خدیجه کبری
حضرت خدیجه سلام الله علیها، اولین همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مادر حضرت فاطمه سلام الله علیها است. او نخستین بانویی است که به رسول خدا ایمان آورد و تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید تا در راه نشر اسلام صرف نماید. خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، از نظر عقل و زیرکی و پاکدامنی برتری فوقالعادهای داشت.
محتویات
ولادت و خانواده
در مورد ولادت خدیجه سلام الله علیها بین مورخان اختلاف وجود دارد برخی گفته اند هنگامی که او در سال 10 بعثت یعنی سه سال قبل از هجرت پیامبر وفات نمود 65 سال سن داشت ولی برخی می گویند در این هنگام سن ایشان 50 سال بود. در صورت درستی روایت اول او زاده ۶۸ سال قبل از هجرت است و در صورت درستی روایت دوم او زاده 53 قبل از هجرت است. بیهقی نویسنده کتاب دلائل النبوة بعد از نقل هر دو روایت، روایت دوم را درست تر می داند[۱]
خانوادهای که خدیجه را پرورش داد، از نظر شرافت خانوادگی و نسبتهای خویشاوندی، در شمار بزرگترین قبیلههای عرب جای داشت. این خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار خدیجه پدیدار بود. خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش بودند. پدرش خویلد بن اسد قریشی نام داشت. مادرش فاطمه دختر زائد بن اصم بود.
معروف است اولین کسی که به خواستگاری خدیجه آمد یکی از بزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومی» بود. او پس از ازدواج با خدیجه، در جوانی درگذشت و اموال بسیاری برای خدیجه ارث گذاشت. پس از او «ابی هاله بن المنذر الاسدی» که یکی از بزرگان قبیله خود او بود، با وی ازدواج کرد. ثمره این پیوند فرزندی به نام «هند» بود که در کودکی درگذشت. ابیهاله نیز پس از چندی، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش برجای نهاد.
هر چند این مطلب نزد عامه و خاصه معروف است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سومین همسر خدیجه بود و جز عایشه با دوشیزهای ازدواج نکرد، ولی مورد تایید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ برای مثال «ابوالقاسم کوفی»، «احمد بلاذری»، «سید مرتضی» در کتاب «شافی» و «شیخ طوسی» در «تلخیص شافی» آشکارا میگویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» (باکره) بود. این معنا را علامه مجلسی نیز تایید کرده است.[۲]
علاقه مندی خدیجه به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیش از ازدواج با خدیجه، با پيشنهاد عمويش حضرت ابوطالب علیهالسلام حاضر شد كه با خديجه پيمانى بسته و با مقدارى از دارايى هاى وى به شرط مضاربه تجارت كند. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی[۳] و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری " (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (ص) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت های فراوانی خوانده ام.[۴] خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.[۵]
اینها موجب شد تا خدیجه حضرت محمد صلی الله علیه و آله مشتاق ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گردد و خود شخصی را واسطه کند که به پیامبر پیشنهاد ازدواج با خدیجه را بدهد.
ازدواج و فرزندان
زفاف خدیجه با حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲ ماه و ۷۵ روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت که ۱۵ سال قبل از بعثت بود و در آن زمان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲۵ سال داشت.
در مورد سن خدیجه (س) در آن هنگام اختلاف است. برخی منابع گفتهاند او به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ سال داشت [۶] ولی با توجه به حمل فاطمه سلام الله عليها و ولادت آن حضرت که در سال پنجم بعثت مى باشد این قول بعید به نظر می رسد چرا که در این صورت خدیجه باید در سن 60 سالگی حضرت فاطمه سلام الله علیها را وضع حمل نموده باشد و قول دیگری که سن ایشان را به هنگام ازدواج ۲۸ سال دانسته است[۷] قابل قبول تر است. این قول در برخی از منابع تاریخی از ابن عباس نقل شده است.
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و مقام معنوی او با رسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت. در عقد ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه، عبدالله بن غنم به آنها چنین تبریک گفت: «هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیر فیما کان منک باسعد تزوجت خیر البریه کلها و من ذا الذی فی الناس مثل محمد؟ و بشر به البران عیسی بن مریم و موسی ابن عمران فی اقرب موعد اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد؛ گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی. چه کسی در میان مردم همانند محمد است. محمد کسی است که حضرت عیسی و حضرت موسی علیهماالسلام به آمدنش بشارت دادهاند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند. رسولی که سر از بطحاء (مکه) درمیآورد و او هدایت کننده و هدایت شونده است».
در تعداد فرزندان حضرت خدیجه، میان مورخان اختلاف است. به گفته مشهور ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود: ۱- هاشم؛ ۲- عبدالله، (به این دو «طاهر» و «طیب» میگفتند)؛ ۳- رقیه؛ ۴- زینب؛ ۵- امکلثوم؛ ۶- فاطمه.
رقیه بزرگترین دخترانش بود و زینب، امکلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیه قرار داشتند. پسران خدیجه پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش، نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله را درک کردند. گروهی از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از بعثت به دنیا آمدند و چند روز پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت کردند.
ویژگیهای اخلاقی
خدیجه سلام الله علیها در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کمنظیر بود. او به فضایل اخلاقی و پذیراییهای شایان بسیار معروف بود و بدین جهت زنان مکه به وی حسد میورزیدند.
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام بشمار میرود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی بن ابیطالب علیه السلام اولین مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشنبین و دوراندیش بود. باگذشت، علاقهمند به معنویات، وزین و باوقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. او برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یاوری صادق بود.
خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» میگفتند. از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوقالعادهای داشت و مهمتر این که حتی قبل از اسلام وی را «طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» میخواندند. جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میکشید و همیشه از ورقة بن نوفل و دیگر علما جویای نشانههای نبوت میشد. اشعار فصیح و پرمعنای وی در شأن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت میکند. نمونهای از اشعار خدیجه درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین است:
فلو أننی امسیت فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره * فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره
«اگر تمام نعمتهای دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم به چشم تو نیافتند».
دیگر خصوصیت خدیجه این است که او دارای شمّ اقتصادی و روح بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود. البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم».
چه میتوان گفت در شأن کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود؟! در تاریخ میخوانیم: «حضرت محمد صلی الله علیه و آله هر وقت از تکذیب قریش و اذیتهای ایشان محزون و آزرده میشدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمیکرد مگر یاد خدیجه؛ و هرگاه خدیجه را میدید مسرور میشد».
ذهبی میگوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است؛ او از جمله زنان کامل، عاقل، والا، پایبند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کرارا او را مدح و ثنا میگفت و بر سایر امهات مومنین ترجیح میداد و از او بسیار تجلیل میکرد. به حدی که عایشه میگفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار او را یاد می کرد.
خدیجه کبری چنان مقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق روایتی از امام باقر علیه السلام: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت از معراج، به جبرئیل فرمود: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل عرض کرد: خواستهام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی».
نقش خدیجه در پیشبرد اسلام
وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله انفاق کرد. او تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جایی که هنگام ارتحال، پارچهای برای کفن نداشت.
ابن اسحاق جملهای در شأن خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او میگوید: «خدیجه یاور صادق و باوفایی برای پیامبر صلی الله علیه و آله بود و مصیبتها در پی رحلت خدیجه و ابوطالب بر پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد».
گویا این دو، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، سدی بلند و مستحکم بودند. این جمله معروف، که اسلام رهین اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله، شمشیر امام علی علیه السلام و اموال خدیجه است، از نهایت همکاری و صداقت خدیجه پرده برمیدارد.
وفات خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوّجنی معک فی الجنه؛ آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟!». آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
خدیجه در سن ۶۵ سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچهای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد. آرامگاه خدیجه در مکه در «قبرستان حجون» یا «معلاة» واقع است.
پیامبر اکرم و یاد خدیجه
رحلت خدیجه برای پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیامبر بود و به احترام او بسیاری به آن حضرت احترام میگذاشتند و از آزار وی خودداری میکردند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها با زنانی چند ازدواج کرد؛ ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد. عایشه میگوید: هر وقت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله یاد خدیجه میافتاد، ملول و گرفته میشد و برای او آمرزش میطلبید. روزی من رشک ورزیدم و گفتم: یا رسول الله، خداوند به جای آن پیرزن، زنی جوان و زیبا به تو داد. پیغمبر صلی الله علیه و آله ناگهان برآشفت و خشمگینانه دست بر دست من زد و فرمود: خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رومیگردانیدند، او به من روی میکرد؛ و چون همه از من میگریختند، به من محبت و مهربانی میکرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب میکردند، به من ایمان میآورد و مرا تصدیق میکرد. در مشکلات زندگی مرا یاری میداد و با مال خود کمک میکرد و غم از دلم میزدود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی خدیجه از دنیا رفت، فاطمه کودکی خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: یا رسول الله؛ مادرم کجاست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خدایت سلام میرساند و میفرماید: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد».
پانویس
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ج2، ص71
- ↑ محمدمحسن طبسی، «حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت»، کوثر، دی ۱۳۷۸، شماره ۳۴.
- ↑ طبقات کبری، ج 1، ص 130.
- ↑ بحار الأنوار، ج16، ص18
- ↑ سیره ابن هشام، ج 1، ص 76.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸، ج۹، ص۴۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ بحار الأنوار، ج16، ص10؛ بلاذری انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸؛ سير اعلام النبلاء ج 2 ص 111
منابع
- محمدمحسن طبسی، «حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت»، کوثر، دی ۱۳۷۸، شماره ۳۴.