تفسیر روشن (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از نرم افزار های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تفسیر روشن.jpg
نویسنده حسن مصطفوی
موضوع تفسير قرآن/شیعه
زبان فارسی
تعداد جلد ۱۶

تفسير روشن

«تفسیر روشن» اثر حسن مصطفوی (۱۳۳۴-۱۴۲۶ ق)، تفسیری به زبان فارسى و شامل کل قرآن است. مفسر پس از تألیف کتاب «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم» و بر اساس دیدگاههاى واژه‌شناسى خود و اهتمام به بعد تربیتى و سیر و سلوکى، «تفسیر روشن» را نگاشته است.

انگیزه مفسر

علامه حسن مصطفوى در مقدمه کوتاه خود بر «تفسیر روشن»، انگیزه خود را چنین مى‌نویسد: «چون از تألیف کتاب «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم» فراغت حاصل شده و تصمیم داشتم به مبناى این کتاب به تفسیرى به لغت عربى اشتغال بورزم، متوجه شدم که تفسیر به زبان عربى بسیار نوشته شده و در دسترس همه طبقات از هر صنفى و در هر رشته‌اى موجود است و متأسفانه تفسیرى به زبان فارسى که از جهات الفاظ و معانى و نظم و تحقیق و قاطع بودن ممتاز باشد، وجود ندارد. بخصوص طبقه عموم مردم (که در اصطلاحات و علوم رسمى، تخصصى ندارند و) قدرت استفاده از اقوال مختلف و تأویلات گوناگون و مطالب متفرقه و مباحث دور از أفهام را ندارند. در این نیت تا حدودى تردید داشتم. از خداوند متعال بوسیله کتاب او درخواست تکلیف نمودم، آیه ۸۴ سوره شعراء «...وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ...» آمد. پس براى انجام این وظیفه الهى از پروردگار متعال یارى طلبید و از هر جهت به فیوضات و توجهات او نیازمند هستم».

معرفی اجمالی کتاب

«تفسیر روشن» شامل کل قرآن و با تفصیل و گسترده است که شامل ۱۶ جلد مى‌شود. مفسر پس از تألیف کتاب «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم» و بر اساس دیدگاههاى واژه‌شناسى خود و تأکید بر غیرمجازى بودن کلمات قرآن و همچنین اهتمام به بعد تربیتى و سیر و سلوکى، پایه‌هاى «تفسیر روشن» را بنا نهاده است.

ایشان در جلد نخست کتاب، مقدمه‌اى مختصر به نگارش درآورده و به خصوصیات تفسیر و اصول پذیرفته شده خود اشاره کرده است. توضیحات او در خصوصیات تفسیرش در قالب ۱۲ مقدمه به قرار ذیل بیان شده است:

  1. راجع به لغات قرآن و ترجمه آنها
  2. لغات و معانى حقیقى
  3. نفى تحریف در قرآن
  4. اختلاف قراءات
  5. اعجاز قرآن
  6. تفسیر به رأی
  7. ترجمه آیات
  8. نقل اقوال‌
  9. احادیث مربوط به آیات
  10. ناسخ و منسوخ
  11. محکم و متشابه
  12. شأن نزول آیات

بحثهاى مفسر در این تفسیر به همراه جهت گیرى عرفانى مى‌باشد و درست است که ایشان فرموده «تفسیر من براى افراد متوسط و عموم مومنین نوشته شده است»، اما انصافاً فهم عمیق و صحیح برخى از مباحث آن نیاز به آشنایى با نظریات مختلف اندیشمندان اسلامى على الخصوص حکماء و عرفا دارد. البته در بحث هاى لغوى نیز ایشان حاصل تلاشهاى خود در «التحقیق» را بیان داشته و این امر فهم آنها را نیازمند تدبر و دقت، کرده است. به طور کلى تفسیر ایشان براى عموم افراد، از آشنا به اصطلاحات علوم اسلامى و درس خوانده حوزه تا اساتید دانشگاهى و تا افراد متوسط اهل مطالعه، مفید فایده بوده و فهم آنان را نسبت به قرآن و آیات الهى عمق مى‌بخشد.

روش تفسیر

روش عمومى تفسیر وى به این گونه است که: ابتداى هر سوره فقط به ذکر نامى از آن اکتفا مى‌نماید و البته بندرت به ثواب تلاوت و نامهاى دیگر سوره اشاره دارد. پس از ضبط یک یا چند آیه، لغات مشکل و غیرمشکل را معنا مى‌کند. ایشان در معنا و ترجمه لغات در مقدمه اول مى‌نویسد: «تمام ترجمه‌هاى لغات از کتاب «التحقیق» اخذ شده است و چون یکایک کلمات در آن ‌کتاب، بحث و تحقیق و مورد دقت قرار گرفته است، به کتابهاى دیگر لغت احتیاجى نداشتیم، مگر در بعضى از موارد که لازم باشد».

در این باره در مقدمه دوم مى‌نویسد: «ما معتقدیم که تمام کلمات در قرآن مجید به معناى حقیقیه آنها استعمال شده و معناى مجازى در کلام خداوند متعال نیست و این مطلب در کتاب «التحقیق» برهانا و عملاً ثابت شده است، در نتیجه اکثر آراء مخالف و اقوال مختلف و احتمالات خلاف و سست، قهرا از میان برداشته مى‌شود».

مفسر سپس آیات را ترجمه مى‌نماید. وی درباره ترجمه آیات در مقدمه هفتم مى‌نویسد: ترجمه کردن قرآن مجید به زبانهاى دیگر مشکل‌تر از تفسیر است، زیرا لازم است که در مقام ترجمه، تمام مقصود و منظور متکلم تفهیم شده و کوچکترین تحریفى در بیان مراد او پیش نیاید و این معنا اضافه بر شرایط تفسیر، محتاج است بر تسلط کامل به جهت بیان و قلم که بتواند مفهوم آیه را به تعبیر کوتاه و مختصر و در عین حال مفید و روشن و تمام تحویل بدهد». ایشان معتقد است: «ترجمه قرآن به زبان دیگر بدون در نظر گرفتن و حفظ خصوصیات و بیان مقصود و افاده منظور از مصادیق کامل تحریف کلام پروردگار متعال بوده و موجب اهانت و از بین بردن مقام قرآن و ساقط کردن آن از اعتبار گشته و سبب گمراه شدن افکار و تحیر افراد خواهد بود ... ترجمه لفظ به لفظ آیات قرآن به هر زبانى صورت گیرد، برخلاف حق و صلاح بوده و موجب ضلالت، انحراف و ضعف ایمان دیگران شده هیچ فایده‌اى دربر نخواهد داشت». اما ایشان چون ترجمه را ضرورت مى‌داند مى‌گوید: «ترجمه قرآن بهترین خدمت به حقیقت و افراد بشر است، به شرط این که هیئتى از متخصصین در تفسیر جمع شده و به جاى ترجمه، تفسیر کوتاه و مختصرى نوشته و حداقل مقاصد و مطالب قرآن را به زبان گویا و کوتاه و جامع به قلم بیاورند».

در مرتبه سوم، جداگانه تفسیر روشن و قاطع و بقدر امکان بزبان ساده بیان مى‌کنند. ایشان در زمینه تفسیر قرآن و دورى از تفسیر به رأى در مقدمه ششم مى‌نویسند: «تفسیر به معناى بسط دادن و شرح با توضیح است و این معنى متوقف مى‌شود به فهم مراد و علم به منظور گوینده تا بتواند منظور او را آن طوری که واقعیت دارد شرح و توضیح بدهد و فهمیدن مطالب صحیح و حق قرآن مجید متوقف بر دو امر است:

  1. آشنایى کامل به کلمات و جملات و ظواهر تعبیرات آن از لحاظ ادبى به طوری که خود، صاحب رأى و اجتهاد و یقین باشد، نه این که در مقام فهمیدن مطالب، از اقوال دیگران تقلید کند.
  2. مفسر باید قلبى روحانى و پاک و باطنى نورانى داشته و با نور الهى و محیط، حقایق کلمات پروردگار را ادراک نموده و از معارف لاهوتى و عوالم غیبى آگاه باشد».

بر این اساس، ایشان در مقدمه کوتاه جلد ۴ تفسیر خود مى‌فرماید: «تنها چیزى را در این تفسیر مى‌نویسم که خود، اطمینان و یقین پیدا مى‌کنم، چه در جهت ادبیات باشد یا در معانى لغات و ظواهر آیات کریمه و یا از لحاظ حقایق و معارفى که استفاده مى‌شود».

در مرتبه چهارم اگر حدیث معتبر و مرتبطى با آیه بود، نقل مى‌شود و توضیح مختصرى نیز در ارتباط با آن حدیث داده شده است. با این بخش، تفسیر روشن، رنگ روایى مختصرى نیز به خود مى‌گیرد.

البته ایشان در مورد احادیث نقل شده، همه را به مثابه تفسیر نمى‌بیند و در مقدمه نهم مى‌نویسد: «روایاتی که مربوط به آیات ذکر و نقل مى‌شود اکثر آنها در جهت تأویل و یا ذکر مصداقى از عموم معنى صادر شده است و بسیار کم دیده مى‌شود که نظر در آنها به تفسیر حقیقت آیه باشد... زیرا این اقتضا از لحاظ مورد و یا شخص مخاطب و یا زمینه صلاح، به ندرت وجود پیدا مى‌کرد و در اکثر موارد مقتضى بر شرح و تحقیق و دقت و تفسیر نبوده و اکثر مخاطبین استعداد تحقیق را نداشته‌اند». این علت سبب بى‌اعتبارى روایات در دیدگاه مفسر نشده و مى‌نویسد: «در عین حال اگر روایت معتبر و صحیح بوده و به هر عنوانى که صادر شده باشد، در مقام تفسیر و تحقیق بسیار مفید است».

با این وجود دیدگاه او نسبت به تفاسیر روایى، مثبت مطلق نمى‌باشد. در این باره، مى‌نویسد: «تفاسیرى که به عنوان تفسیر روایتى نوشته شده است، براى تحقیق و اخذ حدیث و انتخاب آن بسى مورد استفاده واقع مى‌شود ولى براى افراد عمومى و غیرمحقق نه تنها مورد استفاده نمى‌باشد، بلکه ممکن است موجبات انحراف افکار آنان نیز بشود. زیرا امثال این احادیث شریفه باید از هر جهت مورد بحث و تحقیق و شرح واقع شده و روشن گردد که آیا تفسیر است یا تأویل، حقیقت است یا مجاز یا کنایه، عمومیت و اطلاق دارد یا نه. روى تقیه صادر شده است یا در آزادى به عنوان ذکر مصداق است یا نه، حدیث مورد وثوق است یا ضعیف و مخاطب چه افرادى است».

در قسمت پنجم اشاره به بعضى از جهات ترکیب و اعراب و یا لطائفى که موجود است مى‌شود.

مفسر در این تفسیر بنا را بر عدم نقل اقوال گذاشته‌ و از نقل اقوال و احتمالات در هر جهت که باشد پرهیز کرده‌اند تا موجب اختلاف و تردید و ابهام نشود. علت اصلى را در مقدمه هشتم خود چنین مى‌نگارد: «تفسیر در صورتى که دارنده شرائط (مطرح شده) باشد و با قاطعیت و نورانیت باطنى و روحانیت تمام و آگاهى علمى و ادبى همراه شد، قهرا به واقعیت و حق نزدیک‌تر بوده و احتمالات و اشتباهات و اختلافات برطرف و رفع گشته و مفهوم واحدى باقى خواهد ماند. به طور کلى موضوعى که براى جمعى محسوس و مشاهد است، هرگز مورد شبهه و اختلاف واقع نمى‌شود ولى افرادی که از دید کامل محروم بوده و نمى‌توانند به دقت و تحقیق آن موضوع را بررسى کنند، خواه و ناخواه دچار اختلاف و اشتباه گشته و در ادراک خود به ظن و شک مبتلا مى‌شوند».

در مقدمه دوازدهم مى‌نویسد: «بطور کلى، اشاره و ذکر شأن نزول در مواردی که مفید و مؤثر در مضمون آیه باشد، بهتر و یا لازم مى‌شود و از این قبیل است متعرض شدن به مکى و مدنى بودن سوره‌ها یا آیه‌ها که در بعضى از موارد در مقام تفسیر مؤثر مى‌شود.

در بحث ناسخ و منسوخ، ایشان پس از بحث لغوى و اصطلاحى و اعم دانستن نسخ در تکوینیات و تشریعیات، اطلاق ناسخ به حکم دوم که جایگزین حکم اول مى‌شود را ظاهرى مى‌داند و در نهایت مى‌نویسد: «بحث کردن در موضوع نسخ پس از روشن شدن آن بى‌مورد است و آنچه قابل بحث است، عبارت است از فلسفه و علل و جهاتى که در مورد نسخ منظور مى‌شود و ما در هر کدام از موارد نسخ به جهاتی که در آن مورد صورت گرفته است، اشاره مى‌کنیم».

در مورد متشابه نیز پس از بیان معناى محکم و متشابه و رسوخ و تأویل، در نهایت در مقدمه یازدهم مى‌نویسد: «پس تشابه به معناى ابهام یا مخفى بودن یا پوشیده شدن و مجهول گشتن نیست، آرى لازم و نتیجه متشابه بودن این است که مراد و مقصود براى افرادى که ضعیف و محجوب هستند، پوشیده بوده و نتوانند منظور و مراد را دریابند و ما در ذیل آیات مربوطه از خصوصیات این موضوع و از لطائف آن آیات بیارى خداوند متعال بحث خواهیم کرد».

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: