التفسیر المنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج (کتاب)
نویسنده | وهبة زحیلی |
موضوع | تفسير اهل سنت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۳۲ |
|
«التفسیر المُنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج» تألیف مفسّر سورى وهبة زحیلى (متولد ۱۹۳۲م)، از تفاسیر اجتهادی اهل سنت شامل تفسیر کامل قرآن کریم میباشد. مفسر علاوه بر تفسیر و توضیح آیات قرآن، به مباحث لغوی، اعراب، بلاغت، تناسب آیات و سور، احکام و اسباب نزول برخی آیات پرداخته است. آوردن عناوین براى بخشهاى گوناگون آیات و فصلبندى مطالب، از ویژگیهای این تفسیر است.
انگیزه تألیف
دکتر وهبه زحیلى درباره انگیزه تدوین تفسیر «المنیر» مىنویسد: «چون من نیاز شدیدى را میان گروههاى گوناگون مردم، که از نظر فرهنگى در حدّ متوسطى هستند، احساس کردم و به این نتیجه رسیدم که مردم علاقه دارند محتواى کتاب الهى را بدانند و بر این عقیدهاند که از مهمترین چیزهایى که در پیشگاه خداوند از انسان مورد پرسش قرار مىگیرد، قرآن کریم است، چه این که اگر فرد مسلمان به قرآن عمل کرد، حجت بنفع وى و در صورت عمل نکردن، حجت علیه اوست، بر آن شدم تفسیرى براى پاسخگویى به نیازهاى آنان بنویسم. با توجه به اینکه تفاسیر قدیمى به مثابه دائرة المعارفى بزرگ هستند، من به بیان مستقیم معناى آیه اهتمام ورزیدم، به گونهاى که هرگاه انسان بخواهد یک آیه و یا تفسیر آن را بخواند مقصود از آن آیه در ذهن او نقش ببندد. این نخستین گام در موفقیت تفسیر است. زیرا مهم این است که انسان مضمون آیه را به عنوان کلّ پیوسته و ناگسسته بفهمد و سپس چگونگى پیوند آیه را به ما قبل و ما بعدش، درک کند، چون آیات قرآن، هدف و غرض مشخصى را دنبال مىکنند، و من این شیوه را در تفسیر "المنیر" انتخاب کردم.»
شیوه تفسیر
وهبه زحیلى در آغاز «التفسیر المنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج»، طى مقدمهاى کوتاه پس از بیان انگیزه، به بیان شیوه تفسیر و منابع و مآخذ آن مىپردازد. آنگاه برابر شیوه معمول بیشتر مفسران که در آغاز تفسیر خود، برخى از مباحث علوم قرآنى را یادآور مىشوند، به بحث و بررسى مختصر درباره بعضى از مباحث مىپردازد که حدود ۳۵ صفحه را در بر مىگیرد. مباحث علوم قرآنى مطرح شده، در این بخش بدین ترتیب است: تعریف قرآن، اسامى قرآن، کیفیت نزول، مکى و مدنى، اول ما نزل، آخر ما نزل، جمع قرآن در زمان رسول الله (ص) در زمان ابوبکر و عثمان، رسم الخط عثمانى، قراءات هفتگانه و سبعة احرف، اعجاز قرآن و وجوه آن، عربیت قرآن، ترجمه قرآن، حروف مقطعه، تشبیه، استعاره، کنایه، تعریض و مجاز در قرآن.
دکتر زحیلى در آغاز تمامى سورهها، ابتدا مضامین هر سوره را به کوتاهى بیان کرده است و در صورتى که سورهاى به جز نام مشهور، داراى اسامى دیگر مىباشد، زیر عنوان «اسامى سوره» مطالبى را بیان داشته، سپس فضیلت سوره و روایات وارده در عظمت شأن و قراءت سوره را یاد آور شده و بعد تناسب سوره مورد بحث را با سوره قبل از آن با عنوان «مناسبتها لما قبلها» یا مانند آن، مورد بررسى قرار داده است.
وى هر سورهاى را همچون دیگر مفسران، به چند بخش تقسیم کرده و براى هر بخش از آیات، موارد گوناگونى را بیان کرده که تمامى آن موارد در راستاى تفسیر و کشف و پردهبردارى از آیات قرآن است. این شیوه در سرتاسر تفسیر و در تمامى بخشهاى گوناگون آیات، پیاده شده است، بدین ترتیب: اعراب، بلاغت، مفردات لغوى، نامگذارى، سبب نزول، تناسب آیات و تفسیر و بیان، احکام آیات و فقه کاربردى و...
اینک به اختصار درباره هر یک از عناوین بالا که در سرتاسر تفسیر دیده مىشود و در حقیقت شیوه اصلى مفسر در فهم و تفسیر آیات است، مطالبى را یادآور مىشویم.
- الف) اعراب آیات: مفسر در آغاز زیر عنوان «الاعراب» کلمهها و جملههایى را که در آیه، وجه نحوی و اعرابى آنها مشکل بوده یا داراى چند وجه است، بیان کرده است، از این رو فقط نقش کلمه و یا جمله را در آیات یادآور شده، ولى درباره خود کلمه در موارد محدودى مطالبى را آورده است، به این دلیل که علم صرف و لغت و مفردات به این مهم اختصاص دارد و لزومى ندارد به آن پرداخته شود. این بخش در تمامى تفسیر، بدون استثناء، پس از یادآورى هر بخش از آیات آورده شده است. مأخذ و منبع تفسیر در این بخش کتاب «البیان فى غریب اعراب القرآن» ابوالبرکات ابن الانبارى است. ولى از تفسیر قرطبى و «الکشاف» زمخشرى و دیگر تفاسیر هم سود جسته است. در واقع این بخش از تفسیر که در برگیرنده تمامى آیات قرآن است، خود یک دوره کامل اعراب قرآن بوده و بخش زیادى از تفسیر را به خود اختصاص داده است.
- ب) بلاغت آیات: پس از فصل اعراب آیات، در زیر عنوان «البلاغة»، مصادیق موضوعى و مباحثى که در علوم بلاغت (معانى، بیان و بدیع) مطرح شده و با آیات قرآنى تطبیق گردیده است. فصل بلاغت در زیر هر بخش از آیات، بیانگر اعجاز بیانى قرآن بوده و بسیار مفید و سودمند است و خواننده را از رجوع به تفاسیر ادبى بىنیاز مىکند. منابع این بخش از تفسیر، «صفوة التفاسیر» صابونى، الکشاف زمخشرى، بحر المحیط ابوحیان، و جامع الاحکام قرطبى است، که گاهى مفسر نیز پارهاى از موارد را برترى داده و در حقیقت دیدگاه خویش را بیان کرده است.
- ج) لغات آیات: سومین بخشى که در سرتاسر تفسیر نیز دیده مىشود، فصل شرح مفردات آیات است. در این فصل، کلماتى از قرآن، اعم از اسم و فعل و حرف، که نیاز به شرح کوتاهى داشته، آورده شده و به توضیح آن پرداخته است. این فصل از تفسیر بسیار سودمند است، زیرا خواننده پیش از ورود در تفسیر آیات، با مفردات و شرح لغات آن آشنا مىگردد و سپس به مطالعه تفسیر آیات مىپردازد و در حقیقت این فصل خود یک دوره تفسیر وجیز قرآن است. مآخذ و منابع تفسیر در این بخش آن گونه که از مقدمه تفسیر پیداست، تفسیر الکشاف زمخشرى و البحر المحیط ابوحیان بوده است، و در موارد اندکى در پاورقى، مفردات راغب اصفهانى را نیز به عنوان مأخذ یادآور شده است.
- د) تفسیر آیات: در این بخش نیز که در حقیقت قلب تفسیر و بیان کننده مراد و مقصود از آیات است، بدون استثناء در سرتاسر تفسیر ذیل هر بخشى از آیات آورده شده است. مفسّر، به طور معمول با حذف زوائد و اختلافهاى تفسیرى به شرح و تفسیر آیات پرداخته و فهم آن را براى خواننده آسان و مراد کلام الهى را تا حدّ توان ممکن ساخته است. براى فهم آیات، از شیوه تفسیر قرآن به قرآن و از روایات استمداد جسته است که با سیرى در جلدهاى گوناگون آن، این نکته بخوبى روشن مىگردد.
- ه) خلاصه احکام آیات و کاربرد آن در زندگى: در سرتاسر تفسیر بحثى با عنوان «فقه الحیاة و الاحکام» آورده شده است که در زیر هر بخش از آیات، بدون استثنا آورده شده و در این بخش، برداشت از آیات با توجه به نکتههاى تفسیرى آن دسته بندى شده و در همه موارد با شماره گذارى مسلسل، آن نکتهها بیان شده است و بیشتر احکام وضعى و تکلیفى و همچنین نکتههاى عقیدتى و اخلاقى در این بخش به چشم مىخورد. این بخش از تفسیر، پس از فصل تفسیر آیات در مرتبه دوم از اهمیت قرار دارد و در حقیقت برگرفته از تفسیر آیات است و خواننده را با پیام قرآن و روح آن آشنا مىسازد. می توان گفت که تفسیر «المنیر» داراى گرایش فقهى است، زیرا مفسیر بیشتر به این مباحث و موضوع در قرآن پرداخته و فروعا و دلایل آن را یادآور شده است، و شاید این زمینه را تحصیل و تدریس مفسر درباره فقه مذاهب به وجود آورده است. در زیر بحث «آیات الاحکام» شرح آراى فقهى مذاهب اربعه به چشم مىخورد و به یادکرد دلیلها و رد پارهاى از دیدگاههاى فقهى پرداخته شده است. مفسر در ذیل این آیات به تفصیل، مباحث را مطرح کرده و اختلاف مذاهب اربعه را بیان کرده است، هر چند متأسفانه به فقه دیگر مذاهب همچون امامیه که داراى فقه غنى و استوار و پویا و متکى به روایات معصومان (ع) است، یا هیچ اشاره نشده و یا بسیار اندک و در موارد محدودى، دیدگاه فقهى شیعه بیان شده است.
- و) اسباب نزول آیه یا آیات: دکتر زحیلى در مواردى که آیات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زیر عنوان «سبب النزول» روایات گوناگونى را که در این باره وارد گردیده به اختصار بیان کرده و برخى را بر برخى دیگر برترى داده است، هر چند در پارهاى از موارد، راه درست را نپیموده است. در این بخش، منابع و مآخذ مفسر، اسباب النزول واحدى، تفسیر در المنثور سیوطى و تفسیر خازن و برخی تفاسیر و جوامع حدیثى مشهور است، مانند تفسیر طبرى و صحیح بخاری. وی در تفسیر خود مىنویسد: «من در این تفسیر کوشیدهام تا شأن نزولهایى را که صحیح نیست، ذکر نکنم، همچنین از میان برخى اسرائیلیات پرهیز نمودهام.»
- ز) تناسب آیات و سور: وهبه زحیلى در تفسیر خود، در آغاز هر سوره، ارتباط آن را با سوره پیشین یادآور شده است، از این رو توانسته است به پارهاى از نکتههاى تفسیرى از این زاویه، دست یابد. تناسب سورهها عموما براى مفسرانى داراى اهمیت بیشتر است که دیدگاه توقیفى بودن ترتیب سور را پذیرفتهاند و نویسنده از این جمله است. درباره تناسب آیات نیز ایشان غافل نبوده و در برخى مواضع آیات که تناسب مشهود و آشکار بوده است فصلى را با عنوان «المناسبة» به این مهم، اختصاص داده و به اختصار مطالب مفیدى را یادآور شده است.
منابع تفسیر
گویا در تدوین تفسیر «المنیر» به منابع و مأخذ متعدد و گوناگون تفسیرى و حدیثى به شکل گسترده رجوع نشده، زیرا همان گونه که مفسر در مقدمه یادآور شده، هدف از تفسیر خود را رساندن پیام قرآن به علاقمندان، با حذف زوائد و اختلافهاى تفسیرى مطرح کرده است، از این روى، به منابع گوناگون کم مراجعه شده است. با این وجود، در مقدمه تفسیر و پاورقى جلدهاى گوناگون آن، منابع و مآخذ این تفسیر به چشم مىخورد که استفاده مفسر از آنها در یک سطح نیست. اینک به اختصار منابع و مآخذ تفسیر را در این جا یادآور مىشویم:
- الف) تفاسیر گوناگون: مانند تفسیر قرطبى، تفسیر فخر رازی، تفسیر ابن کثیر، تفسیر کشاف، تفسیر طبرى، البحر المحیط، تفسیر المنار، تفسیر آلوسى، تفسیر بغوى، غرائب القرآن، تفسیر بیضاوى، تفسیر خازن، تفسیر نسفى، الدر المنثور، جواهر طنطاوى، تفسیر شیخ شلتوت و صفوة التفاسیر صابونى. از این میان، پنج تفسیر (قرطبى، رازى، ابن کثیر، کشاف و طبرى) بیشتر مورد توجه بوده است. هر چند در مقدمه تفسیر و سرتاسر آن و پاورقیها این نکته به چشم نمىخورد، ولى دکتر وهبه زحیلى در گفت و گویى، یادآور شده است که از مجمع البیان و تفسیر المیزان، استفاده جسته و براى تدوین تفسیر به آنها مراجعه مىکرده است.
- ب) منابع و معاجم حدیثى: شاید برخى تفسیر المنیر را تفسیر روایى بدانند، زیرا ایشان به روایات نبوى و نقلهاى صحابه و تابعین بسیار استناد کرده و فهم آیات را گاهى از این راه فراهم ساخته است، از این رو به منابع مختلف حدیثى، همچون صحاح سته و مسند احمد بن حنبل و برخى دیگر از معاجم مشهور اهل سنت مراجعه کرده است. متأسفانه در این زمینه هم بسیار نادر به روایات اهل بیت (علیهم السلام) تمسک جسته و در موارد اندک و بسیار محدودى به جوامع حدیثى شیعه رجوع کرده است.
- ج) احکام قرآن جصّاص و ابن العربى: در بررسى آیات بسیارى که اشاره به مسائل فقهى دارند، از کتاب «احکام القرآن» جصّاص و «احکام القرآن» ابن العربى که در حقیقت تفسیر فقهى آیات و شرح آیات الاحکام هستند، سود جسته و در تدوین مباحث فقهى از این دو کتاب، بسیار استفاده شده است.
- د) کتابهاى علوم قرآنى و اعراب و لغت و قصص قرآن: همچون الاتقان سیوطى، البرهان زرکشى، المصاحف سجستانى، النشر ابن جزرى، المفردات راغب اصفهانى، البیان فى غریب القرآن ابن الانبارى، قصص الانبیاء عبدالوهاب النجار و... .
ویژگیهاى تفسیر
تفسیر «المنیر» از برتریهاى شایان توجهى برخوردار است، از این روى سبب گردیده در بین دیگر تفاسیر در پارهاى از جنبهها درخشش ویژهاى داشته باشد و پس از نشر در کمتر از پنج سال، پنج بار تجدید چاپ گردد: اینک به برخى از ویژگیها و برجستگیهاى تفسیر اشاره مىشود:
- الف) آوردن عناوین براى بخشهاى گوناگون آیات: مفسر در تمامى تفسیر، از آغاز قرآن تا پایان آن، آیات را به بخشهاى گوناگون و مناسب تقسیم نموده و براى هر چند آیه، یک عنوان تعیین کرده است تا خواننده در آغاز، نماى کلى آیات را در پیش روى داشته باشد و بتواند تفسیر و معانى آیات را در ذهن خود ترسیم کند. به عنوان نمونه آیات آغازین سوره بقره (۱ تا ۲۰) این عناوین را دارند: آیات ۱- ۵ صفات المؤمنین و جزاء المتقین؛ آیات ۶ تا ۷ صفات الکافرین؛ آیات ۸ تا ۱۶ صفات المنافقین؛ آیات ۱۷ تا ۲۰ ایراد الامثال للمنافقین. در تفسیرهاى قدیمى این عنوان بندى براى بخشهاى گوناگون آیات قرآنى به چشم نمىخورد و در بیشتر تفاسیر جدید نیز وجود ندارد، ذکر این عناوین به گونه فهرست بخشهاى آیات، خود کتابى مستقل و سودمند خواهد بود.
- ب) فصل بندى و باب بندى مطالب: تفسیر المنیر در شیوه فصلبندى، یکى از موفقترین تفسیرهاست، زیرا در ذیل هر چند آیه، فصلهاى گوناگونى را با عناوینى مشخص، طرح کرده تا خواننده نیاز خود را در هر فصل و عنوان مشخصى بجوید. عناوین مشترک در سورهها بطوریکه قبلا اشاره شد از این قرار است: سوره... مناسبتها لما قبلها، ما اشتملت علیه هذه السورة، فضلها، مدنیتها و مکیتها، تسمیتها، الاعراب، البلاغه، المفردات اللغویة، سبب النزول، المناسبة، التفسیر و البیان، فقه الحیاة و الاحکام و... . این گونه فصل بندى در تفسیر مجمع البیان نیز دیده مىشود.
- ج) چند تفسیر و کتاب در یک تفسیر: چون این تفسیر مطالب گوناگونى را که در حوزه علم تفسیر قرار مىگیرد، فصل بندى و با عناوین معین بیان کرده است، سبب گردیده تا چند تفسیر و کتاب را در درون خود جاى دهد. مطالبى که در سرتاسر تفسیر ذیل عنوان، «الاعراب» آورده، در صورت جمع آورى در یک کتاب، یک دوره «اعراب القرآن» تقریبا جامع خواهد بود. همچنین مطالب ذیل عنوان «البلاغة» و عنوان «المفردات اللغویة» و «فضل السورة» که هر کدام کتابى را تشکیل خواهند داد.
- د) حذف نظریات گوناگون تفسیرى: مفسر در مقدمه یادآور شده است که اختلافهاى تفسیرى را کمتر یادآور شده است تا خواننده در پذیرش راه درست و درک حقایق قرآنى سرگردان نگردد و این بسیار شایسته است. این تفسیر، با رسالت رساندن پیام قرآن به علاقه مندانى که به شکل گسترده پىگیر مطالب تخصصى تفسیر و دیدگاههاى گوناگون نیستند، تدوین شده است.
- ه) خلاصه احکام آیات و کاربرد آن در زندگى: آنچه از آیات قرآن با توجه به نکتههاى تفسیرى آن برداشت شده، ذیل عنوان «فقه الحیاة و الاحکام» بیان کرده است و تقریبا در همه موارد به گونهاى دستهبندى شده و با شماره مسلسل، احکام تکلیفیه، احکام وضعیه، مسائل عقیدتى، اخلاقى و... که در آیات بدانها اشاره شده، آمده است. این بخش از تفسیر که بدون استثناء ذیل هر بخش از آیات آمده است، بسیار مفید و سودمند بوده و در حقیقت پیام قرآن در این تفسیر، بیشتر در همین بخش خلاصه مىشود.
- و) نثر روان و خوشخوان تفسیر: چون مفسر یادآور شده که، تفسیر را براى گروههاى گوناگون مردم که از نظر فرهنگى در حدّ متوسطى هستند، نوشته است، از این روى با نثر عربى روان و رسا و نه با نثرى ادبى و فنى، به تدوین آن پرداخته است از این جهت محتوى را فداى واژگان و پیچیدگیهاى فنى نکرده است. بدین جهت نثر این تفسیر براى هر علاقمند به قرآن که تا اندازهاى به ادبیات عرب آشنا باشد، قابل استفاده است. همچنین چاپ زیبا و منقح و تقریبا بىاشتباه تفسیر به ضمیمه نثر روان آن، هر علاقمند به فرهنگ قرآنى را مجذوب خود مىسازد.
با این وجود، پارهاى از کاستیها را نیز می توان برای این تفسیر برشمرد، از جمله:
- الف) یاد نکردن منابع و مآخذ در پانوشتها: روشن است که در تدوین این تفسیر از منابع و مآخذى استفاده شده که در مقدمه تفسیر بدانها اشاره گردیده است، ولى کم و بیش در تدوین تمامى کتابها مرسوم است که در استفاده از هر منبع و مآخذى در جاى جاى کتاب، نام آن منبع با ویژگیهایى که دارد، آورده مىشود، در حالیکه این شیوه در تفسیر المنیر مورد غفلت واقع شده، لذا پانوشتهاى تفسیر بسیار اندک به نظر مىرسد.
- ب) عدم استفاده از روایات و معارف اهل البیت (ع)
- ج) عدم استفاده از تفسیرها و جوامع حدیثى و کتابهاى شیعه؛ قابل توجه است که در این دو مورد، نقد متوجه اکثر تفاسیر اهل سنت مىباشد.
- د) گرایش اشعرىگرى در تفسیر؛ از جمله در مسئله رؤیت خداوند که طبق مذهب ظاهر گرایان گذشته رفتار نموده است.
- ه) عدم توجه به مسائل علمى؛ در لابلاى تفسیر از توجه به مسائل علمى که امکان اشاره به آنها در قرآن وجود دارد معمولا غفلت ورزیده است.
منابع
- نرم افزار جامع التفاسیر نور، مرکز تحقیقات کامپوتری علوم اسلامی.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|