لیلة المبیت: تفاوت بین نسخهها
(تبدیل یاء عربی به فارسی) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال 1 هجری قمری}} | {{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال 1 هجری قمری}} | ||
− | + | لیلة المبیت شبی است که [[حضرت علی علیه السلام]] به جای [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]] در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد واز مكه به مدینه هجرت بنماید. این واقعه در اول [[ربیع الاول]] سال چهاردهم [[بعثت]] که بعدا سال 1 هجری قرار داد شد به وقوع پیوست | |
− | عمل حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت یکی از فضائل امام علی علیه السلام است و در شان آن آیه 207 [[سوره بقره]] نازل شد: «{{متن قرآن|وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ}}؛ و از | + | عمل حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت یکی از فضائل امام علی علیه السلام است و در شان آن آیه 207 [[سوره بقره]] نازل شد: «{{متن قرآن|وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ}}؛ و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.» |
− | == توطئه دارالندوه== | + | ==توطئه دارالندوه== |
− | اشراف | + | اشراف قریش در دار الندوه گرد هم آمدند. حاضران از خاندانهاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانوادههاى مكّه بودند و اجازه ندادند كه احدى از تهامه وارد شود، زیرا تهامىها هوادار محمّد (صلی الله علیه و اله و سلم) بودند. همچنان كه مواظب بودند <ref> تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15. </ref> تا احدى از خاندان هاشم یا كسانى كه به گونهاى با آنها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.<ref> تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15. </ref> |
− | مطابق گزارشها، | + | مطابق گزارشها، شیطان نیز در چهره پیرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.<ref> تاريخ الامم و الملوك، 2/ 68؛ تاريخ الخميس، 1/ 321- 322. </ref>آنها با هم مشورت و رایزنى كردند كه با محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه كنند؟ |
− | + | پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله كسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند كه با یارانش ارتباط برقرار كند و آنان، او را آزاد كنند.پیشنهاد شد او را به سرزمین هاى دیگر تبعید كنند؛ چنان دیدند كه این كار به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) امكان مى دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد ابو جهل یا شیطان قرار گرفت كه از هر قبیله یك جوان دلیر و نسبدار و گیرنده انتخاب كنند و آنگاه به هر كدام از جوانان یك شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته جمعى او را بكشند و خون او در میان همه قبایل پراكنده شود و بنى عبد مناف نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه مىدهند. بدین ترتیب كار پایان مى یابد. | |
− | روشن است كه | + | روشن است كه ویژگى هایى كه براى جوانان در نظر گرفتند، براى این بود كه هیچ یك از قبایل به تسلیم جوان خویش نیندیشد، زیرا اگر او را تحویل دهند، بنى هاشم براى وارد كردن ضربه هر چند محدود به قریش قدرت بیشترى خواهد داشت. |
− | همچنان كه | + | همچنان كه چنین ویژگىهایى، اجراكنندگان این جنایت پلید را در انجام مأموریت آنها كه ذره اى تردید، و ضعف و سستى در اجراى آن جایز نبود، مطمئنتر و جسورتر مى ساخت. |
− | == آگاهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از نقشه شوم قریشیان == | + | ==آگاهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از نقشه شوم قریشیان== |
− | به هر حال خداوند متعال از | + | به هر حال خداوند متعال از طریق وحى پیامبرش را از این توطئه آگاه كرد: |
− | وَ إِذْ | + | وَ إِذْ یَمْكُرُ بِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا لِیُثْبِتُوكَ أَوْ یَقْتُلُوكَ أَوْ یُخْرِجُوكَ وَ یَمْكُرُونَ وَ یَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماكِرِینَ. <ref> انفال (8): 30. </ref> |
− | مكر الهى در | + | مكر الهى در اینجا، تدبیر سرّى براى شكست اقدامى است كه دیگران بر انجام آن هم داستان شده بودند. |
− | [[فرشته وحى]] | + | [[فرشته وحى]] پیامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ كرد كه باید هر چه زودتر [[مكه]] را به عزم [[يثرب|یثرب]] ترك كند. |
− | + | این واقعه در اول ماه ربیعالاول سال چهاردهم بعثت رخ داد؛ شب مقرر فرارسید. مكه و محیط خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در تاریكى شب فرو رفته بود. ماموران مسلح قریش هر یك از سویى به جانب خانه رسول خدا روى آوردند. | |
− | اكنون | + | اكنون پیامبر باید بااستفاده از شیوه غافل گیرى خانه را ترك كرده، در عین حال، چنین وانمود كند كه در خانه است و در بستر خود آرمیده است. براى اجراى این نقشه لازم بود كه فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز پیامبر را به خود بپیچد تا افرادى كه نقشه قتل او را كشیده اند تصور كنند كه او هنوز خانه را ترگ نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه او شود و از راه عبور و مرور افراد در كوچه و بیرون مكه جلوگیرى نكنند. |
− | == على (ع) در بستر | + | ==على (ع) در بستر پیغمبر (ص)== |
− | رسول اكرم (ص) على (ع) را از توطئه | + | رسول اكرم (ص) على (ع) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود كه در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) خندهاى تبسّم آمیز كرد و به شكرانه این افتخار، سر به سجده گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و برد خصوصى حضرت را روى خود كشید. |
− | + | پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد كه قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى كشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این آیه را تلاوت مى كرد:وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.<ref> يس (36): 9. </ref>و ما فراروى آنها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پردهاى بر (چشمان) آنان فروگسترده ایم؛ در نتیجه نمى توانند ببینند. | |
− | آنگاه مشت خاكى برگرفت و بر سر آنان | + | آنگاه مشت خاكى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بىآنكه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى غار ثور شد. |
− | برخى | + | برخى نیز مى گویند هنگامى كه پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده كرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى كند كه چهل آدم كش كه خانه را براى این محاصره كرده بودند كه پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بكشند، ماموریت خود را آن چنان سرسرى بگیرند كه همگى باخیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور كه برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن تروریست ها، خانه را ترك گفته بود.<ref>[[سيره حلبى]]، ج 2، ص 32.</ref> |
− | + | گویند: مشركان قریش، على را همچون پیامبر (ص) سنگباران كردند و او به خود مى پیچید، و سرش را زیر پارچه كرده بود و تا صبح بیرون نیاورد. | |
− | یعقوبی می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به | + | یعقوبی می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به جبرئیل و میكائیل وحى كرد كه من یكى از شما دو نفر را محكوم بمرگ كرده ام، كدامیك حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى بان دو وحى كرد كه چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟ |
− | من | + | من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یكى از آن دو را بیشتر قرار دادم پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اكنون بزمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى كنید. پس جبرئیل و میكائیل فرود آمدند و یكى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى كنند و سنگها را از او بدور دارند و جبرئیل میگفت: بخ بخ لك یا بن ابى طالب، من مثلك یباهى الله بك ملائكة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب كیست مانند تو؟ خدا بواسطه تو بر ملائكه هفت آسمان مباهات مىنماید."<ref>تاريخ يعقوبى ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،ج1، ص398 </ref> |
− | == | + | ==یورش به خانه وحى== |
− | ماموران | + | ماموران قریش، در حالى كه دست هایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند كه همگى به خانه وحى یورش آورند و خون پیامبر را كه در بسترش آرمیده است بریزند. آنان از شكاف در به خواب گاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى نگریستند و از فرط فرح در پوست نمى گنجیدند و تصور مى كردند كه به زودى به آخرین آرزوى خود خواهند رسید. ولى على علیه السلام، با قلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خواب گاه پیامبر دراز كشیده بود، زیرا مى دانست كه خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را نجات داده است. |
− | دشمنان، نخست | + | دشمنان، نخست تصمیم گرفته بودند كه نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند.قریش صبحگاهان به على (ع) یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز كند، با شمشیرهاى كشیده به او حمله آوردند. خالد بن ولید از همه جلوتر بود، على پرید و با تردستى و چالاكى، دستش را گرفت و به هم پیچاند. خالد چون بچه شتر به هوا مى رفت و به سان شتر كف كرده بود. على (ع) شمشیر را از دست خالد گرفت و با آن به قریش سخت گرفت. مشركان از جلوى او به بیرون |
− | خانه | + | خانه گریختند، چنان كه گوسفند مىرمد. چون به او نگریستند، دریافتند كه على است. پرسیدند: تو على هستى؟ گفت: من على هستم. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت چه كرد؟ فرمود: از او چیزى نمى دانم.<ref> امالى طوسى، 2/ 82- 83.</ref> |
− | در روایات دیگری آمده است در | + | در روایات دیگری آمده است در این موقع، از فرط عصبانیت به سوى حضرت على علیه السلام حمله بردند و او را به سوى [[مسجدالحرام]] كشیدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند و در حالى كه خشم گلوى آنان را مى فشرد تصمیم گرفتند كه از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را كشف كنند.<ref>[[تاريخ طبرى]]، ج 2، ص 97.</ref> |
− | == نزول ایه ای از قرآن در شان عمل حضرت علی علیه السلام == | + | ==نزول ایه ای از قرآن در شان عمل حضرت علی علیه السلام== |
− | خداوند متعال براى | + | خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری امیرمؤمنان علیهالسلام آیه اى بر پیامبرش نازل كرد و جان نثارى، فداكارى، تعهد و ایمان حضرت علی علیهالسلام را ستود. |
− | خداوند متعال در | + | خداوند متعال در این آیه مباركه فرمود: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَاللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد؛<ref> [[سوره بقره]]، آيه 207.</ref> و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.». |
− | تمامى مفسران [[شيعه]] و اكثر مفسران اهل سنت، معتقدند كه شأن نزول | + | تمامى مفسران [[شيعه|شیعه]] و اكثر مفسران اهل سنت، معتقدند كه شأن نزول این آیه فداكارى حضرت علی علیهالسلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. طبرسی صاحب تفسیر "[[مجمع البيان|مجمع البیان]]" گوید: این آیه در میان راه [[مكه]] و [[مدينه|مدینه]]، به هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.<ref> [[مجمع البيان فى تفسير القرآن]]، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 47.</ref> |
− | در همین تفسیر آمده است: هنگامى كه حضرت | + | در همین تفسیر آمده است: هنگامى كه حضرت علی علیهالسلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید تا پیامبر صلی الله علیه و آله از دسیسه مشركان بگریزد، [[جبرئيل|جبرئیل]] در بالاى سر حضرت علی علیهالسلام و [[ميكائيل|میكائیل]] در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابىطالب كه خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى كند و به تو مى نازد.<ref> مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 46؛ [[تاريخ اليعقوبى]]، ج 1، ص 358.</ref> |
− | == نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ== | + | ==نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ== |
− | دو مطلب | + | دو مطلب تاریخی گواه می دهد که عمل حضرت علی علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، آن حضرت به راستی آماده قتل و [[شهادت]] در راه خدا بوده است. |
− | * | + | *اشعاری که امام علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و [[سيوطي|سیوطی]] همه آن ها را در تفسیر خود<ref>[[الدرالمنثور]]، ج 3، ص 180.</ref> نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست: |
{{بیت|وقيت بنفسي خير من وطأ الحصي|محمد لما خاف أن يمکروا به}} | {{بیت|وقيت بنفسي خير من وطأ الحصي|محمد لما خاف أن يمکروا به}} | ||
سطر ۶۸: | سطر ۶۸: | ||
{{بیت|فوقاه ربي ذو الجلال من المکر|و قد وطنت نفسي علي القتل و الأسر}} | {{بیت|فوقاه ربي ذو الجلال من المکر|و قد وطنت نفسي علي القتل و الأسر}} | ||
− | من جان خود را | + | من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که [[خانه خدا]] و [[حجر اسماعيل|حجر اسماعیل]] را [[طواف]] کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر محمد بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم. |
− | *دانشمندان | + | *دانشمندان سنی و شیعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، [[جبرئيل|جبرئیل]] و [[ميکائيل|میکائیل]]، خطاب کرد که: اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگی را به دیگری واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگری فداکاری کند. |
− | سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به | + | سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید و ببینید که علی چگونه مرگ را خریده، خود را فدای پیامبر کرده است؛ سپس جان علی را از شر دشمن حفظ کنید.<ref>[[بحارالأنوار]]، ج 19، ص 39، به نقل از [[احياء العلوم غزالي]].</ref> |
− | اگر از نظر | + | اگر از نظر بعضی مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولی در آغاز اسلام عمل حضرت علی علیه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترین فداکاری به شمار می رفت. در شورای شش نفری که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه تشکیل شد علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضای شوری را به خدا سوگند می دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در [[غار حرا]] غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.<ref>[[خصال صدوق]]، ج 2، ص 123؛ [[احتجاج طبرسي]]، ص 74.</ref> |
− | مرحوم [[سيد بن طاووس]] درباره | + | مرحوم [[سيد بن طاووس|سید بن طاووس]] درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری اسماعیل و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.<ref>ر.ک: اقبال، ص 593؛ بحارالأنوار، ج 19، ص 98.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | |
− | *جعفر سبحانى، فروغ | + | *سیرت جاودانه / ترجمه الصحیح من سیرة النبی الأعظم، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى، [[پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى|پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى]]، 1384 ش |
− | * | + | *جعفر سبحانى، فروغ ولایت، ص 46 تا 49. |
+ | *تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى ،چ ششم ،1371ش. | ||
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=10559 لیله المبیت، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392. | *[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=10559 لیله المبیت، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392. | ||
نسخهٔ ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۴
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:1 ربیع الاول |
سال 1 هجری قمری |
لیلة المبیت شبی است که حضرت علی علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد واز مكه به مدینه هجرت بنماید. این واقعه در اول ربیع الاول سال چهاردهم بعثت که بعدا سال 1 هجری قرار داد شد به وقوع پیوست
عمل حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت یکی از فضائل امام علی علیه السلام است و در شان آن آیه 207 سوره بقره نازل شد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.»
محتویات
توطئه دارالندوه
اشراف قریش در دار الندوه گرد هم آمدند. حاضران از خاندانهاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانوادههاى مكّه بودند و اجازه ندادند كه احدى از تهامه وارد شود، زیرا تهامىها هوادار محمّد (صلی الله علیه و اله و سلم) بودند. همچنان كه مواظب بودند [۱] تا احدى از خاندان هاشم یا كسانى كه به گونهاى با آنها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.[۲]
مطابق گزارشها، شیطان نیز در چهره پیرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.[۳]آنها با هم مشورت و رایزنى كردند كه با محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه كنند؟ پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله كسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند كه با یارانش ارتباط برقرار كند و آنان، او را آزاد كنند.پیشنهاد شد او را به سرزمین هاى دیگر تبعید كنند؛ چنان دیدند كه این كار به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) امكان مى دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد ابو جهل یا شیطان قرار گرفت كه از هر قبیله یك جوان دلیر و نسبدار و گیرنده انتخاب كنند و آنگاه به هر كدام از جوانان یك شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته جمعى او را بكشند و خون او در میان همه قبایل پراكنده شود و بنى عبد مناف نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه مىدهند. بدین ترتیب كار پایان مى یابد. روشن است كه ویژگى هایى كه براى جوانان در نظر گرفتند، براى این بود كه هیچ یك از قبایل به تسلیم جوان خویش نیندیشد، زیرا اگر او را تحویل دهند، بنى هاشم براى وارد كردن ضربه هر چند محدود به قریش قدرت بیشترى خواهد داشت.
همچنان كه چنین ویژگىهایى، اجراكنندگان این جنایت پلید را در انجام مأموریت آنها كه ذره اى تردید، و ضعف و سستى در اجراى آن جایز نبود، مطمئنتر و جسورتر مى ساخت.
آگاهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از نقشه شوم قریشیان
به هر حال خداوند متعال از طریق وحى پیامبرش را از این توطئه آگاه كرد: وَ إِذْ یَمْكُرُ بِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا لِیُثْبِتُوكَ أَوْ یَقْتُلُوكَ أَوْ یُخْرِجُوكَ وَ یَمْكُرُونَ وَ یَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماكِرِینَ. [۴] مكر الهى در اینجا، تدبیر سرّى براى شكست اقدامى است كه دیگران بر انجام آن هم داستان شده بودند.
فرشته وحى پیامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ كرد كه باید هر چه زودتر مكه را به عزم یثرب ترك كند.
این واقعه در اول ماه ربیعالاول سال چهاردهم بعثت رخ داد؛ شب مقرر فرارسید. مكه و محیط خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در تاریكى شب فرو رفته بود. ماموران مسلح قریش هر یك از سویى به جانب خانه رسول خدا روى آوردند.
اكنون پیامبر باید بااستفاده از شیوه غافل گیرى خانه را ترك كرده، در عین حال، چنین وانمود كند كه در خانه است و در بستر خود آرمیده است. براى اجراى این نقشه لازم بود كه فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز پیامبر را به خود بپیچد تا افرادى كه نقشه قتل او را كشیده اند تصور كنند كه او هنوز خانه را ترگ نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه او شود و از راه عبور و مرور افراد در كوچه و بیرون مكه جلوگیرى نكنند.
على (ع) در بستر پیغمبر (ص)
رسول اكرم (ص) على (ع) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود كه در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) خندهاى تبسّم آمیز كرد و به شكرانه این افتخار، سر به سجده گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و برد خصوصى حضرت را روى خود كشید.
پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد كه قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى كشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این آیه را تلاوت مى كرد:وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.[۵]و ما فراروى آنها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پردهاى بر (چشمان) آنان فروگسترده ایم؛ در نتیجه نمى توانند ببینند.
آنگاه مشت خاكى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بىآنكه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى غار ثور شد.
برخى نیز مى گویند هنگامى كه پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده كرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى كند كه چهل آدم كش كه خانه را براى این محاصره كرده بودند كه پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بكشند، ماموریت خود را آن چنان سرسرى بگیرند كه همگى باخیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور كه برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن تروریست ها، خانه را ترك گفته بود.[۶]
گویند: مشركان قریش، على را همچون پیامبر (ص) سنگباران كردند و او به خود مى پیچید، و سرش را زیر پارچه كرده بود و تا صبح بیرون نیاورد.
یعقوبی می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به جبرئیل و میكائیل وحى كرد كه من یكى از شما دو نفر را محكوم بمرگ كرده ام، كدامیك حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى بان دو وحى كرد كه چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟
من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یكى از آن دو را بیشتر قرار دادم پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اكنون بزمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى كنید. پس جبرئیل و میكائیل فرود آمدند و یكى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى كنند و سنگها را از او بدور دارند و جبرئیل میگفت: بخ بخ لك یا بن ابى طالب، من مثلك یباهى الله بك ملائكة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب كیست مانند تو؟ خدا بواسطه تو بر ملائكه هفت آسمان مباهات مىنماید."[۷]
یورش به خانه وحى
ماموران قریش، در حالى كه دست هایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند كه همگى به خانه وحى یورش آورند و خون پیامبر را كه در بسترش آرمیده است بریزند. آنان از شكاف در به خواب گاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى نگریستند و از فرط فرح در پوست نمى گنجیدند و تصور مى كردند كه به زودى به آخرین آرزوى خود خواهند رسید. ولى على علیه السلام، با قلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خواب گاه پیامبر دراز كشیده بود، زیرا مى دانست كه خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را نجات داده است.
دشمنان، نخست تصمیم گرفته بودند كه نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند.قریش صبحگاهان به على (ع) یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز كند، با شمشیرهاى كشیده به او حمله آوردند. خالد بن ولید از همه جلوتر بود، على پرید و با تردستى و چالاكى، دستش را گرفت و به هم پیچاند. خالد چون بچه شتر به هوا مى رفت و به سان شتر كف كرده بود. على (ع) شمشیر را از دست خالد گرفت و با آن به قریش سخت گرفت. مشركان از جلوى او به بیرون خانه گریختند، چنان كه گوسفند مىرمد. چون به او نگریستند، دریافتند كه على است. پرسیدند: تو على هستى؟ گفت: من على هستم. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت چه كرد؟ فرمود: از او چیزى نمى دانم.[۸]
در روایات دیگری آمده است در این موقع، از فرط عصبانیت به سوى حضرت على علیه السلام حمله بردند و او را به سوى مسجدالحرام كشیدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند و در حالى كه خشم گلوى آنان را مى فشرد تصمیم گرفتند كه از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را كشف كنند.[۹]
نزول ایه ای از قرآن در شان عمل حضرت علی علیه السلام
خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری امیرمؤمنان علیهالسلام آیه اى بر پیامبرش نازل كرد و جان نثارى، فداكارى، تعهد و ایمان حضرت علی علیهالسلام را ستود.
خداوند متعال در این آیه مباركه فرمود: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَاللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد؛[۱۰] و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.».
تمامى مفسران شیعه و اكثر مفسران اهل سنت، معتقدند كه شأن نزول این آیه فداكارى حضرت علی علیهالسلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. طبرسی صاحب تفسیر "مجمع البیان" گوید: این آیه در میان راه مكه و مدینه، به هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.[۱۱]
در همین تفسیر آمده است: هنگامى كه حضرت علی علیهالسلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید تا پیامبر صلی الله علیه و آله از دسیسه مشركان بگریزد، جبرئیل در بالاى سر حضرت علی علیهالسلام و میكائیل در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابىطالب كه خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى كند و به تو مى نازد.[۱۲]
نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ
دو مطلب تاریخی گواه می دهد که عمل حضرت علی علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، آن حضرت به راستی آماده قتل و شهادت در راه خدا بوده است.
- اشعاری که امام علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و سیوطی همه آن ها را در تفسیر خود[۱۳] نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:
وقيت بنفسي خير من وطأ الحصي محمد لما خاف أن يمکروا به
وبت أراعيهم متي ينشرونني و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر
فوقاه ربي ذو الجلال من المکر و قد وطنت نفسي علي القتل و الأسر
من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که خانه خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر محمد بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.
- دانشمندان سنی و شیعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، جبرئیل و میکائیل، خطاب کرد که: اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگی را به دیگری واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگری فداکاری کند.
سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید و ببینید که علی چگونه مرگ را خریده، خود را فدای پیامبر کرده است؛ سپس جان علی را از شر دشمن حفظ کنید.[۱۴]
اگر از نظر بعضی مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولی در آغاز اسلام عمل حضرت علی علیه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترین فداکاری به شمار می رفت. در شورای شش نفری که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه تشکیل شد علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضای شوری را به خدا سوگند می دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در غار حرا غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.[۱۵]
مرحوم سید بن طاووس درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری اسماعیل و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.[۱۶]
پانویس
- ↑ تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15.
- ↑ تاريخ الخميس، 1/ 321؛ سيره حلبى، 2/ 25؛ نور الابصار، 15.
- ↑ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 68؛ تاريخ الخميس، 1/ 321- 322.
- ↑ انفال (8): 30.
- ↑ يس (36): 9.
- ↑ سيره حلبى، ج 2، ص 32.
- ↑ تاريخ يعقوبى ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،ج1، ص398
- ↑ امالى طوسى، 2/ 82- 83.
- ↑ تاريخ طبرى، ج 2، ص 97.
- ↑ سوره بقره، آيه 207.
- ↑ مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 47.
- ↑ مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 46؛ تاريخ اليعقوبى، ج 1، ص 358.
- ↑ الدرالمنثور، ج 3، ص 180.
- ↑ بحارالأنوار، ج 19، ص 39، به نقل از احياء العلوم غزالي.
- ↑ خصال صدوق، ج 2، ص 123؛ احتجاج طبرسي، ص 74.
- ↑ ر.ک: اقبال، ص 593؛ بحارالأنوار، ج 19، ص 98.
منابع
- سیرت جاودانه / ترجمه الصحیح من سیرة النبی الأعظم، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1384 ش
- جعفر سبحانى، فروغ ولایت، ص 46 تا 49.
- تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى ،چ ششم ،1371ش.
- لیله المبیت، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392.