پیمان برادری میان مسلمانان
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:12 رمضان |
سال ۱ هجری قمری |
در روز دوازدهم ماه مبارک رمضان سال اول قمری، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امر خدا، میان هر دو نفر از مهاجر و انصار پیمان اخوت و برادری بست و آنها را برادران دینی یکدیگر قرار داد.[۱] در این واقعه پیامبر اکرم خود با حضرت علی علیه السلام پیمان برادری بست. پیمان برادری اهمیت و جایگاه ویژه ای در تحکیم بنیاد دولت نوپای اسلامی داشت و علاوه بر آن مشخص کننده ویژگی ها و امتیازات خاص اسلام و حکومت اسلامی است.
محتویات
پیمان برادری در صدر اسلام
مسلمانان به هنگام برقرارى پیمان برادرى، نود نفر یعنی چهل و پنج نفر مهاجر و همین رقم از انصار بودند. ابن جوزى مدعى است که مسلمانان را در این هنگام، سرشمارى کرده جمعا هشتاد و شش مرد بودهاند. برخى نیز گفتهاند: برادران صد نفر شدند.[۲]
شاید این رقم کسانى بوده که مطابق شمار مهاجران از انصار با آنان برادر شدند، نه این که جمعیت مردان مسلمان در آن زمان، همین رقم بود و الّا تصادف شگفتى است که شمار مسلمانان مهاجر دقیقا به اندازه مسلمانان ناصر باشد! به هر حال با افزوده شدن مسلمانان جدید یا ورود مسلمانان به مدینه، رسول اکرم (ص) آنان را با هم برادر مى کرد.
دو برادر خوانده برادرى خود را براى خدا در آن نوع اخوت به صورت عملى آغاز مى کنند. پس، هر یک از آن دو نفر بدان گونه با دیگرى رفتار مى کند که با برادر پدر و مادری اش. این برادری هاى ویژه را پیامبر صلی الله علیه و آله پس از هجرت ایجاد و اعلان فرمود.
بررسى روایات برادرى مسلمانان پیش و پس از هجرت نشان مىدهد که رسول اکرم (ص) افراد نظیر و شبیه را با هم برادر مىکرد. ظاهرا پیش از هجرت، بین ابوبکر و عمر، طلحه و زبیر، عثمان و عبدالرحمن بن عوف، حضرت على (ع) و خودش برادرى برقرار کرد. پیامبر دست حضرت على را گرفت و فرمود: این برادر من است. "ابن اثیر" در کتاب معروف "اسدالغابه" گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله دوبار میان خویش و علی علیهالسلام عقد برادری بست و در هر دوبار به وی فرمود: «أنت أخی فی الدنیا والآخره».[۳]
از نظر ابن حبّان این در برادرى دوم در مدینه بود. او مى افزاید: سعد بن ابی وقاص و عمّار یاسر را با هم برادر کرد. چنان که معلوم است، همه این برادران پیمانى از مهاجران بودند.
برادرى میان پیامبر و حضرت على
برادرى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام در تاریخ امر مشخصى است و این خبرى متواتر است. البته این برادرى در قلب پیامبر معنا و اهمیت خاص خود را داشت. حاکم نیشابوری در مستدرک خود به دو طریق صحیح از پیامبر خدا آورده است که او به على فرمود: «تو در دنیا و آخرت برادر منى!»[۴] پیامبر خدا روزى -در حالى که چهره اش مى درخشید - از منزل بیرون شد، عبدالرحمان بن عوف علت را پرسید، پیامبر فرمود: «از جانب پروردگارم مژده اى درباره برادر و پسر عمویم و دخترم رسیده است که خدا على را همسر فاطمه گردانیده است. پیامبر به على فرمود: «تو در بهشت برادر، همراه و رفیق منى».[۵]
روزى پیامبر با حضرت على عهدى بسته و به او گفت: «تو برادر و وزیر منى، قرضم را ادا مى کنى و به وعده من عمل مى کنى و مرا برئ الذمه مى سازى...».[۶]
هرگاه برادرى میان رسول خدا و حضرت على را - پیش از هجرت و بعد از هجرت - مورد توجه قرار دهیم، مى بینیم که برادرى بین آن دو، اولین هدف را که عبارت از نزدیک شدن دو قبیله از یک شهر و یا از دو شهر است، تعقیب نمى کند. چه آن که پیامبر و على نه از دو شهر بودند و نه از دو قبیله، بلکه دو پسر عمو از درجه اول بودند. پس نتیجه مى گیریم که انگیزه براى برادرى بین پیامبر و حضرت على همان تشابه روحى آنان است. در عین حال خود همان اخوت، تثبیت و تاکیدى است براى پیمانى که پیامبر با حضرت على ده سال پیش از هجرت بسته بود، آن روزى بود که پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله بستگان نزدیک خود را گرد آورد و از آنان درخواست کمک کرد و به شخص کمک کننده وعده داد که برادر، وصى و جانشین او در میان آنان خواهد بود. على تنها فردى بود که به پیامبر گفت: «یا رسول الله من مددکار تو خواهم بود.»
پیامبر انتظار دارد برادرى که او براى خود انتخاب مى کند، از همه مردم به او از نظر خلق و خوى، علم و اخلاص شبیه تر باشد. هر گاه آن کسى که براى خود، برادر انتخاب مى کند، فرستاده خدا و پیامبر باشد، تردیدى نیست که این همگونى میان او و برادرش امرى حتمى است. بدون شک برادر او شبیه ترین مردم به او از نظر خصلت، دانش و اخلاص خواهد بود.
جایگاه و اهمیت پیمان برادری
دولت اسلامى از آغاز هجرت شروع به کار کرد و پیامبر اکرم (ص) پس از حدود پنج یا هشت ماه،[۷] میان مهاجران و انصار قرار برادرى نهاد. این اقدام پیامبر بی سابقه بود و تا آن موقع در تاریخ گزارش نشده است که دولتی بر اساس برادرى، نشأت گرفته از ایمان به وحدانیت آفریدگار و عدالت او، ایمان به روز جزا، برابرى همه مردم در پیشگاه خدا و برترى نداشتن هیچ کس بر دیگرى جز به تقوا و بطلان هر نوع امتیاز خانوادگى، قومى و یا قبیله اى -که سنت عدالت الهى آن را پذیرا نیست- بر پا شده باشد و پیدایش آن نتیجه توجه مجموعه مشترکى از مردم با ایمان به این مبانى و اصول برجسته باشد.
برادرى از این نوع ممکن است دو نتیجه در پى داشته باشد:
۱) جایگزین کردن ملاک نزدیکى به خدا به جاى همخونى. جایى که هیچ قرابت همخونى وجود ندارد مثل این که دو نفر از دو قبیله یا از دو شهر باشند که قرب به مبدا و ایمان آنان به دین اسلام به منزله همخونى باشد. در این نوع قرابت انگیزه اى نهفته است که دو برادر در راه خدا را براى همکارى در راه خدمت به این مبدا آماده مى سازد. چنان که پیدایش این نوع از قرابت روحى و تربیتى هر یک از دو برادر را نسبت به دیگرى - اگر چه میان یکى از آن دو با خویشاوند دیگرش چیزى که منجر به سوء تفاهم و یا عداوتى شود - برکنار دارد. گذشته از این، برادرى میان دو شخص از دو قبیله، باعث دوستى هر یک از ایشان با افراد قبیله دیگر مى گردد. براستى هر یک از آن دو نفر، دیگرى را با انگیزه اخوت اسلامى جدید دوست مى دارد. هر کدام از آنان خویشان نسبى دارند که او را دوست مى دارند و او نیز آنان را دوست مى دارد، آنان نسبت به او فداکارى مى کند و او نیز براى ایشان فداکارى مى کند. میان این خویشاوندان و کسى که با خویشاوندشان رابطه روحى دارد بزودى پیوندى محکم ایجاد مى شود. به این ترتیب، برادرى روحى در ردیف خویشاوندى نسبى قرار مى گیرد. همچنان که خویشاوندى خونى کمک براى قرابت روحى مى گردد.
۲) براستى در این نوع برادرى خصوصیتى است که حکایت از تشابه روحى بین دو شخص دارد، بویژه آن که این برادرى از جانب رسول خدا صلی الله و علیه و آله یعنى آشناترین فرد به اصحاب خود تعیین شده باشد، چه آن که هیچ دو نفرى از اصحاب پیامبر صلی الله و علیه و آله به شباهت هاى روحى خود - به اندازه پیامبر صلی الله و علیه و آله - شناخت ندارد. بدان وسیله است که برادرى عاملى براى کمک به آن دو به نفع اسلام و مسلمانان - به اندازه اخلاص آنان به اصول اسلامى - مى باشد.
پانویس
- ↑ رمضان در تاریخ، لطف الله صافی گلپایگانی، ص ۹۲.
- ↑ الطبقات الکبرى، ۱/ ۲/ ۱؛ المواهب اللدنیه، ۱/ ۱۷؛ فتح البارى، ۷/ ۲۱۰؛ سیره حلبى، ۲/ ۹۰؛ بحار الانوار، ۱۹/ ۱۳۰
- ↑ رمضان در تاریخ، ص ۹۸.
- ↑ شرح نهج البلاغه ج ۳ ص ۱۴ و ترمذى در صحیح خود جلد ۵ روایت کرده است.
- ↑ تاریخ بغداد، ج ۱۲ ص ۲۶۸؛ استیعاب، ابن عبدالبر، ج ۲، ص ۴۶۰.
- ↑ کنزالعمال، ج ۶ ص ۱۵۵.
- ↑ الطبقات الکبرى، ۱/ ۲/ ۱.
منابع
- امیرالمؤمنین علیهالسلام اسوه وحدت، محمدجواد شرى، ص ۱۵۴.
- سیرت جاودانه/ترجمه الصحیح من سیرة النبی الأعظم، جعفر مرتضى عاملى، ترجمه محمد سپهرى، ۱۳۸۴.
- رمضان در تاریخ، لطف الله صافی گلپایگانی.