تحنث: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{عالی}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
  
تَحَنُّث ، سنّتی پیش از بعثت که طی آن پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم هرسال مدتی را در غار حِرا به خلوت و عبادت می گذراند.
+
«تَحَنُّث» به معنای اجتناب از [[گناه]] و [[عبادت]] همراه با خلوت‌نشینی، [[سنت|سنّتی]] پیش از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] است که طی آن [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی اللّه علیه و آله)، هر سال مدتی را در [[غار حِرا]] به خلوت و عبادت می گذراند.
  
حِنْث در لغت به معنای «گناه بزرگ » که شرک از مصادیق آن است ( رجوع کنید به واقعه : 46) و نیز به معنای مرحلة بلوغ و تکلیف ، شکستن سوگند، و میل به حق یا باطل است (فراهیدی ، ج 3، ص 206، ذیل «حنث »؛ ازهری ، ج 4، ص 480، ذیل «حنث »). تحنّث از مادّة حنث ، معنایی مخالف دارد و کاری است که بدان وسیله از گناه دوری جویند و خدا را عبادت کنند (ازهری ، همانجا؛ ابن سیده ، ج 3، ص 223؛ راغب اصفهانی ، ذیل «حنث »). برخی ، تحنّث را تعبّد معنی کرده اند (مثلاً رجوع کنید به بخاری جعفی ، ج 1، ص 3) یا به جای تحنّث ، واژه های تعبّد و نسک را به کار برده اند ( رجوع کنید بهابن اثیر، ج 2، ص 48؛ ذهبی ، ص 129). در پاره ای منابع تاریخی نیز تحنّث برابر با تألُّه (بندگی و پارسایی ) و تبرّر (نیکوکاری ) آمده است (ابن هشام ، ج 1، ص 251؛ بلاذری ، ج 1، ص 84؛ طبری ، ج 2، ص 300).
+
==معنای تحنث==
 +
«حِنْث» در لغت به معنای «[[گناه]] بزرگ» که [[شرک]] از مصادیق آن است<ref>رجوع کنید به [[سوره واقعه]]: ۴۶.</ref> و نیز به معنای مرحله [[بلوغ‌|بلوغ]] و [[تکلیف]]، شکستن [[سوگند]] و میل به [[حق]] یا [[باطل]] است.<ref>فراهیدی، ج۳، ص۲۰۶، ذیل «حنث»؛ ازهری، ج۴، ص۴۸۰، ذیل «حنث».</ref>
  
مجموعاً تحنّث اجتناب از گناه است و این معنای سلبی معمولاً با حالتی روحی ، مانند خلوت نشینی و مراقبت نفس یا نیکوکاری (مثلاً رجوع کنید به ازهری ، ج 4، ص 481)، توأم می شده است ؛ بنابراین تحنّث ، بالملازمه در مفهوم عام عبادت می گنجد و در اصل مترادف تعبّد یا نوع خاصی از عبادت یا تعهد انجام دادن وظیفة عبادی نیست (قس کالدر ، ص 234ـ239).
+
«تحنّث» از مادّه «حنث» معنایی مخالف دارد و کاری است که بدان وسیله از گناه دوری جویند و خدا را [[عبادت]] کنند.<ref>ازهری، همانجا؛ ابن سیده، ج۳، ص۲۲۳؛ راغب اصفهانی، ذیل «حنث».</ref> برخی تحنّث را تعبّد معنی کرده اند<ref>مثلاً رجوع کنید به بخاری جعفی، ج۱، ص۳.</ref> یا به جای تحنّث واژه های تعبّد و نسک را بکار برده اند.<ref>رجوع کنید به ابن اثیر، ج۲، ص۴۸؛ ذهبی، ص۱۲۹.</ref> در پاره ای منابع تاریخی نیز تحنّث برابر با تألُّه (بندگی و پارسایی) و تبرّر (نیکوکاری) آمده است.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۵۱؛ بلاذری، ج۱، ص۸۴؛ طبری، ج۲، ص۳۰۰.</ref>
  
از بعضی روایات برمی آید که پیش از اسلام ، تحنّث در میان قریش شناخته شده بود. به گزارش ابن سعد از واقدی ، کسانی از قریش ماه رمضان را در حرا به تحنّث می گذراندند، در آنجا فقرا را اطعام می کردند و پس از آن به مکه می رفتند و هفت بار کعبه را طواف می کردند (بلاذری ، ج 1، ص 105؛ نیز رجوع کنید بهابن هشام ، همانجا). به گفتة بلاذری ، عبدالمطلب نیای پیامبر این سنّت را در میان قریش پایه گذاری کرد (ج 1، ص 84)، اما ابن هشام تحنّث را استمرار سنّتی حنیفی دانسته است . به گفتة وی (همانجا) تحنّث و تحنّف در عربی به یک معنی (حنیفیّت ) است و تحنّث از ابدال ف به ث ساخته شده است (نیز رجوع کنید بهجوهری ، ج 1، ص 280؛ ابن سیده ، همانجا). در آستانة ظهور اسلام ، چند تن از قریش که حنیف * (جمع : حُنَفا) خوانده شده اند، از برخی عادات قوم خود مانند بت پرستی و خوردن مردار و خون و قربانیانِ بتها پرهیز می کردند، از جمله زیدبن عَمروبن نُفَیل که از مشرکان انتقاد می کرد و برای آنکه از آزار عم خود، خطّاب بن نفیل ، در امان بماند، به کوه حرا پناه می برد (ابن اسحاق ، ص 97؛ ابن هشام ، ج 1، ص 237ـ240، 244ـ247؛ زریاب خویی ، ص 79ـ81)؛ با اینهمه ، گفته می شود که تحنّث پیامبر اکرم نه پیروی از سنّت قریش بوده است و نه پیروی از روش حنفا.
+
در مجموع، تحنّث اجتناب از گناه است و این معنای سلبی معمولاً با حالتی روحی مانند خلوت نشینی و مراقبت نفس یا نیکوکاری <ref>مثلاً رجوع کنید به ازهری، ج۴، ص۴۸۱.</ref>، توأم می شده است. بنابراین تحنّث، بالملازمه در مفهوم عام عبادت می گنجد و در اصل، مترادف تعبّد یا نوع خاصی از عبادت یا تعهد انجام دادن وظیفه عبادی نیست.<ref>قس کالدر، ص۲۳۴ـ۲۳۹.</ref>
  
از بعضی روایات برمی آید که پیامبر اکرم با تفکر و تأمل و فطرت پاک خود از گناهان دوری گزید و در پی مجاهدات و مراقبات و تحنّث به رسالت مبعوث گردید و بار سنگین جاهلیت (وِزر) از دوش او برداشته شد (زریاب خویی ، ص 99ـ101؛ قس سهیلی ، ج 2، ص 390، که حنث را «بار گران » معنی کرده است )؛ ازینرو، برخی ( رجوع کنید به قَسطَلانی ، ج 1، ص 62؛ حلبی ، ج 1، ص 237) تحنّث پیامبر اکرم را تفکر دانسته اند (نیز رجوع کنید به قسطر ، ص 227). بعضی مستشرقان تحنّث را از واژة عبری تِحِنُّت / تِحِنُّث ، به معنای «نیایش و عبادت فردی »، دانسته و هرگونه ارتباط میان تحنّث و تحنّف (حنیفیّت ) را انکار کرده یا پنداشته اند که پیامبر اکرم تحت تأثیر روش راهبان یهودی و مسیحی یا پاره ای تجارب شخصی به تحنّث روی آورده است و ازینرو اساساً در تداول لفظ تحنّث یا رواج این سنّت در میان قریش پیش از اسلام تردید کرده اند (برای آگاهی بیشتر از این آرا و نقد آنها رجوع کنید بههمان ، ص 228ـ231؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل واژه )، اما طبق روایات معتبر تاریخی تحنّث در میان قریش رواج داشته ( رجوع کنید به قسطر، ص 230ـ236) و به گفتة برخی نویسندگان (ابن حزم ، ص 36) تحنّث پیامبر اکرم امری کاملاً بی سابقه و غیرتقلیدی بوده است .
+
==تحنث پیش از اسلام==
 +
از بعضی روایات برمی آید که پیش از [[اسلام]] تحنّث در میان [[قریش]] شناخته شده بود. به گزارش [[محمد بن سعد زهری|ابن سعد]] از [[محمد بن عمر واقدی|واقدی]]، کسانی از قریش ماه [[رمضان]] را در کوه [[غار حرا|حرا]] به تحنّث می گذراندند، در آنجا فقرا را اطعام می کردند و پس از آن به [[مکه]] می رفتند و هفت بار کعبه را [[طواف]] می کردند.<ref>بلاذری، ج۱، ص۱۰۵؛ نیز رجوع کنید به ابن هشام، همانجا.</ref>
  
طبق گفتاری از امام علی علیه السلام ( رجوع کنید به خطبة قاصِعه ؛ نهج البلاغة ، ص 222) پیامبر اکرم پیش از بعثت هر سال مدتی در حرا «مجاور» می شد. به روایت ابن اسحاق ، حضرت رسول چند سالی پیش از بعثت ، بنا به سنّت قریش ، هر سال یک ماه در حرا مجاور می شد و تحنّث می کرد و فقرایی را که پیش او می آمدند، اطعام می کرد و پس از آن به کعبه می رفت و هفت بار یا بیشتر به دور آن طواف می کرد و سپس به خانه باز می گشت ؛ این کار تا بعثت حضرت در ماه رمضان ادامه داشت (ص 101؛ نیز رجوع کنید به ابن هشام ، ج 1، ص 251ـ252؛ طبری ، ج 2، ص 300). بنا بر روایتی از عایشه ، چیزی محبوبتر از تنهایی و گوشه نشینی نزد پیامبر اکرم نبود. آن حضرت در غار حرا خلوت می کرد و شبهایی چند به تحنّث می گذراند، سپس به خانه نزد خدیجه برمی گشت و زاد و توشه ای برای مدتی دیگر برمی داشت تا اینکه سروش حق او را دریافت (ابن سعد، ج 1، قسم 1، ص 129؛ طبری ، ج 2، ص 298؛ بخاری جعفی ، ج 1، ص 3). ظاهراً در نتیجة تحنّث و تفکر و تعمق در بارة جهان و انسان و خالق هستی ، حقایقی بر آن حضرت کشف می شده که انگیزة ادامة تحنّث می گردیده (قس زریاب خویی ، ص 103، 106) و در پی همین تحنّثات ــ که صفای معنوی و روحی بیشتری به دنبال داشته ــ وحی بر پیامبر اکرم نازل شده است (همان ، ص 106). برخی بین دو روایت جمع کرده و گفته اند که پیامبر اکرم پس از چند شب تحنّث که توشه اش تمام می شد، به خانه بازمی گشت و برای چند شب دیگر توشه برمی داشت تا اینکه یک ماه به پایان می رسید (حلبی ، ج 1، ص 236). روایات ، بیشتر بر این دلالت دارند که پیامبر اکرم به تنهایی به تحنّث می رفت (مثلاً رجوع کنید به ابن سعد؛ طبری ؛ بخاری جعفی ؛ ابن حزم ، همانجاها)، ولی در پاره ای اخبار (ابن هشام ، ج 1، ص 252؛ طبری ، ج 2، ص 300؛ مقریزی ، ج 1، ص 12) اشاره شده است که خدیجه همراه او و ظاهراً تا محل تحنّث می رفت یا برای حضرت توشه و آب می برد (رامیار، ص 36)؛ بااینهمه ، از کلام امام علی علیه السلام پیداست که کسی جز وی شاهد تحنّث پیامبر و نزول وحی بر او نبوده است ( رجوع کنید بهنهج البلاغة ، همانجا).
+
به گفته [[احمد بن یحیی بلاذری|بلاذری]]، [[عبدالمطلب]] نیای [[پیامبر اسلام|پیامبر]] این [[سنت|سنّت]] را در میان قریش پایه گذاری کرد،<ref>ج۱، ص۸۴.</ref> اما [[ابن هشام حمیری|ابن هشام]]، تحنّث را استمرار سنّتی حنیفی دانسته است. به گفته وی، تحنّث و تحنّف (حنیفیّت) در عربی به یک معنی است و تحنّث از ابدال حرف «ف» به «ث» ساخته شده است.<ref>نیز رجوع کنید به جوهری، ج۱، ص۲۸۰؛ ابن سیده، همانجا.</ref> در آستانه ظهور اسلام، چند تن از قریش که حنیف (جمع: حُنَفا) خوانده شده اند، از برخی عادات قوم خود مانند [[بت پرستی]] و خوردن مردار و خون و قربانیانِ بتها پرهیز می کردند، از جمله زید بن عَمرو بن نُفَیل که از مشرکان انتقاد می کرد و برای آنکه از آزار عم خود، خطّاب بن نفیل در امان بماند به کوه حرا پناه می برد.<ref>ابن اسحاق، ص۹۷؛ ابن هشام، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۴۰، ۲۴۴ـ۲۴۷؛ زریاب خویی، ص۷۹ـ۸۱</ref> با این همه گفته می شود که تحنّث [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله نه پیروی از سنّت قریش بوده است و نه پیروی از روش حنفا.
  
بنا بر پاره ای روایات ، تحنّث پیامبر اکرم در غار حرا از ده سال قبل از بعثت و مصادف با سال ولادت علی علیه السلام آغاز شد. در این دوره ، پیامبر ندا و نور غیبی و آواز سنگها و درختان را می شنید و پرده از دیدگانش کنار زده می شد ــ که از خوارق عادات و دلایل نبوت پیامبر (اِرهاصات ) به شمار می آید ــ و چنان گذشت تا وحی بر او نازل شد (مجلسی ، ج 39، ص 327ـ 328).
+
==تحنث پیامبر اکرم==
 +
از بعضی روایات برمی آید که [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله با تفکر و تأمل و [[فطرت]] پاک خود از گناهان دوری گزید و در پی مجاهدات و مراقبات و تحنّث به [[نبوت|رسالت]] مبعوث گردید و بار سنگین [[جاهلیت]] (وِزر) از دوش او برداشته شد؛<ref>زریاب خویی، ص۹۹ـ۱۰۱؛ قس سهیلی، ج۲، ص۳۹۰ که حنث را «بار گران» معنی کرده است.</ref> از این رو، برخی<ref>رجوع کنید به قَسطَلانی، ج۱، ص۶۲؛ حلبی، ج۱، ص۲۳۷.</ref> تحنّث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را تفکر دانسته اند.<ref>نیز رجوع کنید به قسطر، ص۲۲۷.</ref>
  
احتمالاً پیامبر پس از بعثت ، تحنّث را که برای دوری از جامعة جاهلی و عادات و رسوم آن انجام می داد (ازهری ، همانجا) ترک کرد و پس از هجرت ، هر سال دهة اول یا دوم و سپس دهة سوم ماه رمضان را در مسجد مدینه اعتکاف * می کرد (کلینی ، ج 4، ص 175؛ بخاری جعفی ، ج 2، ص 255ـ256؛ رامیار، ص 36ـ37).
+
بعضی مستشرقان تحنّث را از واژه عبری «تِحِنُّت/تِحِنُّث» به معنای «نیایش و عبادت فردی» دانسته و هر گونه ارتباط میان تحنّث و تحنّف (حنیفیّت) را انکار کرده یا پنداشته اند که پیامبر اکرم تحت تأثیر روش راهبان [[یهود|یهودی]] و [[مسیحیت|مسیحی]] یا پاره ای تجارب شخصی به تحنّث روی آورده است و از این رو اساساً در تداول لفظ تحنّث یا رواج این سنّت در میان [[قریش]] پیش از [[اسلام]] تردید کرده اند.<ref>برای آگاهی بیشتر از این آرا و نقد آنها رجوع کنید به همان، ص۲۲۸ـ۲۳۱؛ نیز رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه.</ref> اما طبق روایات معتبر تاریخی، تحنّث در میان قریش رواج داشته<ref>رجوع کنید به قسطر، ص۲۳۰ـ۲۳۶.</ref> و به گفته برخی نویسندگان<ref>ابن حزم، ص۳۶.</ref> تحنّث پیامبر اکرم امری کاملاً بی سابقه و غیرتقلیدی بوده است.
  
== منابع ==
+
طبق گفتاری از [[امام علی]] علیه السلام<ref>رجوع کنید به خطبه قاصِعه؛ نهج البلاغة، ص۲۲۲.</ref> پیامبر اکرم پیش از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]، هر سال مدتی در غار [[غار حرا|حرا]] «مجاور» می شد. به روایت [[ابن اسحاق]]، حضرت رسول چند سالی پیش از بعثت بنا به سنّت قریش هر سال یک ماه در حرا مجاور می شد و تحنّث می کرد و فقرایی را که پیش او می آمدند، اطعام می کرد و پس از آن به [[کعبه]] می رفت و هفت بار یا بیشتر به دور آن [[طواف]] می کرد و سپس به خانه بازمی گشت؛ این کار تا بعثت حضرت در ماه [[رمضان]] ادامه داشت.<ref>ص۱۰۱؛ نیز رجوع کنید به ابن هشام، ج۱، ص۲۵۱ـ۲۵۲؛ طبری، ج۲، ص۳۰۰.</ref>
  
*دانشنامه جهان اسلام، جلد ذیل مدخل ''تَحَنُّث'' از محمدرضا ناجی، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام
+
بنابر روایتی از [[عایشه]] چیزی محبوبتر از تنهایی و گوشه نشینی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبود. آن حضرت در حرا خلوت می کرد و شبهایی چند به تحنّث می گذراند، سپس به خانه نزد [[خدیجه کبری|خدیجه]] برمی گشت و زاد و توشه ای برای مدتی دیگر برمی داشت تا این که سروش حق او را دریافت.<ref>ابن سعد، ج۱، قسم۱، ص۱۲۹؛ طبری، ج۲، ص۲۹۸؛ بخاری جعفی، ج۱، ص۳.</ref> ظاهراً در نتیجه تحنّث و تفکر و تعمق درباره جهان و انسان و خالق هستی، حقایقی بر آن حضرت کشف می شده که انگیزه ادامه تحنّث می گردیده<ref>زریاب خویی، ص۱۰۳، ۱۰۶.</ref> و در پی همین تحنّثات ـ که صفای معنوی و روحی بیشتری به دنبال داشته ـ [[وحی]] بر پیامبر اکرم نازل شده است.<ref> همان، ص۱۰۶.</ref> برخی بین دو روایت جمع کرده و گفته اند که پیامبر اکرم پس از چند شب تحنّث که توشه اش تمام می شد، به خانه بازمی گشت و برای چند شب دیگر توشه برمی داشت تا این که یک ماه به پایان می رسید.<ref>حلبی، ج۱، ص۲۳۶.</ref> روایات بیشتر بر این دلالت دارند که پیامبر اکرم به تنهایی به تحنّث می رفت.<ref>مثلاً رجوع کنید به ابن سعد؛ طبری؛ بخاری جعفی؛ ابن حزم، همانجاها.</ref> ولی در پاره ای اخبار<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۵۲؛ طبری، ج۲، ص۳۰۰؛ مقریزی، ج۱، ص۱۲.</ref> اشاره شده است که خدیجه همراه او و ظاهراً تا محل تحنّث می رفت یا برای حضرت توشه و آب می برد؛<ref>رامیار، ص۳۶.</ref> با این همه از کلام امام علی علیه السلام پیداست که کسی جز وی شاهد تحنّث پیامبر و نزول وحی بر او نبوده است.<ref>رجوع کنید به نهج البلاغة، همانجا.</ref>
[[رده:پیامبر اکرم]]
+
 
[[رده:تاریخ پیامبر اسلام]]
+
بنابر پاره ای روایات، تحنّث پیامبر اکرم در غار حرا از ده سال قبل از بعثت و مصادف با سال [[ولادت امام علی علیه السلام|ولادت حضرت علی]] علیه السلام آغاز شد. در این دوره، پیامبر ندا و نور غیبی و آواز سنگها و درختان را می شنید و پرده از دیدگانش کنار زده می شد ـ که از خوارق عادات و دلایل [[نبوت]] پیامبر (اِرهاصات) به شمار می آید ـ تا اینکه وحی بر او نازل شد.<ref>مجلسی، ج۳۹، ص۳۲۷ـ۳۲۸.</ref>
 +
 
 +
احتمالاً پیامبر پس از بعثت، تحنّث را که برای دوری از جامعه [[جاهلیت|جاهلی]] و عادات و رسوم آن انجام می داد،<ref>ازهری، همانجا.</ref> ترک کرد و پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]]، هر سال دهه اول یا دوم و سپس دهه سوم ماه [[رمضان]] را در مسجد [[مدینه]] [[اعتکاف]] می کرد.<ref>کلینی، ج۴، ص۱۷۵؛ بخاری جعفی، ج۲، ص۲۵۵ـ۲۵۶؛ رامیار، ص۳۶ـ۳۷.</ref>
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، جلد ۶، ذیل مدخل "تَحَنُّث" از محمدرضا ناجی.
 +
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 +
[[رده:سنت های پیامبر اکرم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۹


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«تَحَنُّث» به معنای اجتناب از گناه و عبادت همراه با خلوت‌نشینی، سنّتی پیش از بعثت است که طی آن پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله)، هر سال مدتی را در غار حِرا به خلوت و عبادت می گذراند.

معنای تحنث

«حِنْث» در لغت به معنای «گناه بزرگ» که شرک از مصادیق آن است[۱] و نیز به معنای مرحله بلوغ و تکلیف، شکستن سوگند و میل به حق یا باطل است.[۲]

«تحنّث» از مادّه «حنث» معنایی مخالف دارد و کاری است که بدان وسیله از گناه دوری جویند و خدا را عبادت کنند.[۳] برخی تحنّث را تعبّد معنی کرده اند[۴] یا به جای تحنّث واژه های تعبّد و نسک را بکار برده اند.[۵] در پاره ای منابع تاریخی نیز تحنّث برابر با تألُّه (بندگی و پارسایی) و تبرّر (نیکوکاری) آمده است.[۶]

در مجموع، تحنّث اجتناب از گناه است و این معنای سلبی معمولاً با حالتی روحی مانند خلوت نشینی و مراقبت نفس یا نیکوکاری [۷]، توأم می شده است. بنابراین تحنّث، بالملازمه در مفهوم عام عبادت می گنجد و در اصل، مترادف تعبّد یا نوع خاصی از عبادت یا تعهد انجام دادن وظیفه عبادی نیست.[۸]

تحنث پیش از اسلام

از بعضی روایات برمی آید که پیش از اسلام تحنّث در میان قریش شناخته شده بود. به گزارش ابن سعد از واقدی، کسانی از قریش ماه رمضان را در کوه حرا به تحنّث می گذراندند، در آنجا فقرا را اطعام می کردند و پس از آن به مکه می رفتند و هفت بار کعبه را طواف می کردند.[۹]

به گفته بلاذری، عبدالمطلب نیای پیامبر این سنّت را در میان قریش پایه گذاری کرد،[۱۰] اما ابن هشام، تحنّث را استمرار سنّتی حنیفی دانسته است. به گفته وی، تحنّث و تحنّف (حنیفیّت) در عربی به یک معنی است و تحنّث از ابدال حرف «ف» به «ث» ساخته شده است.[۱۱] در آستانه ظهور اسلام، چند تن از قریش که حنیف (جمع: حُنَفا) خوانده شده اند، از برخی عادات قوم خود مانند بت پرستی و خوردن مردار و خون و قربانیانِ بتها پرهیز می کردند، از جمله زید بن عَمرو بن نُفَیل که از مشرکان انتقاد می کرد و برای آنکه از آزار عم خود، خطّاب بن نفیل در امان بماند به کوه حرا پناه می برد.[۱۲] با این همه گفته می شود که تحنّث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه پیروی از سنّت قریش بوده است و نه پیروی از روش حنفا.

تحنث پیامبر اکرم

از بعضی روایات برمی آید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با تفکر و تأمل و فطرت پاک خود از گناهان دوری گزید و در پی مجاهدات و مراقبات و تحنّث به رسالت مبعوث گردید و بار سنگین جاهلیت (وِزر) از دوش او برداشته شد؛[۱۳] از این رو، برخی[۱۴] تحنّث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را تفکر دانسته اند.[۱۵]

بعضی مستشرقان تحنّث را از واژه عبری «تِحِنُّت/تِحِنُّث» به معنای «نیایش و عبادت فردی» دانسته و هر گونه ارتباط میان تحنّث و تحنّف (حنیفیّت) را انکار کرده یا پنداشته اند که پیامبر اکرم تحت تأثیر روش راهبان یهودی و مسیحی یا پاره ای تجارب شخصی به تحنّث روی آورده است و از این رو اساساً در تداول لفظ تحنّث یا رواج این سنّت در میان قریش پیش از اسلام تردید کرده اند.[۱۶] اما طبق روایات معتبر تاریخی، تحنّث در میان قریش رواج داشته[۱۷] و به گفته برخی نویسندگان[۱۸] تحنّث پیامبر اکرم امری کاملاً بی سابقه و غیرتقلیدی بوده است.

طبق گفتاری از امام علی علیه السلام[۱۹] پیامبر اکرم پیش از بعثت، هر سال مدتی در غار حرا «مجاور» می شد. به روایت ابن اسحاق، حضرت رسول چند سالی پیش از بعثت بنا به سنّت قریش هر سال یک ماه در حرا مجاور می شد و تحنّث می کرد و فقرایی را که پیش او می آمدند، اطعام می کرد و پس از آن به کعبه می رفت و هفت بار یا بیشتر به دور آن طواف می کرد و سپس به خانه بازمی گشت؛ این کار تا بعثت حضرت در ماه رمضان ادامه داشت.[۲۰]

بنابر روایتی از عایشه چیزی محبوبتر از تنهایی و گوشه نشینی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبود. آن حضرت در حرا خلوت می کرد و شبهایی چند به تحنّث می گذراند، سپس به خانه نزد خدیجه برمی گشت و زاد و توشه ای برای مدتی دیگر برمی داشت تا این که سروش حق او را دریافت.[۲۱] ظاهراً در نتیجه تحنّث و تفکر و تعمق درباره جهان و انسان و خالق هستی، حقایقی بر آن حضرت کشف می شده که انگیزه ادامه تحنّث می گردیده[۲۲] و در پی همین تحنّثات ـ که صفای معنوی و روحی بیشتری به دنبال داشته ـ وحی بر پیامبر اکرم نازل شده است.[۲۳] برخی بین دو روایت جمع کرده و گفته اند که پیامبر اکرم پس از چند شب تحنّث که توشه اش تمام می شد، به خانه بازمی گشت و برای چند شب دیگر توشه برمی داشت تا این که یک ماه به پایان می رسید.[۲۴] روایات بیشتر بر این دلالت دارند که پیامبر اکرم به تنهایی به تحنّث می رفت.[۲۵] ولی در پاره ای اخبار[۲۶] اشاره شده است که خدیجه همراه او و ظاهراً تا محل تحنّث می رفت یا برای حضرت توشه و آب می برد؛[۲۷] با این همه از کلام امام علی علیه السلام پیداست که کسی جز وی شاهد تحنّث پیامبر و نزول وحی بر او نبوده است.[۲۸]

بنابر پاره ای روایات، تحنّث پیامبر اکرم در غار حرا از ده سال قبل از بعثت و مصادف با سال ولادت حضرت علی علیه السلام آغاز شد. در این دوره، پیامبر ندا و نور غیبی و آواز سنگها و درختان را می شنید و پرده از دیدگانش کنار زده می شد ـ که از خوارق عادات و دلایل نبوت پیامبر (اِرهاصات) به شمار می آید ـ تا اینکه وحی بر او نازل شد.[۲۹]

احتمالاً پیامبر پس از بعثت، تحنّث را که برای دوری از جامعه جاهلی و عادات و رسوم آن انجام می داد،[۳۰] ترک کرد و پس از هجرت، هر سال دهه اول یا دوم و سپس دهه سوم ماه رمضان را در مسجد مدینه اعتکاف می کرد.[۳۱]

پانویس

  1. رجوع کنید به سوره واقعه: ۴۶.
  2. فراهیدی، ج۳، ص۲۰۶، ذیل «حنث»؛ ازهری، ج۴، ص۴۸۰، ذیل «حنث».
  3. ازهری، همانجا؛ ابن سیده، ج۳، ص۲۲۳؛ راغب اصفهانی، ذیل «حنث».
  4. مثلاً رجوع کنید به بخاری جعفی، ج۱، ص۳.
  5. رجوع کنید به ابن اثیر، ج۲، ص۴۸؛ ذهبی، ص۱۲۹.
  6. ابن هشام، ج۱، ص۲۵۱؛ بلاذری، ج۱، ص۸۴؛ طبری، ج۲، ص۳۰۰.
  7. مثلاً رجوع کنید به ازهری، ج۴، ص۴۸۱.
  8. قس کالدر، ص۲۳۴ـ۲۳۹.
  9. بلاذری، ج۱، ص۱۰۵؛ نیز رجوع کنید به ابن هشام، همانجا.
  10. ج۱، ص۸۴.
  11. نیز رجوع کنید به جوهری، ج۱، ص۲۸۰؛ ابن سیده، همانجا.
  12. ابن اسحاق، ص۹۷؛ ابن هشام، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۴۰، ۲۴۴ـ۲۴۷؛ زریاب خویی، ص۷۹ـ۸۱
  13. زریاب خویی، ص۹۹ـ۱۰۱؛ قس سهیلی، ج۲، ص۳۹۰ که حنث را «بار گران» معنی کرده است.
  14. رجوع کنید به قَسطَلانی، ج۱، ص۶۲؛ حلبی، ج۱، ص۲۳۷.
  15. نیز رجوع کنید به قسطر، ص۲۲۷.
  16. برای آگاهی بیشتر از این آرا و نقد آنها رجوع کنید به همان، ص۲۲۸ـ۲۳۱؛ نیز رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه.
  17. رجوع کنید به قسطر، ص۲۳۰ـ۲۳۶.
  18. ابن حزم، ص۳۶.
  19. رجوع کنید به خطبه قاصِعه؛ نهج البلاغة، ص۲۲۲.
  20. ص۱۰۱؛ نیز رجوع کنید به ابن هشام، ج۱، ص۲۵۱ـ۲۵۲؛ طبری، ج۲، ص۳۰۰.
  21. ابن سعد، ج۱، قسم۱، ص۱۲۹؛ طبری، ج۲، ص۲۹۸؛ بخاری جعفی، ج۱، ص۳.
  22. زریاب خویی، ص۱۰۳، ۱۰۶.
  23. همان، ص۱۰۶.
  24. حلبی، ج۱، ص۲۳۶.
  25. مثلاً رجوع کنید به ابن سعد؛ طبری؛ بخاری جعفی؛ ابن حزم، همانجاها.
  26. ابن هشام، ج۱، ص۲۵۲؛ طبری، ج۲، ص۳۰۰؛ مقریزی، ج۱، ص۱۲.
  27. رامیار، ص۳۶.
  28. رجوع کنید به نهج البلاغة، همانجا.
  29. مجلسی، ج۳۹، ص۳۲۷ـ۳۲۸.
  30. ازهری، همانجا.
  31. کلینی، ج۴، ص۱۷۵؛ بخاری جعفی، ج۲، ص۲۵۵ـ۲۵۶؛ رامیار، ص۳۶ـ۳۷.

منابع

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام