الفرقان فی تفسیر القرآن (کتاب): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{مشخصات کتاب | |
− | + | |عنوان= | |
− | = | + | |تصویر=[[پرونده:تفسیر الفرقان.jpg|240px|وسط]] |
− | + | |نویسنده= محمد صادقی تهرانی | |
− | + | |موضوع= تفاسیر شیعه | |
− | = | + | |زبان= عربی |
− | + | |تعداد جلد=۳۰ | |
− | + | |عنوان افزوده1= | |
− | + | |افزوده1= | |
− | + | |عنوان افزوده2= | |
− | = | + | |افزوده2= |
− | |||
− | |||
− | + | |لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/45963/الفرقان-في-تفسير-القرآن-بالقرآن الفرقان فى تفسير القرآن] | |
+ | }} | ||
− | + | '''«الفُرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنّة»''' اثر محمد صادقى تهرانى (م، ۱۳۹۰ ش)، شامل یک دوره کامل [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن کریم]] به روش «[[تفسیر قرآن به قرآن|تفسیر قرآن به قرآن]]» است. از جهتى نیز مىتوان این تفسیر را در ردیف تفاسیر [[تفسیر اجتهادی|اجتهادى]]، [[تفسیر تربیتی|تربیتى]] و [[تفسیر اجتماعی|اجتماعى]] قرار داد. این تفسیر - که حاصل سخنرانیهای مؤلف در حوزههاى علمیه [[قم]] و [[نجف]] براى طلاب علوم دینى بوده- هم از نظر محتوا و هم از جهت سبک، یکى از تفاسیر بدیع [[شیعه]] به شمار مىآید و داراى مطالب و نکات بکر و تازه است. | |
+ | ==مؤلف== | ||
− | + | شیخ محمد صادقى تهرانى (۱۳۰۵-۱۳۹۰ ش) فقیه و مفسّر [[شیعه|شیعی]] معاصر، و از علما و مدرسان [[حوزه علمیه قم]] است. دکتر صادقى تحصیلات جدید خود را تا سطح دکترا در [[تهران]] و تحصیلات دینى را در حوزه [[قم]] و [[نجف]] به انجام رساند. | |
− | + | محمد تهرانی پیش از انقلاب اسلامى به علت فعالیتهاى مبارزاتى از [[ایران]] متوارى شد و در [[نجف]] و سپس [[مکه]] سکونت گزید و پس از پیروزى انقلاب به ایران آمد و در شهر [[قم]] به تدریس و تألیف مشغول گردید. | |
− | + | مرحوم تهرانی داراى آثار متعددى در زمینه [[فقه]]، [[کلام]]، [[تفسیر]] و [[تاریخ]] است. برخی از این آثار عبارتند از: الفرقان فی تفسیر القرآن، حکومت قرآنی، بشارات عهدین، تاریخ اندیشه و تمدن، علم اصول در ترازوی نقد، علی و الحاکمون، قرآن و نظام آموزشی حوزه، ماتریالیسم و متافیزیک. | |
− | == | + | ==شیوه تفسیر== |
− | + | عنوان تفسیر «الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنة» چنین مىنماید که مفسّر از دو سبک [[تفسیر قرآن به قرآن|تفسیر قرآن با قرآن]] و تفسیر قرآن با [[سنت|سنّت]]، سود برده است. امّا در مقدمه تفسیر اظهار مىدارد که بایستهترین روش تفسیرى، شیوه تفسیر قرآن با قرآن است. وى مىنویسد: «همه شیوههاى تفسیرى نادرست است، جز شیوه تفسیر قرآن با قرآن و این همان شیوه تفسیرى [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) و [[ائمه اطهار|امامان]] (ع) است. بر مفسران لازم است که این روش تفسیرى را از معلمان [[معصوم]] فرا گیرند و در تفسیر آیات به کار بندند». | |
− | |||
− | + | مفسّر در تحلیل و تأیید این شیوه پیشنهادى، به آیههایى استدلال مىکند که قرآن را نور و برهان و بیان و هدایت معرفى مىکند و مىگوید: چیزى که خود، بیان و هدایت است و مرجع و تکیهگاه غیر خود به شمار مىآید، پیش از این که روشنگر غیر باشد، باید خود مبین و روشنگر خود باشد. | |
− | |||
− | |||
− | + | مفسر بر این باور است که برآیند تفسیر قرآن به قرآن، دستیابى به نخستین مفاهیم و معارف قرآنى است، مرتبهاى از معنا که در چارچوب دلالت تطابقى آیه قرار دارد. در حالیکه روایات تفسیرى در صدد نشان دادن نمونهها و معانى پنهان آیات است و [[تفسیر مأثور|تفسیر مأثور]] چیزى جدا از [[آیه]] نیست. بلکه برخى از مراتب معنایى آن است که در پرتو سطح ظاهر آیه با یارى جستن از آیات دیگر به دست آمده است. بنابراین تفسیر قرآن با سنت گونهاى از تفسیر قرآن با قرآن است. | |
− | به | + | نمونههاى عملى تفسیر نیز گویاى همین واقعیت است که مفسر در پذیرش تفسیر مأثور، بیش از هر چیز به سازگارى آن با مراتب مختلف معنایى آیه مىاندیشد و دستیابى به هر معناى تازه را در پرتو مفهوم ظاهر آیه و سازگارى با آن جست و جو مىکند. |
− | |||
− | + | به این ترتیب شیوه مفسر در حقیقت، همان شیوه تفسیر قرآن با قرآن است، هر چند از سنت و روایت نیز بهره برده است. از جهتى نیز مىتوان گفت تفسیر ایشان در ردیف تفاسیر تحلیلى، اجتهادى، تربیتى و اجتماعى محسوب مىگردد. | |
− | |||
− | |||
− | *''' | + | ==ویژگیهای تفسیر== |
+ | |||
+ | *''' شیوه نگارش''' | ||
− | + | نویسنده با بهرهگیرى از صناعت تضمین، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شیوه جدیدى را در پیش گرفته است که در تفاسیر موجود، مانند آن دیده نمىشود. | |
− | به | + | این سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشکل مىکند و به نظر مىرسد نوعى تکلّف و تصنّع در تعبیر و بیان صورت گرفته است، ولى پس از مدتى که ذهن با سبک نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافتها و دقتهایى که مفسر در انتخاب و به کارگیرى واژهها و تعبیرات مورد توجه قرار داده است، پدید مىشود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد یارى مىدهند. بنابراین استفاده از تفسیر الفرقان اندکى بردبارى مىطلبد. این سبک بیشتر به سبک نوشتار مطبوعاتى روز [[لبنان]] شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن کشور مىباشد. |
− | * ''' | + | *'''بهرهگیرى از ظرفیت مفهومى واژهها''' |
− | |||
− | + | از ویژگیهاى دیگر این تفسیر، بهرهگیرى از ظرفیت مفهومى واژههاست. نخستین چیزى که مفسر در تفسیر یک آیه بدان توجه نشان مىدهد حدود و گستردگى مفهومى کلمات است، سعى او بر آن است که مفاهیم واژهها را بدون هر گونه محدودیتى و با همان گستردگى طبیعى که در خود کلمه و با توجه به موقعیت کاربردى آن در آیه وجود دارد، به عنوان پایه و سرآغاز تفسیر قرار دهد، و تا اندازهاى که توانایى ذهنى و فکرى مفسر اجازه مىدهد به گستردن مفهوم آیه و شناخت مصداقها و واقعیتهاى قابل انطباق در آن بپردازد و هر گونه محدود سازى را تا آن جا که از خود آیه در پرتو آیات تفسیر دیگر پدید نیامده باشد به کنار گذارد. | |
− | |||
− | + | *'''به کار بردن واژههاى مشترک در چند معنا''' | |
− | + | ویژگى دیگر این تفسیر، حمل واژههاى مشترک قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهیم متقابل از یک واژه است. تفاسیر دیگر پیشتر در زمینه واژههاى مشترک، یکى از معانى را انتخاب کرده و بقیه را نادیده مىگیرند، ولى سبک الفرقان جز این است. هر جا کلمهاى از نظر لغوى چند معناى گونهگون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جایگاه کاربردى آن در آیه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مىکند و همه آنها را جزء تفسیر آیه مىداند و در عرض هم مىپذیرد. | |
− | *''' | + | *'''اعتماد بر ملاکهای خود و عدم تکیه بر آراى مفسران''' |
− | |||
− | + | پدیده دیگر در سبک نویسنده، تکیه بر فهم و برداشت شخصى و بىاعتمادى به گفتهها و دیدگاههاى دیگران است. مفسر با دقّت و درنگ در مفردات و ترکیبات آیه به صورت مستقیم و با استمداد از آیات یا روایات راهگشا به سراغ تفسیر مىرود و از هر گونه درگیر شدن با گفتهها و نظریهها خوددارى مىکند. البته این بدان معنا نیست که هیچ گونه نقل و نقدى نسبت به نظریات ندارد بلکه مقصود آن است که: در فهم آیه و برداشت تفسیرى از آن، بر دیدگاههاى دیگران تکیه ندارد و بر این باور است که تفسیر قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شکل که باشد، گونهاى از [[تفسیر به رأی]] است. | |
− | * ''' | + | *''' استفاده گسترده از روایات''' |
− | |||
− | |||
− | + | سبک این تفسیر گرچه [[تفسیر قرآن به قرآن|تفسیر قرآن به قرآن]] است، امّا ویژگى این تفسیر آن است که همراه با سبک یاد شده از روایات نیز به صورت گسترده بهره برده است، به گونهاى که مىتوان گفت، افزون بر تفسیر قرآن، یک دوره [[تفسیر روایی|تفسیر روایى]] را نیز در بر دارد و کمتر صفحهاى را مىتوان یافت که به گونهاى استشهاد به روایت و استناد به منبع روایى در آن دیده نشود. البته معیار تفسیر و فهم یک آیه، خود قرآن است و نقش روایات، تأیید [[مفهوم و منطوق|منطوق و مفهوم]] ظاهر آیه و یا گسترش دادن همان معناست، فراتر از آنچه تنها از منطوق آیه استفاده مىشود. به این ترتیب جمع بین تفسیر قرآن با قرآن و بهرهگیرى گسترده از روایات به گونهاى که در غیر تفسیر روایى مانند آن دیده نمىشود، یکى از برجستگیهاى تفسیر الفرقان به شمار مىآید. | |
− | + | *'''بحث فقهى استدلالى''' | |
− | + | با توجه به این که جزء [[فقها]] بوده، مطالب گسترده اى در مورد مسائل [[فقه|فقهى]] و [[احکام]] به صورت استدلالى در این تفسیر آورده است. در تاریخ تفسیر کم نیستند تفاسیرى که به [[آیات الاحکام]] و مباحث [[فقه|فقهى]] روى داشتهاند، امّا طرح مباحث فقهى در این تفاسیر بیشتر به صورت بیان مسائل و به گونه غیر استدلالى بوده است. ویژگى تفسیر الفرقان این است که با حفظ گستردگى بحث، به صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آیات الاحکام شده است. کنجکاوى در تعبیرات، در نظر داشتن نکتههاى ادبى و بلاغى، [[جرح و تعدیل|جرح و تعدیل]] روایات مطرح شده و نقد و ارزیابى آراى فقهى و تکیه بر محوریت قرآن در تبیین احکام، تفسیر الفرقان را موقعیتى چونان کتب فقهى بخشیده است، چه این که زمینه فقه قرآنى را به گونه گسترده فراهم آورده است. | |
− | * ''' | + | *'''گستردگى منابع''' |
− | + | مشخصه دیگر تفسیر الفرقان، تعدد و تنوع منابع مورد استفاده است. در بررسى اجمالى در جلدهاى تفسیر نتایج زیر به دست آمد: | |
+ | الف) منابع روایى: حدود ۸۰ مأخذ روایى مورد استفاده قرار گرفته است که در میان آن از صحاح و مسانید اهل سنت گرفته تا ادعیه [[ائمه]] علیهم السلام دیده مىشود. ب) منابع تفسیرى: بیش از ۲۵ تفسیر مورد مراجعه الفرقان بوده است که بیشتر آنها براى نقل روایت و برخى براى نقل و یا نقد نظریه مفسر مورد استفاده قرار گرفته است. تفسیر [[نور الثقلین (کتاب)|نور الثقلین]]، [[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|درالمنثور]]، [[تفسیر قمى]] و [[البرهان فی تفسیر القرآن (کتاب)|البرهان]] بیشترین تکیهگاه مفسر در نقل روایت است و [[التفسیر الکبیر (کتاب)|تفسیر فخر رازى]]، المنار، تفسر [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]]، [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] و طنطاوى از تفاسیرى است که مفسر به نقل و یا نقد نظریات آنها پرداخته است. ج) منابع لغوى: کتابهاى لغوى استفاده شده، عبارتند از: [[لسان العرب]]، قاموس، مصباح، [[تاج العروس]]، [[المفردات فی غریب القرآن (کتاب)|مفردات راغب]]، [[النهایه فی غریب الحدیث و الاثر (کتاب)|النهایة]] ابن اثیر. د) استفاده از کتب عهدین: یکى از ویژگیهاى تفسیر الفرقان، که چه بسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدین است. نقل متون عهدین در راستاى دو هدف کلى صورت گرفته است، یکى تأیید مفاهیم و گزارشهاى قرآنى مانند بشارتهاى [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و داستانهاى [[بنی اسرائیل|بنىاسرائیل]] و دیگر نقل ناهمگونىها و تحریفهاى موجود در عهدین. ه) منابع پراکنده: بالغ بر ۶۰ کتاب و مقاله در زمینههاى مختلف مورد مراجعه بوده است، که در میان آنها، کتابهاى علمى، اجتماعى، تاریخى، دائرة المعارفها و گاه مجلات و روزنامه، دیده مىشوند. | ||
− | * ''' | + | *'''ابتکار و نوآورى''' |
− | |||
− | در بحث عصمت | + | الفرقان در زمینههاى گوناگون بویژه فقه الاحکام، به نظریات جدید یا نادرى رسیده است که با قطع نظر از صحت و سقم آن، در باز کردن افقهاى جدید فرار روى خواننده و ایجاد توانایى بیشتر در گزینش نظریات و احتمالات، نقش زیادى ایفا مىکند. به عنوان نمونه، در بحث [[عصمت]] پیامبران، نظریه سومى را در قبال دو نظریه معصوم بودن و معصوم نبودن پیامبران، انتخاب کرده و معتقد است که [[نبوت]] به عنوان عهد الهى در انبیاء [[پیامبران اولوالعزم|اولواالعزم]]، مستلزم عصمت آنان است، امّا در دیگر پیامبران، مانند [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]](ع) مستلزم عصمت نیست. در موضوع خلق و امر و ماده و تجرد، معتقد است که موجود مجرد تنها خداست و هیچ موجود دیگر جز او مجرد نیستند. در زمینه مبطلات [[روزه]]، مصرف دخانیات را باطل کننده روزه نمىداند. از اینگونه آراء و نظریات که برخى بىسابقه و یا شاذ و نادر است، در سراسر تفسیر به چشم مىخورد، شک نیست که برخى از این آراء، مجال نقد و اشکال دارد. |
− | + | *'''عدم توجه به سیاق و تناسب''' | |
− | از | + | مفسر نسبت به [[سیاق آیات|سیاق آیات]] توجه چندانى ندارد، در هر [[آیه]] یا مجموعه از آیاتى که مورد بررسى قرار مىگیرد، از سیاق قبل و بعد آن به عنوان یک قرینه یا عنصر دخیل در فهم آیه استفاده نمىشود و کمتر مواردى را مىتوان یافت که به لحاظ پیوستگى شدید آیه به زمینههاى پیش از آن و پس از آن، از ارتباط موجود یا وحدت فضاى حاکم بر آیات در جهت تفسیر آن بهره برده باشد. |
+ | مانند همین موضع را نسبت به ارتباط و [[تناسب آیات و سور|تناسب آیات و سورهها]] نیز دارد. ایشان معتقد است که ترتیب آیات و سورهها مانند تنزیل آن وحیانى است، و هیچ کس حتى خود [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى اللّه علیه و آله در این زمینه نقش نداشته است. همان گونه که آیات [[وحى]] مىشد، جایگاه آنها در سورهها و جایگاه سورهها در قرآن به وسیله وحى به پیامبر ابلاغ مىگردید. بر این اساس پیوند آیات با یکدیگر یک پیوند الهى و واقعیت انکار ناپذیر است، زیرا تألیف الهى نمىتواند بدون هدف صورت گرفته باشد، امّا از آنجا که این پیوستگى و ارتباط عمیق و ژرف است دسترسى به آن همیشه میسر نمىباشد، گاهى با تدبر و تأمل مىتوان دریافت و زمانى هم اینچنین نیست. | ||
− | + | *'''مبحث قرائات''' | |
− | |||
− | |||
− | + | از آن جا که مفسر قراءت مرسوم را قراءت [[متواتر]] و معتبر مىداند و سایر [[قراءات قرآن|قراءتها]] را نادرست مىشمارد، از پرداختن به مباحث قراءت خوددارى مىکند و با نقد کوتاه و بسیار گذرا نسبت به مواردى که دیگران اختلاف قراءت را مطرح کردهاند، از آن مىگذرد و اگر چنانچه روایاتى باشد که قراءتى خلاف قراءت مرسوم را توصیه کرده است، به شدت آن را رد مىکند. | |
− | + | *'''داستانهاى پیامبران و اسرائیلیات''' | |
− | |||
− | + | در زمینه داستانهاى تاریخى و قصص پیامبران، مفسر بر این باور است که نباید پا را فراتر از آنچه آیات مطرح کرده است گذاشت و نباید وارد جزئیات شد. تعبیرى که همواره در این زمینه به کار مىبرد این است «فلنسکت عمّا سکت الله»، روایاتى را هم که در این زمینهها رسیده است بىاعتبار مىداند و گاه از روایات [[اسرائیلیات|اسرائیلى]] مىشمرد. الفرقان نسبت به اسرائیلیات که محور عمدهاش داستانها هستند، نظر منفى دارد و با آوردن آنها در تفسیر و دخالت دادن آنها در فهم آیات، سخت مخالف است و در مقدمه تفسیر، یکى از دلایل رویگردانى از تفسیر مبتنى بر روایات و روى آورى به سبک تفسیر قرآن با قرآن را وجود روایات اسرائیلى و نصرانى در مجموعه حدیثى مسلمانان مىداند و معتقد است که چنین روایاتى حتى اگر مسند صحیح نیز داشته باشد، تا آن جا که قرآن تأیید نکند، نمىتواند معیار تفسیر قرار گیرد. | |
− | |||
− | |||
− | * ''' | + | *'''مباحث اجتماعى''' |
− | + | تفسیر الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعى و واقعیتهاى موجود و مورد ابتلاى جامعه اهتمام فراوانى دارد و در جاى جاى تفسیر به مناسبت آگاه به صورت فصلى مستقل و گاه ضمن تفسیر یک آیه به صورت مبسوط، متعرض مسایلى همچون، نظام حکومت، اقتصاد، حقوق و جایگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقههاى اجتماعى، [[تعدد زوجات|چندهمسرى]]، و... شده است و با استفاده از آیات به اظهار نظر و یا نقد و ردّ دیدگاهها پرداخته است. | |
− | |||
− | * ''' | + | *'''گرایش شیعى''' |
− | + | تفسیر الفرقان تفسیرى [[شیعه|شیعى]] است و گرایش شیعى مفسّر در جاى جاى تفسیر آشکار است. اما این بدان معنى نیست که تفسیر بر مبناى [[تعصب]] مذهبى بیان یافته باشد. مفسر در مقدمه تفسیر خود بر این اصل تأکید دارد که تفسیر قرآن بر اساس رأى شخصى یا مذهب یا تقلید از دیگران، تفسیر قرآن نیست، بلکه تفسیر رأى شخص است، از این رو معیار اصلى در فهم آیات را، خود آیات و روایات موافق با آن قرار داده و در گزینش روایات و یا نقد نظریات، هیچ گونه تفاوتى بین شیعه و [[اهل سنت|سنى]] نگذاشته است و به همان میزان از منابع اهل سنت استفاده کرده که از منابع شیعه، و همان اندازه به نقد آراى عالمان و فقیهان شیعه پرداخته که به دیدگاههاى اهل سنت پرداخته است. | |
− | + | ==منابع== | |
− | + | *کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری. | |
+ | *[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. | ||
− | + | [[رده:تفاسیر]][[رده:تفسیرهای شیعه]][[رده:تفاسیر اجتهادی]][[رده:تفاسیر اجتماعی]][[رده:تفاسیر تربیتی]] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | [ | ||
− | [[رده:تفاسیر]] | ||
{{تفسیر قرآن}} | {{تفسیر قرآن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۲
نویسنده | محمد صادقی تهرانی |
موضوع | تفاسیر شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۳۰ |
|
«الفُرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنّة» اثر محمد صادقى تهرانى (م، ۱۳۹۰ ش)، شامل یک دوره کامل تفسیر قرآن کریم به روش «تفسیر قرآن به قرآن» است. از جهتى نیز مىتوان این تفسیر را در ردیف تفاسیر اجتهادى، تربیتى و اجتماعى قرار داد. این تفسیر - که حاصل سخنرانیهای مؤلف در حوزههاى علمیه قم و نجف براى طلاب علوم دینى بوده- هم از نظر محتوا و هم از جهت سبک، یکى از تفاسیر بدیع شیعه به شمار مىآید و داراى مطالب و نکات بکر و تازه است.
محتویات
مؤلف
شیخ محمد صادقى تهرانى (۱۳۰۵-۱۳۹۰ ش) فقیه و مفسّر شیعی معاصر، و از علما و مدرسان حوزه علمیه قم است. دکتر صادقى تحصیلات جدید خود را تا سطح دکترا در تهران و تحصیلات دینى را در حوزه قم و نجف به انجام رساند.
محمد تهرانی پیش از انقلاب اسلامى به علت فعالیتهاى مبارزاتى از ایران متوارى شد و در نجف و سپس مکه سکونت گزید و پس از پیروزى انقلاب به ایران آمد و در شهر قم به تدریس و تألیف مشغول گردید.
مرحوم تهرانی داراى آثار متعددى در زمینه فقه، کلام، تفسیر و تاریخ است. برخی از این آثار عبارتند از: الفرقان فی تفسیر القرآن، حکومت قرآنی، بشارات عهدین، تاریخ اندیشه و تمدن، علم اصول در ترازوی نقد، علی و الحاکمون، قرآن و نظام آموزشی حوزه، ماتریالیسم و متافیزیک.
شیوه تفسیر
عنوان تفسیر «الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنة» چنین مىنماید که مفسّر از دو سبک تفسیر قرآن با قرآن و تفسیر قرآن با سنّت، سود برده است. امّا در مقدمه تفسیر اظهار مىدارد که بایستهترین روش تفسیرى، شیوه تفسیر قرآن با قرآن است. وى مىنویسد: «همه شیوههاى تفسیرى نادرست است، جز شیوه تفسیر قرآن با قرآن و این همان شیوه تفسیرى پیامبر (ص) و امامان (ع) است. بر مفسران لازم است که این روش تفسیرى را از معلمان معصوم فرا گیرند و در تفسیر آیات به کار بندند».
مفسّر در تحلیل و تأیید این شیوه پیشنهادى، به آیههایى استدلال مىکند که قرآن را نور و برهان و بیان و هدایت معرفى مىکند و مىگوید: چیزى که خود، بیان و هدایت است و مرجع و تکیهگاه غیر خود به شمار مىآید، پیش از این که روشنگر غیر باشد، باید خود مبین و روشنگر خود باشد.
مفسر بر این باور است که برآیند تفسیر قرآن به قرآن، دستیابى به نخستین مفاهیم و معارف قرآنى است، مرتبهاى از معنا که در چارچوب دلالت تطابقى آیه قرار دارد. در حالیکه روایات تفسیرى در صدد نشان دادن نمونهها و معانى پنهان آیات است و تفسیر مأثور چیزى جدا از آیه نیست. بلکه برخى از مراتب معنایى آن است که در پرتو سطح ظاهر آیه با یارى جستن از آیات دیگر به دست آمده است. بنابراین تفسیر قرآن با سنت گونهاى از تفسیر قرآن با قرآن است.
نمونههاى عملى تفسیر نیز گویاى همین واقعیت است که مفسر در پذیرش تفسیر مأثور، بیش از هر چیز به سازگارى آن با مراتب مختلف معنایى آیه مىاندیشد و دستیابى به هر معناى تازه را در پرتو مفهوم ظاهر آیه و سازگارى با آن جست و جو مىکند.
به این ترتیب شیوه مفسر در حقیقت، همان شیوه تفسیر قرآن با قرآن است، هر چند از سنت و روایت نیز بهره برده است. از جهتى نیز مىتوان گفت تفسیر ایشان در ردیف تفاسیر تحلیلى، اجتهادى، تربیتى و اجتماعى محسوب مىگردد.
ویژگیهای تفسیر
- شیوه نگارش
نویسنده با بهرهگیرى از صناعت تضمین، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شیوه جدیدى را در پیش گرفته است که در تفاسیر موجود، مانند آن دیده نمىشود. این سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشکل مىکند و به نظر مىرسد نوعى تکلّف و تصنّع در تعبیر و بیان صورت گرفته است، ولى پس از مدتى که ذهن با سبک نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافتها و دقتهایى که مفسر در انتخاب و به کارگیرى واژهها و تعبیرات مورد توجه قرار داده است، پدید مىشود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد یارى مىدهند. بنابراین استفاده از تفسیر الفرقان اندکى بردبارى مىطلبد. این سبک بیشتر به سبک نوشتار مطبوعاتى روز لبنان شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن کشور مىباشد.
- بهرهگیرى از ظرفیت مفهومى واژهها
از ویژگیهاى دیگر این تفسیر، بهرهگیرى از ظرفیت مفهومى واژههاست. نخستین چیزى که مفسر در تفسیر یک آیه بدان توجه نشان مىدهد حدود و گستردگى مفهومى کلمات است، سعى او بر آن است که مفاهیم واژهها را بدون هر گونه محدودیتى و با همان گستردگى طبیعى که در خود کلمه و با توجه به موقعیت کاربردى آن در آیه وجود دارد، به عنوان پایه و سرآغاز تفسیر قرار دهد، و تا اندازهاى که توانایى ذهنى و فکرى مفسر اجازه مىدهد به گستردن مفهوم آیه و شناخت مصداقها و واقعیتهاى قابل انطباق در آن بپردازد و هر گونه محدود سازى را تا آن جا که از خود آیه در پرتو آیات تفسیر دیگر پدید نیامده باشد به کنار گذارد.
- به کار بردن واژههاى مشترک در چند معنا
ویژگى دیگر این تفسیر، حمل واژههاى مشترک قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهیم متقابل از یک واژه است. تفاسیر دیگر پیشتر در زمینه واژههاى مشترک، یکى از معانى را انتخاب کرده و بقیه را نادیده مىگیرند، ولى سبک الفرقان جز این است. هر جا کلمهاى از نظر لغوى چند معناى گونهگون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جایگاه کاربردى آن در آیه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مىکند و همه آنها را جزء تفسیر آیه مىداند و در عرض هم مىپذیرد.
- اعتماد بر ملاکهای خود و عدم تکیه بر آراى مفسران
پدیده دیگر در سبک نویسنده، تکیه بر فهم و برداشت شخصى و بىاعتمادى به گفتهها و دیدگاههاى دیگران است. مفسر با دقّت و درنگ در مفردات و ترکیبات آیه به صورت مستقیم و با استمداد از آیات یا روایات راهگشا به سراغ تفسیر مىرود و از هر گونه درگیر شدن با گفتهها و نظریهها خوددارى مىکند. البته این بدان معنا نیست که هیچ گونه نقل و نقدى نسبت به نظریات ندارد بلکه مقصود آن است که: در فهم آیه و برداشت تفسیرى از آن، بر دیدگاههاى دیگران تکیه ندارد و بر این باور است که تفسیر قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شکل که باشد، گونهاى از تفسیر به رأی است.
- استفاده گسترده از روایات
سبک این تفسیر گرچه تفسیر قرآن به قرآن است، امّا ویژگى این تفسیر آن است که همراه با سبک یاد شده از روایات نیز به صورت گسترده بهره برده است، به گونهاى که مىتوان گفت، افزون بر تفسیر قرآن، یک دوره تفسیر روایى را نیز در بر دارد و کمتر صفحهاى را مىتوان یافت که به گونهاى استشهاد به روایت و استناد به منبع روایى در آن دیده نشود. البته معیار تفسیر و فهم یک آیه، خود قرآن است و نقش روایات، تأیید منطوق و مفهوم ظاهر آیه و یا گسترش دادن همان معناست، فراتر از آنچه تنها از منطوق آیه استفاده مىشود. به این ترتیب جمع بین تفسیر قرآن با قرآن و بهرهگیرى گسترده از روایات به گونهاى که در غیر تفسیر روایى مانند آن دیده نمىشود، یکى از برجستگیهاى تفسیر الفرقان به شمار مىآید.
- بحث فقهى استدلالى
با توجه به این که جزء فقها بوده، مطالب گسترده اى در مورد مسائل فقهى و احکام به صورت استدلالى در این تفسیر آورده است. در تاریخ تفسیر کم نیستند تفاسیرى که به آیات الاحکام و مباحث فقهى روى داشتهاند، امّا طرح مباحث فقهى در این تفاسیر بیشتر به صورت بیان مسائل و به گونه غیر استدلالى بوده است. ویژگى تفسیر الفرقان این است که با حفظ گستردگى بحث، به صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آیات الاحکام شده است. کنجکاوى در تعبیرات، در نظر داشتن نکتههاى ادبى و بلاغى، جرح و تعدیل روایات مطرح شده و نقد و ارزیابى آراى فقهى و تکیه بر محوریت قرآن در تبیین احکام، تفسیر الفرقان را موقعیتى چونان کتب فقهى بخشیده است، چه این که زمینه فقه قرآنى را به گونه گسترده فراهم آورده است.
- گستردگى منابع
مشخصه دیگر تفسیر الفرقان، تعدد و تنوع منابع مورد استفاده است. در بررسى اجمالى در جلدهاى تفسیر نتایج زیر به دست آمد: الف) منابع روایى: حدود ۸۰ مأخذ روایى مورد استفاده قرار گرفته است که در میان آن از صحاح و مسانید اهل سنت گرفته تا ادعیه ائمه علیهم السلام دیده مىشود. ب) منابع تفسیرى: بیش از ۲۵ تفسیر مورد مراجعه الفرقان بوده است که بیشتر آنها براى نقل روایت و برخى براى نقل و یا نقد نظریه مفسر مورد استفاده قرار گرفته است. تفسیر نور الثقلین، درالمنثور، تفسیر قمى و البرهان بیشترین تکیهگاه مفسر در نقل روایت است و تفسیر فخر رازى، المنار، تفسر صدرالمتألهین، المیزان و طنطاوى از تفاسیرى است که مفسر به نقل و یا نقد نظریات آنها پرداخته است. ج) منابع لغوى: کتابهاى لغوى استفاده شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، النهایة ابن اثیر. د) استفاده از کتب عهدین: یکى از ویژگیهاى تفسیر الفرقان، که چه بسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدین است. نقل متون عهدین در راستاى دو هدف کلى صورت گرفته است، یکى تأیید مفاهیم و گزارشهاى قرآنى مانند بشارتهاى پیامبر و داستانهاى بنىاسرائیل و دیگر نقل ناهمگونىها و تحریفهاى موجود در عهدین. ه) منابع پراکنده: بالغ بر ۶۰ کتاب و مقاله در زمینههاى مختلف مورد مراجعه بوده است، که در میان آنها، کتابهاى علمى، اجتماعى، تاریخى، دائرة المعارفها و گاه مجلات و روزنامه، دیده مىشوند.
- ابتکار و نوآورى
الفرقان در زمینههاى گوناگون بویژه فقه الاحکام، به نظریات جدید یا نادرى رسیده است که با قطع نظر از صحت و سقم آن، در باز کردن افقهاى جدید فرار روى خواننده و ایجاد توانایى بیشتر در گزینش نظریات و احتمالات، نقش زیادى ایفا مىکند. به عنوان نمونه، در بحث عصمت پیامبران، نظریه سومى را در قبال دو نظریه معصوم بودن و معصوم نبودن پیامبران، انتخاب کرده و معتقد است که نبوت به عنوان عهد الهى در انبیاء اولواالعزم، مستلزم عصمت آنان است، امّا در دیگر پیامبران، مانند آدم(ع) مستلزم عصمت نیست. در موضوع خلق و امر و ماده و تجرد، معتقد است که موجود مجرد تنها خداست و هیچ موجود دیگر جز او مجرد نیستند. در زمینه مبطلات روزه، مصرف دخانیات را باطل کننده روزه نمىداند. از اینگونه آراء و نظریات که برخى بىسابقه و یا شاذ و نادر است، در سراسر تفسیر به چشم مىخورد، شک نیست که برخى از این آراء، مجال نقد و اشکال دارد.
- عدم توجه به سیاق و تناسب
مفسر نسبت به سیاق آیات توجه چندانى ندارد، در هر آیه یا مجموعه از آیاتى که مورد بررسى قرار مىگیرد، از سیاق قبل و بعد آن به عنوان یک قرینه یا عنصر دخیل در فهم آیه استفاده نمىشود و کمتر مواردى را مىتوان یافت که به لحاظ پیوستگى شدید آیه به زمینههاى پیش از آن و پس از آن، از ارتباط موجود یا وحدت فضاى حاکم بر آیات در جهت تفسیر آن بهره برده باشد. مانند همین موضع را نسبت به ارتباط و تناسب آیات و سورهها نیز دارد. ایشان معتقد است که ترتیب آیات و سورهها مانند تنزیل آن وحیانى است، و هیچ کس حتى خود پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله در این زمینه نقش نداشته است. همان گونه که آیات وحى مىشد، جایگاه آنها در سورهها و جایگاه سورهها در قرآن به وسیله وحى به پیامبر ابلاغ مىگردید. بر این اساس پیوند آیات با یکدیگر یک پیوند الهى و واقعیت انکار ناپذیر است، زیرا تألیف الهى نمىتواند بدون هدف صورت گرفته باشد، امّا از آنجا که این پیوستگى و ارتباط عمیق و ژرف است دسترسى به آن همیشه میسر نمىباشد، گاهى با تدبر و تأمل مىتوان دریافت و زمانى هم اینچنین نیست.
- مبحث قرائات
از آن جا که مفسر قراءت مرسوم را قراءت متواتر و معتبر مىداند و سایر قراءتها را نادرست مىشمارد، از پرداختن به مباحث قراءت خوددارى مىکند و با نقد کوتاه و بسیار گذرا نسبت به مواردى که دیگران اختلاف قراءت را مطرح کردهاند، از آن مىگذرد و اگر چنانچه روایاتى باشد که قراءتى خلاف قراءت مرسوم را توصیه کرده است، به شدت آن را رد مىکند.
- داستانهاى پیامبران و اسرائیلیات
در زمینه داستانهاى تاریخى و قصص پیامبران، مفسر بر این باور است که نباید پا را فراتر از آنچه آیات مطرح کرده است گذاشت و نباید وارد جزئیات شد. تعبیرى که همواره در این زمینه به کار مىبرد این است «فلنسکت عمّا سکت الله»، روایاتى را هم که در این زمینهها رسیده است بىاعتبار مىداند و گاه از روایات اسرائیلى مىشمرد. الفرقان نسبت به اسرائیلیات که محور عمدهاش داستانها هستند، نظر منفى دارد و با آوردن آنها در تفسیر و دخالت دادن آنها در فهم آیات، سخت مخالف است و در مقدمه تفسیر، یکى از دلایل رویگردانى از تفسیر مبتنى بر روایات و روى آورى به سبک تفسیر قرآن با قرآن را وجود روایات اسرائیلى و نصرانى در مجموعه حدیثى مسلمانان مىداند و معتقد است که چنین روایاتى حتى اگر مسند صحیح نیز داشته باشد، تا آن جا که قرآن تأیید نکند، نمىتواند معیار تفسیر قرار گیرد.
- مباحث اجتماعى
تفسیر الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعى و واقعیتهاى موجود و مورد ابتلاى جامعه اهتمام فراوانى دارد و در جاى جاى تفسیر به مناسبت آگاه به صورت فصلى مستقل و گاه ضمن تفسیر یک آیه به صورت مبسوط، متعرض مسایلى همچون، نظام حکومت، اقتصاد، حقوق و جایگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقههاى اجتماعى، چندهمسرى، و... شده است و با استفاده از آیات به اظهار نظر و یا نقد و ردّ دیدگاهها پرداخته است.
- گرایش شیعى
تفسیر الفرقان تفسیرى شیعى است و گرایش شیعى مفسّر در جاى جاى تفسیر آشکار است. اما این بدان معنى نیست که تفسیر بر مبناى تعصب مذهبى بیان یافته باشد. مفسر در مقدمه تفسیر خود بر این اصل تأکید دارد که تفسیر قرآن بر اساس رأى شخصى یا مذهب یا تقلید از دیگران، تفسیر قرآن نیست، بلکه تفسیر رأى شخص است، از این رو معیار اصلى در فهم آیات را، خود آیات و روایات موافق با آن قرار داده و در گزینش روایات و یا نقد نظریات، هیچ گونه تفاوتى بین شیعه و سنى نگذاشته است و به همان میزان از منابع اهل سنت استفاده کرده که از منابع شیعه، و همان اندازه به نقد آراى عالمان و فقیهان شیعه پرداخته که به دیدگاههاى اهل سنت پرداخته است.
منابع
- کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری.
- نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|