جامعیت مقاله متوسط
سیر منطقی به صورت کامل رعایت نشده
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

امتحان الهی

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از امتحان)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«امتحان» یکی از سنتهای الهی در جهت رشد و تعالی انسان است. امتحان الهی حقیقت ایمان انسان را آشکار کرده و معیار پاداش و جزای او قرار می‌گیرد. پیروزی در امتحان الهی موجب بهره‌مندی انسان از رحمت و مغفرت بی‌پایان الهی و افزایش ایمان و تربیت نفس او می‌شود. صبر و رضا به مقدرات الهی، بهترین روش در برخورد با امتحانات الهی است.

مفهوم امتحان

«امتحان» از ریشه «محن» در لغت به معنای گداختن نقره و غیره و پاک کردن آن از آلودگی است.[۱] این واژه گاهی با الفاظ «ابتلاء»، «تمحیص» و «فتنه» به یک معنا بکار رفته است. «امتحان» در اصطلاح، آزمودن و آشکارساختن حقیقت چیزی است[۲] و امتحان را از آن جهت «ابتلاء» گویند که گویا ممتحن، امتحان شده را از کثرت امتحان کهنه می­ کند؛[۳] که هم در خیر استعمال می­ شود و هم در شرّ.[۴]

«تمحیص» از ریشه «مَحْص» به معنای خالص شدن چیزى است از عیبى که در آن هست[۵]. در اینجا مقصود از تمحیص، آزمایش انسان به وسیله تکالیف سخت و دشوار است تا خوبان از بدان جدا شوند.[۶]

و کلمه «فتنه» در اصل به معناى انداختن طلا در کوره آتش است تا خالصی­ها از ناخالصی­ها تمییز داده شود.[۷] فتنه نیز به معناى هر عملى است که به منظور آزمایش حال چیزى انجام گیرد.[۸]

آزمایش انسان یعنى نمودارکردن توانائى و ایستادگى او در سختى و خوشى و اینکه در برابر مال و مقام و تندرستى و فراهمى خواسته‌ها و یا خوارى و نادارى و بیمارى و بیچارگى چگونه ظاهر خواهد شد؟ خداوند مؤمنان را تمرین داده یا سختى و مشقت را بر آنان تحمیل مى‌کند تا با این امتحان الهى، قلبهایشان به تقوا متخلّق گردد. در مقام ادعا هر کس مى‌تواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد و فداکارترین انسان معرفى کند، اما باید وزن و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود.[۹] در این میان، آزمایش انبیاء شدیدتر از دیگران است. پس از آن، آزمایش اوصیاء آنان و از آن پس صفوف مؤمنان؛ هر صفى که به اوصیا و انبیا نزدیکتر باشند، آزمایش مشکل­ترى دارند.[۱۰] زیرا شدت بلیات تابع شدت ادراک است و هر کس عظمت و جلالت ربوبیت را بیشتر ادراک کند و مقام مقدس حق متعال را زیادتر بشناسد، امواج امتحانات بیشتری متوجه او می­ شود.[۱۱]

سنت امتحان در قرآن

از موضوعاتى که در آیات قرآن کریم بسیار تذکر داده شده و در آن حدود بیست مرتبه این مسئله مطرح شده[۱۲] و بندگان را به آن متوجه ساخته است، موضوع امتحان است که حتی هدف خلقت، آزمایش انسان دانسته شده است. بر طبق آیات قرآن، امتحان یک سنت همیشگى و جاودانى الهى است که امتحان کننده آن خداست:

«إِنَّ فِی ذَٰلِک لَآیاتٍ وَ إِنْ کنَّا لَمُبْتَلِینَ»؛[۱۳] و ما مسلّماً همگان را آزمایش مى‌کنیم.

«وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛ وقطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى و کمبود محصولات، آزمایش مى‌کنیم و صابران (در این حوادث وبلاها را) بشارت بده.[۱۴] (حرف «لام» و فعل مضارع و نون تأکید در «لَنَبْلُوَنَّکمْ»، نشانه‌ى قطعى بودن است).

تمام جهان، صحنه آزمایش و تمام مردم حتى پیامبران نیز مورد امتحان قرار مى‌گیرند و سنتى است که در تمام امت هاى پیشین نیز جارى بوده است. «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ»؛[۱۵] آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم به حال خود رها مى‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان مى‌کنیم) باید علم خدا درباره کسانى که راست مى‌گویند و کسانى که دروغ مى‌گویند تحقق یابد!».

حکمت امتحان

از آنجا که جهل در خداوند سبحان متصور نیست -چون کلیدهای غیب نزد او است- لذا امتحان او از بندگان براى کشف مجهول نیست، بلکه تربیت عامه الهیه است نسبت به انسان ها که او را به سوى حسن عاقبت و سعادت همیشگى دعوت مى‌کند. از این نظر امتحان است که حال هر انسانى را براى خودش معین مى‌کند، تا بداند از اهل کدام خانه است؛ اهل دار ثواب است و یا دار عقاب؟[۱۶] برای فلسفه و حکمت امتحان می­ توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • افزایش ایمان و پیدایش یقین: «إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کفَرُواْ... وَ یزْدَادَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِیمَانًا»؛[۱۷] تعداد (خازنان جهنم) را جز براى آزمایش کافران معین نکردیم تا اهل کتاب (یهود و نصارى) یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید. با توجه به این آیه، آزمایش الهی به صورت ذکر تعداد نگهبانان جهنم موجب افزایش ایمان مؤمنان و پیدایش یقین بر گفته رسول خدا صلی الله علیه وآله از طرف اهل کتاب گردید.
  • تربیت نفوس: این یک قانون کلى و سنت دائمى پروردگار است که براى شکوفاکردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و پرورش دادن بندگان، آنان را مى‌آزماید؛ همان گونه که فولاد را براى استحکام بیشتر در کوره مى‌گدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در کوره حوادث سخت پرورش مى‌دهد تا مقاوم گردد.[۱۸]
  • تصفیه قلوب: «وَلِیبْتَلىِ‌َ اللَّهُ مَا فىِ صُدُورِکمْ وَلِیمَحِّصَ مَا فىِ قُلُوبِکمْ وَاللَّهُ عَلِیمُ بِذَاتِ الصُّدُورِ»؛[۱۹] (امتحانات) براى این است که خداوند، آنچه در سینه‌هایتان پنهان دارید، بیازماید و آنچه را در دلهاى شما (از ایمان) است، خالص گرداند.
  • تقوا: «أُوْلَئک الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَُمْ لِلتَّقْوَى‌ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ»؛ خداوند دلهایشان را براى تقوا خالص (امتحان) نموده است.[۲۰]
  • توبه و بازگشت به سوی خدا: «وَبَلَوْنَاهُم بِالحَْسَنَاتِ وَالسَّیاتِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»؛ و آنها را با نیکى‌ها و بدى‌ها آزمودیم، شاید بازگردند.[۲۱]
  • جداسازی صفوف خوبان از بدان: «حَتىَ‌ یمِیزَ الخَْبِیثَ مِنَ الطَّیبِ»؛[۲۲] چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همان‌گونه که شما هستید واگذارد، مگر آن که ناپاک را از پاک جدا سازد. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند مردم را امتحان می­ کند تا معلوم شود نیکوکارتر کیست.[۲۳]
  • شکوفایى استعدادها: اگر آزمایش الهى نبود، استعدادها شکوفا نمى‌شد و درخت وجود انسان ثمره و نتیجه نمی ­داد.
  • ظهور عمل: امیرمؤمنان على علیه السلام تعریف زیبایی در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد: "گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاهتر است، ولى آنها را امتحان مى‌کند تا کارهاى خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد."[۲۴]
  • عبرت: «أَوَلَایرَوْنَ أَنَّهُمْ یفْتَنُونَ فىِ کلّ‌ِ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَینْ‌ِ ثمُ‌َّ لَایتُوبُونَ وَلَا هُمْ یذَّکرُونَ»؛[۲۵] آیا آنها نمى‌بینند که در هر سال یک یا دو بار آزمایش مى‌شوند؟! باز توبه نمى‌کنند و متذکر هم نمى‌گردند!
  • تکمیل نفوس[۲۶] و رسیدن به مراتب عالی: از جمله آثار آزمایش افراد بشر در این جهان آن است که گروهى از اهل ایمان در اثر اداء وظایف و صبر در برابر ناگواری ها به مراتب عالى از ایمان و فضیلت می رسند.
  • مشخص شدن ادعاها[۲۷]
  • افزایش روحیه صبر: «وَجَعَلْنَا بَعْضَکمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبرُِونَ»؛.[۲۸] و بعضى از شما را وسیله امتحان بعضى دیگر قرار دادیم آیا صبر و شکیبایى مى‌کنید (و از عهده امتحان برمى‌آیید)؟
  • افزایش روحیه رضایت.
  • افزایش روحیه سپاس­گزاری.

انواع امتحان

چنانکه گفته شد، آزمایش انسان‌ها یک سنت قطعى الهى است، لکن ابزار آن متفاوت است: نعمت‌، خیر و شرّ، آمدن انبیا، جان، مرگ و حیات، جلوه‌هاى زندگى دنیا، وفاى به تعهدات، تعبیر خواب، خود مردم‌، جنگ و جهاد، حوادث تلخ، حوادث شیرین، تفاوت‌هاى اجتماعى، تمایلات انسان، متشابهات قرآن، شکست‌ها، پرداخت زکات، شنیدن تحقیر و هجو و آزار دیدن از دشمن، آمدن شریعت جدید، مسأله شکم و غذا، روزه گرفتن، آزادى، دانش[۲۹]، فرزندان و اموال، بلاها،[۳۰] وساوس شیطان،[۳۱] غیبت،[۳۲] پول دادن،[۳۳] خوف، نقص ثمرات،[۳۴] زینت[۳۵] و... .

نحوه برخورد با امتحان

آدمی در برخورد با امتحانات الهی، رفتارهای گوناگونی از خود نشان می­ دهد. گروهى از عهده امتحانات برآمده و گروهى مردود مى‌شوند. مثلا «فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَکرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ»؛[۳۶] انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اکرام مى‌کند و نعمت مى‌بخشد (مغرور مى‌شود و) مى‌گوید: پروردگارم مرا گرامى داشته است و اما هنگامى که براى امتحان، روزی اش را بر او تنگ مى‌گیرد (مأیوس مى‌شود و) مى‌گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است!.

همچنین مسأله "ترس" که پیش مى‌آید، گروهى خود را مى‌بازند و به خاطر این که کوچکترین ضررى به آنها نرسد شانه از زیر بار مسئولیت خالى مى‌کنند. اما گروهى دیگر در برابر عوامل ترس با ایمان و توکل بیشترى خود را براى هر گونه فداکارى مهیا مى‌کنند. در برابر سائر مشکلات و عوامل امتحان دیگر همچون گرسنگى و زیانهاى مالى و جانى نیز همه مردم یکسان نیستند.[۳۷]

راه پیروزى در امتحان‌

در اینجا سؤالی پیش مى‌آید و آن این که حال که همه انسانها در یک امتحان گسترده الهى شرکت دارند، راه موفقیت در این آزمایش ها چیست؟

  • نخستین و مهمترین گام براى پیروزى، صبر و پایدارى است.
  • توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و سختی ها و مشکلاتش و این که این جهان گذرگاهى بیش نیست، عامل دیگرى براى پیروزى محسوب مى‌شود.[۳۸]
  • استمداد از نیروى ایمان و الطاف الهى عامل مهم دیگرى است.
  • توجه به تاریخ پیشینیان و بررسى موضع آنان در برابر آزمایش هاى الهى براى آماده ساختن روح انسان نسبت به امتحانات پروردگار بسیار مؤثر است. اصولا اگر انسان در مسائلى که براى او پیش مى‌آید احساس تنهایى کند، از نیروى مقاومتش کاسته خواهد شد، اما توجه به این حقیقت که این مشکلات طاقت‌فرسا و آزمایش هاى سخت الهى براى همگان در طول تاریخ وجود داشته، سبب افزایش نیروى پایدارى انسان مى‌گردد.
  • توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خداوند رخ مى‌دهد و او از همه چیز آگاه است، عامل دیگرى براى پایدارى است.[۳۹]

پانویس

  1. معلوف، لویس؛ فرهنگ المنجد (عربی، فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، چ ششم، تهران: انتشارات ایران، ۱۳۸۶ هـ.ش، ج۲، ص۱۹۰۷.
  2. حسینی دشتی، مصطفی؛ معارف و معاریف (دائرة المعارف جامع اسلامی)، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، سوم، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۸۵.
  3. قرشى سید على اکبر؛ قاموس قرآن‌، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ش‌، ششم‌، ج‌۱، ص۲۳۰.
  4. مصطفوى، حسن‌؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ش‌، ج‌۱، ص۳۳۶.
  5. طریحی، شیخ فخرالدین؛ مجمع البحرین، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۴ هـ.ق، ج‌۴، ص۱۸۴.
  6. شیخ کلینی؛ اصول کافى، حاج سید جواد مصطفوى‌، تهران‌، کتاب فروشى علمیه اسلامیه‌، اول، ج‌۲، ص۱۹۴.
  7. همان، ج‌۶، ص۲۹۱.
  8. طباطبایی، محمدحسین؛ ترجمه تفسیرالمیزان‌، موسوى همدانى سید محمدباقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۳۷۴ ش‌، پنجم، ج‌۲، ص۸۹.
  9. مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول، ج‌۱۶، ص۲۰۵.
  10. بهبودى‌، محمدباقر؛ گزیده کافى‌، تهران‌، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى‌، ۱۳۶۳ ش‌، اول‌، ج‌۱، ص۲۲۶.
  11. امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵ هـ.ش، ص۲۴۶.
  12. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران‌، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌، ج‌۱، ص۱۹۶.
  13. سوره مومنون، آیه ۳۰.
  14. سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  15. سوره عنکبوت، آیات ۲-۳.
  16. ترجمه المیزان، ج‌۴، ص۵۴.
  17. سوره مدثر، آیه ۳۱.
  18. تفسیر نمونه، ج‌۱، ص۵۲۷.
  19. سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  20. سوره حجرات، آیه ۳.
  21. سوره اعراف، آیه ۱۶۸.
  22. سوره آل عمران، آیه ۱۷۹ .
  23. فلسفی، محمدتقی؛ الحدیث، روایات تربیتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج‌۳، ص۳۳۴.
  24. تفسیر نمونه، ج‌۱، ص۵۲۸.
  25. سوره توبه، آیه ۱۲۶.
  26. ترجمه المیزان، ج‌۴، ص ۱۲۴
  27. تفسیر نور، ج‌۶، ص۶۸.
  28. سوره فرقان، آیه ۲۰ .
  29. رجوع شود به تفسیر نور، ج‌۱، ص۱۱۲ و ۱۷۱؛ ج۲، ص۲۱۶ و ۲۱۷ و ۱۷۵ و ۱۷ و ۱۹۲؛ ج۳، ص۹۹ و ۱۶۴ و ۲۶۷ و ۲۵۸.
  30. تفسیر نمونه، ج‌۲۴، ص۲۰۷ و ج‌۱، ص۵۳۴.
  31. ترجمه المیزان، ج‌۱۳، ص۳۳۳.
  32. شیخ صدوق؛ علل الشرائع، ترجمه سید محمدجواد ذهنى تهرانى‌، قم‌، انتشارات مؤمنین، ‌۱۳۸۰ ش‌، اول، ج‌۱، ص۷۸۳.
  33. شیخ صدوق؛ خصال، ترجمه سید احمد فهرى زنجانى‌، تهران‌، انتشارات علمیه اسلامیه‌: اول، ج‌۱، ص۱۰.
  34. طیب، سید عبدالحسین‌؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات اسلام‌، ۱۳۷۸ ش‌، دوم‌، ج‌۲، ص۲۵۸.
  35. ترجمه المیزان، ج‌۱۳، ص۳۳۳.
  36. سوره فجر، آیات ۱۵-۱۶.
  37. تفسیر نمونه، ج‌۱، ص۵۳۰.
  38. رحمتی شهرضا، محمد؛ گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ ه.ش، دوم، ص۱۱۵.
  39. تفسیر نمونه، ج‌۱، ص۵۳۱.

منابع