محاصره بنی هاشم در شعب ابیطالب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{تقویم|روز=1 محرم|سال=سال 7 بعثت}}
+
{{خوب}}
مشركان [[مكه]] به ويژه قريشيان كه بيشترين نفوذ و موقعيت اجتماعي و اقتصادي اين شهر مهم زيارتي و عبادي را بر عهده داشتند، دشمني‌هاي فراواني با ظهور اسلام و شخص پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نموده و زندگي مسلمانان را بسيار سخت و توان فرسا كردند.
+
{{تقویم|روز=1 محرم|سال=سال ٧ بعثت}}
 +
پس از آنکه [[قریش]] موفق به برگرداندن مهاجران [[حبشه]] نشد، شروع به مبارزه به صورت محاصره اقتصادی و اجتماعی با [[بنی هاشم]] کرد. از جمله این مبارزات امضای پیمان نامه ای علیه بنی هاشم بود که به دنبال آن بنی هاشم برای حفظ جان خویش به[[ شعب ابوطالب]] پناه بردند.
 +
==علت امضای این پیمان نامه توسط قریش==
 +
مورخان علت امضای این پیمان نامه را این گونه نوشته اند:
  
بدين جهت، پيامبر خدا صلی الله علیه و آله ناچار شد گروهي از مسلمانان را به كشور [[حبشه]] در آن سوي درياي سرخ (بحر احمر) اعزام كند تا در پناه [[نجاشي]] سلطان بي‌آزار و رعيت‌پرور آن قرار گيرند و از آزار و اذيت‌هاي قريشيان در امان مانند.
+
*قریش در صدد کشتن [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند. این اقدام زمانی میسر بود که بنی هاشم و در رأس آنها، [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] راضی باشد. بدین سبب از او خواستند تا دیه قتل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دو برابر پرداخت کرده و فردی غیر قریشی او را به قتل برساند.<ref> الدرر فی اختصار المغازی و السیر،ص27 </ref> ابوطالب به شدت با خواسته آنان مخالفت کرده و از بنی [[عبدالمطلب]] و بنی مطلب خواست تا داخل [[ شعب ابوطالب ]] خود شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز [[ابولهب بن عبدالمطلب|ابولهب]] و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند. قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد و در این باره پیمانی نوشتند و عهد بستند که هیج گونه صلحی را از بنی هاشم نپذیرند و هیچ گونه رأفت و مراودتی با آنان نکنند، مگر زمانی که حاضر شوند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را به مشرکان تسلیم کنند تا او را بکشند.<ref>ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج 2 ص 65-66 </ref>
 +
*زمانی که قریش دریافتند که [[صحابی|اصحاب]] رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در شهری با امنیت کامل استقرار یافتند و نجاشی نیز از پناهندگان حمایت می کند، مجلسی تشکیل داده و تصمیم گرفتند تا پیمانی بر ضد بنی هاشم و بنی عبدالمطلب منعقد کنند. بر این اساس که از آنان نه دختر بگیرند و نه به آنان دختر بدهند، هیچ معامله اقتصادی انجام ندهند. بنی هاشم به دور ابوطالب جمع شدند و همه به شعب او رفتند.<ref> زندگانی پیامبر(ترجمه السیرة النبویه)، [[ابن هشام حمیری|ابن هشام]]، ج1ص220؛ [[تاریخ طبری]]، ج2 ص 335-336؛ [[سبل الهدی و الرشاد في سيرة خير العباد (کتاب)|سبل الهدی و الرشاد]]، ج2ص502 </ref>
  
هر چه بر تعداد مسلمانان افزوده و زمينه هدايت آنان فراهم مي‌گرديد، بغض و كينه مشركان افزوده مي‌شد. به خصوص آنگاه كه حضرت حمزة بن عبدالمطلب و حضرت [[ابوطالب]] بن [[عبدالمطلب]]، دو تن از عموهاي معروف پيامبر صلی الله علیه و آله كه داراي شهرت، اعتبار و قدرت بودند به آن حضرت ايمان آورده و پشتيباني وي را به طور رسمي و علني بر عهده گرفتند، دهشت بزرگي مشركان قريش را فراگرفت و آنان را براي حفظ قدرت و شوكت شيطاني خويش به عكس‌العمل‌هاي ناجوانمردانه واداشت.
+
*از دیگر دلایل امضای این پیمان نامه می توان به اسلام آوردن شخصیت های مهم قریش و به خصوص بنی هاشم مانند [[حضرت حمزه سيد الشهداء علیه السلام|حمزة بن عبدالمطلب]] اشاره کرد.<ref> زندگانی پیامبر(ترجمه السیرة النبویه)، ابن هشام، ج1ص220 </ref> قریشیان از بیم اینکه مبادا دیگر بزرگان قریش نیز به سرگذشت اینان مبتلا شوند، دست به امضا چنین پیمان نامه ای زدند.
  
سران قريش در نشستي، در "دارالندوه" مجلس أعيان قريش موقعيت قوم و قبيله خويش و گسترش روزافزون اسلام را مورد بحث و بررسي قرار داده و سرانجام تصميم به محاصره اقتصادی و اجتماعي پيامبر صلی الله علیه و آله و پشتيبانان و پيروانش گرفتند. آنان پيمان‌نامه‌اي به خط "منصور بن عكرمه" و امضاي صاحب نفوذان و ريش‌سفيدان طايفه‌ها و قبيله‌هاي مهم [[مكه]] نوشتند و آن را در داخل خانه خدا كعبه معظمه آويختند و سوگند ياد كردند كه تا از پاي درآوردن پيامبر صلی الله علیه و آله و يارانش به آن پايبند باشند.
+
==پیمان نامه قریش==
 +
زمانی که قریشیان دیدند نمی توانند به خواسته های خود برسند با خود عهد بستند تا با احدى از بنى هاشم خريد و فروش نكنند و بآنان زن ندهند و از آنان زن نگيرند، و با آنها داد و ستد نكنند مگر آنكه محمد را بآنها تسليم نمايند تا او را بكشند، و بر اين مضمون صحیفه ای نوشتند و هشتاد مهر بر آن‌ صحيفه زدند. نويسنده آن [منصور بن‌] عكرمة بن عامر بن هاشم بن عبد مناف بن عبد الدار بود كه دست او پس از نوشتن این پیمان نامه فلج شد.<ref> ترجمه [[تاریخ یعقوبی|تاريخ يعقوبى]]، ج‌1،ص:389 </ref>
 +
==سختی های شعب ابی طالب==
 +
در گزارشات تاریخی آمده است که کسانی که درون شعب بوده اند، قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.<ref> [[انساب الاشراف]]، ج1ص234 </ref> اینان به قدری دچار سختی بوده اند که صدای ناله آنان از برون شعب شنیده می شد.<ref> انساب الاشراف،ج 1 ص 234؛طبقات الکبری ، ج1 ص 209 </ref> تنها در یک زمان بنی هاشم امکان خریدن داشتند، آن هم در ماه های حج، ([[ماه ذی الحجه|ذی الحجه]] و [[ماه رجب|رجب]])، که در این مواقع [[ابوجهل]] بسیار مراقب بود تا کسی چیزی به بنی هاشم نفروشد. بیهقی می نویسد که هر نوع طعامی که از ناحیه مسافران در بازارهای [[مكه|مکه]] عرضه می شد، قریشیان به سرعت، آن را می خریدند تا مبادا به دست بنی هاشم برسد.<ref>ترجمه دلائل النبوة،ج 2 ص 66 </ref>
  
مضمون پيمان‌نامه ظالمانه قريش به شرح ذيل بود:
+
فشار گرسنگى به حدى رسيده بود كه «[[سعد بن ابی وقاص|سعد وقاص]]» مى‌گويد: شبى از ميان درّه بيرون آمدم، در حالى كه نزديك بود تمام قوا را از دست بدهم. ناگهان پوست خشكيده شترى را ديدم، آن را برداشتم و شستم و سوزاندم و كوبيدم، بعد با آب مختصرى خمير كرده و از اين طريق سه روز به سر بردم.
  
* 1- هر گونه معاشرت با مسلمانان و ارتباط با پيامبر صلی الله علیه و آله ممنوع است.
+
جاسوسان «قريش» در تمام راه مراقب بودند كه مبادا كسى خواربارى به «شعب ابى طالب» ببرد، ولى با اين كنترل كامل، گاه بيگاهى، «حكيم بن حزام» برادرزاده «[[خدیجه کبری|خديجه]]» و «ابو العاص بن ربيع» و «هشام بن عمر» نيمه شب‌ها مقدارى گندم و خرما بر شترى حمل كرده و تا نزديكى «شعب» مى‌آوردند. سپس افسار آن را دور گردنش مى‌پيچيدند و رها مى‌كردند و گاهى همين مساعدت موجب گرفتارى آنان مى‌شد.<ref>[[فروغ ابديت]]، تجزيه و تحليل كاملى از زندگى پيامبر اكرم(ص)، آیت الله [[جعفر سبحانی]]،ص:343
 +
</ref>
 +
==رهایی از شعب ابی طالب==
  
* 2- خريد و فروش كالا و مواد غذايي و هر گونه معاملات اقتصادي با آنان ممنوع است.
+
*''' معجزه خورده شدن پیمان نامه قریش توسط موریانه ها''': رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) با همه بنى هاشم و بنى مطلب سه سال در شعب ماندند تا آنكه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و نيز ابو طالب و خديجه تمام دارايى خود را از دست دادند و به سختى و نادارى گرفتار آمدند. سپس [[جبرئیل|جبرئيل]] بر رسول خدا فرود آمد و گفت: خدا موريانه را بر صحيفه قريش فرستاده تا هر چه بى‌ مهرى و ستمگرى در آن بود به جز جاهاى نام خدا، همه را خورده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ابو طالب را از اين امر آگاه ساخت، پس ابو طالب همراه رسول خدا و خاندانش بيرون آمد تا به [[کعبه|كعبه]] رسيد و در كنار آن نشست و قريش هم از هر طرفى روى آور شدند و گفتند: اى ابو طالب هنگام آن رسيده است كه عهد (خويشاوندى) را يادآورى و نزديكى با قومت را آرزو كنى و سرسختى درباره برادرزاده‌ات را رها كنى. ابو طالب به آنان گفت: اى قوم من، هم اكنون صحيفه خود را بياوريد، شايد گشايشى و راهى به صله رحم و رها كردن بى ‌مهرى پيدا كنيم. صحيفه را آوردند و مهرها همچنان بر آن بود، پس ابو طالب گفت: اين همان صحيفه‌اى است كه درباره پيمان خود نوشته ‌ايد و آن را مى ‌شناسيد؟ گفتند: آرى. گفت: آيا هيچ كارى با آن كرده ‌ايد؟ گفتند: نه بخدا قسم. گفت: پس [[پیامبر اسلام|محمد]](صلی الله علیه و آله و سلم) از طرف پروردگارش به من گويد كه خدايش موريانه را فرستاده است تا هر چه را جز نام خدا در آن بود همه را خورده است، راستى بگوييد كه اگر سخنش راست باشد، چه مى‌كنيد؟ گفتند: دست‌برميداريم و كارى نداريم. گفت: من هم اگر سخنش دروغ در آيد، او را به شما دهم تا بكشيد. گفتند: انصاف دادى و نيكو گفتى. مهر صحيفه شكسته شد و ناگهان ديدند كه موريانه هر چه جز نام خدا در آن بوده، همه را خورده است‌.<ref> ترجمه تاريخ يعقوبى ،ج‌1،ص:389 </ref> امّا چون آن را ديدند گفتند اين هم يكى ديگر از جادوگرى‌هاى محمد (ص) است و سر بر تافتند و همچنان در كفر، و آزار پيامبر و مسلمانان و قبيله او پافشارى نمودند و مواد عهدنامه را با شدّت بيشترى اعمال كردند.<ref>ترجمه دلائل النبوة ،ج‌2،ص:67 </ref>
  
* 3- در تمام رويدادها، بايد از مخالفان اسلام و دشمنان [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله پشتيباني گردد.
+
*'''پشیمانی بعضی از سران قریش از امضای پیمان نامه''': اما جماعتی از قریش از در انصاف در آمده و خود را بر آنچه در این سه سال کرده اند نکوهش کردند. از میان افرادی همچون: «هشام بن عمرو»، «زهیر بن امیه»، «مطعم بن عدی» و «ابوالبختری بن هشام» به همراه «زمعة بن اسود» با هم، هم صدا شدند تا زمانی که عهدنامه را نشکنند، از پای نخواهند نشست و آن را به قریش اعلام نمودند. و پس از آن قریشیان تصمیم به پایان دادن محاصره بنی هاشم گرفتند.
  
قريش متعصب، با انعقاد اين پيمان‌نامه، مسلمانان و حاميان آنان را كاملا منزوي كرده و آنان را در تحت فشار اقتصادي و اجتماعي قرار دادند و خطري جدي براي رسول خدا صلی الله علیه و آله به وجود آوردند.
+
به طور کل می توان گفت که هر دو اتفاق بالا افتاده و توسط آنها بنی هاشم از شعب ابی طالب رهایی پیدا کرده اند.<ref> سیرة النبی،ج1،ص 397-399؛الطبقات الکبری ، ج1 ،ص 210؛ بحارالنوار،ج19،ص40 </ref>
  
حضرت ابوطالب، عموي پيامبر خدا صلی الله علیه و آله كه سيادت و بزرگي طايفه بني‌هاشم و اولاد و احفاد عبدالمطلب را بر عهده داشت، از پيمان‌نامه ننگين قريش ناراحت و شگفت زده شد و ماندن در مكه را به مصلحت پيامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان و حاميانشان ندانست و به ناچار دستور داد كه تمامي فرزندان عبدالمطلب و نوادگان وي و افراد طايفه بني‌هاشم براي حفظ جان [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و در امان ماندن از كيد و كين قريش از مكه خارج شده و در شِعبي كه در ميان بلندي‌هاي اطراف مكه قرار داشت، نقل مكان كنند.
+
==پانویس==
 
 
تمامي بني‌هاشم و فرزندان عبدالمطلب، چه آناني كه مسلمان شده و چه آناني كه هنوز توفيق اسلام و ايمان نيافته بودند، فرمان ابوطالب را گردن نهاده و از مكه به شعب كه بعدها به شعب ابي‌طالب معروف گرديد، نقل مكان كرده و با برپايي چادر و خيمه‌هاي عربي، زندگي جديدي را آغاز كردند.
 
 
 
در ميان آنان تنها [[ابولهب]] (يكي از عموهاي پيامبر) با آنان مخالفت ورزيد و با قريش همراه و هم‌داستان شد و در مكه باقي ماند و راه خود را از ساير بني‌هاشم جدا كرد. وي تا آخر عمر بر كفر و شرك خود باقي ماند و سوره‌اي از [[قرآن]] مجيد در نكوهش او و همسرش نازل گرديد<ref> [[سوره لهب|سوره مَسَد]] كه يكصد و يازدهمين سوره قرآن مجيد است.</ref> و سرانجام با خواري و پستي تمام در مكه به هلاكت رسيد.
 
 
 
بني‌هاشم به مدت سه سال در آن دره خشك، با نهايت عسرت و تنگدستي بسر بردند و جز در ايام [[حج]] و ماه‌هاي حرام كه در سراسر [[حجاز]] و جزيرة العرب آتش بس و امنيت نسبي برقرار بود، نمي‌توانستند از آن شعب خارج شده و با ديگران ارتباط و رابطه‌اي داشته باشند. در اين مدت پيامبر صلی الله علیه و آله و همسرش خديجه كبري سلام الله علیها تمامي دارايي‌هاي خود را از دست دادند ولي به راه خويش ادامه داده و در برابر ناجوانمردي‌هاي قريش، مقاومت نمودند. سرانجام [[جبرئيل]] امين به پيامبر صلی الله علیه و آله [[وحی]] نمود كه موريانه‌اي، پيمان‌نامه قريش را جويده و آن را از بين برده است.
 
 
 
پيامبر صلی الله علیه و آله اين خبر آسماني و مسرت‌بخش را به اطلاع عمويش ابوطالب رسانيد و ابوطالب با خوشحالي از شعب خارج شد و به سوي سران قريش رفت و خبر غيبي برادرزاده‌اش را به اطلاع آنان رسانيد و آنان را بهت زده كرد. سران قريش گفتند: اگر برادرزاده‌ات راست گفته باشد، ما از آن عهدنامه چشم‌پوشي كرده و به دشمني با او پايان مي‌دهيم.
 
 
 
آنان در كعبه را گشوده و پيمان‌نامه را باز كردند ولي همان طوري كه رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داده بود، جز كلمه "بسمك اللّهم" چيزي از آن باقي نماند و همه صحيفه را موريانه خورده بود. اين أمر، موجب اختلاف و دودستگي سران قريش شد. عده‌اي بر ادامه دشمني اصرار ورزيده و عده‌اي اظهار پشيماني نمودند ولي به هر حال، آن پيمان‌نامه را ملغي كردند و طايفه خوشنام بني‌هاشم و مسلمانان صبور، پس از سه سال تحمل رنج و سختي به رهبري پيامبر صلی الله علیه و آله از شعب بيرون آمده و راهي خانه و منازل خود شدند.<ref> نك: إعلام الوري ([[علامه طبرسی]])، ترجمه عزيزالله عطاردي، ص 71؛ [[تاريخ ابن خلدون]]، ج 1، ص 397؛ فروغ ابديت (جعفر سبحانی)، ج 1، ص 351.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
+
*سيره رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم (تاريخ سياسى اسلام)، رسول جعفريان، انتشارات دلیل ما،1382
 +
*زندگانی پیامبر (ترجمه السیرة النبویه)، ابن هشام، مترجم هاشم رسولی محلاتی، انتشارات کتابچی،1375
 +
*ترجمه دلائل النبوة، ابوبکر بیهقی، مترجم دکتر محمود مهدوی دامغانی، اتشارات عملی و فرهنگی،1361
 +
*ترجمه تاریخ یعقوبی، مترجم ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی،1371
 +
 
 +
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
  
[[رده:محرم]]
+
[[رده:وقایع ماه محرم]]
[[رده:وقایع پس از بعثت پیامبر]]
+
[[رده:سال ٧ بعثت]]
 +
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 +
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۳

تقویم هجری قمری

روز واقعه:1 محرم
سال ٧ بعثت

پس از آنکه قریش موفق به برگرداندن مهاجران حبشه نشد، شروع به مبارزه به صورت محاصره اقتصادی و اجتماعی با بنی هاشم کرد. از جمله این مبارزات امضای پیمان نامه ای علیه بنی هاشم بود که به دنبال آن بنی هاشم برای حفظ جان خویش بهشعب ابوطالب پناه بردند.

علت امضای این پیمان نامه توسط قریش

مورخان علت امضای این پیمان نامه را این گونه نوشته اند:

  • قریش در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند. این اقدام زمانی میسر بود که بنی هاشم و در رأس آنها، ابوطالب راضی باشد. بدین سبب از او خواستند تا دیه قتل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دو برابر پرداخت کرده و فردی غیر قریشی او را به قتل برساند.[۱] ابوطالب به شدت با خواسته آنان مخالفت کرده و از بنی عبدالمطلب و بنی مطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب خود شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند. قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد و در این باره پیمانی نوشتند و عهد بستند که هیج گونه صلحی را از بنی هاشم نپذیرند و هیچ گونه رأفت و مراودتی با آنان نکنند، مگر زمانی که حاضر شوند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را به مشرکان تسلیم کنند تا او را بکشند.[۲]
  • زمانی که قریش دریافتند که اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در شهری با امنیت کامل استقرار یافتند و نجاشی نیز از پناهندگان حمایت می کند، مجلسی تشکیل داده و تصمیم گرفتند تا پیمانی بر ضد بنی هاشم و بنی عبدالمطلب منعقد کنند. بر این اساس که از آنان نه دختر بگیرند و نه به آنان دختر بدهند، هیچ معامله اقتصادی انجام ندهند. بنی هاشم به دور ابوطالب جمع شدند و همه به شعب او رفتند.[۳]
  • از دیگر دلایل امضای این پیمان نامه می توان به اسلام آوردن شخصیت های مهم قریش و به خصوص بنی هاشم مانند حمزة بن عبدالمطلب اشاره کرد.[۴] قریشیان از بیم اینکه مبادا دیگر بزرگان قریش نیز به سرگذشت اینان مبتلا شوند، دست به امضا چنین پیمان نامه ای زدند.

پیمان نامه قریش

زمانی که قریشیان دیدند نمی توانند به خواسته های خود برسند با خود عهد بستند تا با احدى از بنى هاشم خريد و فروش نكنند و بآنان زن ندهند و از آنان زن نگيرند، و با آنها داد و ستد نكنند مگر آنكه محمد را بآنها تسليم نمايند تا او را بكشند، و بر اين مضمون صحیفه ای نوشتند و هشتاد مهر بر آن‌ صحيفه زدند. نويسنده آن [منصور بن‌] عكرمة بن عامر بن هاشم بن عبد مناف بن عبد الدار بود كه دست او پس از نوشتن این پیمان نامه فلج شد.[۵]

سختی های شعب ابی طالب

در گزارشات تاریخی آمده است که کسانی که درون شعب بوده اند، قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.[۶] اینان به قدری دچار سختی بوده اند که صدای ناله آنان از برون شعب شنیده می شد.[۷] تنها در یک زمان بنی هاشم امکان خریدن داشتند، آن هم در ماه های حج، (ذی الحجه و رجب)، که در این مواقع ابوجهل بسیار مراقب بود تا کسی چیزی به بنی هاشم نفروشد. بیهقی می نویسد که هر نوع طعامی که از ناحیه مسافران در بازارهای مکه عرضه می شد، قریشیان به سرعت، آن را می خریدند تا مبادا به دست بنی هاشم برسد.[۸]

فشار گرسنگى به حدى رسيده بود كه «سعد وقاص» مى‌گويد: شبى از ميان درّه بيرون آمدم، در حالى كه نزديك بود تمام قوا را از دست بدهم. ناگهان پوست خشكيده شترى را ديدم، آن را برداشتم و شستم و سوزاندم و كوبيدم، بعد با آب مختصرى خمير كرده و از اين طريق سه روز به سر بردم.

جاسوسان «قريش» در تمام راه مراقب بودند كه مبادا كسى خواربارى به «شعب ابى طالب» ببرد، ولى با اين كنترل كامل، گاه بيگاهى، «حكيم بن حزام» برادرزاده «خديجه» و «ابو العاص بن ربيع» و «هشام بن عمر» نيمه شب‌ها مقدارى گندم و خرما بر شترى حمل كرده و تا نزديكى «شعب» مى‌آوردند. سپس افسار آن را دور گردنش مى‌پيچيدند و رها مى‌كردند و گاهى همين مساعدت موجب گرفتارى آنان مى‌شد.[۹]

رهایی از شعب ابی طالب

  • معجزه خورده شدن پیمان نامه قریش توسط موریانه ها: رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) با همه بنى هاشم و بنى مطلب سه سال در شعب ماندند تا آنكه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و نيز ابو طالب و خديجه تمام دارايى خود را از دست دادند و به سختى و نادارى گرفتار آمدند. سپس جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و گفت: خدا موريانه را بر صحيفه قريش فرستاده تا هر چه بى‌ مهرى و ستمگرى در آن بود به جز جاهاى نام خدا، همه را خورده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ابو طالب را از اين امر آگاه ساخت، پس ابو طالب همراه رسول خدا و خاندانش بيرون آمد تا به كعبه رسيد و در كنار آن نشست و قريش هم از هر طرفى روى آور شدند و گفتند: اى ابو طالب هنگام آن رسيده است كه عهد (خويشاوندى) را يادآورى و نزديكى با قومت را آرزو كنى و سرسختى درباره برادرزاده‌ات را رها كنى. ابو طالب به آنان گفت: اى قوم من، هم اكنون صحيفه خود را بياوريد، شايد گشايشى و راهى به صله رحم و رها كردن بى ‌مهرى پيدا كنيم. صحيفه را آوردند و مهرها همچنان بر آن بود، پس ابو طالب گفت: اين همان صحيفه‌اى است كه درباره پيمان خود نوشته ‌ايد و آن را مى ‌شناسيد؟ گفتند: آرى. گفت: آيا هيچ كارى با آن كرده ‌ايد؟ گفتند: نه بخدا قسم. گفت: پس محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) از طرف پروردگارش به من گويد كه خدايش موريانه را فرستاده است تا هر چه را جز نام خدا در آن بود همه را خورده است، راستى بگوييد كه اگر سخنش راست باشد، چه مى‌كنيد؟ گفتند: دست‌برميداريم و كارى نداريم. گفت: من هم اگر سخنش دروغ در آيد، او را به شما دهم تا بكشيد. گفتند: انصاف دادى و نيكو گفتى. مهر صحيفه شكسته شد و ناگهان ديدند كه موريانه هر چه جز نام خدا در آن بوده، همه را خورده است‌.[۱۰] امّا چون آن را ديدند گفتند اين هم يكى ديگر از جادوگرى‌هاى محمد (ص) است و سر بر تافتند و همچنان در كفر، و آزار پيامبر و مسلمانان و قبيله او پافشارى نمودند و مواد عهدنامه را با شدّت بيشترى اعمال كردند.[۱۱]
  • پشیمانی بعضی از سران قریش از امضای پیمان نامه: اما جماعتی از قریش از در انصاف در آمده و خود را بر آنچه در این سه سال کرده اند نکوهش کردند. از میان افرادی همچون: «هشام بن عمرو»، «زهیر بن امیه»، «مطعم بن عدی» و «ابوالبختری بن هشام» به همراه «زمعة بن اسود» با هم، هم صدا شدند تا زمانی که عهدنامه را نشکنند، از پای نخواهند نشست و آن را به قریش اعلام نمودند. و پس از آن قریشیان تصمیم به پایان دادن محاصره بنی هاشم گرفتند.

به طور کل می توان گفت که هر دو اتفاق بالا افتاده و توسط آنها بنی هاشم از شعب ابی طالب رهایی پیدا کرده اند.[۱۲]

پانویس

  1. الدرر فی اختصار المغازی و السیر،ص27
  2. ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج 2 ص 65-66
  3. زندگانی پیامبر(ترجمه السیرة النبویه)، ابن هشام، ج1ص220؛ تاریخ طبری، ج2 ص 335-336؛ سبل الهدی و الرشاد، ج2ص502
  4. زندگانی پیامبر(ترجمه السیرة النبویه)، ابن هشام، ج1ص220
  5. ترجمه تاريخ يعقوبى، ج‌1،ص:389
  6. انساب الاشراف، ج1ص234
  7. انساب الاشراف،ج 1 ص 234؛طبقات الکبری ، ج1 ص 209
  8. ترجمه دلائل النبوة،ج 2 ص 66
  9. فروغ ابديت، تجزيه و تحليل كاملى از زندگى پيامبر اكرم(ص)، آیت الله جعفر سبحانی،ص:343
  10. ترجمه تاريخ يعقوبى ،ج‌1،ص:389
  11. ترجمه دلائل النبوة ،ج‌2،ص:67
  12. سیرة النبی،ج1،ص 397-399؛الطبقات الکبری ، ج1 ،ص 210؛ بحارالنوار،ج19،ص40

منابع

  • سيره رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم (تاريخ سياسى اسلام)، رسول جعفريان، انتشارات دلیل ما،1382
  • زندگانی پیامبر (ترجمه السیرة النبویه)، ابن هشام، مترجم هاشم رسولی محلاتی، انتشارات کتابچی،1375
  • ترجمه دلائل النبوة، ابوبکر بیهقی، مترجم دکتر محمود مهدوی دامغانی، اتشارات عملی و فرهنگی،1361
  • ترجمه تاریخ یعقوبی، مترجم ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی،1371
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام