جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

قیام مختار

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مختار بن ابى عبیده ثقفى، پنج‌ سال پس از واقعه عاشورا، در سال ۶۶ هجرى در کوفه قیام کرد. هدف نهضت او خونخواهى امام حسین‌ علیه السلام و انتقام از قاتلان شهدای کربلا و جنایتکاران حادثه عاشورا بود. قیام او و خونخواهى‌اش‌ موجب خرسندى ائمه علیهم السلام شد.

مختار قبل از قیام

در آغاز قيام امام حسين علیه‌السلام مختار ثقفی از هواداران اصلى آن حضرت در كوفه بشمار مى‌ آمد و به شدت با حكومت يزيد مخالفت مى‌ ورزيد و هنگامى كه مسلم بن عقيل، نماينده امام حسين وارد كوفه گرديد تا برای امام بیعت بگیرد، مختار اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا از مردم بیعت بگیرد.[۱]

ولى در روز قيام مسلم بن عقيل كه پيش از موعد مقرر به وقوع پيوست، مختار در كوفه نبود و زمانى به كوفه برگشت كه مسلم بن عقيل شهيد شده و عبيدالله بن زياد بر شهر تسلط كامل يافته بود و مختار به محض ورود به شهر دستگير و زندانى گرديد و با بزرگانى از شيعه همچون ميثم تمار، عبدالله بن حارث و بسيارى از دوستداران اهل بيت علیهم‌السلام در زندان هم‌بند شد.

عبدالله بن عمر كه همسر صفيه خواهر مختار بود، جهت رهايى وى نامه اى به يزيد نوشت و از او تقاضاى خلاصى مختار از بند عبيدالله را نمود. يزيد درخواست وى را پذيرفت و به عبيدالله نامه اى نوشت و دستور داد كه مختار را آزاد نمايد.[۲] عبيدالله بن زياد كه قصد اعدام مختار را داشت به ناچار وى را آزاد كرد ولى دستور داد كه از شهر كوفه بيرون رود.

مختار هنگامى از زندان رهايى يافت كه واقعه كربلا و قيام ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام و شهادت آن حضرت و يارانش به پايان رسيده بود و او افسوس فراوان مى‌ خورد كه چرا توفيق حضور در ركاب آن حضرت را نداشت.

مختار از آن پس به سوى حجاز رفت و در مكه با قيام عبدالله بن زبير آشنا شد. وى پس از ديدارهايى با ابن زبير، وى را هم‌فكر و هم‌عقيده خويش نيافت و بدين جهت از وى جدا شد و به طائف رفت و پس از يك سال بار ديگر به مكه رفت و با وساطت برخى از شخصيت‌ ها دوباره با عبدالله بن زبير ديدار كرد و با او به صورت مشروط بيعت كرد و شرط او اين بود كه وى پس از عبدالله بن زبير بالاترين پست حكومتى را داشته باشد تا از اين طريق به هدف‌ ها و خواسته‌هايش برسد.

مختار در جريان هجوم حصين بن نمير به مكه، در كنار ابن زبير بود و با لشكريان شام به نبرد مى‌ پرداخت. سرانجام يزيد بن معاويه در سال 64 قمرى به هلاكت رسيد و رشته حكومتى امويان از هم پاشيد و عبدالله بن زبير، خود را خليفه مسلمانان ناميد و بسيارى از مناطق اسلامى از جمله حجاز، عراق، ايران و يمن را در تصرف خويش درآورد. پس از پيروزى عبدالله بن زبير، مختار دريافت كه وى به فكر و رأى خود عمل مى‌ كند و تنها به پيروزى خويش مى‌ انديشد. بدين جهت از وى جدا شد و دوباره راه عراق و كوفه را در پيش گرفت. وى پيش از حركت به سوى عراق در حجاز با محمد بن حنفيه فرزند اميرمؤمنان علیه‌السلام تماس گرفت و هدف‌ هاى خويش را با وى در ميان گذاشت.

چگونگی قیام مختار

مختار در سال ۶۴ هجری از مکه وارد کوفه شد و شيعيان و بزرگان اين شهر را به خود دعوت كرد و از آنان درخواست نمود كه جهت گرفتن انتقام خون شهداى كربلا وى را يارى دهند. جنايتكاران واقعه كربلا كه در كوفه ساكن بوده و با استاندار عبدالله بن زبير رفت و آمد داشتند، از فعاليت‌ هاى مختار به هراس افتاده و استاندار را براى دستگيرى وى تحت فشار قرار دادند. بدين جهت مختار بار ديگر دستگير شد.

مختار پيش از دستگيرى با سران توابين از جمله سليمان بن صرد خزاعى در مبارزه با قاتلان واقعه كربلا، همفكرى و همكارى داشت ولى با شيوه آنان موافق نبود.[۳] به هر روى وى در زمان "قيام توابين" در زندان عبدالله بن زبير بسر مى‌ برد. پس از واقعه شهادت توابين و بازگشت بازماندگان آن به كوفه مختار از زندان با آنان تماس گرفت و زمينه قيام خويش را فراهم ساخت. عبدالله بن عمر بار ديگر بنا به درخواست مختار براى وى وساطت كرد و از عبدالله بن زبير تقاضا نمود كه وى را آزادكنند.

مختار، در 12 یا ۱۶ ربیع الاول سال ۶۶ هجری در کوفه قیام کرد و مردم با شرط عمل به قرآن و سنت پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله و تقاص خون حضرت حسین بن على و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام و دفاع از ضعفاء با او بیعت کردند و عبدالله بن مطیع که کارگزار عبدالله بن زبیر بود را به همراه اصحابش از کوفه بیرون نمودند.[۴] شعار قیام مختار، «یا منصورُ أمِت» و «یا لثارات‌ الحسین‌» بود. درگیرهاى سختى در محله‌ها و میدان هاى کوفه پیش آمد. گروه هایى کشته و گروه هایى تسلیم شدند و مختار وارد قصر شد و فردایش براى مردم سخنرانى کرد، و اشراف کوفه با او بیعت کردند.

انتقام از قاتلین امام حسین

مختار پس از استیلا بر اوضاع، یکایک قاتلان حسین علیه السلام را دستگیر مى‌کرد و مى‌کشت. نیروهایى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استیلا یابد و هم جنایتکاران را گرفته و به کیفر رساند. مدت ها این تحرکات و دستگیری ها و نبرد با مقاومت کنندگان از طرفداران بنى امیه ادامه داشت.

مختار موفق شد کسانى چون ‌عمر سعد، شمر بن ذى الجوشن، ابن زیاد، خولى، سنان، حرمله، حکیم بن طفیل، منقذ بن مره، زید بن رقاد، زیاد بن مالک، مالک بن بشر، عبدالله بن اسید، عمرو بن حجاج و بسیارى از کسان را که در کربلا دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تیغ گذراند و پیکرشان را بسوزاند و یا در مقابل سگ ها بیندازد.[۵]

جنگ با شامیان و کشتن ابن زیاد

در محرم سال ۶۷ قمرى، مختار لشکری تدارک دید و به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر آن را بسوى ابن زیاد که در ارض جزیره بود فرستاد. ابراهیم روز شنبه، هفتم ماه محرم با تعداد دو هزار نفر از قبیله مذحج و اسد، تعداد دو هزار نفر از قبیله تمیم و همدان (بسکون میم)، تعداد هزار و پانصد نفر از قبائل مدینه، تعداد هزار و پانصد نفر از قبیله کنده و ربیعه، تعداد دو هزار نفر از حمراء یعنى مردم عجم ایرانی که در کوفه بودند خارج شد.[۶]

سپاه ابراهیم بن مالک اشتر در مرز موصل در کنار رودخانه ای به نام خازر به مصاف سپاه عبیدالله بن زیاد رفتند.[۷] این جنگ با پیروزی سپاه ابراهیم بن مالک اشتر به پایان رسید و در اثنای جنگ عبیدالله بن زیاد و تعدادی از سران سپاهش به هلاکت رسیدند.[۸]

ابراهیم سر ابن زیاد و تعدادی دیگر از بزرگان سپاه او را براى مختار فرستاد و مختار سر ابن زیاد، حصین بن نمیر و شرحبیل بن ذی الکلاع را به مکه نزد محمد حنفیه فرستاد. او هم سر عبیدالله بن زیاد را نزد امام سجاد علیه السلام که در آن زمان در مکه بود فرستاد.[۹] مطابق با روایت نقل شده، آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. با دیدن این صحنه، سجده شکر به جاى آورد و فرمود: «الحمدلله الذى ادرک لى ثارى من عدوى و جزى الله‌ المختار خیرا...؛ سپاس خداوند را که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت و خداوند به مختار جزاى خیر عنایت فرماید.»[۱۰]

مختار، هجده ماه حکومت کرد (تا ۱۴ رمضان سال ۶۷) و در سن ۶۷ سالگى در درگیرى با سپاهیان عبدالله بن زبیر به شهادت رسید.

قیام مختار در نظر اهل‌بیت

از مجموع قرائن و روایات بدست می ‌آید که خروج و قیام مختار، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است. یکی از قرائن این است که زمانی که میثم تمار به همراه مختار در زندان بسر می ‌برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود. بی ‌شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام نبود، میثم این امر را به مختار گوشزد می ‌کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات بدست می ‌آید که قیام او با اذن و اجازه امام سجاد علیه السلام بوده است.[۱۱]

شاهد دیگر، اجازه ‌ای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است. چرا که با توجه به شخصیت و تقوای محمد بن حنفیه، بعید است که او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نماید و احتمالا عدم اذن مستقیم از امام علیه السلام به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ چرا که امام در آن زمان به شدت از طرف حکومت تحت نظر بود. در دیدار مختار با محمد بن حنفیه، محمد حنفیه او را به تقوا سفارش می ‌کند و با رعایت شرایط تقیه، سخنانی می ‌گوید که مختار از آن، اجازه برای قیام می ­فهمد.[۱۲]

در مجموع، در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:

الف) روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می ‌کند. آیت الله خوئی نویسنده کتاب معجم رجال الحدیث، سند این روایات را ضعیف و مشکل دار دانسته است.[۱۳] به نظر برخی این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.[۱۴]

ب) دسته ای دیگر از روایات به مدح مختار و قیام او پرداخته است، موارد زیر از جمله این روایات است:

۱- حضرت امیرالمومنین علیه السلام می ‌فرمایند: «سیُقتل ولدی الحسین و سیَخرج غلام من ثقیف و یَقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»؛ بزودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمی‌ کشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشته ‌های آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید.[۱۵]

۲- حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل می ‌فرمایند: «بزودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده‌اند، همان ‌گونه که بنی‌ اسرائیل گرفتار عذاب شدند... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را "مختار بن ابی عبید" می ‌گویند».[۱۶]

۳- ابا عبدالله علیه‌السلام، پس از خطبه‌ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می ‌فرمایند: «پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خاندان و دوستان و شیعیانم را از اینها بگیرد».[۱۷]

۴- پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد علیه السلام، ایشان در حق مختار فرمودند: «حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید».[۱۸]

۵- پس از ارسال سر بریده ابن زیاد نزد محمد بن حنفیه، ایشان فرمودند: «خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید».[۱۹]

۶- نزد امام باقر علیه السلام سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می ‌گفتند، حضرت فرمودند: «به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون ما را از (دشمنان) گرفت و...».[۲۰]

۷- امام صادق علیه السلام هم در مورد او فرمودند: «(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نبست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد».[۲۱]

از مجموع این احادیث بدست می ‌آید که در شخصیت و حُسن عقیده مختار هیچ شک و شبهه ‌ای نیست و قیام او مورد رضایت خدا و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است.[۲۲] و از طلب رحمتی که حضرت سجاد علیه السلام در حق او نمودند، روشن می ‌شود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد "کیسانی" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی ائمه اطهار برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.

پانویس

  1. روضة الصفا، ج ۳، ص ۲۰۸.
  2. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵، ج‌۷، ۳۱۰۳
  3. المنتظم فى التاريخ الامم والملوك، ج 6، ص 28؛ تاريخ الطبرى، ج 5، ص 551.
  4. شیخ طوسی، امالی، ص۲۴۰
  5. برگرفته و تلخیص شده از: در کربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم)، ص ۷۷۶ به بعد.
  6. شیخ طوسی، امالی، ص۲۴۰
  7. تاریخنامه ‏طبرى، ج‏۴، ص۷۶۶
  8. شیخ طوسی، امالی، ص۲۴۱
  9. شیخ طوسی، امالی، ص۲۴۲
  10. معالى السبطین، ج۲، ص۲۶۰./ بحار الأنوار، ج‏۴۵، ص۳۸۵
  11. خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث، انتشارات مرکز نشر الثقافة، نجف، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ه، ج ۱۹، ص ۱۰۹.
  12. انساب الاشراف، بلاذری، مکتبة المثنی، بغداد، بی ‌تا، ج ۵، ص ۲۱۸.
  13. معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  14. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶؛ به نقل از رساله ذوب النضار، ابن نما.
  15. معجم رجال الحدیث،‌ ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  16. مقدس اردبیلی، احمد بن علی؛ حدیقة الشیعه، انتشارات کلی، بی ‌جا، چاپ پنجم، بی ‌تا، ص ۵۰۹.
  17. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۰.
  18. جامع الرواة، ج ۱، ص ۲۲. / قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۴ ه، ج ۶، ص ۷۸.
  19. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶.
  20. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۳. / معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  21. معجم الرجال، ج ۶، ص ۷۸.
  22. حدیقه الشیعه، ص ۵۱۰.

منابع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
  • حسن رضایی، قیام مختار و اهل بیت علیهم السلام، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۷ شهریور ۱۳۹۱.
  • شیخ طوسى، الأمالی (للطوسی)، قم، دار الثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • تاریخنامه طبرى، گردانیده منسوب به بلعمى، تحقیق محمد روشن، تهران، سروش، چ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۸ش.
  • سيد تقى واردى، روز شمار تاريخ اسلام، جلد سوم، ماه ربیع الاول.
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها