شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصحاب ایکه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'ساكنان بيشه‌زارى كه بر اثر كم‌فروشى و در پى تكذيب حضرت شعيب عليه‌السلام با ...' ایجاد کرد)
 
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
ساكنان بيشه‌زارى كه بر اثر كم‌فروشى و در پى تكذيب [[حضرت شعيب]] عليه‌السلام با عذاب الهى نابود شدند.
+
{{خوب}}
 +
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
'''«اَصحاب الاَیکه»''' تعبیری [[قرآن|قرآنی]]، اشاره به ساکنان بیشه‌زارى است که بر اثر کم‌فروشى و در پى تکذیب پیامبرشان [[حضرت شعیب]] علیه‌السلام، با [[عذاب]] الهى نابود شدند. برخى از مفسران، معتقدند که «اصحاب ایکه» همان «[[اصحاب مدین|اصحاب مدین‌]]» هستند؛ هرچند برخی دیگر، آنها را دو قوم دانسته‌اند.
  
اين عنوان به ‌صورت تركيب اضافى «اصحاب الايكه» 4 بار در آيات 78 [[سوره حجر]]/15؛ 176، [[سوره شعراء]]/26؛ 13، [[سوره ص]]/ 38 و 14 [[سوره ق]]/ 50 آمده است. ايكه به معناى درخت و جمع آن «أيْك» به معناى انبوه درختان است.<ref> جامع‌البيان، مج ‌8، ج‌ 14، ص‌ 64؛ مقاييس‌اللغه، ج‌ 1، ص‌ 165؛ لسان‌العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ايك».</ref>
+
==واژه‌شناسی==
  
قتاده ايكه را بيشه‌اى دانسته كه بيشتر درختان آن «دَوْم» است كه آن را «مُقْل» نيز گويند.<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.</ref> دَوْم نوعى درخت خرما و مُقْل ميوه يا صمغ آن است.<ref> لغت نامه، ج‌ ص‌ 9921؛ ج‌ 13، ص‌ 18855.</ref> انبوهى از درختان اراك يا خرما درختان بسيار درهم پيچيده،<ref> مقاييس‌اللغه، ج‌ ص‌ 165، «ايك».</ref> درخت يا درختى كه شاخه‌هايش در‌هم پيچيده<ref> التبيان، ج‌ ص‌ 349.</ref> معانى ديگرى است كه براى ايكه بيان شده است. در اين ميان نظرى هم برخلاف موارد پيشگفته، ايكه را نام قريه و شهر دانسته است.<ref> همان، ص‌ 350.</ref>
+
أیکة به معناى درخت و جمع آن «أیْک» به معناى انبوه درختان است.<ref> جامع‌البیان، مج ‌۸، ج‌ ۱۴، ص‌ ۶۴؛ مقاییس‌اللغه، ج‌ ۱، ص‌ ۱۶۵؛ لسان‌العرب، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۹، «ایک».</ref> قتاده اَیکة را بیشه‌اى دانسته که بیشتر درختان آن «دَوْم» است که آن را «مُقْل» نیز گویند.<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۰.</ref> دَوْم نوعى درخت خرما و مُقْل میوه یا صمغ آن است.<ref> لغت نامه، ج‌ ۷، ص‌ ۹۹۲۱؛ ج‌ ۱۳، ص‌ ۱۸۸۵۵.</ref> انبوهى از درختان اراک یا خرما، درختان بسیار درهم پیچیده،<ref> مقاییس‌اللغه، ج‌ ۱، ص‌ ۱۶۵، «ایک».</ref> درخت یا درختى که شاخه‌هایش در‌هم پیچیده،<ref> التبیان، ج‌ ۶، ص‌ ۳۴۹.</ref> معانى دیگرى است که براى ایکه بیان شده است. در این میان نظرى هم برخلاف موارد پیشگفته، ایکه را نام قریه و شهر دانسته است.<ref> همان، ص‌ ۳۵۰.</ref>
  
[[قرآن كريم]] اصحاب ايكه را امت شعيب معرفى ‌مى‌كند. (شعراء/ 26، 176‌ـ‌177) ناميدن آنان به اصحاب ايكه يا از آن رو بوده است كه در منطقه‌اى پر آب و درخت با ميوه فراوان زندگى مى‌كردند<ref> جامع البيان، مج‌ 8، ج‌ 14، ص‌ 64.</ref> يا از آن رو كه ايكه (درختى) را مى‌پرستيدند.<ref> قصص‌الانبياء، ص‌ 171.</ref>
+
«الأیْکه» در [[سوره حجر]] و [[سوره ق]] به همین شکل و در [[سوره شعراء]] و [[سوره ص]] ‌به شکل «لَئیْکه» کتابت شده و همه قاریان در هر ۴ مورد «اَلأیْکه» قرائت کرده‌اند، مگر قاریان [[شام]] و [[حجاز]]<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۳۱۶؛ التیسیر فى القراءات السبع، ص‌ ۱۶۶.</ref> که در مورد اخیر «لَیْکه» قرائت کرده‌اند، از این‌رو برخى بین اَیْکه و لَیْکه فرق گذاشته و لَیْکه را نام شهر دانسته<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۰.</ref> و اَیْکه را درخت یا بیشه؛ ولى ظاهراً قرائت «لَیْکه» خطایى است که بر اثر [[رسم الخط قرآن|رسم الخط]] مصحف پدید آمده است و در [[قرآن]] موارد متعددى برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر این که «لَیْکه» اسمى ناشناخته است.<ref> الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۲.</ref>
  
اگر به روايت ترتيب نزولى كه زركشى در البرهان آورده است<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ ص‌ 281.</ref> اعتماد كنيم براى نخستين بار در [[سوره ق]] و در كنار قوم نوح، اصحاب رسّ، ثمود، عاد، فرعون، اخوان لوط و قوم تُبَّع از اصحاب ايكه نيز ياد شده و بدون آن كه هيچ معرفى از آنان ارائه شود، تنها بر اين نكته تأكيد شده كه آنان پيامبر خود را تكذيب كردند و مستحق وعيد الهى شدند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح و اَصحبُ الرَّسِّ و ثَمود × و عادٌ وفِرعَونُ و اِخونُ لوط × واَصحبُ الاَيكَةِ وقَومُ تُبَّع كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وعيد» (ق/50، 12‌ـ‌14) سپس براى بار دوم در [[سوره ص]] ‌با همان تعريف مبهم و مختصر و در كنار همان گروه‌هاى ياد شده از آنان نيز نام برده شده و افزون بر آن، در اين ‌سوره مى‌گويد: آنان به تعجيل از خدا مى‌خواستند كه پيش از رسيدن روز حساب عذابشان كند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح وعادٌ و فِرعَونُ ذوالاَوتاد × و ثَمودُ و قَومُ لوط و اَصحبُ ليكَةِ اُولئِكَ الاَحزاب × اِن كُلٌّ اِلاّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقاب × و قالوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا قَبلَ يَومِ الحِساب». (ص/38،12‌ـ‌16)
+
[[ابن منظور|ابن ‌منظور]] درباره واژه لَیْکه مى‌گوید: اصل ‌آن الاَیْکه بوده که ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به ‌صورت «اَلْیکه» درآمده و چون همزه اول آن نیز هنگام وصل به کلمه قبل تلفظ نمى‌شده هر دو همزه را در کتابت انداخته<ref> لسان العرب، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۹، «ایک».</ref> و مطابق با تلفظ کتابت کرده‌اند.
  
روشن‌ترين معرفى از اصحاب ايكه در [[سوره ‌شعراء]] آمده كه به فاصله 9 سوره پس از سوره ‌ص نازل شده است. در اين سوره اصحاب ‌ايكه، قوم شعيب معرفى شده‌اند كه پيش ‌از شعيب، ديگر فرستادگان الهى را تكذيب ‌كرده بودند: «كَذَّبَ اَصحبُ ليكَةِ المُرسَلين» (سوره شعراء/ 26، 176) شعيب آنان را به ترس از خدا فرامى‌خواند: «اِذ ‌قالَ لَهُم شُعَيبٌ اَلا ‌تَتَّقون».(سوره شعراء/ 26، 177) و با معرفى خود به ‌عنوان پيامبر امين و درستكار براى آنان از ايشان مى‌خواست تقواى الهى را رعايت كرده و از او اطاعت كنند: «اِنّى لَكُم رَسولٌ اَمين × فَاتَّقُوا اللّهَ و اَطيعون».(شعراء/ 26، 178‌ـ‌179) و اعلام ‌مى‌داشت كه در برابر هدايتشان مزدش بر ‌عهده پروردگار جهانيان است و از آنان مزدى نمى‌خواهد: «و ما اَسلُكُم عَلَيهِ مِن اَجر اِلاّ عَلى رَبِّ العلَمين». (شعراء/26،180)
+
==اصحاب الایکه در قرآن==
 +
عنوان «اصحاب الایکه» ۴ بار در [[قرآن کریم]] در آیات ۷۸ [[سوره حجر]]/۱۵؛ ۱۷۶، [[سوره شعراء]]/۲۶؛ ۱۳، [[سوره ص]]/ ۳۸ و ۱۴ [[سوره ق]]/ ۵۰ آمده است.  
  
شايد بتوان از ظاهر آيات بعد استفاده كرد كه بزرگترين انحراف اصحاب ايكه كم‌فروشى بوده است، از اين ‌رو شعيب عليه‌السلام ضمن دعوت آن‌ها به كامل دادن پيمانه، آنان را از كم‌فروشى نهى مى‌كرد: «اَوفُوا الكَيلَ ولاتَكونوا مِنَ المُخسِرين» (سوره شعراء/26،181) و از آنان مى‌خواست كه با ترازوى درست و كفه‌هاى برابر وزن كنند و از ارزش اموال مردم نكاهند كه چنين كارى فساد است و آنان نبايد با كم‌فروشى در زمين فساد‌ كنند:<ref> الميزان، ج‌ 15، ص‌ 312.</ref>
+
قرآن کریم اصحاب ایکه را امت [[حضرت شعیب]] معرفى ‌مى‌کند. (شعراء/ ۲۶، ۱۷۶‌ـ‌۱۷۷) نامیدن آنان به اصحاب ایکه یا از آن رو بوده است که در منطقه‌اى پر آب و درخت با میوه فراوان زندگى مى‌کردند<ref> جامع البیان، مج‌ ۸، ج‌ ۱۴، ص‌ ۶۴.</ref> یا از آن رو که ایکه (درختى) را مى‌پرستیدند.<ref> قصص‌الانبیاء، ص‌ ۱۷۱.</ref>
  
«وزِنوا بِالقِسطاسِ المُستَقيم × ولا‌تَبخَسُوا النّاسَ اَشياءَهُم ولا تَعثَوا فِى الاَرضِ مُفسِدين». (شعراء/26، 182ـ183) برخى از مفسران فساد مورد اشاره اين آيه را به راهزنى، غارت اموال، نابود كردن زراعت<ref> الكشاف، ج‌ ص‌ 332.</ref> و احياناً قتل<ref> تفسير بيضاوى، ج‌ 3، ص‌ 263.</ref> تفسير كرده، اين اعمال را نيز از جمله انحراف‌ها و كارهاى نارواى اصحاب ايكه برشمرده‌اند.
+
اگر به روایت [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب نزولى]] که [[بدرالدین محمد زرکشی|زرکشى]] در [[البرهان فی علوم القرآن (کتاب)|البرهان]] آورده است<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۱.</ref> اعتماد کنیم، براى نخستین بار در [[سوره ق]] و در کنار قوم [[حضرت نوح علیه السلام|حضرت نوح]]، [[اَصحاب رَسّ|اصحاب رسّ]]، [[ثمود]]، [[عاد]]، [[فرعون]]، اخوان [[حضرت لوط علیه السلام|لوط]] و قوم [[تُبَّع]]، از اصحاب الایکه نیز یاد شده و بدون آن که هیچ معرفى از آنان ارائه شود، تنها بر این نکته تأکید شده که آنان پیامبر خود را تکذیب کردند و مستحق وعید الهى شدند: {{متن قرآن|«کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ * وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ * وَأَصْحَابُ الْأَیکةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ کلٌّ کذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ»}} (ق/۵۰، ۱۲‌ـ‌۱۴). سپس براى بار دوم در [[سوره ص]] ‌با همان تعریف مختصر و در کنار همان گروه‌هاى یاد شده از آنان نیز نام برده شده و افزون بر آن، در این ‌[[سوره]] مى‌گوید: آنان به تعجیل از خدا مى‌خواستند که پیش از رسیدن روز حساب عذابشان کند: {{متن قرآن|«کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ * وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَیکةِ أُوْلَئِک الْأَحْزَابُ * إِن کلٌّ إِلَّا کذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ * وَمَا ینظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَیحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ * وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ یوْمِ الْحِسَابِ»}}. (ص/۳۸، ۱۲‌ـ‌۱۶)
  
اصحاب ايكه در برابر دعوت شعيب ايستادگى و او را جادو شده معرفى كردند و با برابر دانستن شعيب با خودشان، او را در ادعاى رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: «قالوا اِنَّما اَنتَ مِنَ المُسَحَّرين × و ما اَنتَ اِلاّ بَشَرٌ مِثلُنا و اِن نَظُنُّكَ لَمِنَ الكذِبين» (شعراء/26، 185‌ـ‌186) و ناباورانه و با استهزا<ref> كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 148.</ref> به او پيشنهاد دادند كه اگر در ادعايش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود‌آورد: «فَاَسقِط عَلَينا كِسَفـًا مِنَ السَّماءِ اِن كُنتَ مِنَ الصّدِقين»([[سوره شعراء]]/26،187) اما شعيب با واگذاردن امر آنان به خداوند<ref> الكشاف، ج ‌3، ص‌ 333؛ التفسير‌الكبير، ج‌ 24، ص‌ 164.</ref> و اين كه خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه مى‌كنيد، داناتر است يعنى اختيار عذاب به دست من نيست:<ref> مجمع‌البيان، ج 7، ص 317، الميزان، ج 15، ص 313.</ref> «قالَ رَبّى اَعلَمُ بِما تَعمَلون».(سوره شعراء/26،188)
+
روشن‌ترین معرفى از اصحاب ایکه در [[سوره ‌شعراء]] آمده که به فاصله ۹ سوره پس از [[سوره ص|سوره ‌ص]] نازل شده است. در این سوره اصحاب ‌ایکه، قوم شعیب معرفى شده‌اند که پیش ‌از شعیب، دیگر فرستادگان الهى را تکذیب ‌کرده بودند: {{متن قرآن|«کذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیکةِ الْمُرْسَلِینَ»}} (سوره شعراء/ ۲۶، ۱۷۶) شعیب آنان را به ترس از خدا فرامى‌خواند: {{متن قرآن|«إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیبٌ أَلَا تَتَّقُونَ»}}.(سوره شعراء/ ۲۶، ۱۷۷) و با معرفى خود به ‌عنوان پیامبر امین و درستکار براى آنان، از ایشان مى‌خواست [[تقوا|تقواى]] الهى را رعایت کرده و از او اطاعت کنند: {{متن قرآن|«إِنِّی لَکمْ رَسُولٌ أَمِینٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ»}}.(شعراء/ ۲۶، ۱۷۸‌ـ‌۱۷۹) و اعلام ‌مى‌داشت که در برابر هدایتشان مزدش بر ‌عهده پروردگار جهانیان است و از آنان مزدى نمى‌خواهد: {{متن قرآن|«وَمَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ»}}. (شعراء/۲۶، ۱۸۰)
  
اصحاب ايكه شعيب را تكذيب كردند و در پى تكذيب آنان، عذاب روزِ سايبان يا ابر آنان را فرو گرفت: «فَكَذَّبوهُ فَاَخَذَهُم عَذابُ يَومِ‌الظُّلَّةِ». (شعراء/26، 189) روز نزول عذاب بر اصحاب ايكه به «روز بزرگ» وصف شده است: «اِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوم عَظيم». (شعراء/26،189) درباره كيفيت عذاب اصحاب ايكه رواياتى نقل شده كه يادآور شباهت عذاب اين قوم با اصحاب مدين است.
+
شاید بتوان از ظاهر آیات بعد استفاده کرد که بزرگترین انحراف اصحاب ایکه، کم‌فروشى بوده است، از این ‌رو شعیب علیه‌السلام ضمن دعوت آن‌ها به کامل دادن پیمانه، آنان را از کم‌فروشى نهى مى‌کرد: {{متن قرآن|«أَوْفُوا الْکیلَ وَلَا تَکونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ»}} (سوره شعراء/۲۶، ۱۸۱) و از آنان مى‌خواست که با ترازوى درست و کفه‌هاى برابر وزن کنند و از ارزش اموال مردم نکاهند که چنین کارى [[فساد]] است و آنان نباید با کم‌فروشى در زمین فساد‌ کنند:<ref> المیزان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۳۱۲.</ref>{{متن قرآن|«وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ * وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»}}. (شعراء/۲۶، ۱۸۲ـ۱۸۳) برخى از مفسران فساد مورد اشاره این آیه را به راهزنى، غارت اموال، نابود کردن زراعت<ref> الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۲.</ref> و احیاناً قتل<ref> تفسیر بیضاوى، ج‌ ۳، ص‌ ۲۶۳.</ref> [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کرده، این اعمال را نیز از جمله انحراف‌ها و کارهاى نارواى اصحاب ایکه برشمرده‌اند.
  
گفته شده: پس از آن كه شعيب را تكذيب كردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌اى از آسمان يا ابر<ref> الكشاف، ج‌ ص‌ 334.</ref> بر آنان بيفكند، خداوند 7 شبانه‌روز گرماى شديدى را بر آن‌ها مسلط<ref> مجمع‌البيان، ج‌ ص‌ 317.</ref> و باد را ساكن گرداند، به ‌گونه‌اى كه نفس كشيدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت.
+
اصحاب ایکه در برابر دعوت شعیب ایستادگى و او را جادو شده معرفى کردند و با برابر دانستن شعیب با خودشان، او را در ادعاى رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: {{متن قرآن|«قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ * وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّک لَمِنَ الْکاذِبِینَ»}} (شعراء/۲۶، ۱۸۵‌ـ‌۱۸۶) و ناباورانه و با [[استهزاء|استهزا]]<ref> کشف الاسرار، ج‌ ۷، ص‌ ۱۴۸.</ref> به او پیشنهاد دادند که اگر در ادعایش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود‌آورد: {{متن قرآن|«فَأَسْقِطْ عَلَینَا کسَفًا مِّنَ السَّمَاء إِن کنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ»}}([[سوره شعراء]]/۲۶، ۱۸۷) اما شعیب با واگذاردن امر آنان به خداوند<ref> الکشاف، ج ‌۳، ص‌ ۳۳۳؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌ ۲۴، ص‌ ۱۶۴.</ref> و این که خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه مى‌کنید، داناتر است یعنى اختیار عذاب به دست من نیست:<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۱۷، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۱۳.</ref> {{متن قرآن|«قَالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ»}}.(سوره شعراء/۲۶، ۱۸۸)
  
پناه بردن به درون خانه‌ها و سرداب‌ها و استفاده از آب و سايه نيز براى خنك شدن بر آنان سودى نبخشيد، آنگاه پس از 7 روز خداوند ابرى (ظُلّه) به سوى آنان فرستاد. اصحاب ايكه به سوى سايه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش باريد (صاعقه آنان را فرا‌گرفت) و همه آنان را نابود كرد.<ref> همان؛ روض‌الجنان، ج‌ 14، ص‌ 352؛ الميزان، ج 15، ص 313.</ref>
+
اصحاب ایکه شعیب را تکذیب کردند و در پى تکذیب آنان، [[عذاب]] روزِ سایبان یا ابر آنان را فرو گرفت: {{متن قرآن|«فَکذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یوْمِ الظُّلَّةِ»}}. (شعراء/۲۶، ۱۸۹) روز نزول عذاب بر اصحاب ایکه به «روز بزرگ» وصف شده است: {{متن قرآن|«إِنَّهُ کانَ عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ»}}. (شعراء/۲۶،۱۸۹) درباره کیفیت عذاب اصحاب ایکه روایاتى نقل شده که یادآور شباهت عذاب این قوم با [[اصحاب مدین]] است.
  
در برخى نقل‌ها تعبيرهاى مبالغه‌آميزى درباره عذاب نازل شده بر اصحاب ايكه، ديده مى‌شود كه مى‌توان آن را تعبيرهايى مَجاز به شمار آورد؛ مانند اين كه خورشيد آنان را بسان ملخى كه در ظرف پخته شود، سوزاند.<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 320.</ref> خداوند درى از دوزخ بر روى آنان گشود،<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.</ref> آنگاه كه اصحاب ايكه زير آن ابر گرد آمدند چون كوهى بر سر آنان فرود آمد<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.</ref> و بر اثر آتشى كه از ابر بر آنان باريد همگى خاكستر شدند.<ref> همان؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 383.</ref>
+
گفته شده: پس از آن که حضرت شعیب را تکذیب کردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌اى از آسمان یا ابر<ref> الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۴.</ref> بر آنان بیفکند، خداوند ۷ شبانه‌روز گرماى شدیدى را بر آن‌ها مسلط کرد<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۳۱۷.</ref> و باد را ساکن گرداند، به ‌گونه‌اى که نفس کشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت. پناه بردن به درون خانه‌ها و سرداب‌ها و استفاده از آب و سایه نیز براى خنک شدن بر آنان سودى نبخشید، آنگاه پس از ۷ روز خداوند ابرى (ظُلّه) به سوى آنان فرستاد. اصحاب ایکه به سوى سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید (صاعقه آنان را فرا‌گرفت) و همه آنان را نابود کرد.<ref> همان؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۴، ص‌ ۳۵۲؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۱۳.</ref>
  
ابن‌كثير اصحاب مدين و ايكه را يك امت دانسته با توجه به آيه 91 [[سوره اعراف]]/ 7 كه عذاب اصحاب مدين را رَجفه (زمين لرزه) و آيه ‌94 [[سوره هود]]/‌11 كه عذاب آنان را صيحه (بانگ شديد) بيان كرده، درباره چگونگى عذاب مى‌گويد: پس از پناه بردن مردم به سايه ابر شعله‌هاى آتش بر آنان فرو باريد و زمين به لرزه درآمد و صيحه‌اى از آسمان برخاست و همه اصحاب ايكه را كه در زير ابر جاى گرفته بودند نابود كرد.<ref> قصص‌الانبياء، ص‌ 177‌ـ‌178.</ref>
+
در برخى نقل‌ها تعبیرهاى مبالغه‌آمیزى درباره عذاب نازل شده بر اصحاب ایکه، دیده مى‌شود که مى‌توان آن را تعبیرهایى مَجاز به شمار آورد؛ مانند این که خورشید آنان را بسان ملخى که در ظرف پخته شود، سوزاند.<ref> الدرالمنثور، ج‌ ۶، ص‌ ۳۲۰.</ref> خداوند درى از [[دوزخ]] بر روى آنان گشود،<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۲.</ref> آنگاه که اصحاب ایکه زیر آن ابر گرد آمدند چون کوهى بر سر آنان فرود آمد<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۲.</ref> و بر اثر آتشى که از ابر بر آنان بارید همگى خاکستر شدند.<ref> همان؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۸۳.</ref>
  
برخلاف اين نقل‌ها و اظهارنظرها، در روايتى از ابن‌عباس در بيان نوع عذاب اصحاب ايكه با احتياط برخورده شده است. او گفته است: هر كس درباره چگونگى عذاب «يوم‌الظلّه» سخنى گفت او را تكذيب كن.<ref> جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص ‌135.</ref> شايد به اين سبب كه كسى از آنان نجات نيافت، تا چگونگى عذاب را شرح ‌دهد.<ref> كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 149.</ref>
+
ابن‌کثیر اصحاب مدین و ایکه را یک امت دانسته و با توجه به آیه ۹۱ [[سوره اعراف]]/۷ که عذاب اصحاب مدین را رَجفه (زمین لرزه) و آیه ‌۹۴ [[سوره هود]]/‌۱۱ که عذاب آنان را صیحه (بانگ شدید) بیان کرده، درباره چگونگى عذاب مى‌گوید: پس از پناه بردن مردم به سایه ابر، شعله‌هاى آتش بر آنان فرو بارید و زمین به لرزه درآمد و صیحه‌اى از آسمان برخاست و همه اصحاب ایکه را که در زیر ابر جاى گرفته بودند نابود کرد.<ref> قصص‌الانبیاء، ص‌ ۱۷۷‌ـ‌۱۷۸.</ref>
  
'''سرزمين اصحاب ايكه:'''
+
برخلاف این نقل‌ها و اظهارنظرها، در روایتى از [[عبدالله بن عباس|ابن‌عباس]] در بیان نوع عذاب اصحاب ایکه با احتیاط برخورده شده است. او گفته است: هر کس درباره چگونگى عذاب «یوم‌الظلّه» سخنى گفت او را تکذیب کن.<ref> جامع‌البیان، مج‌ ۱۱، ج‌ ۱۹، ص ‌۱۳۵.</ref> شاید به این سبب که کسى از آنان نجات نیافت، تا چگونگى عذاب را شرح ‌دهد.<ref> کشف الاسرار، ج‌ ۷، ص‌ ۱۴۹.</ref>
  
آخرين آياتى كه درباره اصحاب ايكه نازل شده آيات 78‌ـ‌79 [[سوره حجر]]/15 است: «و اِن كانَ اَصحبُ الاَيكَةِ لَظلِمين × فانتَقَمنا مِنهُم واِنَّهُما لَبِاِمام مُبين؛ و راستى اصحاب ايكه ستمگر بودند پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو (سرزمين اصحاب ايكه و قوم لوط) بر سر راهى آشكار است».
+
==سرزمین اصحاب ایکه==
  
از ذيل اين دو آيه برمى‌آيد كه آثار سرزمين اصحاب ايكه تا زمان نزول قرآن باقى و در كنار بزرگراه عمومى در معرض ديد كاروان‌هاى تجارتى مكيان بوده است. در ميان مفسران اتفاق نظر است كه سرزمين اصحاب ايكه ميان [[مدينه]] و شام قرار داشته است. برخى آن را نزديك مدين<ref> الميزان، ج‌ 15، ص‌ 312.</ref> و برخى ديگر آن را مابين ساحل دريا(ى ‌سرخ) و مدين دانسته‌اند.<ref> الدر المنثور، ج‌ 6، ص‌ 318.</ref>
+
آخرین آیاتى که درباره اصحاب ایکه نازل شده، آیات ۷۸‌ـ‌۷۹ [[سوره حجر]]/۱۵ است: {{متن قرآن|«وَإِن کانَ أَصْحَابُ الأَیکةِ لَظَالِمِینَ * فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ»}}؛ و راستى اصحاب ایکه ستمگر بودند پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو (سرزمین اصحاب ایکه و [[قوم لوط]]) بر سر راهى آشکار است.
  
ياقوت حموى گفته است: به اعتقاد اهل تبوك، ايكه همان تبوك است كه آخرين غزوه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله در آنجا واقع شد؛ ولى اين نظر در كتب تفسير ديده نشده است، بنابراين ايكه بايد همان مدين باشد كه مجاور تبوك بوده است.<ref> معجم‌البلدان، ج‌ ص‌ 291.</ref>
+
از ذیل این دو آیه برمى‌آید که آثار سرزمین اصحاب ایکه تا زمان نزول [[قرآن]] باقى و در کنار بزرگراه عمومى در معرض دید کاروان‌هاى تجارتى [[مکه|مکیان]] بوده است. در میان مفسران اتفاق نظر است که سرزمین اصحاب ایکه میان [[مدینه]] و [[شام]] قرار داشته است. برخى آن را نزدیک مدین<ref> المیزان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۳۱۲.</ref> و برخى دیگر آن را مابین ساحل دریا(ى ‌سرخ) و مدین دانسته‌اند.<ref> الدر المنثور، ج‌ ۶، ص‌ ۳۱۸.</ref>
  
'''اصحاب ايكه و اهل مدين:'''
+
[[یاقوت حموی|یاقوت حموى]] گفته است: به اعتقاد اهل تبوک، ایکه همان تبوک است که آخرین غزوه [[رسول خدا]] صلى الله علیه وآله ([[غزوه تبوک]]) در آنجا واقع شد؛ ولى این نظر در کتب تفسیر دیده نشده است، بنابراین ایکه باید همان مدین باشد که مجاور تبوک بوده است.<ref> معجم‌البلدان، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۱.</ref>
  
آيا اصحاب ايكه همان اصحاب مدين‌اند؟ يكى از پرسش‌هاى جدى درباره اصحاب ايكه آن است كه با توجه به اين كه پيامبر هر دو قوم در [[قرآن كريم]] [[حضرت شعيب]] عليه‌السلام معرفى شده است، آيا آنان يك قوم و ملت بودند كه قرآن كريم از آنان با دو عنوان ياد كرده يا آن كه دو قوم و گروه مستقل بودند با پيامبرى مشترك و با اعمالى مشابه و فرجامى تقريباً نزديك به هم؟ به نظر بيشتر مفسران اصحاب ايكه غير از اهل مدين بوده‌اند و شعيبِ پيامبر ابتدا به سوى قوم خودش (اصحاب مدين) مبعوث شد و پس از نابودى آنان رسالت هدايت اصحاب ايكه را بر عهده گرفت؛<ref> مع الانبياء، ص‌ 203.</ref> اما مستند اين نظر مفسران ظاهراً سخن قتاده است كه گفته: حضرت شعيب عليه‌السلام به سوى دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ايكه<ref> جامع‌البيان، مج ‌8، ج‌ 14، ص ‌64.</ref> و هر يك از آن دو قوم با عذابى ويژه نابود شد؛<ref> الدرالمنثور، ج‌ 5، ص‌ 92.</ref> در كنار ظاهر آيات كه از اين دو قوم ياد كرده است. نيز عبدالله ‌بن ‌عمرو از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه اهل مدين و اصحاب ايكه دو امت بودند كه خداوند شعيب را به سوى آنان فرستاد.<ref> همان، ص‌ 91.</ref>
+
==اصحاب ایکه و اهل مدین==
  
در برابر اين نظريه، گروهى از مفسران از جمله ابن ‌عباس<ref> جامع‌البيان، مج ‌11، ج ‌19، ص‌ 130‌ـ‌131.</ref> معتقدند كه اصحاب ايكه همان اهل مدين‌اند. ابن ‌كثير ضمن غريب شمردن ‌روايت عبدالله ‌بن ‌عمرو و تضعيف برخى از رواياتش آن را از اسرائيليات دانسته و مى‌گويد: عمده‌ترين دليل نظر اول دو چيز است:
+
یکى از پرسش‌ها درباره اصحاب ایکه آن است که با توجه به این که پیامبر هر دو قوم در [[قرآن کریم]]، [[حضرت شعیب]] علیه‌السلام معرفى شده است، آیا آنان یک قوم و ملت بودند که قرآن از آنان با دو عنوان یاد کرده، یا آن که دو قوم و گروه مستقل بودند با پیامبرى مشترک و با اعمالى مشابه و فرجامى تقریباً نزدیک به هم؟ به نظر بیشتر مفسران، اصحاب ایکه غیر از اهل مدین بوده‌اند و شعیبِ پیامبر ابتدا به سوى قوم خودش ([[اصحاب مدین]]) مبعوث شد و پس از نابودى آنان [[رسالت]] هدایت اصحاب ایکه را بر عهده گرفت؛<ref> مع الانبیاء، ص‌ ۲۰۳.</ref> اما مستند این نظر مفسران، ظاهراً سخن قتاده است که گفته: حضرت شعیب علیه‌السلام به سوى دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ایکه<ref> جامع‌البیان، مج ‌۸، ج‌ ۱۴، ص ‌۶۴.</ref> و هر یک از آن دو قوم با عذابى ویژه نابود شد؛<ref> الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۹۲.</ref> در کنار ظاهر آیات که از این دو قوم یاد کرده است. نیز عبدالله ‌بن ‌عمرو از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله نقل کرده است که اهل مدین و اصحاب ایکه دو امت بودند که خداوند شعیب را به سوى آنان فرستاد.<ref> همان، ص‌ ۹۱.</ref>
  
# خداوند در آيه «و اِلى مَديَنَ اَخاهُم شُعَيبـًا» ([[سوره اعراف]]/7،85) شعيب را برادر اهل مدين خوانده ولى شعيب برادر اصحاب ايكه خوانده نشده است.
+
در برابر این نظریه، گروهى از مفسران از جمله [[عبدالله بن عباس|ابن ‌عباس]]<ref> جامع‌البیان، مج ‌۱۱، ج ‌۱۹، ص‌ ۱۳۰‌ـ‌۱۳۱.</ref> معتقدند که اصحاب ایکه همان اهل مدین‌اند. [[ابن کثیر دمشقی|ابن کثیر]] ضمن غریب شمردن ‌روایت عبدالله ‌بن ‌عمرو و تضعیف برخى از روایاتش آن را از [[اسرائیلیات]] دانسته و مى‌گوید: عمده‌ترین دلیل نظر اول دو چیز است: الف. خداوند در آیه {{متن قرآن|«وَإِلَى مَدْینَ أَخَاهُمْ شُعَیبًا»}} ([[سوره اعراف]]/۷، ۸۵) شعیب را برادر اهل مدین خوانده، ولى شعیب برادر اصحاب ایکه خوانده نشده است. ب. کیفر اصحاب ایکه را عذاب «یوم الظُلّه» معرفى کرده؛ اما عذاب اهل مدین «رَجْفه» و «صَیْحه» بیان شده است.  
  
# كيفر اصحاب ايكه را عذاب «يوم الظُلّه» معرفى كرده؛ اما عذاب اهل مدين «رَجْفه» و «صَيْحه» بيان شده است، آنگاه در رد اين دو دليل مى‌نويسد: با توجه به اين كه توصيف اهل مدين به اصحاب ايكه بر اثر پرستش درخت ايكه بود، مناسب نبود شعيب را برادر آنان معرفى كند همچنين تعدد عذاب نيز نشان تعدد امت نيست وگرنه خود اهل مدين نيز بايد دو امت شمرده شوند زيرا در سوره اعراف عذاب آنان «رَجْفه» اما در هود «صَيْحه» معرفى شده است.<ref> قصص‌الانبياء، ص‌ 177‌ـ‌178.</ref>
+
آنگاه ابن کثیر در رد این دو دلیل مى‌نویسد: با توجه به این که توصیف اهل مدین به اصحاب ایکه بر اثر پرستش درخت ایکه بود، مناسب نبود شعیب را برادر آنان معرفى کند؛ همچنین تعدد عذاب نیز نشان تعدد امت نیست وگرنه خود اهل مدین نیز باید دو امت شمرده شوند زیرا در [[سوره اعراف]] عذاب آنان «رَجْفه» اما در [[سوره هود]] «صَیْحه» معرفى شده است.<ref> قصص‌الانبیاء، ص‌ ۱۷۷‌ـ‌۱۷۸.</ref>
  
ابن ‌كثير مى‌افزايد كه اشتراك اهل مدين و اصحاب ‌ايكه در صفت كم‌فروشى شاهدى بر اين است كه آنان يك امت بودند و با چند گونه عذاب نابود شدند.<ref> همان، ص‌ 178.</ref> به اين سخن ابن‌كثير بايد افزود كه ذكر اصحاب ايكه در كنار [[قوم نوح]]، [[قوم عاد]]، [[فرعون]]، [[قوم ثمود]] و [[قوم لوط]] در دو [[سوره ص‌]] و [[سوره ق]]، بدون آن كه در اينجا نامى از اهل مدين برده شود و در مقابل، ذكر اهل مدين در كنار همين پيامبران در دو [[سوره اعراف]] و [[سوره هود]]، بدون آن كه از اصحاب ايكه ياد شود، شاهدى بر يكى بودن اهل مدين و اصحاب ايكه است. (‌=>‌اصحاب ‌مدين)
+
ابن ‌کثیر مى‌افزاید که اشتراک اهل مدین و اصحاب ‌ایکه در صفت کم‌فروشى شاهدى بر این است که آنان یک امت بودند و با چند گونه عذاب نابود شدند.<ref> همان، ص‌ ۱۷۸.</ref> به این سخن ابن‌کثیر باید افزود که ذکر اصحاب ایکه در کنار [[قوم نوح]]، [[قوم عاد]]، [[فرعون]]، [[قوم ثمود]] و [[قوم لوط]] در دو [[سوره ص‌]] و [[سوره ق]]، بدون آن که در اینجا نامى از اهل مدین برده شود و در مقابل، ذکر اهل مدین در کنار همین پیامبران در دو [[سوره اعراف]] و [[سوره هود]]، بدون آن که از اصحاب ایکه یاد شود، شاهدى بر یکى بودن اهل مدین و اصحاب ایکه است.
  
'''قرائت و كتابت الأيكه:'''
+
==پانویس==
 
 
«الأيْكَه» در [[سوره حجر]] و [[سوره ق]] به همين شكل و در [[سوره شعراء]] و [[سوره ص]] ‌به شكل «لَئيْكَه» كتابت شده و همه قاريان در هر 4 مورد «اَلأيْكه» قرائت كرده‌اند، مگر قاريان شام و حجاز<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 7، ص‌ 316؛ التيسير فى القراءات السبع، ص‌ 166.</ref> كه در مورد اخير «لَيْكه» قرائت كرده‌اند، از اين‌رو برخى بين اَيْكه و لَيْكه فرق گذاشته و لَيْكه را نام شهر دانسته<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.</ref> و اَيْكه را درخت يا بيشه؛ ولى ظاهراً قرائت «لَيْكَه» خطايى است كه بر اثر رسم الخط مصحف پديد آمده است و در [[قرآن]] موارد متعددى برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر اين كه «لَيْكَه» اسمى ناشناخته است.<ref> الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 332.</ref>
 
 
 
ابن ‌منظور درباره واژه لَيْكه مى‌گويد: اصل ‌آن الاَيْكه بوده كه ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به ‌صورت «اَلْيكه» درآمده و چون همزه اول آن نيز هنگام وصل به كلمه قبل تلفظ نمى‌شده هر دو همزه را در كتابت انداخته<ref> لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ايك».</ref> و مطابق با تلفظ كتابت كرده‌اند.
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
 
  
سيد محمود دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 386-390
+
==منابع==
  
 +
* [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، سید محمود دشتى، جلد ۳، صفحه ۳۸۶-۳۹۰.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 +
[[رده: قصه‌های قرآنی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۵


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اَصحاب الاَیکه» تعبیری قرآنی، اشاره به ساکنان بیشه‌زارى است که بر اثر کم‌فروشى و در پى تکذیب پیامبرشان حضرت شعیب علیه‌السلام، با عذاب الهى نابود شدند. برخى از مفسران، معتقدند که «اصحاب ایکه» همان «اصحاب مدین‌» هستند؛ هرچند برخی دیگر، آنها را دو قوم دانسته‌اند.

واژه‌شناسی

أیکة به معناى درخت و جمع آن «أیْک» به معناى انبوه درختان است.[۱] قتاده اَیکة را بیشه‌اى دانسته که بیشتر درختان آن «دَوْم» است که آن را «مُقْل» نیز گویند.[۲] دَوْم نوعى درخت خرما و مُقْل میوه یا صمغ آن است.[۳] انبوهى از درختان اراک یا خرما، درختان بسیار درهم پیچیده،[۴] درخت یا درختى که شاخه‌هایش در‌هم پیچیده،[۵] معانى دیگرى است که براى ایکه بیان شده است. در این میان نظرى هم برخلاف موارد پیشگفته، ایکه را نام قریه و شهر دانسته است.[۶]

«الأیْکه» در سوره حجر و سوره ق به همین شکل و در سوره شعراء و سوره ص ‌به شکل «لَئیْکه» کتابت شده و همه قاریان در هر ۴ مورد «اَلأیْکه» قرائت کرده‌اند، مگر قاریان شام و حجاز[۷] که در مورد اخیر «لَیْکه» قرائت کرده‌اند، از این‌رو برخى بین اَیْکه و لَیْکه فرق گذاشته و لَیْکه را نام شهر دانسته[۸] و اَیْکه را درخت یا بیشه؛ ولى ظاهراً قرائت «لَیْکه» خطایى است که بر اثر رسم الخط مصحف پدید آمده است و در قرآن موارد متعددى برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر این که «لَیْکه» اسمى ناشناخته است.[۹]

ابن ‌منظور درباره واژه لَیْکه مى‌گوید: اصل ‌آن الاَیْکه بوده که ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به ‌صورت «اَلْیکه» درآمده و چون همزه اول آن نیز هنگام وصل به کلمه قبل تلفظ نمى‌شده هر دو همزه را در کتابت انداخته[۱۰] و مطابق با تلفظ کتابت کرده‌اند.

اصحاب الایکه در قرآن

عنوان «اصحاب الایکه» ۴ بار در قرآن کریم در آیات ۷۸ سوره حجر/۱۵؛ ۱۷۶، سوره شعراء/۲۶؛ ۱۳، سوره ص/ ۳۸ و ۱۴ سوره ق/ ۵۰ آمده است.

قرآن کریم اصحاب ایکه را امت حضرت شعیب معرفى ‌مى‌کند. (شعراء/ ۲۶، ۱۷۶‌ـ‌۱۷۷) نامیدن آنان به اصحاب ایکه یا از آن رو بوده است که در منطقه‌اى پر آب و درخت با میوه فراوان زندگى مى‌کردند[۱۱] یا از آن رو که ایکه (درختى) را مى‌پرستیدند.[۱۲]

اگر به روایت ترتیب نزولى که زرکشى در البرهان آورده است[۱۳] اعتماد کنیم، براى نخستین بار در سوره ق و در کنار قوم حضرت نوح، اصحاب رسّ، ثمود، عاد، فرعون، اخوان لوط و قوم تُبَّع، از اصحاب الایکه نیز یاد شده و بدون آن که هیچ معرفى از آنان ارائه شود، تنها بر این نکته تأکید شده که آنان پیامبر خود را تکذیب کردند و مستحق وعید الهى شدند: «کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ * وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ * وَأَصْحَابُ الْأَیکةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ کلٌّ کذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ» (ق/۵۰، ۱۲‌ـ‌۱۴). سپس براى بار دوم در سوره ص ‌با همان تعریف مختصر و در کنار همان گروه‌هاى یاد شده از آنان نیز نام برده شده و افزون بر آن، در این ‌سوره مى‌گوید: آنان به تعجیل از خدا مى‌خواستند که پیش از رسیدن روز حساب عذابشان کند: «کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ * وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَیکةِ أُوْلَئِک الْأَحْزَابُ * إِن کلٌّ إِلَّا کذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ * وَمَا ینظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَیحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ * وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ یوْمِ الْحِسَابِ». (ص/۳۸، ۱۲‌ـ‌۱۶)

روشن‌ترین معرفى از اصحاب ایکه در سوره ‌شعراء آمده که به فاصله ۹ سوره پس از سوره ‌ص نازل شده است. در این سوره اصحاب ‌ایکه، قوم شعیب معرفى شده‌اند که پیش ‌از شعیب، دیگر فرستادگان الهى را تکذیب ‌کرده بودند: «کذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیکةِ الْمُرْسَلِینَ» (سوره شعراء/ ۲۶، ۱۷۶) شعیب آنان را به ترس از خدا فرامى‌خواند: «إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیبٌ أَلَا تَتَّقُونَ».(سوره شعراء/ ۲۶، ۱۷۷) و با معرفى خود به ‌عنوان پیامبر امین و درستکار براى آنان، از ایشان مى‌خواست تقواى الهى را رعایت کرده و از او اطاعت کنند: «إِنِّی لَکمْ رَسُولٌ أَمِینٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ».(شعراء/ ۲۶، ۱۷۸‌ـ‌۱۷۹) و اعلام ‌مى‌داشت که در برابر هدایتشان مزدش بر ‌عهده پروردگار جهانیان است و از آنان مزدى نمى‌خواهد: «وَمَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ». (شعراء/۲۶، ۱۸۰)

شاید بتوان از ظاهر آیات بعد استفاده کرد که بزرگترین انحراف اصحاب ایکه، کم‌فروشى بوده است، از این ‌رو شعیب علیه‌السلام ضمن دعوت آن‌ها به کامل دادن پیمانه، آنان را از کم‌فروشى نهى مى‌کرد: «أَوْفُوا الْکیلَ وَلَا تَکونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ» (سوره شعراء/۲۶، ۱۸۱) و از آنان مى‌خواست که با ترازوى درست و کفه‌هاى برابر وزن کنند و از ارزش اموال مردم نکاهند که چنین کارى فساد است و آنان نباید با کم‌فروشى در زمین فساد‌ کنند:[۱۴]«وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ * وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ». (شعراء/۲۶، ۱۸۲ـ۱۸۳) برخى از مفسران فساد مورد اشاره این آیه را به راهزنى، غارت اموال، نابود کردن زراعت[۱۵] و احیاناً قتل[۱۶] تفسیر کرده، این اعمال را نیز از جمله انحراف‌ها و کارهاى نارواى اصحاب ایکه برشمرده‌اند.

اصحاب ایکه در برابر دعوت شعیب ایستادگى و او را جادو شده معرفى کردند و با برابر دانستن شعیب با خودشان، او را در ادعاى رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: «قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ * وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّک لَمِنَ الْکاذِبِینَ» (شعراء/۲۶، ۱۸۵‌ـ‌۱۸۶) و ناباورانه و با استهزا[۱۷] به او پیشنهاد دادند که اگر در ادعایش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود‌آورد: «فَأَسْقِطْ عَلَینَا کسَفًا مِّنَ السَّمَاء إِن کنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ»(سوره شعراء/۲۶، ۱۸۷) اما شعیب با واگذاردن امر آنان به خداوند[۱۸] و این که خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه مى‌کنید، داناتر است یعنى اختیار عذاب به دست من نیست:[۱۹] «قَالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ».(سوره شعراء/۲۶، ۱۸۸)

اصحاب ایکه شعیب را تکذیب کردند و در پى تکذیب آنان، عذاب روزِ سایبان یا ابر آنان را فرو گرفت: «فَکذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یوْمِ الظُّلَّةِ». (شعراء/۲۶، ۱۸۹) روز نزول عذاب بر اصحاب ایکه به «روز بزرگ» وصف شده است: «إِنَّهُ کانَ عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ». (شعراء/۲۶،۱۸۹) درباره کیفیت عذاب اصحاب ایکه روایاتى نقل شده که یادآور شباهت عذاب این قوم با اصحاب مدین است.

گفته شده: پس از آن که حضرت شعیب را تکذیب کردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌اى از آسمان یا ابر[۲۰] بر آنان بیفکند، خداوند ۷ شبانه‌روز گرماى شدیدى را بر آن‌ها مسلط کرد[۲۱] و باد را ساکن گرداند، به ‌گونه‌اى که نفس کشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت. پناه بردن به درون خانه‌ها و سرداب‌ها و استفاده از آب و سایه نیز براى خنک شدن بر آنان سودى نبخشید، آنگاه پس از ۷ روز خداوند ابرى (ظُلّه) به سوى آنان فرستاد. اصحاب ایکه به سوى سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید (صاعقه آنان را فرا‌گرفت) و همه آنان را نابود کرد.[۲۲]

در برخى نقل‌ها تعبیرهاى مبالغه‌آمیزى درباره عذاب نازل شده بر اصحاب ایکه، دیده مى‌شود که مى‌توان آن را تعبیرهایى مَجاز به شمار آورد؛ مانند این که خورشید آنان را بسان ملخى که در ظرف پخته شود، سوزاند.[۲۳] خداوند درى از دوزخ بر روى آنان گشود،[۲۴] آنگاه که اصحاب ایکه زیر آن ابر گرد آمدند چون کوهى بر سر آنان فرود آمد[۲۵] و بر اثر آتشى که از ابر بر آنان بارید همگى خاکستر شدند.[۲۶]

ابن‌کثیر اصحاب مدین و ایکه را یک امت دانسته و با توجه به آیه ۹۱ سوره اعراف/۷ که عذاب اصحاب مدین را رَجفه (زمین لرزه) و آیه ‌۹۴ سوره هود/‌۱۱ که عذاب آنان را صیحه (بانگ شدید) بیان کرده، درباره چگونگى عذاب مى‌گوید: پس از پناه بردن مردم به سایه ابر، شعله‌هاى آتش بر آنان فرو بارید و زمین به لرزه درآمد و صیحه‌اى از آسمان برخاست و همه اصحاب ایکه را که در زیر ابر جاى گرفته بودند نابود کرد.[۲۷]

برخلاف این نقل‌ها و اظهارنظرها، در روایتى از ابن‌عباس در بیان نوع عذاب اصحاب ایکه با احتیاط برخورده شده است. او گفته است: هر کس درباره چگونگى عذاب «یوم‌الظلّه» سخنى گفت او را تکذیب کن.[۲۸] شاید به این سبب که کسى از آنان نجات نیافت، تا چگونگى عذاب را شرح ‌دهد.[۲۹]

سرزمین اصحاب ایکه

آخرین آیاتى که درباره اصحاب ایکه نازل شده، آیات ۷۸‌ـ‌۷۹ سوره حجر/۱۵ است: «وَإِن کانَ أَصْحَابُ الأَیکةِ لَظَالِمِینَ * فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ»؛ و راستى اصحاب ایکه ستمگر بودند پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو (سرزمین اصحاب ایکه و قوم لوط) بر سر راهى آشکار است.

از ذیل این دو آیه برمى‌آید که آثار سرزمین اصحاب ایکه تا زمان نزول قرآن باقى و در کنار بزرگراه عمومى در معرض دید کاروان‌هاى تجارتى مکیان بوده است. در میان مفسران اتفاق نظر است که سرزمین اصحاب ایکه میان مدینه و شام قرار داشته است. برخى آن را نزدیک مدین[۳۰] و برخى دیگر آن را مابین ساحل دریا(ى ‌سرخ) و مدین دانسته‌اند.[۳۱]

یاقوت حموى گفته است: به اعتقاد اهل تبوک، ایکه همان تبوک است که آخرین غزوه رسول خدا صلى الله علیه وآله (غزوه تبوک) در آنجا واقع شد؛ ولى این نظر در کتب تفسیر دیده نشده است، بنابراین ایکه باید همان مدین باشد که مجاور تبوک بوده است.[۳۲]

اصحاب ایکه و اهل مدین

یکى از پرسش‌ها درباره اصحاب ایکه آن است که با توجه به این که پیامبر هر دو قوم در قرآن کریم، حضرت شعیب علیه‌السلام معرفى شده است، آیا آنان یک قوم و ملت بودند که قرآن از آنان با دو عنوان یاد کرده، یا آن که دو قوم و گروه مستقل بودند با پیامبرى مشترک و با اعمالى مشابه و فرجامى تقریباً نزدیک به هم؟ به نظر بیشتر مفسران، اصحاب ایکه غیر از اهل مدین بوده‌اند و شعیبِ پیامبر ابتدا به سوى قوم خودش (اصحاب مدین) مبعوث شد و پس از نابودى آنان رسالت هدایت اصحاب ایکه را بر عهده گرفت؛[۳۳] اما مستند این نظر مفسران، ظاهراً سخن قتاده است که گفته: حضرت شعیب علیه‌السلام به سوى دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ایکه[۳۴] و هر یک از آن دو قوم با عذابى ویژه نابود شد؛[۳۵] در کنار ظاهر آیات که از این دو قوم یاد کرده است. نیز عبدالله ‌بن ‌عمرو از پیامبر صلى الله علیه وآله نقل کرده است که اهل مدین و اصحاب ایکه دو امت بودند که خداوند شعیب را به سوى آنان فرستاد.[۳۶]

در برابر این نظریه، گروهى از مفسران از جمله ابن ‌عباس[۳۷] معتقدند که اصحاب ایکه همان اهل مدین‌اند. ابن کثیر ضمن غریب شمردن ‌روایت عبدالله ‌بن ‌عمرو و تضعیف برخى از روایاتش آن را از اسرائیلیات دانسته و مى‌گوید: عمده‌ترین دلیل نظر اول دو چیز است: الف. خداوند در آیه «وَإِلَى مَدْینَ أَخَاهُمْ شُعَیبًا» (سوره اعراف/۷، ۸۵) شعیب را برادر اهل مدین خوانده، ولى شعیب برادر اصحاب ایکه خوانده نشده است. ب. کیفر اصحاب ایکه را عذاب «یوم الظُلّه» معرفى کرده؛ اما عذاب اهل مدین «رَجْفه» و «صَیْحه» بیان شده است.

آنگاه ابن کثیر در رد این دو دلیل مى‌نویسد: با توجه به این که توصیف اهل مدین به اصحاب ایکه بر اثر پرستش درخت ایکه بود، مناسب نبود شعیب را برادر آنان معرفى کند؛ همچنین تعدد عذاب نیز نشان تعدد امت نیست وگرنه خود اهل مدین نیز باید دو امت شمرده شوند زیرا در سوره اعراف عذاب آنان «رَجْفه» اما در سوره هود «صَیْحه» معرفى شده است.[۳۸]

ابن ‌کثیر مى‌افزاید که اشتراک اهل مدین و اصحاب ‌ایکه در صفت کم‌فروشى شاهدى بر این است که آنان یک امت بودند و با چند گونه عذاب نابود شدند.[۳۹] به این سخن ابن‌کثیر باید افزود که ذکر اصحاب ایکه در کنار قوم نوح، قوم عاد، فرعون، قوم ثمود و قوم لوط در دو سوره ص‌ و سوره ق، بدون آن که در اینجا نامى از اهل مدین برده شود و در مقابل، ذکر اهل مدین در کنار همین پیامبران در دو سوره اعراف و سوره هود، بدون آن که از اصحاب ایکه یاد شود، شاهدى بر یکى بودن اهل مدین و اصحاب ایکه است.

پانویس

  1. جامع‌البیان، مج ‌۸، ج‌ ۱۴، ص‌ ۶۴؛ مقاییس‌اللغه، ج‌ ۱، ص‌ ۱۶۵؛ لسان‌العرب، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۹، «ایک».
  2. تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۰.
  3. لغت نامه، ج‌ ۷، ص‌ ۹۹۲۱؛ ج‌ ۱۳، ص‌ ۱۸۸۵۵.
  4. مقاییس‌اللغه، ج‌ ۱، ص‌ ۱۶۵، «ایک».
  5. التبیان، ج‌ ۶، ص‌ ۳۴۹.
  6. همان، ص‌ ۳۵۰.
  7. مجمع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۳۱۶؛ التیسیر فى القراءات السبع، ص‌ ۱۶۶.
  8. تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۰.
  9. الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۲.
  10. لسان العرب، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۹، «ایک».
  11. جامع البیان، مج‌ ۸، ج‌ ۱۴، ص‌ ۶۴.
  12. قصص‌الانبیاء، ص‌ ۱۷۱.
  13. البرهان فى علوم القرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۱.
  14. المیزان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۳۱۲.
  15. الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۲.
  16. تفسیر بیضاوى، ج‌ ۳، ص‌ ۲۶۳.
  17. کشف الاسرار، ج‌ ۷، ص‌ ۱۴۸.
  18. الکشاف، ج ‌۳، ص‌ ۳۳۳؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌ ۲۴، ص‌ ۱۶۴.
  19. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۱۷، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۱۳.
  20. الکشاف، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۴.
  21. مجمع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۳۱۷.
  22. همان؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۴، ص‌ ۳۵۲؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۱۳.
  23. الدرالمنثور، ج‌ ۶، ص‌ ۳۲۰.
  24. تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۲.
  25. تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۹۲.
  26. همان؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۸۳.
  27. قصص‌الانبیاء، ص‌ ۱۷۷‌ـ‌۱۷۸.
  28. جامع‌البیان، مج‌ ۱۱، ج‌ ۱۹، ص ‌۱۳۵.
  29. کشف الاسرار، ج‌ ۷، ص‌ ۱۴۹.
  30. المیزان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۳۱۲.
  31. الدر المنثور، ج‌ ۶، ص‌ ۳۱۸.
  32. معجم‌البلدان، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۱.
  33. مع الانبیاء، ص‌ ۲۰۳.
  34. جامع‌البیان، مج ‌۸، ج‌ ۱۴، ص ‌۶۴.
  35. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۹۲.
  36. همان، ص‌ ۹۱.
  37. جامع‌البیان، مج ‌۱۱، ج ‌۱۹، ص‌ ۱۳۰‌ـ‌۱۳۱.
  38. قصص‌الانبیاء، ص‌ ۱۷۷‌ـ‌۱۷۸.
  39. همان، ص‌ ۱۷۸.

منابع