ولادت امام رضا علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{تقویم|روز= 11 ذی القعده|سال= سال ۱۴۸ هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 11 ذی القعده|سال= سال ۱۴۸ هجری قمری}}  
[[امام رضا علیه السلام]] بنا به قول مشهور در ۱۱ [[ماه ذی القعده|ذی القعده]] ۱۴۸ هجری قمری و در [[مدینه]] به دنیا آمده اند. پدر آن حضرت، [[امام موسی بن جعفر]] و مادرشان [[نجمه خاتون]] می باشد. نجمه خاتون، در مورد ولادت حضرت رضا گوید: هنگامی که فرزندم رضا را به دنیا آوردم، پدرش امام موسی‌کاظم علیه‌السلام به من فرمود: او را بگیر و خوب نگهدار زیرا او بقیه‌الله در زمین است.<ref> اثبات الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۹۰.</ref>
+
[[امام رضا]] علیه‌السلام، هشتمین امام [[شیعه|شیعیان]]، بنا به قول مشهور در ۱۱ [[ماه ذی القعده|ذی القعده]] ۱۴۸ هجری قمری و در [[مدینه]] به دنیا آمده‌اند. پدر آن حضرت، [[امام موسی بن جعفر]] علیه‌السلام و مادرشان [[نجمه خاتون]] می‌باشد.  
 
 
 
==تاریخ ولادت امام رضا علیه‌السلام==
 
==تاریخ ولادت امام رضا علیه‌السلام==
 
[[پرونده:8 (45).jpg|250px|thumb|left|بارگاه امام رضا علیه السلام]]
 
[[پرونده:8 (45).jpg|250px|thumb|left|بارگاه امام رضا علیه السلام]]
سطر ۸: سطر ۷:
  
 
==پیشگویی ولادت امام رضا علیه‌السلام==
 
==پیشگویی ولادت امام رضا علیه‌السلام==
تولد [[امام رضا]] علیه‌السلام را برخی از [[معصوم|معصومان]] علیهم السلام پیش از وی، پیش‌گویی کرده و به آن بشارت داده بودند. از [[امام صادق]] علیه‌السلام در این باره [[احادیث]] چندی وارد شده است. از جمله عبدالله بن فضل هاشمی روایت کرد: مردی از اهالی طوس در محضر امام جعفرصادق علیه‌السلام نشسته بود و آن حضرت به وی فرمود: بزودی از صلب فرزندم [[امام کاظم|موسی]]، مردی به دنیا می‌آید که مورد خشنودی خداوند سبحان در آسمان و خرسندی بندگانش در زمین خواهد بود. در سرزمین شما از روی ستم و دشمنی مسموم و کشته می‌گردد و در همان جا غریبانه به خاک سپرده می شود. آگاه باش! هر کسی وی را در غربتش [[زیارت]] کند و بداند که او امام و پیشوای [[شیعه|شیعیان]] پس از پدرش بوده و از جانب خداوند متعال مفترض الطاعه می‌باشد، همانند کسی است که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله را زیارت کرده باشد.<ref> اثبات الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳.</ref>
+
تولد [[امام رضا]] علیه‌السلام را برخی از [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام پیش از وی، پیش‌گویی کرده و به آن بشارت داده بودند. از [[امام صادق]] علیه‌السلام در این باره [[احادیث]] چندی وارد شده است. از جمله عبدالله بن فضل هاشمی روایت کرد: مردی از اهالی طوس در محضر امام جعفرصادق علیه‌السلام نشسته بود و آن حضرت به وی فرمود: بزودی از صلب فرزندم [[امام کاظم|موسی]]، مردی به دنیا می‌آید که مورد خشنودی خداوند سبحان در آسمان و خرسندی بندگانش در زمین خواهد بود. در سرزمین شما از روی ستم و دشمنی مسموم و کشته می‌گردد و در همان جا غریبانه به خاک سپرده می شود. آگاه باش! هر کسی وی را در غربتش [[زیارت]] کند و بداند که او امام و پیشوای [[شیعه|شیعیان]] پس از پدرش بوده و از جانب خداوند متعال مفترض الطاعه می‌باشد، همانند کسی است که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله را زیارت کرده باشد.<ref> اثبات الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳.</ref>
  
 
==مادر امام رضا علیه‌السلام==
 
==مادر امام رضا علیه‌السلام==
مادر آن حضرت [[نجمه خاتون]] می باشد. هشام بن احمد یکی از اصحاب [[امام موسی بن جعفر علیه السلام|امام موسی بن جعفر]] علیه‌السلام گوید: روزی حضرت به من فرمود: آیا کسی از طرف مغرب زمین آمده که بنده و کنیزی آورده باشد؟ گفتم: نه.  
+
مادر امام رضا علیه‌السلام [[نجمه خاتون]] می باشد. هشام بن احمد یکی از اصحاب [[امام موسی بن جعفر علیه السلام|امام موسی بن جعفر]] علیه‌السلام گوید: روزی آن حضرت به من فرمود: آیا کسی از طرف [[مراکش|مغرب]] آمده که بنده و کنیزی آورده باشد؟ گفتم: نه. حضرت فرمود: چرا یک نفر آمده، بیا نزد او برویم، پس سوار شدیم و رفتیم دیدیم مردی از اهل مغرب تعدادی بَرده و کنیز آورده.  
 
 
حضرت فرمود: چرا یک نفر آمده، بیا نزد او برویم، پس سوار شدیم و رفتیم دیدیم مردی از اهل مغرب تعدادی بَرده و کنیز آورده.
 
 
 
حضرت به آن مرد فرمود: کنیزان خود را به ما نشان بده و او ۹ کنیز نشان داد، ولی حضرت هیچ کدام آنها را قبول نکرد و فرمود: به اینها حاجتی نیست، کنیز دیگری به ما عرضه کن. آن مرد گفت: دیگر ندارم.  
 
  
حضرت فرمود: چرا، کنیز دیگری هم نزد تو هست. آن مرد گفت: به خدا قسم فقط یک کنیز دیگر دارم که او مریض است. ولی هر چه کردند، او را نشان نداد.  
+
حضرت به آن مرد فرمود: کنیزان خود را به ما نشان بده و او ۹ کنیز نشان داد، ولی حضرت هیچ کدام آنها را قبول نکرد و فرمود: به اینها حاجتی نیست، کنیز دیگری به ما عرضه کن. آن مرد گفت: دیگر ندارم. حضرت فرمود: چرا، کنیز دیگری هم نزد تو هست. آن مرد گفت: به خدا قسم فقط یک کنیز دیگر دارم که او مریض است. ولی هر چه کردند، او را نشان نداد.  
  
حضرت برگشتند و فردا دوباره مرا نزد او فرستادند و فرمودند: برو و به هر قیمتی که آن کنیز را می فروشد، از او بخر! هشام می گوید: من آمدم و صاحب کنیز، قیمتی برای آن کنیز تعیین کرد و گفت کمتر نمی گیرم. من هم پول را دادم و آن کنیز را خریدم.  
+
امام کاظم برگشتند و فردا دوباره مرا نزد او فرستادند و فرمودند: برو و به هر قیمتی که آن کنیز را می فروشد، از او بخر! هشام می گوید: من آمدم و صاحب کنیز، قیمتی برای آن کنیز تعیین کرد و گفت کمتر نمی گیرم. من هم پول را دادم و آن کنیز را خریدم.  
  
آن مرد پرسید: شخصی که دیروز همراه شما بود، کیست؟ گفتم: مردی از [[بنی هاشم]]. گفت از کدام دسته؟ گفتم: از بزرگان بنی هاشم. گفت: بیشتر بگو. گفتم: بیشتر نمی دانم.  
+
آن مرد پرسید: شخصی که دیروز همراه شما بود، کیست؟ گفتم: مردی از [[بنی هاشم]]. گفت از کدام دسته؟ گفتم: از بزرگان بنی هاشم. گفت: بیشتر بگو. گفتم: بیشتر نمی دانم. گفت: پس بشنو تا برایت بگویم، من این جاریه را از سرزمینهای دور مغرب زمین خریدم. زنی از [[اهل کتاب]] پرسید: این جاریه کیست که با تو می بینم؟ گفتم: او را برای خودم خریده ام. آن زن گفت: این کنیز هرگز سزاوار همچون تویی نیست، بلکه او باید در نزد بهترین فرد روی زمین باشد و به زودی از او پسری متولّد خواهد شد که شرق و غرب عالم به او می گروند.  
 
 
گفت: پس بشنو تا برایت بگویم، من این جاریه را از سرزمینهای دور مغرب زمین خریدم. زنی از [[اهل کتاب]] پرسید: این جاریه کیست که با تو می بینم؟ گفتم: او را برای خودم خریده ام.  
 
 
 
آن زن گفت: این کنیز هرگز سزاوار همچون تویی نیست، بلکه او باید در نزد بهترین فرد روی زمین باشد و به زودی از او پسری متولّد خواهد شد که شرق و غرب عالم به او می گروند.  
 
  
 
هشام می گوید: من آن جاریه را نزد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آوردم و چندی نگذشت که از آن جاریه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام متولد شد.<ref>عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۱۸.</ref>  
 
هشام می گوید: من آن جاریه را نزد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آوردم و چندی نگذشت که از آن جاریه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام متولد شد.<ref>عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۱۸.</ref>  
  
از بعضی از روایات ظاهر می شود که نجمه خاتون در ابتدا کنیز مادر [[امام کاظم|حضرت موسی بن جعفر]]، [[حمیده خاتون]] بود و بعدا حمیده خاتون او را به آن حضرت بخشید.<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۴.</ref> در روایتی به نقل از حمیده خاتون آمده است: وقتی که نجمه علیهاالسلام به خانه ما راه یافت، [[پیامبر اسلام]] سلام الله علیه را در عالم خواب دیدم که به من فرمود: «ای حمیده! نجمه را به پسرت موسی علیه‌السلام ببخش که بزودی بهترین فرد روی زمین، از او متولد می‌شود.» من به این دستور عمل کردم، و نجمه را به فرزندم بخشیدم و او هنگامی که نجمه رضا علیه السلام را به دنیا آورد او را طاهره نامید.<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۶ و ۱۷.</ref>
+
[[نجمه خاتون]] در مورد ولادت حضرت رضا می گوید: هنگامی که فرزندم را به دنیا آوردم، پدرش امام موسی‌کاظم به من فرمود: او را بگیر و خوب نگهدار زیرا او بقیةالله در زمین است.<ref> اثبات الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۹۰.</ref>
 
 
با توجه به این روایات به نظر می‌رسد نجمه در ابتدا به عنوان کنیزی برای حمیده خاتون مادر امام کاظم علیه السلام خریداری شده بود. شاید به این دلیل که آن بانو مدتی در نزد مادر آن حضرت که از نظر دانش، پرهیزگاری و ایمان، بر همه زنان عصر خود پیشی  داشت و در مواردی [[امام صادق]] علیه السلام تعلیم زنان را به او ارجاع می داد<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۳۰۱.</ref>، به مسائل مختلف اسلامی و مسائل زناشویی آشنا گردد.
 
 
 
روایت شده است که حمیده خاتون به فرزند گرامی خود، حضرت موسی بن جعفر، عرض کرد: «پسرم، تُکتم (نجمه) کنیزی است که من تا بحال کنیزى بهتر  از او ندیده‌‏ام و شک و شبهه ندارم که اگر نسلى از براى او باشد بزودى خدا آن را ظاهر کند. و من او را بتو بخشیدم، پس سفارش کن نیکى کنند به او».<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۴ و ۱۵.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۴۵: سطر ۳۲:
 
[[رده:سال ۱۴۸ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۱۴۸ هجری قمری]]
 
[[رده:امام رضا علیه السلام]]
 
[[رده:امام رضا علیه السلام]]
 +
[[رده:تاریخ تشیع]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۵

تقویم هجری قمری

روز واقعه:11 ذی القعده
سال ۱۴۸ هجری قمری

امام رضا علیه‌السلام، هشتمین امام شیعیان، بنا به قول مشهور در ۱۱ ذی القعده ۱۴۸ هجری قمری و در مدینه به دنیا آمده‌اند. پدر آن حضرت، امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و مادرشان نجمه خاتون می‌باشد.

تاریخ ولادت امام رضا علیه‌السلام

بارگاه امام رضا علیه السلام

گرچه برخی از مورخان و سیره‌نگاران تاریخ تولد امام رضا علیه السلام را در یازدهم ذی الحجه سال ۱۵۳ و برخی دیگر یازدهم ذی القعده سال ۱۵۱ و یا سال ۱۵۳ قمری ذکر کرده‌اند، ولیکن معروف و مشهور میان علمای شیعه، یازدهم ذی القعده سال ۱۴۸ قمری، چند هفته پس از شهادت جدش امام جعفرصادق علیه‌السلام می‌باشد.[۱]

پیشگویی ولادت امام رضا علیه‌السلام

تولد امام رضا علیه‌السلام را برخی از معصومین علیهم السلام پیش از وی، پیش‌گویی کرده و به آن بشارت داده بودند. از امام صادق علیه‌السلام در این باره احادیث چندی وارد شده است. از جمله عبدالله بن فضل هاشمی روایت کرد: مردی از اهالی طوس در محضر امام جعفرصادق علیه‌السلام نشسته بود و آن حضرت به وی فرمود: بزودی از صلب فرزندم موسی، مردی به دنیا می‌آید که مورد خشنودی خداوند سبحان در آسمان و خرسندی بندگانش در زمین خواهد بود. در سرزمین شما از روی ستم و دشمنی مسموم و کشته می‌گردد و در همان جا غریبانه به خاک سپرده می شود. آگاه باش! هر کسی وی را در غربتش زیارت کند و بداند که او امام و پیشوای شیعیان پس از پدرش بوده و از جانب خداوند متعال مفترض الطاعه می‌باشد، همانند کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده باشد.[۲]

مادر امام رضا علیه‌السلام

مادر امام رضا علیه‌السلام نجمه خاتون می باشد. هشام بن احمد یکی از اصحاب امام موسی بن جعفر علیه‌السلام گوید: روزی آن حضرت به من فرمود: آیا کسی از طرف مغرب آمده که بنده و کنیزی آورده باشد؟ گفتم: نه. حضرت فرمود: چرا یک نفر آمده، بیا نزد او برویم، پس سوار شدیم و رفتیم دیدیم مردی از اهل مغرب تعدادی بَرده و کنیز آورده.

حضرت به آن مرد فرمود: کنیزان خود را به ما نشان بده و او ۹ کنیز نشان داد، ولی حضرت هیچ کدام آنها را قبول نکرد و فرمود: به اینها حاجتی نیست، کنیز دیگری به ما عرضه کن. آن مرد گفت: دیگر ندارم. حضرت فرمود: چرا، کنیز دیگری هم نزد تو هست. آن مرد گفت: به خدا قسم فقط یک کنیز دیگر دارم که او مریض است. ولی هر چه کردند، او را نشان نداد.

امام کاظم برگشتند و فردا دوباره مرا نزد او فرستادند و فرمودند: برو و به هر قیمتی که آن کنیز را می فروشد، از او بخر! هشام می گوید: من آمدم و صاحب کنیز، قیمتی برای آن کنیز تعیین کرد و گفت کمتر نمی گیرم. من هم پول را دادم و آن کنیز را خریدم.

آن مرد پرسید: شخصی که دیروز همراه شما بود، کیست؟ گفتم: مردی از بنی هاشم. گفت از کدام دسته؟ گفتم: از بزرگان بنی هاشم. گفت: بیشتر بگو. گفتم: بیشتر نمی دانم. گفت: پس بشنو تا برایت بگویم، من این جاریه را از سرزمینهای دور مغرب زمین خریدم. زنی از اهل کتاب پرسید: این جاریه کیست که با تو می بینم؟ گفتم: او را برای خودم خریده ام. آن زن گفت: این کنیز هرگز سزاوار همچون تویی نیست، بلکه او باید در نزد بهترین فرد روی زمین باشد و به زودی از او پسری متولّد خواهد شد که شرق و غرب عالم به او می گروند.

هشام می گوید: من آن جاریه را نزد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آوردم و چندی نگذشت که از آن جاریه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام متولد شد.[۳]

نجمه خاتون در مورد ولادت حضرت رضا می گوید: هنگامی که فرزندم را به دنیا آوردم، پدرش امام موسی‌کاظم به من فرمود: او را بگیر و خوب نگهدار زیرا او بقیةالله در زمین است.[۴]

پانویس

  1. زندگانی چهارده معصوم، ص ۴۲۳؛ الارشاد، شیخ مفید، ص ۵۹۱؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۲۵۶.
  2. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳.
  3. عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۱۸.
  4. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۹۰.

مطالب مرتبط