واقعه غدیر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (اصلاح نوشتاری جزئی در کل مقاله)
سطر ۳: سطر ۳:
 
[[پرونده:چشمه غدیر.jpg|300px|چپ]]
 
[[پرونده:چشمه غدیر.jpg|300px|چپ]]
 
==موقعیت مکانی غدیر خم==
 
==موقعیت مکانی غدیر خم==
«غدیر» در لغت به معانی «نهر»<ref>المصباح المنير، ج۲، ص۴۴۳.</ref> و «آب جمع شده از باران»<ref>لسان العرب، ج۵، ص۹</ref> امده است. و غدیر خُم، نام مکاني است در سه مايلي [[جحفه‌|جحفه]] که به صورت گودال بزرگي بوده است.<ref> غديرخم اسم لغيضية علي ثلاثة اميال من الجحفة، غدير مشهور يضاف الي الغيضة فيقال خم. البدآية و النهآية، 7/243. پاورقى. </ref>
+
«غدیر» در لغت به معانی «نهر»<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۴۴۳.</ref> و «آب جمع شده از باران»<ref>لسان العرب، ج۵، ص۹</ref> امده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی [[جحفه‌|جحفه]] که به صورت گودال بزرگی بوده است.<ref> غدیرخم اسم لغیضیة علی ثلاثة امیال من الجحفة، غدیر مشهور یضاف الی الغیضة فیقال خم. البدآیة و النهآیة، 7/243. پاورقى. </ref>
 
   
 
   
جحفه، روستايي بزرگ واقع در سه منزلي از طرف [[مکه]] به سوي [[مدينه]] و [[ميقات]] اهل [[شام]] است، اسم اصلي آن مهيعه بوده و چون یکبار سيل آن را در پیش از اسلام زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند به کلي از بين برده، جحفه (محلی که سیل آن را برده) ناميده شده است.<ref>[[لسان العرب]]، ج۹، ص۲۱؛ المصباح المنير، ج۱، ص۹۱. </ref> در جحفه راه مدينه، [[مصر]] و [[عراق]] از هم جدا مي شده است. <ref>الغدير، 1/33 </ref> در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما 4 الی 5 کیلومتر است.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، 1381، شماره 42</ref> به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، 1381، شماره 42</ref> اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل محل غدیر در فاصله حدود 8 كيلومتري میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. (تصویر ۳) <ref>[http://www.alhassanain.com/arabic/articles/articles/holy_prophet_and_ahlul_bayt_library/imam_ali/baht_hola_ghader_khoom/001.html بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادي الفضلي، سایت الحسنین]</ref> اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره"ارائه داده است که که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است.(تصویر ۴)  
+
جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف [[مکه]] به سوی [[مدینه]] و [[میقات]] اهل [[شام]] است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند به کلی از بین برده، جحفه (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.<ref>[[لسان العرب]]، ج۹، ص۲۱؛ المصباح المنیر، ج۱، ص۹۱. </ref> در جحفه راه مدینه، [[مصر]] و [[عراق]] از هم جدا می شده است. <ref>الغدیر، 1/33 </ref> در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما 4 الی 5 کیلومتر است.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، 1381، شماره 42</ref> به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.<ref>موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، 1381، شماره 42</ref> اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل محل غدیر در فاصله حدود 8 كیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. (تصویر ۳) <ref>[http://www.alhassanain.com/arabic/articles/articles/holy_prophet_and_ahlul_bayt_library/imam_ali/baht_hola_ghader_khoom/001.html بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادی الفضلی، سایت الحسنین]</ref> اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره"ارائه داده است که که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است.(تصویر ۴)  
 
<gallery mode=packed heights=170px>
 
<gallery mode=packed heights=170px>
 
پرونده:قصر علیاء 2.PNG| ۱)نمایی از قصر علیاء  
 
پرونده:قصر علیاء 2.PNG| ۱)نمایی از قصر علیاء  
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
</gallery>
 
</gallery>
  
==داستان غدير خم==
+
==داستان غدیر خم==
  
*'''اعلان رسمي براي حضور در غدير'''
+
*'''اعلان رسمی برای حضور در غدیر'''
  
با اين كه انتظار مي رفت پيامبر خدا در اولين و آخرين سفر [[حج]] خود مدتي در مكه بمانند، ولي بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادي خود [[بلال]] دستور دادند تا به مردم اعلان كند: فردا كسي جز معلولان نبايد باقي بماند، و همه بايد حركت كنند تا در وقت معين در غدير خم حاضر باشند.
+
با این كه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر [[حج]] خود مدتی در مكه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود [[بلال]] دستور دادند تا به مردم اعلان كند: فردا كسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حركت كنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.
  
صبح آن روز كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از مكه حركت كردند، سيل جمعيت كه بيش از صد و بيست هزار نفر (و به قولي صد و چهل هزار، و به قول ديگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمين زده مي شدند به همراه حضرت حركت كردند. حتي عده اي حدود دوازده هزار نفر از اهل [[یمن|يمن]] كه مسيرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدير آمدند.
+
صبح آن روز كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مكه حركت كردند، سیل جمعیت كه بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حركت كردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل [[یمن|یمن]] كه مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.
  
*'''اجتماع خطابه و جزئيات خطبه'''
+
*'''اجتماع خطابه و جزئیات خطبه'''
  
همين كه به منطقه [[كراع الغميم]] - كه غديرخم در آن واقع شده – رسيدند، حضرت مسير حركت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدير تغيير دادند و فرمودند: أَيها الناس أَجيبوا داعي اللَّه أَنا رسول اللَّه: اي مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد كه من پيام آور خدايم.
+
همین كه به منطقه [[كراع الغمیم]] - كه غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حركت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنید كه من پیام آور خدایم.
  
و اين كنايه از آن بود كه هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است. سپس فرمان دادند تا منادي ندا كند: «همه مردم متوقف شوند و آنان كه پيش رفته اند بازگردند و آنان كه پشت سر هستند توقف كنند».
+
و این كنایه از آن بود كه هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا كند: «همه مردم متوقف شوند و آنان كه پیش رفته اند بازگردند و آنان كه پشت سر هستند توقف كنند».
  
تا آهسته آهسته همه جمعيت در محل از پيش تعيين شده جمع گردند. و نيز دستور دادند: كسي زير درختان كهن سالي كه در آن جا بود نرود و آن موضع خالي بماند.
+
تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: كسی زیر درختان كهن سالی كه در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند.
  
پس از اين دستور همه مركب ها متوقف شدند، و كساني كه پيش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدير پياده شدند و هر يك براي خود جايي پيدا كردند، و كم كم آرام گرفتند.
+
پس از این دستور همه مركب ها متوقف شدند، و كسانی كه پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یك برای خود جایی پیدا كردند، و كم كم آرام گرفتند.
  
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين سوزنده و به حدي ناراحت کننده بود که مردم و حتي خود حضرت گوشه اي از لباس خود را به سرانداخته و گوشه اي از آن را زير پاي خود قرار داده بودند، و عده اي از شدت گرما عباي خود را به پاي شان پيچيده بودند.
+
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پای شان پیچیده بودند.
  
از سوي ديگر، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آن جا را آماده کنند. آن ها خارهاي زير درختان را کندند و سنگ هاي ناهموار را جمع کردند و زير درختان را جارو کردند و آب پاشيدند. در فاصله بين دو درخت روي شاخه ها پارچه اي انداختند تا سايباني از آفتاب باشد، و آن محل براي برنامه سه روزه اي که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
+
از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آن جا را آماده کنند. آن ها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
  
سپس در زير سايبان، سنگ ها را روي هم چيدند و از رواندازهاي شتران و ساير مرکب ها هم کمک گرفتند و منبري به بلندي قامت حضرت ساختند و روي آن پارچه اي انداختند، و آن را طوري بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هنگام سخنراني مشرف بر مردم باشد تا صداي حضرت به همه برسد و همه او را ببينند. البته [[ربيعه بن اميه بن خلف]] کلام حضرت را براي مردم تکرار مي کرد تا افرادي که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
+
سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته [[ربیعه بن امیه بن خلف]] کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
  
*'''پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام بر فراز منبر'''
+
*'''پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام بر فراز منبر'''
  
انتظار مردم به پايان رسيد. ابتدا منادي حضرت نداي [[نماز جماعت]] داد، و سپس [[نماز ظهر]] را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بر فراز آن منبر ايستادند و [[اميرالمومنين]] عليه السلام را فراخواندند و به ايشان دستور دادند بالاي منبر بيايند و در سمت راست شان بايستند. قبل از شروع [[خطبه]]، اميرالمؤمنين عليه السلام يک پله پايين تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند.
+
انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای [[نماز جماعت]] داد، و سپس [[نماز ظهر]] را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز آن منبر ایستادند و [[امیرالمومنین]] علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راست شان بایستند. قبل از شروع [[خطبه]]، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.
  
سپس آن حضرت نگاهي به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم سخنراني تاريخي و آخرين خطابه رسمي خود را براي جهانيان آغاز کردند.
+
سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.
  
*'''دو اقدام عملي بر فراز منبر'''
+
*'''دو اقدام عملی بر فراز منبر'''
  
در اثناء خطبه، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دو اقدام عملي بر فراز منبر انجام دادند که بسيار جالب توجه بود:
+
در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:
  
<I>1- علي بن ابي طالب عليه السلام بر فراز دست پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم</I>
+
<I>1- علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم</I>
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پس از مقدمه چيني و ذکر مقام [[خلافت]] و [[ولايت]] اميرالمؤمنين عليه السلام، براي آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشي در اين راه در نطفه خنثي شود، ابتدا مطلب را به طور لساني اشاره کردند، و سپس به صورت عملي براي مردم بيان کردند. بدين ترتيب که ابتدا فرمودند: باطن [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفسير]] آن را براي شما بيان نمي کند مگر اين کسي که من دست او را مي گيرم و او را بلند مي کنم و بازويش را گرفته او را بالا مي برم.  
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام [[خلافت]] و [[ولایت]] امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن [[قرآن]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.  
  
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملي کردند و بازوي علي بن ابي طالب عليه السلام را گرفتند. در اين هنگام اميرالمؤمنين عليه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست هاي هر دويشان به سوي آسمان قرار گرفت. سپس پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اميرالمومنين عليه السلام را از جا بلند کردند تا حدي که پاهاي آن حضرت محاذي زانوهاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفيدي زير بغل آن دو را ديدند، که تا آن روز ديده نشده بود. در اين حال فرمودند: هر کس من مولي و صاحب اختيار اويم اين علي مولي و صاحب اختيار اوست.
+
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.
  
<I>2- بيعت با قلب ها و زبان ها</I>
+
<I>2- بیعت با قلب ها و زبان ها</I>
  
اقدام ديگر حضرت آن بود که چون [[بيعت]] گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه، از طرفي غير ممکن بود و از سوي ديگر امکان داشت افراد به بهانه هاي مختلف از بيعت شانه خالي کنند و حضور نيابند و در نتيجه نتوان التزام عملي و گواهي قانوني از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: اي مردم، چون با يک کف دست و با اين وقت کم و با اين سيل جمعيت، امکان بيعت براي همه وجود ندارد، پس شما همگي اين سخني را که من مي گويم تکرار کنيد و بگوييد: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علي بن ابي طالب و [[ائمه اطهار|امامان]] از فرزندانش به ما رساندي اطاعت مي کنيم و به آن راضي هستيم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر اين مدعا بيعت مي کنيم... عهد و پيمان در اين باره براي ايشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضماير و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
+
اقدام دیگر حضرت آن بود که چون [[بیعت]] گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و [[ائمه اطهار|امامان]] از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
  
پيداست که حضرت، عين کلامي را که مي بايست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصي براي خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان مي خواهد التزام دهند و بر سر آن بيعت نمايند.
+
پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند.
  
وقتي کلام پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پايان يافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدين وسيله بيعت عمومي گرفته شد.
+
وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.
  
*'''بيعت مردان'''
+
*'''بیعت مردان'''
  
پس از پايان خطبه، مردم به سوي پيامبر و اميرالمؤمنين صلوات الله عليهما و آله هجوم آورند، و با ايشان به عنوان بيعت دست مي دادند و هم به پيامبر و هم به اميرالمؤمنين عليهماالسلام تبريک و تهنيت مي گفتند، و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هم مي فرمودند: اَلحمدللَّه الذي فضلنا على جميع العالمين.
+
پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آله هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضلنا على جمیع العالمین.
  
عبارت تاريخ چنين است: پس از اتمام خطبه، صداي مردم بلند شد که: آري، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت مي کنيم. بعد به سوي پيامبر و اميرالمومنين صلوات الله عليهما و آله ازدحام کردند و براي بيعت سبقت مي گرفتند و با ايشان دست بيعت مي دادند.
+
عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.
  
براي آن که رسميت مسئله محکمتر شود، و آن جمعيت انبوه بتوانند مراسم بيعت را به طور منظم و برنامه ريزي شده اي انجام دهند، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا دو خيمه بر پا شود. يکي را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمايند و امر کردند تا مردم جمع شوند.
+
برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند.
  
پس از آن مردم دسته دسته در خيمه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم حضور مي يافتند و با آن حضرت بيعت نموده و به او تبريک و تهنيت مي گفتند. سپس در خيمه مخصوص اميرالمومنين عليه السلام حاضر مي شدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبر شان با او بيعت مي کردند و به عنوان اميرالمومنين بر او سلام مي کردند و اين مقام والا را به آن حضرت تبريک و تهنيت مي گفتند.
+
پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبر شان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.
  
نکته قابل توجهي که در هيچ يک از پيروزي هاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه ساير مناسبت ها و حتي [[فتح مکه]] – سراغ نداريم، اين است که حضرت در روز غدير مکرر مي فرمود: به من تبريک بگوييد، به من تهنيت بگوييد، زيرا خداوند مرا به [[نبوت]] و [[اهل البیت|اهل بيتم]] را به [[امامت]] اختصاص داده است. و اين نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهاي [[کفر]] و [[نفاق]] است.   
+
نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی [[فتح مکه]] – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به [[نبوت]] و [[اهل البیت|اهل بیتم]] را به [[امامت]] اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای [[کفر]] و [[نفاق]] است.   
  
برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت، و اين مدت را حضرت در غدير اقامت داشتند. بسيار بجاست که در اين مقطع به قطعه جالبي از تاريخ اين بيعت اشاره کنيم: اولين کساني که در غدير با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند همان هايي بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان]]،  
+
برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند. بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم: اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان]]،  
[[طلحه]] و [[زبير]]، که بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم يکي پس از ديگري رو در روي اميرالمؤمنين عليه السلام ايستادند.  
+
[[طلحه]] و [[زبیر]]، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند.  
  
جالبتر اين که عمر بعد از بيعت اين کلمات را بر زبان مي راند: افتخار برايت باد، گوارايت باد اي پسر ابي طالب، خوشا به حالت اي اباالحسن، اکنون تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن مومني شده اي!
+
جالبتر این که عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!
  
نکته ديگري که بار ديگر چهره دو رويان را روشن ساخت اين بود که پس از امر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت مي کردند، ولي ابوبکر و عمر با آن که پيش از همه خود را براي بيعت به ميان انداخته بودند قبل از بيعت به صورت اعتراض گفتند: آيا اين امر از طرف خداوند است يا از طرف رسولش (يعني: از جانب خود مي گويي)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نيز فرمودند: آري حق است از طرف خدا و رسولش که علي [[اميرالمؤمنين]] است.
+
نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی [[امیرالمؤمنین]] است.
  
*'''بيعت زنان'''
+
*'''بیعت زنان'''
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبي آوردند، و پرده اي زدند که نيمي از ظرف آب در يک سوي پرده و نيم ديگر آن در سوي ديگر قرار بگيرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در يک سوي آب، و قرار دادن اميرالمومنين عليه السلام دست شان را در سوي ديگر با حضرت بيعت کنند؛ به اين صورت بيعت زنان هم انجام گرفت. همچنين دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبريك و تهنيت بگويند، و اين دستور را درباره همسران خويش مؤكد داشتند.
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دست شان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریك و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤكد داشتند.
  
يادآور مي شود كه بانوي بزرگ اسلام [[حضرت فاطمه]] زهرا عليهاالسلام از حاضرين در غدير بودند. همچنين كليه همسران پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
+
یادآور می شود كه بانوی بزرگ اسلام [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین كلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
  
 
*'''عمامه سحاب'''
 
*'''عمامه سحاب'''
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در اين مراسم عمامه خود را كه سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمومنين عليه السلام قرار دادند و انتهاي [[عمامه]] را بر دوش آن حضرت آويزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را كه سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای [[عمامه]] را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
  
خود اميرالمومنين در اين باره چنين فرموده اند: پيامبر در روز غديرخم عمامه اي بر سرم بستند و يك طرفش را بر دوشم آويختند و فرمودند: خداوند در روز [[غزوه بدر|بدر]] و [[حنين]]، مرا بوسيله [[ملائكه]] اي كه چنين عمامه اي به سر داشتند ياري نمود.
+
خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یك طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز [[غزوه بدر|بدر]] و [[حنین]]، مرا بوسیله [[ملائكه]] ای كه چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.
  
*'''شعر غدير'''
+
*'''شعر غدیر'''
  
بخش ديگري از مراسم پر شور غدير، درخواست [[حسان بن ثابت]] بود. او به حضرت عرض كرد: يا رسول الله، اجازه مي فرماييد شعري را كه درباره علي بن ابي طالب (به مناسبت اين واقعه عظيم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به بركت خداوند.
+
بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست [[حسان بن ثابت]] بود. او به حضرت عرض كرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را كه درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به بركت خداوند.
  
حسان گفت: اي بزرگان [[قریش|قريش]]، سخن مرا به گواهي و امضاي پيامبر گوش كنيد. و سپس اشعاري را كه در همان جا سروده بود خواند كه به عنوان يك سند تاريخي از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. ذيلاً متن عربي شعر حسان و سپس ترجمه آن را معني آوريم:
+
حسان گفت: ای بزرگان [[قریش|قریش]]، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش كنید. و سپس اشعاری را كه در همان جا سروده بود خواند كه به عنوان یك سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آن را معنی آوریم:
  
{{بیت|أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِيَّ مُحَمَّداً|لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِينَ قَامَ مُنَادِياً}}
+
{{بیت|أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً|لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً}}
{{بیت|وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِيلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ|بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلَا تَكُ وَانِياً}}
+
{{بیت|وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ|بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلَا تَكُ وَانِیاً}}
{{بیت|وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ|وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِياً}}
+
{{بیت|وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ|وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً}}
{{بیت|عَلَيْكَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ|رِسَالَتَهُ إِنْ كُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِيَا}}
+
{{بیت|عَلَیكَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ|رِسَالَتَهُ إِنْ كُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا}}
{{بیت|فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاكَ رَافِعُ كَفِّهِ|بِيُمْنَى يَدَيْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِياً}}
+
{{بیت|فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاكَ رَافِعُ كَفِّهِ|بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً}}
{{بیت|فَقَالَ لَهُمْ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْكُمْ|وَ كَانَ لِقَوْلِي حَافِظاً لَيْسَ نَاسِياً}}
+
{{بیت|فَقَالَ لَهُمْ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْكُمْ|وَ كَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً}}
{{بیت|فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ وَ إِنَّنِي|بِهِ لَكُمْ دُونَ الْبَرِيَّةِ رَاضِياً}}
+
{{بیت|فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی|بِهِ لَكُمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً}}
{{بیت|فَيَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِيّاً فَوَالِهِ|وَ كُنْ لِلَّذِي عَادَى عَلِيّاً مُعَادِياً}}
+
{{بیت|فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ|وَ كُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً}}
{{بیت|وَ يَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِيهِ لِنَصْرِهِمْ|إِمَامَ الْهُدَى كَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّيَاجِيَا}}
+
{{بیت|وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ|إِمَامَ الْهُدَى كَالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا}}
{{بیت|وَ يَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِيهِ وَ كُنْ لَهُمْ|إِذَا وُقِفُوا يَوْمَ الْحِسَابِ مُكَافِيَا}}
+
{{بیت|وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ كُنْ لَهُمْ|إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُكَافِیا}}
  
آيا نمي دانيد كه محمد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم كنار درختان غديرخم با حالت ندا ايستاد، و اين در حالي بود كه [[جبرئيل]] از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستي مكن كه تو محفوظ خواهي بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرساني و از ظالمان بترسي و از دشمنان حذر كني رسالت پروردگارشان را نرسانده اي.
+
آیا نمی دانید كه محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم كنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود كه [[جبرئیل]] از طرف خداوند پیام آورده بود كه در این امر سستی مكن كه تو محفوظ خواهی بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر كنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.
  
در اين جا بود كه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دست علي عليه السلام را با دست راست بلند كرد و با صداي بلند فرمود: هر كس از شما كه من مولاي او هستم و سخن مرا بياد مي سپارد و فراموش نمي كند، مولاي او بعد از من علي است، و من فقط به او – نه به ديگري – به عنوان جانشين خود براي شما راضي هستم.  
+
در این جا بود كه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند كرد و با صدای بلند فرمود: هر كس از شما كه من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی كند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم.  
  
پروردگارا هر كس علي را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با علي دشمني كند او را دشمن بدار. پروردگارا ياري كنندگان او را ياري فرما به خاطر نصرت شان امام هدايت كننده اي را كه در تاريكي ها مانند ماه شب چهارده روشني مي بخشد. پروردگارا خوار كنندگان او را خوار كن و روز قيامت كه براي حساب مي ايستند خودت جزا بده.
+
پروردگارا هر كس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با علی دشمنی كند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری كنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرت شان امام هدایت كننده ای را كه در تاریكی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار كنندگان او را خوار كن و روز قیامت كه برای حساب می ایستند خودت جزا بده.
  
*'''ظهور جبرئيل در غدير'''
+
*'''ظهور جبرئیل در غدیر'''
  
مسئله ديگري كه پس از خطبه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پيش آمد و بار ديگر حجت را بر همگان تمام كرد، اين بود كه مردي زيبا صورت و خوشبوي را ديدند كه در كنار مردم ايستاده بود و مي گفت: به خدا قسم، روزي مانند امروز هرگز نديدم. چقدر كار پسر عمويش را مؤكد نمود، و براي او پيماني بست كه جز كافر به خداوند و رسولش آن را برهم نمي زند. واي بر كسي كه پيمان او را بشكند.
+
مسئله دیگری كه پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام كرد، این بود كه مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند كه در كنار مردم ایستاده بود و می گفت: به خدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر كار پسر عمویش را مؤكد نمود، و برای او پیمانی بست كه جز كافر به خداوند و رسولش آن را برهم نمی زند. وای بر كسی كه پیمان او را بشكند.
  
در اين جا عمر نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت: شنيدي اين مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آيا او را شناختي؟ گفت: نه. حضرت فرمودند: او [[روح الامين]] [[جبرئيل]] بود. تو مواظب باش اين پيمان را نشكني، كه اگر چنين كني خدا و رسول و ملائكه و مومنان از تو بيزار خواهند بود!
+
در این جا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند: او [[روح الامین]] [[جبرئیل]] بود. تو مواظب باش این پیمان را نشكنی، كه اگر چنین كنی خدا و رسول و ملائكه و مومنان از تو بیزار خواهند بود!
  
*'''معجزه غدير، امضاي الهي'''
+
*'''معجزه غدیر، امضای الهی'''
  
واقعه عجيبي كه به عنوان يك [[معجزه]]، امضاي الهي را بر خط پايان غدير ثبت كرد جريان [[حارث فهري]] بود. در آخرين ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت: اي محمد! سه سوال از تو دارم:
+
واقعه عجیبی كه به عنوان یك [[معجزه]]، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت كرد جریان [[حارث فهری]] بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم:
  
<I>آيا شهادت به يگانگي خداوند و پيامبري خودت را از جانب پروردگارت آورده اي يا از پيش خود گفتي؟</I>
+
<I>آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟</I>
  
<I>آيا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده اي يا از پيش خود گفتي؟</I>
+
<I>آیا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟</I>
  
<I>آيا اين علي بن ابي طالب كه گفتي من كنت مولاه فعلي مولاه... از جانب پروردگار گفتي يا از پيش خود گفتي؟</I>
+
<I>آیا این علی بن ابی طالب كه گفتی من كنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟</I>
  
حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحي كرده است و واسطه بين من و خدا جبرئيل است و من اعلان كننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبري را اعلان نمي كنم. حارث گفت: خدايا اگر آن چه محمد مي گويد حق و از جانب توست سنگي از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكي بر ما بفرست.
+
حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی كرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان كننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی كنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناكی بر ما بفرست.
  
و در روايت ديگر چنين است: خدايا، اگر محمد در آن چه مي گويد صادق و راستگو است شعله اي از آتش بر ما بفرست. همين كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگي را از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گرديد و همان جا او را هلاك كرد.
+
و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاك كرد.
  
در روايت ديگر: ابر غليظي ظاهر شد و رعد و برقي بوجود آمد و صاعقه اي رخ داد و آتشي فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانيد. بعد از اين جريان، آيه سأَل {{متن قرآن|«سائل بعذاب واقع × للكافرين ليس له دافع...»}} نازل شد.
+
در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه سأَل {{متن قرآن|«سائل بعذاب واقع × للكافرین لیس له دافع...»}} نازل شد.
  
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به اصحاب شان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آري و با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه غدير از منبع وحي سرچشمه گرفته و يك فرمان الهي است.
+
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحاب شان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد كه غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یك فرمان الهی است.
  
 
==مفاد خطابه غدیر==
 
==مفاد خطابه غدیر==
  
سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير با شيوه ى خاص آن كه دو نفر بر فراز منبر در حال قيام ديده مى شدند حدود يك ساعت طول كشيد. اين بيانات حضرت در يازده بخش قابل ترسيم است:  
+
سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن كه دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى شدند حدود یك ساعت طول كشید. این بیانات حضرت در یازده بخش قابل ترسیم است:  
  
در اولين بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذكر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.
+
در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذكر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.
  
در بخش دوم تصريح فرمودند كه بايد فرمان مهمى درباره ى [[امام على]] عليه السلام ابلاغ كنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.
+
در بخش دوم تصریح فرمودند كه باید فرمان مهمى درباره ى [[امام على]] علیه السلام ابلاغ كنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.
  
در سومين بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرين روز دنيا با عموميت ولايت آنان بر همه ى انسان‌ها و در طول زمان‌ها و در همه ى مكان‌ها و نفوذ كلماتشان در جميع امور اعلام فرمودند.
+
در سومین بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسان‌ها و در طول زمان‌ها و در همه ى مكان‌ها و نفوذ كلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند.
  
در بخش چهارم خطبه، پيامبر صلى الله عليه و آله بازوان اميرالمؤمنين عليه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند كردند و در اين حال فرمودند: «{{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد.». سپس كمال دين را با [[ولايت]] ائمه عليهم السلام اعلام فرمودند.
+
در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند كردند و در این حال فرمودند: «{{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد.». سپس كمال دین را با [[ولایت]] ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند.
  
در بخش پنجم، حضرت صريحاً فرمودند: «هر كس از ولايت ائمه عليهم السلام سرباز زند اعمال نيكش سقوط مى كند و در [[جهنم]] خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام را متذكر شدند.
+
در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر كس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیكش سقوط مى كند و در [[جهنم]] خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را متذكر شدند.
  
در مرحله ششم، پيامبر صلى الله عليه و آله با تلاوت آياتى از [[قرآن]] در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دين، فرمودند: «منظور از اين آيات عده اى از اصحاب من هستند كه مأمور به چشم‌پوشى از آنان هستم، ولى بدانند كه خداوند ما را بر معاندين و مخالفين و خائنين و مقصرين حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنيا مانع از عذاب آخرت نيست». سپس بيزارى خود را از گمراه‌كنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحيفه ى ملعونه» و غاصبين مقام [[امامت]] نمودند.
+
در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از [[قرآن]] در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند كه مأمور به چشم‌پوشى از آنان هستم، ولى بدانند كه خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس بیزارى خود را از گمراه‌كنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحیفه ى ملعونه» و غاصبین مقام [[امامت]] نمودند.
  
در بخش هفتم، حضرت تكيه ى سخن را بر اثراتِ ولايت [[اهل بيت]] عليهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقيم در [[سوره  حمد]] شيعيان اهل بيت علیهم‌السلام هستند.» سپس آياتى درباره ى اهل [[بهشت]] را به پيروان آل محمد عليهم السلام و آياتى درباره ى اهل [[جهنم]] را به دشمنان آل محمد عليهم السلام تفسير فرمودند.
+
در بخش هفتم، حضرت تكیه ى سخن را بر اثراتِ ولایت [[اهل بیت]] علیهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در [[سوره  حمد]] شیعیان اهل بیت علیهم‌السلام هستند.» سپس آیاتى درباره ى اهل [[بهشت]] را به پیروان آل محمد علیهم السلام و آیاتى درباره ى اهل [[جهنم]] را به دشمنان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.
  
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت [[بقیة الله|بقية‌اللَه]] الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و آينده اى پر از عدل و داد به دست [[امام زمان]] عجل‌اللَّه فرجه را به جهانيان مژده دادند.
+
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت [[بقیة الله|بقیة‌اللَه]] الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و آینده اى پر از عدل و داد به دست [[امام زمان]] عجل‌اللَّه فرجه را به جهانیان مژده دادند.
  
در بخش نهم مردم را به بيعت با خود و سپس با على عليه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بيعت با حق تعالى دانستند.
+
در بخش نهم مردم را به بیعت با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند.
  
در دهمين بخش، پيامبر صلى الله عليه و آله درباره ى كيفيت بيان [[احكام]] الهى در آينده ى مسلمين فرمودند: چون بيان همه ى حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امكان ندارد، با بيعتى كه درباره ى امامان عليهم السلام از شما مى گيرم حلال و حرام را تا روز قيامت بيان كرده ام، يعنى بيان ايشان در حكم بيان من است. بالاترين [[امر به معروف و نهى از منكر]] را نيز، تبليغ پيام غدير درباره ى اطاعت از امامان عليهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند.
+
در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى كیفیت بیان [[احكام]] الهى در آینده ى مسلمین فرمودند: چون بیان همه ى حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امكان ندارد، با بیعتى كه درباره ى امامان علیهم السلام از شما مى گیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان كرده ام، یعنى بیان ایشان در حكم بیان من است. بالاترین [[امر به معروف و نهى از منكر]] را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره ى اطاعت از امامان علیهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند.
  
در آخرين مرحله ى خطابه، بيعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بيعت با دست از زبان‌هاى شما اقرار بگيرم». سپس مطلبى را كه خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام عليهم السلام و عهد و پيمان بر ثابت‌قدم بودن و بر رساندن پيام غدير به نسل‌هاى آينده و غائبان از غدير بود براى مردم گفتند و مردم آن را تكرار كردند. كلمات نهايى پيامبر صلى الله عليه و آله [[دعا]] براى اقراركنندگان و نفرين بر منكرين اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پايان رساندند.
+
در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبان‌هاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را كه خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر ثابت‌قدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسل‌هاى آینده و غائبان از غدیر بود براى مردم گفتند و مردم آن را تكرار كردند. كلمات نهایى پیامبر صلى الله علیه و آله [[دعا]] براى اقراركنندگان و نفرین بر منكرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند.
  
 
==آیات مرتبط با واقعه غدیر==
 
==آیات مرتبط با واقعه غدیر==
سطر ۱۶۹: سطر ۱۶۹:
 
{{اصلی|آیه تبلیغ}}
 
{{اصلی|آیه تبلیغ}}
  
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» (آیه ۶۷ سوره مائده)
+
«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ» (آیه ۶۷ سوره مائده)
  
اى فرستاده ما آنچه را از ناحيه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نكنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام نداده‌ای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زيرا خدا كافران را هدايت نمى فرمايد (به مقاصدشان نمى رساند).
+
اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نكنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام نداده‌ای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زیرا خدا كافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند).
  
 
منابع [[شیعه]] و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع اهل سنت<ref>برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.</ref> نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در [[حجة الوداع]] و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده است.
 
منابع [[شیعه]] و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع اهل سنت<ref>برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.</ref> نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در [[حجة الوداع]] و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده است.
سطر ۱۸۰: سطر ۱۸۰:
 
آیه اکمال بخشی از آیه 3 [[سوره مائده]] است که به خاطر عبارت "الیوم اکملت لکم دینکم" در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است:
 
آیه اکمال بخشی از آیه 3 [[سوره مائده]] است که به خاطر عبارت "الیوم اکملت لکم دینکم" در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است:
  
{{متن قرآن|«...الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا...»}}
+
{{متن قرآن|«...الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینا...»}}
  
امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنابراين از آن‌ها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و [[اسلام]] را به عنوان دین شما پذيرفتم.  
+
امروز، كافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آن‌ها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و [[اسلام]] را به عنوان دین شما پذیرفتم.  
  
این آیه مطابق با شان نزول بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.<ref>رجوع کنید: محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 266.</ref>
+
این آیه مطابق با شان نزول بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.<ref>رجوع کنید: محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 266.</ref>
  
 
این آیه نشان‌دهنده ویژگی‌هایی برای این روز است. از جمله مأیوس‌شدن [[کفر|کافران]] از دین [[اسلام]]، کامل‌شدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۸۱.</ref>
 
این آیه نشان‌دهنده ویژگی‌هایی برای این روز است. از جمله مأیوس‌شدن [[کفر|کافران]] از دین [[اسلام]]، کامل‌شدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۸۱.</ref>
سطر ۱۹۴: سطر ۱۹۴:
 
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع...؛ سؤال‌کننده‌ای درخواست عذابی کرد که واقع شد.
 
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع...؛ سؤال‌کننده‌ای درخواست عذابی کرد که واقع شد.
  
==سنديت واقعه غدير خم==
+
==سندیت واقعه غدیر خم==
  
مرحوم [[علامه امينى]] در [[کتاب الغدير]] خود نام راويان [[حديث غدير]] را به ترتيب زمان زندگى ذكر كرده است:  
+
مرحوم [[علامه امینى]] در [[کتاب الغدیر]] خود نام راویان [[حدیث غدیر]] را به ترتیب زمان زندگى ذكر كرده است:  
  
در ميان [[صحابی|اصحاب]] رسول خدا صلی الله علیه و آله 110 نفر، در ميان [[تابعین|تابعين]] 84 نفر، در ميان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در ميان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در ميان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در ميان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در ميان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر. در ميان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در ميان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در ميان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در ميان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در ميان علماى قرن يازدهم هجرى 12 نفر، در ميان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در ميان علماى قرن سيزدهم هجرى 12 نفر، در ميان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.
+
در میان [[صحابی|اصحاب]] رسول خدا صلی الله علیه و آله 110 نفر، در میان [[تابعین|تابعین]] 84 نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر. در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.
  
حديث غدير در کتب معتبر [[اهل سنت]] همچون «[[سنن ابن ماجه]]<ref>ابن ماجه، سنن، ج1، ص45</ref>، «[[سنن ترمذى]]»<ref>ترمذی،  الجامع الکبیر، ج6، ص79</ref> و «[[مستدرک حاکم نیشابوری|مستدرك]]»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه، ج3، ص118و119</ref> [[حاکم نیشابوری|حاكم نيشابورى]] و ... به مضامين مختلف ذکر شده است.
+
حدیث غدیر در کتب معتبر [[اهل سنت]] همچون «[[سنن ابن ماجه]]<ref>ابن ماجه، سنن، ج1، ص45</ref>، «[[سنن ترمذى]]»<ref>ترمذی،  الجامع الکبیر، ج6، ص79</ref> و «[[مستدرک حاکم نیشابوری|مستدرك]]»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه، ج3، ص118و119</ref> [[حاکم نیشابوری|حاكم نیشابورى]] و ... به مضامین مختلف ذکر شده است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۲۰۷: سطر ۲۰۷:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*انصاري، محمدباقر، خطابه غدیر.
+
*انصاری، محمدباقر، خطابه غدیر.
*انصاري، محمدباقر، غدیر، قم، دلیل ما، 1386.  
+
*انصاری، محمدباقر، غدیر، قم، دلیل ما، 1386.  
 
*ابن‌ کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، مصحح محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب‌العلمیة، 1419ق.
 
*ابن‌ کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، مصحح محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب‌العلمیة، 1419ق.
*ابن ماجه، سنن، دار إحياء الكتب العربية.
+
*ابن ماجه، سنن، دار إحیاء الكتب العربیة.
 
*ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق.
 
*ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق.
 
* بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب‌الأشراف، مصحح محمد‌ حمیدالله، مصر، دارالمعارف، 1959م.
 
* بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب‌الأشراف، مصحح محمد‌ حمیدالله، مصر، دارالمعارف، 1959م.
سطر ۲۱۶: سطر ۲۱۶:
 
* حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه.
 
* حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه.
 
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
 
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، قم، موسسه دار الهجرة، 1414 ق.
+
* فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الكبیر للرافعى، قم، موسسه دار الهجرة، 1414 ق.
 
* کلینی، محمد بن‌ یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتب‌الإسلامیة، 1365
 
* کلینی، محمد بن‌ یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتب‌الإسلامیة، 1365
 
* نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، 1381، شماره 42
 
* نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، 1381، شماره 42
سطر ۲۳۴: سطر ۲۳۴:
 
[http://www.cgie.org.ir/fa/news/25423 از غدیر محبت تا غدیر ولایت]
 
[http://www.cgie.org.ir/fa/news/25423 از غدیر محبت تا غدیر ولایت]
  
[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=130 دلالت حديث غدير بر ولايت امير مؤمنان عليه السلام]
+
[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=130 دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام]
  
[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 تواتر حديث غدير از ديدگاه دانشمندان اهل سنت]
+
[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت]
  
 
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 
{{شناختنامه امام علی (ع)}}

نسخهٔ ‏۱۹ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۴۰

واقعه غدیر رویداد مهم تاریخ اسلام است که در آن پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در پی دستور الهی، علی(علیه السلام) را به سمت جانشینی خود منصوب نمودند. این انتصاب در هجدهم ذی‌الحجه‌ی سال دهم هجری[۱] در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت.[۲] واقعه غدیر در قرآن به عنوان روز اکمال دین مورد اشاره قرار گرفته است.[۳]

چشمه غدیر.jpg

موقعیت مکانی غدیر خم

«غدیر» در لغت به معانی «نهر»[۴] و «آب جمع شده از باران»[۵] امده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی جحفه که به صورت گودال بزرگی بوده است.[۶]

جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف مکه به سوی مدینه و میقات اهل شام است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند به کلی از بین برده، جحفه (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.[۷] در جحفه راه مدینه، مصر و عراق از هم جدا می شده است. [۸] در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما 4 الی 5 کیلومتر است.[۹] به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.[۱۰] اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل محل غدیر در فاصله حدود 8 كیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. (تصویر ۳) [۱۱] اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره"ارائه داده است که که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است.(تصویر ۴)

داستان غدیر خم

  • اعلان رسمی برای حضور در غدیر

با این كه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مكه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان كند: فردا كسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حركت كنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.

صبح آن روز كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مكه حركت كردند، سیل جمعیت كه بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حركت كردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن كه مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.

  • اجتماع خطابه و جزئیات خطبه

همین كه به منطقه كراع الغمیم - كه غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حركت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنید كه من پیام آور خدایم.

و این كنایه از آن بود كه هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا كند: «همه مردم متوقف شوند و آنان كه پیش رفته اند بازگردند و آنان كه پشت سر هستند توقف كنند».

تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: كسی زیر درختان كهن سالی كه در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند.

پس از این دستور همه مركب ها متوقف شدند، و كسانی كه پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یك برای خود جایی پیدا كردند، و كم كم آرام گرفتند.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پای شان پیچیده بودند.

از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آن جا را آماده کنند. آن ها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.

سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

  • پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام بر فراز منبر

انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمومنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راست شان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.

سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.

  • دو اقدام عملی بر فراز منبر

در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:

1- علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.

بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.

2- بیعت با قلب ها و زبان ها

اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.

پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند.

وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.

  • بیعت مردان

پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آله هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضلنا على جمیع العالمین.

عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.

برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند.

پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبر شان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.

نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است.

برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند. بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم: اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند.

جالبتر این که عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!

نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.

  • بیعت زنان

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دست شان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریك و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤكد داشتند.

یادآور می شود كه بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین كلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.

  • عمامه سحاب

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را كه سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.

خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یك طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائكه ای كه چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.

  • شعر غدیر

بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض كرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را كه درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به بركت خداوند.

حسان گفت: ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش كنید. و سپس اشعاری را كه در همان جا سروده بود خواند كه به عنوان یك سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آن را معنی آوریم:


أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلَا تَكُ وَانِیاً

وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً

عَلَیكَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ إِنْ كُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا

فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاكَ رَافِعُ كَفِّهِ بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

فَقَالَ لَهُمْ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْكُمْ وَ كَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً

فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی بِهِ لَكُمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً

فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ وَ كُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً

وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ إِمَامَ الْهُدَى كَالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا

وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ كُنْ لَهُمْ إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُكَافِیا

آیا نمی دانید كه محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم كنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود كه جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود كه در این امر سستی مكن كه تو محفوظ خواهی بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر كنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.

در این جا بود كه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند كرد و با صدای بلند فرمود: هر كس از شما كه من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی كند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم.

پروردگارا هر كس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با علی دشمنی كند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری كنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرت شان امام هدایت كننده ای را كه در تاریكی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار كنندگان او را خوار كن و روز قیامت كه برای حساب می ایستند خودت جزا بده.

  • ظهور جبرئیل در غدیر

مسئله دیگری كه پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام كرد، این بود كه مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند كه در كنار مردم ایستاده بود و می گفت: به خدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر كار پسر عمویش را مؤكد نمود، و برای او پیمانی بست كه جز كافر به خداوند و رسولش آن را برهم نمی زند. وای بر كسی كه پیمان او را بشكند.

در این جا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند: او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشكنی، كه اگر چنین كنی خدا و رسول و ملائكه و مومنان از تو بیزار خواهند بود!

  • معجزه غدیر، امضای الهی

واقعه عجیبی كه به عنوان یك معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت كرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم:

آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

آیا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

آیا این علی بن ابی طالب كه گفتی من كنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی كرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان كننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی كنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناكی بر ما بفرست.

و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاك كرد.

در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه سأَل «سائل بعذاب واقع × للكافرین لیس له دافع...» نازل شد.

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحاب شان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد كه غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یك فرمان الهی است.

مفاد خطابه غدیر

سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن كه دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى شدند حدود یك ساعت طول كشید. این بیانات حضرت در یازده بخش قابل ترسیم است:

در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذكر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.

در بخش دوم تصریح فرمودند كه باید فرمان مهمى درباره ى امام على علیه السلام ابلاغ كنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.

در سومین بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسان‌ها و در طول زمان‌ها و در همه ى مكان‌ها و نفوذ كلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند.

در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند كردند و در این حال فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد.». سپس كمال دین را با ولایت ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند.

در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر كس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیكش سقوط مى كند و در جهنم خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را متذكر شدند.

در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از قرآن در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند كه مأمور به چشم‌پوشى از آنان هستم، ولى بدانند كه خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس بیزارى خود را از گمراه‌كنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحیفه ى ملعونه» و غاصبین مقام امامت نمودند.

در بخش هفتم، حضرت تكیه ى سخن را بر اثراتِ ولایت اهل بیت علیهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت علیهم‌السلام هستند.» سپس آیاتى درباره ى اهل بهشت را به پیروان آل محمد علیهم السلام و آیاتى درباره ى اهل جهنم را به دشمنان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.

در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت بقیة‌اللَه الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و آینده اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل‌اللَّه فرجه را به جهانیان مژده دادند.

در بخش نهم مردم را به بیعت با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند.

در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى كیفیت بیان احكام الهى در آینده ى مسلمین فرمودند: چون بیان همه ى حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امكان ندارد، با بیعتى كه درباره ى امامان علیهم السلام از شما مى گیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان كرده ام، یعنى بیان ایشان در حكم بیان من است. بالاترین امر به معروف و نهى از منكر را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره ى اطاعت از امامان علیهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند.

در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبان‌هاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را كه خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر ثابت‌قدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسل‌هاى آینده و غائبان از غدیر بود براى مردم گفتند و مردم آن را تكرار كردند. كلمات نهایى پیامبر صلى الله علیه و آله دعا براى اقراركنندگان و نفرین بر منكرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند.

آیات مرتبط با واقعه غدیر

آیه تبلیغ

«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ» (آیه ۶۷ سوره مائده)

اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نكنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام نداده‌ای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زیرا خدا كافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند).

منابع شیعه و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع اهل سنت[۱۲] نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در حجة الوداع و در بین راه مکه و مدینه نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده است.

آیه اکمال دین

آیه اکمال بخشی از آیه 3 سوره مائده است که به خاطر عبارت "الیوم اکملت لکم دینکم" در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است:

«...الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینا...»

امروز، كافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آن‌ها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم.

این آیه مطابق با شان نزول بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.[۱۳]

این آیه نشان‌دهنده ویژگی‌هایی برای این روز است. از جمله مأیوس‌شدن کافران از دین اسلام، کامل‌شدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.[۱۴]

آیات ابتدایی سوره معارج

پس از آنکه پیامبر(ص)، مسئله ولایت علی علیه‌السلام را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر(ص) گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی سوره معارج نازل شد:[۱۵]

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع...؛ سؤال‌کننده‌ای درخواست عذابی کرد که واقع شد.

سندیت واقعه غدیر خم

مرحوم علامه امینى در کتاب الغدیر خود نام راویان حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى ذكر كرده است:

در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله 110 نفر، در میان تابعین 84 نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر. در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.

حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت همچون «سنن ابن ماجه[۱۶]، «سنن ترمذى»[۱۷] و «مستدرك»[۱۸] حاكم نیشابورى و ... به مضامین مختلف ذکر شده است.

پانویس

  1. یعقوبی، تاریخ‌الیعقوبی، دار صادر، ج2، ص112 و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، 1419ق، ج3، ص25.
  2. بلاذری، انساب‌الأشراف، 1959م، ج2، ص110 و یعقوبی، تاریخ‌ یعقوبی، ج2، ص112 و کلینی، الکافی، 1365، ج1، ص292.
  3. سوره مائده، آیه 3
  4. المصباح المنیر، ج۲، ص۴۴۳.
  5. لسان العرب، ج۵، ص۹
  6. غدیرخم اسم لغیضیة علی ثلاثة امیال من الجحفة، غدیر مشهور یضاف الی الغیضة فیقال خم. البدآیة و النهآیة، 7/243. پاورقى.
  7. لسان العرب، ج۹، ص۲۱؛ المصباح المنیر، ج۱، ص۹۱.
  8. الغدیر، 1/33
  9. موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، 1381، شماره 42
  10. موقعیت جغرافیایى غدیر خم، سید محمدباقر نجفی، میقات حج، 1381، شماره 42
  11. بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادی الفضلی، سایت الحسنین
  12. برای اطلاع از مدارک اهل سنت در این مورد رجوع نمایید به: خطابه غدیر در آئینه اسناد محمدباقر انصاری، بخش مستندسازی خطابه غدیر.
  13. رجوع کنید: محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 266.
  14. طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۸۱.
  15. طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، ج۱۰، ص۳۵.
  16. ابن ماجه، سنن، ج1، ص45
  17. ترمذی، الجامع الکبیر، ج6، ص79
  18. حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه، ج3، ص118و119


منابع

  • انصاری، محمدباقر، خطابه غدیر.
  • انصاری، محمدباقر، غدیر، قم، دلیل ما، 1386.
  • ابن‌ کثیر دمشقی، تفسیر القرآن‌العظیم، مصحح محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب‌العلمیة، 1419ق.
  • ابن ماجه، سنن، دار إحیاء الكتب العربیة.
  • ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب‌الأشراف، مصحح محمد‌ حمیدالله، مصر، دارالمعارف، 1959م.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
  • حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارلکتب العلمیه.
  • طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الكبیر للرافعى، قم، موسسه دار الهجرة، 1414 ق.
  • کلینی، محمد بن‌ یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتب‌الإسلامیة، 1365
  • نجفی، سید محمدباقر، موقعیت جغرافیایى غدیر خم، میقات حج، 1381، شماره 42
  • محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.
  • یعقوبی، احمد بن ابی واضح؛ تاریخ‌الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.

پیوندها

پیوند به بیرون

سایت غدیر

سایت خطابه غدیر

از غدیر محبت تا غدیر ولایت

دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام

تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت