علوم قرآنی: تفاوت بین نسخهها
Heydarzadeh (بحث | مشارکتها) جز |
Heydarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (←ادبیات) |
||
سطر ۱۶۳: | سطر ۱۶۳: | ||
===ادبیات=== | ===ادبیات=== | ||
− | ادبیات مورد نظر شامل علومی چـند اسـت کـه عبارتند از [[لغت]] و [[اشتقاق]]، [[صرف]]، [[نحو]]، [[ | + | ادبیات مورد نظر شامل علومی چـند اسـت کـه عبارتند از [[لغت]] و [[اشتقاق]]، [[صرف]]، [[نحو]]، [[معانی]]، [[بیان]]، [[بدیع]]؛ دانشهایی که بـه اذعـان بسیاری از صاحب نظران به برکت قرآن و برای شناخت و فهم عمیق تر این کتاب آسمانی شکل گرفته اند. قرآن در جـایگاه شـاهکار مـتن عربی از این عناصر بهره گرفته و این دانشها به منظور بازکاویدن آنها رخ نـمود ه اند. کـتابهایی هـمچون [[المفردات فی غریب القرآن]] [[راغب اصفهانی]]، [[مجمع البحرین]] [[طریحی]]، [[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم]] [[حسن مـصطفوی]] از جـمله آثـار ماندگاری است که برای تبیین مفاهیم واژ ه های قرآن فراهم آمد ه اند. افزون بر این کـتابها حـتی منابع لغت عام همچون [[لسان العرب]] و [[تاج العروس]] مشحون از مباحث واژه شناسی آیات قرآن است و ابـنمنظور در مـقدمه لسـان العرب تصریح می کند که این کتاب را برای خدمت قرآن و تسهیل فهم و تفسیر آن فراهم ساخته اسـت. |
صـرف و نحو قرآن نیز چنین داستانی دارد. براساس آنچه مشهور است، نخستین بار [[ابوالاسود دئلی]] و شـاگردان وی بـه راهـنمایی حضرت امیر(ع) دست به تنظیم قواعد و ضوابط علم صرف ونحو زدند. بعدها کتابهایی هـمچون [[الکـافیه]] [[رضی الدین استرآبادی]] و [[شرح الکافیه]] [[جامی]]، [[مغنی الادیب عن کتب الاعاریب]] از [[ابن هشام]] برای بازشناسی سـاختارهای صـرفی و نـحوی آیات تدوین شدهاند. کتاب مغنی در جایجای مباحث خود مشحون از استشهاد به آیات است. نیز چـنانکه مـشهور اسـت، [[عبدالقاهر جرجانی]]، [[سکّاکی]] و [[تفتازانی]] برای نشان دادن وجوه اعجاز بیانی قرآن سه دانـش مـعانی، بیان و بدیع را پدید آوردند. براین اساس، افزون بر استشهاد فراوان به آیات قرآن در جای جای مباحث این عـلوم، بـخشی از مباحث علوم قرآنی نیز به کندوکاو در این زمینه اختصاص یافته است. | صـرف و نحو قرآن نیز چنین داستانی دارد. براساس آنچه مشهور است، نخستین بار [[ابوالاسود دئلی]] و شـاگردان وی بـه راهـنمایی حضرت امیر(ع) دست به تنظیم قواعد و ضوابط علم صرف ونحو زدند. بعدها کتابهایی هـمچون [[الکـافیه]] [[رضی الدین استرآبادی]] و [[شرح الکافیه]] [[جامی]]، [[مغنی الادیب عن کتب الاعاریب]] از [[ابن هشام]] برای بازشناسی سـاختارهای صـرفی و نـحوی آیات تدوین شدهاند. کتاب مغنی در جایجای مباحث خود مشحون از استشهاد به آیات است. نیز چـنانکه مـشهور اسـت، [[عبدالقاهر جرجانی]]، [[سکّاکی]] و [[تفتازانی]] برای نشان دادن وجوه اعجاز بیانی قرآن سه دانـش مـعانی، بیان و بدیع را پدید آوردند. براین اساس، افزون بر استشهاد فراوان به آیات قرآن در جای جای مباحث این عـلوم، بـخشی از مباحث علوم قرآنی نیز به کندوکاو در این زمینه اختصاص یافته است. |
نسخهٔ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۲۲
«علوم قرآن» نام علمی مدوّن مربوط به قرآن است و به مجموعه مطالبی گفته میشود که درباره قرآن کریم بحث میکند و بهگونهای در شناخت این کتاب شریف مؤثر است؛ مانند: نزول قرآن، مبدء، کیفیت، مکان و مدت نزول، جمع و کتابت قرآن در عصر پیامبر (ص) ، اعجاز و مانندناپذیری، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، سوگندها، مَثَلها، ترتیب و تناسب سورهها، قصهها، و…. [۱]
محتویات
معنای لغوی علوم قرآنی[۲]
به منظور تعريف علوم قرآن، ابتدا هريك از اين دو كلمه در لغت و اصطلاح و سپس به صورت تركيب مورد بررسى قرار مى گيرد:
علوم
اين واژه جمع «علم» است. علم در لغت به معناى آگاهى در مقابل «جهل و نادانى» و مترادف با شعور و شناخت است. اما «علوم» در كاربرد حكيمان، متكلمان، دانشمندان شرع و عالمان مدون علوم، معانى اصطلاحى مختلفى به خود گرفته است. علوم در اصطلاح اخير (علماى تدوين) به علوم قرآن نزديكتر است زيرا علوم قرآن در ساختار علمى مدون، سامان يافته است. علوم در اصطلاح اين افراد بر دانشهاى نظام يافته در جهتى واحد، اطلاق شده است، خواه وحدت در موضوع باشد يا در غايت و خواه آن دانشها، تصور باشد يا تصديق و خواه آن تصديقات، مسائلى كلى باشد- كه غالبا چنين است- يا جزئى و تخصصى.
قرآن
درباره اين واژه آراء مختلفى ارائه شده است. اين اظهارات را مى توان به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول، مواردى كه قرآن را جامد دانسته است؛ دسته دوم، مواردى كه آن را مشتق گرفته است.
اما در مورد نخست (جامد و اسم علم بودن) زركشى و به دنبال او سيوطى، به نقل از خطيب بغدادى و بيهقى آورده اند كه شافعى در روايت خود از قرائت ابن كثير، «قرآن» را غير مهموز مى خواند ولى «قرأت» را به همزه قرائت مى كرد. شافعى مى گفت: قرآن، اسم كتاب خداوند و غير مهموز و همانند اسمهاى تورات و انجيل است . سيوطى، خود نيز همين نظر را برگزيده است.
اما در مورد دوم (مشتق بودن) اختلاف بيشتر است. برخى آن را صحيح سالم و مشتق از «قرن» دانسته اند. قرن به معناى، ضميمه كردن و در كنار هم نهادن است و از آنرو كه سوره ها و آيه ها و كلمه هاى قرآن، در كنار هم، به يكديگر ضميمه شده، قرآن نام گرفته است، اين گفتار از آن اشعرى (324 ق) است. فرّاء (207 ق) نيز قرآن را صحيح سالم و هم ساختار «قرائن» (جمع قرينه) دانسته است؛ زيرا آيات آن، يكديگر را تصديق مى كند و به همديگر شباهت دارد، از اين رو قرينه يكديگر است. برخى آن را صحيح مهموز و مشتق از «قرأ» گرفته اند؛ در اين ميان لحيانى (215 ق) مى گفت: «قرآن» مهموز و همانند رجحان و غفران، مصدر «قرأت» است و از باب نامگذارى مفعول به مصدر، «كتاب مقروء» قرآن نام گرفته است.
قرآن مجيد، از اين نام خود «قرآن»، حدود 58 مورد و بيشتر از ديگر نامهايش نام برده است.
علوم قرآن
علوم قرآن در لفظ، يك تركيب اضافى (مضاف و مضاف اليه) است. اضافه اين دو لفظ، به همه علوم و معارف مربوط به قرآن اشاره دارد و لفظ «علوم» آن، جمع است زيرا مراد از آن يك علم مرتبط با قرآن نيست بلكه مقصود همه علومى است كه در خدمت قرآن و يا مستند به آن است. بر اين اساس علومى چون تفسير، قراءات، رسم الخط، اعجاز، اسباب النزول، ناسخ و منسوخ، اعراب قرآن، غريب القرآن، علوم دينى و زبان عربى و ... را در بر دارد. به ديگر عبارت، اين مركب اضافى، هم شامل «علوم في القرآن» و هم «علوم للقرآن» است.
اما «علوم فى القرآن» كه- تقريبا به معناى وصفى (العلوم القرآنية) نزديك است- همان دانشهاى قرآنى است يا دانشهايى كه در آيات الهى وجود دارد و از قرآن به دست مى آيد. اين معنى نزد پيشينيان متداول بود و برخى قرآن را شامل همه علوم (علوم عيان و پنهان اعتقادى و عملى دينى و هم علوم دنيوى) مى دانستند.
اما در «علوم للقرآن» معناى اضافى از تركيب علوم القرآن- كه شامل همه علوم دينى و عربى بود- رخت بربسته و براى علمى مدون، علم و اسم خاص شده است كه از آن به اصطلاح علوم قرآن تعبير گرديده است.
موضوع علوم قرآن، بررسى قرآن مجيد از جنبه هاى مختلف و مرتبط ياد شده در تعريف است. فائده اين علم، به فرهنگ والا و فراگير قرآن مجيد و شناخت معارف ارزشمند آن و آمادگى دفاع خوب از حريم آن و آنگاه آسانى ورود به تفسير قرآن، باز مى گردد.
تفاوت علوم قرآنی با معارف قرآنی
علوم قرآنی اصطلاحی است درباره مسائلی مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن. فرق میان علوم قرآنی و معارف قرآنی آن است که علوم قرآنی بحثی بیرونی است و به درون و محتوای قرآن از جنبه تفسیری کاری ندارد. اما معارف قرآنی کاملا با مطالب درونی قرآن و محتوای آن سر و کار داشته و یک نوع تفسیر موضوعی به شمار می رود.[۳]
مباحث علوم قرآنی
مباحث اصلی که در علوم قرآنى مطرح می شوند عبارتند از:اسامی و صفات قرآن، تاریخ قرآن، اعجاز قرآن، ترجمه قرآن،تفسیر قرآن، تقسیمات قرآن، خصایص قرآن، دلالت الفاظ قرآن، فضایل قرآن، قرائت قرآن و تجوید.
تاریخ قرآن
در تاریخ قرآن به سه مبحث اصلی پرداخته می شود:نزول قرآن، جمع قرآن و اسباب نزول قرآن.
دلالت الفاظ قرآن
در بحث دلالت الفاظ نیز به موضوعات زیر پرداخته می شود:عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر و ناسخ و منسوخ.
اعجاز قرآن
در بحث اعجاز قرآن به وجوه اعجاز قرآن و بحث تحریف یا عدم تحریف در قرآن و... پرداخته می شود.
ترجمه قرآن
در بحث ترجمه قرآن به گونه های ترجمه قرآن مثل ترجمه تفسیری ، عرفی و لفظی قرآن اشاره می شود.
فضایل قرآن
همچنین در بخش فضایل قرآن به فضایل سور و آیات و فضایل عمومی قرآن مثل فضیلت حفظ، خواندن، استماع، تدبر و نگاه به قرآن پرداخته می شود.
شناخت دقيق غالب اين بحثها در شناخت محتواى قرآن دخيل بوده و مىتواند ما را در تفسير صحيح از قرآن يارى دهد. به عنوان مثال شناخت آيات مكى از مدنى که در تقسیمات قرآن مطرح می شود مىتواند ما را در شناخت موقعيت زمانى و مكانى نزول آيات كه در برخى موارد همچون قرينههاى حاليه در تفهيم مراد آيات عمل مىكنند، يارى دهد.
بایستگی علوم قرآن [۴]
بایستگی علوم قرآن برای ورود به حوزه تفسیر از منظرهای مختلف قابل اثبات است:
بایستگی علوم قرآن از منظر ماهیت قرآن
نزول آیه ها به شیوه وحیانی از سوی خدای عزیز حکیم«تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»[۵] در مدت زمانی بیست و سه سال در شرایط و موقعیت های متفاوت اجتماعی و فرهنگی مسلمانان انجام پذیرفت. این کتاب در متن خود آیه های خویش را با صراحت به محکمات و متشابهات تقسیم می نماید:«هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ»[۶] این آیه از اصل بودن آیات محکمات نسبت به متشابهات، برخورداری آیه ها از تأویل و علم به تأویل سخن می گوید. قرآن با نزول به زبان فصیح و عربی«عَلَی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ»،«بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ»[۷] بهره گیری از تمثیل را اصلی فراگیر در اسلوب بیانی خود برمی شمارد:«وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ»[۸] اینگونه کتاب ، شناختنی است و شناخت آن به آگاهی ها و دانستنی های پیشینی وابسته است، بدون علم به تاریخ نزول آیه ها، شناخت جامع حوادث پیرامونی نزول آیه ها، معنا و مدلول کامل و جامع اجزاء این کتاب، ناشناخته می ماند. در حوزه شناخت حقیقت آیات، تأویل و مسأله های پیرامونی آن با اشاره قرآن به وجود تأویل، گونا گونی تأویل و پیروی از آن نیز به اشارت او برهانی شده است. شناخت تأویل، حقیقت تأویل، محدوده و مرزهای تأویل، و در نهایت پیروی مطلوب از تأویل بدون تردید نیاز به دانایی پیشینی دارد. ورود به عرصه فهم قرآن بدون شناخت قبلی این گونه مسائل نه تنها فهم درست آیه ها را با دشواری روبرو می نماید، بلکه در برخی موارد مانع فهم درست و جامع می شود.
بایستگی علوم قرآن از منظر تاریخی
سیر تاریخی تفسیر قرآن با دانش های پیشینی همراه بوده است، تفسیر قرآن از آغاز نزول متناسب با ماهیت آیه ها، مفاد و معنای جامع و کامل بوده است؛ زیرا در دوران پیامبر(ص) نزول آرام آیه، آیه با تفسیر نبوی همراه بود، پیامبر صلی الله علیه و آله تفسیر کامل آیه ها را بر اساس رسالت الهی به عهده داشت: «وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»[۹] تفسیر نبوی، تبیین آیه ها در فضای نزول و تشریح «مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»(آنچه نازل شده) بوده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: احکام نماز بر پیامبر نازل شد و قبل از تفکیک نمازهای سه رکعتی و چهاررکعتی، پیامبر موارد نازل شده را برای مسلمانان تفسیر می نمود.[۱۰] این کلام، پیوستگی جریان تفسیر نبوی را به نزول آیه، آیه به روشنی اعلام می دارد. بعد از دوران نبوی، تفسیر قرآن از سوی صحابه ادامه یافت. تفسیر صحابه، شامل بیان مراد از عنوان ها، اصطلاحات و مفردات قرآن گردید. طبقه اول از مفسّران را غیر از امام علی علیه السلام گروهی از صحابه همانند: ابن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن ابی و... تشکیل می دهند. تفسیر در این دوران به حوزه ادبی آیات، موارد شأن نزول، بخش کمی از استدلال به آیه قرآن در برابر آیه دیگر محدود می شد. بخش اندکی از تفسیر صحابه نیز تفسیر نقلی است که در عرصه سرگذشت های انبیا و اقوام پیشین و معارف قرآن و مسائل کلامی همانند: مبدأ و معاد ارائه شده است. با توجه به حضور صحابه در فضا و محیط نزول آیه ها، مسأله های پرشماری از مباحث علوم قرآن به علم حضوری برای آنان روشن بوده است.
تابعان بعد از صحابه طبقه گسترده ای در طبقات مفسران به شمار می روند، تابعان از مفسران همانند: مجاهد، ابی قتاده، ابی لیلی، الشیعی و السدی در واقع تداوم بخش جریان علمی تفسیر دوران صحابه هستند، تفسیر نقلی نیز در دوران تابعان گسترش یافت به نحوی که در جریان نقل روایات تفسیری در تفسیر تابعی برخی اسرائیلیات نیز در حوزه تفسیر وارد گردید.آگاهی تابعان در زمینه مسایل علوم قرآن اگر چه همانند صحابه، به علم حضوری نبوده است؛ اما نزدیکی آنان به دوران نزول و مصاحبت علمی با صحابه، آنان را با موضوعات و مسأله های اصلی علوم قرآن آشنا نموده و تفسیر تابعین را بر اصول و ضوابط پیشینی فهم قرآن قرار می دهد.
بایستگی علوم قرآن در دوران معاصر
فهم قرآن در دوران صدر اسلام متناسب با فرهنگ عمومی آن دوران بوده است. فهم عرفی از مفاد و معنای آیه ها چنان با بساطت همراه بود که تلقّی اولیه خود را بدون تردید بر قرآن تطبیق نمود. و به آن ترتیب اثر داده اند. در روایات آمده است بعد از نزول آیه: «کُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ»[۱۱] عدی بن حاتم، به پیامبر گفت: من دو نخ سفید و سیاه کنار هم می گذارم تا با روشن شدن سفیدی از سیاهی، زمان صبح مشخص شود و به آنها نگاه می کنم؛ اما مشخص نمی شود، پیامبرصلی الله علیه و آله تبسّم کرد و فرمود: پسر حاتم! مراد آیه، آشکار شدن سفیدی صبح از سیاهی شب است که آغاز وقت روزه است.[۱۲]
با پایان گرفتن دوران نزول، دوران نوینی آغاز شد. دوران نوین از مشخصه های بیرونی و درونی متنوعی برخوردار است. از یکسو، پیامبر صلی الله علیه و آله مخاطب اول و دریافت کننده مستقیم وحی از دسترس دور است و نسخه نوشته های قرآن بر اساس قرائت های مختلف قاریان نامدار، شناخت و فهم آیه ها را نیازمند قوانین و ضوابط خاص نموده است، از سوی دیگر گسترش حوزه جغرافیای اسلام و پیروزی های مسلمانان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله موجب معاشرت و همزیستی مسلمانان با غیر مسلمانان شد. ارتباط و تعامل علمی مسلمانان با آنها، ورود اندیشه ها و مباحث کلامی ادیان و مذاهب غیر اسلامی، تغییرات فکری و علمی به همراه داشت و موجب آشکار شدن مسائل و موضوعات نوینی در ذهن و اندیشه مسلمانان گردید. با تغییر شرایط، فهم قرآن در میان مسلمانان وضعیت جدیدی پیدا نمود.
تفسیر آیه ها خود آموزه متن وحی است، ارجاع متشابهات به محکمات، علم به تأویل و قلمرو تأویل مسأله هایی است که روشن شدن آنها قبل از ورود به عرصه تفسیر آیات کتاب مجید هدایت گر تفسیر درست می گردد. تمامی این مسأله ها، سلسله حلقه های پیوسته علوم قرآن است که راهیابی به تفسیر جامع و فراگیر را فراهم می نماید.
پيشگامان تدوين علوم قرآنى
- یحيى بن يعمر (م 89) كتابى در قرائت نگاشته است.
- حسن بصرى (م 110) نويسنده نزول القرآن و عدد آیات القرآن.
- عبدالله بن عامر يحصبى (م 118) نويسنده كتب اختلاف مصاحف الشام والحجاز والعراق والمقطوع والموصول.
- عطاء بن ابى مسلم ميسرة الخراسانى (م 135) اولين نويسنده در ناسخ و منسوخ.
- محمد بن سائب كلبى (م 146) آغازگر تدوين احكام القرآن.
- ابان بن تغلب (م 141) نخستين مؤلف در علم قرائت، معانى قرآن و غريب القرآن.
- خليل بن احمد فراهيدى (م 170) مبتكر و مؤلف در نقط و رسم.
- على بن عبدالله سعدى در تأليف اسباب النزول و محمد بن جنيد (م 281) در امثال القرآن گوى سبقت را از ديگران ربودهاند.
- محمد بن يزيد واسطى (م 306 يا 309) پيشقدم در تدوين كتابى با عنوان اعجاز قرآن بوده كه امروزه از ميان رفته است.
برخى از قرآن شناسان، على بن مدينى و ابوعبيد قاسم بن سلام را كه هر دو از دانشمندان قرن سوماند، به ترتيب پيشگام در تدوين اسباب النزول و ناسخ و منسوخ دانستهاند. نخستین کسانی که به تدوین این رشته علمی پرداختند، عبارتند از:
- یحیی بن یعمر (متوفی 89 هجری)؛
- حسن بصری (متوفی 110 هجری)؛
- ابان بن تغلب (141 هجری)؛
- محمد بن سائب کلبی (متوفی 146 هجری) و تعدادی از دانشمندان دیگر که به تدریج بر تعداد موضوعات علوم قرآنی و نویسندگان آن افزوده گردید.[۱۳]
از میان آثار موجود مهم ترین کتابها در زمینه علوم قرآنی اساسا دو کتاب البرهان و الاتقان می باشند.
البرهان فی علوم القرآن، تألیف امام بدر الدین محمد بن بهادر زرکشی (متوفی 794هجری) است. ایشان از برجسته ترین علما و دانشمندان قرن هشتم می باشد.کتاب وی البرهان زبده ترین کتاب در مباحث علوم قرآنی است. این کتاب شمول و گستردگی را با ایجاز و ایفاء در عبارت به هم آمیخته است. نامبرده مباحث قرآنی را تا 47 نوع پیش برده و درباره هریک آنچه لازم بوده است گرد آورده است.
الاتقان فی علوم القرآن، تألیف جلال الدین عبدالرحمانسیوطی (متوفی 911 هجری) است. او در تمامی علوم حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی ید طولایی دارد و تألیفات گرانبهایی از خود باقی گذارده است.[۱۴]
پس از الاتقان چندان با اثر قابل توجهى روبه رو نمى شويم، بلكه بيشتر نگارشهاى علوم قرآن تنها در زمينه هايى خاص صورت گرفت. با اين حال در قرن اخير دانشمندان فراوانى در زمينه هاى مختلف علوم قرآنى تأليفات ارزشمندى را عرضه نموده اند كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
مناهل العرفان فى علوم القرآن تأليف محمد عبد العظيم زرقانى؛
مباحث فى علوم القرآن تأليف دكتر صبحى صالح؛
تاريخ القرآن تأليف ابو عبد اللّه زنجانى؛
تاريخ قرآن تأليف دكتر محمود راميار؛
پژوهشى در تاريخ قرآن كريم تأليف دكتر سيد محمد باقر حجتى؛
البيان فى تفسير القرآن تأليف مرحوم آية اللّه خويى؛
التمهيد فى علوم القرآن تأليف مرحوم آيت اللّه محمد هادى معرفت؛
حقايق هامّة حول القرآن الكريم تأليف سيد جعفر مرتضى عاملى؛[۱۵]
سير تاريخى نگارشها در سدههاى مختلف
- قرن اول: يحيى بن يعمر (م 89) به او كتابى در قرائت را نسبت دادهاند.
- قرن دوم: حسن بصرى (م 110)، عبدالله بن عامر يحصبى (م 118)، عطاء بن ابىمسلم ميسرة الخراسانى (م 135)، ابان بن تغلب (م 141)، محمد بن سائب كلبى (م 146)، حسين بن واقدى مروزى (م 151)، خليل بن احمد (م 170).
- قرن سوم: يحيى بن زياد معروف به فراء (م 207) مؤلف معانى القرآن و كتب ديگر، محمد بن جنيد (م 281) صاحب امثال القرآن، محمد بن مسعود عياشى داراى تأليفات بسيار و از جمله تفسيرى معروف به نام خودش، قاسم بن سلام (م 224) مؤلف الناسخ والمنسوخ، القرائات و فضائل القرآن.
- قرن چهارم: محمد بن يزيد واسطى (م 306 يا 309) مؤلف اعجاز قرآن، ابوعلى كوفى (م 346) صاحب فضائل القرآن، ابن جرير طبرى (م 310) صاحب تفسير معروف، ابوبكر بن قاسم انبارى (م 328) نويسنده عجائب علوم القرآن، سيد شريف رضى (م 406) نويسنده تلخيص البيان فى مجازات القرآن.
ابن نديم در كتاب الفهرست خويش نام بسيارى از دانشمندان و كتب آنان را كه تا زمان او، يعنى قرن چهارم در زمينههاى قرآنى وجود داشته است، ذكر نموده كه خود گوياى كثرت تأليفات در زمينههاى مختلف است و ما تنها به ذكر ارقام و اعداد آن اكتفا مىكنيم:
- تفسير، حدود 45 كتاب.
- معانى القرآن، بيش از 20 كتاب.
- لغات القرآن، 6 كتاب.
- قرائات، بيش از 20 كتاب.
- النقط والشكل للقرآن، 6 كتاب.
- متشابه القرآن، 10 كتاب.
- ناسخ القرآن و منسوخه، 18 كتاب.
از قرن پنجم به بعد مباحث قرآنى به صورت گستردهتر مورد عنايت دانشمندان قرار گرفت و تأليفات قرآنى رو به افزايش نهاد. گفتنى است كه اصطلاح علوم قرآنى آن گونه كه فعلا رايج است با آنچه كه در چند سدههاى نخستين مصطلح بود، متفاوت است.
علوم قرآنى، در گذشته بر مباحث تفسيرى قرآن نيز اطلاق مىشد، در واقع علم تفسیر، علمى از علوم قرآنى بوده است همانند علم اعجاز قرآن، علم تاريخ قرآن، علم ناسخ و منسوخ و... به تدريج كثرت و تنوع مباحث سبب گرديد، ميان مباحث علوم قرآنى و علم تفسير نوعى مرزبندى به وجود آيد.
زرقانى مىگويد: معروف ميان نويسندگان فن علوم قرآنى اين است كه اولين زمان ظهور اين اصطلاح، قرن هفتم است ولى در دارالكتب المصرية به كتابى از على بن ابراهيم بن سعيد مشهور به حوفى (م 430) برخوردم به نام البرهان فى علوم القرآن در سى مجلد كه پانزده مجلد آن فعلاً موجود است. بنابراين ما مىتوانيم تاريخ اين فن را آغاز قرن پنجم بدانيم.
وى پس از بحثى در تاريخچه علوم قرآنى چنين نتيجهگيرى مىكند كه علوم قرآنى به صورت يك فن از اواخر قرن چهارم بدست ابراهيم بن سعيد حوفى اعلام وجود نموده و در قرن ششم و هفتم هجرى در دامان ابن جوزى (م597) و سخاوى (م 641) و ابوشامه (م 665) پرورش يافت.[۱۳]
رابطه علوم قرآنی با سایر دانش های اسلامی[۱۶]
نگریستن به مجموعه مباحثی که با عنوان علوم قـرآنی درکـتابها ونگاشته های گذشته وحال منعکس شده، نشان میدهد که این مباحث از هفت نوع از دانـشهای اسـلامی سـرچشمه می گیرد و به عبارت روشنتر آبشخور اصلی آنها این دست از دانشها است. اگر این مدعا درسـت بـاشد، مفهوم آن این است که نمی توان برای علوم قرآنی یا دستکم بخشی از مـباحث آن اصـالت ذاتـی قائل شد و شاید تردید و شبهه برخی در این باره تقویت می شود؛ مگر آن که بگوییم ایـن امـر بـه علوم قرآنی اختصاص ندارد.بسیاری دیگر از دانشهای اسلامی، بلکه سایر علوم غیراسلامی نیز دچار ایـن آفتند که خاستگاه و آبشخور بخش قابل توجهی ازمباحث وگزارههای آنها را میتوان در سایر علوم مرتبط جست. از اینجا است که پدیده تداخل علوم پیدا شده است. چنان که آخوند خراسانی(ره) در تعریف عـلم اصـول به تداخل علوم اذعان کرده، در مبحث قطع و تجّری اذعان میکند که متکفل بررسی این دانش علم کلام است. با این حال، اصولیان نیز درباره آن سخن گفته اند .
تاریخ وسیره
مباحثی هـمچون حـالات پیامبر(ص) قبل و پس از نزول قرآن، سیر تاریخی تدوین و شکل گیری قرآن، اهتمام پیامبر(ص) و صحابه به تدوین و کتابت قـرآن، کـاتبان وحافظان قرآن، برخورد خلفا -اعم از دوران خلافت ابوبکر تا زمان حضرت علی(ع) - خـلافت بنی امیه و بنی مروان ، تاریخ شکل گیری نخستین تفاسیر و تـرجمه های قـرآن، قـّرای قرآن، اهتمام مسلمانان و تلاشی که برای نـشر و تـرویج قرآن انجام یافته، تاریخ خوشنویسی و تذهیب قرآن و.... از جمله مباحث تاریخی است که بـا صـرف نظر از علوم قرآنی درکتابهای تـاریخ و سـیره به آن تـوجه شـده اسـت.
شاهد مدعا انعکاس همین مباحث در مـنابع تـاریخی همچون تاریخ طبری، سیره ابن اسحاق، سیرهابنهشام، مروج الذهب مسعودی، تـاریخ ابـن خلدون، الکامل ابن اثیر و... است. عـبارت دیگر آنچه از این دسـت مـباحث و گفتوگوها در منابع علوم قرآنی آمـده، عـموما به کتابهای تاریخی ارجاع و استناد داده شده است.
حدیث
خـاستگاه اولیـه علوم قرآنی حدیث بوده وآنـچه دربـاره قـرآن یا معارف وآمـوزه های آن از زبـان پیامبر(ص)، امامان(ع)، یا از صـحابه وتـابعان نقل شده، در قالب احادیث انعکاس یافته وبرای ما نقل شده است و بهرغم جدا شـدن واسـتقلال علوم قرآن از حدیث ، همچنان بهترین مـنبع و آبـشخور برای دسـتیابی بـه گـزاره های علوم قرآنی جوامع حـدیثی است؛ برای نمونه، ثقةالاسلام کلینی افزون برانعکاس روایات فراوانی در زمینه علوم قرآنی در بابهای پراکنده کـافی، کـتابی خاص باعنوان کتاب فضل القرآن را بـه ایـن امـر اخـتصاص داده است . نیز علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار فصلی مستوعب برای این مبحث گشوده است .
در سایر جوامع حـدیثی شـیعه و جـوامع متأخرهمچون الحیاة ، میزان الحکمه، آثار الصـادقین و.... نـیز ابـواب و فـصولی بـه گـردآوری روایات ناظر به قرآن اختصاص یافته است. بخاری در نخستین باب از کتاب الجامع الصحیح خود باعنوان کتاب بدءالوحی از ماجرای نزول وحی و بعثت پیامبر (ص) سخن به میان آورده و افزون بر اختصاص دادن ابوابی در این زمینه ، نظیر کتاب فضایل القرآن، کتاب الاعتصام بالکتاب والسنه با آوردن بابی مفصل با عنوان کتاب التفسیر سهم دانش های قرآنی را در کتاب خود ادا کرده است. این کار در صحیح مسلم و سنن ابی داوود و جامع ترمذی نیز دنبال شده است.
بهترین شاهد مدعای ما كتابهای تفسیر روایی یا تفسیر مأثور است كه با تكیه به روایات جوامع حدیثی و با جدا سازی روایات تفسیری فراهم آمده اند. تفسیر نورالثقلین و البرهان و صافی میان شیعه در آغاز ذكر هر روایت تفسیری منبع روایی خود را ذكر كردهاند؛ چنان كه همین امر درتفسیر الدر المنثور نیز مشهود است. باید توجه داشت كه بسیاری از روایات تفسیری، صریح یا به اشاره به مباحث علوم قرآن به ویژه منطق فهم وتفسیر قرآن ناظر است كه از جمله مباحث مهم این دانش بهشمار میرود. متأسفانه آنچه تاكنون در زمینه روایات ناظر به قرآن انجام یافته، به روایات تفسیری منحصر بوده وسایر روایات در زمینه علوم قرآنی همچون وحی، نزول، تاریخ قرآن، محكم و متشابه، ناسخ ومنسوخ و..... یكجا به صورت جامع و روشمند گرد آوری نشده اند؛ در حالیكه این كار برای گره گشایی از بسیاری از ابهامهای موجود ضرور به نظر می رسد.
ادبیات
ادبیات مورد نظر شامل علومی چـند اسـت کـه عبارتند از لغت و اشتقاق، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع؛ دانشهایی که بـه اذعـان بسیاری از صاحب نظران به برکت قرآن و برای شناخت و فهم عمیق تر این کتاب آسمانی شکل گرفته اند. قرآن در جـایگاه شـاهکار مـتن عربی از این عناصر بهره گرفته و این دانشها به منظور بازکاویدن آنها رخ نـمود ه اند. کـتابهایی هـمچون المفردات فی غریب القرآن راغب اصفهانی، مجمع البحرین طریحی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم حسن مـصطفوی از جـمله آثـار ماندگاری است که برای تبیین مفاهیم واژ ه های قرآن فراهم آمد ه اند. افزون بر این کـتابها حـتی منابع لغت عام همچون لسان العرب و تاج العروس مشحون از مباحث واژه شناسی آیات قرآن است و ابـنمنظور در مـقدمه لسـان العرب تصریح می کند که این کتاب را برای خدمت قرآن و تسهیل فهم و تفسیر آن فراهم ساخته اسـت.
صـرف و نحو قرآن نیز چنین داستانی دارد. براساس آنچه مشهور است، نخستین بار ابوالاسود دئلی و شـاگردان وی بـه راهـنمایی حضرت امیر(ع) دست به تنظیم قواعد و ضوابط علم صرف ونحو زدند. بعدها کتابهایی هـمچون الکـافیه رضی الدین استرآبادی و شرح الکافیه جامی، مغنی الادیب عن کتب الاعاریب از ابن هشام برای بازشناسی سـاختارهای صـرفی و نـحوی آیات تدوین شدهاند. کتاب مغنی در جایجای مباحث خود مشحون از استشهاد به آیات است. نیز چـنانکه مـشهور اسـت، عبدالقاهر جرجانی، سکّاکی و تفتازانی برای نشان دادن وجوه اعجاز بیانی قرآن سه دانـش مـعانی، بیان و بدیع را پدید آوردند. براین اساس، افزون بر استشهاد فراوان به آیات قرآن در جای جای مباحث این عـلوم، بـخشی از مباحث علوم قرآنی نیز به کندوکاو در این زمینه اختصاص یافته است.
کلام
کلام دانشی است که دفاع عقلانی از آموز ه های دینی را بـرعهده دارد؛ از ایـن جـهت در تعریف آن گفته اند: «علم به عقاید دینی از روی ادله یقینی اسـت.»
پیدا است که با این تعریف، کلام با نبوت عامه و خاصه و مـباحث مـربوط به آن سروکار دارد و تبیین چگونگی وحـی دربـاره پیامبران و چـندوچون وحـی بـر پیامبر اعظم(ص)، تبیین معجزه اثباتگر رسـالت پیـامبراسلام(ص) یعنی قرآن و وجوه اعجاز آن، تحدی قرآن و ناکامی معارضان آن در عرصه هماوردی و اثبات تـحریف ناپذیری آن از جـمله مباحث کلامی است که با عـلوم قرآن نیز اشتراک دارد؛ زیـرا تـبیین چگونگی وحی و وجوه اعجاز قـرآن از جـمله وظایف اصلی علوم قرآنی است. از سوی دیگر در یکی از مباحث گسترده و پرچالش علوم قـرآنی یـعنی محکم و متشابه نیز علم کـلام حـضوری پررنـگ دارد؛ زیرا در بررسی مـتشابهات و مـحکمات قرآن انواع نحله های کـلامی از قـبیل اشاعره، معتزله، امامیه، ماتریدیه، کرامیه و.... و چگونگی برخورد آنان با این دست از آیات بررسی میشود. مـباحث کـلامی جلد سوم کتاب التمهید فی علوم القرآن استاد مـعرفت بـهترین شاهد مدعا است.
تفسیر
تفسیر دانـش فـهم مـدالیل آیـات قـرآن و کارکرد این دانـش در عـرصه آیات است که درجایگاه ذی المقدمه و علت غایی علوم قرآنی نقش آفرینی میکند؛ یعنی مباحث و گزاره های علوم قرآنی را بـاید زمـینهساز مـقدمات فهم و تفسیرآیات قرآن نظیر نقش اصول بـرای فـقه و مـنطق بـرای فـلسفه دانـست.
از سوی دیگر، تفسیر به دو شیوه اساسیِ ترتیبی و موضوعی تقسیم می شود. در روش ترتیبی اعم از ترتیب کنونی مصاحف یا ترتیب نزول، مفسّر از آغاز قرآن تا پایان آن بر اساس چینش آیات و سـوره ها به تفسیر یکان یکان آیات میپردازد و بهطور مثال، تا تفسیر سوره حمد[= براساس چینش کنونی] را تمام نکند، به تفسیر سوره بقره نمیپردازد؛ چنان که بر اساس چینش نزول تا تفسیر سوره عـلق، پایـان نپذیرد، به تفسیر سوره قلم نمیپردازد ؛ اما در تفسیر موضوعی نگاه مفسر به موضوع خاصّ همچون توحید فاعلی معطوف شده و او به نـاگزیر تـمام آیات مرتبط به این موضوع را استخراج و پس از دسته بندی، کشف مدالیل و منظر نهایی قرآن را دنبال میکند.
با این توضیح، بخش قابل توجهی از مباحث عـلوم قـرآنی در تفسیر ترتیبی و تفسیر موضوعی انـعکاس یـافته است؛ بهطور مثال، مباحث مربوط به شناخت مکی و مدنی سوره ها و اختلافهای موجود در این زمینه، اختلاف قرائات درآیات گوناگون قرآن، دیدگاه ها در زمینه شمارآیات یک سـوره، مـفاهیم واژه های گوناگون یک آیـه، اسـباب النزول، مباحث صرفی، نحوی و بلاغی و.... از جمله مباحث علوم قرآنی است که در سرتاسر تفاسیر با فرازونشیب و شدت وضعف مشاهده میشود.
بهترین شاهد مدّعا تفسیر مجمع البیان امین الاسلام طبرسی است که با سـاماندهی مـنطقی و قابل تحسین به مباحث تفسیری پرداخته است. وی در آغاز هر سوره به بررسی اختلاف در مکی یا مدنی بودن سوره و شمارآیات آن می پردازد؛ آنگاه با یـادکرد عنوان «القرائة و الحجبة اختلاف قرائتها» ادّله آنها را بررسی می کند. در ذیل عنوان اللغـة بـه بـررسی واژه های دشوار یا معناساز پرداخته، در بخش الاعراب اختلافات و دیدگاهها در زمینه های صرفی و نحوی آیات را مورد مداقّه قرار مـی دهد. وجـوه و نظایر، اسباب النزول از جمله محورهای دیگر مورد اهتمام در این تفسیر است. این -البته نـه بـه صـورت منقّح و منضبط- در سایر تفاسیر نیز دنبال شده است؛ چنانکه گاه مفسران ذیل آیات مرتبط بـا مباحث علوم قرآن نظیر آیه 23و 24 سوره بقره که به تحدی و اعجاز قرآن نـاظر است، یـا آیـه هفتم سوره آل عمران که بیانگر تقسیم قرآن به محکم و متشابه است به تفصیل، مباحث علوم قرآنی را مورد بحث وبررسی نسبتا تفصیلی قرار داده اند.
حضور مباحث و گزاره های علوم قرآنی در تفاسیر مـوضوعی نیز چشمگیر است؛ بهطور مثال، قرآن از منظر قرآن، وجوه و عرصه های اعجاز، محکم و متشابه در قرآن، ناسخ ومنسوخ در قرآن، و... از جمله مباحثی است که بهسبب ناظر بودن به آیات قرآن و بهره داشتن از روش تفسیر مـوضوعی، در تـفاسیر موضوعی دنبال شده، با این حال از مباحث اصلی علوم قرآنی به شمار میروند.
اصول فقه
از جمله مباحث علوم قرآنی شناخت گونه های مضمونی آیات از قبیل عام وخاص، مطلق و مقیّد، مجمل ومبیّن و... اسـت کـه از جمله مسائل علم اصول بهشمار میرود. هر چند نگاه اصولیان به این اقسام فقط به آیات قرآن اختصاص نیافته و شامل روایات نیز میشود. همچنین مبحث حجیّت ظواهر قرآن کـه در پاسـخ به شبهات و دعاوی اخباریان در علم اصول فقه بحث و بررسی میشود درست یکی از مباحث علوم قرآنی است. نیز در مباحث حجّت از قرآن بهطور نخستین منبع مباحث علوم قرآنی واجتهاد یاد می شود. چنان كه در برخورد قرآن با دین شناخت سنت از امكان تخصیص یا نسخ قرآن با سنت گفتوگو می شود و در مبحث ظنون خاصه از این مسأله سخن به میان می آید كه آیا اخبار آحاد در حوزه تفسیر آیات حجت است یا نه؟ در مباحث الفاظ مباحثی همچون حقیقت و مجاز، حجیت قول لغوی،اصالةالظهور و ضرورت پایبندی به ظواهر تا زمانی كه قرینه برخلاف آن نباشد، در مباحث مقدماتی تفسیر باعنوان منطق فهم وتفسیر آیات كارآیی اساسی دارند؛ بنابراین، باید اذعان كرد كه همگی یا جزو مباحث علوم قرآنی است یا با زاویه ای خاص تردر علوم قرآنی از آنها گفتوگو می شود. مباحثی كه در كتابهای اصولی كهن همچون عدةالاصول شیخ طوسی؛الذریعه الی اصول الشریعه، سید مرتضی ؛ الموافقات، شاطبی؛ المنخول والمستصفی، غزّالی و المحصول رازی منعكس شده، به خوبی نشان دهنده تداخل بخشی از مباحث علم اصول با علوم قرآنی است.
فقه
بخشی از مباحث علوم قرآنی در فقه انعكاس یافته یا حتی می توان مدعی شد كه كاوش های فقهی به غنای این مباحث در علوم قرآنی افزوده است؛ بهطور مثال، مبحث قرائات سبعه از این منظر در فقه بحث و گفتوگو میشود كه آیا می توان حمد وسوره نماز را طبق این قرائتها خواند یا نماز با قرائت مشهور [= قرائت حفص از عاصم] مجزی است؟ اگر در علوم قرآنی درباره بسمله از این حیث كه جزو آیات سوره است یا فقط بهصورت فاصله كاربرد دارد، گفتوگو می شود، میان فقیهان عامه و خاصه درباره وجوب یا جواز گفتن بسمله پیش از خواندن سوره نماز بحث می شود؛ چنان كه یكی یا دو تا از دانستن سوره های الضحی و انشراح و فیل و قریش كه در فقه محل بحث و گفتوگو است، جمله مباحثی علوم قرآنی شمرده میشود. چگونگی برخورد با قرآن درجایگاه كتاب آسمانی مقدس از قبیل جواز یا عدم جواز واگذاری آن به كافر، آداب تلاوت قرآن، جواز یا عدم جواز ترجمه قرآن به زبانهای گوناگون، جواز یا عدم جواز تغییر رسم الخط عثمانی، جواز یا عدم جواز انتشار قرآن با تنظیم سوره ها بر اساس نزول یا تفسیر قرآن بر این اساس و... از جمله مباحثی است كه در فقه و علوم قرآنی به طور یكسان بحث وگفتوگو شده و می شود.
پانویس
- ↑ علوم قرآن، دانشنامه بر خط علوم اسلامی، بازیابی: 27 بهمن 1395
- ↑ ابراهیم اقبال؛فرهنگ نامه علوم قرآن،تهران: امیرکبیر،چاپ اول،1385، ص:19تا 25(با تلخیص)
- ↑ محمدهادی معرفت؛علوم قرآنی،قم، التمهید،چاپ چهارم، 1386، صفحه7
- ↑ سید محسن سادات فخر؛ پیشینه و بایستگی علوم قرآن: فصلنامه حسنا، شماره 3، زمستان 1388(20 تا 39)،صفحه 32 تا35(با تلخیص) در دسترس در پایگاه مجلات تخصی نوردر دسترس در پایگاه مجلات تخصی نور
- ↑ سوره زمر:1؛ سوره جاثیه: 2؛ سوره احقاف: 2
- ↑ سوره آل عمران: 7
- ↑ سوره شعراء: 194 و 195
- ↑ سوره اسراء: 89؛ سوره کهف: 54
- ↑ سوره نحل: 44
- ↑ کافی، کلینی، ج 1، ص 286.
- ↑ سوره بقره: 187
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج 2، ص 364
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته.
- ↑ محمدهادی معرفت؛علوم قرآنی،قم، التمهید،چاپ چهارم، 1386، صفحه13-14
- ↑ محمدباقر ملکیان؛ علوم قرآن در تفسير الميزان و آثار علامه طباطبايى قدس سره،تهران:اسوه،چاپ اول،1388، صفحه 15
- ↑ علی نصیری، فلسفه علوم قرآنی، قبسات، شماره 39و40، بهار و تابستان1385، 221 تا 248، صفحه 229 تا 235 در دسترس درپایگاه مجلات تخصصی نور
منابع
فرهنگ نامه علوم قرآن،ابراهیم اقبال
علوم قرآنی، آیت الله محمدهادی معرفت
علوم قرآن در تفسير الميزان و آثار علامه طباطبايى قدس سره، محمدباقر ملکیان
درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته
علوم قرآن، دانشنامه بر خط علوم اسلامی
پیشینه و بایستگی علوم قرآن، سید محسن سادات فخر، فصلنامه حسنا، شماره 3 در دسترس در پایگاه مجلات تخصی نور
فلسفه علوم قرآنی، علی نصیری، فصلنامه قبسات، شماره 39و40.در دسترس در پایگاه مجلات تخصی نور