! ما را با گروه ستمكاران قرار مده.(47) و اهل اعراف مردانى را كه از سیمایشان مى شناسند، آواز مى دهند و مى گويند: جمعيت شما و تكبّرى كه مى ورزيديد، عذابى را از شما دفع نكرد.(48) [سپس با توجه دادن دوزخيان به سوى اهل ايمان مى گويند:] آيا اينان كسانى نبودند كه در دنيا سوگند ياد مى كرديد كه خدا آنان را به رحمتى نمى رساند؟ [پس به مؤمنان مى گويند:] به بهشت درآييد كه نه بيمى برشماست و نه اندوهگين مى شويد.(49)[۵]
در مورد اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند، دیدگاه های متفاوتی و متعددی وجود دارد. این دیدگاه ها که برخی از آنها از روایات یا سخنان صحابه و تابعین برداشت شده اند، بعضا مشابه هم بوده، به گونه ای که در نهایت همه آنها را می توان به سه دیدگاه عمده بازگرداند:
- آنها افراد متوسط الحالی هستند که اعمال یا ایمانشان نه به گونه ای بوده است که بهشتی گردند و نه آنچنان بوده اند که سزوار جهنم باشند.
- آنها عدهای از مقربان درگاه الهی هستند که بر همگان اشراف دارند که مصادیقی همچون انبیا، ائمه و شاهدان اعمال را برای آنها گفته اند.
- آنها فرشتگانی هستند كه مأمور تشخيص مؤمن از كافرند.
دیدگاه نخست: افراد متوسط الحال
گروهى بر آنند كه اعرافيان در جايگاهى برتر از دوزخيان و فروتر از بهشتيان قرار دارند. براساس نظريهاي مشهور كه از صحابه اى چون ابن عباس، حذيفه، ابن مسعود و جمعى از تابعين مانند شعبى، ضحاك، سعيد بن جبير و نيز در برخى روايات از امامان شيعه چون امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده است، اهل اعراف طايفهاي از اهل ايمان هستند كه گناهان، ايشان را از بهشت دور كرده و حسنات، آنان را از آتش دوزخ نگاه داشته است و گاه در تبيين مطلب چنين گفته شده كه گناهان آنان با حسناتشان برابر گشته است. برپايه اين نظريه، اينان سرانجام، به لطف خداوند آمرزيده شده، به بهشت وارد خواهند شد.[۶]
قائلین به این دیدگاه و کسانی که آن را پذیرفته اند، عبارت "لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ" در آیه 46 را حال اصحاب اعراف می دانند و با این فرض آنها را پایین تر از درجه بهشتیان و منتظر در اعراف (جایگاه میان بهشت و دوزخ) برای کسب تکلیف می دانند.
در مقابل این عده، طرفداران دیدگاه دوم این عبارت را توصیف حال بهشتیان (اصحاب الجنه) قبل از ورود به بهشت می دانند. علامه طباطبائی روایت نقل شده با این مضمون را ناشی از سوء فهم ناقلان می داند و می گوید: ظاهر است که این روايات اختلال دارد و این ناشی از بد فهمى بعضی از ناقلان است، مثلا ممكن است رسول خدا (ص) يا بعضى از امامان فرموده باشند كه جماعتى از مستضعفين هستند كه خداوند آنان را يا به شفاعت شفعاء و يا به مشيت خود داخل بهشت مى سازد، آن گاه راوى فرمايش آنان را در اثر نقل به معنى به اين صورت كه مى بينى درآورده باشد.[۷]
دیدگاه دوم: مقربان درگاه الهی
روايات بسياري به نقل از امام على، امام باقر و امام صادق(ع)، غالباً در متون شیعه، حكايت از آن دارند كه اصحاب اعراف همانا پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت اويند كه مؤمنان را به چهره از منكران باز مىشناسند و پيروان حق را ياري رسانده، به بهشت روانه مىسازند.
در برخى تفاسير ديگر، اصحاب اعراف به گروهى از پيامبران، گواهانى عادل از هر امت كه در محكمه آخرت بر اعمال مردم شهادت دهند، مؤمنان با فضيلت، مردمان با تواضع، يا جمعى از دانشمندان صالح تفسير شده است.
در روايتى از امام صادق(ع)، گونهاي از جمع ميان اين دو دسته تفاسير، يعنى جمع ميان مؤمنان برگزيده و گناهكاران در اعراف ديده مىشود. برپاية اين روايت، خداوند پس از روانه ساختن نيكوكاران به بهشت، از هر امتى پيامبران و خليفگان پيامبران را در كنار گناهكاران آن امت بر فراز اعراف جاي مىدهد و پس از گذران مراحل تنبّه گناهكاران، به شفاعت پيامبران و خليفگان از گناهانِ ايشان درگذشته، آنان را به بهشت وارد مىسازد[۸]
این دیدگاه با آیات یاد شده نیز تناسب بسیاری دارد علامه طباطبائی که شیوه تفسیر او تفسیر قرآن به قرآن است دلائل متعددی ذکر می کند بر اینکه مراد از رجال بر اعراف و اصحاب اعراف انسانهایی بسیار برجسته و مقربان درگاه الهی هستند:
- تعبير به" رجال" آنهم بطور نكره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى كه مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا كلمه" رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان كه در امثال آيات:"رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ" و" فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا" و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ" و"وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ" و حتى در مثل آيه"ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ" و آيه"وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ" اين معنا بخوبى مشاهده مى شود پس منظور از" رجال" افرادى هستند كه در انسانيت خود در سر حد كمال مى باشند
- اين رجال بر بلندی اعراف قرار دارند و مشرف بر همه هستند و در مقامى هستند كه از سيماى اشخاص كفر و ايمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درك مى كنند و بلكه از قيافه ها به خصوصيات احوال و اعمال آنان پى مى برند، چنانچه از محاوره آنها با دوزخیان در آیه 48 مشخص است: «وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ»
- رجال اعراف هم با دوزخيان محاوره دارند و هم با بهشتيان، محاوره آنان با اهل دوزخ به اين است كه آنان را كه همان پيشوايان كفر و ضلالت و طغيانند به احوال و اقوالشان بى پروا شماتت و سرزنش مى كنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به اين است كه آنان را با تحيتهاى بهشتى درود مىگويند، با اين حال و با اينكه به مقتضاى آيه"لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً" مى دانيم كه در روز قيامت هر كسى مجاز به حرف زدن نيست، و تنها بندگان حقگوى خدا حق تكلم را دارند، چگونه مى توان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟!
- از سياق آيه بعد استفاده مى شود كه اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است كه سلامشان به اهل بهشت باعث ايمنى آنان مىشود، و به فرمان آنها وارد بهشت مىشوند.
- در آنچه خدا در مورد جایگاه این گروه و محاوره آنها با اصحاب جنت و مستکبران اهل آتش ذکر می کند آثاری از هول و اضطراب در آنها و گفتارشان مشاهده نمی شود و از اینکه آنها احضار شده و داخل در هولی باشند که جماعت احضار شده در قیامت در آن قرار دارند سخنی به میان نمی آورد و خدا در آیه 28 سوره صافات می آورد:«فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»: آنها همگی احضار می شوند به جز بندگان مخلص خدا» و بندگان مخلص خود را از حكم كلى احضار و هر گرفتارى و هول ديگرى استثنا مىكند و از اينكه در جمله"وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ" دعايشان را نقل نموده و آن را رد نفرموده، استفاده مىشود كه رجال اعراف در هر حرفى كه بخواهند بزنند مجاز هستند و دعايشان هم مستجاب است، چون اگر اينطور نبود قطعا دعايشان را رد مى كرد (هم چنان كه هر جا دعاى اهل جمع و خواسته هاى اهل دوزخ را حكايت مى كند، بلافاصله آن را جواب داده و رد مى نمايد.) از این خصوصیات که با تدبر یکی پس از دیگری معلوم می گردد بر می آید که این افراد جمعی از بندگان مخلص خدا هستند[۹]
دیدگاه سوم:فرشتگان
دیدگاه دیگری که قائلین اندکی دارد آن است که اصحاب اعراف مردانى از ملائكه هستند كه اهل بهشت را از دوزخيان باز مىشناسند[۱۰]؛ اشکالی که بر این نظر وارد شده است آن است که لفظ «رجال» بر فرشتگان اطلاق نمىشود، چون فرشتگان به مذكّر يا مؤنّث بودن متّصف نمىگردند.[۱۱]
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق چاپ اول، ص475.
- ↑ مجمع البيان، امین الاسلام طبرسی، ج4، ص651
- ↑ مفردات، ص562؛ غريب القرآن، ابن قتیبیه، ص145؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج4، ص 652.
- ↑ الميزان فى تفسير القرآن، ج8، ص 121
- ↑ قرآن، ترجمه انصاریان، با اندک تصرف
- ↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [۱]
- ↑ الميزان فى تفسير القرآن، ج8، ص 144
- ↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [۲]
- ↑ الميزان، ج8، ص123ـ125.
- ↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اعراف از احمد پاکتچی [۳]
- ↑ دائره المعارف قرآن کریم، جلد3، مدخل "اصحاب اعراف" از سيد مصطفى اسدى