اثر (علم الحدیث): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه جدید-نیازمند ویرایش)
 
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
پس از قرآن کریم یکی از منابع مهم دین مبین اسلام، سنت است که تبیین و تفسیر آیات قرآن را عهده‌دار است. تعابیر «[[حدیث]]»، «[[روایت]]»، «[[سنت]]»، «خبر» و «اثر» هرکدام نشانگر اقوال و آثار برجای مانده از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است.
+
{{خوب}}
 +
'''«اَثَر»''' و «اثاره» در لغت به معنای نشان، علامت و بازمانده از یک شیء است.<ref>المعجم الوسیط، ج ۱، ص ۵.</ref> این کلمه در آیات [[قرآن]] نیز به همین معنا آمده است؛ به عنوان مثال می‌فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ»}}.<ref>سوره یس، ۱۲.</ref> همچنین در کلام عرب گفته می شود: «ذهبتُ فی اثرِ فلانٍ، یعنی او را پیروی کردم، پای برجای پای او نهادم و رفتم». اثر الحدیث، یعنی اینکه کسی از کسانی گزارش کند و آثارشان را بازگوید. الماثره، مکرمت و بزرگی‌ها را گویند، چون نسل در نسل و عصرها و عصرها گزارش می‌شود.<ref>فراهیدی، العین، ج ۸، ص ۲۳۷. </ref>
  
==اثر==
+
اما به گفته دانشمندان [[علوم حدیث|علم‌الحدیث]]، مفهوم اصطلاحی «اثر» با مفهوم لغوی آن تفاوت چندانی ندارد؛ زیرا همان‌طور که اثر به معنای بقیه و بازمانده شیء است، در علم الحدیث نیز این کلمه بر بقایا و بازمانده اقوال و افعال منقول از [[پیامبر|پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله) و سلف صالح اطلاق می‌شود و از این جهت با معنای لغوی آن مغایرت ندارد.<ref>علم الحدیث و درایه الحدیث، ص ۱۲.</ref>
«اثر» و «اثاره» در لغت به معنای نشان، علامت و بازمانده از یک شیء است.[18] این کلمه در آیات [[قرآن]] نیز به همین معنا باز آمده است؛ به عنوان مثال قرآن می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» [19]
 
  
اما به گفته دانشمندان علم‌الحدیث، مفهوم اصطلاحی اثر با مفهوم لغوی آن تفاوت چندانی ندارد؛ زیرا همان‌طور که اثر به معنای بقیه و بازمانده شیء است، در [[علم الحدیث]] نیز این کلمه بر بقایای اقوال و افعال منقول از پیامبر(ص) و سلف صالح اطلاق می‌شود و از این جهت با معنای لغوی آن مغایرت ندارد.[20]
+
برخی از دانشمندان مانند [[شیخ بهایی]] کلمه اثر را با «[[حدیث]]» مترادف دانسته‌اند و برخی نیز این دو کلمه را مباین هم می‌دانند، به این معنا که: حدیث آن است که از پیامبر(ص) رسیده است اما اثر آن است که از [[صحابی]] و دیگران رسیده باشد. لکن [[شهید ثانی]] معتقد است که بین اثر و حدیث رابطه عموم و خصوص برقرار است، یعنی هر حدیث و روایتی قطعاً اثری از پیشینیان است، لکن هر اثر به دست آمده ضرورتا منقول از پیامبر(ص) و یا صحابه نیست و علی الظاهر این قول مقرون به صواب است.<ref>درایه، شهید ثانی، به نقل از: علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، ص ۲۲.</ref>
  
برخی از دانشمندان مانند [[شیخ بهایی]] کلمه اثر را با [[حدیث]] مترادف دانسته‌اند و برخی نیز این دو کلمه را مباین هم می‌دانند به این معنا که: حدیث آن است که از پیامبر(ص) رسیده است اما اثر آن است که از صحابی و دیگران رسیده باشد. لکن شهید ثانی معتقد است که بین اثر و حدیث رابطه عموم و خصوص برقرار است به این معنا که هر حدیث و روایتی قطعاً اثری از پیشینیان است لکن هر اثر به دست آمده ضرورتا منقول از پیامبر(ص) و یا صحابه نیست و علی الظاهر این قول مقرون به صواب است.[21]
+
آنچه از تتبع در نگاشته‌های عالمان بر می‌آید و عناوین کتاب‌ها در سده‌های آغازین [[تاریخ اسلام]] گواهی می‌دهد، این است که اثر با حدیث مترادف است. و عالمان همواره از «آثار» همان احادیث منقول از معصوم را مراد می‌کرده‌اند. در روایات و در لسان [[ائمه اطهار|ائمه]] (علیهم السلام) گاهی از احادیث [[رسول الله]] (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با عنوان «اثر» یادشده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۶۲.</ref> [[شیخ مفید]] غالباً «اثر» و «آثار» را به «حدیث» و «احادیث» اطلاق می‌کند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref> چنانکه [[علی بن محمد خزاز قمی|علی بن محمد خزاز رازی]]، نیز کتابش را درباره روایات امامت امامان (علیهم السلام) «[[کفایة الأثر (کتاب)|کفایة الاثر فی النّص علی الائمة الاثنی عشر]]» نامیده است. بر اساس آنچه تا بدین جا آوردیم، اکنون می‌توان گفت که گمانه‌های گوناگون در نگاشته‌های «[[مصطلح الحدیث]]» در تفاوت میان عناوین یادشده، در سده‌های واپسین ایجاد شده و در میان کتاب‌های پیشینیان از آنها سخنی نیست.
 
 
ناگفته نماند نوعی از [[تفسیر قرآن]] را [[تفسیر اثری]] یا تفسیر به مأثور گفته‌اند و آن تفسیر با کمک نقل و اثر است، اما در مورد ماده تفسیر اثری بین شیعه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد به این معنا که از نظر شیعه حدیث پیامبر و امامان معصوم(ع) در شمار مدارک تفسیر اثری می‌باشد، در حالی که اهل سنت آرای رسیده از سوی صحابه و در شرایطی بزرگان تابعین را نیز به عنوان مدارک تفسیر اثری قابل قبول دانسته‌اند.[22]
 
  
 +
ناگفته نماند که نوعی از [[تفسیر قرآن]] را [[تفسیر مأثور]] یا تفسیر روایی گفته‌اند و آن تفسیر با کمک نقل و اثر است، اما در مورد ماده تفسیر اثری بین [[شیعه]] و [[اهل سنت]] اختلاف نظر وجود دارد، به این معنا که از نظر شیعه تنها حدیث پیامبر و [[امامان معصوم]](ع) در شمار مدارک تفسیر اثری می‌باشد، در حالی که اهل سنت آرای رسیده از سوی صحابه و در شرایطی بزرگان [[تابعین]] را نیز به عنوان مدارک تفسیر اثری قابل قبول دانسته‌اند.<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبدالعظیم زرقانی، ج ۱، ص ۴۸۱.</ref>
  
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/exemplum_anecdote_religious/ghodsi_anecdotes/2013/7/8/114352.html تبیان زنجان]
+
*اصطلاحات حدیثی، علیرضا کمالی، مجله معارف، اسفند ۱۳۸۶، شماره ۵۴.
 +
*برگرفته از مقاله "تدوین حدیث"، فصلنامه علوم حدیث، شماره ۱.   
 
{{الگو:اصطلاحات حدیثی}}
 
{{الگو:اصطلاحات حدیثی}}
[18]. المعجم الوسیط، ج 1، ص 5.
+
{{حدیث}}
[19]. یس / 12.
 
[20]. علم الحدیث و درایه الحدیث، ص 12.
 
[21]. درایه، شهید ثانی، به نقل از: علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، ص 22.
 
[22]. مناهل العرفان، عبدالعظیم زرقانی، ج 1، ص 481.
 
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۳

«اَثَر» و «اثاره» در لغت به معنای نشان، علامت و بازمانده از یک شیء است.[۱] این کلمه در آیات قرآن نیز به همین معنا آمده است؛ به عنوان مثال می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ».[۲] همچنین در کلام عرب گفته می شود: «ذهبتُ فی اثرِ فلانٍ، یعنی او را پیروی کردم، پای برجای پای او نهادم و رفتم». اثر الحدیث، یعنی اینکه کسی از کسانی گزارش کند و آثارشان را بازگوید. الماثره، مکرمت و بزرگی‌ها را گویند، چون نسل در نسل و عصرها و عصرها گزارش می‌شود.[۳]

اما به گفته دانشمندان علم‌الحدیث، مفهوم اصطلاحی «اثر» با مفهوم لغوی آن تفاوت چندانی ندارد؛ زیرا همان‌طور که اثر به معنای بقیه و بازمانده شیء است، در علم الحدیث نیز این کلمه بر بقایا و بازمانده اقوال و افعال منقول از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و سلف صالح اطلاق می‌شود و از این جهت با معنای لغوی آن مغایرت ندارد.[۴]

برخی از دانشمندان مانند شیخ بهایی کلمه اثر را با «حدیث» مترادف دانسته‌اند و برخی نیز این دو کلمه را مباین هم می‌دانند، به این معنا که: حدیث آن است که از پیامبر(ص) رسیده است اما اثر آن است که از صحابی و دیگران رسیده باشد. لکن شهید ثانی معتقد است که بین اثر و حدیث رابطه عموم و خصوص برقرار است، یعنی هر حدیث و روایتی قطعاً اثری از پیشینیان است، لکن هر اثر به دست آمده ضرورتا منقول از پیامبر(ص) و یا صحابه نیست و علی الظاهر این قول مقرون به صواب است.[۵]

آنچه از تتبع در نگاشته‌های عالمان بر می‌آید و عناوین کتاب‌ها در سده‌های آغازین تاریخ اسلام گواهی می‌دهد، این است که اثر با حدیث مترادف است. و عالمان همواره از «آثار» همان احادیث منقول از معصوم را مراد می‌کرده‌اند. در روایات و در لسان ائمه (علیهم السلام) گاهی از احادیث رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با عنوان «اثر» یادشده است.[۶] شیخ مفید غالباً «اثر» و «آثار» را به «حدیث» و «احادیث» اطلاق می‌کند.[۷] چنانکه علی بن محمد خزاز رازی، نیز کتابش را درباره روایات امامت امامان (علیهم السلام) «کفایة الاثر فی النّص علی الائمة الاثنی عشر» نامیده است. بر اساس آنچه تا بدین جا آوردیم، اکنون می‌توان گفت که گمانه‌های گوناگون در نگاشته‌های «مصطلح الحدیث» در تفاوت میان عناوین یادشده، در سده‌های واپسین ایجاد شده و در میان کتاب‌های پیشینیان از آنها سخنی نیست.

ناگفته نماند که نوعی از تفسیر قرآن را تفسیر مأثور یا تفسیر روایی گفته‌اند و آن تفسیر با کمک نقل و اثر است، اما در مورد ماده تفسیر اثری بین شیعه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد، به این معنا که از نظر شیعه تنها حدیث پیامبر و امامان معصوم(ع) در شمار مدارک تفسیر اثری می‌باشد، در حالی که اهل سنت آرای رسیده از سوی صحابه و در شرایطی بزرگان تابعین را نیز به عنوان مدارک تفسیر اثری قابل قبول دانسته‌اند.[۸]

پانویس

  1. المعجم الوسیط، ج ۱، ص ۵.
  2. سوره یس، ۱۲.
  3. فراهیدی، العین، ج ۸، ص ۲۳۷.
  4. علم الحدیث و درایه الحدیث، ص ۱۲.
  5. درایه، شهید ثانی، به نقل از: علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، ص ۲۲.
  6. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۶۲.
  7. شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۳۱۹.
  8. مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبدالعظیم زرقانی، ج ۱، ص ۴۸۱.

منابع

  • اصطلاحات حدیثی، علیرضا کمالی، مجله معارف، اسفند ۱۳۸۶، شماره ۵۴.
  • برگرفته از مقاله "تدوین حدیث"، فصلنامه علوم حدیث، شماره ۱.