عام و خاص
«عام و خاص» یکی از مباحث مربوط به دلالت الفاظ است و به مناسبت از آن در اصول فقه و علوم قرآنی بحث میشود.
مقصود از عام و خاص
مقصود از «عام» لفظی است که مفهومش در ثبوت حکم برای آن بر کلیه اموری که صلاحیت انطباق بر آنها را دارد، شامل می شود. گاهی نیز به حکم عام گفته می شود به اعتبار شمولش بر همه افراد موضوع یا متعلق یا مکلّف.
اما مقصود از «خاص»، حکمی است که فقط بر برخی از افراد موضوع یا متعلق یا مکلّف شامل می شود، یا لفظی است که دال بر آن است.[۱]
فرق بین «موضوع» و «متعلق» آن است که اگر حکم مربوط به عین خارجى شود، مانند «علما» در «اکرِم العلماء» و «ید» در آیه «... فَاقطَعوا أیدیَهما» (سوره مائده، ۳۸)، عین خارجى را «موضوع» مىگویند و اگر حکم مربوط به فعلى از افعال باشد، آن فعل را «متعلق» مىگویند. به عنوان نمونه، در جایی که مولى فرموده است «اکرِم العلماء»، (وجوب) حکم است و (اکرام) متعلق حکم است و (علماء) موضوع حکم مىباشد. وجوب اکرام، جمیع افراد علما را شامل مىشود که همه آنها واجب الاکرام مىباشند. همچنین در این مثال، متعلق وجوب (اکرام) است و اکرام، افراد و مصادیق طولى و عرضى دارد (از قبیل سلام کردن و...) و حکم، همه افراد متعلق را شامل مىشود. مثال شمول حکم برای همه افراد «مکلّف» نیز حدیث «طلب العلم فریضة على کلّ مسلم و مسلمة» است که وجوب طلب علم همه افراد مکلّفین را شامل مىشود.[۲]
الفاظ عموم
در زبانهای مختلف، الفاظ و کلمات گوناگونی وجود دارد که دلالت بر شمول عام میکنند. چنانکه در زبان فارسی علاوه بر استفاده از الفاظی که در زبان عربی برای عموم استفاده میشود، در خود این زبان نیز کلماتی هستند که به نحو مثبت یا منفی برای لفظ شامل همه افراد، یعنی عام مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. از این گونه الفاظ به عنوان نمونه میتوان: همه، هر، هیچ، هرگز، تمام و کلیه را نام برد.[۳]
در زبان عربی گفته شده است چهار قسم، میتواند به عنوان الفاظ عموم مورد استفاده قرار گیرد:
- اول: نکره در سیاق نفی و نهی
- دوم: الفاظ مفرد دال بر عموم، از قبیل: کل، جمیع، ایّ، من، ما و مطلق موصولات، مشروط به آنکه اشاره به معهود خاصی نباشد و... .
- سوم: جمع مُحلّی به الف و لام مانند آیه: «أوفوا بالعُقود» (سوره مائده، ۱)
- چهارم: مفرد محلّی به الف و لام (اگر معهودی نباشد) مانند: «اَحلّ اللهُ البیعَ» (سوره بقره، ۲۷۵).[۴]
تخصیص عام
«تخصیص عام» به معناى اخراج بعضى افراد از شمول حکم عام است، البته در صورتی که اگر تخصیص نباشد، خود لفظ شامل آن افراد بشود.[۵]
تخصیص عام بر دو گونه است:
- یک صورت این است که مخصّص عام در خود کلامی که توسط گوینده القا مى شود، آورده شود؛ مثل این که مى گوئیم: «أشهد أن لا اله الا الله» ("الا الله" مخصّص لا اله است). اینگونه مخصّص متصل نامیده مى شود.
- صورت دوم این است که مخصّص در خود کلام نباشد، بلکه در کلام مستقل دیگرى قبل و یا بعد ذکر شود. این گونه مخصّص منفصل نامیده می شود.[۶]
پانویس
- ↑ محمدرضا مظفر، اصول الفقه، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ اصغرى، عبدالله، أصول الفقه (با شرح فارسى)، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ محمدحسینی طرقی، مرتضی، مباحثی پیرامون الفاظ عام و خاص، ماهنامه کانون، شماره۵۶، اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۴.
- ↑ درس خارج اصول آیت الله سبحانی (۹۱/۱۱/۲۸) در دسترس در سایت تقریر مدرسه فقاهت، بازیابی: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳.
- ↑ مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۱، ص۱۴۲.
| فقه/اصول فقه | ||
| اصول فقه | مبحث الفاظ: مشتق، اوامر، نواهی، مفاهیم، عام و خاص ، مطلق و مقید ، مجمل و مبین | منابع اصول فقه |
| ملازمات عقلیه: مستقلات عقلیه و غیر مستقلات عقلیه | ||
| مباحث حجت: کتاب، سنت، اجماع، حجیت ظواهر، شهرت، سیره ، قیاس، تعادل و تراجیح | ||
| مباحث اصول عملیه :اصل برائت، اصل احتیاط، اصل تخییر، اصل استصحاب | ||
| پیوندهای مرتبط: | رده:اصول فقه | رده:اصولیون | رده:منابع اصول فقه | رده:اصطلاحات اصول فقه | قواعد فقهی | احکام |




