حاشیه معالم سلطان العلماء (کتاب)
نویسنده | سلطان العلماء |
موضوع | اصول فقه شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۱ |
|
کتاب «حاشیة السلطان علی معالم الدین» اثر مرحوم سلطان العلماء (م، ۱۰۶۴ ق)، حاشیه و تعلیقهای بر «معالم الاصول» تألیف حسن بن زینالدین شهید ثانى (م، ۹۶۶ ق) است. «حاشیه سلطان العلماء»، از مختصرترین و دقیق ترین حواشی کتاب «معالم» است.
مؤلف
سید حسین حسینى مرعشى معروف به «خلیفه سلطان» یا «سلطان العلماء»(۱۰۶۴-۱۰۰۱ ق)، از فقها و علمای بزرگ شیعه در عصر صفوی است. او از شاگردان شیخ بهایی بود و خود استاد بزرگانی چون آقا حسین خوانساری و محمدتقی مجلسی است.
حاشیه بر «معالم الاصول»، حاشیه بر «کافی»، حاشیه بر «مفتاح الفلاح» و حاشیه بر «الروضة البهیه» از آثار مهم سلطان العلماء است.
تاریخ تألیف
این کتاب بین سالهاى ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ هجرى قمرى در قم تألیف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته تا جایى که شیخ حر عاملى (متوفى ۱۱۰۴ قمرى) مؤلف أمل الآمل این کتاب را به سلطان العلماء نسبت داده که نشان از شهرت کتاب در همان زمان دارد. در أعیان الشیعة حکایتى را در مورد قوانین الأصول میرزاى قمى نقل مىکند که حاشیه سلطان العلماء و حاشیه مدقق شیروانى مبناى اصلى نوشتن قوانین بوده است.[۱]
مؤلف أعیان الشیعة راجع به کتاب مىگوید: «حاشیة على معالم الأصول معروفة مطبوعة مستقلة و مع المعالم، مشتملة على تحقیقات أنیفة و صارت مرجع العلماء و محل اعتنائهم».
اگر چه صاحب روضات الجنات تاریخ نگارش حاشیه معالم سلطان العلماء را نزدیک به نگارش معالم الأصول دانسته و این طور مىگوید: «و له مصنفات سدیدة کما فی أمل الآمل و غیره حواشیه المعروفة على شرح اللمعة فیما یقرب من عشرة آلاف بیت و على أصول المعالم قریباً من نفس الکتاب»،[۲] امّا با توجه به عبارتهاى مذکور در مستدرکات أعیان الشیعة که تاریخ تألیف کتابهاى سلطان العلماء را بین ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ مىداند و با توجه به این که در تاریخ وفات صاحب معالم (۱۰۱۱ قمرى)، سلطان العلماء حدوداً ده ساله بوده است، به نظر مىرسد نظریه مستدرکات اعیان صحیح باشد.
ساختار و محتوای کتاب
مؤلف، تفصیل بسیارى از مباحث مطرح شده را به کتاب حاشیهاش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مىدهد. این نکته نشانگر آن است که کتاب حاشیه بر معالم پس از کتاب مذکور تألیف شده است.
این کتاب به تعبیر علامه تهرانى «شرح بالقول» است، یعنى روش «قوله... أقول...»، اما باید به این نکته توجه داشت زمانى که مطالب کتاب توضیح داده مىشود یا علت نظر مصنف بیان مىشود، صرفا لفظ «قوله» آورده شده و اگر مؤلف نظرى برخلاف صاحب معالم مطرح کند معمولاً با لفظ «أقول» مىباشد.
کتاب حاشیه بر معالم، مشتمل بر مقدمه مصحح و مقدمه کتاب (که مؤلف، این مقدمه را بر کتاب «معالمالدین و ملاذ المجتهدین» نگاشته است) و دو مقصد (که دو بخش از مقدمه کتاب مزبور مىباشند) و یک خاتمه مىباشد. مقصد اول، در ۱۲ فصل و مقصد دوم، در ۹ مطلب تنظیم شده است.
مؤلف در مقصد اول کتاب، ابتدا درباره شرافت و فضیلت علم و آنچه براى عالمان واجب است، سخن مىگوید و پیرامون تعریف، جایگاه و موضوع و مبادى علم فقه به تفصیل مطالبى را که از کتاب و سنت برداشت شده، ابراز مىدارد. پیش از صاحب معالم، معمولاً از چنین مطالبى، بدین تفصیل سراغ نداریم جز محقق حلى در آغاز کتاب معتبر یا شهید اول در اوایل ذکرى که آنها نیز بسیار خلاصه درباره علمآموزى و سفارشهاى لازم براى محصل علم فقه سخن راندهاند.
مقصد دوم: این مقصد، در تحقیق این مباحث اصولى تنظیم شده است: پارهاى از مباحث الفاظ، اوامر و نواهى، عموم و خصوص، مطلق و مقید و مجمل و مبین، اجماع، اخبار، نسخ، قیاس و استصحاب و اجتهاد و تقلید.
خاتمه، در مورد تعادل و ترجیح و مشتمل بر این مطالب است: ترجیح به کمک سند، ترجیح به اعتبار روایت، ترجیح با نظر به متن و ترجیح با امور خارجى.
ویژگیهای کتاب
از نکات مثبت کتاب، برخورد محترمانه و مؤدبانه مؤلف با نظریات صاحب معالم است. در بسیارى موارد این گونه عبارتها دیده مىشود «فکأنه سهو من قلم الناسخ، قد زاده المصنف و لعله سهو منه، قد عرفت ما فیه».
مؤلف در بسیارى موارد از حواشى خود مؤلف یا فرزندش محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانى (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) در توضیح مطالب کتاب استفاده مىکند که توضیح نظریات صاحب معالم بطور مستقیم و بلاواسطه مىباشد، مثل «قوله و عندنا أن یعمل بالخاص أیضا قال فی الحاشیة...» و یا «قال فی الحاشیة إنما فسرنا الشافع... و ذکر ابن المصنف إن وجه النظر أن المدعى...».
بسیارى از مطالب حاشیه به صورت مستقیم از منابع و مآخذ بیان مىشود و از نقل گفتار به صورت حکایت خوددارى مىکند، مثل «یظهر من کلام الشهید الثانی رحمه اللّه فی تمهید القواعد» و یا «کما صرح به الآمدی فی الأحکام، کما یظهر من کلام المرتضى فی الذریعة و غیره».
مؤلف از طرح بعضى مباحث به صورت مفصل به خاطر طولانى شدن آن خوددارى کرده است. مثلاً در بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاء واجب اینطور مىگوید «و تحقیق المقام یقتضی بسطاً فی الکلام عسى أن یأتی به فی رسالة مفردة واللّه الموفق» و یا این که به حواشىاش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مىدهد مثل «و تمام تحقیق ذلک فی حواشینا على شرح المختصر...، والتفصیل فی حواشینا على شرح المختصر».
قابل ذکر است حاشیه مؤلف بر شرح مختصر از مسأله چهارم از مسائل چهارگانه بحث واجب تا بحث عموم و خصوص مىباشد و مؤلف ریاض العلماء درباره آن اینگونه مىگوید: «هی من أحسن الحواشی و أنفعها و أدقها».[۳]
از ابتکارات بسیار مهم سلطان العلماء که علماى بعد از او تا به امروز از او تبعیت کردهاند بیان این نظریه است که تقیید مطلق موجب مجاز در مطلق نمىشود، به خلاف تخصیص عام که موجب مجاز مىشود، زیرا لفظ مطلق وضع شده براى ماهیت مجرد از هر قیدى حتى قید اطلاق. بنابراین، تقیید مطلق موجب استعمال لفظ در غیر ما وُضع له نمىشود. به خلاف عام که وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است. این نظریه آنچنان منسوب به سلطان العلماء بوده است که اگر در آن زمان کسى به چیز مطلق قید نمىزد به صورت ضرب المثل به او «سلطانى» مىگفتند.[۴]
از دیگر نکات مثبت این که مؤلف در بیان و نقل اقوال و نظریات احتیاط مىکند و تا به صحت انتساب نظریهاى به فردى مطمئن نباشد آن را استناد نمىدهد. مثلاً در صفحه ۲۸۹ پس از بیان مذهب خاصى در مسأله واجب موسّع و مضیق اینطور مىنویسد «و اعلم أن هذا منسوب إلى الکرخی ولا تصریح فی کلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت کما نقل المصنف».
مؤلف صرفاً به برداشت صاحب معالم از عبارتهاى صاحب نظران اکتفا نکرده بلکه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مىکند. مثلاً در بحث مقدمه واجب - که در صفحات ۶۰ و ۶۱ معالم نسبت تفصیل بین سبب و غیرسبب به سید مرتضى داده، به این معنا که مقدمهاى را که سبب باشد واجب دانسته و مقدمهاى را که سبب نباشد واجب ندانسته است - این نسبت را رد مىکند و با توضیح عبارت سید، مقصود اصلى او را بیان مىکند.
مؤلف با احاطهاى که به نظریات مصنف در معالم الدین دارد گاهى به تناقض این نظریات اشاره دارد. مثل «لایخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إلیه سابقاً والعجب غفلته عنه ثمة، إنما ذکر فى أثناء الاحتجاج الخ فی ذکره خلاف ما نقل العلامة فی النسخ عن بعض العامة واختاره».
سلطان العلماء در موارد زیادى از سید مرتضى در مقابل صاحب معالم دفاع کرده و نظر سید را ترجیح مىدهد. مثل صفحه ۳۱۳ حاشیه: «فالأولى الجواب بمثل ما أجاب السید هناک» و یا در صفحه ۳۱۵ «و فی هذا المنع قائل و فیما ذکر السید (ره) فی دفعه قوّة».
مؤلف به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى نظیر شیخ طوسى، به توجیه و یا حمل کلام او به معناى صحیح اقدام مىکند و از بىاحترامى به آنان خوددارى مىکند: «ولایخفى أن العبارة المنقولة فیه یقبل الحمل على ما ذکرنا إلا أن الشیخ أعرف بما فعل فربما کان فی کلام ذلک البعض من الأصحاب ما یدل على ما فهم الشیخ (ره) فتدبر».
از خصوصیات مثبت دیگر سلطان العلماء ایجاد زمینه براى تفکر مستقل خوانندگان کتاب است. مثلاً در رابطه با مسأله نسخ اینگونه مىنویسد «فإن المراد ما ذکرناه إذ لاخلاف فی جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضی زمان الواسع کما ذکرنا و إن لم یقع الفعل فتأمل فی المقام و ارجع إلى کلام القوم حتى یظهر لک حقیقة الحال».
اما از نقاط ضعف کتاب این که گاهى متن عبارت معالم با حاشیه، یکنواخت ذکر شده به صورتى که تشخیص متن و حاشیه مشکل است. از نقاط ضعف نسخه کتاب این که فهرست مطالب حاشیه سلطان العلماء در انتهاى کتاب نوشته نشده است.
در هر حال حواشى کتاب داراى تنوع خاصى است که از توضیح تا نقد و بیان مطالب ادبى و نظائر آن دیده مىشود و حتى گاهى منابع و مآخذ را نیز مشخص مىکند، مثل حاشیه صفحه ۲۰۳، «ولم یتعرض السیدان أى المرتضى و ابن زهرة» و یا حاشیه صفحه ۳۱۷ «قوله بعض العلماء و أهل الخلاف هو فخرالدین الرازی نقل عنه العلامة فی نهایة الأصول».
پانویس
منابع
- نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
متن کتاب