شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آیات کتاب الصلوة: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(الگوها)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
{{خوب}}
  
آياتى كه بصلوة ارتباط دارد به اعتبار انواع نماز و مقدمات و مقارنات و سائر شئون و جهات آن به هشت نوع، طبقه بندى شده و تحت هر نوع، آياتى كه به آن نوع ارتباط دارد تعديد و احكام مستفاد از آن تحقيق گرديده است.
+
[[آیه|آياتى]] از [[قرآن کریم]] كه به [[نماز]] (صلوة) ارتباط دارد، به اعتبار انواع نماز و مقدمات و مقارنات و سائر شئون و جهات آن، به هشت نوع طبقه بندى شده و تحت هر نوع، آياتى كه به آن نوع ارتباط دارد شمارش شده و [[احكام]] مستفاد از آن تحقيق   گرديده است. مجموع آياتى كه در كتاب الصلاة ياد شده 64 آيه است.
  
'''نوع اول در ذيل اين عنوان چهار آيه كه در بارۀ مطلق نماز نزول يافته آورده شده است.'''
+
==نوع اول درباره مطلق نماز==
 +
در ذيل اين عنوان چهار آيه نزول يافته كه آورده شده است.
  
1- آخر آيۀ 104 از سورۀ نساء إِنَّ الصَّلٰاةَ كٰانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتٰاباً مَوْقُوتاً.
+
'''آخر آيه 103 از [[سوره نساء]]:'''
  
از اين آيه چهار حكم استفاده شده. از آن جمله است: وجوب محدود بودن نماز بحدود و شرائط و اوقات.
+
{{متن قرآن|«إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا»}}.
  
2- آيۀ 239 و 240 از سورۀ بقره حٰافِظُوا عَلَى الصَّلَوٰاتِ وَ الصَّلٰاةِ- الْوُسْطىٰ وَ قُومُوا لِلّٰهِ قٰانِتِينَ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجٰالًا أَوْ رُكْبٰاناً فَإِذٰا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللّٰهَ كَمٰا عَلَّمَكُمْ مٰا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ از جمله هفت حكم كه مستفاد از اين آيه دانسته شده وجوب محافظت است بر نمازها و وجوب نمازهاى نه گانه و وجوب قيام در نماز و مشروع بودن قنوت و جواز صلاة است بحال راه رفتن و سوار بودن در حال خوف.
+
از اين آيه چهار حكم استفاده شده. از آن جمله است: [[واجب|وجوب]] محدود بودن [[نماز]] بحدود و شرائط و اوقات.
  
3- آيۀ 122 از سورۀ طه وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلٰاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهٰا لٰا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعٰاقِبَةُ لِلتَّقْوىٰ.
+
'''آيه 239 و 240 از [[سوره بقره]]:'''
  
از جمله پنج فائده كه در ذيل اين آيه از آن استفاده و آورده شده اينست كه بر‌
+
{{متن قرآن|«حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ * فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ»}}.
  
اهل اسلام به پيروى و تأسّى از پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم) واجب است كه اهل خود را به نماز فرمان دهند و بدين كار وادار كنند.
+
از جمله هفت حكم كه مستفاد از اين آيه دانسته شده، وجوب محافظت است بر نمازها و وجوب نمازهاى نه گانه و وجوب قيام در نماز و مشروع بودن [[قنوت]] و جواز صلاة است به حال راه رفتن و سواربودن در حال خوف.
  
4- آيه 1 و 2 از سورۀ مؤمنون قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلٰاتِهِمْ خٰاشِعُونَ.
+
'''آيه 132 از [[سوره طه]]:'''
  
از اين آيه وجوب نماز و خشوع در آن كه سرمايۀ رستگارى و فلاح و نشانۀ ايمانست استفاده گرديده است.
+
{{متن قرآن|«وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى»}}.
  
'''نوع دوم در زير اين عنوان پنج آيه كه بخصوص نمازهاى پنجگانه و اوقات آنها مربوط است'''
+
از جمله پنج فائده كه در ذيل اين آيه از آن استفاده و آورده شده اين است كه بر‌ اهل [[اسلام]] به پيروى و تأسّى از [[پیامبر]] صلى الله عليه وآله [[واجب]] است كه اهل خود را به نماز فرمان دهند و بدين كار وادار كنند.
  
با بيان چگونگى استفاده از آن آيات و طرز استدلال به آن‌ها ياد گرديده است.
+
'''آيه 1 و 2 از [[سوره مؤمنون]]:'''
  
1- آيۀ 80 و 81 از سورۀ بنى اسرائيل أَقِمِ الصَّلٰاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كٰانَ مَشْهُوداً وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نٰافِلَةً لَكَ عَسىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقٰاماً مَحْمُوداً از جمله هفت حكم كه از اين آيه مستفاد شده وجوب نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء است (بناء بر اين كه مراد از «دلوك» وقت زوال باشد نه وقت غروب) و از جمله توسعه و امتداد وقت اين چهار و هم اشاره به نماز صبح و هم اختصاص پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم) است به نماز شب.
+
{{متن قرآن|«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»}}.
  
2- آيۀ 116 از سورۀ هود وَ أَقِمِ الصَّلٰاةَ طَرَفَيِ النَّهٰارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنٰاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئٰاتِ ذٰلِكَ ذِكْرىٰ لِلذّٰاكِرِينَ.
+
از اين آيه وجوب نماز و [[خشوع]] در آن كه سرمايه رستگارى و فلاح و نشانه [[ايمان]] است، استفاده گرديده است.
  
از اين آيه «توسعۀ وقت» استفاده شده. «حسنات» در آيه به نمازهاى پنجگانه تفسير گرديده و در بيان اين كه حسنات چگونه سيئات را مى‌برد و وجه آمده: يكى از باب لطف در ترك سيئات بمفاد إِنَّ الصَّلٰاةَ تَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ ديگر از باب تكفير و حبط خطيئات يعنى عدم مؤاخذه و عقاب بر گناهان سابقه.
+
==نوع دوم درباره نمازهاى پنجگانه و اوقات آنها==
 +
در زير اين عنوان پنج آيه كه بخصوص نمازهاى پنجگانه و اوقات آنها مربوط است، با بيان چگونگى استفاده از آن آيات و طرز استدلال به آن‌ها ياد گرديده است.
  
3- آيۀ 16 و 17 از سورۀ روم فَسُبْحٰانَ اللّٰهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ.
+
'''آيه 78 و 79 از [[سوره اسراء]]:'''
  
هنگامى كه بابن عباس گفته شده آيا از نمازهاى پنجگانه در قرآن يادى هست پاسخ داده است آرى و اين آيه را خوانده است «تُمْسُونَ» براى نماز مغرب و عشاء و «تُصْبِحُونَ» اشاره به نماز صبح و «عَشِيًّا» دليل نماز عصر و «تُظْهِرُونَ» مربوط به نماز ظهر است.
+
{{متن قرآن|«أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا * وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»}}.
  
فاضل مقداد پس از اين كه از حسن بصرى اين مضمون را «اين سوره (سورۀ روم) جز همين آيه‌اش كه مدنى است بقيه آن مكى است زيرا نمازهاى پنجگانه در مدينه واجب شده و در مكه دو ركعت دو ركعت واجب بوده است پس از هجرت به مدينه نماز سفرى بحال خود گذاشته شده و در نماز حضرى زيادت مشهور و معلوم بعمل آمده است» نقل كرده چنين افاده كرده و اكثر اقوال، بر خلاف گفتۀ حسن است چه نمازها همه در مكه واجب گرديده است.
+
از جمله هفت حكم كه از اين آيه مستفاد شده، وجوب [[نماز ظهر]] و [[نماز عصر]] و [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]] است (بنابراين كه مراد از «دلوك» وقت زوال باشد نه وقت غروب) و از جمله توسعه و امتداد وقت اين چهار و هم اشاره به [[نماز صبح]] و هم اختصاص پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله است به [[نماز شب]].
  
4- آيۀ 130 از سورۀ طه فَاصْبِرْ عَلىٰ مٰا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهٰا وَ مِنْ آنٰاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرٰافَ النَّهٰارِ لَعَلَّكَ تَرْضىٰ.
+
'''آيه 114 از [[سوره هود]]:'''
  
از جمله امور مستفاد از اين آيه، تعيين اوقات نمازها است كه مانند آيۀ پيش به كلمۀ «سبحان» و «تسبيح» از آن تعبير شده و هم افادۀ توسعۀ آن اوقات.
+
{{متن قرآن|«وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ»}}.
  
5- آيۀ 38 و 39 از سورۀ «ق» وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ- الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبٰارَ السُّجُودِ.
+
از اين آيه «توسعه وقت» استفاده شده است. «حسنات» در آيه به نمازهاى پنجگانه [[تفسير]] گرديده و در بيان اين كه حسنات چگونه سيئات را مى‌برد آمده: يكى از باب لطف در ترك سيئات بمفاد {{متن قرآن|«إِنَّ الصَّلٰاةَ تَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ»}}، ديگر از باب تكفير و حبط خطيئات يعنى عدم مؤاخذه و عقاب بر [[گناهان]] سابقه.
  
باين آيه نزديك است آخر آيۀ 48 و 49 از سورۀ «طور» وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبٰارَ النُّجُومِ آيۀ فوق كه دلالت بر وقت نماز از آن مستفاد است تعقيب و تسبيح و دعاء بعد از نماز (يا دو ركعت نماز بعد از نماز مغرب يا يك ركعت نماز وتر يا مطلق نوافل بعد از فرائض بحسب اختلاف اقوال منقوله) نيز از آن استفاده شده است.
+
'''آيه 17 و 18 از [[سوره روم]]:'''
  
'''نوع سيم در ذيل اين نوع كه در بارۀ «قبله» است هشت آيه آورده شده است:'''
+
{{متن قرآن|«فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ * وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ»}}.
  
1- آيۀ 136 از سورۀ بقره: سَيَقُولُ السُّفَهٰاءُ مِنَ النّٰاسِ مٰا وَلّٰاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كٰانُوا عَلَيْهٰا، قُلْ لِلّٰهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشٰاءُ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ.
+
هنگامى كه به [[ابن عباس]] گفته شده آيا از نمازهاى پنجگانه در [[قرآن]] يادى هست، پاسخ داده است آرى و اين آيه را خوانده است. «تُمْسُونَ» براى نماز مغرب و عشاء و «تُصْبِحُونَ» اشاره به نماز صبح و «عَشِيًّا» دليل نماز عصر و «تُظْهِرُونَ» مربوط به نماز ظهر است.
  
از اين آيه علاوه بر حكم «قبله» جواز «نسخ» و وقوع آن نيز استنباط گرديده است.
+
[[فاضل مقداد]] پس از اين كه از [[حسن بصری]] نقل كرده: «اين سوره (سوره روم) جز همين آيه‌اش كه [[سوره های مکی و مدنی|مدنى]] است بقيه آن [[سوره های مکی و مدنی|مكى]] است، زيرا نمازهاى پنجگانه در [[مدينه]] واجب شده و در [[مكه]] دو [[رکعت]] دو ركعت واجب بوده است، پس از هجرت به مدينه نماز سفرى بحال خود گذاشته شده و در نماز حضرى زيادت مشهور و معلوم بعمل آمده است»؛ چنين افاده كرده: «و اكثر اقوال، برخلاف گفته حسن بصری است، زیرا نمازها همه در مكه واجب گرديده است».
  
2- آيۀ 138 از سورۀ بقره: وَ مٰا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهٰا إِلّٰا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلىٰ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كٰانَتْ لَكَبِيرَةً إِلّٰا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّٰهُ وَ مٰا كٰانَ اللّٰهُ لِيُضِيعَ إِيمٰانَكُمْ إِنَّ اللّٰهَ بِالنّٰاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ.
+
'''آيه 130 از [[سوره طه]]:'''
  
3- آيۀ 139 از سورۀ بقره: قَدْ نَرىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمٰاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضٰاهٰا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ وَ حَيْثُ مٰا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتٰابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللّٰهُ بِغٰافِلٍ عَمّٰا يَعْمَلُونَ.
+
{{متن قرآن|«فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى»}}.
  
4- آيۀ 140 از سورۀ بقره: وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتٰابَ بِكُلِّ آيَةٍ مٰا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ مٰا أَنْتَ بِتٰابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ مٰا بَعْضُهُمْ بِتٰابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوٰاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظّٰالِمِينَ.
+
از جمله امور مستفاد از اين آيه، تعيين اوقات نمازها است كه مانند آيه پيش به كلمه «سبحان» و «تسبيح» از آن تعبير شده و هم افاده توسعه آن اوقات است.
  
5- آيۀ 144 از سورۀ بقره: وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ- الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ مَا اللّٰهُ بِغٰافِلٍ عَمّٰا تَعْمَلُونَ.
+
'''آیه 39 و 40 از [[سوره ق]]:'''
  
6- آيۀ 145 از سورۀ بقره: وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ وَ حَيْثُ مٰا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلّٰا يَكُونَ لِلنّٰاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلٰا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.
+
{{متن قرآن|«وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ * وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ»}}؛ که به دو آيه 48 و 49 از [[سوره طور]] نزديك است: {{متن قرآن|« وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ * وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ»}}.
  
7- آيۀ 109 از سورۀ بقره وَ لِلّٰهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ وٰاسِعٌ عَلِيمٌ 8- آيه 98 از سورۀ مائده جَعَلَ اللّٰهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرٰامَ قِيٰاماً لِلنّٰاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرٰامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلٰائِدَ ذٰلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّٰهَ يَعْلَمُ مٰا فِي السَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللّٰهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ براى هر يك از آيۀ دوم كه تحت عنوان اين نوع ياد گشته تا آيۀ هشتم فوائد و احكامى آورده شده كه از جمله در آيۀ هفتم قولى است كه در آغاز اسلام پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) اختيار داشته و باصطلاح، مخيّر بوده كه به صخره يا به كعبه نماز بگزارد پس از آن اين حكم به آيۀ «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ* منسوخ گرديده است.
+
آيه فوق كه دلالت بر وقت نماز از آن مستفاد است، تعقيب و [[تسبيح]] و [[دعا]] بعد از [[نماز]] (يا دو ركعت نماز بعد از نماز مغرب يا يك ركعت نماز وتر يا مطلق نوافل بعد از فرائض بحسب اختلاف اقوال منقوله) نيز از آن استفاده شده است.
  
و از جمله احكام كه به آيۀ هشتم ارتباط دارد اينست كه هر گاه كسى امارات‌ شناختن قبله را فاقد و در تشخيص آن متحير و سرگردان باشد به چهار سوى نماز بگزارد نمازش صحيح و درست است.
+
==نوع سوم درباره قبله==
 +
در ذيل اين نوع، هشت آيه آورده شده است.
  
'''نوع چهارم تحت اين عنوان كه در بارۀ ديگر مقدمات نماز است، نه آيه آورده شده است:'''
+
'''آيه 142 از [[سوره بقره]]:'''
  
1- آيۀ 25 از سورۀ اعراف: يٰا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنٰا عَلَيْكُمْ لِبٰاساً يُوٰارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِبٰاسُ التَّقْوىٰ ذٰلِكَ خَيْرٌ ذٰلِكَ مِنْ آيٰاتِ اللّٰهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ 2- آيۀ 29 از همان سورۀ اعراف يٰا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لٰا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لٰا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ از اين آيه كه (بقول فاضل مقداد) به اتفاق مفسران، از «اخذ زينت» پوشاندن عورت اراده شده پنج حكم استفاده گرديده كه از آن جمله است وجوب ستر (مربوط به نماز) و عدم اسراف در اكل و شرب.
+
{{متن قرآن|«يَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»}}.
  
فاضل مقداد يكى از احكام مستفاد از آن را لزوم اكل و شرب بحد اعتدال و عدم اسراف در آن چه در غير ايام حج و چه در ايام حج دانسته از اين جهت كه نزول آيه در اين باره بوده كه بنى عامر در ايام حج طعام به اندازۀ قوت مى‌خوردند و چربى هيچ نمى‌خوردند و مسلمين هم از ايشان پيروى كردند و گفتند ما باين روش از ايشان شايسته‌تر هستيم پس آيه نازل شد كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لٰا تُسْرِفُوا ..
+
از اين آيه علاوه بر حكم «[[قبله]]» جواز «[[نسخ]]» و وقوع آن نيز استنباط گرديده است.
  
3- آيه 4 از سورۀ مائده حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مٰا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّٰهِ بِهِ از اين آيه به استناد اين كه اسناد «تحريم» بذات ميته و دم و جز اينها از امور ياد شده، روا نيست پس بايد از باب «دلالت اقتضا» چيزى از قبيل «وجوه انتفاع» در تقدير گرفته شود و پوشيدن پوست «ميته» در نماز از وجوه انتفاعست پس ممنوع‌ و نامشروع است (در مذاهب ميان پوست مدبوغ و غير آن اختلافست).
+
'''آيه 143 از [[سوره بقره]]:'''
  
فاضل پنج فرع در اين مورد ذكر كرده كه از آن جمله است نجس بودن اين امور.
+
{{متن قرآن|«وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»}}.
  
4 و 5- آيۀ 5 از سورۀ نحل وَ الْأَنْعٰامَ خَلَقَهٰا لَكُمْ فِيهٰا دِفْ‌ءٌ وَ مَنٰافِعُ وَ مِنْهٰا تَأْكُلُونَ و آيۀ 82 از همان سوره وَ اللّٰهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعٰامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَهٰا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقٰامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوٰافِهٰا وَ أَوْبٰارِهٰا وَ أَشْعٰارِهٰا أَثٰاثاً وَ مَتٰاعاً إِلىٰ حِينٍ.
+
'''آيه 144 از سوره بقره:'''
  
از جمله سه امرى كه از آيه استنباط شده طهارت پشم و موى و كرك است هر چند از ميته باشد بشرطى كه چيده و قطع گردد نه اين كه از ريشه كشيده شود.
+
{{متن قرآن|«قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ»}}.
  
6- آيۀ 83 از سورۀ نحل وَ اللّٰهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمّٰا خَلَقَ ظِلٰالًا وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبٰالِ أَكْنٰاناً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرٰابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرٰابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذٰلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ.
+
'''آيه 145 از سوره بقره:'''
  
از جمله امور سه گانه كه از آيه استفاده شده جواز نماز است در جامه‌هاى پنبه‌اى و كتانى.
+
{{متن قرآن|«وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ»}}.
  
7- آيۀ 108 از سورۀ بقره وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسٰاجِدَ اللّٰهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعىٰ فِي خَرٰابِهٰا أُولٰئِكَ مٰا كٰانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهٰا إِلّٰا خٰائِفِينَ.
+
'''آیه 149 از سوره بقره:'''
  
از جمله هفت فائده كه براى اين آيه ياد گشته حرمت تخريب مساجد است بهر وضعى كه بحسب عرف تخريب بشمار باشد خواه ويران ساختن ديوار باشد يا بردن فرش يا خاموش داشتن آن يا دائر كردن شغلهايى كه مانع عبادت و منافى با آن است.
+
{{متن قرآن|«وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِالْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»}}.
  
8- آيۀ 18 از سورۀ توبه إِنَّمٰا يَعْمُرُ مَسٰاجِدَ اللّٰهِ مَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقٰامَ الصَّلٰاةَ وَ آتَى الزَّكٰاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللّٰهَ فَعَسىٰ أُولٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ.
+
'''آيه 150 از سوره بقره:'''
  
از اين آيه حكم عمارت مسجد (خواه به اصلاح و نظافت و فرش انداختن و روشن ساختن باشد و خواه به مشغول داشتن به عبادت و بر كنار ساختن از اعمال لهو و لعب و داد و فرياد و معركه گيرى) استفاده شده است.
+
{{متن قرآن|وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»}}.
  
فاضل مقداد سه آيۀ ديگر هم كه به مساجد مربوط است و در زير آورده مى‌شود بعنوان تبعيت از آيۀ هشتم نه بعنوان استقلال در اينجا ياد كرده است.
+
'''آيه 115 از سوره بقره:'''
  
اول آيۀ 28 از سورۀ اعراف قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ.
+
{{متن قرآن|«وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»}}.
  
دوم- آيۀ 87 از سورۀ يونس وَ أَوْحَيْنٰا إِلىٰ مُوسىٰ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءٰا لِقَوْمِكُمٰا بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلٰاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.
+
'''آيه 97 از [[سوره مائده]]:'''
  
سيم- آيۀ 108 از سورۀ توبه وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرٰاراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصٰاداً لِمَنْ حٰارَبَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنٰا إِلَّا الْحُسْنىٰ وَ اللّٰهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكٰاذِبُونَ لٰا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ ..
+
{{متن قرآن|«جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَأَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»}}.
  
9- آيۀ 63 از سورۀ مائده وَ إِذٰا نٰادَيْتُمْ إِلَى الصَّلٰاةِ اتَّخَذُوهٰا هُزُواً وَ لَعِباً ..
+
براى هر يك از آيات دوم تا هشتم، فوائد و [[احکام|احكامى]] آورده شده كه از جمله در آيه هفتم قولى است كه در آغاز [[اسلام]] پيامبر صلى اللّٰه عليه وآله اختيار داشته و به اصطلاح مخير بوده كه به صخره يا به [[كعبه]] نماز بگزارد، پس از آن اين حكم به آيه {{متن قرآن|«فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِالْحَرٰامِ»}} منسوخ گرديده است.
  
مراد از نداء در آيۀ شريفه، به اتفاق مفسران، اذانست. پس مشروع بودن «اذان» از آيه استفاده شده و اذان، اعم است از اذان شخص منفرد كه موجب تكميل نماز است و از اذان اعلامى كه بر مناره گفته مى‌شود و از اذان جماعت كه هم مكمل نماز و هم مفيد اعلامست.
+
و از جمله احكام كه به آيه هشتم ارتباط دارد اين است كه هرگاه كسى امارات‌ شناختن قبله را فاقد و در تشخيص آن متحير و سرگردان باشد به چهار سوى نماز بگزارد، نمازش صحيح و درست است.
 +
==نوع چهارم درباره ديگر مقدمات نماز==
 +
تحت اين عنوان كه درباره ديگر مقدمات نماز است، نه آيه آورده شده است.
  
'''نوع پنجم تحت اين عنوان كه در بارۀ «مقارنات نماز» مى‌باشد نه آيه ياد گرديده است:'''
+
'''آيه 26 از [[سوره اعراف]]:'''
  
1- آيۀ 239 از سورۀ بقره .. وَ قُومُوا لِلّٰهِ قٰانِتِينَ از جمله فوائد چهار- گانه كه از اين آيه استفاده شده وجوب «قيام» و وجوب «نيت» است در نماز، چه كلمۀ «للّه» اشاره است بلزوم «نيت».
+
{{متن قرآن|«يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»}}.
  
2- آيۀ 111 از سورۀ بنى اسرائيل وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً.
+
'''آيه 31 از سوره اعراف:'''
  
3- آيۀ 3 از سورۀ مدّثّر وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ.
+
{{متن قرآن|«يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»}}.
 +
 
 +
از اين آيه كه (به قول [[فاضل مقداد]]) به اتفاق مفسران، از «اخذ زينت» پوشاندن عورت اراده شده، پنج حكم استفاده گرديده كه از آن جمله است: وجوب ستر (مربوط به نماز) و عدم [[اسراف]] در اكل و شرب.
 +
 
 +
فاضل مقداد يكى از احكام مستفاد از آن را لزوم اكل و شرب بحد اعتدال و عدم اسراف در آنچه در غير ايام [[حج]] و چه در ايام حج دانسته، از اين جهت كه نزول آيه در اين باره بوده كه بنى عامر در ايام حج طعام به اندازه قوت مى‌خوردند و چربى هيچ نمى‌خوردند و مسلمين هم از ايشان پيروى كردند و گفتند: ما به اين روش از ايشان شايسته‌تر هستيم پس آيه نازل شد: {{متن قرآن|«كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلٰاتُسْرِفُوا...»}}.
 +
 
 +
'''آيه 3 از [[سوره مائده]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ...»}}.
 +
 
 +
از اين آيه به استناد اين كه اسناد «تحريم» بذات ميته و دم و جز اينها از امور ياد شده، روا نيست، پس بايد از باب «دلالت اقتضا» چيزى از قبيل «وجوه انتفاع» در تقدير گرفته شود و پوشيدن پوست «ميته» در [[نماز]] از وجوه انتفاع است، پس ممنوع‌ و نامشروع است. (در مذاهب ميان پوست مدبوغ و غير آن اختلاف است.) فاضل مقداد پنج فرع در اين مورد ذكر كرده كه از آن جمله است نجس بودن اين امور.
 +
 
 +
'''آيه 5 از [[سوره نحل]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ»}}؛ و آيه 80 از همان سوره: {{متن قرآن|«وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ»}}.
 +
 
 +
از جمله سه امرى كه از آيه استنباط شده: طهارت پشم و موى و كرك است، هر چند از ميته باشد به شرطى كه چيده و قطع گردد نه اين كه از ريشه كشيده شود.
 +
 
 +
'''آيه 81 از [[سوره نحل]]''':
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ»}}.
 +
 
 +
از جمله امور سه گانه كه از آيه استفاده شده، جواز [[نماز]] در جامه‌هاى پنبه‌اى و كتانى است.
 +
 
 +
'''آيه 108 از [[سوره بقره]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُوْلَـئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِينَ»}}.
 +
 
 +
از جمله هفت فائده كه براى اين آيه ياد گشته حرمت تخريب [[مسجد|مساجد]] است به هر وضعى كه بحسب عرف تخريب بشمار باشد، خواه ويران ساختن ديوار باشد يا بردن فرش، يا خاموش داشتن آن، يا دائركردن شغل هايى كه مانع [[عبادت]] و منافى با آن است.
 +
 
 +
'''آيه 18 از [[سوره توبه]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَـئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ»}}.
 +
 
 +
از اين آيه حكم عمارت مسجد (خواه به اصلاح و نظافت و فرش انداختن و روشن ساختن باشد و خواه به مشغول داشتن به عبادت و بركنار ساختن از اعمال لهو و لعب و داد و فرياد و معركه گيرى) استفاده شده است.
 +
 
 +
فاضل مقداد سه آيه ديگر هم كه به مساجد مربوط است و در زير آورده مى‌شود به عنوان تبعيت از آيه هشتم -نه بعنوان استقلال- در اينجا ياد كرده است.
 +
 
 +
*اول آيه 28 از [[سوره اعراف]]: {{متن قرآن|«قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»}}.
 +
*دوم آيه 87 از [[سوره يونس]]: {{متن قرآن|«وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»}}.
 +
*سوم آيه 107 و 108 از [[سوره توبه]]: {{متن قرآن|«وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ...»}}.
 +
 
 +
'''آيه 63 از [[سوره مائده]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا...»}}.
 +
 
 +
مراد از «نداء» در آيه شريفه به اتفاق مفسران، [[اذان]] است. پس مشروع بودن «اذان» از آيه استفاده شده و اذان، اعم است از اذان شخص منفرد كه موجب تكميل [[نماز]] است و از اذان اعلامى كه بر مناره گفته مى‌شود و از اذان جماعت كه هم مكمل نماز و هم مفيد اعلام است.
 +
==نوع پنجم درباره مقارنات نماز==
 +
تحت اين عنوان كه درباره «مقارنات نماز» مى‌باشد نُه آيه ياد گرديده است.
 +
 
 +
'''آيه 238 از [[سوره بقره]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ»}}.
 +
 
 +
از جمله فوائد چهارگانه كه از اين آيه استفاده شده، وجوب «قيام» و وجوب «[[نیت]]» است در نماز، زیرا كلمه «للّه» اشاره است به لزوم «نيت».
 +
 
 +
'''آيه 111 از [[سوره اسراء]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا»}}.
 +
 
 +
'''آيه 3 از [[سوره مدثر]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ»}}.
  
 
از اين آيه وجوب گفتن لفظ «اللّٰه اكبر» در نماز استفاده شده است.
 
از اين آيه وجوب گفتن لفظ «اللّٰه اكبر» در نماز استفاده شده است.
  
4- اواسط آيۀ 20 از سورۀ مزمّل فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضىٰ.
+
'''اواسط آيه 20 از [[سوره مزمل]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«...فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى...»}}.
 +
 
 +
و نظير اين قسمت از آيه است قسمت ديگر از همین آيه در همین سوره «فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنْهُ». از اين آيه وجوب قرائت قدرى (به طور اجمال) از قرآن در نماز استفاده شده است.
 +
 
 +
'''آيه 77 از [[سوره حج]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»}}.
  
و نظير اين قسمت از آيه است قسمت ديگر از همان آيه در همان سوره فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنْهُ از اين دو آيه وجوب قرائت قدرى (بطور اجمال) از قرآن در نماز استفاده شده است.
+
وجوب «[[ركوع]]» و وجوب «[[سجود]]» از جمله شش فائده است كه از اين آيه استفاده شده است.
  
5- آيۀ 76 از سورۀ حج يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
+
'''آيه 18 از [[سوره جن]]:'''
  
وجوب «ركوع» و وجوب «سجود» از جمله شش فائده است كه از اين آيه استفاده شده است.
+
{{متن قرآن|«وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»}}.
  
6- آيۀ 18 از سورۀ جنّ وَ أَنَّ الْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ فَلٰا تَدْعُوا مَعَ اللّٰهِ أَحَداً.
+
از اين آيه با نظر به روايت نبوى «اُمِرتُ أن أسجد على سبعة آراب (اى اعضاء)» و روايت از [[امام جواد]] علیه السلام در مجلس [[معتصم]] خليفه عباسى (هى الأعضاء السبعة الّتي يسجد عليها) حكم مواضع هفتگانه كه لزوم رسيدن آنها است در حال [[سجده]] به زمين استنباط گرديده است.
  
از اين آيه با نظر بروايت نبوى «أمرت ان اسجد على سبعة آراب ( «اى اعضاء») و روايت از حضرت جواد در مجلس معتصم خليفۀ عباسى (هى الأعضاء السبعة الّتي يسجد عليها) حكم مواضع هفتگانه كه لزوم رسيدن آنها است در حال سجده به زمين استنباط گرديده است.
+
'''آيه 96 از [[سوره واقعه]]:'''
  
7- آيۀ آخر (96) از سورۀ واقعه فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ* و نظير آن در آخر سورۀ الحاقه (آيه 52) و هم نظيرش آيۀ اول از سورۀ اعلى سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى كه بحسب روايت نبوى اول در ركوع و دوم در سجود گفته مى‌شود.
+
{{متن قرآن|«فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ»}}.
  
8- آخر آيۀ 110 از سورۀ بنى اسرائيل وَ لٰا تَجْهَرْ بِصَلٰاتِكَ وَ لٰا تُخٰافِتْ بِهٰا وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذٰلِكَ سَبِيلًا پنج حكم كه به چگونگى جهر و اخفات ارتباط دارد، از اين آيه بدست آمده است.
+
و نظير آن در آخر [[سوره الحاقه]] (آيه 52) و هم نظيرش آيه اول از [[سوره اعلى]] «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» كه بحسب روايت نبوى، اول در ركوع و دوم در سجود گفته مى‌شود.
  
9- آيۀ 56 از سورۀ احزاب إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلٰائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً.
+
'''آخر آيه 110 از [[سوره اسراء]]:'''
  
از اين آيه وجوب صلاة بر پيغمبر (ص) استفاده شده است.
+
{{متن قرآن|«وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً»}}.
  
در اين موضع نه فايده ياد گرديده از آن جمله اين كه شيعه و شافعى و احمد‌
+
پنج حكم كه به چگونگى [[جهر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌]] و اخفات ارتباط دارد، از اين آيه بدست آمده است.
  
بوجوب صلاة در نماز بر پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم) قائل شده و آن را شرط در نماز قرار داده‌اند بخلاف ابو حنيفه و مالك كه آن را واجب و شرط ندانسته‌اند.
+
'''آيه 56 از [[سوره احزاب]]:'''
  
'''نوع ششم تحت اين عنوان كه در بارۀ مندوبات نماز آورده شده، پنج آيه ياد گرديده است:'''
+
{{متن قرآن|«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»}}.
  
1- آخر آيۀ 239 از سورۀ بقره .. وَ قُومُوا لِلّٰهِ قٰانِتِينَ از اين آيه كه پيش از اين هم آورده شد، حكم قنوت (استحباب چنانكه مشهور است- يا وجوب- چنانكه از ابن بابويه و ابن ابى عقيل منقولست-) استنباط گرديده است.
+
از اين آيه وجوب [[صلوات]] بر [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله استفاده شده است. در اين موضع نُه فايده ياد گرديده، از آن جمله اين كه [[شيعه]] و [[شافعی]] و [[احمد بن حنبل]] به وجوب صلاة در [[نماز]] بر پيغمبر صلى الله عليه وآله قائل شده و آن را شرط در نماز قرار داده‌اند بخلاف [[ابوحنيفه]] و [[مالک بن انس]] كه آن را [[واجب]] و شرط ندانسته‌اند.
 +
==نوع ششم درباره مستحبات نماز==
 +
تحت اين عنوان كه درباره مندوبات (مستحبات) نماز آورده شده، پنج آيه ياد گرديده است.
  
2- آيۀ دوم از سورۀ كوثر فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ اكثر مفسران اين آيه را به نماز عيد، مربوط دانسته «و نحر» را به «هدى» و قربانى تفسير كرده‌اند.
+
'''آخر آيه 239 از سوره بقره:'''
  
برخى هم نمازهاى يوميه را از آن مراد دانسته و گفته‌اند مراد از «وَ انْحَرْ» اينست كه نحر يعنى بالاى سينه رو بقبله باشد و استقبال به نحر بعمل آيد. و از حضرت صادق (ع) روايت شده كه مراد مواجهۀ دو دست است بسوى قبله در حال افتتاح نماز.
+
{{متن قرآن|«وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ»}}.
  
بهر حال به ضميمۀ رواياتى چند، فوائدى فقهى از آن استفاده شده است.
+
از اين آيه كه پيش از اين هم آورده شد، حكم [[قنوت]] ([[استحباب]] چنانكه مشهور است، يا وجوب، چنانكه از [[ابن بابویه]] و [[ابن ابی عقیل عمانی]] منقول است) استنباط گرديده است.
  
3- آيۀ نخست از سورۀ مؤمنون قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلٰاتِهِمْ خٰاشِعُونَ.
+
'''آيه دوم از [[سوره كوثر]]:'''
  
از اين آيه، كه سابق هم آورده شده، حكم «خشوع»، كه به قولى عبارتست از اين كه نمازگزار نظر خود را، در هر حالى از نماز، به موضعى معين و مقرر، مصروف و متوجه دارد: در حال قيام به موضع سجود و در حال ركوع به ميان دو پا و در حال سجود بطرف سر بينى و در حال تشهد به دامن و در حال قنوت بدو كف دست، استفاده گرديده است.
+
{{متن قرآن|«فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ»}}.
  
4- آيۀ 100 از سورۀ نحل فَإِذٰا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّيْطٰانِ الرَّجِيمِ.
+
از این آیه به ضميمه رواياتى چند، فوائدى فقهى از آن استفاده شده است. اكثر مفسران اين آيه را به نماز [[عيد قربان]] مربوط دانسته و «نَحر» را به «هَدى» و قربانى [[تفسير]] كرده‌اند. برخى هم نمازهاى يوميه را از آن مراد دانسته و گفته‌اند مراد از «وَانْحَرْ» اين است كه نحر يعنى بالاى سينه رو به [[قبله]] باشد و استقبال به نحر به عمل آيد. و از [[امام صادق]] علیه السلام روايت شده كه مراد مواجهه دو دست است بسوى قبله در حال افتتاح نماز.  
  
از جمله فوائد پنجگانه كه در اينجا ياد شده حكم (استحباب يا وجوب باختلاف اقوال) استعاذه است در نخستين ركعت از نماز.
+
'''آيه اول و دوم از [[سوره مؤمنون]]:'''
  
محقق اردبيلى پس از شرح آيه و نقل روايتى نبوى بر كيفيت استعاذه (اعوذ باللّٰه من الشيطان الرجيم) چنين افاده كرده است «پس ظاهر اين آيۀ شريفه به انضمام دلالت امر بر وجوب مى‌رساند كه استعاذه در ابتداء قرائت قرآن مطلقا واجب است به طورى كه اگر در اثناء، قرائت را قطع كند و بخواهد دوباره بخواند بايد استعاذه كند و آن‌گاه به قرائت پردازد، هر چند بخواهد يك كلمه بخواند، حاصل آن كه جز در مورد استدامه هميشه بايد نخست استعاذه كند و از آن پس قرائت و لازم اين معنى، وجوب استعاذه است در هر ركعتى كه قرائت دارد ليكن ظاهر آنست كه هيچ كس از علما بدين ظاهر نگفته‌اند احتمال آن هم مى‌رود كه اين وجوب از خصائص پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) باشد بلى از ابو على حسن بن شيخ طوسى رحمهما اللّٰه نقل شده كه به استناد اين آيه استعاذه را در اول ركعت پيش از شروع بحمد واجب دانسته است ..»‌
+
{{متن قرآن|«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»}}.
  
5- آيات متوالى از اول سورۀ مزّمّل يٰا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلّٰا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا. إِنّٰا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا إِنَّ نٰاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا.
+
از اين آيه كه سابق هم آورده شده، حكم «[[خشوع]]» كه به قولى عبارت است از اين كه نمازگزار نظر خود را در هر حالى از نماز به موضعى معين و مقرر، مصروف و متوجه دارد: در حال قيام به موضع [[سجود]] و در حال [[ركوع]] به ميان دو پا و در حال سجود به طرف سر بينى و در حال [[تشهد]] به دامن و در حال [[قنوت]] به دو كف دست، استفاده گرديده است.
  
إِنَّ لَكَ فِي النَّهٰارِ سَبْحاً طَوِيلًا وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا.
+
'''آيه 100 از [[سوره نحل]]:'''
  
از فوائد و احكام ششگانه كه در ذيل اين آيه گفته شده اينست كه پيش از اين كه نمازهاى پنجگانۀ يوميه واجب گردد نماز شب در مكه بر پيغمبر (ص) و يارانش واجب بوده و بقول ابن عباس و غير او يك سال تمام پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) و اصحاب، چنانكه در ماه رمضان بيدار مى‌شوند، براى اقامۀ نماز شب بيدار مى‌شده‌اند. بحسب اين‌
+
{{متن قرآن|«فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»}}.
  
قول ميان نزول اول اين سوره كه بموجب آن نماز شب واجب گشته و ميان نزول آخر آن كه به تخفيف مقرر گرديده يك سال تمام فاصله به همرسيده ليكن سعيد بن جبير گفته است ميان نزول اول سوره و ميان نزول آخر آن ده ماه فاصله بوده است.
+
از جمله فوائد پنجگانه كه در اينجا ياد شده حكم (استحباب يا وجوب باختلاف اقوال) [[استعاذه]] (اعوذ باللّٰه من الشيطان الرجيم) است در نخستين [[رکعت]] از نماز.
  
'''نوع هفتم تحت اين عنوان، كه در بارۀ احكامى است متعدد متعلق به نماز. هفت آيه ياد گرديده است.'''
+
[[مقدس اردبیلی]] پس از شرح آيه و نقل روايتى نبوى بر كيفيت استعاذه چنين افاده كرده است: «پس ظاهر اين آيه شريفه به انضمام دلالت امر بر وجوب مى‌رساند كه استعاذه در ابتداء قرائت قرآن مطلقا واجب است به طورى كه اگر در اثناء، قرائت را قطع كند و بخواهد دوباره بخواند بايد استعاذه كند و آن‌گاه به قرائت پردازد، هرچند بخواهد يك كلمه بخواند. حاصل آن كه جز در مورد استدامه، هميشه بايد نخست استعاذه كند و از آن پس قرائت و لازم اين معنى، وجوب استعاذه است در هر ركعتى كه قرائت دارد، ليكن ظاهر آنست كه هيچ كس از علما بدين ظاهر نگفته‌اند. احتمال آن هم مى‌رود كه اين وجوب از خصائص [[پیامبر]] صلى الله عليه وآله باشد؛ بلى از [[ابو علی طوسی]] نقل شده كه به استناد اين آيه، استعاذه را در اول ركعت پيش از شروع به حمد واجب دانسته است...».
  
1- آيۀ 88 از سورۀ نساء وَ إِذٰا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا إِنَّ اللّٰهَ كٰانَ عَلىٰ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَسِيباً.
+
'''آيات اول از [[سوره مزمل]]:'''
  
يكى از مسائل نه گانه كه در ذيل آيه آورده شده وجوب رد سلام است در نماز.
+
{{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَأَقْوَمُ قِيلًا * إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا * وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا»}}.
  
2- آيۀ 163 از سورۀ انعام قُلْ إِنَّ صَلٰاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيٰايَ وَ مَمٰاتِي لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِينَ لٰا شَرِيكَ لَهُ، وَ بِذٰلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ.
+
از فوائد و احكام ششگانه كه در ذيل اين آيه گفته شده اين است كه پيش از اين كه نمازهاى پنجگانه يوميه واجب گردد، [[نماز شب]] در [[مكه]] بر پيغمبر صلی الله علیه وآله و يارانش واجب بوده و به قول [[ابن عباس]] و غير او يك سال تمام پيغمبر صلى الله عليه وآله و اصحاب، چنانكه در ماه [[رمضان]] بيدار مى‌شوند، براى اقامه نماز شب بيدار مى‌شده‌اند.
  
از جمله شش امرى كه باين آيه بر آنها استدلال شده وجوب اخلاص است در عبادت كه نه تنها در آن شرك ظاهر وجود نيابد بلكه از شرك خفى (ريا) نيز، بلكه از قصد تحصيل ثواب هم پاك و بر كنار باشد.
+
بحسب اين‌ قول ميان نزول اول اين [[سوره]] كه به موجب آن نماز شب واجب گشته و ميان نزول آخر آن كه به تخفيف مقرر گرديده، يك سال تمام فاصله به هم رسيده، ليكن سعيد بن جبير گفته است ميان نزول اول سوره و ميان نزول آخر آن ده ماه فاصله بوده است.
 +
==نوع هفتم درباره احكام متعلق به نماز==
 +
تحت اين عنوان كه درباره [[احکام]] متعدد متعلق به [[نماز]] است، هفت آيه وارد گرديده است.
  
3- آيۀ 60 از سورۀ مائده إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ، وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلٰاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ.
+
'''آيه 86 از [[سوره نساء]]:'''
  
از جمله چهار امرى كه به دلالت اين آيه استفاده شده اينست كه «فعل قليل» در نماز موجب بطلان آن نمى‌گردد.
+
{{متن قرآن|«وَإِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا»}}.
  
4- آيۀ 14 و 15 و 16 از سورۀ طه إِنَّنِي أَنَا اللّٰهُ لٰا إِلٰهَ إِلّٰا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ-
+
يكى از مسائل نه گانه كه در ذيل آيه آورده شده، وجوب رد سلام است در نماز.
  
الصَّلٰاةَ لِذِكْرِي. إِنَّ السّٰاعَةَ آتِيَةٌ أَكٰادُ أُخْفِيهٰا. لِتُجْزىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمٰا تَسْعىٰ.
+
'''آيه 162 و 163 از [[سوره انعام]]:'''
  
از اين آيه بر «وجوب صلاة فائته» استدلال شده است نبوى من نام عن صلاة او نسيها فليصلّها إذا ذكرها مفاد اين آيه است و هم بر وجوب سرعت مبادرت به عبادت و نماز و هم بر عدم جواز نائب گرفتن در عبادات واجبۀ بدنى در حال حيات و با قدرت و تمكن.
+
{{متن قرآن|«قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ»}}.
  
5- آيۀ 63 از سورۀ فرقان وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهٰارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرٰادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرٰادَ شُكُوراً.
+
از جمله شش امرى كه به اين آيه بر آنها استدلال شده وجوب [[اخلاص]] است در [[عبادت]] كه نه تنها در آن [[شرک]] ظاهر وجود نيابد، بلكه از شرک خفى ([[ریا]]) و بلكه از قصد تحصيل [[ثواب]] هم پاك و بركنار باشد.
  
بدين آيه بر جواز قضاء فائتۀ شب در روز و بر عكس استدلال شده است.
+
'''آيه 55 از [[سوره مائده]]:'''
  
مسائلى ديگر نيز از آن قابل استفاده و مورد آنست.
+
{{متن قرآن|«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»}}.
  
6- آيۀ 5 از سورۀ توبه فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ .. تا .. فَإِنْ تٰابُوا وَ أَقٰامُوا الصَّلٰاةَ وَ آتَوُا الزَّكٰاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ.
+
از جمله چهار امرى كه به دلالت اين آيه استفاده شده اين است كه «فعل قليل» در نماز موجب بطلان آن نمى‌گردد.
  
از اين آيه وجوب قتل كسى كه نماز را ترك كند و هم كسى كه بجواز ترك آن معتقد باشد استفاده شده است.
+
'''آيات 14 و 15 و 16 از [[سوره طه]]:'''
  
7- آيۀ 19 از سورۀ بقره يٰا أَيُّهَا النّٰاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
+
{{متن قرآن|«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي * فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لاَّ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى‌ * إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى‌»}}.
  
از اين آيه مكلف بودن كافران بر فروع احكام استفاده شده است.
+
از اين آيات بر «وجوب صلاة فائته (قضا شده)» استدلال شده است. روایت نبوى «من نام عن صلاة أو نسيها فليصلّها إذا ذكرها» مفاد اين آيه است و هم بر وجوب سرعت مبادرت به عبادت و نماز و هم بر عدم جواز نائب گرفتن در عبادات واجبه بدنى در حال حيات و با قدرت و تمكن دلالت دارد.
  
نوع هشتم تحت اين عنوان كه در بارۀ نمازهاى «غير يوميه» و حكامى است كه بر آنها و بر «يوميه» نيز وارد مى‌باشد يازده‌
+
'''آيه 63 از [[سوره فرقان]]:'''
  
آيه آورده شده است.
+
{{متن قرآن|«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا»}}.
  
1- آيۀ 9 از سورۀ جمعه يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا نُودِيَ لِلصَّلٰاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ.
+
بدين آيه بر جواز قضاء صلاة فائته شب در روز و بر عكس استدلال شده است. مسائلى ديگر نيز از آن قابل استفاده و مورد آن است.
  
بدين آيه بر وجوب نماز جمعه در وقتى كه شرائط معتبره‌اش محقق باشد استدلال شده و از جمله نه مسأله كه از آيه استفاده گرديده عددى است كه نماز جمعه بدان انعقاد مى‌يابد چه به عقيدۀ شافعى و احمد چهل كس حد اقل آنست و به گفتۀ ابو حنيفه به چهار تن كه يكى امام باشد انعقاد مى‌يابد و از مالك، با اين كه عدد نزد او هم معتبر است، حد و عدى نقل نشده است. در مذهب شيعه دو قولست: يكى قول به هفت و ديگر كه اكثر بر آنند قول به كفايت پنج و همين قول از آيه هم استفاده شده بدين تقريب: كلمۀ «فَاسْعَوْا» جمع است و اقل افراد جمع سه و چون معنى «سعى» بسوى كسى بايد باشد و او امام است و هم نداء كنندۀ به اذان غير از امام و غير از ساعيان است پس مجموع عده بنا به مستفاد از آيه (قطع نظر از روايات كثيره هم كه بر آن دلالت دارد) پنج كس مى‌شود.
+
'''آيه 5 از [[سوره توبه]]:'''
  
2- آيۀ 10 از سورۀ جمعه فَإِذٰا قُضِيَتِ الصَّلٰاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّٰهِ وَ اذْكُرُوا اللّٰهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
+
{{متن قرآن|«فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ»}}.
  
يكى از پنج فايدۀ مستفاد از اين آيه عدم وجوب نماز جمعه است بر پيران فرتوت و بيماران و لنگان و كوران.
+
از اين آيه وجوب قتل كسى كه [[نماز]] را ترك كند و هم كسى كه بجواز ترك آن معتقد باشد، استفاده شده است.
  
3- آيۀ 11 از سورۀ جمعه وَ إِذٰا رَأَوْا تِجٰارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْهٰا
+
'''آيه 19 از سوره بقره:'''
  
وَ تَرَكُوكَ قٰائِماً قُلْ مٰا عِنْدَ اللّٰهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجٰارَةِ وَ اللّٰهُ خَيْرُ- الرّٰازِقِينَ. نقل شده است كه در يكى از روزهاى جمعه هنگامى كه پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) به خطبه مشغول بود دحية بن خليفة بن فروۀ كلبى كه بازرگانى شام مى‌داشت از شام به مدينه درآمد و عادت چنان بود كه آن چه مورد نياز مردم بود از شام با خود مى‌آورد از اين رو كسى در مدينه نبود كه وقت ورود وى خود را نرساند. چون وارد مى‌شد در مكانى به نام «احجار زيت» (در بازار مدينه) فرود مى‌آمد و براى اطلاع مردم طبل مى‌نواخت و مردم بسوى او مى‌شتافتند. در آن جمعه هنگامى كه پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) بر منبر ايستاده و به خطبه مشغول بود دحيه كه هنوز اسلام نياورده بود وارد گرديد و در محل معهود بار افكند. مردم جز دوازده كس (يا يازده يا، بنقل از ابن عباس، هشت تن) بيشتر با پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) به جاى نماندند و همه بسوى او شتافتند پس آيۀ فوق نزول يافت.
+
{{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»}}.
  
از جمله چيزهائى كه از آيه استفاده شده اشتراط قيام است در حال خطبه.
+
از اين آيه مكلّف بودن كافران بر فروع [[احكام]] استفاده شده است.
 +
==نوع هشتم درباره نمازهاى غير يوميه==
 +
تحت اين عنوان كه درباره نمازهاى «غيريوميه» و احكامى است كه بر آنها و بر «يوميه» نيز وارد مى‌باشد يازده‌ آيه آورده شده است.
  
بروايتى نخستين كسى كه خطبه را نشسته خوانده معاويه بوده است كه بعنوان درد زانو از مردم اجازه خواسته و خطبه را نشسته اداء كرده است.
+
'''آيه 9 از [[سوره جمعه]]:'''
  
4- آيه 2 از سورۀ نحر فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ.
+
{{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِي لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»}}.
  
از اين آيه كه پيش از اين هم شايد به تكرار ياد گرديده برخى بر وجوب نماز عيد قربان استدلال كرده‌اند.
+
بدين آيه بر وجوب [[نماز جمعه]] در وقتى كه شرائط معتبره‌اش محقق باشد، استدلال شده و از جمله نه مسأله كه از آيه استفاده گرديده، عددى است كه نماز جمعه بدان انعقاد مى‌يابد؛ چه به عقيده [[شافعی]] و [[احمد بن حنبل]] چهل كس حداقل آن است و به گفته [[ابوحنيفه]] به چهار تن كه يكى امام باشد، انعقاد مى‌يابد و از [[مالک بن انس]] با اين كه عدد نزد او هم معتبر است، حد و عدى نقل نشده است.
  
5- آيۀ 85 از سورۀ توبه وَ لٰا تُصَلِّ عَلىٰ أَحَدٍ مِنْهُمْ مٰاتَ أَبَداً وَ لٰا تَقُمْ عَلىٰ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ مٰاتُوا وَ هُمْ فٰاسِقُونَ.
+
در مذهب [[شيعه]] دو قول است: يكى قول به هفت و ديگر كه اكثر برآنند قول به كفايت پنج و همين قول از آيه هم استفاده شده بدين تقريب: كلمه «فَاسْعَوْا» جمع است و اقل افراد جمع سه و چون معنى «سعى» بسوى كسى بايد باشد و او [[امام جمعه]] است و هم نداء كننده به [[اذان]] غير از امام و غير از ساعيان است پس مجموع عده بنا به مستفاد از آيه (قطع نظر از روايات كثيره هم كه بر آن دلالت دارد) پنج كس مى‌شود.
  
در سبب نزول آيه چنين گفته شده كه پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) براى تأليف قلوب منافقان‌
+
'''آيه 10 از [[سوره جمعه]]:'''
  
و ترغيب آنان به اسلام بر مردگان ايشان نماز مى‌گزارده و بر قبورشان مى‌ايستاده و دعا مى‌كرده است. تا اين كه عبد اللّٰه بن ابىّ بن سلول بيمار شد و از پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) درخواست عيادت كرد. پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) پذيرفت و به نزد او رفت چون بر او درآمد گفت: ترا دوست دارى يهود به هلاكت انداخت عبد اللّٰه گفت: يا رسول اللّٰه من از تو درخواست عيادت كردم تا براى من آمرزش بخواهى نه اين كه مرا سرزنش كنى. پس از پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) بخواست كه او را در جامه‌اى كه پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) پوشيده باشد كفن كنند. چون درگذشت پسرش خبّاب، كه پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) نام او را عبد اللّٰه نهاد، پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) را براى جنازه دعوت كرد پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) چون خواست بر جنازه نماز گزارد آيۀ بالا نزول يافت پس پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) بر كنار شد و بر او نماز نخواند.
+
{{متن قرآن|«فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»}}.
  
بروايتى پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) پيراهن خود را براى او فرستاد و به اشخاصى كه اين كار بر ايشان گران مى‌نمود گفت:
+
يكى از پنج فايده مستفاد از اين آيه، عدم وجوب نماز جمعه است بر پيران فرتوت و بيماران و لنگان و كوران.
  
«إنّ قميصي لا يغني عنه من اللّٰه شيئا و إنّي اؤمّل من اللّٰه أن يدخل بهذا السّبب في الإسلام خلق كثير».
+
'''آیه 11 از سوره جمعه:'''
  
و چنين اتفاق افتاد كه در آن روز از طايفۀ خزرج هزار كس به اسلام در آمد.
+
{{متن قرآن|«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»}}.
  
از جمله پنج فائده كه مستفاد از اين آيه دانسته شده وجوب نماز است بر مردۀ مسلمان و از جمله جواز زيارت قبور مردگان از اهل ايمان و ايستادن بر گورهاى ايشان و دعا و ترحم بر آن مردگان است.
+
نقل شده است كه در يكى از روزهاى [[جمعه]] هنگامى كه [[پیامبر]] صلى الله عليه وآله به [[خطبه]] مشغول بود، [[دحیه کلبی]] كه بازرگانى [[شام]] مى‌داشت از شام به [[مدينه]] درآمد و عادت چنان بود كه آنچه مورد نياز مردم بود از شام با خود مى‌آورد. از اين رو كسى در مدينه نبود كه وقت ورود وى خود را نرساند. چون وارد مى‌شد در مكانى به نام «احجار زيت» (در بازار مدينه) فرود مى‌آمد و براى اطلاع مردم طبل مى‌نواخت و مردم بسوى او مى‌شتافتند. در آن جمعه هنگامى كه پيغمبر صلى الله عليه وآله بر منبر ايستاده و به خطبه مشغول بود، دحيه كه هنوز [[اسلام]] نياورده بود، وارد گرديد و در محل معهود بار افكند. مردم جز دوازده كس (يا يازده يا به نقل از [[ابن عباس]]، هشت تن) بيشتر با پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله به جاى نماندند و همه بسوى او شتافتند؛ پس آيه فوق نزول يافت.
  
روايت صحيحه از حضرت رضا (ع) بدين عبارت «من أتى قبر أخيه- المؤمن و قرء عنده إنّا أنزلناه في ليلة القدر سبع مرّات و دعا له امن من الفزع الأكبر» مشروع بودن زيارت قبور بلكه استحباب آن را هم، افاده مى‌كند.
+
از جمله چيزهائى كه از آيه استفاده شده، اشتراط قيام است در حال خطبه. به روايتى نخستين كسى كه خطبه را نشسته خوانده [[معاويه]] بوده است كه به عنوان درد زانو از مردم اجازه خواسته و خطبه را نشسته اداء كرده است.
  
فاضل مقداد اين مضمون را افاده كرده است «زيارت قبور در آغاز اسلام به حرمت محكوم بود پس از آن اين حكم از ميان رفته و منسوخ شده است.
+
'''آيه 2 از [[سوره کوثر]]:'''
  
6- آيۀ 102 از سورۀ نسا وَ إِذٰا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنٰاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلٰاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكٰافِرِينَ كٰانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً.
+
{{متن قرآن|«فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ»}}.
  
از اين آيه جواز قصر، استفاده شده و اصل قصر مورد اجماعست اگر چه در رخصت يا عزيمت بودن آن اختلاف شده: شافعى آن را «رخصت» مى‌داند و به عقيدۀ مالك و ابو حنيفه و احمد و هم بمذهب شيعه «عزيمت» است.
+
از اين آيه كه پيش از اين هم ياد گرديده، برخى بر وجوب نماز [[عيد قربان]] استدلال كرده‌اند.
  
از جمله شش فائده كه در ذيل آيۀ شريفه گفته شده اينست كه قصر در سفر به خوف، مشروط نيست بلكه «خوف» سببى است مستقل و «سفر» سببى ديگر و آن هم مستقل و در سفر بحسب كمّ يعنى عدد ركعات در نماز، نقص و قصر ثابت است ليكن خوف اگر شديد باشد علاوه بر نقص در «كمّ» در «كيف» و «وضع» (يعنى ايستادگى و نشستگى و اشاره و تسبيحى به جاى يك ركعت بحساب آمدن) نيز نقص پيدا مى‌شود.
+
'''آيه 85 از [[سوره توبه]]:'''
  
7- آيۀ 103 از سورۀ نساء وَ إِذٰا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلٰاةَ فَلْتَقُمْ طٰائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذٰا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرٰائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طٰائِفَةٌ أُخْرىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ
+
{{متن قرآن|«وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ»}}.
  
وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وٰاحِدَةً وَ لٰا جُنٰاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كٰانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضىٰ أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّٰهَ أَعَدَّ لِلْكٰافِرِينَ عَذٰاباً مُهِيناً.
+
در [[سبب نزول]] آيه چنين گفته شده كه پيغمبر صلى الله عليه وآله براى تأليف قلوب [[منافقان]] و ترغيب آنان به [[اسلام]]، بر مردگان ايشان [[نماز میت]] مى‌گزارده و بر قبورشان مى‌ايستاده و [[دعا]] مى‌كرده است. تا اين كه عبداللّٰه بن ابىّ بن سلول بيمار شد و از پيغمبر صلى الله عليه وآله درخواست [[عیادت بیماران|عیادت]] كرد. پيغمبر صلى الله عليه وآله پذيرفت و به نزد او رفت چون بر او درآمد گفت: تو را دوستى [[يهود]] به هلاكت انداخت. عبدالله گفت: يا رسول اللّٰه من از تو درخواست عيادت كردم تا براى من [[آمرزش]] بخواهى نه اين كه مرا سرزنش كنى. پس از پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله بخواست كه او را در جامه‌اى كه آن حضرت پوشيده باشد [[کفن]] كنند. چون درگذشت پسرش خباب كه پيغمبر صلى الله عليه وآله نام او را عبدالله نهاد، پيامبر را براى جنازه دعوت كرد. پيغمبر چون خواست بر جنازه نماز گزارد آيه بالا نزول يافت، پس پيغمبر بر او نماز نخواند.
  
در ذيل اين آيه كه حكم نماز خوف و چگونگى آن مستفاد از آن است هفت فائده آورده شده كه از جمله است دلالتش بر ارجح بودن نماز به جماعت.
+
به روايتى پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله پيراهن خود را براى او فرستاد و به اشخاصى كه اين كار برايشان گران مى‌نمود، گفت: «إنّ قميصي لايغني عنه من اللّٰه شيئا و إنّي اؤمّل من اللّٰه أن يدخل بهذا السّبب في الإسلام خلق كثير». و چنين اتفاق افتاد كه در آن روز از طايفه [[خزرج]] هزار كس به اسلام درآمد.
  
8- آيۀ 104 از سورۀ نساء فَإِذٰا قَضَيْتُمُ الصَّلٰاةَ فَاذْكُرُوا اللّٰهَ قِيٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلىٰ جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلٰاةَ إِنَّ الصَّلٰاةَ كٰانَتْ عَلَى- الْمُؤْمِنِينَ كِتٰاباً مَوْقُوتاً.
+
از جمله پنج فائده كه مستفاد از اين آيه دانسته شده وجوب نماز است بر مرده مسلمان و از جمله جواز [[زیارت اهل قبور|زیارت قبور]] مردگان از اهل [[ايمان]] و ايستادن بر گورهاى ايشان و [[دعا]] و ترحم بر آن مردگان است.
  
از عبارت فَاذْكُرُوا اللّٰهَ به احتمالى استحباب ذكر در همۀ احوال اراده شده و به احتمالى ديگر استحباب تعقيب نماز به ادعيۀ ماثوره از آن مراد است و به سيّمين احتمال منظور از آن، استحباب تعقيب نماز قصر است به گفتن سى بار سبحان اللّٰه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّٰه و اللّٰه اكبر.
+
روايت صحيحه از [[امام رضا]] علیه السلام بدين عبارت «من أتى قبر أخيه المؤمن و قرء عنده "إنّا أنزلناه في ليلة القدر" سبع مرّات و دعا له أمن من الفزع الأكبر»، مشروع بودن زيارت قبور بلكه [[استحباب]] آن را هم افاده مى‌كند. [[فاضل مقداد]] اين مضمون را افاده كرده است: «زيارت قبور در آغاز اسلام به حرمت محكوم بود، پس از آن اين حكم از ميان رفته و منسوخ شده است».
  
9- آيۀ 40 از سورۀ بقره وَ أَقِيمُوا الصَّلٰاةَ وَ آتُوا الزَّكٰاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّٰاكِعِينَ.
+
'''آيه 101 از [[سوره نساء]]:'''
  
از قسمت اخير اين آيه حكم راجح بودن جماعت (بطور وجوب باشد، چنانكه در جمعه است، يا بطور استحباب، چنانكه در ديگر نمازهاى واجب است) استفاده شده است.
+
{{متن قرآن|«وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا»}}.
  
10 آيۀ 203 از سورۀ اعراف وَ إِذٰا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.
+
از اين آيه جواز قصر (نماز شکسته)، استفاده شده و اصل قصر مورد [[اجماع]] است، اگرچه در رخصت يا عزيمت بودن آن اختلاف شده: [[شافعی]] آن را «رخصت» مى‌داند و به عقيده مالک بن انس و [[ابوحنیفه]] و [[احمد بن حنبل]] و هم به مذهب [[شيعه]] «عزيمت» است.
 +
 
 +
از جمله شش فائده كه در ذيل آيه شريفه گفته شده اين است كه قصر در سفر به خوف مشروط نيست، بلكه «خوف» سببى است مستقل و «سفر» سببى ديگر و آن هم مستقل و در سفر بحسب كمّ يعنى عدد ركعات در نماز، نقص و قصر ثابت است، ليكن خوف اگر شديد باشد علاوه بر نقص در «كمّ»، در «كيف» و «وضع» (يعنى ايستادگى و نشستگى و اشاره و تسبيحى به جاى يك ركعت بحساب آمدن) نيز نقص پيدا مى‌شود.
 +
 
 +
'''آيه 102 از سوره نساء:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمْ وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا»}}.
 +
 
 +
در ذيل اين آيه كه حكم [[نماز خوف]] و چگونگى آن مستفاد از آن است، هفت فائده آورده شده كه از جمله دلالتش بر ارجح بودن [[نماز جماعت]] است.
 +
 
 +
'''آيه 103 از سوره نساء:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُواْ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا»}}.
 +
 
 +
از عبارت «فَاذْكُرُوا اللّٰهَ» به احتمالى استحباب ذكر در همه احوال اراده شده و به احتمالى ديگر استحباب تعقيب نماز به ادعيه ماثوره از آن مراد است و به سومين احتمال، منظور از آن، استحباب تعقيب نماز قصر است به گفتن سى بار «سبحان اللّٰه والحمد للّه و لا اله الّا اللّٰه و اللّٰه اكبر».
 +
 
 +
'''آيه 43 از [[سوره بقره]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَأَقِيمُواْالصَّلاَةَ وَآتُواْالزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ»}}.
 +
 
 +
از قسمت اخير اين آيه، حكم راجح بودن نماز جماعت (به طور وجوب باشد، چنانكه در [[نماز جمعه]] است يا به طور استحباب، چنانكه در ديگر نمازهاى واجب است) استفاده شده است.
 +
 
 +
'''آيه 204 از [[سوره اعراف]]:'''
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»}}.
  
 
از جمله امور مستفاد از اين آيه، سقوط «قرائت» است از مأموم.
 
از جمله امور مستفاد از اين آيه، سقوط «قرائت» است از مأموم.
  
11- آيۀ 15 از سورۀ سجده إِنَّمٰا يُؤْمِنُ بِآيٰاتِنَا الَّذِينَ إِذٰا ذُكِّرُوا بِهٰا خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لٰا يَسْتَكْبِرُونَ.
+
'''آيه 15 از [[سوره سجده]]:'''
 
 
بدين آيه و سه آيۀ ديگر: يكى آيۀ 37 از سورۀ «حم فصّلت» .. لٰا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لٰا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلّٰهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيّٰاهُ تَعْبُدُونَ.
 
  
دوم- آيۀ 19 از سورۀ «اقرأ» .. وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ. سيم- آيۀ 62 از سورۀ و النّجم فَاسْجُدُوا لِلّٰهِ وَ اعْبُدُوا. بر وجوب سجده، در هنگام خواندن يكى از آنها يا شنيدن آن، استدلال شده و بدين جهت سوره‌هاى چهار گانه كه بر اين چهار آيه اشتمال دارد به نام «سوره‌هاى عزائم» خوانده شده است.
+
{{متن قرآن|«إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ»}}.
  
مجموع آياتى كه در كتاب صلاة ياد شده 64 آيه است.
+
به اين آيه و سه آيه ديگر یعنی:
  
 +
* آيه 37 از [[سوره فصلت]]: {{متن قرآن|« لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ»}}.
 +
* آيه 19 از [[سوره علق]]: {{متن قرآن|«وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ»}}.
 +
* آيه 62 از [[سوره النجم]]: {{متن قرآن|«فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا»}}.
  
 +
بر وجوب [[سجده]]، در هنگام خواندن يكى از آنها يا شنيدن آن، استدلال شده و بدين جهت سوره‌هاى چهارگانه كه بر اين چهار آيه اشتمال دارد به نام «[[سور عزائم]]» نامیده شده است.
  
 +
==منابع==
 +
*ادوار فقه‌، محمود بن عبدالسلام تربتى شهابى‌، سازمان چاپ و انتشارات‌، تهران، 1417ق‌، ص 19-39.
  
==منبع==
+
{{سنجش کیفی
محمود بن عبد السلام تربتى شهابى‌، ادوار فقه‌، سازمان چاپ و انتشارات‌، تهران، 1417 ه‍ ق‌، ص 19 تا 39
+
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:آیات الاحکام]]
 
[[رده:آیات الاحکام]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۱

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


آياتى از قرآن کریم كه به نماز (صلوة) ارتباط دارد، به اعتبار انواع نماز و مقدمات و مقارنات و سائر شئون و جهات آن، به هشت نوع طبقه بندى شده و تحت هر نوع، آياتى كه به آن نوع ارتباط دارد شمارش شده و احكام مستفاد از آن تحقيق گرديده است. مجموع آياتى كه در كتاب الصلاة ياد شده 64 آيه است.

نوع اول درباره مطلق نماز

در ذيل اين عنوان چهار آيه نزول يافته كه آورده شده است.

آخر آيه 103 از سوره نساء:

«إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا».

از اين آيه چهار حكم استفاده شده. از آن جمله است: وجوب محدود بودن نماز بحدود و شرائط و اوقات.

آيه 239 و 240 از سوره بقره:

«حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ * فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ».

از جمله هفت حكم كه مستفاد از اين آيه دانسته شده، وجوب محافظت است بر نمازها و وجوب نمازهاى نه گانه و وجوب قيام در نماز و مشروع بودن قنوت و جواز صلاة است به حال راه رفتن و سواربودن در حال خوف.

آيه 132 از سوره طه:

«وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى».

از جمله پنج فائده كه در ذيل اين آيه از آن استفاده و آورده شده اين است كه بر‌ اهل اسلام به پيروى و تأسّى از پیامبر صلى الله عليه وآله واجب است كه اهل خود را به نماز فرمان دهند و بدين كار وادار كنند.

آيه 1 و 2 از سوره مؤمنون:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ».

از اين آيه وجوب نماز و خشوع در آن كه سرمايه رستگارى و فلاح و نشانه ايمان است، استفاده گرديده است.

نوع دوم درباره نمازهاى پنجگانه و اوقات آنها

در زير اين عنوان پنج آيه كه بخصوص نمازهاى پنجگانه و اوقات آنها مربوط است، با بيان چگونگى استفاده از آن آيات و طرز استدلال به آن‌ها ياد گرديده است.

آيه 78 و 79 از سوره اسراء:

«أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا * وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا».

از جمله هفت حكم كه از اين آيه مستفاد شده، وجوب نماز ظهر و نماز عصر و نماز مغرب و نماز عشاء است (بنابراين كه مراد از «دلوك» وقت زوال باشد نه وقت غروب) و از جمله توسعه و امتداد وقت اين چهار و هم اشاره به نماز صبح و هم اختصاص پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله است به نماز شب.

آيه 114 از سوره هود:

«وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ».

از اين آيه «توسعه وقت» استفاده شده است. «حسنات» در آيه به نمازهاى پنجگانه تفسير گرديده و در بيان اين كه حسنات چگونه سيئات را مى‌برد آمده: يكى از باب لطف در ترك سيئات بمفاد «إِنَّ الصَّلٰاةَ تَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ»، ديگر از باب تكفير و حبط خطيئات يعنى عدم مؤاخذه و عقاب بر گناهان سابقه.

آيه 17 و 18 از سوره روم:

«فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ * وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ».

هنگامى كه به ابن عباس گفته شده آيا از نمازهاى پنجگانه در قرآن يادى هست، پاسخ داده است آرى و اين آيه را خوانده است. «تُمْسُونَ» براى نماز مغرب و عشاء و «تُصْبِحُونَ» اشاره به نماز صبح و «عَشِيًّا» دليل نماز عصر و «تُظْهِرُونَ» مربوط به نماز ظهر است.

فاضل مقداد پس از اين كه از حسن بصری نقل كرده: «اين سوره (سوره روم) جز همين آيه‌اش كه مدنى است بقيه آن مكى است، زيرا نمازهاى پنجگانه در مدينه واجب شده و در مكه دو رکعت دو ركعت واجب بوده است، پس از هجرت به مدينه نماز سفرى بحال خود گذاشته شده و در نماز حضرى زيادت مشهور و معلوم بعمل آمده است»؛ چنين افاده كرده: «و اكثر اقوال، برخلاف گفته حسن بصری است، زیرا نمازها همه در مكه واجب گرديده است».

آيه 130 از سوره طه:

«فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى».

از جمله امور مستفاد از اين آيه، تعيين اوقات نمازها است كه مانند آيه پيش به كلمه «سبحان» و «تسبيح» از آن تعبير شده و هم افاده توسعه آن اوقات است.

آیه 39 و 40 از سوره ق:

«وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ * وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ»؛ که به دو آيه 48 و 49 از سوره طور نزديك است: « وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ * وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ».

آيه فوق كه دلالت بر وقت نماز از آن مستفاد است، تعقيب و تسبيح و دعا بعد از نماز (يا دو ركعت نماز بعد از نماز مغرب يا يك ركعت نماز وتر يا مطلق نوافل بعد از فرائض بحسب اختلاف اقوال منقوله) نيز از آن استفاده شده است.

نوع سوم درباره قبله

در ذيل اين نوع، هشت آيه آورده شده است.

آيه 142 از سوره بقره:

«يَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ».

از اين آيه علاوه بر حكم «قبله» جواز «نسخ» و وقوع آن نيز استنباط گرديده است.

آيه 143 از سوره بقره:

«وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ».

آيه 144 از سوره بقره:

«قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ».

آيه 145 از سوره بقره:

«وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ».

آیه 149 از سوره بقره:

«وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِالْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».

آيه 150 از سوره بقره:

وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ».

آيه 115 از سوره بقره:

«وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ».

آيه 97 از سوره مائده:

«جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَأَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ».

براى هر يك از آيات دوم تا هشتم، فوائد و احكامى آورده شده كه از جمله در آيه هفتم قولى است كه در آغاز اسلام پيامبر صلى اللّٰه عليه وآله اختيار داشته و به اصطلاح مخير بوده كه به صخره يا به كعبه نماز بگزارد، پس از آن اين حكم به آيه «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِالْحَرٰامِ» منسوخ گرديده است.

و از جمله احكام كه به آيه هشتم ارتباط دارد اين است كه هرگاه كسى امارات‌ شناختن قبله را فاقد و در تشخيص آن متحير و سرگردان باشد به چهار سوى نماز بگزارد، نمازش صحيح و درست است.

نوع چهارم درباره ديگر مقدمات نماز

تحت اين عنوان كه درباره ديگر مقدمات نماز است، نه آيه آورده شده است.

آيه 26 از سوره اعراف:

«يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ».

آيه 31 از سوره اعراف:

«يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ».

از اين آيه كه (به قول فاضل مقداد) به اتفاق مفسران، از «اخذ زينت» پوشاندن عورت اراده شده، پنج حكم استفاده گرديده كه از آن جمله است: وجوب ستر (مربوط به نماز) و عدم اسراف در اكل و شرب.

فاضل مقداد يكى از احكام مستفاد از آن را لزوم اكل و شرب بحد اعتدال و عدم اسراف در آنچه در غير ايام حج و چه در ايام حج دانسته، از اين جهت كه نزول آيه در اين باره بوده كه بنى عامر در ايام حج طعام به اندازه قوت مى‌خوردند و چربى هيچ نمى‌خوردند و مسلمين هم از ايشان پيروى كردند و گفتند: ما به اين روش از ايشان شايسته‌تر هستيم پس آيه نازل شد: «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلٰاتُسْرِفُوا...».

آيه 3 از سوره مائده:

«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ...».

از اين آيه به استناد اين كه اسناد «تحريم» بذات ميته و دم و جز اينها از امور ياد شده، روا نيست، پس بايد از باب «دلالت اقتضا» چيزى از قبيل «وجوه انتفاع» در تقدير گرفته شود و پوشيدن پوست «ميته» در نماز از وجوه انتفاع است، پس ممنوع‌ و نامشروع است. (در مذاهب ميان پوست مدبوغ و غير آن اختلاف است.) فاضل مقداد پنج فرع در اين مورد ذكر كرده كه از آن جمله است نجس بودن اين امور.

آيه 5 از سوره نحل:

«وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ»؛ و آيه 80 از همان سوره: «وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ».

از جمله سه امرى كه از آيه استنباط شده: طهارت پشم و موى و كرك است، هر چند از ميته باشد به شرطى كه چيده و قطع گردد نه اين كه از ريشه كشيده شود.

آيه 81 از سوره نحل:

«وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ».

از جمله امور سه گانه كه از آيه استفاده شده، جواز نماز در جامه‌هاى پنبه‌اى و كتانى است.

آيه 108 از سوره بقره:

«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُوْلَـئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِينَ».

از جمله هفت فائده كه براى اين آيه ياد گشته حرمت تخريب مساجد است به هر وضعى كه بحسب عرف تخريب بشمار باشد، خواه ويران ساختن ديوار باشد يا بردن فرش، يا خاموش داشتن آن، يا دائركردن شغل هايى كه مانع عبادت و منافى با آن است.

آيه 18 از سوره توبه:

«إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَـئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ».

از اين آيه حكم عمارت مسجد (خواه به اصلاح و نظافت و فرش انداختن و روشن ساختن باشد و خواه به مشغول داشتن به عبادت و بركنار ساختن از اعمال لهو و لعب و داد و فرياد و معركه گيرى) استفاده شده است.

فاضل مقداد سه آيه ديگر هم كه به مساجد مربوط است و در زير آورده مى‌شود به عنوان تبعيت از آيه هشتم -نه بعنوان استقلال- در اينجا ياد كرده است.

  • اول آيه 28 از سوره اعراف: «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ».
  • دوم آيه 87 از سوره يونس: «وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ».
  • سوم آيه 107 و 108 از سوره توبه: «وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ...».

آيه 63 از سوره مائده:

«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا...».

مراد از «نداء» در آيه شريفه به اتفاق مفسران، اذان است. پس مشروع بودن «اذان» از آيه استفاده شده و اذان، اعم است از اذان شخص منفرد كه موجب تكميل نماز است و از اذان اعلامى كه بر مناره گفته مى‌شود و از اذان جماعت كه هم مكمل نماز و هم مفيد اعلام است.

نوع پنجم درباره مقارنات نماز

تحت اين عنوان كه درباره «مقارنات نماز» مى‌باشد نُه آيه ياد گرديده است.

آيه 238 از سوره بقره:

«وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ».

از جمله فوائد چهارگانه كه از اين آيه استفاده شده، وجوب «قيام» و وجوب «نیت» است در نماز، زیرا كلمه «للّه» اشاره است به لزوم «نيت».

آيه 111 از سوره اسراء:

«وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا».

آيه 3 از سوره مدثر:

«وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ».

از اين آيه وجوب گفتن لفظ «اللّٰه اكبر» در نماز استفاده شده است.

اواسط آيه 20 از سوره مزمل:

«...فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى...».

و نظير اين قسمت از آيه است قسمت ديگر از همین آيه در همین سوره «فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنْهُ». از اين آيه وجوب قرائت قدرى (به طور اجمال) از قرآن در نماز استفاده شده است.

آيه 77 از سوره حج:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».

وجوب «ركوع» و وجوب «سجود» از جمله شش فائده است كه از اين آيه استفاده شده است.

آيه 18 از سوره جن:

«وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا».

از اين آيه با نظر به روايت نبوى «اُمِرتُ أن أسجد على سبعة آراب (اى اعضاء)» و روايت از امام جواد علیه السلام در مجلس معتصم خليفه عباسى (هى الأعضاء السبعة الّتي يسجد عليها) حكم مواضع هفتگانه كه لزوم رسيدن آنها است در حال سجده به زمين استنباط گرديده است.

آيه 96 از سوره واقعه:

«فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ».

و نظير آن در آخر سوره الحاقه (آيه 52) و هم نظيرش آيه اول از سوره اعلى «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» كه بحسب روايت نبوى، اول در ركوع و دوم در سجود گفته مى‌شود.

آخر آيه 110 از سوره اسراء:

«وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً».

پنج حكم كه به چگونگى جهر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و اخفات ارتباط دارد، از اين آيه بدست آمده است.

آيه 56 از سوره احزاب:

«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا».

از اين آيه وجوب صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله استفاده شده است. در اين موضع نُه فايده ياد گرديده، از آن جمله اين كه شيعه و شافعی و احمد بن حنبل به وجوب صلاة در نماز بر پيغمبر صلى الله عليه وآله قائل شده و آن را شرط در نماز قرار داده‌اند بخلاف ابوحنيفه و مالک بن انس كه آن را واجب و شرط ندانسته‌اند.

نوع ششم درباره مستحبات نماز

تحت اين عنوان كه درباره مندوبات (مستحبات) نماز آورده شده، پنج آيه ياد گرديده است.

آخر آيه 239 از سوره بقره:

«وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ».

از اين آيه كه پيش از اين هم آورده شد، حكم قنوت (استحباب چنانكه مشهور است، يا وجوب، چنانكه از ابن بابویه و ابن ابی عقیل عمانی منقول است) استنباط گرديده است.

آيه دوم از سوره كوثر:

«فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ».

از این آیه به ضميمه رواياتى چند، فوائدى فقهى از آن استفاده شده است. اكثر مفسران اين آيه را به نماز عيد قربان مربوط دانسته و «نَحر» را به «هَدى» و قربانى تفسير كرده‌اند. برخى هم نمازهاى يوميه را از آن مراد دانسته و گفته‌اند مراد از «وَانْحَرْ» اين است كه نحر يعنى بالاى سينه رو به قبله باشد و استقبال به نحر به عمل آيد. و از امام صادق علیه السلام روايت شده كه مراد مواجهه دو دست است بسوى قبله در حال افتتاح نماز.

آيه اول و دوم از سوره مؤمنون:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ».

از اين آيه كه سابق هم آورده شده، حكم «خشوع» كه به قولى عبارت است از اين كه نمازگزار نظر خود را در هر حالى از نماز به موضعى معين و مقرر، مصروف و متوجه دارد: در حال قيام به موضع سجود و در حال ركوع به ميان دو پا و در حال سجود به طرف سر بينى و در حال تشهد به دامن و در حال قنوت به دو كف دست، استفاده گرديده است.

آيه 100 از سوره نحل:

«فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ».

از جمله فوائد پنجگانه كه در اينجا ياد شده حكم (استحباب يا وجوب باختلاف اقوال) استعاذه (اعوذ باللّٰه من الشيطان الرجيم) است در نخستين رکعت از نماز.

مقدس اردبیلی پس از شرح آيه و نقل روايتى نبوى بر كيفيت استعاذه چنين افاده كرده است: «پس ظاهر اين آيه شريفه به انضمام دلالت امر بر وجوب مى‌رساند كه استعاذه در ابتداء قرائت قرآن مطلقا واجب است به طورى كه اگر در اثناء، قرائت را قطع كند و بخواهد دوباره بخواند بايد استعاذه كند و آن‌گاه به قرائت پردازد، هرچند بخواهد يك كلمه بخواند. حاصل آن كه جز در مورد استدامه، هميشه بايد نخست استعاذه كند و از آن پس قرائت و لازم اين معنى، وجوب استعاذه است در هر ركعتى كه قرائت دارد، ليكن ظاهر آنست كه هيچ كس از علما بدين ظاهر نگفته‌اند. احتمال آن هم مى‌رود كه اين وجوب از خصائص پیامبر صلى الله عليه وآله باشد؛ بلى از ابو علی طوسی نقل شده كه به استناد اين آيه، استعاذه را در اول ركعت پيش از شروع به حمد واجب دانسته است...».

آيات اول از سوره مزمل:

«يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَأَقْوَمُ قِيلًا * إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا * وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا».

از فوائد و احكام ششگانه كه در ذيل اين آيه گفته شده اين است كه پيش از اين كه نمازهاى پنجگانه يوميه واجب گردد، نماز شب در مكه بر پيغمبر صلی الله علیه وآله و يارانش واجب بوده و به قول ابن عباس و غير او يك سال تمام پيغمبر صلى الله عليه وآله و اصحاب، چنانكه در ماه رمضان بيدار مى‌شوند، براى اقامه نماز شب بيدار مى‌شده‌اند.

بحسب اين‌ قول ميان نزول اول اين سوره كه به موجب آن نماز شب واجب گشته و ميان نزول آخر آن كه به تخفيف مقرر گرديده، يك سال تمام فاصله به هم رسيده، ليكن سعيد بن جبير گفته است ميان نزول اول سوره و ميان نزول آخر آن ده ماه فاصله بوده است.

نوع هفتم درباره احكام متعلق به نماز

تحت اين عنوان كه درباره احکام متعدد متعلق به نماز است، هفت آيه وارد گرديده است.

آيه 86 از سوره نساء:

«وَإِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا».

يكى از مسائل نه گانه كه در ذيل آيه آورده شده، وجوب رد سلام است در نماز.

آيه 162 و 163 از سوره انعام:

«قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ».

از جمله شش امرى كه به اين آيه بر آنها استدلال شده وجوب اخلاص است در عبادت كه نه تنها در آن شرک ظاهر وجود نيابد، بلكه از شرک خفى (ریا) و بلكه از قصد تحصيل ثواب هم پاك و بركنار باشد.

آيه 55 از سوره مائده:

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ».

از جمله چهار امرى كه به دلالت اين آيه استفاده شده اين است كه «فعل قليل» در نماز موجب بطلان آن نمى‌گردد.

آيات 14 و 15 و 16 از سوره طه:

«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي * فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لاَّ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى‌ * إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى‌».

از اين آيات بر «وجوب صلاة فائته (قضا شده)» استدلال شده است. روایت نبوى «من نام عن صلاة أو نسيها فليصلّها إذا ذكرها» مفاد اين آيه است و هم بر وجوب سرعت مبادرت به عبادت و نماز و هم بر عدم جواز نائب گرفتن در عبادات واجبه بدنى در حال حيات و با قدرت و تمكن دلالت دارد.

آيه 63 از سوره فرقان:

«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا».

بدين آيه بر جواز قضاء صلاة فائته شب در روز و بر عكس استدلال شده است. مسائلى ديگر نيز از آن قابل استفاده و مورد آن است.

آيه 5 از سوره توبه:

«فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ».

از اين آيه وجوب قتل كسى كه نماز را ترك كند و هم كسى كه بجواز ترك آن معتقد باشد، استفاده شده است.

آيه 19 از سوره بقره:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».

از اين آيه مكلّف بودن كافران بر فروع احكام استفاده شده است.

نوع هشتم درباره نمازهاى غير يوميه

تحت اين عنوان كه درباره نمازهاى «غيريوميه» و احكامى است كه بر آنها و بر «يوميه» نيز وارد مى‌باشد يازده‌ آيه آورده شده است.

آيه 9 از سوره جمعه:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِي لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ».

بدين آيه بر وجوب نماز جمعه در وقتى كه شرائط معتبره‌اش محقق باشد، استدلال شده و از جمله نه مسأله كه از آيه استفاده گرديده، عددى است كه نماز جمعه بدان انعقاد مى‌يابد؛ چه به عقيده شافعی و احمد بن حنبل چهل كس حداقل آن است و به گفته ابوحنيفه به چهار تن كه يكى امام باشد، انعقاد مى‌يابد و از مالک بن انس با اين كه عدد نزد او هم معتبر است، حد و عدى نقل نشده است.

در مذهب شيعه دو قول است: يكى قول به هفت و ديگر كه اكثر برآنند قول به كفايت پنج و همين قول از آيه هم استفاده شده بدين تقريب: كلمه «فَاسْعَوْا» جمع است و اقل افراد جمع سه و چون معنى «سعى» بسوى كسى بايد باشد و او امام جمعه است و هم نداء كننده به اذان غير از امام و غير از ساعيان است پس مجموع عده بنا به مستفاد از آيه (قطع نظر از روايات كثيره هم كه بر آن دلالت دارد) پنج كس مى‌شود.

آيه 10 از سوره جمعه:

«فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».

يكى از پنج فايده مستفاد از اين آيه، عدم وجوب نماز جمعه است بر پيران فرتوت و بيماران و لنگان و كوران.

آیه 11 از سوره جمعه:

«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ».

نقل شده است كه در يكى از روزهاى جمعه هنگامى كه پیامبر صلى الله عليه وآله به خطبه مشغول بود، دحیه کلبی كه بازرگانى شام مى‌داشت از شام به مدينه درآمد و عادت چنان بود كه آنچه مورد نياز مردم بود از شام با خود مى‌آورد. از اين رو كسى در مدينه نبود كه وقت ورود وى خود را نرساند. چون وارد مى‌شد در مكانى به نام «احجار زيت» (در بازار مدينه) فرود مى‌آمد و براى اطلاع مردم طبل مى‌نواخت و مردم بسوى او مى‌شتافتند. در آن جمعه هنگامى كه پيغمبر صلى الله عليه وآله بر منبر ايستاده و به خطبه مشغول بود، دحيه كه هنوز اسلام نياورده بود، وارد گرديد و در محل معهود بار افكند. مردم جز دوازده كس (يا يازده يا به نقل از ابن عباس، هشت تن) بيشتر با پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله به جاى نماندند و همه بسوى او شتافتند؛ پس آيه فوق نزول يافت.

از جمله چيزهائى كه از آيه استفاده شده، اشتراط قيام است در حال خطبه. به روايتى نخستين كسى كه خطبه را نشسته خوانده معاويه بوده است كه به عنوان درد زانو از مردم اجازه خواسته و خطبه را نشسته اداء كرده است.

آيه 2 از سوره کوثر:

«فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ».

از اين آيه كه پيش از اين هم ياد گرديده، برخى بر وجوب نماز عيد قربان استدلال كرده‌اند.

آيه 85 از سوره توبه:

«وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ».

در سبب نزول آيه چنين گفته شده كه پيغمبر صلى الله عليه وآله براى تأليف قلوب منافقان و ترغيب آنان به اسلام، بر مردگان ايشان نماز میت مى‌گزارده و بر قبورشان مى‌ايستاده و دعا مى‌كرده است. تا اين كه عبداللّٰه بن ابىّ بن سلول بيمار شد و از پيغمبر صلى الله عليه وآله درخواست عیادت كرد. پيغمبر صلى الله عليه وآله پذيرفت و به نزد او رفت چون بر او درآمد گفت: تو را دوستى يهود به هلاكت انداخت. عبدالله گفت: يا رسول اللّٰه من از تو درخواست عيادت كردم تا براى من آمرزش بخواهى نه اين كه مرا سرزنش كنى. پس از پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله بخواست كه او را در جامه‌اى كه آن حضرت پوشيده باشد کفن كنند. چون درگذشت پسرش خباب كه پيغمبر صلى الله عليه وآله نام او را عبدالله نهاد، پيامبر را براى جنازه دعوت كرد. پيغمبر چون خواست بر جنازه نماز گزارد آيه بالا نزول يافت، پس پيغمبر بر او نماز نخواند.

به روايتى پيغمبر صلى اللّٰه عليه وآله پيراهن خود را براى او فرستاد و به اشخاصى كه اين كار برايشان گران مى‌نمود، گفت: «إنّ قميصي لايغني عنه من اللّٰه شيئا و إنّي اؤمّل من اللّٰه أن يدخل بهذا السّبب في الإسلام خلق كثير». و چنين اتفاق افتاد كه در آن روز از طايفه خزرج هزار كس به اسلام درآمد.

از جمله پنج فائده كه مستفاد از اين آيه دانسته شده وجوب نماز است بر مرده مسلمان و از جمله جواز زیارت قبور مردگان از اهل ايمان و ايستادن بر گورهاى ايشان و دعا و ترحم بر آن مردگان است.

روايت صحيحه از امام رضا علیه السلام بدين عبارت «من أتى قبر أخيه المؤمن و قرء عنده "إنّا أنزلناه في ليلة القدر" سبع مرّات و دعا له أمن من الفزع الأكبر»، مشروع بودن زيارت قبور بلكه استحباب آن را هم افاده مى‌كند. فاضل مقداد اين مضمون را افاده كرده است: «زيارت قبور در آغاز اسلام به حرمت محكوم بود، پس از آن اين حكم از ميان رفته و منسوخ شده است».

آيه 101 از سوره نساء:

«وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا».

از اين آيه جواز قصر (نماز شکسته)، استفاده شده و اصل قصر مورد اجماع است، اگرچه در رخصت يا عزيمت بودن آن اختلاف شده: شافعی آن را «رخصت» مى‌داند و به عقيده مالک بن انس و ابوحنیفه و احمد بن حنبل و هم به مذهب شيعه «عزيمت» است.

از جمله شش فائده كه در ذيل آيه شريفه گفته شده اين است كه قصر در سفر به خوف مشروط نيست، بلكه «خوف» سببى است مستقل و «سفر» سببى ديگر و آن هم مستقل و در سفر بحسب كمّ يعنى عدد ركعات در نماز، نقص و قصر ثابت است، ليكن خوف اگر شديد باشد علاوه بر نقص در «كمّ»، در «كيف» و «وضع» (يعنى ايستادگى و نشستگى و اشاره و تسبيحى به جاى يك ركعت بحساب آمدن) نيز نقص پيدا مى‌شود.

آيه 102 از سوره نساء:

«وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمْ وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا».

در ذيل اين آيه كه حكم نماز خوف و چگونگى آن مستفاد از آن است، هفت فائده آورده شده كه از جمله دلالتش بر ارجح بودن نماز جماعت است.

آيه 103 از سوره نساء:

«فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُواْ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا».

از عبارت «فَاذْكُرُوا اللّٰهَ» به احتمالى استحباب ذكر در همه احوال اراده شده و به احتمالى ديگر استحباب تعقيب نماز به ادعيه ماثوره از آن مراد است و به سومين احتمال، منظور از آن، استحباب تعقيب نماز قصر است به گفتن سى بار «سبحان اللّٰه والحمد للّه و لا اله الّا اللّٰه و اللّٰه اكبر».

آيه 43 از سوره بقره:

«وَأَقِيمُواْالصَّلاَةَ وَآتُواْالزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ».

از قسمت اخير اين آيه، حكم راجح بودن نماز جماعت (به طور وجوب باشد، چنانكه در نماز جمعه است يا به طور استحباب، چنانكه در ديگر نمازهاى واجب است) استفاده شده است.

آيه 204 از سوره اعراف:

«وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».

از جمله امور مستفاد از اين آيه، سقوط «قرائت» است از مأموم.

آيه 15 از سوره سجده:

«إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ».

به اين آيه و سه آيه ديگر یعنی:

  • آيه 37 از سوره فصلت: « لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ».
  • آيه 19 از سوره علق: «وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ».
  • آيه 62 از سوره النجم: «فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا».

بر وجوب سجده، در هنگام خواندن يكى از آنها يا شنيدن آن، استدلال شده و بدين جهت سوره‌هاى چهارگانه كه بر اين چهار آيه اشتمال دارد به نام «سور عزائم» نامیده شده است.

منابع

  • ادوار فقه‌، محمود بن عبدالسلام تربتى شهابى‌، سازمان چاپ و انتشارات‌، تهران، 1417ق‌، ص 19-39.