جامعیت مقاله متوسط
سیر منطقی به صورت کامل رعایت نشده
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

یوشع بن نون: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} حضرت یوشع بن نون از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین حضر...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
حضرت یوشع بن نون از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین حضرت موسی علیه السلام و از فرزندان افرائیم بن یوسف بود.
+
'''«یوشع بن نون»''' علیه‌السلام، وصیّ و جانشین [[حضرت موسی]] علیه‌السلام است که پس از آن حضرت، مدت سی سال پیامبر قوم [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] بود. در زمان یوشع و به رهبری او، بنی‌اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین [[فلسطین]] را فتح کردند.
  
== محل تولد و زندگی ==
+
==نسب یوشع بن نون==
 +
نسب یوشع بن نون علیه السلام مطابق با آنچه در «[[منتهی الارب (کتاب)|منتهی الارب]]» آمده چنین است: "یوشع ابن نون بن افراهم بن یوسف بن [[حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب]] علیه السلام".<ref>نقل از لغت نامه دهخدا</ref> بنابراین او نوه افراهم (یا افرائیم) فرزند [[حضرت يوسف علیه السلام|حضرت یوسف]] علیه السلام است.
  
احتمالا متولد شده در جوشن مصر- سرزمین کنعان (اسرائیل فعلی) - جلجال - شکیم
+
==یوشع در زمان حضرت موسی==
 +
یوشع بن نون علیه السلام از جمله بزرگان، علما و افراد با [[ایمان]] قوم [[بنی اسرائیل]] به شمار می‌آید.
  
== زمان حیات ==
+
خداوند از [[حضرت موسی]] علیه السلام و قوم او خواست تا به [[ارض مقدس]] رفته و با "[[عمالقه]]" نبرد کنند. اما قوم بنی اسرائیل به حضرت موسی اعتنا نکرده و گفتند تو تنها به جنگ عمالقه برو؛ پس خداوند آنها را در آن بیابان سرگردان نمود. تنها "یوشع" علیه السلام و افراد قلیلی بودند که حاضر به یاری و تبعیت از حضرت موسی علیه السلام شدند.
  
حدودا بین سالهای 1490 تا سال 1380 قبل از میلاد عیسای مسیح
+
مطابق با روایتی از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام، او یکی از دو نفری بوده که در آیه 23 [[سوره مائده]] مورد اشاره قرار گرفته است و آنان مردم را به مبارزه با عمالقه تشویق می کردند:<ref>تفسير العياشى، ج‏1، ص 303</ref> {{متن قرآن|«{{آیه|5|23}}»}}؛ دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید که اگر از آنجا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید.
  
== اصل و نسب او ==
+
از باب اول سِفر تثنیه [[تورات]] کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر "یوشع بن نون" و "کالب بن‌ یوفنا" بوده است.<ref>تفسير نمونه، ناصر مکارم شیرازی</ref>
  
یوشع فرزند نون، نون از افرایم، افرایم فرزند یوسف، یوسف فرزند یعقوب، یعقوب فرزند اسحاق، اسحاق فرزند ابراهیم، ابراهیم فرزند تارح، تارح فرزند ناحور، ناحور از نسل سام، سام فرزند نوح، نوح از نسل خنوخ ،خنوخ از نسل انوش، انوش فرزند شیث و شیث فرزند آدم و آدم توسط دستهای خدای زنده و بزرگ خلق شد.  
+
همچنین مفسران در [[تفسیر]] آیه 60 [[سوره کهف]] در داستان [[حضرت موسی]] و [[حضرت خضر علیه السلام|خضر]] علیهما السلام، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب حضرت موسی دانسته اند.<ref>تفسير نورالثقلين، حویزی</ref> خداوند در این [[آیه]] می فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|18|60}}»}}؛ و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هرچند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم.
  
پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، کار بنی اسرائیل را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند. بنا به کتاب مقدس وی از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین موسی بود. عبور بنی اسرائیل از رود اردن تحت فرماندهی وی انجام گردید. صحیفه یوشع نیز منسوب به اوست. او از نسل افرایم فرزند یوسف بود و جزء ۱۲ نفری بود که موسی برای بازرسی سرزمین موعود فرستاد.و پس از بازگشت به همراه کالیب تنها کسانی در میان بنی اسرائیل بودند که آماده جنگ برای فتح سرزمین موعود بودند. ولی چون قوم از جنگ برای خدا ترسیدند و از دستور خدا سر باز زدند و قصد سنگسار آنها و موسی را کردند خدا آنها را چهل سال در صحرا سرگردان کرد. و پس از آن از میان ۶۰۰ هزار مرد بالای بیست سال بنی اسرائیل، کالیب و یوشع، تنها کسانی بودند که به کنعان وارد شدند. مشابه همین داستان بدون ذکر نام یوشع و با اشاره به دو نفری که قوم خود را به جنگ دعوت می کردند عینا در قرآن (کتاب دینی مسلمانان) نیز آمده است. البته به عقیده مسلمانان، طبق حدیثی از «محمد بن عبدالله» هم، ضمن یادآوری این مطلب، از جمعیت ۶۰۰ هزار نفری بنی اسرائیل و نام یوشع بن نون و کالب بن یافنا به عنوان تنها دو نفری که غیر از موسی و هارون دعوت خدا را پذیرفته اند سخن رفته است. در قرآن از جوانی که در زمان ملاقات با خضر همراه موسی بوده است یاد شده است که به عقیده بسیاری از مفسرین اسلام او یوشع بن نون بوده است. همچنین در برخی احادیث نام دیگر یوشع بن نون، ذو الکفل گفته شده است که دو بار در قرآن آمده است.در احادیث اسلامی یوشع بن نون از جمله کسانی است که در زمان ظهور مهدی رجعت کرده و مانند عیسی در کنار او خواهد بود.  
+
[[علامه طباطبایی]] می فرماید: درباره آن جوانى (فَتی) که همراه موسى علیه السلام بوده، بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده و این معنا را روایات هم تأیید مى کند.<ref>الميزان فی تفسير القرآن، ج‏13، ص338</ref>
  
== یوشع در قرآن کریم ==
+
==یوشع پس از حضرت موسی==
  
در قرآن مجید نام یوشع ذکر نشده است؛ ولی مفسران و محققان، در تفسیر آیه های 12 و 23سوره مائده و آیه 60 سوره کهف به داستان زندگی او پرداخته و این آیات را منطبق بر یوشع دانسته اند:
+
مطابق با روایات، [[حضرت موسی]] علیه السلام پیش از وفات، یوشع بن نون را وصیّ خویش قرار داد.<ref>تفسير العياشى، ج‏2، ص330</ref> و [[الواح موسی|الواح مقدسی]] که بر او نازل شده بود به همراه زره خود و علامت های [[نبوت]] در صندوقی که مادرش او را در آن گذاشته و در دریا رها کرده بود، قرار داده آنها را به یوشع سپرد.<ref>بحارالانوار، مجلسی، ج13، ص439</ref>
  
در تفسیر آیه 12 [[سوره مائده]] چنین آمده است: «و بعثنا منهم اثنى عشر نقیبا» ترجمه: و از میان آنان دوازده سالار گماشتم. موسی علیه السلام به فرمان خداوند دوازده سالار و نقیب را از میان اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل برگزید تا از اخبار سرزمین شام یا سرزمین مقدس و مردم ستمگر آن پرس و جو کنند. موسی علیه السلام آن دوازده تن را به آن سامان اعزام کرد. یوشع بن نون از زمره آن دوازده نقیب بود که سرانجام فتح آن دیار نیز به دست وی صورت پذیرفت. " نقیب" در اصل از ماده" نقب" (بر وزن نقد) گرفته شده که بمعنى روزنه هاى وسیع، مخصوصا راههاى زیر زمینى میباشد، و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب مى گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویى در میان آنها نقبى ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده، و گاهى" نقیب" به کسى گفته میشود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرف و وسیله شناسایى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص عنوان " مناقب" اطلاق مى شود، بخاطر آن است که با فحص و کنجکاوى باید از آنها آگاه گشت.بعضى از مفسران نقیب را در آیه فوق تنها بمعنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته اند، ولى این معنى بسیار بعید بنظر مى رسد، زیرا آنچه از تاریخ و حدیث استفاده مى شود، آن است که نقباى بنى اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند، در تفسیر روح المعانى از ابن عباس چنین نقل شده که: «انهم کانوا وزراء و صاروا انبیاء بعد ذلک» :" نقباى بنى اسرائیل، وزیران موسى بودند و بعد به مقام نبوت رسیدند". علامه طباطبایی می فرماید: على الظاهر منظور از این دوازده نقیب دوازده رئیس است، که هر یک بر یکى از اسباط دوازده گانه بنى اسرائیل ریاست داشتند، و به منزله والى بر آنان بودند، کارهاى آنان را فیصله مى دادند، و نسبتى که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنى اسرائیل داشتند نظیر نسبتى بوده که اولى الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیاى آنان بودند، چیزى که هست خود آنان وحیى از آسمان نمى گرفتند و شریعتى را تشریع نمى کردند، و کار وحى و تشریع شرایع تنها به عهده موسى بود.  
+
حضرت یوشع پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، و کار [[بنی اسرائیل]] را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین [[فلسطین]] را فتح کردند و یوشع آن را میان [[اسباط]] بنی‌اسرائیل تقسیم کرد.
همچنین در آیه 23 همین سوره این گونه ذکر شده: «قال رجلان من الذین یخافون أنعم الله علیهما ادخلوا علیهم الباب فإذا دخلتموه فإنکم غلبون و على الله فتوکلوا إن کنتم مؤمنین» ترجمه: دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید، که اگر از آن جا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید (مائده، 23). در باره اینکه این دو نفر چه کسانى بوده اند غالب مفسران نوشته اند که آنها" یوشع بن نون" و" کالب بن یوفنا" (یفنه) بوده اند که از نقباى دوازده گانه بنى اسرائیل محسوب می شدند. از باب اول سفر تثنیه تورات کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر" یوشع" و" کالیب" بوده است.
+
==دعای منسوب به یوشع بن نون==
هم چنین در تفسیر آیه 60 سوره کهف در داستان موسی و خضر، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی علیه السلام دانسته اند. خداوند در این آیه می فرماید: «و إذ قال موسى لفتئه لا أبرح حتى أبلغ مجمع البحرین أو أمضى حقبا» ترجمه: و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم (کهف،60) منظور از" فتاه" در اینجا طبق گفته بسیارى از مفسران، و بسیارى از روایات،" یوشع بن نون" مرد رشید و شجاع و با ایمان بنى اسرائیل است، و تعبیر به " فتى" (جوان) ممکن است به خاطر همین صفات برجسته، و یا به خاطر خدمت به موسى و همراهى و همگامى با او بوده باشد. علامه طباطبایی می فرماید: درباره آن جوانى که همراه موسى (ع) بوده بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده، و این معنا را روایات هم تایید مى کند. و بعضى گفته اند: از این جهت" فتى" نامیده شده که همواره در سفر و حضر همراه او بوده است، و یا از این جهت بوده که همواره او را خدمت مى کرده است.
+
[[شیخ عباس قمی]] در رساله باقیات الصالحات کتاب «[[مفاتیح الجنان]]»، ذیل باب اول (اعمال شب و روز) و فصل ششم (دعاهایی که در ساعات روز باید خواند) می گوید:  
  
== یوشع در روایات ==
+
به [[سند حدیث|سند]] معتبر از [[امام رضا]] علیه السلام منقول است که شخصى از اصحاب [[رسول خدا]] صلى الله علیه وآله نامه اى را یافت و به خدمت آن حضرت آورد. پس رسول اکرم فرمود که همه اصحاب حاضر شوند، سپس بر منبر برآمد و فرمود که این نامه اى است که یوشع بن نون وصىّ موسى علیه السلام نوشته است و مضمون نامه این بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بدرستى که پروردگار شما به شما دوست و مهربان است. بدرستى که بهترین بندگان پرهیزکار گمنام است و بدترین خلق کسى است که انگشت نماى مردم باشد به ریاست باطل. پس کسى که خواهد به او ثواب کامل داده شود و [[شکر]] نعمتهاى خدا کرده باشد، در هر روز این [[دعا]] بخواند: «سُبْحانَ اللَّهِ کَما یَنْبَغى لِلَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ کَما یَنْبَغى لِلَّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ کَما یَنْبَغى لِلَّهِ وَ لا حَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ وَ عَلَى جَمیعِ الْمُرْسَلینَ وَالنَّبِیّینَ حَتّى یَرْضَى اللَّهُ»؛ منزه است خدا چنانچه سزاوار است و ستایش از آن خدا است چنانچه شایسته است و معبودى جز او نیست چنانچه شایدش و جنبش و نیرویى نیست جز به خدا و درود خدا بر محمد و خاندانش آن پیامبر امى و بر همه رسولان و پیمبران تا آنجا که خدا خوشنود گردد.<ref>مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی</ref>
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*[http://www.tahoor.com/fa/Article/View/113345 "یوشع بن نون"، دائرةالمعارف طهور]، بازیابی: 2 مرداد 1397.
 +
*[http://www.porsemanequran.com/content/%DB%8C%D9%88%D8%B4%D8%B9-%D8%A8%D9%86-%D9%86%D9%88%D9%86 "یوشع بن نون"، سایت پرسمان قرآنی].
 +
*[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,4773 "ارض مقدس"، دانشنامه موضوعی قرآن]، علی معموری، تاریخ بازیابی: ۷ مهر ۱۳۹۲.
 +
*[https://ahlolbait.com/content/2918/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C%D9%88%D8%B4%D8%B9-%D8%A8%D9%86-%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%B4%DA%A9%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%AF%D8%A7 "نامه یوشع بن نون"، مؤسسه اهل‌البیت].
 +
{{پیامبران}}
 +
{{قرآن}}
  
طبق نقل مشهور، موسى (ع) در وادى تیه از دنیا رفت و پس از وفات او، نبوت به وصى آن حضرت یوشع بن نون که از اولاد افرائیم بن یوسف بود منتقل شد.در حدیث آمده ا ست که حضرت موسی در مرگ هارون گریبان پاره کرد. حضرت موسی (ع) پیش از وفاتش، حضرت یوشع بن نون را وصی خود ساخت. موسى در واپسین روزهاى عمر خود الواح مقدس را که احکام خدا بر آن نوشته شده بود به ضمیمه زره خود و یادگارهاى دیگرى در آن نهاد، و به وصى خویش سپرد. یوشع بن نون در 97 سالگی به وصایت رسید. یوشع، بنى اسرائیل را به جنگ عمالقه برد و پس از مدتى که با آن ها جنگید، خداى تعالى پیروزى ار نصیب او فرمود و شهر اریحا را فتح کرد و بنى اسرائیل را در آن شهر سکونت داد.
 
در روایتى آمده است که یوشع بن نون سى سال پس از موسى زنده بود و در این مدت سر و سامانى به کار بنى اسرائیل داد و با دشمنان آن ها جنگید و همه را قلع و قمع کرد و سرزمین فلسطین و شامات را میان آن ها تقسیم نمود. از جمله کسانى که بر ضد او قیام کردند، صفورا همسر موسى بود که جمعى از بنى اسرائیل را با خود همراه کرد و به جنگ یوشع آمد، ولى شکست خورد و اسیر گردید، اما یوشع با کمال بزرگوارى با او رفتار کرد و او را به خانه خود بازگرداند،نظیر آن چه در جنگ جمل اتفاق افتاد.
 
 
== جنگ یوشع بن نون با بلعم بن باعور ==
 
 
ضمن داستان جنگ هاى یوشع بن نون با دشمنان بنى اسرائیل، نام بلعم بن باعور در تواریخ و پاره اى از روایات ذکر شده و جمعى از مفسران آیات سوره اعراف را نیز به او تفسیر کرده اند.خداى تعالى در آن سوره در دو آیه پیغمبر بزرگوار خود را مخاطب ساخته مى فرماید: بخوان برایش حکایت آن کسى را که آیات خود را بدو یاد دادیم و از آن ها بیرون شد و از شیطان پیروى کرد و از گمراهان گردید و اگرمى خواستیم او را به وسیله آن آیات بالا مى بردیم، ولى او به دنیا گرایید و از هواى نفس خود پیروى کرد. حکایت سگى است که اگر بر او حمله کنى پارس کند و اگر واگذاریش پارس کند. این است حکایت مردمى که آیات ما را تکذیب کنند. این داستان را بر ایشان بخوان شاید اندیشه کنند. صاحب کامل التواریخ طبق نظر آن ها که گفته اند موسى از دنیا نرفت تا وقتى که اریحا فتح شد، نقل مى کند که موسى از تنه خارج شد و به سوى شهر اریحا حرکت کرد و پیشاپیش لشکرش یوشع بن نون و کالب بن یوفنا بودند. هنگامى که به شهر اریحا رسیدند، جباران شهر به نزد بلعم بن باعور که از اولاد لوط بود رفتند و بدو گفتند: موسى آمده تا با ما بجنگد و ما را از شهر و دیارمان بیرون کند. تو آن ها را نفرین کن. بلعم که اسم اعظم خدا را مى دانست - به ایشان گفت: پیغمبر خدا و مردمان باایمان را نفرین کنم با این که فرشتگان الهى همراه ایشان هستند؟ آن ها اصرار کردند ولى او امتناع ورزید تا آن که نزد همسرش آمدند و هدیه اى براى آن زن آوردند و از او خواستند تا به هر ترتیبى شده شوهرش را با این کار موافق سازد تا به موسى و لشکریانش نفرین کند. زن با اصرار عجیبى او ار حاضر کرد.
 
بلعم برخاست و سوار بر الاغ خود شد تا ره کوهى که مشرف بر بنى اسرائیل بود برود و در آن جا نفرین کند. مقدارى که راه رفت، الاغ از حرکت ایستاد و روى زمین خوابید. بلعم پیاده شد و چندان او را بزد که از جا برخاست، ولى هنوز چند قرمى نرفته بود که دوباره خوابید وقتى براى بار سوم نیز این واقعه تکرار شد، خداوند آن حیوان را به زبان آورد و به بلعم گفت: واى بر تو اى بلعم! به کجا مى روى؟ مگر فرشتگان را نمى بینى که مرا باز مى گردانند. بلعم باز هم اعتنایى نکرد و هم چنان پیش رفت تا مشرف بر بنى اسرائیل گردید و خواست نفرین کند، ولى نتوانست. هرگاه مى خواست بر آن ها نفرین کند، زبانش به دعا بازمى گشت تا وقتى که زبان از کامش خارج شد و دانست که این کار میسر نیست. آن وقت بود که به قوم خود گفت: اکنون دیگر دنیا و اخرتم تباه شد و کارى از من ساخته نیست و راهى جز مکر و حیل به آن هابه جاى نمانده. سپس به آن ها دستور داد: زنان را آرایش کنید و کالاهایى به دست آن ها بدهید و به عنوان فروش ‍ کالا به میان لشکر موسى بفرستید و به ایشان سفارش کنید اگر مردى از لشکریان موسى خواست با آن ها درآمیزد و زنا کند، ممانعت نکنند، زیر اگر یکى از آن ها زنا کند و با زنى درآمیزد، هلاک مى شوند و شرشان از شما برطرف مى شود. پس زنان را آراستند و اجناسى به عنوان فروش به دستشان دادند و به میان لشکر موسى فرستادند. زمرى بن شلوم که رئیس شمعون بن یعقوب بود یکى از زن ها را گرفت و به نزد موسى آورد و گفت: به عقیده تو این زن بر من حرام است، ولى به خدا ما از تو اطاعت نمى کنیم. سپس آن زن را به خیمه خود برد و با او زنا کرد. در این وقت بود که خداوند طاعون را بر او مسلط کرد و در یک ساعت بیست هزار یا هفتاد هزار نفرشان هلاک شدند.
 
تا سرانجام فنحاص بن عیزار بن هارون که امیر لشکریان موسى بود بیامد و چون از موضوع مطلع گشت، خشمناک شد و یک سره به خیمه زمرى بن شلوم رفت و او را با زى که در خیمه اش بود بکشت و و طاعون برطرف گردید. از راوندى هم در قصص الانبیاء حدیثى نظیر داستان فوق با مختصر اختلاف و اختصار بیشترى نقل شده، ولى به جاى حضرت موسى نام یوشع بن نون ذکر شده است، چنان که مسعودى نیز در اثبات الوصیه به همین گونه نقل کرده است. مورخان عمر یوشع بن نون را 126 یا 120سال نوشته اند و قبر او را برخى از تواریخ، در کوه افرائیم و در فلسطین ذکر کرده اند.
 
 
== منابع ==
 
دائرة المعارف طهور(با اندکی تلخیص) قسمت های
 
[http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=13345 1]
 
و
 
[http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=13346 2]
 
[[رده:قصه‌های قرآنی]]
 
 
[[رده:پیامبران]]
 
[[رده:پیامبران]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= متوسط
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۶

«یوشع بن نون» علیه‌السلام، وصیّ و جانشین حضرت موسی علیه‌السلام است که پس از آن حضرت، مدت سی سال پیامبر قوم بنی‌اسرائیل بود. در زمان یوشع و به رهبری او، بنی‌اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند.

نسب یوشع بن نون

نسب یوشع بن نون علیه السلام مطابق با آنچه در «منتهی الارب» آمده چنین است: "یوشع ابن نون بن افراهم بن یوسف بن یعقوب علیه السلام".[۱] بنابراین او نوه افراهم (یا افرائیم) فرزند حضرت یوسف علیه السلام است.

یوشع در زمان حضرت موسی

یوشع بن نون علیه السلام از جمله بزرگان، علما و افراد با ایمان قوم بنی اسرائیل به شمار می‌آید.

خداوند از حضرت موسی علیه السلام و قوم او خواست تا به ارض مقدس رفته و با "عمالقه" نبرد کنند. اما قوم بنی اسرائیل به حضرت موسی اعتنا نکرده و گفتند تو تنها به جنگ عمالقه برو؛ پس خداوند آنها را در آن بیابان سرگردان نمود. تنها "یوشع" علیه السلام و افراد قلیلی بودند که حاضر به یاری و تبعیت از حضرت موسی علیه السلام شدند.

مطابق با روایتی از امام باقر علیه السلام، او یکی از دو نفری بوده که در آیه 23 سوره مائده مورد اشاره قرار گرفته است و آنان مردم را به مبارزه با عمالقه تشویق می کردند:[۲] «قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»؛ دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید که اگر از آنجا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید.

از باب اول سِفر تثنیه تورات کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر "یوشع بن نون" و "کالب بن‌ یوفنا" بوده است.[۳]

همچنین مفسران در تفسیر آیه 60 سوره کهف در داستان حضرت موسی و خضر علیهما السلام، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب حضرت موسی دانسته اند.[۴] خداوند در این آیه می فرماید: «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا»؛ و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هرچند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم.

علامه طباطبایی می فرماید: درباره آن جوانى (فَتی) که همراه موسى علیه السلام بوده، بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده و این معنا را روایات هم تأیید مى کند.[۵]

یوشع پس از حضرت موسی

مطابق با روایات، حضرت موسی علیه السلام پیش از وفات، یوشع بن نون را وصیّ خویش قرار داد.[۶] و الواح مقدسی که بر او نازل شده بود به همراه زره خود و علامت های نبوت در صندوقی که مادرش او را در آن گذاشته و در دریا رها کرده بود، قرار داده آنها را به یوشع سپرد.[۷]

حضرت یوشع پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، و کار بنی اسرائیل را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند و یوشع آن را میان اسباط بنی‌اسرائیل تقسیم کرد.

دعای منسوب به یوشع بن نون

شیخ عباس قمی در رساله باقیات الصالحات کتاب «مفاتیح الجنان»، ذیل باب اول (اعمال شب و روز) و فصل ششم (دعاهایی که در ساعات روز باید خواند) می گوید:

به سند معتبر از امام رضا علیه السلام منقول است که شخصى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله نامه اى را یافت و به خدمت آن حضرت آورد. پس رسول اکرم فرمود که همه اصحاب حاضر شوند، سپس بر منبر برآمد و فرمود که این نامه اى است که یوشع بن نون وصىّ موسى علیه السلام نوشته است و مضمون نامه این بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بدرستى که پروردگار شما به شما دوست و مهربان است. بدرستى که بهترین بندگان پرهیزکار گمنام است و بدترین خلق کسى است که انگشت نماى مردم باشد به ریاست باطل. پس کسى که خواهد به او ثواب کامل داده شود و شکر نعمتهاى خدا کرده باشد، در هر روز این دعا بخواند: «سُبْحانَ اللَّهِ کَما یَنْبَغى لِلَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ کَما یَنْبَغى لِلَّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ کَما یَنْبَغى لِلَّهِ وَ لا حَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ وَ عَلَى جَمیعِ الْمُرْسَلینَ وَالنَّبِیّینَ حَتّى یَرْضَى اللَّهُ»؛ منزه است خدا چنانچه سزاوار است و ستایش از آن خدا است چنانچه شایسته است و معبودى جز او نیست چنانچه شایدش و جنبش و نیرویى نیست جز به خدا و درود خدا بر محمد و خاندانش آن پیامبر امى و بر همه رسولان و پیمبران تا آنجا که خدا خوشنود گردد.[۸]

پانویس

  1. نقل از لغت نامه دهخدا
  2. تفسير العياشى، ج‏1، ص 303
  3. تفسير نمونه، ناصر مکارم شیرازی
  4. تفسير نورالثقلين، حویزی
  5. الميزان فی تفسير القرآن، ج‏13، ص338
  6. تفسير العياشى، ج‏2، ص330
  7. بحارالانوار، مجلسی، ج13، ص439
  8. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی

منابع

پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن