تفسیر ادبی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
نخستین صبغه و گرایش اجتهادی، پرداختن به تفسیرهای ادبی است که گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی به تفسیر اجتهادی [[قرآن]] می پردازند. در چنین تفسیرهایی، اهمیت فوق العاده ای به مباحث واژگان شناسی لغات زبان عرب داده شده و بر پژوهش های لفظی و عبارتی نیز برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تاکید شهد است.
+
'''«تفسیر ادبی»'''، [[تفسیر قرآن|تفسیری]] مشتمل‌ بر مباحث‌ زبانی و ادبی [[قرآن|قرآن‌]]، مانند لغت‌، اِعراب‌ و [[بلاغت|بلاغت‌]] می‌باشد. تفاسیر لغوی، تفاسیر نحوی و تفاسیر بلاغی، از انواع تفسیر ادبی هستند. در تفسیر ادبی مفسر بیش از هر چیزی به [[صرف]] و [[علم نحو|نحو]] و قواعد دستوری مربوط به کلمه و کلام زبان عربی در فهم [[آیه|آیه]] توجه می کند.  
  
چنین مفسرانی با کمک از علوم ادبی و تسلط بر آنها صرف و نحو به تفسیر آیات می پردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها، اجتهاد و بیان می کنند.
+
==تعریف تفسیر ادبی==
 +
گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی به تفسیر قرآن می پردازند. در چنین تفسیرهایی، اهمیت زیادی به مباحث واژگان شناسی لغات زبان عرب داده شده و بر پژوهش های لفظی و عبارتی نیز برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تاکید شده است.
  
آگاهی به زبان عربی به شکل کامل و دربردارنده از نخستین ابزار فهم قرآن است و مفسران ادبی با تاکید بر آن به طور غالب راه تفسیر را پی گرفته اند. آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده و از این رو می بایست قواعدد آن را به طور کامل فراگرفت و بکار بست تا فهم معانی آن میسر میشود.
+
چنین مفسرانی با کمک از علوم ادبی و تسلط بر [[صرف]] و [[نحو]]، به تفسیر آیات می پردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها، اجتهاد و بیان می کنند.  
  
عبداللّه‌ بن‌ عباس‌ (متوفی 68) در تفسير لغات‌ قرآن‌ پيشقدم‌ بوده‌ و به‌ اشعار عرب‌ استشهاد می كرده‌ است‌<ref>ابن‌ سعد، ج‌2، قسم‌2، ص‌121.</ref> تا آنجا كه‌ او را بنيانگذار و پيشوای اين‌ شيوه‌ از تفسير دانسته‌اند.<ref>سزگين‌، ج‌1، جزء1، ص‌59ـ61، 63ـ64؛ كحّاله‌، ص‌62.</ref> از ابن‌عباس‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ می گفته‌ است‌ برای فهم‌ معنای واژه‌های غريب‌ قرآن‌ به‌ شعر عرب‌ مراجعه‌ می كند زيرا شعر، ديوانِ عرب‌ است‌. او اين‌ روش‌ را به‌ ديگران‌ نيز توصيه‌ می كرده‌ است‌.<ref>سيوطی، 1363 ش‌، ج‌2، ص‌67.</ref> نافع‌ بن‌ اَزرَق‌ (متوفی 65) پرسشهايی از ابن‌عباس‌ راجع‌ به‌ واژگان‌ غريب‌ قرآن‌ كرده‌ و ابن‌عباس‌ با استشهاد از اشعار عرب‌ به‌ آنها پاسخ‌ داده‌ كه‌ خود نمونه‌ای از تفسير ادبی قرآن‌ كريم‌ است‌.<ref>رجوع کنید به مُبَرَّد، 1339، ج‌3، ص‌13.</ref><ref>سيوطی، 1363ش‌، ج‌2، ص‌68ـ105.</ref><ref>گولد تسيهر، ص‌90.</ref>
+
آگاهی به زبان عربی از نخستین ابزار فهم قرآن است و مفسران ادبی با تاکید بر آن به طور غالب راه تفسیر را پی گرفته اند. آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده و از این رو می بایست قواعد آن را به طور کامل فراگرفت و بکار بست تا فهم معانی آن میسر شود. از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «تعلّموا العربیة فانّها کلام الله الذی یتکلم به خلقه»؛<ref>شیخ صدوق، خصال، ص ۲۵۸؛ شیخ طوسی، استبصار، ج۲، ص ۲۰.</ref> زبان عربی را فراگیرید که قرآن به زبان عربی است و خداوند با مردم به این زبان سخن گفته است.  
  
عبداللّه‌ بن‌ عَطيّه‌ (متوفی 383) از جمله‌ مفسرانی است‌ كه‌ امتياز تفسيرش‌ در استشهاد از شعر برای درك‌ معانی قرآن‌ است‌ ولی از تفسير او مطلب‌ چندانی باقی نمانده‌ است‌.<ref>سزگين‌، ج‌1، جزء1، ص‌104ـ105.</ref> ابن‌انباری نيز با استناد به‌ روش‌ صحابه‌ و تابعين‌ در استدلال‌ به‌ لغت‌ و شعر عرب‌ برای تبيين‌ مشكلات‌ قرآن‌، شيوه نحويان‌ را در اين‌ امر، صحيح‌ و عقيده مخالفان‌ را باطل‌ می داند.<ref>قُرْطُبی، ج‌1، جزء1، ص‌24.</ref> در مقابل‌، مخالفت هايی نيز با استشهاد از شعر برای بيان‌ معانی كلمات‌ قرآن‌، صورت‌ گرفت‌ با اين‌ استدلال‌ كه‌ قرآن‌ برای همه‌ چيز حجت‌ و دليل‌ است‌ و چيزی نمی تواند حجت‌ بر قرآن‌ باشد.<ref>رجوع کنید به نظام‌الاعرج‌، ج‌1، ص‌6.</ref><ref>سيوطی، 1363ش‌، ج‌2، ص‌67.</ref>
+
==انواع تفسیر ادبی==
  
در قرن‌ دوم‌ نيز درباره مسائل‌ لغوی [[قرآن‌ كريم‌]] پژوهش هايی صورت‌ گرفت‌ و آثاری با عناوين‌ غريب‌القرآن‌، معانی القرآن‌، مشكل‌القرآن‌ و مجازالقرآن‌ تأليف‌ شد.<ref>همان‌، ج‌1، جزء1، ص‌83.</ref> پيشينيان‌ اين‌ عناوين‌ را مترادف‌ می دانستند و آنها را به‌ جای يكديگر بكار می بردند.<ref>ابن‌ قُتَيبَه‌، 1378، مقدمه صقر.</ref>  
+
===تفاسیر لغوی قرآن===
 +
 +
[[ابن عباس|عبداللّه‌ بن‌ عباس‌]] (متوفی ۶۸ ق) در تفسیر لغات‌ قرآن‌ پیشقدم‌ بوده‌ و به‌ اشعار عرب‌ استشهاد می کرده‌ است‌<ref>ابن‌ سعد، ج‌۲، قسم‌۲، ص‌۱۲۱.</ref> تا آنجا که‌ او را بنیانگذار و پیشوای این‌ شیوه‌ از تفسیر دانسته‌اند.<ref>سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۵۹ـ۶۱، ۶۳ـ۶۴؛ کحّاله‌، ص‌۶۲.</ref> از ابن‌عباس‌ نقل‌ کرده‌اند که‌ می گفته‌ است‌ برای فهم‌ معنای واژه‌های غریب‌ قرآن‌ به‌ [[شعر]] عرب‌ مراجعه‌ می کند زیرا شعر، دیوانِ عرب‌ است‌. او این‌ روش‌ را به‌ دیگران‌ نیز توصیه‌ می کرده‌ است‌.<ref>سیوطی، ۱۳۶۳ ش‌، ج‌۲، ص‌۶۷.</ref> نافع‌ بن‌ اَزرَق‌ (متوفی ۶۵) پرسشهایی از ابن‌عباس‌ راجع‌ به‌ واژگان‌ غریب‌ قرآن‌ کرده‌ و ابن‌عباس‌ با استشهاد از اشعار عرب‌ به‌ آنها پاسخ‌ داده‌ که‌ خود نمونه‌ای از تفسیر ادبی قرآن‌ کریم‌ است‌.<ref>رجوع کنید به مُبَرَّد، ۱۳۳۹، ج‌۳، ص‌۱۳.</ref><ref>سیوطی، ۱۳۶۳ش‌، ج‌۲، ص‌۶۸ـ۱۰۵.</ref><ref>گولد تسیهر، ص‌۹۰.</ref>  
  
برخی از لغت‌شناسان‌ ضمن‌ توضيح‌ لغات‌، از آيات‌ قرآن‌ استشهاد می كردند و علاوه‌ بر معانی مفردات‌ آيات‌ به‌ مباحث‌ نحوی و قرائت های مختلف‌ آنها نيز می پرداختند.<ref>مثلاً رجوع کنید به فراهيدی، ج‌8، ص‌208، 397ـ398؛ صاحب‌ بن‌ عَبّاد، ج‌7، ص‌89.</ref> ديدگاههای تفسيری خليل‌ بن‌ احمد فراهيدی در كتاب‌العين‌ به‌ طور جداگانه‌ گردآوری شده‌ و با نام‌ بَواكير التفسير القرآنی عندالخليل‌ بن‌ احمد الفراهيدی به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
+
عبداللّه‌ بن‌ عَطیه‌ (متوفی ۳۸۳) از جمله‌ مفسرانی است‌ که‌ امتیاز تفسیرش‌ در استشهاد از شعر برای درک‌ معانی کلمات‌ قرآن‌ است‌ ولی از تفسیر او مطلب‌ چندانی باقی نمانده‌ است‌.<ref>سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۱۰۴ـ۱۰۵.</ref> ابن‌ انباری نیز با استناد به‌ روش‌ [[صحابه|صحابه‌]] و [[تابعین|تابعین‌]] در استدلال‌ به‌ لغت‌ و شعر عرب‌ برای تبیین‌ مشکلات‌ قرآن‌، شیوه نحویان‌ را در این‌ امر، صحیح‌ و عقیده مخالفان‌ را باطل‌ می داند.<ref>قُرْطُبی، ج‌۱، جزء۱، ص‌۲۴.</ref> در مقابل‌، مخالفتهایی نیز با استشهاد از شعر برای بیان‌ معانی قرآن‌ صورت‌ گرفت،‌ با این‌ استدلال‌ که‌ قرآن‌ برای همه‌ چیز حجت‌ و دلیل‌ است‌ و چیزی نمی تواند حجت‌ بر قرآن‌ باشد.<ref>رجوع کنید به نظام‌الاعرج‌، ج‌۱، ص‌۶.</ref><ref>سیوطی، ۱۳۶۳ش‌، ج‌۲، ص‌۶۷.</ref>
  
در سده‌های بعد نيز آثاری با عنوان‌ «لغات‌القرآن‌» تأليف‌ شد.<ref>برای آگاهی از آنها رجوع کنید به ابن‌نديم‌، ص‌38ـ41؛آقا بزرگ‌ طهرانی، ج‌18، ص‌330ـ331.</ref> ابوحيّان‌ غرناطی (متوفی 745) واژگان‌ قرآن‌ را دو قسم‌ می داند: قسمی كه‌ عموم‌ مُسْتَعْربِه‌ (عربهای غيرخالص‌) آن‌ را درمی يابند و قسمی كه‌ فقط‌ متبحران‌ در عربی آن‌ را می فهمند؛ از اين رو، مؤلفان‌ «غريب‌القرآن‌» برای شرح‌ و توضيح‌ قسم‌ دوم‌، كتاب‌ نوشته‌اند.<ref>ابوحيان‌ غرناطی، 1397، ص‌27ـ28.</ref> عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471 يا 474) با تأمل‌ در كتابهای غريب‌القرآن‌ معتقد است‌ كه‌ اصولاً تعداد واژه‌های غريب‌ در [[قرآن‌]] محدود و اندك‌ است‌ و غرابت‌ معانی اين‌ واژه‌ها بيشتر به‌ سبب‌ وجه‌ استعاری آيات‌ قرآن‌ است‌ نه‌ دشواری الفاظ‌ آنها.(ص‌303)
+
برخی از لغت‌شناسان‌ ضمن‌ توضیح‌ لغات‌، از آیات‌ قرآن‌ استشهاد می کردند و علاوه‌ بر معانی مفردات‌ آیات‌، به‌ مباحث‌ [[علم نحو|نحوی]] و قرائت های مختلف‌ آنها نیز می پرداختند.<ref>مثلاً رجوع کنید به فراهیدی، ج‌۸، ص‌۲۰۸، ۳۹۷ـ۳۹۸؛ صاحب‌ بن‌ عَبّاد، ج‌۷، ص‌۸۹.</ref> دیدگاههای تفسیری [[خلیل بن احمد فراهیدی|خلیل‌ بن‌ احمد فراهیدی]] در «[[کتاب العین (کتاب)|کتاب العین‌]]» به‌ طور جداگانه‌ گردآوری شده‌ و با نام‌ «بَواکیر التفسیر القرآنی عندالخلیل‌ بن‌ احمد الفراهیدی» به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. در سده‌های بعد نیز آثاری با عنوان‌ «لغات‌القرآن‌» تألیف‌ شد.<ref>برای آگاهی از آنها رجوع کنید به ابن‌ندیم‌، ص‌۳۸ـ۴۱؛آقا بزرگ‌ طهرانی، ج‌۱۸، ص‌۳۳۰ـ۳۳۱.</ref>  
  
نخستين‌ مؤلف‌ در زمينه غريب‌القرآن‌، اَبان‌ بن‌ تَغْلِب‌ شيعی (متوفی 141) بود.<ref>سزگين‌، ج‌1، جزء1، ص‌62؛ زركلی، ج‌1، ص‌26ـ27.</ref> كتابی با عنوان‌ تفسير غريب‌القرآن‌ به‌ زيد بن‌ علی بن‌ حسين‌ عليه‌السلام‌ (مقتول‌ در 121) منسوب‌ است‌، هر چند كه‌ اين‌ كتاب‌ فقط‌ در تفسير لغات‌ نيست‌. از مهمترين‌ مؤلفان‌ غريب‌القرآن‌، ابن‌قتيبه‌ (متوفی 276) است‌ كه‌ كتاب‌ وی مصدر مهمی برای تفاسير سپسين‌ گشت‌.<ref>رجوع کنید به ابن‌ قتيبه‌، 1378، مقدمه صقر.</ref> وی در اين‌ كتاب‌، نخست‌ راجع‌ به‌ اشتقاق‌ اسما و صفات‌ الاهی سخن‌ می گويد سپس‌ درباره واژگان‌ پُربسامد قرآن‌ (مانند شرك‌، ظلم‌، جن‌ و انس‌) بحث‌ می كند (رجوع کنید به ص‌ 21ـ37) و پس‌ از آن‌ به‌ ترتيب‌ سوره‌های قرآن‌، واژه‌های دشوار را معنی و تفسير می كند و به‌ اشعار عرب‌ (مانند ص‌42، 314) و اقوال‌ لغويان‌ (مانند ص‌311) استشهاد می نمايد.
+
در قرن‌ دوم‌ نیز درباره مسائل‌ لغوی [[قرآن‌ کریم‌]] پژوهش هایی صورت‌ گرفت‌ و آثاری با عناوین‌ «غریب‌القرآن‌»، «معانی القرآن‌»، «مشکل‌القرآن‌» و «مجازالقرآن‌» تألیف‌ شد.<ref>همان‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۸۳.</ref> پیشینیان‌ این‌ عناوین‌ را مترادف‌ می دانستند و آنها را به‌ جای یکدیگر بکار می بردند.<ref>ابن‌ قُتَیبَه‌، ۱۳۷۸، مقدمه صقر.</ref>  
  
در ديگر كتابهای غريب‌القرآن‌، شرح‌ و تفسير واژگان‌ دشوار به‌ ترتيب‌ الفبايی و با بهره‌گيری از اشعار عرب‌ (مانند سجستانی، ص‌153، 184) و اَمثال‌ (مانند ابوعبيد هروی، ج‌1، ص‌223، ج‌2، ص‌146ـ147) صورت‌ پذيرفته‌ است‌. راغب‌ اصفهانی (متوفی 502) علاوه‌ بر تفسير واژگان‌ به‌ تفاوت‌ واژه‌هايی كه‌ ظاهراً يك‌ معنا دارند نيز اشاره‌ كرده‌ (ص‌ 6) و معانی استعاری (برای نمونه‌ رجوع کنید به ص‌ 354، 390) و كنايی آنها را (برای نمونه‌ رجوع کنید به ص‌158، 253) توضيح‌ داده‌ است‌.
+
'''غریب القرآن:'''
  
در برخی از اين‌ كتابها نيز به‌ مباحث‌ صرفی و نحوی<ref>مانند ابوحيّان‌ غرناطی، 1397، ص‌46، 107، 241.</ref> و به‌ اصل‌ غيرعربی برخی مفردات‌ قرآن‌ (همان‌، ص‌226) اشاره‌ شده‌ است‌. به‌ گفته سزگين‌ (ج‌1، جزء1، ص‌61ـ62) استناد ابن‌عباس‌ به‌ ابيات‌ عربی نزد عالمان‌ لغت‌ سده دوم‌ كه‌ كتاب‌ «غريب‌» می نگاشتند به‌ معياری معتبر بدل‌ شد. در هر صورت‌ به‌ موضوع‌ غريب‌القرآن‌ در سده‌های گوناگون‌ توجه‌ شده‌ و درباره آن‌ كتابهای متعدد نگاشته‌ شده‌ است‌.<ref>رجوع کنید به ابن‌ نديم‌، ص‌37.</ref><ref>سيوطی، 1408، ص‌91ـ92.</ref><ref>حاجی خليفه‌، ج‌2، ستون‌ 1203ـ1204، 1207ـ1208.</ref><ref>آقا بزرگ‌ تهرانی، ج‌16، ص‌31ـ32، 46ـ50.</ref><ref>گنونی، ج‌1، ص‌230ـ231؛ زيد بن‌ علی علیه السلام، مقدمه حسينی جلالی، ص‌ 64ـ95.</ref>
+
[[ابوحیان اندلسی|ابوحیان‌ غرناطی]] (متوفی ۷۴۵) واژگان‌ قرآن‌ را دو قسم‌ می داند: قسمی که‌ عموم‌ مُسْتَعْربِه‌ (عربهای غیرخالص‌) آن‌ را درمی یابند و قسمی که‌ فقط‌ متبحران‌ در عربی آن‌ را می فهمند؛ از این رو، مؤلفان‌ «غریب‌القرآن‌» برای شرح‌ و توضیح‌ قسم‌ دوم‌، کتاب‌ نوشته‌اند.<ref>ابوحیان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۲۷ـ۲۸.</ref> عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱ یا ۴۷۴) با تأمل‌ در کتابهای غریب‌القرآن‌ معتقد است‌ که‌ اصولاً تعداد واژه‌های غریب‌ در [[قرآن‌]] محدود و اندک‌ است‌ و غرابت‌ معانی این‌ واژه‌ها بیشتر به‌ سبب‌ وجه‌ استعاری آیات‌ قرآن‌ است‌ نه‌ دشواری الفاظ‌ آنها.
  
عنوان‌ ديگر كتابهايی كه‌ در شرح‌ لغات‌ قرآن‌ تأليف‌ شده‌، «معانی القرآن‌» است‌. به‌ گفته ابن‌ صَلاح‌ (متوفی 643) هرگاه‌ در كتابهای تفسير، عبارت‌ «اهل‌المعانی» بكار رود، مراد كسانی هستند كه‌ درباره معانی القرآن‌ كتابی تأليف‌ كرده‌اند.<ref>به‌ نقل‌ طاشكوپری زاده‌، ج‌2، ص‌273.</ref>
+
نخستین‌ مؤلف‌ در زمینه غریب‌القرآن‌، [[ابان بن تغلب|اَبان‌ بن‌ تَغْلِب‌]] شیعی (متوفی ۱۴۱) بود.<ref>سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۶۲؛ زرکلی، ج‌۱، ص‌۲۶ـ۲۷.</ref> کتابی نیز با عنوان‌ تفسیر غریب‌القرآن‌ به‌ [[زید بن علی بن الحسین|زید بن‌ علی بن‌ حسین‌]] علیه‌السلام‌ (مقتول‌ در ۱۲۱) منسوب‌ است‌، هر چند که‌ این‌ کتاب‌ فقط‌ در تفسیر لغات‌ نیست‌. از مهمترین‌ مؤلفان‌ غریب‌القرآن‌، [[ابن قتیبه دینوری|ابن‌ قتیبه‌]] (متوفی ۲۷۶) است‌ که‌ کتاب‌ وی مصدر مهمی برای تفاسیر بعدی گشت‌.<ref>رجوع کنید به ابن‌ قتیبه‌، ۱۳۷۸، مقدمه صقر.</ref> وی در این‌ کتاب‌، نخست‌ راجع‌ به‌ اشتقاق‌ اسماء و صفات‌ الاهی سخن‌ می گوید. سپس‌ درباره واژگان‌ پُربسامد قرآن‌ (مانند شرک‌، ظلم‌، جن‌ و انس‌) بحث‌ می کند و پس‌ از آن‌ به‌ ترتیب‌ سوره‌های قرآن‌، واژه‌های دشوار را معنی و تفسیر می کند و به‌ اشعار عرب‌ و اقوال‌ لغویان‌ استشهاد می نماید.
  
يكی از نخستين‌ كسانی كه‌ معانی القرآن‌ تأليف‌ كرده‌ محمد بن‌ حسن‌ بن‌ ابی ساره‌ رُؤاسی كوفی (متوفی 187)، صحابی [[امام‌ باقر]] و [[امام‌ صادق‌]] عليهماالسلام‌ و استاد كسائی و فَرّاء است‌.<ref>داوودی، ج‌2، ص‌134.</ref><ref>زركلی، ج‌6، ص‌271.</ref>
+
در دیگر کتابهای غریب‌القرآن‌، شرح‌ و تفسیر واژگان‌ دشوار به‌ ترتیب‌ الفبایی و با بهره‌گیری از اشعار عرب‌<ref>مانند: سجستانی، ص‌۱۵۳، ۱۸۴.</ref> و اَمثال‌<ref>مانند: ابوعبید هروی، ج‌۱، ص‌۲۲۳، ج‌۲، ص‌۱۴۶ـ۱۴۷.</ref> صورت‌ پذیرفته‌ است‌. [[راغب اصفهانی|راغب‌ اصفهانی]] (متوفی ۵۰۲) علاوه‌ بر تفسیر واژگان‌، به‌ تفاوت‌ واژه‌هایی که‌ ظاهراً یک‌ معنا دارند نیز اشاره‌ کرده‌ و معانی استعاری و کنایی آنها را توضیح‌ داده‌ است‌.<ref>برای نمونه‌ رجوع کنید به ص‌۱۵۸، ۲۵۳.</ref>
  
دو كتاب‌ مهم‌ ديگر در اين‌ زمينه‌، معانی القرآن‌ يحيی بن‌ زياد فَرّاء (متوفی 207) و معانی القرآن‌ و اعرابـُه‌ از ابواسحاق‌ زَجّاج‌ (متوفی 311) است‌. ويژگي های مهم‌ اين‌ آثار عبارت‌اند از: مباحث‌ مبسوط‌ لغوی <ref>مثلاً رجوع کنید به فرّاء، ج‌1، ص‌114، 123؛ زجّاج‌، ج‌1، ص‌107، 278.</ref> اشاره‌ به‌ مباحث‌ نحوی <ref>رجوع کنید به فرّاء، ج‌1، ص‌3؛ زجّاج‌، ج‌1، ص‌252).</ref> تحليل‌ نحوی قرائت های قرآن‌ <ref>رجوع کنید به زجّاج‌، ج‌1، ص‌253، 313، 384.</ref>
+
در برخی از این‌ کتابها نیز به‌ مباحث‌ صرفی و نحوی<ref>مانند ابوحیان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۴۶، ۱۰۷، ۲۴۱.</ref> و به‌ اصل‌ غیرعربی برخی مفردات‌ قرآن‌ اشاره‌ شده‌ است‌. به‌ گفته سزگین‌<ref>ج‌۱، جزء۱، ص‌۶۱ـ۶۲.</ref> استناد ابن‌عباس‌ به‌ ابیات‌ عربی نزد عالمان‌ لغت‌ سده دوم‌ که‌ کتاب‌ «غریب‌» می نگاشتند به‌ معیاری معتبر بدل‌ شد. در هر صورت‌ به‌ موضوع‌ غریب‌القرآن‌ در سده‌های گوناگون‌ توجه‌ شده‌ و درباره آن‌ کتابهای متعدد نگاشته‌ شده‌ است‌.<ref>رجوع کنید به ابن‌ ندیم‌، ص‌۳۷.</ref><ref>سیوطی، ۱۴۰۸، ص‌۹۱ـ۹۲.</ref><ref>حاجی خلیفه‌، ج‌۲، ستون‌ ۱۲۰۳ـ۱۲۰۴، ۱۲۰۷ـ۱۲۰۸.</ref><ref>آقا بزرگ‌ تهرانی، ج‌۱۶، ص‌۳۱ـ۳۲، ۴۶ـ۵۰.</ref>
  
كتاب‌ فرّاء، تفسير لغوی و نحوی قرآن‌ كريم‌ است‌ كه‌ جنبه نحوی آن‌ قويتر است‌. وی درباره برخی از مباحث‌ علم‌ معانی و بيان‌ (مانند ايجاز و اطناب‌، تشبيه‌، استعاره‌ و كنايه‌) نيز مطالبی آورده‌ است‌.(ضيف‌، ص‌29) فرّاء علاوه‌ بر معانی القرآن‌، كتابهای ديگری دارد با عنوان‌ الجمع‌ والتثنيه فی القرآن‌ والمصادر فی القرآن‌.<ref>ابن‌نديم‌، ص‌73؛ سيوطی، 1384، ج‌2، ص‌333.</ref>
+
'''معانی القرآن:'''
  
از ديگر آثار مهم‌ در تفسير واژگان‌ قرآن‌، مجازالقرآن‌ از ابوعُبَيده‌ مَعْمَربن‌ مُثَنّی (متوفی 210) است‌. به‌ گفته زبيدی و اشبيلی، كتابهای ديگری با عنوان‌ غريب‌القرآن‌ و معانی القرآن‌ به‌ ابوعبيده‌ نسبت‌ داده‌اند ولی اينها در واقع‌ نامهای ديگر همان‌ مجازالقرآن‌ است‌.<ref> ابوعبيده‌، ج‌1، مقدمه سزگين‌، ص‌18.</ref> گفتنی است‌ كه‌ مراد ابوعبيده‌ از كلمه مجاز، روشهايی است‌ كه‌ قرآن‌ برای بيان‌ مقاصدش‌ بكار برده‌ است‌ و مرادِ وی معنای اصطلاحی بلاغی مجاز نيست‌.<ref>همان‌ مقدمه‌، ص‌18ـ19.</ref> كلمه مجاز در اين‌ كتاب‌ به‌ معنای تفسير و توضيح‌، معنای لغوی، وزن‌ صرفی و وجه‌ اِعرابی كلمه‌ بكار رفته‌ است‌.<ref>رجوع کنید به صاوی جوينی، ص‌76ـ77.</ref> ابوعبيده‌ در كتاب‌ خود، بيشتر به‌ معانی لغوی واژگان‌ قرآن‌ پرداخته‌ و به‌ اشعار عربی استناد فراوان‌ نموده‌ و غالباً نام‌ شاعران‌ را نيز آورده‌ است‌.<ref>مثلاً رجوع کنید به ج‌1، ص‌232، 258.</ref>
+
عنوان‌ دیگر کتابهایی که‌ در شرح‌ لغات‌ قرآن‌ تألیف‌ شده‌، «معانی القرآن‌» است‌. به‌ گفته ابن‌ صَلاح‌ (متوفی ۶۴۳) هرگاه‌ در کتابهای تفسیر، عبارت‌ «اهل‌المعانی» بکار رود، مراد کسانی هستند که‌ درباره معانی القرآن‌ کتابی تألیف‌ کرده‌اند.<ref>به‌ نقل‌ طاشکوپری زاده‌، ج‌۲، ص‌۲۷۳.</ref>
  
ديگر اثر ارزشمند سده سوم‌، تأويل‌ مشكل‌القرآن‌ از ابن‌قتيبه‌ است‌ كه‌ مباحث‌ گوناگونی را مطرح‌ كرده‌ است‌، مانند مخارج‌ حروف‌، اِعراب‌، اشتقاق‌ (مثلاً رجوع کنید به ص‌ 14ـ20وجوه‌ قرائت های مختلف‌، الفاظ‌ واحدی كه‌ در معانی گوناگون‌ بكار رفته‌اند (مثلاً رجوع کنید به ص‌ 439ـ515) و حروف‌ معانی. (حروفی كه‌ دارای معنی هستند؛ مثلاً رجوع کنید به 517 ـ563) استناد فراوان‌ به‌ اشعار عربی (برای نمونه‌ رجوع کنید به ص‌ 446، 540) و كاربرد اصطلاحات‌ دو مكتب‌ نحوی [[بصره‌]] و [[كوفه‌]] (مثلاً رجوع کنید به مقدمه صقر، ص‌82) از ويژگي های اين‌ كتاب‌ است‌. وی گاهی به‌ مباحث‌ بلاغی آيات‌ نيز می پردازد.(مثلاً رجوع کنید به ضيف‌، ص‌58)
+
یکی از نخستین‌ کسانی که‌ معانی القرآن‌ تألیف‌ کرده‌ محمد بن‌ حسن‌ بن‌ ابی ساره‌ رُؤاسی کوفی (متوفی ۱۸۷صحابی [[امام‌ باقر]] و [[امام‌ صادق‌]] علیهماالسلام‌ و استاد کسائی و فَرّاء است‌.<ref>داوودی، ج‌۲، ص‌۱۳۴.</ref><ref>زرکلی، ج‌۶، ص‌۲۷۱.</ref>
  
شروح‌ نحوی [[قرآن‌ كريم‌]] نوع‌ ديگری از تفاسير ادبی قرآن‌ به‌ حساب‌ می آيند. زركشی (متوفی 794؛ ج‌2، ص‌165) آگاهی سطحی از دانش‌ اِعراب‌ را برای مفسر كافی نمی داند بلكه‌ معتقد است‌ كه‌ مفسر بايد مسلط‌ بر اِعراب‌ باشد. از سده دوم‌، شرحهای نحوی بر قرآن‌ كريم‌ نگاشته‌ شد و دانشمندانی همچون‌ عيسی بن‌ عمر ثَقفی (متوفی 149) و ابوعَمرو زَبّان‌ بن‌ علاء (متوفی 154) از نخستين‌ كسانی بودند كه‌ در اين‌ موضوع‌، كتاب‌ تأليف‌ كردند ولی آثار آنان‌ به‌ دست‌ ما نرسيده‌ است‌. (سزگين‌، ج‌1، جزء1، ص‌62) برخی نحويان‌ نيز هر چند به‌ عنوان‌ تفسير، كتاب‌ مستقلی تأليف‌ نكردند ولی در آثار نحوی خود به‌ اِعراب‌ آيات‌ قرآن‌ توجه‌ بسيار نشان‌ دادند.<ref>برای نمونه‌ رجوع کنید به سيبويه‌، ج‌5، بخش فهارس‌، ص‌7ـ28؛ مبرّد، 1382، ج‌4، بخش‌ فهارس‌، ص‌229ـ245؛ ابن‌جنّی، 1372ـ1376، ج‌3، ص‌130، 256، 314؛ ابن‌هشام‌، ج‌2، ص‌531، 635.</ref>  
+
دو کتاب‌ مهم‌ دیگر در این‌ زمینه‌، معانی القرآن‌ یحیی بن‌ زیاد فَرّاء (متوفی ۲۰۷) و معانی القرآن‌ و اعرابه‌ از ابواسحاق‌ زَجّاج‌ (متوفی ۳۱۱) است‌. ویژگی های مهم‌ این‌ آثار عبارت‌اند از: مباحث‌ مبسوط‌ لغوی<ref>مثلاً رجوع کنید به فرّاء، ج‌۱، ص‌۱۱۴، ۱۲۳؛ زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۱۰۷، ۲۷۸.</ref> اشاره‌ به‌ مباحث‌ نحوی<ref>رجوع کنید به فرّاء، ج‌۱، ص‌۳؛ زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۲۵۲).</ref> و تحلیل‌ نحوی قرائت های قرآن‌.<ref>رجوع کنید به زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۲۵۳، ۳۱۳، ۳۸۴.</ref> کتاب‌ فرّاء، تفسیر لغوی و نحوی قرآن‌ کریم‌ است‌ که‌ جنبه نحوی آن‌ قویتر است‌. وی درباره برخی از مباحث‌ [[علم معانی|علم‌ معانی]] و [[علم بیان|بیان‌]] (مانند ایجاز و اطناب‌، تشبیه‌، استعاره‌ و کنایه‌) نیز مطالبی آورده‌ است‌. فرّاء علاوه‌ بر معانی القرآن‌، کتابهای دیگری دارد با عنوان‌ الجمع‌ والتثنیه فی القرآن‌ والمصادر فی القرآن‌.<ref>ابن‌ندیم‌، ص‌۷۳؛ سیوطی، ۱۳۸۴، ج‌۲، ص‌۳۳۳.</ref>
  
بخشی از كتابهای اَشباه‌ و نظاير هم‌ به‌ شرح‌ نحوی آيات‌ قرآن‌ اختصاص‌ دارد. برخی از نحويان‌ نيز مباحث‌ نحوی خود را كاملاً با استناد به‌ آيات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساخته‌ و اساس‌ كتاب‌ نحو خود را بر نحو [[قرآن‌]] بنيان‌ نهاده‌اند. گاهی نيز در تأييد مطالب‌ خود به‌ شعر جاهلی استشهاد كرده‌اند.<ref>مثلاً رجوع کنید به حدادی سمرقندی، ص‌ 368ـ370، 434.</ref> بخش‌ مهمی از كتابهای علم‌ قرائت‌ نيز بر اساس‌ مباحث‌ نحوی تأليف‌ شده‌ و علت های صرفی و نحوی قرائت های گوناگون‌ آيات‌ با توجه‌ به‌ اشعار بررسی گرديده‌ است‌.<ref>مثلاً رجوع کنید به ابن‌ خالويه‌، 1413، ج‌1، ص‌197، 225؛ ابوعلی فارسی، ج‌1، ص‌20، 89؛ ابن‌جنّی، 1419، ج‌1، ص‌117.</ref> و در ضمن‌ به‌ گويشهای مختلف‌ نيز اشاره‌ شده‌ است‌.<ref>رجوع کنید به ابوعلی فارسی، ج‌1، ص‌86؛ ابن‌جنّی، 1419، ج‌1، ص‌137.</ref>
+
'''مجاز القرآن:'''
  
كتابهای اِعراب‌ القرآن‌ قسمت‌ اصلی تفاسير نحوی قرآن‌ را شكل‌ می دهند و مؤلفان‌ آنها در تأليف‌ از شيوه‌های گوناگون‌ پيروی می كنند، مانند پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ آيات‌ مشكل‌ قرآن‌، همچون‌ كار مكی بن‌ ابی طالب‌ حَموش‌ (متوفی 437) در كتاب‌ مشكل‌ اعراب‌القرآن‌ ؛
+
از دیگر آثار مهم‌ در تفسیر واژگان‌ قرآن‌، مجازالقرآن‌ از ابوعُبَیده‌ مَعْمَر بن‌ مُثَنّی (متوفی ۲۱۰) است‌. به‌ گفته زبیدی و اشبیلی، کتابهای دیگری با عنوان‌ غریب‌القرآن‌ و معانی القرآن‌ به‌ ابوعبیده‌ نسبت‌ داده‌اند ولی اینها در واقع‌ نامهای دیگر همان‌ مجازالقرآن‌ است‌.<ref>  ابوعبیده‌، ج‌۱، مقدمه سزگین‌، ص‌۱۸.</ref> گفتنی است‌ که‌ مراد ابوعبیده‌ از کلمه مجاز، روشهایی است‌ که‌ قرآن‌ برای بیان‌ مقاصدش‌ بکار برده‌ است‌ و مرادِ وی معنای اصطلاحی بلاغی مجاز نیست‌.<ref>همان‌ مقدمه‌، ص‌۱۸ـ۱۹.</ref> کلمه مجاز در این‌ کتاب‌ به‌ معنای تفسیر و توضیح‌، معنای لغوی، وزن‌ صرفی و وجه‌ اِعرابی کلمه‌ بکار رفته‌ است‌.<ref>رجوع کنید به صاوی جوینی، ص‌۷۶ـ۷۷.</ref> ابوعبیده‌ در کتاب‌ خود، بیشتر به‌ معانی لغوی واژگان‌ قرآن‌ پرداخته‌ و به‌ اشعار عربی استناد فراوان‌ نموده‌ و غالباً نام‌ شاعران‌ را نیز آورده‌ است‌.<ref>مثلاً رجوع کنید به ج‌۱، ص‌۲۳۲، ۲۵۸.</ref>
پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ غريب‌ قرآن‌، مانند كار ابن‌انباری (متوفی 577) در كتاب‌ البيان‌ فی اِعراب‌ غريب‌القرآن‌؛ پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ تمام‌ آيات‌ قرآن‌، مانند كار عُكْبَری (متوفی 616) در كتاب‌ التّبيان‌ فی اِعراب‌القرآن‌ يا اِمْلاءُ مامَنَّ به‌ الرّحمن‌؛ جمع‌ بين‌ قرائت‌ آيات‌ و اِعراب‌؛
 
بنا نهادن‌ بابی برای هر يك‌ از انواع‌ و اَشكالِ اِعراب‌، مانند كتاب‌ منسوب‌ به‌ زجّاج‌: اِعراب‌القرآن‌.<ref>عكبری، قسم‌1، مقدمه بجاوی.</ref>
 
  
نوع‌ سوم‌ تفاسير ادبی قرآن‌، تفاسير بلاغی قرآن‌كريم‌اند. علوم‌ بلاغی بخشی از علوم‌ قرآنی معرفی شده‌ است‌ زيرا مسلمانان‌ برای اثبات‌ اعجاز قرآن‌ به‌ تدوين‌ علوم‌ بلاغی پرداختند و مباحث‌ مهم‌ بلاغی را در كتابهای اعجاز قرآن‌ مطرح‌ كردند. عبدالقاهر جرجانی (ص‌ 236) مفسرانی را كه‌ با علوم‌ بلاغی آشنا نيستند و معانی مجازی و تمثيلی را حقيقی می پندارند، نادان‌ و گمراه‌ می داند. زمخشری (متوفی 538؛ ج‌1) شرط‌ دستيابی به‌ حقايق‌ قرآن‌ را تسلط‌ بر دو دانش‌ معانی و بيان‌ می داند كه‌ مختص‌ قرآن‌اند. سكّاكی (متوفی 626) نيز مفسری را كه‌ به‌ معانی و بيان‌ مسلط‌ نباشد سرزنش‌ می كند (ص‌77) زيرا پی بردن‌ به‌ لطايف‌ و اسرار قرآن‌ و مراد پروردگار برای كسی ممكن‌ خواهد بود كه‌ در خدمت‌ معانی و بيان‌ باشد.(رجوع کنید به ص‌196ـ199)
+
دیگر اثر ارزشمند سده سوم‌، تأویل‌ مشکل‌القرآن‌ از ابن‌قتیبه‌ است‌ که‌ مباحث‌ گوناگونی را مطرح‌ کرده‌ است‌، مانند مخارج‌ حروف‌، اِعراب‌، اشتقاق‌، وجوه‌ قرائت های مختلف‌، الفاظ‌ واحدی که‌ در معانی گوناگون‌ بکار رفته‌اند و حروف‌ معانی (حروفی که‌ دارای معنی هستند). استناد فراوان‌ به‌ اشعار عربی و کاربرد اصطلاحات‌ دو مکتب‌ نحوی [[بصره|بصره‌]] و [[کوفه‌]]، از ویژگی های این‌ کتاب‌ است‌. وی گاهی به‌ مباحث‌ بلاغی آیات‌ نیز می پردازد.
  
از نخستين‌ مؤلفان‌ در زمينه تفسير ادبی جاحظ‌ (متوفی 255) بوده‌ است‌. وی كتابی راجع‌ به‌ آيات‌ [[قرآن‌]] از حيث‌ ايجاز و حذف‌ و استعاره‌ فراهم‌ كرده‌ بود.<ref>رجوع کنید به جاحظ‌، ج‌3، ص‌86.</ref> ابن‌نديم‌ (ص‌ 41) از چندين‌ مؤلف‌ ياد كرده‌ است‌، از جمله‌ از ابن‌اِخْشيد (متوفی 326) و ابوعلی حسن‌ بن‌ علی بن‌ نصر كه‌ كتابهايی با عنوان‌ نظم‌القرآن‌ داشته‌اند. برخی از دانشمندان‌ علوم‌ بلاغی نيز آثار خود را با استناد فراوان‌ به‌ آيات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساختند، مانند ابن‌ ابی اِصْبَع‌ (متوفی 654) در دو كتاب‌ تَحريرالتَّحْبير و بديع‌القرآن‌ زركشی.<ref>برای نمونه‌ رجوع کنید به ج‌2، ص‌254ـ299، ج‌3، ص‌414ـ444.</ref> و <ref>سيوطی برای نمونه‌ رجوع کنید به 1363 ش‌، ج‌3، ص‌142ـ165.</ref>
+
===تفاسیر نحوی قرآن===
  
نخستين‌ تفسير بلاغی قرآن‌ كريم‌ از شريف‌ رضی (متوفی 406) با نام‌ تَلْخيص‌البَيان‌ فی مَجازات‌القرآن‌ است‌. شريف‌ رضی در اين‌ كتاب‌، مجازها و استعاره‌ها و كنايه‌های قرآن‌ كريم‌ را به‌ ترتيب‌ سوره‌ها و آيات‌ و با استشهاد فراوان‌ به‌ اشعار عربی، تحت‌ عنوان‌ كلی «مجاز» آورده‌ است‌ .<ref>مثلاً رجوع کنید به ص‌ 143، 169، 179 برای تفصيل‌ رجوع کنید به تلخيص‌البيان‌ فی مَجازات‌ القرآن‌.</ref>
+
شروح‌ [[علم نحو|نحوی]] بر [[قرآن‌ کریم‌]] نوع‌ دیگری از تفاسیر ادبی قرآن‌ به‌ حساب‌ می آیند. [[محمد بن بهادر زرکشی|زرکشی]] (متوفی ۷۹۴) آگاهی سطحی از دانش‌ اِعراب‌ را برای مفسر کافی نمی داند بلکه‌ معتقد است‌ که‌ مفسر باید مسلط‌ بر اِعراب‌ باشد. از سده دوم‌، شرحهای نحوی بر قرآن‌ کریم‌ نگاشته‌ شد و دانشمندانی همچون‌ عیسی بن‌ عمر ثَقفی (متوفی ۱۴۹) و ابوعَمرو زَبّان‌ بن‌ علاء (متوفی ۱۵۴) از نخستین‌ کسانی بودند که‌ در این‌ موضوع‌، کتاب‌ تألیف‌ کردند ولی آثار آنان‌ به‌ دست‌ ما نرسیده‌ است‌. برخی نحویان‌ نیز هر چند به‌ عنوان‌ تفسیر، کتاب‌ مستقلی تألیف‌ نکردند ولی در آثار نحوی خود به‌ اِعراب‌ آیات‌ قرآن‌ توجه‌ بسیار نشان‌ دادند.<ref>برای نمونه‌ رجوع کنید به سیبویه‌، ج‌۵، بخش فهارس‌، ص‌۷ـ۲۸؛ مبرّد، ۱۳۸۲، ج‌۴، بخش‌ فهارس‌، ص‌۲۲۹ـ۲۴۵؛ ابن‌جنّی، ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶، ج‌۳، ص‌۱۳۰، ۲۵۶، ۳۱۴؛ ابن‌هشام‌، ج‌۲، ص‌۵۳۱، ۶۳۵.</ref>  
  
 +
بخشی از کتابهای اَشباه‌ و نظایر هم‌ به‌ شرح‌ نحوی آیات‌ قرآن‌ اختصاص‌ دارد. برخی از نحویان‌ نیز مباحث‌ نحوی خود را کاملاً با استناد به‌ آیات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساخته‌ و اساس‌ کتاب‌ نحو خود را بر نحو قرآن‌ بنیان‌ نهاده‌اند. گاهی نیز در تأیید مطالب‌ خود به‌ شعر [[جاهلیت|جاهلی]] استشهاد کرده‌اند.<ref>مثلاً رجوع کنید به حدادی سمرقندی، ص‌ ۳۶۸ـ۳۷۰، ۴۳۴.</ref> بخش‌ مهمی از کتابهای علم‌ قرائت‌ نیز بر اساس‌ مباحث‌ نحوی تألیف‌ شده‌ و علت های صرفی و نحوی قرائت های گوناگون‌ آیات‌ با توجه‌ به‌ اشعار بررسی گردیده‌ است‌.<ref>مثلاً رجوع کنید به ابن‌ خالویه‌، ۱۴۱۳، ج‌۱، ص‌۱۹۷، ۲۲۵؛ ابوعلی فارسی، ج‌۱، ص‌۲۰، ۸۹؛ ابن‌جنّی، ۱۴۱۹، ج‌۱، ص‌۱۱۷.</ref> و در ضمن‌ به‌ گویشهای مختلف‌ نیز اشاره‌ شده‌ است‌.<ref>رجوع کنید به ابوعلی فارسی، ج‌۱، ص‌۸۶؛ ابن‌جنّی، ۱۴۱۹، ج‌۱، ص‌۱۳۷.</ref>
 +
 +
کتابهای اِعراب‌ القرآن‌ قسمت‌ اصلی تفاسیر نحوی قرآن‌ را شکل‌ می دهند و مؤلفان‌ آنها در تألیف‌ از شیوه‌های گوناگون‌ پیروی می کنند، مانند پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ آیات‌ مشکل‌ قرآن‌، همچون‌ کار مکی بن‌ ابی طالب‌ حَموش‌ (متوفی ۴۳۷) در کتاب‌ مشکل‌ اعراب‌القرآن‌ ؛
 +
پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ غریب‌ قرآن‌، مانند کار ابن‌ انباری (متوفی ۵۷۷) در کتاب‌ البیان‌ فی اِعراب‌ غریب‌القرآن‌؛ پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ تمام‌ آیات‌ قرآن‌، مانند کار عُکبَری (متوفی ۶۱۶) در کتاب‌ التّبیان‌ فی اِعراب‌القرآن‌ یا اِمْلاءُ ما مَنَّ به‌ الرّحمن‌؛ جمع‌ بین‌ قرائت‌ آیات‌ و اِعراب‌؛
 +
بنا نهادن‌ بابی برای هر یک‌ از انواع‌ و اَشکالِ اِعراب‌، مانند کتاب‌ منسوب‌ به‌ زجّاج‌: اِعراب‌القرآن‌.<ref>عکبری، قسم‌۱، مقدمه بجاوی.</ref>
 +
 +
===تفاسیر بلاغی قرآن‌===
 +
 +
نوع‌ سوم‌ تفاسیر ادبی قرآن‌، تفاسیر بلاغی قرآن‌کریم‌اند. [[علوم بلاغی|علوم‌ بلاغی]] بخشی از علوم‌ قرآنی معرفی شده‌ است‌ زیرا مسلمانان‌ برای اثبات‌ [[اعجاز قرآن|اعجاز قرآن‌]] به‌ تدوین‌ علوم‌ بلاغی پرداختند و مباحث‌ مهم‌ بلاغی را در کتابهای اعجاز قرآن‌ مطرح‌ کردند. عبدالقاهر جرجانی  مفسرانی را که‌ با علوم‌ بلاغی آشنا نیستند و معانی مجازی و تمثیلی را حقیقی می پندارند، نادان‌ و گمراه‌ می داند. [[جارالله زمخشری|زمخشری]] (متوفی ۵۳۸) شرط‌ دستیابی به‌ حقایق‌ قرآن‌ را تسلط‌ بر دو دانش‌ معانی و بیان‌ می داند که‌ مختص‌ قرآن‌اند. [[سکاکی خوارزمی|سکاکی]] (متوفی ۶۲۶) نیز مفسری را که‌ به‌ معانی و بیان‌ مسلط‌ نباشد سرزنش‌ می کند، زیرا پی بردن‌ به‌ لطایف‌ و اسرار قرآن‌ و مراد پروردگار برای کسی ممکن‌ خواهد بود که‌ در خدمت‌ معانی و بیان‌ باشد.
 +
 +
از نخستین‌ مؤلفان‌ در زمینه تفسیر ادبی جاحظ‌ (متوفی ۲۵۵) بوده‌ است‌ که کتابی راجع‌ به‌ آیات‌ قرآن‌ از حیث‌ ایجاز و حذف‌ و استعاره‌ فراهم‌ کرده‌ بود.<ref>رجوع کنید به جاحظ‌، ج‌۳، ص‌۸۶.</ref> [[ابن ندیم|ابن‌ندیم‌]] از چندین‌ مؤلف‌ یاد کرده‌ است‌، از جمله‌ از ابن‌اِخْشید (متوفی ۳۲۶) و ابوعلی حسن‌ بن‌ علی بن‌ نصر که‌ کتابهایی با عنوان‌ نظم‌القرآن‌ داشته‌اند. برخی از دانشمندان‌ علوم‌ بلاغی نیز آثار خود را با استناد فراوان‌ به‌ آیات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساختند، مانند ابن‌ ابی اِصْبَع‌ (متوفی ۶۵۴) در دو کتاب‌ تَحریرالتَّحْبیر و بدیع‌القرآن‌.<ref>برای نمونه‌ رجوع کنید به ج‌۲، ص‌۲۵۴ـ۲۹۹، ج‌۳، ص‌۴۱۴ـ۴۴۴.</ref>
 +
 +
نخستین‌ تفسیر بلاغی قرآن‌ کریم‌ از [[سید رضی|شریف‌ رضی]] (متوفی ۴۰۶) با نام‌ [[تلخیص البیان فی مجازات القرآن (کتاب)|تَلْخیص‌البَیان‌ فی مَجازات‌القرآن‌]] است‌. شریف‌ رضی در این‌ کتاب‌، مجازها و استعاره‌ها و کنایه‌های قرآن‌ کریم‌ را به‌ ترتیب‌ سوره‌ها و آیات‌ و با استشهاد فراوان‌ به‌ اشعار عربی، تحت‌ عنوان‌ کلی «مجاز» آورده‌ است‌.<ref>مثلاً رجوع کنید به ص‌ ۱۴۳، ۱۶۹، ۱۷۹ برای تفصیل‌ رجوع کنید به تلخیص‌البیان‌ فی مَجازات‌ القرآن‌.</ref>
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==  
 
==منابع==  
* رضا مودب، روشهای تفسیر قرآن، قم: انتشارات اشراق، 1380، ص215.
+
*روشهای تفسیر قرآن، سید رضا مودب، قم: انتشارات اشراق، ۱۳۸۰، ص۲۱۵.
* تفسیر ادبی، باقر قربانی زرّين‌، [http://lib.eshia.ir/23019/1/5011/ دانشنامه جهان اسلام]، تاریخ بازیابی: 25 شهریور 1392.
+
*"تفسیر ادبی"، باقر قربانی زرّین‌، [http://lib.eshia.ir/23019/1/5011/ دانشنامه جهان اسلام]، تاریخ بازیابی: ۲۵ شهریور ۱۳۹۲.
 +
== مطالب مرتبط ==
 +
* [[فهرست تفاسیر ادبی]]
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 
[[رده: روشهای تفسیر قرآن]]
 
[[رده: روشهای تفسیر قرآن]]
 
[[رده:تفسیر ادبی]]
 
[[رده:تفسیر ادبی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۲

«تفسیر ادبی»، تفسیری مشتمل‌ بر مباحث‌ زبانی و ادبی قرآن‌، مانند لغت‌، اِعراب‌ و بلاغت‌ می‌باشد. تفاسیر لغوی، تفاسیر نحوی و تفاسیر بلاغی، از انواع تفسیر ادبی هستند. در تفسیر ادبی مفسر بیش از هر چیزی به صرف و نحو و قواعد دستوری مربوط به کلمه و کلام زبان عربی در فهم آیه توجه می کند.

تعریف تفسیر ادبی

گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی به تفسیر قرآن می پردازند. در چنین تفسیرهایی، اهمیت زیادی به مباحث واژگان شناسی لغات زبان عرب داده شده و بر پژوهش های لفظی و عبارتی نیز برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تاکید شده است.

چنین مفسرانی با کمک از علوم ادبی و تسلط بر صرف و نحو، به تفسیر آیات می پردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها، اجتهاد و بیان می کنند.

آگاهی به زبان عربی از نخستین ابزار فهم قرآن است و مفسران ادبی با تاکید بر آن به طور غالب راه تفسیر را پی گرفته اند. آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده و از این رو می بایست قواعد آن را به طور کامل فراگرفت و بکار بست تا فهم معانی آن میسر شود. از امام صادق علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «تعلّموا العربیة فانّها کلام الله الذی یتکلم به خلقه»؛[۱] زبان عربی را فراگیرید که قرآن به زبان عربی است و خداوند با مردم به این زبان سخن گفته است.

انواع تفسیر ادبی

تفاسیر لغوی قرآن

عبداللّه‌ بن‌ عباس‌ (متوفی ۶۸ ق) در تفسیر لغات‌ قرآن‌ پیشقدم‌ بوده‌ و به‌ اشعار عرب‌ استشهاد می کرده‌ است‌[۲] تا آنجا که‌ او را بنیانگذار و پیشوای این‌ شیوه‌ از تفسیر دانسته‌اند.[۳] از ابن‌عباس‌ نقل‌ کرده‌اند که‌ می گفته‌ است‌ برای فهم‌ معنای واژه‌های غریب‌ قرآن‌ به‌ شعر عرب‌ مراجعه‌ می کند زیرا شعر، دیوانِ عرب‌ است‌. او این‌ روش‌ را به‌ دیگران‌ نیز توصیه‌ می کرده‌ است‌.[۴] نافع‌ بن‌ اَزرَق‌ (متوفی ۶۵) پرسشهایی از ابن‌عباس‌ راجع‌ به‌ واژگان‌ غریب‌ قرآن‌ کرده‌ و ابن‌عباس‌ با استشهاد از اشعار عرب‌ به‌ آنها پاسخ‌ داده‌ که‌ خود نمونه‌ای از تفسیر ادبی قرآن‌ کریم‌ است‌.[۵][۶][۷]

عبداللّه‌ بن‌ عَطیه‌ (متوفی ۳۸۳) از جمله‌ مفسرانی است‌ که‌ امتیاز تفسیرش‌ در استشهاد از شعر برای درک‌ معانی کلمات‌ قرآن‌ است‌ ولی از تفسیر او مطلب‌ چندانی باقی نمانده‌ است‌.[۸] ابن‌ انباری نیز با استناد به‌ روش‌ صحابه‌ و تابعین‌ در استدلال‌ به‌ لغت‌ و شعر عرب‌ برای تبیین‌ مشکلات‌ قرآن‌، شیوه نحویان‌ را در این‌ امر، صحیح‌ و عقیده مخالفان‌ را باطل‌ می داند.[۹] در مقابل‌، مخالفتهایی نیز با استشهاد از شعر برای بیان‌ معانی قرآن‌ صورت‌ گرفت،‌ با این‌ استدلال‌ که‌ قرآن‌ برای همه‌ چیز حجت‌ و دلیل‌ است‌ و چیزی نمی تواند حجت‌ بر قرآن‌ باشد.[۱۰][۱۱]

برخی از لغت‌شناسان‌ ضمن‌ توضیح‌ لغات‌، از آیات‌ قرآن‌ استشهاد می کردند و علاوه‌ بر معانی مفردات‌ آیات‌، به‌ مباحث‌ نحوی و قرائت های مختلف‌ آنها نیز می پرداختند.[۱۲] دیدگاههای تفسیری خلیل‌ بن‌ احمد فراهیدی در «کتاب العین‌» به‌ طور جداگانه‌ گردآوری شده‌ و با نام‌ «بَواکیر التفسیر القرآنی عندالخلیل‌ بن‌ احمد الفراهیدی» به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. در سده‌های بعد نیز آثاری با عنوان‌ «لغات‌القرآن‌» تألیف‌ شد.[۱۳]

در قرن‌ دوم‌ نیز درباره مسائل‌ لغوی قرآن‌ کریم‌ پژوهش هایی صورت‌ گرفت‌ و آثاری با عناوین‌ «غریب‌القرآن‌»، «معانی القرآن‌»، «مشکل‌القرآن‌» و «مجازالقرآن‌» تألیف‌ شد.[۱۴] پیشینیان‌ این‌ عناوین‌ را مترادف‌ می دانستند و آنها را به‌ جای یکدیگر بکار می بردند.[۱۵]

غریب القرآن:

ابوحیان‌ غرناطی (متوفی ۷۴۵) واژگان‌ قرآن‌ را دو قسم‌ می داند: قسمی که‌ عموم‌ مُسْتَعْربِه‌ (عربهای غیرخالص‌) آن‌ را درمی یابند و قسمی که‌ فقط‌ متبحران‌ در عربی آن‌ را می فهمند؛ از این رو، مؤلفان‌ «غریب‌القرآن‌» برای شرح‌ و توضیح‌ قسم‌ دوم‌، کتاب‌ نوشته‌اند.[۱۶] عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱ یا ۴۷۴) با تأمل‌ در کتابهای غریب‌القرآن‌ معتقد است‌ که‌ اصولاً تعداد واژه‌های غریب‌ در قرآن‌ محدود و اندک‌ است‌ و غرابت‌ معانی این‌ واژه‌ها بیشتر به‌ سبب‌ وجه‌ استعاری آیات‌ قرآن‌ است‌ نه‌ دشواری الفاظ‌ آنها.

نخستین‌ مؤلف‌ در زمینه غریب‌القرآن‌، اَبان‌ بن‌ تَغْلِب‌ شیعی (متوفی ۱۴۱) بود.[۱۷] کتابی نیز با عنوان‌ تفسیر غریب‌القرآن‌ به‌ زید بن‌ علی بن‌ حسین‌ علیه‌السلام‌ (مقتول‌ در ۱۲۱) منسوب‌ است‌، هر چند که‌ این‌ کتاب‌ فقط‌ در تفسیر لغات‌ نیست‌. از مهمترین‌ مؤلفان‌ غریب‌القرآن‌، ابن‌ قتیبه‌ (متوفی ۲۷۶) است‌ که‌ کتاب‌ وی مصدر مهمی برای تفاسیر بعدی گشت‌.[۱۸] وی در این‌ کتاب‌، نخست‌ راجع‌ به‌ اشتقاق‌ اسماء و صفات‌ الاهی سخن‌ می گوید. سپس‌ درباره واژگان‌ پُربسامد قرآن‌ (مانند شرک‌، ظلم‌، جن‌ و انس‌) بحث‌ می کند و پس‌ از آن‌ به‌ ترتیب‌ سوره‌های قرآن‌، واژه‌های دشوار را معنی و تفسیر می کند و به‌ اشعار عرب‌ و اقوال‌ لغویان‌ استشهاد می نماید.

در دیگر کتابهای غریب‌القرآن‌، شرح‌ و تفسیر واژگان‌ دشوار به‌ ترتیب‌ الفبایی و با بهره‌گیری از اشعار عرب‌[۱۹] و اَمثال‌[۲۰] صورت‌ پذیرفته‌ است‌. راغب‌ اصفهانی (متوفی ۵۰۲) علاوه‌ بر تفسیر واژگان‌، به‌ تفاوت‌ واژه‌هایی که‌ ظاهراً یک‌ معنا دارند نیز اشاره‌ کرده‌ و معانی استعاری و کنایی آنها را توضیح‌ داده‌ است‌.[۲۱]

در برخی از این‌ کتابها نیز به‌ مباحث‌ صرفی و نحوی[۲۲] و به‌ اصل‌ غیرعربی برخی مفردات‌ قرآن‌ اشاره‌ شده‌ است‌. به‌ گفته سزگین‌[۲۳] استناد ابن‌عباس‌ به‌ ابیات‌ عربی نزد عالمان‌ لغت‌ سده دوم‌ که‌ کتاب‌ «غریب‌» می نگاشتند به‌ معیاری معتبر بدل‌ شد. در هر صورت‌ به‌ موضوع‌ غریب‌القرآن‌ در سده‌های گوناگون‌ توجه‌ شده‌ و درباره آن‌ کتابهای متعدد نگاشته‌ شده‌ است‌.[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]

معانی القرآن:

عنوان‌ دیگر کتابهایی که‌ در شرح‌ لغات‌ قرآن‌ تألیف‌ شده‌، «معانی القرآن‌» است‌. به‌ گفته ابن‌ صَلاح‌ (متوفی ۶۴۳) هرگاه‌ در کتابهای تفسیر، عبارت‌ «اهل‌المعانی» بکار رود، مراد کسانی هستند که‌ درباره معانی القرآن‌ کتابی تألیف‌ کرده‌اند.[۲۸]

یکی از نخستین‌ کسانی که‌ معانی القرآن‌ تألیف‌ کرده‌ محمد بن‌ حسن‌ بن‌ ابی ساره‌ رُؤاسی کوفی (متوفی ۱۸۷)، صحابی امام‌ باقر و امام‌ صادق‌ علیهماالسلام‌ و استاد کسائی و فَرّاء است‌.[۲۹][۳۰]

دو کتاب‌ مهم‌ دیگر در این‌ زمینه‌، معانی القرآن‌ یحیی بن‌ زیاد فَرّاء (متوفی ۲۰۷) و معانی القرآن‌ و اعرابه‌ از ابواسحاق‌ زَجّاج‌ (متوفی ۳۱۱) است‌. ویژگی های مهم‌ این‌ آثار عبارت‌اند از: مباحث‌ مبسوط‌ لغوی[۳۱] اشاره‌ به‌ مباحث‌ نحوی[۳۲] و تحلیل‌ نحوی قرائت های قرآن‌.[۳۳] کتاب‌ فرّاء، تفسیر لغوی و نحوی قرآن‌ کریم‌ است‌ که‌ جنبه نحوی آن‌ قویتر است‌. وی درباره برخی از مباحث‌ علم‌ معانی و بیان‌ (مانند ایجاز و اطناب‌، تشبیه‌، استعاره‌ و کنایه‌) نیز مطالبی آورده‌ است‌. فرّاء علاوه‌ بر معانی القرآن‌، کتابهای دیگری دارد با عنوان‌ الجمع‌ والتثنیه فی القرآن‌ والمصادر فی القرآن‌.[۳۴]

مجاز القرآن:

از دیگر آثار مهم‌ در تفسیر واژگان‌ قرآن‌، مجازالقرآن‌ از ابوعُبَیده‌ مَعْمَر بن‌ مُثَنّی (متوفی ۲۱۰) است‌. به‌ گفته زبیدی و اشبیلی، کتابهای دیگری با عنوان‌ غریب‌القرآن‌ و معانی القرآن‌ به‌ ابوعبیده‌ نسبت‌ داده‌اند ولی اینها در واقع‌ نامهای دیگر همان‌ مجازالقرآن‌ است‌.[۳۵] گفتنی است‌ که‌ مراد ابوعبیده‌ از کلمه مجاز، روشهایی است‌ که‌ قرآن‌ برای بیان‌ مقاصدش‌ بکار برده‌ است‌ و مرادِ وی معنای اصطلاحی بلاغی مجاز نیست‌.[۳۶] کلمه مجاز در این‌ کتاب‌ به‌ معنای تفسیر و توضیح‌، معنای لغوی، وزن‌ صرفی و وجه‌ اِعرابی کلمه‌ بکار رفته‌ است‌.[۳۷] ابوعبیده‌ در کتاب‌ خود، بیشتر به‌ معانی لغوی واژگان‌ قرآن‌ پرداخته‌ و به‌ اشعار عربی استناد فراوان‌ نموده‌ و غالباً نام‌ شاعران‌ را نیز آورده‌ است‌.[۳۸]

دیگر اثر ارزشمند سده سوم‌، تأویل‌ مشکل‌القرآن‌ از ابن‌قتیبه‌ است‌ که‌ مباحث‌ گوناگونی را مطرح‌ کرده‌ است‌، مانند مخارج‌ حروف‌، اِعراب‌، اشتقاق‌، وجوه‌ قرائت های مختلف‌، الفاظ‌ واحدی که‌ در معانی گوناگون‌ بکار رفته‌اند و حروف‌ معانی (حروفی که‌ دارای معنی هستند). استناد فراوان‌ به‌ اشعار عربی و کاربرد اصطلاحات‌ دو مکتب‌ نحوی بصره‌ و کوفه‌، از ویژگی های این‌ کتاب‌ است‌. وی گاهی به‌ مباحث‌ بلاغی آیات‌ نیز می پردازد.

تفاسیر نحوی قرآن

شروح‌ نحوی بر قرآن‌ کریم‌ نوع‌ دیگری از تفاسیر ادبی قرآن‌ به‌ حساب‌ می آیند. زرکشی (متوفی ۷۹۴) آگاهی سطحی از دانش‌ اِعراب‌ را برای مفسر کافی نمی داند بلکه‌ معتقد است‌ که‌ مفسر باید مسلط‌ بر اِعراب‌ باشد. از سده دوم‌، شرحهای نحوی بر قرآن‌ کریم‌ نگاشته‌ شد و دانشمندانی همچون‌ عیسی بن‌ عمر ثَقفی (متوفی ۱۴۹) و ابوعَمرو زَبّان‌ بن‌ علاء (متوفی ۱۵۴) از نخستین‌ کسانی بودند که‌ در این‌ موضوع‌، کتاب‌ تألیف‌ کردند ولی آثار آنان‌ به‌ دست‌ ما نرسیده‌ است‌. برخی نحویان‌ نیز هر چند به‌ عنوان‌ تفسیر، کتاب‌ مستقلی تألیف‌ نکردند ولی در آثار نحوی خود به‌ اِعراب‌ آیات‌ قرآن‌ توجه‌ بسیار نشان‌ دادند.[۳۹]

بخشی از کتابهای اَشباه‌ و نظایر هم‌ به‌ شرح‌ نحوی آیات‌ قرآن‌ اختصاص‌ دارد. برخی از نحویان‌ نیز مباحث‌ نحوی خود را کاملاً با استناد به‌ آیات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساخته‌ و اساس‌ کتاب‌ نحو خود را بر نحو قرآن‌ بنیان‌ نهاده‌اند. گاهی نیز در تأیید مطالب‌ خود به‌ شعر جاهلی استشهاد کرده‌اند.[۴۰] بخش‌ مهمی از کتابهای علم‌ قرائت‌ نیز بر اساس‌ مباحث‌ نحوی تألیف‌ شده‌ و علت های صرفی و نحوی قرائت های گوناگون‌ آیات‌ با توجه‌ به‌ اشعار بررسی گردیده‌ است‌.[۴۱] و در ضمن‌ به‌ گویشهای مختلف‌ نیز اشاره‌ شده‌ است‌.[۴۲]

کتابهای اِعراب‌ القرآن‌ قسمت‌ اصلی تفاسیر نحوی قرآن‌ را شکل‌ می دهند و مؤلفان‌ آنها در تألیف‌ از شیوه‌های گوناگون‌ پیروی می کنند، مانند پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ آیات‌ مشکل‌ قرآن‌، همچون‌ کار مکی بن‌ ابی طالب‌ حَموش‌ (متوفی ۴۳۷) در کتاب‌ مشکل‌ اعراب‌القرآن‌ ؛ پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ غریب‌ قرآن‌، مانند کار ابن‌ انباری (متوفی ۵۷۷) در کتاب‌ البیان‌ فی اِعراب‌ غریب‌القرآن‌؛ پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ تمام‌ آیات‌ قرآن‌، مانند کار عُکبَری (متوفی ۶۱۶) در کتاب‌ التّبیان‌ فی اِعراب‌القرآن‌ یا اِمْلاءُ ما مَنَّ به‌ الرّحمن‌؛ جمع‌ بین‌ قرائت‌ آیات‌ و اِعراب‌؛ بنا نهادن‌ بابی برای هر یک‌ از انواع‌ و اَشکالِ اِعراب‌، مانند کتاب‌ منسوب‌ به‌ زجّاج‌: اِعراب‌القرآن‌.[۴۳]

تفاسیر بلاغی قرآن‌

نوع‌ سوم‌ تفاسیر ادبی قرآن‌، تفاسیر بلاغی قرآن‌کریم‌اند. علوم‌ بلاغی بخشی از علوم‌ قرآنی معرفی شده‌ است‌ زیرا مسلمانان‌ برای اثبات‌ اعجاز قرآن‌ به‌ تدوین‌ علوم‌ بلاغی پرداختند و مباحث‌ مهم‌ بلاغی را در کتابهای اعجاز قرآن‌ مطرح‌ کردند. عبدالقاهر جرجانی مفسرانی را که‌ با علوم‌ بلاغی آشنا نیستند و معانی مجازی و تمثیلی را حقیقی می پندارند، نادان‌ و گمراه‌ می داند. زمخشری (متوفی ۵۳۸) شرط‌ دستیابی به‌ حقایق‌ قرآن‌ را تسلط‌ بر دو دانش‌ معانی و بیان‌ می داند که‌ مختص‌ قرآن‌اند. سکاکی (متوفی ۶۲۶) نیز مفسری را که‌ به‌ معانی و بیان‌ مسلط‌ نباشد سرزنش‌ می کند، زیرا پی بردن‌ به‌ لطایف‌ و اسرار قرآن‌ و مراد پروردگار برای کسی ممکن‌ خواهد بود که‌ در خدمت‌ معانی و بیان‌ باشد.

از نخستین‌ مؤلفان‌ در زمینه تفسیر ادبی جاحظ‌ (متوفی ۲۵۵) بوده‌ است‌ که کتابی راجع‌ به‌ آیات‌ قرآن‌ از حیث‌ ایجاز و حذف‌ و استعاره‌ فراهم‌ کرده‌ بود.[۴۴] ابن‌ندیم‌ از چندین‌ مؤلف‌ یاد کرده‌ است‌، از جمله‌ از ابن‌اِخْشید (متوفی ۳۲۶) و ابوعلی حسن‌ بن‌ علی بن‌ نصر که‌ کتابهایی با عنوان‌ نظم‌القرآن‌ داشته‌اند. برخی از دانشمندان‌ علوم‌ بلاغی نیز آثار خود را با استناد فراوان‌ به‌ آیات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساختند، مانند ابن‌ ابی اِصْبَع‌ (متوفی ۶۵۴) در دو کتاب‌ تَحریرالتَّحْبیر و بدیع‌القرآن‌.[۴۵]

نخستین‌ تفسیر بلاغی قرآن‌ کریم‌ از شریف‌ رضی (متوفی ۴۰۶) با نام‌ تَلْخیص‌البَیان‌ فی مَجازات‌القرآن‌ است‌. شریف‌ رضی در این‌ کتاب‌، مجازها و استعاره‌ها و کنایه‌های قرآن‌ کریم‌ را به‌ ترتیب‌ سوره‌ها و آیات‌ و با استشهاد فراوان‌ به‌ اشعار عربی، تحت‌ عنوان‌ کلی «مجاز» آورده‌ است‌.[۴۶]

پانویس

  1. شیخ صدوق، خصال، ص ۲۵۸؛ شیخ طوسی، استبصار، ج۲، ص ۲۰.
  2. ابن‌ سعد، ج‌۲، قسم‌۲، ص‌۱۲۱.
  3. سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۵۹ـ۶۱، ۶۳ـ۶۴؛ کحّاله‌، ص‌۶۲.
  4. سیوطی، ۱۳۶۳ ش‌، ج‌۲، ص‌۶۷.
  5. رجوع کنید به مُبَرَّد، ۱۳۳۹، ج‌۳، ص‌۱۳.
  6. سیوطی، ۱۳۶۳ش‌، ج‌۲، ص‌۶۸ـ۱۰۵.
  7. گولد تسیهر، ص‌۹۰.
  8. سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۱۰۴ـ۱۰۵.
  9. قُرْطُبی، ج‌۱، جزء۱، ص‌۲۴.
  10. رجوع کنید به نظام‌الاعرج‌، ج‌۱، ص‌۶.
  11. سیوطی، ۱۳۶۳ش‌، ج‌۲، ص‌۶۷.
  12. مثلاً رجوع کنید به فراهیدی، ج‌۸، ص‌۲۰۸، ۳۹۷ـ۳۹۸؛ صاحب‌ بن‌ عَبّاد، ج‌۷، ص‌۸۹.
  13. برای آگاهی از آنها رجوع کنید به ابن‌ندیم‌، ص‌۳۸ـ۴۱؛آقا بزرگ‌ طهرانی، ج‌۱۸، ص‌۳۳۰ـ۳۳۱.
  14. همان‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۸۳.
  15. ابن‌ قُتَیبَه‌، ۱۳۷۸، مقدمه صقر.
  16. ابوحیان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۲۷ـ۲۸.
  17. سزگین‌، ج‌۱، جزء۱، ص‌۶۲؛ زرکلی، ج‌۱، ص‌۲۶ـ۲۷.
  18. رجوع کنید به ابن‌ قتیبه‌، ۱۳۷۸، مقدمه صقر.
  19. مانند: سجستانی، ص‌۱۵۳، ۱۸۴.
  20. مانند: ابوعبید هروی، ج‌۱، ص‌۲۲۳، ج‌۲، ص‌۱۴۶ـ۱۴۷.
  21. برای نمونه‌ رجوع کنید به ص‌۱۵۸، ۲۵۳.
  22. مانند ابوحیان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۴۶، ۱۰۷، ۲۴۱.
  23. ج‌۱، جزء۱، ص‌۶۱ـ۶۲.
  24. رجوع کنید به ابن‌ ندیم‌، ص‌۳۷.
  25. سیوطی، ۱۴۰۸، ص‌۹۱ـ۹۲.
  26. حاجی خلیفه‌، ج‌۲، ستون‌ ۱۲۰۳ـ۱۲۰۴، ۱۲۰۷ـ۱۲۰۸.
  27. آقا بزرگ‌ تهرانی، ج‌۱۶، ص‌۳۱ـ۳۲، ۴۶ـ۵۰.
  28. به‌ نقل‌ طاشکوپری زاده‌، ج‌۲، ص‌۲۷۳.
  29. داوودی، ج‌۲، ص‌۱۳۴.
  30. زرکلی، ج‌۶، ص‌۲۷۱.
  31. مثلاً رجوع کنید به فرّاء، ج‌۱، ص‌۱۱۴، ۱۲۳؛ زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۱۰۷، ۲۷۸.
  32. رجوع کنید به فرّاء، ج‌۱، ص‌۳؛ زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۲۵۲).
  33. رجوع کنید به زجّاج‌، ج‌۱، ص‌۲۵۳، ۳۱۳، ۳۸۴.
  34. ابن‌ندیم‌، ص‌۷۳؛ سیوطی، ۱۳۸۴، ج‌۲، ص‌۳۳۳.
  35. ابوعبیده‌، ج‌۱، مقدمه سزگین‌، ص‌۱۸.
  36. همان‌ مقدمه‌، ص‌۱۸ـ۱۹.
  37. رجوع کنید به صاوی جوینی، ص‌۷۶ـ۷۷.
  38. مثلاً رجوع کنید به ج‌۱، ص‌۲۳۲، ۲۵۸.
  39. برای نمونه‌ رجوع کنید به سیبویه‌، ج‌۵، بخش فهارس‌، ص‌۷ـ۲۸؛ مبرّد، ۱۳۸۲، ج‌۴، بخش‌ فهارس‌، ص‌۲۲۹ـ۲۴۵؛ ابن‌جنّی، ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶، ج‌۳، ص‌۱۳۰، ۲۵۶، ۳۱۴؛ ابن‌هشام‌، ج‌۲، ص‌۵۳۱، ۶۳۵.
  40. مثلاً رجوع کنید به حدادی سمرقندی، ص‌ ۳۶۸ـ۳۷۰، ۴۳۴.
  41. مثلاً رجوع کنید به ابن‌ خالویه‌، ۱۴۱۳، ج‌۱، ص‌۱۹۷، ۲۲۵؛ ابوعلی فارسی، ج‌۱، ص‌۲۰، ۸۹؛ ابن‌جنّی، ۱۴۱۹، ج‌۱، ص‌۱۱۷.
  42. رجوع کنید به ابوعلی فارسی، ج‌۱، ص‌۸۶؛ ابن‌جنّی، ۱۴۱۹، ج‌۱، ص‌۱۳۷.
  43. عکبری، قسم‌۱، مقدمه بجاوی.
  44. رجوع کنید به جاحظ‌، ج‌۳، ص‌۸۶.
  45. برای نمونه‌ رجوع کنید به ج‌۲، ص‌۲۵۴ـ۲۹۹، ج‌۳، ص‌۴۱۴ـ۴۴۴.
  46. مثلاً رجوع کنید به ص‌ ۱۴۳، ۱۶۹، ۱۷۹ برای تفصیل‌ رجوع کنید به تلخیص‌البیان‌ فی مَجازات‌ القرآن‌.

منابع

  • روشهای تفسیر قرآن، سید رضا مودب، قم: انتشارات اشراق، ۱۳۸۰، ص۲۱۵.
  • "تفسیر ادبی"، باقر قربانی زرّین‌، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازیابی: ۲۵ شهریور ۱۳۹۲.

مطالب مرتبط

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: