انابه: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{خوب}} | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | ||
+ | «اِنابه» واژهای [[قرآن|قرآنی]]، به معنای بازگشت عمیق با قلب و زبان و عمل به سوی [[خداوند]] است. برخی از مفسران و لغویان، انابه را هممعنای [[توبه]] دانستهاند؛ اما به نظر برخی دیگر، بین آن دو تفاوتهایی وجود دارد. در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، به انابه اهمیت خاصی داده شده و خدای تعالی بندگان خود را به آن فرا خوانده است. | ||
− | انابه | + | ==انابه در لغت و اصطلاح== |
− | + | «اِنابه» مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» بهکار میرود. در صورت نخست، ثلاثی مجرد<ref>. مقاییساللغه، ج ۵، ص ۳۶۷؛ مفردات، ص ۸۲۷، «نوب».</ref> و باب افعال<ref>. قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».</ref> آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز میگردد نُوب میگویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه مینامند.<ref>. مفردات راغب، ص ۸۲۷؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۱۹؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».</ref> در صورت دوم، ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.<ref>. اقربالموارد، ج۵، ص۵۰۸؛ القاموسالمحیط، ج۱، ص۲۳۳؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹، «نوب».</ref> برخی گفتهاند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانستهاند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۶۹، «نوب».</ref> | |
+ | براساس معنای لغوی اگر «انابه» از «نوب» باشد، آنگاه «انابه به سوی [[خدا]]» به معنای بازگشت به اوست و اگر از «ناب» باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.<ref>. فطرت در قرآن، ص ۱۶۸.</ref> | ||
− | + | مشتقات «نوب» در [[قرآن|قرآن کریم]]، ۱۸ بار و تنها از باب اِفعال بهکار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی {{متن قرآن| (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)}}؛ و ۷ بار آن به صورت اسمی {{متن قرآن| (منیب، منیبین، منیباً)}} آمده است.<ref>. توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲ ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۵۶۱؛ ج ۳، ص ۱۴۹۵.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | + | اهل سلوک از «انابه» با تعابیری گوناگون یاد کردهاند؛ مانند: بازگشت از [[غفلت]] به [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|ذکر]] و از وحشت به انس، ترک اصرار بر [[گناه|گناهان]] و ملازمت [[استغفار]]، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، [[اخلاص]] داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و... .<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۲-۱۱۳.</ref> این گروه، انابه را منزل چهارم از صد منزل سلوک به سوی خدا دانسته<ref>. منازل السائرین، ص ۱۶.</ref> و برای آن مراتبی یاد کردهاند؛ مانند انابه از سیّئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا<ref>. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص ۱۱۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref> و نیز انابه از روی اصلاح چنانکه بر پایه عذر، از روی وفا چنانکه بر پایه عهد و از روی حال چنانکه بر پایه اجابت باشد<ref>. منازلالسائرین، ص۱۷؛ التوبةوالانابه، ص۳۸۰۳۸۱؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۴.</ref> یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳-۱۱۴.</ref> | |
− | انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب | + | انابه نزد اهل [[علم کلام|کلام]]، به معنای خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ التعریفات، ص ۵۵.</ref> |
− | + | ==حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه== | |
− | + | از آیات {{متن قرآن|«... وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّه...»}} ([[سوره رعد|رعد]]/۱۳، ۲۷-۲۸) برمیآید که [[ایمان]] و آرامش قلب با یاد [[خدا]]، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.<ref>. المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.</ref> در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفتهاند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به [[فطرت]] [[توحید|توحیدی]] است، یعنی هر زمان که عاملی [[انسان]] را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: {{متن قرآن|«فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا... مُنِیبِینَ إِلَیهِ»}}؛ ([[سوره روم|روم]]/۳۰، ۳۰-۳۱).<ref>. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref> | |
− | + | تکیه روی {{متن قرآن|« مُنِیبِینَ إِلَیهِ»}} در آیه {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیهِ...»}}؛ (روم/۳۰،۳۳) با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و [[شرک]] امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید میکند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز میگردد.<ref>. همان، ص ۴۳۳.</ref> | |
− | برخی انابه را متضمن | + | برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، [[خضوع]] برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفتهاند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> |
− | براساس آنچه | + | براساس آنچه گذشت، بین انابه و [[توبه]] تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در [[قرآن]] و [[سنت]] آن را تایید میکند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است؛ زیرا توبه، بازگشت از [[گناه]] است، ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از [[مباح|مباحات]] نیز هست و آن از مقامات والاست.<ref>. جامع السعادات، ج ۳، ص ۹۰.</ref> |
− | در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله: | + | در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله: |
− | + | *۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول [[امام سجاد]](علیه السلام) می باشد: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمانترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».<ref>. الفروق اللغویه، ص ۱۴۶-۱۴۷.</ref> | |
+ | *۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی. | ||
+ | *۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق). | ||
+ | *۴. انابه مقامی پس از مقام توبه است. | ||
+ | *۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت، و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است. | ||
+ | *۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه است و اگر رغبت در [[ثواب]] باشد انابه است. | ||
+ | *۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص ۷۵-۷۸.</ref> | ||
+ | *۸. توبه و [[استغفار]] و انابه، همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست میدهد.<ref>. المکاسب، ص ۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲.</ref> | ||
− | + | البته بسیاری از مفسران<ref>. جامعالبیان، ج۱۳،ص۱۸۹-۱۹۰؛ روضالجنان، ج ۱۶، ص ۳۰۴؛ تفسیر المنیر، ج ۲۴، ص ۳۵-۳۹.</ref> و لغویان<ref>. لسانالعرب، ج۴، ص۳۱۹؛ تاجالعروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب»؛ القاموسالمحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».</ref> انابه را هممعنای توبه دانستهاند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه<ref>. مجمع البحرین، ج۴، ص۳۸۶.</ref> و خالص کردن عمل<ref>. مفردات، ص ۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.</ref> و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانستهاند.<ref>. لسانالعرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص ۲۲۹.</ref> برخی دیگر آن را فرود آوردن [[نفس]] و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آوردهاند، به همین جهت انابه با حرف «الی» بهکار میرود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».</ref> | |
− | + | ==اهمیت و آثار انابه== | |
− | + | در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: {{متن قرآن|«وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ...»}}؛ ([[سوره زمر|زمر]]/۳۹،۵۴؛ [[سوره روم|روم]]/۳۰، ۳۰-۳۱؛ [[سوره لقمان|لقمان]]/۳۱، ۱۵).<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref> در [[قرآن کریم]] به انابه [[پیامبراسلام|پیامبر اسلام]](صلی الله علیه وآله)([[سوره شوری|شوری]]/۴۲، ۱۰)، [[حضرت ابراهیم]](علیه السلام) ([[سوره ممتحنه|ممتحنه]]/۶۰، ۴؛ [[سوره هود|هود]]/۱۱، ۷۵)، [[حضرت شعیب]](علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، [[حضرت داود]](علیه السلام) ([[سوره ص|ص]]/۳۸،۲۴) و [[حضرت سلیمان]](علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.<ref>. المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.</ref> | |
− | + | از آثار مهم و گوناگون انابه نیز میتوان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن [[کعبه|بیتالحرام]] میشود.<ref>. شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref> | |
− | + | آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است: | |
− | + | ۱. دستهای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده: | |
− | + | *الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت میکند: {{متن قرآن|«...وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ»}}؛ ([[سوره رعد|رعد]]/۱۳،۲۷)، {{متن قرآن|«وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ ینِیبُ»}}؛ (شوری/۴۲،۱۳). | |
+ | *ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه میکند از آیات الهی متذکر میشود: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ»}}؛ ([[سوره غافر|غافر]]/۴۰، ۱۳). در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: {{متن قرآن|«أَفَلَمْ ینْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ... وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا... تَبْصِرَةً وَذِکرَىٰ لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ»}}؛ ([[سوره ق|ق]]/۵۰، ۶-۸؛ [[سوره سبا|سباء]]/۳۴،۹) وقوف بر دلایل [[توحید]] الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی [[شرک]] و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار میشود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه میکند، پرده کنار رفته و توحید آشکار میگردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.</ref> برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمردهاند: {{متن قرآن|« مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...»}} (روم/۳۰،۳۱).<ref>. تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.</ref> | ||
− | + | ۲. دستهای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است: | |
− | انابه | + | *الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت [[طاغوت]] پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده میشود: {{متن قرآن|«وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ...»}}؛ ([[سوره زمر|زمر]]/۳۹،۱۷). |
+ | *ب. ورود به [[بهشت]]؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: {{متن قرآن|«وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ... مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ»}}؛ ([[سوره ق|ق]]/۵۰، ۳۱-۳۳) کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، میتواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.<ref>. مجمعالبیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.</ref> برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه {{متن قرآن|«إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»}}؛([[سوره صافات|صافّات]]/۳۷،۸۴) دانستهاند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه میکند، چنانکه اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم میگردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.</ref> | ||
+ | *ج. نجات از [[عذاب]] الهی؛ انابه به سوی خدا و [[تسلیم]] شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: {{متن قرآن|«وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیکمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»}}؛ (زمر/۳۹،۵۴). | ||
− | + | ==اقسام انابه و شرایط آن== | |
+ | انابه دو گونه است: | ||
+ | |||
+ | *۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترکاند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه میکند: {{متن قرآن|«واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ»}}؛ ([[سوره روم|روم]]/۳۰،۳۳)، حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید میشوند به سوی خدا باز میگردند: {{متن قرآن|«... ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ * لِیکفُرُوا بِمَا آتَینَاهُمْ...»}}؛ (روم/۳۰، ۳۳-۳۴). | ||
+ | *۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفتهاند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه میبرد، زیرا از روی [[فطرت]] میداند دارای خالقی است که او را [[رزق|روزی]] داده و یاری میکند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز میگردد: {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِی مَا کانَ یدْعُو إِلَیهِ مِنْ قَبْلُ»}} ([[سوره زمر|زمر]]/۳۹،۸)، {{متن قرآن|«... حَتَّىٰ إِذَا کنْتُمْ فِی الْفُلْک وَجَرَینَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کلِّ مَکانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ...فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ یبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ»}}؛ ([[سوره یونس|یونس]]/۱۰، ۲۲-۲۳). در آیهای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: {{متن قرآن|«وَإِذَا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا یجْحَدُ بِآیاتِنَا إِلَّا کلُّ خَتَّارٍ کفُورٍ»}}؛ ([[سوره لقمان|لقمان]]/۳۱،۳۲).<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.</ref> | ||
+ | |||
+ | برخی گفتهاند انابه به سه چیز و سه شرط محقق میشود: | ||
+ | |||
+ | *۱. انابه در باطن و با قلب، بهگونهای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: {{متن قرآن|«مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ»}} ([[سوره ق|ق]]/۵۰،۳۳). | ||
+ | *۲. انابه در گفتار، بهگونهای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ»}} ([[سوره غافر|غافر]]/۴۰،۱۳). | ||
+ | *۳. انابه در اعمال ظاهری بهگونهای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.<ref>. اوصافالاشراف،ص۳۷؛ جامعالسعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref> | ||
+ | |||
+ | برخی نیز از مقدم شدن [[توکل]] بر انابه در آیه {{متن قرآن|«... عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ»}}؛ ([[سوره هود|هود]]/۱۱،۸۸) استفاده کردهاند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | |||
+ | *[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/42.htm "انابه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، علی خراسانی]. | ||
− | + | [[رده:واژگان قرآنی]] | |
− | + | [[رده:اخلاق الهی]] | |
+ | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۸
«اِنابه» واژهای قرآنی، به معنای بازگشت عمیق با قلب و زبان و عمل به سوی خداوند است. برخی از مفسران و لغویان، انابه را هممعنای توبه دانستهاند؛ اما به نظر برخی دیگر، بین آن دو تفاوتهایی وجود دارد. در آیات و روایات، به انابه اهمیت خاصی داده شده و خدای تعالی بندگان خود را به آن فرا خوانده است.
محتویات
انابه در لغت و اصطلاح
«اِنابه» مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» بهکار میرود. در صورت نخست، ثلاثی مجرد[۱] و باب افعال[۲] آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز میگردد نُوب میگویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه مینامند.[۳] در صورت دوم، ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.[۴] برخی گفتهاند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانستهاند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.[۵]
براساس معنای لغوی اگر «انابه» از «نوب» باشد، آنگاه «انابه به سوی خدا» به معنای بازگشت به اوست و اگر از «ناب» باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.[۶]
مشتقات «نوب» در قرآن کریم، ۱۸ بار و تنها از باب اِفعال بهکار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)؛ و ۷ بار آن به صورت اسمی (منیب، منیبین، منیباً) آمده است.[۷]
اهل سلوک از «انابه» با تعابیری گوناگون یاد کردهاند؛ مانند: بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و... .[۸] این گروه، انابه را منزل چهارم از صد منزل سلوک به سوی خدا دانسته[۹] و برای آن مراتبی یاد کردهاند؛ مانند انابه از سیّئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا[۱۰] و نیز انابه از روی اصلاح چنانکه بر پایه عذر، از روی وفا چنانکه بر پایه عهد و از روی حال چنانکه بر پایه اجابت باشد[۱۱] یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.[۱۲]
انابه نزد اهل کلام، به معنای خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.[۱۳]
حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه
از آیات «... وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّه...» (رعد/۱۳، ۲۷-۲۸) برمیآید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.[۱۴] در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفتهاند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است، یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا... مُنِیبِینَ إِلَیهِ»؛ (روم/۳۰، ۳۰-۳۱).[۱۵]
تکیه روی « مُنِیبِینَ إِلَیهِ» در آیه «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیهِ...»؛ (روم/۳۰،۳۳) با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و شرک امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید میکند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز میگردد.[۱۶]
برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفتهاند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.[۱۷]
براساس آنچه گذشت، بین انابه و توبه تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید میکند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است؛ زیرا توبه، بازگشت از گناه است، ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.[۱۸]
در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:
- ۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام) می باشد: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمانترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».[۱۹]
- ۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
- ۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
- ۴. انابه مقامی پس از مقام توبه است.
- ۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت، و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
- ۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه است و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
- ۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.[۲۰]
- ۸. توبه و استغفار و انابه، همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست میدهد.[۲۱]
البته بسیاری از مفسران[۲۲] و لغویان[۲۳] انابه را هممعنای توبه دانستهاند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه[۲۴] و خالص کردن عمل[۲۵] و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانستهاند.[۲۶] برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آوردهاند، به همین جهت انابه با حرف «الی» بهکار میرود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.[۲۷]
اهمیت و آثار انابه
در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: «وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ...»؛ (زمر/۳۹،۵۴؛ روم/۳۰، ۳۰-۳۱؛ لقمان/۳۱، ۱۵).[۲۸] در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(شوری/۴۲، ۱۰)، حضرت ابراهیم(علیه السلام) (ممتحنه/۶۰، ۴؛ هود/۱۱، ۷۵)، حضرت شعیب(علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، حضرت داود(علیه السلام) (ص/۳۸،۲۴) و حضرت سلیمان(علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.[۲۹]
از آثار مهم و گوناگون انابه نیز میتوان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیتالحرام میشود.[۳۰]
آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:
۱. دستهای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:
- الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت میکند: «...وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ»؛ (رعد/۱۳،۲۷)، «وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ ینِیبُ»؛ (شوری/۴۲،۱۳).
- ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه میکند از آیات الهی متذکر میشود: «هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ»؛ (غافر/۴۰، ۱۳). در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «أَفَلَمْ ینْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ... وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا... تَبْصِرَةً وَذِکرَىٰ لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ»؛ (ق/۵۰، ۶-۸؛ سباء/۳۴،۹) وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار میشود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه میکند، پرده کنار رفته و توحید آشکار میگردد.[۳۱] برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمردهاند: « مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...» (روم/۳۰،۳۱).[۳۲]
۲. دستهای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:
- الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده میشود: «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ...»؛ (زمر/۳۹،۱۷).
- ب. ورود به بهشت؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ... مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ»؛ (ق/۵۰، ۳۱-۳۳) کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، میتواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.[۳۳] برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه «إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»؛(صافّات/۳۷،۸۴) دانستهاند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه میکند، چنانکه اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم میگردد.[۳۴]
- ج. نجات از عذاب الهی؛ انابه به سوی خدا و تسلیم شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: «وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیکمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»؛ (زمر/۳۹،۵۴).
اقسام انابه و شرایط آن
انابه دو گونه است:
- ۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترکاند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه میکند: «واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ»؛ (روم/۳۰،۳۳)، حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید میشوند به سوی خدا باز میگردند: «... ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ * لِیکفُرُوا بِمَا آتَینَاهُمْ...»؛ (روم/۳۰، ۳۳-۳۴).
- ۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.[۳۵] انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفتهاند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه میبرد، زیرا از روی فطرت میداند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری میکند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز میگردد: «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِی مَا کانَ یدْعُو إِلَیهِ مِنْ قَبْلُ» (زمر/۳۹،۸)، «... حَتَّىٰ إِذَا کنْتُمْ فِی الْفُلْک وَجَرَینَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کلِّ مَکانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ...فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ یبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ»؛ (یونس/۱۰، ۲۲-۲۳). در آیهای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: «وَإِذَا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا یجْحَدُ بِآیاتِنَا إِلَّا کلُّ خَتَّارٍ کفُورٍ»؛ (لقمان/۳۱،۳۲).[۳۶]
برخی گفتهاند انابه به سه چیز و سه شرط محقق میشود:
- ۱. انابه در باطن و با قلب، بهگونهای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: «مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ» (ق/۵۰،۳۳).
- ۲. انابه در گفتار، بهگونهای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: «هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ» (غافر/۴۰،۱۳).
- ۳. انابه در اعمال ظاهری بهگونهای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.[۳۷]
برخی نیز از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه «... عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ»؛ (هود/۱۱،۸۸) استفاده کردهاند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.[۳۸]
پانویس
- ↑ . مقاییساللغه، ج ۵، ص ۳۶۷؛ مفردات، ص ۸۲۷، «نوب».
- ↑ . قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
- ↑ . مفردات راغب، ص ۸۲۷؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۱۹؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
- ↑ . اقربالموارد، ج۵، ص۵۰۸؛ القاموسالمحیط، ج۱، ص۲۳۳؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹، «نوب».
- ↑ . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۶۹، «نوب».
- ↑ . فطرت در قرآن، ص ۱۶۸.
- ↑ . توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲ ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۵۶۱؛ ج ۳، ص ۱۴۹۵.
- ↑ . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ . منازل السائرین، ص ۱۶.
- ↑ . فرهنگ نوربخش، ج۲، ص ۱۱۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴.
- ↑ . منازلالسائرین، ص۱۷؛ التوبةوالانابه، ص۳۸۰۳۸۱؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۴.
- ↑ . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳-۱۱۴.
- ↑ . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ التعریفات، ص ۵۵.
- ↑ . المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.
- ↑ . تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.
- ↑ . همان، ص ۴۳۳.
- ↑ . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
- ↑ . جامع السعادات، ج ۳، ص ۹۰.
- ↑ . الفروق اللغویه، ص ۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص ۷۵-۷۸.
- ↑ . المکاسب، ص ۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲.
- ↑ . جامعالبیان، ج۱۳،ص۱۸۹-۱۹۰؛ روضالجنان، ج ۱۶، ص ۳۰۴؛ تفسیر المنیر، ج ۲۴، ص ۳۵-۳۹.
- ↑ . لسانالعرب، ج۴، ص۳۱۹؛ تاجالعروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب»؛ القاموسالمحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».
- ↑ . مجمع البحرین، ج۴، ص۳۸۶.
- ↑ . مفردات، ص ۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.
- ↑ . لسانالعرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص ۲۲۹.
- ↑ . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».
- ↑ . موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.
- ↑ . المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.
- ↑ . شرح منظومه، ص ۳۵۵.
- ↑ . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.
- ↑ . تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
- ↑ . مجمعالبیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.
- ↑ . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.
- ↑ . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
- ↑ . موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.
- ↑ . اوصافالاشراف،ص۳۷؛ جامعالسعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.
- ↑ . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».