حدیث منزلت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
«حدیث منزلت»، از احادیث مشهور نبوى و مورد قبولِ عالمان [[شیعه]] و [[سنی]] می باشد. این [[حدیث]] به معرفى جایگاه و منزلت [[امام على]] علیه‌السلام، نسبت وى با نبى مكرم [[اسلام]] و برترى موقعیت آن حضرت بر دیگر [[صحابه]] پرداخته و از نظر عالمان شیعى از احادیث [[متواتر]] و از جمله دلایل شایستگی امام على علیه‌السلام براى جانشینى پیامبر اكرم به‌شمار آمده است.
+
'''«حدیث منزلت»'''، از احادیث مشهور نبوى و مورد قبولِ عالمان [[شیعه]] و [[سنی]] می باشد. این [[حدیث]] به معرفى جایگاه و منزلت [[امام على]] (علیه‌السلام) نسبت به [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) و برترى موقعیت آن حضرت بر دیگر [[صحابه]] پرداخته و از جمله دلایل شایستگی ایشان براى [[خلافت]] و جانشینى رسول خدا به‌شمار می آید.
  
==«حدیث منزلت» در کتب [[اهل سنت]]==
+
==متن و سبب‌صدور حدیث==
 
   
 
   
از مشهورترین نقل هاى این حدیث آن است كه [[پیامبر|پیامبر اكرم]] خطاب به حضرت على علیه‌السلام فرمودند: «أنتَ مِنّى بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسى، اِلّاأنـّه لانَبىَّ بَعدى». <ref> رجوع کنید به بخارى، 1407، ج 7، جزء4، قسم ص 301؛ ابونعیم اصفهانى،ج ص 375، ج ص 195ـ197؛ ج ص 307؛ بیهقى، ج 13، ص 275ـ276؛ خطیب بغدادى، ج ص 465، 642، ج ص 332، ج10، ص 499؛ هیثمى، ج9، ص109؛ متقى، ج 11، ص 599، ج 13، ص 151، 192. </ref>
+
از مشهورترین نقل هاى «حدیث منزلت» آن است که [[پیامبر|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله خطاب به [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه‌السلام فرمودند: «أنتَ مِنّى بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسى، اِلّا أنّه لا نَبىَّ بَعدى».<ref> رجوع کنید به بخارى، ۱۴۰۷، ج ۷، جزء۴، قسم ۱، ص ۳۰۱؛ ابونعیم اصفهانى،ج ۴، ص ۳۷۵، ج ۷، ص ۱۹۵ـ۱۹۷؛ ج ۸، ص ۳۰۷؛ بیهقى، ج ۱۳، ص ۲۷۵ـ۲۷۶؛ خطیب بغدادى، ج ۴، ص ۴۶۵، ۶۴۲، ج ۵، ص ۳۳۲، ج۱۰، ص ۴۹۹؛ هیثمى، ج۹، ص۱۰۹؛ متقى، ج ۱۱، ص ۵۹۹، ج ۱۳، ص ۱۵۱، ۱۹۲. </ref> منزلت تو نسبت به من، مانند منزلت هارون به موسی است، جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.
  
این حدیث با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمانها و مكانهاى گوناگون از پیامبر اكرم نقل شده است، از جمله روز پیمان اول برادرى (قبل از هجرت به [[مدینه]])، روز پیمان دوم برادرى (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل امّ سلمه، و از همه مشهورتر در «[[غزوه]] [[تبوك]]». محدثین اهل سنت از جمله [[بخاری]] و [[مسلم]] نیز از نقل این حدیث شریف در کتب روایی خود غافل نبوده اند. <ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 1، ص 277، ج 3، ص 417، ج 7، ص 513، 591؛ بخارى، 1401، ج 5، ص 129؛ مسلم‌بن حجاج، ج 2، ص 1870ـ 1871؛ ترمذى، ج 5، ص 638، 640ـ641؛ نسائى، ص 50 ـ61؛ حاكم‌نیشابورى، ج3، ص133ـ134؛ احمدبن‌عبداللّه طبرى، ج3، ص117ـ119؛ ابن‌كثیر، ج5، ص7ـ8؛ هیثمى، ج9، ص 110؛ عینى، ج16، ص301؛ سیوطى، 1370ش، ص 168؛ همو، 1421، ج 3، ص 236، 291؛ متقى، ج 13، ص 163، 171ـ172؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، ج 2، دفتر1، ص 29ـ59؛ شرف‌الدین، ص130؛ حسینى میلانى، ج 18، ص 363ـ411.</ref>
+
این حدیث با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمانها و مکانهاى گوناگون از پیامبر اکرم نقل شده است، از جمله روز [[پیمان برادری میان مسلمانان|پیمان برادرى]] اول (قبل از هجرت به [[مدینه]])، روز پیمان دوم برادرى (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل [[ام سلمه|امّ سلمه]]، و از همه مشهورتر در «[[غزوه]] [[تبوک]]».  
  
[[حاكم نیشابورى]] این حدیث را [[صحیح‌]] الاِسناد دانسته و از ابن‌عباس نقل كرده كه پیامبر اكرم در غزوه تبوك این حدیث را فرموده است.  
+
[[حاکم نیشابوری|حاکم نیشابورى]] ضمن صحیح‌ الاِسناد دانستن این حدیث، از [[ابن عباس|ابن‌عباس]] نقل کرده که پیامبر اکرم در غزوه تبوک این حدیث را فرموده است. ابن‌عباس همچنین نقل کرده است که رسول اکرم در ادامه، به [[امام علی علیه السلام|على]] علیه السلام فرمود: «شایسته نیست من بروم جز آنکه تو جانشین من باشى» و نیز فرمود: «پس از من تو ولىّ هر زن و مرد مؤمن خواهى بود».<ref>رجوع کنید به ابن‌ حنبل، ج۱، ص۵۴۵؛ حاکم‌ نیشابورى، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن‌ کثیر، ج ۷، ص ۳۵۱؛ براى نقلهاى دیگر قسمت دوم عبارت پیامبر رجوع کنید به نسائى، ص۶۴؛ محمدبن جریر طبرى، ج۳، ص ۱۲۹؛ ابن‌حجر هیتمى، ص ۱۲۴؛ قزوینى، ص ۸۲ـ۸۷. </ref>
  
ابن‌عباس همچنین نقل كرده است كه رسول اكرم در ادامه، به على علیه السلام فرمود: «شایسته نیست من بروم جز آنكه تو جانشین من باشى» و نیز فرمود: «پس از من تو ولىّ هر زن و مرد مؤمن خواهى بود».<ref>رجوع کنید به [[ابن‌ حنبل]]، ج1، ص545؛ حاكم‌ نیشابورى، ج3، ص134؛ ابن‌ كثیر، ج 7، ص 351؛ براى نقلهاى دیگر قسمت دوم عبارت پیامبر رجوع کنید به نسائى، ص64؛ محمدبن جریر طبرى، ج3، ص 129؛ ابن‌حجر هیتمى، ص 124؛ قزوینى، ص 82ـ87. </ref>  
+
[[زید بن ارقم]] نیز از جمله [[صحابی|اصحابى]] است که این حدیث را نقل کرده و در گزارش خود این مطلب را نیز افزوده است که وقتى رسول‌ خدا، حضرت‌ علی‌ را به‌ جاى خود در مدینه گماشت، گروهى تصور کردند که پیامبر از على ناراحت است. وقتى این سخن به گوش حضرت على رسید، آن را نزد پیامبر باز گفت و رسول خدا در پاسخ، حدیث‌ منزلت را بیان فرمود.<ref>رجوع کنید به هیثمى، ج۹، ص۱۱۱. </ref>  
  
[[زید بن ارقم]] نیز از جمله اصحابى است كه این حدیث را نقل كرده و در گزارش خود این مطلب را نیز افزوده است كه وقتى رسول‌ خدا، حضرت‌ علی‌ را به‌ جاى خود در مدینه گماشت، گروهى تصور كردند كه پیامبر از على ناراحت است. وقتى این سخن به گوش حضرت على رسید، آن را نزد پیامبر باز گفت و رسول خدا در پاسخ، حدیث‌ منزلت را بیان فرمود.<ref>رجوع کنید به هیثمى، ج9، ص111. </ref>
+
نقل های‌ مختلف حدیث منزلت، همگى این مضمون‌ مشترک را دارند که جایگاه و منزلت امام على علیه‌السلام نسبت به پیامبر، همانند جایگاه [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] نسبت‌ به [[حضرت موسى]] علیه السلام است. اختلافات اندکى هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبتهاى مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
  
نقل های‌ مختلف حدیث منزلت، همگى این مضمون‌ مشترك را دارند كه جایگاه و منزلت امام على علیه‌السلام نسبت به پیامبر، همانند جایگاه [[هارون]] نسبت‌ به [[حضرت موسى]] علیه السلام است. اختلافات اندكى هم كه در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تكرار آن در مناسبتهاى مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
+
== اعتبار حدیث منزلت ==
 +
حدیث منزلت در منابع تاریخی و روایی و کلامی گزارش شده است، حتی برخی دانشمندان [[شیعه]]، کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین هندی|میرحامد حسین هندی]] (متوفی ۱۳۰۶ ق) یک جلد از مجموعه [[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات‌الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است.
  
==دلالت «حدیث منزلت»==
+
در برخی منابع، طرق این حدیث به ‌تفصیل ذکر شده است. [[حاکم حسکانی]] (محدّث مشهور [[اهل سنت|سنی]]، متوفی قرن پنجم) از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار [[سند حدیث|سند]] روایت کرده است. [[حاکم نیشابوری]] طریق حدیث را صحیح دانسته و حافظ ذهبی نیز در تلخیص المستدرک بر صحت آن تأکید کرده است. حتی مخالفان و معاندان [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه‌السلام نیز نتوانسته‌اند این حدیث را رد کنند و ناگزیر به پذیرش آن شده و گاه، ناخواسته، آن را نقل کرده‌اند.
  
این حدیث، علاوه بر فضیلت امام‌ على، بر [[خلافت]] و [[عصمت]] ایشان نیز دلالت دارد، زیرا پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله، به‌جز نبوت، همه فضائل و ویژگیها و مناصب هارون را براى حضرت على ثابت كرده است.  
+
محدثین [[اهل سنت]] از جمله [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] نیز از نقل این حدیث شریف در کتب روایی خود (صحیحین) غافل نبوده اند.<ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج ۱، ص ۲۷۷، ج ۳، ص ۴۱۷، ج ۷، ص ۵۱۳، ۵۹۱؛ بخارى، ۱۴۰۱، ج ۵، ص ۱۲۹؛ مسلم‌بن حجاج، ج ۲، ص ۱۸۷۰ـ ۱۸۷۱؛ ترمذى، ج ۵، ص ۶۳۸، ۶۴۰ـ۶۴۱؛ نسائى، ص ۵۰ ـ۶۱؛ حاکم‌نیشابورى، ج۳، ص۱۳۳ـ۱۳۴؛ احمدبن‌عبداللّه طبرى، ج۳، ص۱۱۷ـ۱۱۹؛ ابن‌کثیر، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمى، ج۹، ص ۱۱۰؛ عینى، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطى، ۱۳۷۰ش، ص ۱۶۸؛ همو، ۱۴۲۱، ج ۳، ص ۲۳۶، ۲۹۱؛ متقى، ج ۱۳، ص ۱۶۳، ۱۷۱ـ۱۷۲؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، ج ۲، دفتر۱، ص ۲۹ـ۵۹؛ شرف‌الدین، ص۱۳۰؛ حسینى میلانى، ج ۱۸، ص ۳۶۳ـ۴۱۱.</ref> [[ابن ابی الحدید|ابن ‌ابی‌الحدید]] معتزلی این حدیث را مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی، و [[ابن عبد البر|ابن عبدالبرّ]] آن را از درست‌‌ترین و استوارترین روایات دانسته است. افرادی چون [[ابن تیمیه]]، عبدالحق دهلوی، گنجیِ شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.  
  
بنا بر آیات [[قرآن]]، حضرت موسى از خدا خواست تا برادرش «هارون» را وزیر او سازد و در امر رسالت شریكش گرداند تا یاری‌اش دهد. ([[سوره طه]]: 29ـ32) پس  خداوند با درخواست او موافقت كرد و هارون، در غیاب موسى، جانشین او شد. ([[سوره اعراف]]: 142)؛ بنابراین، تمام مناصب حضرت موسى براى برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسى زنده می‌ماند، جانشین وى می‌شد (هارون چهل سال پیش از حضرت موسى درگذشت).
+
بنابه نقل [[خطیب بغدادی]]، [[ولید بن عبدالملک]] اموی هم اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «هارون» را به «قارون» تبدیل کرده بوده است. [[مأمون|مأمون عباسی]] نیز به هنگام احتجاج با فقها، به این حدیث استناد کرده است. [[معاویه]] هم حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابی‌وقاص]] پرسید: «چرا علی را دشنام نمی‌دهی؟» سعد پاسخ گفت: «به‌سبب سه فضیلتی که رسول خدا برای علی ذکر کرده است»، آنگاه حدیث منزلت را نقل کرد و معاویه نیز از واداشتن سعد به دشنام‌گویی علی علیه‌السلام دست برداشت.  
  
==امتیازهای علی علیه السلام بر مبنای «حدیث منزلت»==
+
==دلالت حدیث منزلت==
  
هارون نزد موسى داراى مقامها و جایگاههاى فراوانی بوده است و از اینجا می‌توان به عظمت مقام امام على و سزاوارى او بر خلافت بعد از رسول‌اكرم پی‌برد.  
+
این حدیث، علاوه بر فضیلت [[امام علی علیه السلام|امام‌ على]] علیه‌السلام، بر [[خلافت]] و [[عصمت]] ایشان نیز دلالت دارد، زیرا [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی‌اللّه‌علیه‌وآله، به‌جز [[نبوت]]، همه فضائل و ویژگیها و مناصب [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] را براى حضرت على ثابت کرده است.  
با تكیه بر ماجراى هارون و موسى در قرآن کریم در می یابیم که:
 
  
* هارون وزیر و شریك موسى در كارش بود، پس على نیز در امر خلافت و ولایت، جز [[نبوت]]، شریك پیامبر بود.
+
بنا بر آیات [[قرآن]]، [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسى]] از خدا خواست تا برادرش «هارون» را وزیر او سازد و در امر رسالت شریکش گرداند تا یاری‌اش دهد. ([[سوره طه]]: ۲۹ـ۳۲) پس  خداوند با درخواست او موافقت کرد و هارون، در غیاب موسى، جانشین او شد. ([[سوره اعراف]]: ۱۴۲)؛ بنابراین، تمام مناصب حضرت موسى براى برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسى زنده می‌ماند، جانشین وى می‌شد (هارون چهل سال پیش از حضرت موسى درگذشت).
* هارون دومین شخصیت بعد از موسى در میان [[بنی‌اسرائیل]] بود، على علیه السلام هم در میان امت پیامبر چنین بود.
+
 
* هارون برادر موسى بود و امام على به دلیل حدیث متواتر «مؤاخات»، كه در كتب شیعه و سنّى نقل شده است، برادر رسول خدا بود.
+
هارون نزد موسى داراى مقامها و جایگاههاى فراوانی بوده است و از اینجا می‌توان به عظمت مقام امام على و سزاوارى او بر خلافت بعد از رسول‌اکرم پی‌برد.
* هارون برترین فرد قوم موسى نزد خدا و پیامبرش بود، على علیه السلام نیز چنین بود.
+
با تکیه بر ماجراى هارون و موسى در قرآن کریم در می یابیم که:
* هارون خلیفه موسى علیه السلام در غیبتش به‌طور مطلق بود، على نیز چنین بود، به‌ ویژه با تصریح پیامبر كه فرمود: «لاینبغى أن أذهب اِلّا و أنت خَلیفَتى».
+
 
* هارون عالم‌ترین فرد قوم موسى بود، على هم به تصریح پیامبر عالم‌ترین فرد بعد از پیامبر بود.
+
*هارون وزیر و شریک موسى در کارش بود، پس على نیز در امر خلافت و ولایت، جز [[نبوت]]، شریک پیامبر بود.
* اطاعت از هارون بر [[یوشع‌ بن نون]] (وصى موسى) و امت حضرت موسى واجب بود، اطاعت از على علیه السلام نیز با فرض وصایت [[ابوبكر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]] یا هر فرد دیگرى، بر آنها واجب بود.
+
*هارون دومین شخصیت بعد از موسى در میان [[بنی‌اسرائیل]] بود، على علیه السلام هم در میان امت پیامبر چنین بود.
* هارون محبوب‌ترین فرد نزد خدا و موسى بود، على نیز این‌گونه بود.
+
*هارون برادر موسى علیه السلام بود و امام على به دلیل حدیث [[خبر متواتر|متواتر]] «مؤاخات»، که در کتب [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّى]] نقل شده است، برادر رسول خدا بود.
* خدا پشت موسى را با برادرش هارون، نیرومند و محكم ساخت و پشت پیامبر اكرم را با على علیه السلام ...؛<ref>رجوع کنید به میرحامد حسین، ج 2، دفتر1، ص 86ـ129. </ref>
+
*هارون برترین و محبوب‌ترین فرد قوم حضرت موسى نزد خدا و پیامبرش بود، على علیه السلام نیز چنین بود.
 +
*هارون خلیفه موسى در غیبتش به‌طور مطلق بود، على نیز چنین بود، به‌ ویژه با تصریح پیامبر که فرمود: «لاینبغى أن أذهب اِلّا و أنت خَلیفَتى».
 +
*هارون عالم‌ترین فرد قوم موسى بود، على هم به تصریح پیامبر عالم‌ترین فرد بعد از پیامبر بود.
 +
*اطاعت از هارون بر [[یوشع‌ بن نون]] (وصى موسى) و امت حضرت موسى واجب بود، اطاعت از على علیه السلام نیز با فرض وصایت [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]] یا هر فرد دیگرى، بر آنها واجب بود.
 +
*خدا پشت موسى را با برادرش هارون، نیرومند و محکم ساخت و پشت پیامبر اکرم را با على علیه السلام ... .<ref>رجوع کنید به عبقات الانوار، میرحامد حسین، ج ۲، دفتر۱، ص ۸۶ـ۱۲۹. </ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حدیث منزلت" از على آقانورى.
 
  
 +
* [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل "حدیث منزلت" از على آقانورى.
 
{{حدیث}}
 
{{حدیث}}
 
[[رده:احادیث با عناوین خاص]]
 
[[رده:احادیث با عناوین خاص]]

نسخهٔ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۶

«حدیث منزلت»، از احادیث مشهور نبوى و مورد قبولِ عالمان شیعه و سنی می باشد. این حدیث به معرفى جایگاه و منزلت امام على (علیه‌السلام) نسبت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و برترى موقعیت آن حضرت بر دیگر صحابه پرداخته و از جمله دلایل شایستگی ایشان براى خلافت و جانشینى رسول خدا به‌شمار می آید.

متن و سبب‌صدور حدیث

از مشهورترین نقل هاى «حدیث منزلت» آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خطاب به حضرت على علیه‌السلام فرمودند: «أنتَ مِنّى بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسى، اِلّا أنّه لا نَبىَّ بَعدى».[۱] منزلت تو نسبت به من، مانند منزلت هارون به موسی است، جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.

این حدیث با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمانها و مکانهاى گوناگون از پیامبر اکرم نقل شده است، از جمله روز پیمان برادرى اول (قبل از هجرت به مدینه)، روز پیمان دوم برادرى (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل امّ سلمه، و از همه مشهورتر در «غزوه تبوک».

حاکم نیشابورى ضمن صحیح‌ الاِسناد دانستن این حدیث، از ابن‌عباس نقل کرده که پیامبر اکرم در غزوه تبوک این حدیث را فرموده است. ابن‌عباس همچنین نقل کرده است که رسول اکرم در ادامه، به على علیه السلام فرمود: «شایسته نیست من بروم جز آنکه تو جانشین من باشى» و نیز فرمود: «پس از من تو ولىّ هر زن و مرد مؤمن خواهى بود».[۲]

زید بن ارقم نیز از جمله اصحابى است که این حدیث را نقل کرده و در گزارش خود این مطلب را نیز افزوده است که وقتى رسول‌ خدا، حضرت‌ علی‌ را به‌ جاى خود در مدینه گماشت، گروهى تصور کردند که پیامبر از على ناراحت است. وقتى این سخن به گوش حضرت على رسید، آن را نزد پیامبر باز گفت و رسول خدا در پاسخ، حدیث‌ منزلت را بیان فرمود.[۳]

نقل های‌ مختلف حدیث منزلت، همگى این مضمون‌ مشترک را دارند که جایگاه و منزلت امام على علیه‌السلام نسبت به پیامبر، همانند جایگاه هارون نسبت‌ به حضرت موسى علیه السلام است. اختلافات اندکى هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبتهاى مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.

اعتبار حدیث منزلت

حدیث منزلت در منابع تاریخی و روایی و کلامی گزارش شده است، حتی برخی دانشمندان شیعه، کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله میرحامد حسین هندی (متوفی ۱۳۰۶ ق) یک جلد از مجموعه عبقات‌الانوار را به این حدیث اختصاص داده است.

در برخی منابع، طرق این حدیث به ‌تفصیل ذکر شده است. حاکم حسکانی (محدّث مشهور سنی، متوفی قرن پنجم) از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است. حاکم نیشابوری طریق حدیث را صحیح دانسته و حافظ ذهبی نیز در تلخیص المستدرک بر صحت آن تأکید کرده است. حتی مخالفان و معاندان امام علی علیه‌السلام نیز نتوانسته‌اند این حدیث را رد کنند و ناگزیر به پذیرش آن شده و گاه، ناخواسته، آن را نقل کرده‌اند.

محدثین اهل سنت از جمله بخاری و مسلم نیز از نقل این حدیث شریف در کتب روایی خود (صحیحین) غافل نبوده اند.[۴] ابن ‌ابی‌الحدید معتزلی این حدیث را مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی، و ابن عبدالبرّ آن را از درست‌‌ترین و استوارترین روایات دانسته است. افرادی چون ابن تیمیه، عبدالحق دهلوی، گنجیِ شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و سیوطی نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.

بنابه نقل خطیب بغدادی، ولید بن عبدالملک اموی هم اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «هارون» را به «قارون» تبدیل کرده بوده است. مأمون عباسی نیز به هنگام احتجاج با فقها، به این حدیث استناد کرده است. معاویه هم حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از سعد بن ابی‌وقاص پرسید: «چرا علی را دشنام نمی‌دهی؟» سعد پاسخ گفت: «به‌سبب سه فضیلتی که رسول خدا برای علی ذکر کرده است»، آنگاه حدیث منزلت را نقل کرد و معاویه نیز از واداشتن سعد به دشنام‌گویی علی علیه‌السلام دست برداشت.

دلالت حدیث منزلت

این حدیث، علاوه بر فضیلت امام‌ على علیه‌السلام، بر خلافت و عصمت ایشان نیز دلالت دارد، زیرا پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله، به‌جز نبوت، همه فضائل و ویژگیها و مناصب هارون را براى حضرت على ثابت کرده است.

بنا بر آیات قرآن، حضرت موسى از خدا خواست تا برادرش «هارون» را وزیر او سازد و در امر رسالت شریکش گرداند تا یاری‌اش دهد. (سوره طه: ۲۹ـ۳۲) پس خداوند با درخواست او موافقت کرد و هارون، در غیاب موسى، جانشین او شد. (سوره اعراف: ۱۴۲)؛ بنابراین، تمام مناصب حضرت موسى براى برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسى زنده می‌ماند، جانشین وى می‌شد (هارون چهل سال پیش از حضرت موسى درگذشت).

هارون نزد موسى داراى مقامها و جایگاههاى فراوانی بوده است و از اینجا می‌توان به عظمت مقام امام على و سزاوارى او بر خلافت بعد از رسول‌اکرم پی‌برد. با تکیه بر ماجراى هارون و موسى در قرآن کریم در می یابیم که:

  • هارون وزیر و شریک موسى در کارش بود، پس على نیز در امر خلافت و ولایت، جز نبوت، شریک پیامبر بود.
  • هارون دومین شخصیت بعد از موسى در میان بنی‌اسرائیل بود، على علیه السلام هم در میان امت پیامبر چنین بود.
  • هارون برادر موسى علیه السلام بود و امام على به دلیل حدیث متواتر «مؤاخات»، که در کتب شیعه و سنّى نقل شده است، برادر رسول خدا بود.
  • هارون برترین و محبوب‌ترین فرد قوم حضرت موسى نزد خدا و پیامبرش بود، على علیه السلام نیز چنین بود.
  • هارون خلیفه موسى در غیبتش به‌طور مطلق بود، على نیز چنین بود، به‌ ویژه با تصریح پیامبر که فرمود: «لاینبغى أن أذهب اِلّا و أنت خَلیفَتى».
  • هارون عالم‌ترین فرد قوم موسى بود، على هم به تصریح پیامبر عالم‌ترین فرد بعد از پیامبر بود.
  • اطاعت از هارون بر یوشع‌ بن نون (وصى موسى) و امت حضرت موسى واجب بود، اطاعت از على علیه السلام نیز با فرض وصایت ابوبکر، عمر، عثمان یا هر فرد دیگرى، بر آنها واجب بود.
  • خدا پشت موسى را با برادرش هارون، نیرومند و محکم ساخت و پشت پیامبر اکرم را با على علیه السلام ... .[۵]

پانویس

  1. رجوع کنید به بخارى، ۱۴۰۷، ج ۷، جزء۴، قسم ۱، ص ۳۰۱؛ ابونعیم اصفهانى،ج ۴، ص ۳۷۵، ج ۷، ص ۱۹۵ـ۱۹۷؛ ج ۸، ص ۳۰۷؛ بیهقى، ج ۱۳، ص ۲۷۵ـ۲۷۶؛ خطیب بغدادى، ج ۴، ص ۴۶۵، ۶۴۲، ج ۵، ص ۳۳۲، ج۱۰، ص ۴۹۹؛ هیثمى، ج۹، ص۱۰۹؛ متقى، ج ۱۱، ص ۵۹۹، ج ۱۳، ص ۱۵۱، ۱۹۲.
  2. رجوع کنید به ابن‌ حنبل، ج۱، ص۵۴۵؛ حاکم‌ نیشابورى، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن‌ کثیر، ج ۷، ص ۳۵۱؛ براى نقلهاى دیگر قسمت دوم عبارت پیامبر رجوع کنید به نسائى، ص۶۴؛ محمدبن جریر طبرى، ج۳، ص ۱۲۹؛ ابن‌حجر هیتمى، ص ۱۲۴؛ قزوینى، ص ۸۲ـ۸۷.
  3. رجوع کنید به هیثمى، ج۹، ص۱۱۱.
  4. رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج ۱، ص ۲۷۷، ج ۳، ص ۴۱۷، ج ۷، ص ۵۱۳، ۵۹۱؛ بخارى، ۱۴۰۱، ج ۵، ص ۱۲۹؛ مسلم‌بن حجاج، ج ۲، ص ۱۸۷۰ـ ۱۸۷۱؛ ترمذى، ج ۵، ص ۶۳۸، ۶۴۰ـ۶۴۱؛ نسائى، ص ۵۰ ـ۶۱؛ حاکم‌نیشابورى، ج۳، ص۱۳۳ـ۱۳۴؛ احمدبن‌عبداللّه طبرى، ج۳، ص۱۱۷ـ۱۱۹؛ ابن‌کثیر، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمى، ج۹، ص ۱۱۰؛ عینى، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطى، ۱۳۷۰ش، ص ۱۶۸؛ همو، ۱۴۲۱، ج ۳، ص ۲۳۶، ۲۹۱؛ متقى، ج ۱۳، ص ۱۶۳، ۱۷۱ـ۱۷۲؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، ج ۲، دفتر۱، ص ۲۹ـ۵۹؛ شرف‌الدین، ص۱۳۰؛ حسینى میلانى، ج ۱۸، ص ۳۶۳ـ۴۱۱.
  5. رجوع کنید به عبقات الانوار، میرحامد حسین، ج ۲، دفتر۱، ص ۸۶ـ۱۲۹.

منابع