آیه 85 سوره اعراف
<<84 | آیه 85 سوره اعراف | 86>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و به اهل مدین برادر آنها شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم، خدای یکتا را بپرستید که شما را جز او خدایی نیست، اکنون از جانب پروردگارتان بر شما برهانی روشن آمد پس در سنجش، کیل و وزن را تمام دهید و به مردم کمفروشی نکنید، و در زمین پس از نظم و اصلاح آن (با آمدن قوانین آسمانی)، به فساد برنخیزید. این کار (یعنی خدا را به یگانگی پرستیدن و با خلق به عدالت کوشیدن و در وزن خیانت نکردن) برای شما بسیار بهتر است اگر (به خدا و روز قیامت) ایمان دارید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مدين: نام شهرى بود كه شعيب بر اهل آن مبعوث شد. اين لفظ ده بار در قرآن مجيد آمده است. در قاموس كتاب مقدس آن را مديان نوشته و گويد: به قول بعضى زمين مديان از خليج عقبه تا موآب و كوه سينا امتداد داشت و گويند از شبه جزيره سينا تا فرات امتداد داشت. على هذا آن نام مملكتى بوده است. در فرهنگ قصص قرآن است: اين شهر در شرق خليج عقبه بوده، مردم آن، عرب و از اولاد اسماعيل عليه السّلام بودند... نام فعلى آن معان است.
شعيب: يكى از پيامبران معروف است، نام مباركش يازده بار در قرآن مجيد آمده است. او به مردم مدين و «ايكه» مبعوث شد. عده اى به او ايمان آوردند و گروهى او را تكذيب كردند. بالاخره مؤمنان نجات يافته، كفار به عذاب الهى گرفتار شدند. او همان است كه دختر خويش را به موسى عليه السّلام تزويج كرد كه در سوره قصص نقل شده و مسلم گرفته اند كه مراد از «شيخ كبير» شعيب است. نام اين پيامبر در تورات فعلى رعوئيل است كه دختر خويش را به موسى داد. (تورات باب 2 آيه 18)
الكيل: كيل: پيمانه كردن و پيمانه. مصدر و اسم هر دو آمده است. مراد، معناى دوم است.
لا تبخسوا: بخس: كم كردن، خواه كمّى باشد، مثل كم كردن از چيزى، خواه كيفى باشد، مثل عيب گذاردن بر چيزى. مراد از آن در آيه، ظاهرا معناى دوم است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «85»
و به سوى (مردم) مَديَن، برادرشان شعيب را (فرستاديم. آن حضرت) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، جز او خدايى براى شما نيست. همانا از طرف پروردگارتان (معجزه و) دليلى روشن برايتان آمده است. پس پيمانه و ترازو را (در داد و ستدها) تمام ادا كنيد و كالاهاى مردم را كم نگذاريد و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد. اين (رهنمودها) برايتان بهتر است، اگر مؤمن باشيد.
نکته ها
اين پنجمين داستان پيامبران در اين سوره است. داستان شعيب عليه السلام در سورههاى متعدّدى از جمله در سوره هود، شعراء نيز بيان شده است.
مَديَن يكى از شهرهاى شام بود كه در جغرافياى امروز، نزديك اردن و نامش معان است، منطقهاى سرسبز، داراى مردمى بتپرست ومرفّه كه در معامله و تجارت كمفروش بودند.
حضرت شعيب عليه السلام بر آنان مبعوث شد، امّا سرانجام آنها به خاطر لجاجت و نافرمانى از او هلاك شدند. سپس آن حضرت بر مردم «ايكه» مبعوث شد و به ارشاد آنان پرداخت، امّا آنها نيز دستورهاى الهى را نپذيرفتند وسرانجام هلاك شدند. كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ ... «1»
البتّه احتمال دارد «مَديَن» همان «ايْكه» باشد، چون ايكه به منطقهى پر درخت و بيشهزار و نخلستان مىگويند. يعنى شهر شعيب دو نام داشته است: مَديَن و ايكه.
«1». شعراء، 176- 189.
جلد 3 - صفحه 112
انسان بىايمان همواره گرفتار انحراف و فساد است، امّا در هر زمانى به گونهاى. مثلًا در زمان حضرت لوط، لواط و فساد اخلاقى و در زمان حضرت شعيب، كم فروشى و فساد اقتصادى رواج داشته است.
پیام ها
1- رفتار حضرت شعيب نسبت به مردم، دلسوزانه و برادرانه بود و شايد نسبتى با اهل مدين داشته است. «أَخاهُمْ شُعَيْباً»
2- تبليغ و تربيت بايد همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قالَ يا قَوْمِ»
3- توحيد و يكتاپرستى، محور دعوت انبياست. اعْبُدُوا اللَّهَ ...
4- معجزه و دليلهاى انبيا، در مسير رشد و تربيت مردم و وابسته به ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
5- پس از شرك و انحراف عقيدتى، انحرافهاى اقتصادى مهمترين مسألهى قوم حضرت شعيب بوده است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... فَأَوْفُوا الْكَيْلَ
6- كمفروشى، تقلّب در معامله، كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم و ايجاد خلل در اقتصاد، حرام و از مصاديق فساد است. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا»
7- پيامبران، بر مسائل اقتصادى جامعه نيز نظارت داشته و درصدد سلامت و بهبود زندگى مردم بودند. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ» دين و برنامههاى آن، از زندگى دنيا جدا نيست.
8- كم كارى هم مثل كم فروشى است، به جاى «أَمْوالَهُمْ» فرمود: «أَشْياءَهُمْ» تا شامل همه چيز بشود.
9- ايمان كامل واقتصاد سالم، تأمينكننده سعادت دنيا وآخرت است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ»
10- هشدار و دستورهاى انبيا، سراسر خير است و موجب سعادت انسان مىشود. «ذلِكُمْ خَيْرٌ»
11- ايمان، ضامن كسب وكار صحيح وعدالت اجتماعى است. لا تَبْخَسُوا النَّاسَ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 113
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم